" (رجعت) در لغت عرب به معنای (بازگشت) است و در اصطلاح، بر (بازگشت گروهی از انسانها پس از مرگ و پیش از روز رستاخیز) اطلاق می شود که همزمان با نهضت جهانی مهدی موعود علیه السلام صورت می گیرد و این حقیقت، نه با عقل منافات دارد و نه با منطق وحی. از دیدگاه اسلام و آیین های دیگر الهی، جوهره انسان را روح مجرّد وی تشکیل می دهد، که از آن به (نفس) نیز تعبیر می شود و بعد از فنای بدن، باقی می ماند و به حیات جاودانه خود ادامه می دهد. از سوی دیگر پروردگار بزرگ، از نظر قرآن، قادر مطلق است و هیچ مانعی، توانایی او را محدود نمی سازد. با این دو مقدمه کوتاه، روشن می گردد که مسأله رجعت، از دیدگاه عقل امری است ممکن؛ زیرا با اندک تأملی معلوم می شود که بازگرداندن این گروه از انسانها، به مراتب از آفرینش نخستین آنان، سهل تر است. بنابراین پروردگاری که در وهله اول آنان را آفریده است، بی تردید بر بازگرداندن مجدّد آنان توانایی دارد. "[1] " مسأله رجعت از دیدگاه شیعه هرگز مستلزم اعتقاد به تناسخ نیست؛ زیرا نظریه تناسخ بر انکار رستاخیز مبتنی است و جهان را درگردش دائم می داندکه هردورهایتکرار دوره پیش از آن است. براساس این نظریه، روح هر انسانی پس از مرگ، بار دیگر به دنیا باز می گردد و به بدن دیگری منتقل می شود. پس اگر روح در زمان گذشته از نیکوکاران بوده، در بدنی قرار می گیرد که دوران بعد را با خوشی می گذراند و اگر از بدکاران بوده، به بدنی منتقل می شود که دوران بعد را با سختی ها سپری می کند. و این بازگشت در حکم رستاخیز او است! در حالی که معتقدان به رجعت، به پیروی از شریعت اسلام، به قیامت و معاد ایمان دارند و از سوی دیگر انتقال یک روح جدا شده از بدن را به بدن دیگر محال می دانند. و تنها بر آنند که گروهی از انسانها، پیش از قیامت به این جهان باز می گردند و پس از برآورده شدن حکمتها و مصالح آن، بار دیگر به سرای جاودانی می شتابند تا در روز رستاخیز، همراه با دیگر انسانها برانگیخته شوند؟ و هرگز یک روح، پس از جدا شدن از بدن، به بدن دیگری منتقل نمی گردد. "[2] رجعت نمونه های زیادی در اقوام پیشین دارد که قرآن نیز آنها را نقل کرده و ما چند مورد از آن را نقل می کنیم: 1. رجعت عده ای از بنی اسرائیل: ( وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛[بقره/ 55 و 56] و [یاد کنید] هنگامی را که گفتید ای موسی هرگز به تو ایمان نمی آوریم مگر آنکه خدا را آشکارا ببینیم پس صاعقه شما را فراگرفت در حالی که می نگریستید سپس شما را پس از مردنتان برانگیختیم، شاید سپاسگزاری کنید) 2. رجعت هزاران نفری که از شهر خود بیرون آمدند: ( أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ؛[بقره/243] آیا به کسانی که برای گریز از مرگ از شهر خود بیرون آمدند در حالی که هزاران نفر بودند، ننگریستی. پس خدا به آنان گفت بمیرید سپس آنها را زنده ساخت. بی تردید خداوند بر مردم بخشش فراوانی دارد و لکن بیشتر آنان سپاسگزاری نمی کنند) 3. رجعت و زنده شدن مردگان به دست عیسی (ع): ( وَ رَسُولاً إِلی بَنی إِسْرائیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ ... وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ؛[آل عمران/49] و [او را] فرستاده ای به سوی بنی اسرائیل [قرار داد که می گفت] من از طرف پروردگارتان نشانه ای برای شما آورده ام ... و مردگان را به اذن خدا زنده می کنم) [1]. شیعه پاسخ میدهد، آیت الله مکارم، ص: 48. [2]. شیعه پاسخ میدهد، آیت الله مکارم، ص: 52.
" (رجعت) در لغت عرب به معنای (بازگشت) است و در اصطلاح، بر (بازگشت گروهی از انسانها پس از مرگ و پیش از روز رستاخیز) اطلاق می شود که همزمان با نهضت جهانی مهدی موعود علیه السلام صورت می گیرد و این حقیقت، نه با عقل منافات دارد و نه با منطق وحی.
از دیدگاه اسلام و آیین های دیگر الهی، جوهره انسان را روح مجرّد وی تشکیل می دهد، که از آن به (نفس) نیز تعبیر می شود و بعد از فنای بدن، باقی می ماند و به حیات جاودانه خود ادامه می دهد.
از سوی دیگر پروردگار بزرگ، از نظر قرآن، قادر مطلق است و هیچ مانعی، توانایی او را محدود نمی سازد.
با این دو مقدمه کوتاه، روشن می گردد که مسأله رجعت، از دیدگاه عقل امری است ممکن؛ زیرا با اندک تأملی معلوم می شود که بازگرداندن این گروه از انسانها، به مراتب از آفرینش نخستین آنان، سهل تر است. بنابراین پروردگاری که در وهله اول آنان را آفریده است، بی تردید بر بازگرداندن مجدّد آنان توانایی دارد. "[1]
" مسأله رجعت از دیدگاه شیعه هرگز مستلزم اعتقاد به تناسخ نیست؛ زیرا نظریه تناسخ بر انکار رستاخیز مبتنی است و جهان را درگردش دائم می داندکه هردورهایتکرار دوره پیش از آن است.
براساس این نظریه، روح هر انسانی پس از مرگ، بار دیگر به دنیا باز می گردد و به بدن دیگری منتقل می شود. پس اگر روح در زمان گذشته از نیکوکاران بوده، در بدنی قرار می گیرد که دوران بعد را با خوشی می گذراند و اگر از بدکاران بوده، به بدنی منتقل می شود که دوران بعد را با سختی ها سپری می کند. و این بازگشت در حکم رستاخیز او است! در حالی که معتقدان به رجعت، به پیروی از شریعت اسلام، به قیامت و معاد ایمان دارند و از سوی دیگر انتقال یک روح جدا شده از بدن را به بدن دیگر محال می دانند. و تنها بر آنند که گروهی از انسانها، پیش از قیامت به این جهان باز می گردند و پس از برآورده شدن حکمتها و مصالح آن، بار دیگر به سرای جاودانی می شتابند تا در روز رستاخیز، همراه با دیگر انسانها برانگیخته شوند؟ و هرگز یک روح، پس از جدا شدن از بدن، به بدن دیگری منتقل نمی گردد. "[2]
رجعت نمونه های زیادی در اقوام پیشین دارد که قرآن نیز آنها را نقل کرده و ما چند مورد از آن را نقل می کنیم:
1. رجعت عده ای از بنی اسرائیل:
( وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛[بقره/ 55 و 56] و [یاد کنید] هنگامی را که گفتید ای موسی هرگز به تو ایمان نمی آوریم مگر آنکه خدا را آشکارا ببینیم پس صاعقه شما را فراگرفت در حالی که می نگریستید سپس شما را پس از مردنتان برانگیختیم، شاید سپاسگزاری کنید)
2. رجعت هزاران نفری که از شهر خود بیرون آمدند:
( أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ؛[بقره/243] آیا به کسانی که برای گریز از مرگ از شهر خود بیرون آمدند در حالی که هزاران نفر بودند، ننگریستی. پس خدا به آنان گفت بمیرید سپس آنها را زنده ساخت. بی تردید خداوند بر مردم بخشش فراوانی دارد و لکن بیشتر آنان سپاسگزاری نمی کنند)
3. رجعت و زنده شدن مردگان به دست عیسی (ع):
( وَ رَسُولاً إِلی بَنی إِسْرائیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ ... وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ؛[آل عمران/49] و [او را] فرستاده ای به سوی بنی اسرائیل [قرار داد که می گفت] من از طرف پروردگارتان نشانه ای برای شما آورده ام ... و مردگان را به اذن خدا زنده می کنم)
[1]. شیعه پاسخ میدهد، آیت الله مکارم، ص: 48.
[2]. شیعه پاسخ میدهد، آیت الله مکارم، ص: 52.
- [سایر] تفاوت تناسخ با رجعت چیست؟
- [سایر] آیا رجعت (برگشت روح در بدن دوم) نوعی تناسخ نیست؟
- [سایر] نظر شیعه راجب تناسخ چیست؟
- [سایر] هدف از مخالفت اهل سنت با اعتقاد به رجعت چیست؟
- [سایر] هدف از مخالفت اهل سنت با اعتقاد به رجعت چیست؟
- [سایر] ( رجعت ) چیست و چرا به آن اعتقاد دارید ؟
- [سایر] با سلام، آیا رابطه و دوستی با کسی که به تناسخ اعتقاد دارد جایز است؟
- [سایر] آیا اعتقاد به رجعت برگرفته از یهود است ؟
- [سایر] رجعت از دیدگاه شیعه چیست ؟
- [سایر] الف) کدام آیة قرآن کریم دربارة روح است. ب) با کدام آیه میتوان اعتقاد به تناسخ را رد کرد؟
- [آیت الله بهجت] اگر با اعتقاد به اینکه زن از خون حیض پاک است طلاقش دهد، بعد معلوم شود که موقع طلاق در حال حیض بوده، طلاق او باطل است و اگر با اعتقاد به اینکه در حال حیض است طلاقش دهد، بعد معلوم شود پاک بوده، طلاق او صحیح است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر به اعتقاد این که زن حایض است با او نزدیکی کند و بعد معلوم شود که حایض نبوده است کفاره ندارد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر مرد به اعتقاد اینکه زن حائض است با او نزدیکی کند و بعدا معلوم شود که حائض نبوده است کفاره ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده ، روزه اش باطل نمی شود.
- [آیت الله بروجردی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله خوئی] اگر مرد به اعتقاد زن حائض است با او نزدیکی کند و بعداً معلوم شود که حائض نبوده است کفاره ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر چیزی را با اعتقاد به این که راست است از قول خدا یا معصومان علیهمالسلام نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر مرد به اعتقاد این که زن حائض است با او نزدیکی کند و بعداً معلوم شود که حائض نبوده است، کفاره ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر چیزی را به اعتقاد این که راست است از قول خدا یا پیغمبر یا امام نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمیشود.