الف) کدام آیة قرآن کریم دربارة روح است. ب) با کدام آیه می‌توان اعتقاد به تناسخ را رد کرد؟
الف) روح به معنای مبدأ حیات است و دارای اقسام و مراتبی است و گاهی حقیقتی در عموم آدمیان و گاه تأیید کننده و... است. خداوند در سورة اسراء آیة 85، روح را امر خداوند می‌داند کسی از اسرار آن به جز خداوند آگاهی ندارد و انسان نسبت به آن دانش کمی دارد. ب) براساس آیة 28، سورة بقره و سورة مؤمنون عقیده به تناسخ باطل و بی‌اساس است. ب) کلمة (روح) در لغت به معنای مبدأ حیات است[1] که جاندار به وسیلة آن قادر بر احساس و حرکت ارادی می‌شود؛ البتّه هر چند که این کلمه در بسیاری از آیات مکّی و مدنی تکرار شده، ولی در همة این موارد به این معنایی که در جانداران می‌یابیم و مبدأ حیات و منشأ احساس و حرکت ارادی است، نیامده است. اقسام روح عبارتند از: 1 روح نباتی. 2 روح حیوانی (که همان نفس سیاله است). 3 روح انسانی. (نفس ناطقه). 4 روح القدس (روحی که با پیامبران است و آن‌ها را تأیید می‌کند).[2] 5 روح الأمین (جبرئیل).[3] 6 فرشته‌ای بزرگ از فرشتگان خاص خداوند یا مخلوقی برتر از فرشتگان.[4] 7 روح قرآن و محتوای وحی[5] قرآن کریم (روح) را از نظر اختلاف اثرش (حیات) دارای مراتب مختلفه‌ای می‌داند، چون روح حیوانی و نباتی، فقط به مجموعه‌ای از نموّ و تغذیه و تولید مثل و حس و حرکت اطلاق می‌شود بدیهی است با از میان رفتن جسم نیز نه تغذیه‌ای باقی می‌ماند نه نموّ و تولید مثل و نه حس و حرکتی به خلاف روح انسانی که حقیقتی است مستقل که گاهی به این بدن مادی تعلق می‌گیرد و گاه از آن جدا می‌شود. به همین جهت (روح) گاهی به آن حقیقتی گفته می‌شود که در عموم آدمیان دمیده شده است[6] و گاه نیز حقیقتی به نام روح تأیید کننده است که خاص مؤمن است[7] که از نظر شرافت در ماهیت و از نظر مرتبت و قوت اثرش شریف‌تر و قوی‌تر از روحی است که در همة انسان‌های زنده است و یک مرحله ازآن مرحله‌ای است که در گیاهان و اثرش این است که گیاه و درخت را رشد می‌دهد.[8] قرآن کریم در جایی دیگر دربارة روحی که در عموم آدمیان است می‌فرماید: (و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربّی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً)[9] و دربارة روح از تو می‌پرسند بگو: روح از (نسخ) امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی داده نشده است و در جایی دیگر (امر) را معنا می‌کند به این که (انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون) چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گوید: باش، پس (بی‌درنگ) موجود می‌شود.) اساساً روح ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن، غیر از اصول حاکم بر جاده و خواص فیزیکی و شیمیایی آن است، به همین جهت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مأمور می‌شود که در یک جملة کوتاه و پرمحتوا بگوید: (روح از عالم امراست، یعنی آفرینشی اسرارآمیز دارد.[10] در برخی روایات اسلامی نیز آمده که امام صادق علیه السّلام می‌فرماید: (روح از عالم ملکوت و از قدرت خداوند است.)[11] ب) خداوند متعال می‌فرماید: (کیف تکفرون بالله و کنتم امواتاً و احیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون)[12]چگونه به خداوند کافر می‌شوید در حالی که شما اجسام بی‌روحی بودید و او شما را زنده کرد، سپس شما را می‌میراند، و بار دیگر شما را زنده می‌کند، سپس به سوی او باز می‌گردید. آیة مذکور، از جمله آیات متعددی است که عقیدة به تناسخ را به صراحت نفی می‌کند. این آیه سه مرحله از مسیر انسان را بیان می‌کند. 1 حیات از موت اولیه‌ای که انسان جزء جماد و نبات بوده است که همین زندگی دنیا می‌باشد. 2 مرگ و پایان زندگی دنیا. 3 سپس زنده شدن در عالم برزخ (ثم یحییکم) و بعد انتقال یک حیات مهم‌تر که عالم قیامت نام دارد (ثم الیه ترجعون). افزون بر آن‌چه گذشت، طرفداران و عقیده‌مندان به تناسخ، منکر مسئلة معاد نیستند؛ بلکه منکر عالم برزخند و براساس آیة مذکور مرگ و حیات را در واقع تکرار تناسخ می‌دانند که به دنبال هم انجام می‌گیرد تا به (الیه ترجعون) روز قیامت می‌رسد.[13] آیات دیگر قرآن عقیدة آن‌ها را باطل می‌داند چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: (... و من ورائهم برزخ الی یوم بیعثون)[14] و پشت سر آن‌ها برزخی است تا روزی که برانگیخته می‌شوند آیة مذکور ظاهر در عالم برزخ می‌باشد و وجود عالم برزخ را بعد از حیات دنیا تأیید می‌کند و عقیده به تناسخ را باطل می‌گرداند. البتّه دلایل و آیات دیگری بر بطلان تناسخ وجود دارد که برای آگاهی بیشتر با (مسئلة روح) و (تناسخ) می‌توانید به کتاب‌های زیر مراجعه کنید: 1 ناصر مکارم شیرازی، عود ارواح، (قم؛ انتشارات مطبوعاتی هدف). 2 ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، (تهران؛ دارالکتب الاسلامیه)، ج 1، ص 165 164. 3 احمد زمرّدیان، حقیقت روح (قم؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی). 4 محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن (قم؛ انتشارات در راه حق)، ص 457 349. 5 ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، (قم؛ نشر مدرسة االامام امیرالمؤمنین)، ج 5، ص 287 305. -------------------------------------------------------------------------------- [1] - راغب اصفهانی، المفردات للالفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب العربی، ص 210 211. [2] - سورة بقره، آیة 87. [3] - سورة شعراء، آیة 193. [4] - سورة قدر، آیة 4. [5] - سورة شوری، آیة 52. [6] - سورة سجده، آیة 9، سورة حج، آیة 29، ص 72. [7] - سورة مجادله، آیة 22. [8] - ر. ک: سید محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، (قم؛ انتشارات اسلامی، ج 15، ص 137) و ناصر مکارم شیرازی و همکاران، نمونه، (تهران؛ دارالکتب الاسلامیه)، ج 14، ص 510، ج 2، ص 420. [9] - سورة اسراء آیة 85. [10] - تفسیر نمونه، همان، ج 12، ص 252 250. [11] - ر. ک: الجمعة العروسی الحویزی، نورالثقلین، (قم؛ انتشارات اسماعیلیان)، ج 3، ص 216. [12] - سورة بقره،‌آیة 28. [13] - ر. ک: سید محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، (تهران؛ دارالکتب الاسلامیه)، ج 1، ص 111 112. [14] - سورة مؤمنون، آیة 100.
عنوان سوال:

الف) کدام آیة قرآن کریم دربارة روح است. ب) با کدام آیه می‌توان اعتقاد به تناسخ را رد کرد؟


پاسخ:

الف) روح به معنای مبدأ حیات است و دارای اقسام و مراتبی است و گاهی حقیقتی در عموم آدمیان و گاه تأیید کننده و... است. خداوند در سورة اسراء آیة 85، روح را امر خداوند می‌داند کسی از اسرار آن به جز خداوند آگاهی ندارد و انسان نسبت به آن دانش کمی دارد. ب) براساس آیة 28، سورة بقره و سورة مؤمنون عقیده به تناسخ باطل و بی‌اساس است.
ب) کلمة (روح) در لغت به معنای مبدأ حیات است[1] که جاندار به وسیلة آن قادر بر احساس و حرکت ارادی می‌شود؛ البتّه هر چند که این کلمه در بسیاری از آیات مکّی و مدنی تکرار شده، ولی در همة این موارد به این معنایی که در جانداران می‌یابیم و مبدأ حیات و منشأ احساس و حرکت ارادی است، نیامده است.
اقسام روح عبارتند از: 1 روح نباتی. 2 روح حیوانی (که همان نفس سیاله است). 3 روح انسانی. (نفس ناطقه). 4 روح القدس (روحی که با پیامبران است و آن‌ها را تأیید می‌کند).[2] 5 روح الأمین (جبرئیل).[3] 6 فرشته‌ای بزرگ از فرشتگان خاص خداوند یا مخلوقی برتر از فرشتگان.[4] 7 روح قرآن و محتوای وحی[5] قرآن کریم (روح) را از نظر اختلاف اثرش (حیات) دارای مراتب مختلفه‌ای می‌داند، چون روح حیوانی و نباتی، فقط به مجموعه‌ای از نموّ و تغذیه و تولید مثل و حس و حرکت اطلاق می‌شود بدیهی است با از میان رفتن جسم نیز نه تغذیه‌ای باقی می‌ماند نه نموّ و تولید مثل و نه حس و حرکتی به خلاف روح انسانی که حقیقتی است مستقل که گاهی به این بدن مادی تعلق می‌گیرد و گاه از آن جدا می‌شود.
به همین جهت (روح) گاهی به آن حقیقتی گفته می‌شود که در عموم آدمیان دمیده شده است[6] و گاه نیز حقیقتی به نام روح تأیید کننده است که خاص مؤمن است[7] که از نظر شرافت در ماهیت و از نظر مرتبت و قوت اثرش شریف‌تر و قوی‌تر از روحی است که در همة انسان‌های زنده است و یک مرحله ازآن مرحله‌ای است که در گیاهان و اثرش این است که گیاه و درخت را رشد می‌دهد.[8]
قرآن کریم در جایی دیگر دربارة روحی که در عموم آدمیان است می‌فرماید: (و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربّی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً)[9] و دربارة روح از تو می‌پرسند بگو: روح از (نسخ) امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی داده نشده است و در جایی دیگر (امر) را معنا می‌کند به این که (انما امره اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون) چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گوید: باش، پس (بی‌درنگ) موجود می‌شود.)
اساساً روح ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن، غیر از اصول حاکم بر جاده و خواص فیزیکی و شیمیایی آن است، به همین جهت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مأمور می‌شود که در یک جملة کوتاه و پرمحتوا بگوید: (روح از عالم امراست، یعنی آفرینشی اسرارآمیز دارد.[10]
در برخی روایات اسلامی نیز آمده که امام صادق علیه السّلام می‌فرماید: (روح از عالم ملکوت و از قدرت خداوند است.)[11]
ب) خداوند متعال می‌فرماید: (کیف تکفرون بالله و کنتم امواتاً و احیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون)[12]چگونه به خداوند کافر می‌شوید در حالی که شما اجسام بی‌روحی بودید و او شما را زنده کرد، سپس شما را می‌میراند، و بار دیگر شما را زنده می‌کند، سپس به سوی او باز می‌گردید.
آیة مذکور، از جمله آیات متعددی است که عقیدة به تناسخ را به صراحت نفی می‌کند. این آیه سه مرحله از مسیر انسان را بیان می‌کند. 1 حیات از موت اولیه‌ای که انسان جزء جماد و نبات بوده است که همین زندگی دنیا می‌باشد. 2 مرگ و پایان زندگی دنیا. 3 سپس زنده شدن در عالم برزخ (ثم یحییکم) و بعد انتقال یک حیات مهم‌تر که عالم قیامت نام دارد (ثم الیه ترجعون).
افزون بر آن‌چه گذشت، طرفداران و عقیده‌مندان به تناسخ، منکر مسئلة معاد نیستند؛ بلکه منکر عالم برزخند و براساس آیة مذکور مرگ و حیات را در واقع تکرار تناسخ می‌دانند که به دنبال هم انجام می‌گیرد تا به (الیه ترجعون) روز قیامت می‌رسد.[13] آیات دیگر قرآن عقیدة آن‌ها را باطل می‌داند چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: (... و من ورائهم برزخ الی یوم بیعثون)[14] و پشت سر آن‌ها برزخی است تا روزی که برانگیخته می‌شوند آیة مذکور ظاهر در عالم برزخ می‌باشد و وجود عالم برزخ را بعد از حیات دنیا تأیید می‌کند و عقیده به تناسخ را باطل می‌گرداند. البتّه دلایل و آیات دیگری بر بطلان تناسخ وجود دارد که برای آگاهی بیشتر با (مسئلة روح) و (تناسخ) می‌توانید به کتاب‌های زیر مراجعه کنید:
1 ناصر مکارم شیرازی، عود ارواح، (قم؛ انتشارات مطبوعاتی هدف).
2 ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، (تهران؛ دارالکتب الاسلامیه)، ج 1، ص 165 164.
3 احمد زمرّدیان، حقیقت روح (قم؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی).
4 محمد تقی مصباح یزدی، معارف قرآن (قم؛ انتشارات در راه حق)، ص 457 349.
5 ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، (قم؛ نشر مدرسة االامام امیرالمؤمنین)، ج 5، ص 287 305.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] - راغب اصفهانی، المفردات للالفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب العربی، ص 210 211.
[2] - سورة بقره، آیة 87.
[3] - سورة شعراء، آیة 193.
[4] - سورة قدر، آیة 4.
[5] - سورة شوری، آیة 52.
[6] - سورة سجده، آیة 9، سورة حج، آیة 29، ص 72.
[7] - سورة مجادله، آیة 22.
[8] - ر. ک: سید محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، (قم؛ انتشارات اسلامی، ج 15، ص 137) و ناصر مکارم شیرازی و همکاران، نمونه، (تهران؛ دارالکتب الاسلامیه)، ج 14، ص 510، ج 2، ص 420.
[9] - سورة اسراء آیة 85.
[10] - تفسیر نمونه، همان، ج 12، ص 252 250.
[11] - ر. ک: الجمعة العروسی الحویزی، نورالثقلین، (قم؛ انتشارات اسماعیلیان)، ج 3، ص 216.
[12] - سورة بقره،‌آیة 28.
[13] - ر. ک: سید محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، (تهران؛ دارالکتب الاسلامیه)، ج 1، ص 111 112.
[14] - سورة مؤمنون، آیة 100.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین