آیا برای بهشت رفتن باید اهل سیر و سلوک و عرفان باشیم؟
همه محبین اهل بیت (ع) اگر فقط واجبات الهی را انجام دهند و از گناهان دوری نمایند به بهشت می روند. اما چرا بعضی ها به خود سختی می دهند و راه سیر و سلوک را انتخاب می کنند؟ در جواب باید گفت که بستگی به هدفی دارد که آدمی به دنبال اوست. اگر هدف انسان مؤمن رسیدن به بهشت و گریختن از دوزخ باشد، برایش سلوک واجب نیست، همان انجام واجبات و ترک محرمات برایش کافی است. زیرا همه می‌دانیم که این هدف بدون سلوک الی الله هم تأمین می‌شود. به یقین اکثر بهشتیان اهل دل و اهل عرفان نیستند و اگر هدف مؤمن رسیدن به خدای بهشت و لقای اختیاری پروردگار از دریچۀ اسماء جمال باشد، سلوک واجب است و گریزی و گزیری از آن وجود ندارد. هیچ فقیهی به ضرورت سفر الی الله (طریق سیر و سلوک) فتوا نداده است. حق هم همین است، زیرا اگر از جهنم گریختن و به بهشت رفتن به حکم فقه بر همگان واجب است، از بهشت گذر کردن و به بهشت‌آفرین پیوستن بر همگان واجب نیست. شرط آن، عقل است که همگان دارند و شرط این، نوعی شعور و عشق است که روزی همگان نیست. زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است عشق کاری ‌است ‌که‌ موقوف هدایت باشد [دیوان حافظ] کسانی که فقط از ترس دوزخ برده‌وار عبادت می‌کنند و آنان که فقط به طمع حور و قصور و نعمت‌های بهشتی سوداگرانه به پرستش حق می‌پردازند، همگان بهشتی‌اند، اما احرار دیگرانند و عبادتشان چیز دیگری است. آنان خدا را چون خداست می‌پرستند، آنان نه برده‌اند و نه تاجر که بنده‌ای عاشقند و خدای خوبی‌ها و زیبایی‌ها را چون لایق پرستش است، عبادت می‌کنند و این کارِ زاهد و عابد نیست که کار عارف است. شاعر چه خوش سروده است: خدایا زاهد از تو حور می‌خواهد قصورش ‌بین به ‌جنّت‌ از درت ‌بگریزد او یارب ‌شعورش ‌بین [شعر از صدرالدین دزفولی است] لسان الغیب،حافظ شیرازی گوید: غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است پس راه خدای بهشت غیر از راه بهشت است و بسیارند کسانی که بهشتی‌اند، اما خدایی نیستند. از اصحاب یمین هستند، اما از مقرّبین نیستند. /302/
عنوان سوال:

آیا برای بهشت رفتن باید اهل سیر و سلوک و عرفان باشیم؟


پاسخ:

همه محبین اهل بیت (ع) اگر فقط واجبات الهی را انجام دهند و از گناهان دوری نمایند به بهشت می روند. اما چرا بعضی ها به خود سختی می دهند و راه سیر و سلوک را انتخاب می کنند؟
در جواب باید گفت که بستگی به هدفی دارد که آدمی به دنبال اوست. اگر هدف انسان مؤمن رسیدن به بهشت و گریختن از دوزخ باشد، برایش سلوک واجب نیست، همان انجام واجبات و ترک محرمات برایش کافی است. زیرا همه می‌دانیم که این هدف بدون سلوک الی الله هم تأمین می‌شود. به یقین اکثر بهشتیان اهل دل و اهل عرفان نیستند و اگر هدف مؤمن رسیدن به خدای بهشت و لقای اختیاری پروردگار از دریچۀ اسماء جمال باشد، سلوک واجب است و گریزی و گزیری از آن وجود ندارد.
هیچ فقیهی به ضرورت سفر الی الله (طریق سیر و سلوک) فتوا نداده است. حق هم همین است، زیرا اگر از جهنم گریختن و به بهشت رفتن به حکم فقه بر همگان واجب است، از بهشت گذر کردن و به بهشت‌آفرین پیوستن بر همگان واجب نیست. شرط آن، عقل است که همگان دارند و شرط این، نوعی شعور و عشق است که روزی همگان نیست.
زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است
عشق کاری ‌است ‌که‌ موقوف هدایت باشد [دیوان حافظ]
کسانی که فقط از ترس دوزخ برده‌وار عبادت می‌کنند و آنان که فقط به طمع حور و قصور و نعمت‌های بهشتی سوداگرانه به پرستش حق می‌پردازند، همگان بهشتی‌اند، اما احرار دیگرانند و عبادتشان چیز دیگری است. آنان خدا را چون خداست می‌پرستند، آنان نه برده‌اند و نه تاجر که بنده‌ای عاشقند و خدای خوبی‌ها و زیبایی‌ها را چون لایق پرستش است، عبادت می‌کنند و این کارِ زاهد و عابد نیست که کار عارف است.
شاعر چه خوش سروده است:
خدایا زاهد از تو حور می‌خواهد قصورش ‌بین
به ‌جنّت‌ از درت ‌بگریزد او یارب ‌شعورش ‌بین [شعر از صدرالدین دزفولی است]
لسان الغیب،حافظ شیرازی گوید:
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است
پس راه خدای بهشت غیر از راه بهشت است و بسیارند کسانی که بهشتی‌اند، اما خدایی نیستند. از اصحاب یمین هستند، اما از مقرّبین نیستند.
/302/





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین