با در نظر گرفتن پیشرفت جامعه بشری، دعای برای ظهور امام زمان چه معنایی دارد؟
آنکه که طالب ظهور امام زمان (عج) است، نسبت به کسی که پیشرفت های بشر را کافی می داند، شناخت متفاوتی از جهان و انسان دارد. اگر چه حتی با مادی ترین نگاه ها به عالم نیز، انتظار آمدن منجی، کاملا منطقی و متین است. بنابراین ابتدا باید به بررسی انسان شناسی و جهان شناسی ها پرداخت که روشن شود، امام معصوم چه جایگاهی در زندگی بشر دارد. و سپس به این نکته اندیشید که وضعیت امروز دنیای مادی، حتی برای یک مادی گرا ، می تواند مطلوب و راضی کننده باشد؟ بنا بر مجال کوتاه، مجبوریم در هر جهت، تنها به اشاره هایی گذرا اکتفا کنیم: آیا انسان به مثابه یک ربات یا رایانه است که تنها افزایش معلوماتش، کمال و سعادتش را رقم بزند؟ آیا انسان، دستگاهی است که زمان تولید دارد و 70 سال بعد از آن، عمرش به پایان رسیده و همه چیز تمام می شود؟ کسی که انسان را می شناسد، می فهمد که حتی اگر افزایش علوم تجربی را برای جنبه عقلانی انسان کافی بدانیم (هر چند علوم تجربی ذاتا توانایی های عظیم عقل را مدفون می کند) انسان از دل و روح نیز برخوردار است. و همین است که یک زندگی رباتی را برای انسان، غیر قابل تحمل می کند. در حالی که دور نمای پیشرفت های علمی کنونی، تنها رباتیک تر کردن جامعه بشری است. انسان از دلی برخوردار است که می تواند جام جهان بین باشد. و همین جهت انسان سبب شده، در این عصر علیرغم این همه ادعای  علم و دانش، همچنان مرتاضی گری، سحر و جادو، طالع بینی، انرژی درمانی و ... رونق داشته باشد. تا آن جا که این اعمال در مواقعی به اشخاصی نسبت داده می شود که واقعا اعجاب آور است. و حتی راس دنیای مادی امروز، با فیلم ها و کتابها و ... سعی در ترویج این مسائل می کند! اگر چه سحر و جادو و ریاضت های آنچنانی و .... قطعا غلط و بیراهه هستند، اما این قدر می توانند نشان دهند که انسان با رایانه فرق هایی دارد و پیشرفت های امروز، آنچنان یک جانبه بوده، که سبب ابتذال های گسترده در مسائل مربوط روح و روان شده تا آنجا که عظمت انسان، با سحر و جادو گره می خورد! و از سویی باید در نظر گرفت که این دنیا، تنها مرحله جنینی انسان است و انسان با مرگ، وارد مرحله حقیقی زندگی خواهد شد. (وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ[عنکبوت/64] این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می ‌دانستند!) و بدون در نظر گرفتن دنیای دیگر، در زندگی جز احساس پوچی وجود نخواهد داشت، مگر اینکه مانند یک گوسفند، عقل و اندیشه را تعطیل کنیم. کسی که در نهایت رفاه و امنیت قرار می گیرد، به موقعیتی نظیر موقعیت قوم صالح رسیده و می تواند این سوال را از خود بپرسد: (أَ تُتْرَکُونَ فی‌ ما هاهُنا آمِنینَ[شعراء/146] آیا شما تصوّر می ‌کنید همیشه در نهایت امنیّت در نعمتهایی که اینجاست می ‌مانید؟) این سوال قومی را به چالش کشیده که برای خانه سازی، کوهها را می تراشیدند و غرق در انواع نعمت ها بودند. (أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی‌ بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ[نساء/78] هر جا باشید، مرگ شما را درمی ‌یابد هر چند در برجهای محکم باشید!) اما اگر انسان را مانند یک رایانه ببینیم که فقط باید اطلاعاتش افزایش پیدا کند و بعد از مدت کوتاهی نیز همه چیز تمام می شود، باز نیز احساس شدید نیاز به منجی انسان را در بر می گیرد. وضعیت بشر امروز چیست که ما را راضی کند؟ حجم سلاح های اتمی موجود، توانایی نابود کردن چند مرتبه کل کره زمین را دارد؟ سلاح های کشتار جمعی، مسیر افول را طی می کنند یا روز به روز شاهد توسعه و پیشرفت هستند؟ دورنمای مسیر، وضعیت بهتری را نمایش می دهد یا آنکه، جامعه انسانی هر روز، قوانین جنگل را بیش از پیش بر خود حاکم می بیند؟ وضع منابع مادی دنیای ما در چه حالی است؟ با توجه به مصرف کنونی بشر، چند سال دیگر، چاههای نفت تمام می شود و منابع فلزات و سیمان و ... به انتها می رسد؟ آلودگی های زیست محیطی، فضای بقای انسان و حیوانات را با چه دور نمایی به تصویر می کشد؟ و ... . بنابراین با اندک تاملی می فهمیم که وضعیت امروز جهان، بسیار نابسامان است، هر چند آرامش کوتاه قبل طوفان را ببینیم! از سویی نیز انسان دریایی از استعدادها و توانایی هاست، که برای بیشترین بهره برداری از آنها، باید دست به دامان معصوم شود، تا هر خطا سرمایه های عظیم را تباه نکند. با این حال منجی، ضروری ترین نیاز ما نیست؟
عنوان سوال:

با در نظر گرفتن پیشرفت جامعه بشری، دعای برای ظهور امام زمان چه معنایی دارد؟


پاسخ:

آنکه که طالب ظهور امام زمان (عج) است، نسبت به کسی که پیشرفت های بشر را کافی می داند، شناخت متفاوتی از جهان و انسان دارد. اگر چه حتی با مادی ترین نگاه ها به عالم نیز، انتظار آمدن منجی، کاملا منطقی و متین است. بنابراین ابتدا باید به بررسی انسان شناسی و جهان شناسی ها پرداخت که روشن شود، امام معصوم چه جایگاهی در زندگی بشر دارد. و سپس به این نکته اندیشید که وضعیت امروز دنیای مادی، حتی برای یک مادی گرا ، می تواند مطلوب و راضی کننده باشد؟

بنا بر مجال کوتاه، مجبوریم در هر جهت، تنها به اشاره هایی گذرا اکتفا کنیم:
آیا انسان به مثابه یک ربات یا رایانه است که تنها افزایش معلوماتش، کمال و سعادتش را رقم بزند؟ آیا انسان، دستگاهی است که زمان تولید دارد و 70 سال بعد از آن، عمرش به پایان رسیده و همه چیز تمام می شود؟

کسی که انسان را می شناسد، می فهمد که حتی اگر افزایش علوم تجربی را برای جنبه عقلانی انسان کافی بدانیم (هر چند علوم تجربی ذاتا توانایی های عظیم عقل را مدفون می کند) انسان از دل و روح نیز برخوردار است. و همین است که یک زندگی رباتی را برای انسان، غیر قابل تحمل می کند. در حالی که دور نمای پیشرفت های علمی کنونی، تنها رباتیک تر کردن جامعه بشری است.

انسان از دلی برخوردار است که می تواند جام جهان بین باشد. و همین جهت انسان سبب شده، در این عصر علیرغم این همه ادعای  علم و دانش، همچنان مرتاضی گری، سحر و جادو، طالع بینی، انرژی درمانی و ... رونق داشته باشد. تا آن جا که این اعمال در مواقعی به اشخاصی نسبت داده می شود که واقعا اعجاب آور است. و حتی راس دنیای مادی امروز، با فیلم ها و کتابها و ... سعی در ترویج این مسائل می کند!

اگر چه سحر و جادو و ریاضت های آنچنانی و .... قطعا غلط و بیراهه هستند، اما این قدر می توانند نشان دهند که انسان با رایانه فرق هایی دارد و پیشرفت های امروز، آنچنان یک جانبه بوده، که سبب ابتذال های گسترده در مسائل مربوط روح و روان شده تا آنجا که عظمت انسان، با سحر و جادو گره می خورد!

و از سویی باید در نظر گرفت که این دنیا، تنها مرحله جنینی انسان است و انسان با مرگ، وارد مرحله حقیقی زندگی خواهد شد.
(وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ[عنکبوت/64] این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می ‌دانستند!)

و بدون در نظر گرفتن دنیای دیگر، در زندگی جز احساس پوچی وجود نخواهد داشت، مگر اینکه مانند یک گوسفند، عقل و اندیشه را تعطیل کنیم. کسی که در نهایت رفاه و امنیت قرار می گیرد، به موقعیتی نظیر موقعیت قوم صالح رسیده و می تواند این سوال را از خود بپرسد:
(أَ تُتْرَکُونَ فی‌ ما هاهُنا آمِنینَ[شعراء/146] آیا شما تصوّر می ‌کنید همیشه در نهایت امنیّت در نعمتهایی که اینجاست می ‌مانید؟)

این سوال قومی را به چالش کشیده که برای خانه سازی، کوهها را می تراشیدند و غرق در انواع نعمت ها بودند.

(أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فی‌ بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ[نساء/78] هر جا باشید، مرگ شما را درمی ‌یابد هر چند در برجهای محکم باشید!)

اما اگر انسان را مانند یک رایانه ببینیم که فقط باید اطلاعاتش افزایش پیدا کند و بعد از مدت کوتاهی نیز همه چیز تمام می شود، باز نیز احساس شدید نیاز به منجی انسان را در بر می گیرد. وضعیت بشر امروز چیست که ما را راضی کند؟

حجم سلاح های اتمی موجود، توانایی نابود کردن چند مرتبه کل کره زمین را دارد؟ سلاح های کشتار جمعی، مسیر افول را طی می کنند یا روز به روز شاهد توسعه و پیشرفت هستند؟ دورنمای مسیر، وضعیت بهتری را نمایش می دهد یا آنکه، جامعه انسانی هر روز، قوانین جنگل را بیش از پیش بر خود حاکم می بیند؟
وضع منابع مادی دنیای ما در چه حالی است؟ با توجه به مصرف کنونی بشر، چند سال دیگر، چاههای نفت تمام می شود و منابع فلزات و سیمان و ... به انتها می رسد؟
آلودگی های زیست محیطی، فضای بقای انسان و حیوانات را با چه دور نمایی به تصویر می کشد؟
و ... .
بنابراین با اندک تاملی می فهمیم که وضعیت امروز جهان، بسیار نابسامان است، هر چند آرامش کوتاه قبل طوفان را ببینیم! از سویی نیز انسان دریایی از استعدادها و توانایی هاست، که برای بیشترین بهره برداری از آنها، باید دست به دامان معصوم شود، تا هر خطا سرمایه های عظیم را تباه نکند. با این حال منجی، ضروری ترین نیاز ما نیست؟





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین