در مورد مراقبه در سیر و سلوک توضیح دهید؟
در مورد مراقبه در سیر و سلوک توضیح دهید؟ بر هر کسی که قصد تقرب به خدای متعال را دارد لازم است , مشارطه , مراقبه و محاسبه داشته باشد. مشارطه یعنی : از اول روز با خود شرط کنید که مرتکب گناه نشده و بر خلاف گفته خالق مهربان عمل نکنید ; به فرمایش حضرت امام خمینی (ره) تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما ببین چقدر سهل است . پس از مشارطه باید در طول روز مراقب شرطی که کرده اید باشید و بدانید که عالم محضر حضرت حق است و او مراقب اعمال ماست و این توجه را تا شب ادامه دهید. این همان معنای مراقبه است. در هنگام شب به محاسبه اعمال روزانه بپردازید و از نفس خود حساب بکشید. هر عمل نیکی که انجام گرفته از خداوند تعالی ببینید و شاکر او باشید و هر معصیت یا کوتاهی که شده عذر خواه درگاه الهی بوده و تصمیم بگیرید فردا جبران کنید. علامه طباطبائی (ره) به یکی از شاگردانشان که در ابتدای سیر وسلوک بودند شبیه به این توصیه را نمودند. توضیح بیشتر: مراحل مرابطه با نفس در مسیر خود سازی و تهذیب نفس عبارت است از: 1- مشارطه نخستین گامی که علمای بزرگ اخلاق بعد از توبه ذکر کرده اند، همان (مشارطه) است، و منظور از آن شرط کردن با نفس خویش است با تذکّرات و یاد آوری هایی که همه روز تکرار شود، و بهترین وقت آن را بعد از فراغت از نماز صبح و نورانیّت به انوار این عبادت بزرگ الهی دانسته اند. به این طریق،که نفس خویش را مخاطب قرار دهد و به او یاد آور شود که من جز سرمایه گرانبهای عمر کالایی ندارم،و اگر از دست برود تمام هستیم از دست رفته، و با یاد آوری سوره شریفه (وَ الْعَصْرِ اِنَّ الاِْنْسانَ لَفی خُسْر) به نفس خویش بگوید: با از دست رفتن این سرمایه، من گرفتار خسران عظیم می شوم، مگر این که کالایی از آن گرانبهاتر به دست آورم، کالایی که در همان سوره در ادامه آیات آمده است: (اِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الْصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبْرِ; مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبائی و استقامت توصیه نموده اند! باید به خود بگوید: (فکر کن عمر تو پایان یافته، و از مشاهده حوادث بعد از مرگ و دیدن حقایق تلخ و ناگواری که با کنار رفتن حجابها آشکار می شود سخت پشیمان شده ای و فریاد بر آورده ای (رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی اَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ; ای (فرشتگان) پروردگار، شما را به خدا مرا باز گردانید تا عمل صالح انجام دهم در برابر کوتاهیهایی که کردم!) (سوره مؤمنون، آیه 100) باز فرض کن پاسخ منفی (کَلاّ) را از آنها نشنیدی و به در خواست تو عمل کردند و امروز به جهان بازگشته ای، بگو چه کاری برای جبران کوتاهیها و تقصیرات گذشته می خواهی انجام دهی؟! سپس به نفس خویش در مورد اعضاء هفتگانه، یعنی چشم و گوش و زبان و دست و پا و شکم و فرج ( فرج اشاره به شهوت جنسی است) نیز سفارش کن و بگو اینها خدمتگزاران تو، و سر بر فرمان تو دارند، آیا می دانی جهنّم هفت در دارد، و از هر دری گروه خاصّی از مردم وارد می شوند؟ آیا می دانی که این درهای هفتگانه احتمالاً برای کسانی است که با این اعضای هفتگانه عصیان کنند، بیا و با کنترل دقیق این اعضاء درهای دوزخ را به روی خود ببند، و درهای بهشت را به روی خود بگشا! و نیز سفارش مراقبت از اعضای خود را به نفس بنما، که این نعمتهای بزرگ الهی را در طریق معصیت او به کار نگیرد و این مواهب عظیم را تنها وسیله طاعت او قرار دهد. در حدیثی از امام امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می خوانیم: ( مَنْ لَمْ یَتَعاهَدْ النَّقْصُ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَیْهِ الْهَوی، وَ مَنْ کانَ فی نَقْص فَالْمَوْتُ خَیرٌ لَهُ; کسی که بررسی نقصان نفس خویش نکند، هوای نفس بر او چیره می شود; و کسی که پیوسته در حال سقوط و نقصان است، مرگ برای او بهتر است!) ( بحار الانوار، جلد 67، صفحه 64) کوتاه سخن این که: (مشارطه) از گامهای مهمّی است که برای تهذیب اخلاق برداشته می شود; و بدون آن، ابرهای تیره و تار غفلت و غرور، سایه تاریک و شوم خود را بر دل و جان آدمی می افکند، و نجات او بسیار مشکل است. 2- مراقبه (مراقبه) از ماده (رَقَبَه) به معنی (گردن)، گرفته شده و از آنجا که انسان به هنگام نظارت و مواظبت از چیزی گردن می کشد، و اوضاع را زیر نظر می گیرد، این واژه بر معنی نظارت و مواظبت و تحقیق و زیر نظر گرفتن چیزی، اطلاق شده است. این واژه در تعبیرات علمای اخلاق در مورد (مراقبت از خویشتن) به کار می رود، و مرحله ای است بعد از (مشارطه) یعنی انسان بعد از عهد و پیمان با خویش برای طاعت فرمان الهی و پرهیز از گناه باید مراقب پاکی خویش باشد، چرا که اگر غفلت کند، ممکن است تمام شرط و پیمانها به هم بریزد. البتّه پیش از آن که انسان مراقب خویش باشد، فرشتگان الهی مراقب اعمال او هستند; قرآن مجید می فرماید:: (وَ اِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظینَ ; بی شک حافظان و مراقبانی بر شما گمارده شده است (که اعمال شما را به دقّت زیر نظر دارند)!) (سوره انفطار، آیه 10) در اینجا منظور از (حافظین) همان حافظان و مراقبان اعمال است به قرینه آیات بعد که می فرماید: (یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ; آنها می دانند شما چه می کنید.)( سوره انفطار، آیه 12) و در آیه 18 سوره ق می فرماید: (مایَلْفِظُ مِنْ قَوْل اِلاّلَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ; انسان هیچ سخنی را تلفّظ نمی کند مگر این که نزد آن فرشته ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت است.) و از آن بالاتر، خداوند عالم و قادر، همیشه و در همه جا مراقب اعمال ما است. در آیه 1 سوره نساءمی خوانیم:(اِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً;به یقین خداوند مراقب شماست!) ولی سالکان راه خدا، و رهروان راه دوست که پیوسته در طریق تقوا و تهذیب نفوس گام بر می دارند، پیش از آن که فرشتگان خداوند مراقب اعمال آنها باشند خودشان مراقب اعمالشان هستند. و به تعبیر دیگر، این مراقبت از درون می جوشد، نه از برون; و به همین دلیل، تأثیر آن، بسیار زیاد، و نقش آن فوق العاده مهم است. البتّه توجّه به (مراقبت از برون) سبب می شود که پایه های (مراقبت از درون) محکم گردد. در حقیقت انسان در این دنیا به کسی می ماند که دارای گوهرهای گرانبهایی است و از یک بازار آشفته می گذرد، و می خواهد با آن بهترین متاعها را بری خود تهیّه کند در حالی که اطرافش را دزدان و شیّادان گرفته اند، چنین کسی اگر لحظه ای از سرمایه نفیس خویش غافل گردد، آن را به غارت می برند، و او می ماند و یک عالم اندوه و افسوس. دقیقاً همین گونه است، شیاطین جنّ و انس در این جهان انسان را احاطه کرده اند و هوا و هوسهای درون او را به سوی خود می خوانند، اگر خویش را به خدا نسپارد و مراقب اعمال خویش نباشد سرمایه ایمان و تقوای او به غارت می رود و دست خالی از این جهان به سرای دیگر منتقل خواهد شد. در آیات قرآن و روایات اسلامی اشارات فراوانی نسبت به این مرحله آمده است; از جمله: 1 در آیه 14 سوره علق می خوانیم: (اَلمْ یَعْلَمْ بِاَنَّ اللّهَ یَری; آیا انسان نمی داند که خدا او و اعمالش را می بیند) که هم اشاره به مراقبت پروردگار نسبت به اعمال انسان است، و هم این که او باید مراقب خویش باشد. بدیهی است که توجّه به این حقیقت که خداوند در همه جا و در هر حال و در هر زمان، ناظر و شاهد و مراقب اعمال ما است، روح مراقبت را در ما زنده می کند، تا پیوسته مراقب اعمال خویش باشیم. 2 در حدیثی از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) آمده است که فرمود: (یَنْبَغی اَنْ یَکُونَ الرَّجُلُ مُهَیْمِناً عَلی نَفْسِهِ، مُراقِباً قَلْبَهُ، حافِظاً لِسانَهُ; سزاوار است انسان بر خویشتن مسلّط و همیشه مراقب قلب خود و نگاهدار زبان خویش باشد!)( غرر الحکم) 3 در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است: (مَنْ رَعْی قَلْبَهُ عَنِ الْغَفْلَةِ وَ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهْوَةِ وَ عَقْلَهُ عَنِ الْجَهْلِ، فَقَدْ دَخَلَ فی دیوانِ الْمُتَنَبِّهینَ، ثُمَّ مَنْ رَعی عَمَلَهُ عَنِ الْهَوی، وَ دینَهُ عَنِ البِدْعَةِ، وَ مالَهُ عَنِ الْحَرامِ فَهُوَ مِنْ جُمْلَةِ الصّالِحینَ; کسی که مراقب قلبش در برابر غفلت، و نفسش در برابر شهوت، و عقلش در مقابل جهل باشد، نام او در دفتر بیداران و آگاهان ثبت می شود، و آن کسی که مراقب عملش از نفوذ هوا پرستی و دینش از نفوذ بدعت، و مالش از آلودگی به حرام بوده باشد در زمره صالحان است.)( بحارالانوار، جلد 67، صفحه 68) آری! (مراقبت) از خویشتن یا پروردگار یا قیامت که در این روایات آمده همه به یک معنی است; یعنی، مراقب اعمال و اخلاق خویش بودن، و نظارت دقیق بر آن داشتن، و همه روز و در همه حال و در هر جا به کارهایی که از وی سر می زند، توجّه کند. کوتاه سخن این که: رهروان راه حق و سالکان طریق الی اللّه باید بعد از (مشارطه)، یعنی عهد و پیمان بستن با خود و خدای خویش جهت اطاعت و بندگی حقّ و تهذیب نفس، بطور مداوم مراقب خود باشند که این پیمان الهی شکسته نشود، و درست همانند طلبکاری که از همپیمانانش مطالبه پرداخت دیون می کند، از نفس خویش مطالبه وفای به این عهد الهی را بنماید; بدیهی است هرگونه غفلت سبب عقب ماندگی و ضرر و زیان فاحش است، همان گونه که اگر انسان در مطالبات مادّی اش کوتاهی کند، به آسانی سرمایه های خود را از دست می دهد، بخصوص این که در برابر افرادی فریبکار و فرصت طلب قرار گیرد. 3- محاسبه سومین گامی که علمای اخلاق برای رهروان این راه ذکر کرده اند، محاسبه است; و منظور این است که هر کس در پایان هر سال یا ماه و هفته و یا در پایان هر روز به محاسبه کارهای خویشتن بپردازد، و عملکرد خود را در زمینه خوبیها و بدیها، اطاعت و عصیان، خدا پرستی و هوا پرستی دقیقاً مورد محاسبه قرار دهد، و درست مانند تاجر موشکاف و دقیقی که همه روز یا هر هفته و هر ماه و هر سال به حسابرسی تجارتخانه خود می پردازد و سود و زیان خویش را از دفاتر تجاری بیرون می کشد و ترازنامه و بیلان تنظیم می کند، به یک محاسبه الهی و معنوی دست زند و همین کار را در مورد اعمال و اخلاق خویش انجام دهد. روشن است محاسبه چه در امر دین باشد یا دنیا یکی از دو فایده مهم را دارد: اگر صورتحساب، سود کلانی را نشان دهد، دلیل بر صحّت عمل و درستی راه و لزوم تعقیب آن است; و هر گاه زیان مهمّی را نشان دهد دلیل بر وجود بحران و خطر و احتمالاً افراد مغرض و دزد و خائن و یا خطا کار و ناآگاه در تجارتخانه اوست که باید هر چه زودتر برای اصلاح آن وضع کوشید. قرآن مجید در آیات متعدّدی از حساب دقیق روز قیامت خبر داده است; از جمله، از زبان لقمان حکیم خطاب به فرزندش چنین نقل می کند: ( یا بُنَیَّ اِنَّها اِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَکُنْ فی صَخْرَة اَو فِی السَّمواتِ اَو فِی الاَْرْضِ یَأتِ بِهَا اللّهُ اِنَّ اللّهَ لَطیفٌ خَبیرٌ; پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد و در دل سنگی یا در (گوشه ای) از آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) می آورد; خداوند دقیق و آگاه است!) (سوره لقمان، آیه 16). و نیز می فرماید: ( وَ اِنْ تُبْدُوا ما فی اَنْفُسِکُمْ اَو تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللّهُ; اگر آنچه را در دل دارید آشکار کنید یا پنهان نمایید، خداوند شما را بر طبق آن محاسبه می کند.) (سوره بقره، آیه 284). این مسأله بقدری مهم است که یکی از نامهای روز قیامت، (یوم الحساب) است: (اِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ; کسانی که از راه خدا منحرف می شوند، به خاطر فراموش کردن روز حساب عذاب شدیدی دارند!) (سوره ص، آیه 26) مسأله حساب در قیامت بقدری روشن و آشکار است که انسان را در آنجا حسابرس خودش می سازند، و به او گفته می شود: (اِقْرَءْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیباً; (در آن روز به انسان گفته می شود) نامه اعمالت را بخوان، کافی است که امروز خود حسابگر خود باشی!) (سوره اسراء، آیه 14). با این حال و با توجّه به این شرایط که همه چیز در دنیا و آخرت دارای حساب است، چگونه انسان می تواند از حساب خویش در این جهان غافل بماند; او که باید فردا به حساب خود برسد چه بهتر که در این دنیا ناظر بر حساب خویش باشد; او که می داند همه چیز در این جهان حساب و کتابی دارد چرا خود را از حساب و کتاب دور دارد؟! بنابراین، مجموعه آیات فوق و مانند آن این پیام مهم را برای همه انسانها دارد که هرگز محاسبه را فراموش نکنید، و اگر می خواهید بار شما فردا سبک باشد، در این جهان به حساب خویش برسید، پیش از آن که در آن جهان به حساب شما برسند. در روایات اسلامی، مسأله از این هم گسترده تر است; از جمله: 1 درحدیث معروف رسول خدا(صلی الله علیه وآله)می خوانیم:(حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا وَ زِنُوها قَبْلَ اَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهّزُوا لِلْعَرْضِ الاَْکْبَرِ;خویشتن را محاسبه کنید پیش از آن که به حساب شما برسند و خویش را وزن کنید قبل از آن که شما را وزن کنند! (و ارزش خود را تعیین کنید پیش از آن که ارزش شما را تعیین نمایند) و آماده شوید برای عرضه بزرگ (روز قیامت)!)( بحارالانوار، جلد 67، صفحه 73) 2 در حدیث دیگر از همان حضرت خطاب به ابوذر می خوانیم: ( یا اَباذَرْ حاسِبْ نَفْسَکَ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبَ فاِنَّهُ اَهْوَنُ لِحِسابِکَ غَدَاً وَزِنْ نَفْسَکَ قَبْلَ اَنْ تُوزَنَ ...; ای ابوذر! به حساب خویش برس، پیش از آن که به حساب تو برسند، چرا که این کار برای حساب فردای قیامت تو آسانتر است، و خود را وزن کن پیش از آن که تو را وزن کنند!)( امالی طوسی، (طبق نقل میزان الحکمه، جلد 1، صفحه 619).) این موضوع به اندازه ای مهم است که حتّی جمعی از بزرگان کتابهائی در موضوع (محاسبة النّفس) نوشته اند، از جمله محاسبة النّفس مرحوم سیّد بن طاووس حلّی (متوفّای سنه 664 ه . ق) و محاسبه النّفس مرحوم کفعی (از علمای قرن نهم هجری) الذّریعه، جلد20.) در اینجا اشاره به چند نکته لازم به نظر می رسد: 1 در این که چگونه باید نفس را (محاسبه) کرد و خویشتن را پای حساب حاضر نمود و مورد باز خواست قرار داد; بهترین طریق همان است که در حدیثی از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نقل شده که بعد از نقل حدیث پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) که فرمود: (اَکْیَسُ الکَیِّسینَ مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ; عاقل ترین مردم کسی است که به محاسبه خویش پردازد) مردی از آن حضرت پرسید (یا اَمیرَالْمُؤمِنینَ وَ کَیْفَ یُحاسِبُ الرَّجُلُ نَفْسَهَ; ای امیرمؤمنان! انسان چگونه نفس خویش را محاسبه کند؟) امام ضمن بیان مشروحی چنین فرمود: (هنگامی که صبح را به شام می رساند، نفس خویش را مخاطب ساخته چنین گوید: ای نفس! امروز بر تو گذشت و تا ابد باز نمی گردد،و خداوند از تو درباره آن سؤال می کند که در چه راه آن را سپری کردی؟ چه عملی در آن انجام دادی؟ آیا به یاد خدا بودی، و حمد او را به جا آوردی؟ آیا حق برادر مؤمن را ادا کردی؟ آیا غم و اندوهی از دل او زدودی؟ و در غیاب او زن و فرزندش را حفظ کردی؟ آیا حقّ بازماندگانش را بعد از مرگ او ادا کردی؟ آیا با استفاده از آبروی خویش، جلو غیبت برادر مؤمن را گرفتی؟ آیا مسلمانی را یاری نمودی؟ راستی چه کار (مثبتی) امروز انجام دادی؟! سپس آنچه را که انجام داده به یاد می آورد، اگر به خاطرش آمد که عمل خیری از او سر زده، حمد خداوند متعال و تکبیر او را به خاطر توفیقی که به او عنایت کرده به جا می آورد، و اگر معصیت و تقصیری به خاطرش آمد، از خداوند متعال آمرزش می طلبد و تصمیم برترک آن در آینده می گیرد، و آثار آن را از نفس خویش با تجدید صلوات بر محمّد و آل پاکش، و عرضه بیعت با امیرمؤمنان(علیه السلام) برخویشتن و قبول آن و اعاده لعن بر دشمنان و مانعان از حقوقش، محو می کند; هنگامی که این محاسبه (جامع و کامل) را انجام داد، خداوند می فرماید: (من به خاطر دوستی تو با دوستانم و دشمنیت با دشمنانم (و محاسبه جامعی که با نفس خویش داشتی) در مورد گناهانت به تو سختگیری نمی کنم و تو را مشمول عفو خود خواهم ساخت!)(1) آری این است بهترین طرز محاسبه نفس! برای مطالعه بیشتر: ر ک، اخلاق در قرآن ، ناصر مکارم شیرازی، ص 246. چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره) ذیل حدیث اول .
عنوان سوال:

در مورد مراقبه در سیر و سلوک توضیح دهید؟


پاسخ:

در مورد مراقبه در سیر و سلوک توضیح دهید؟

بر هر کسی که قصد تقرب به خدای متعال را دارد لازم است , مشارطه , مراقبه و محاسبه داشته باشد.
مشارطه یعنی : از اول روز با خود شرط کنید که مرتکب گناه نشده و بر خلاف گفته خالق مهربان عمل نکنید ; به فرمایش حضرت امام خمینی (ره) تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما ببین چقدر سهل است .
پس از مشارطه باید در طول روز مراقب شرطی که کرده اید باشید و بدانید که عالم محضر حضرت حق است و او مراقب اعمال ماست و این توجه را تا شب ادامه دهید. این همان معنای مراقبه است.
در هنگام شب به محاسبه اعمال روزانه بپردازید و از نفس خود حساب بکشید. هر عمل نیکی که انجام گرفته از خداوند تعالی ببینید و شاکر او باشید و هر معصیت یا کوتاهی که شده عذر خواه درگاه الهی بوده و تصمیم بگیرید فردا جبران کنید.
علامه طباطبائی (ره) به یکی از شاگردانشان که در ابتدای سیر وسلوک بودند شبیه به این توصیه را نمودند.
توضیح بیشتر:
مراحل مرابطه با نفس در مسیر خود سازی و تهذیب نفس عبارت است از: 1- مشارطه نخستین گامی که علمای بزرگ اخلاق بعد از توبه ذکر کرده اند، همان (مشارطه) است، و منظور از آن شرط کردن با نفس خویش است با تذکّرات و یاد آوری هایی که همه روز تکرار شود، و بهترین وقت آن را بعد از فراغت از نماز صبح و نورانیّت به انوار این عبادت بزرگ الهی دانسته اند.
به این طریق،که نفس خویش را مخاطب قرار دهد و به او یاد آور شود که من جز سرمایه گرانبهای عمر کالایی ندارم،و اگر از دست برود تمام هستیم از دست رفته، و با یاد آوری سوره شریفه (وَ الْعَصْرِ اِنَّ الاِْنْسانَ لَفی خُسْر) به نفس خویش بگوید: با از دست رفتن این سرمایه، من گرفتار خسران عظیم می شوم، مگر این که کالایی از آن گرانبهاتر به دست آورم، کالایی که در همان سوره در ادامه آیات آمده است: (اِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الْصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبْرِ; مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبائی و استقامت توصیه نموده اند! باید به خود بگوید: (فکر کن عمر تو پایان یافته، و از مشاهده حوادث بعد از مرگ و دیدن حقایق تلخ و ناگواری که با کنار رفتن حجابها آشکار می شود سخت پشیمان شده ای و فریاد بر آورده ای (رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی اَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ; ای (فرشتگان) پروردگار، شما را به خدا مرا باز گردانید تا عمل صالح انجام دهم در برابر کوتاهیهایی که کردم!) (سوره مؤمنون، آیه 100) باز فرض کن پاسخ منفی (کَلاّ) را از آنها نشنیدی و به در خواست تو عمل کردند و امروز به جهان بازگشته ای، بگو چه کاری برای جبران کوتاهیها و تقصیرات گذشته می خواهی انجام دهی؟!
سپس به نفس خویش در مورد اعضاء هفتگانه، یعنی چشم و گوش و زبان و دست و پا و شکم و فرج ( فرج اشاره به شهوت جنسی است) نیز سفارش کن و بگو اینها خدمتگزاران تو، و سر بر فرمان تو دارند، آیا می دانی جهنّم هفت در دارد، و از هر دری گروه خاصّی از مردم وارد می شوند؟
آیا می دانی که این درهای هفتگانه احتمالاً برای کسانی است که با این اعضای هفتگانه عصیان کنند، بیا و با کنترل دقیق این اعضاء درهای دوزخ را به روی خود ببند، و درهای بهشت را به روی خود بگشا! و نیز سفارش مراقبت از اعضای خود را به نفس بنما، که این نعمتهای بزرگ الهی را در طریق معصیت او به کار نگیرد و این مواهب عظیم را تنها وسیله طاعت او قرار دهد.
در حدیثی از امام امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می خوانیم: ( مَنْ لَمْ یَتَعاهَدْ النَّقْصُ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَیْهِ الْهَوی، وَ مَنْ کانَ فی نَقْص فَالْمَوْتُ خَیرٌ لَهُ; کسی که بررسی نقصان نفس خویش نکند، هوای نفس بر او چیره می شود; و کسی که پیوسته در حال سقوط و نقصان است، مرگ برای او بهتر است!) ( بحار الانوار، جلد 67، صفحه 64)
کوتاه سخن این که: (مشارطه) از گامهای مهمّی است که برای تهذیب اخلاق برداشته می شود; و بدون آن، ابرهای تیره و تار غفلت و غرور، سایه تاریک و شوم خود را بر دل و جان آدمی می افکند، و نجات او بسیار مشکل است.
2- مراقبه (مراقبه) از ماده (رَقَبَه) به معنی (گردن)، گرفته شده و از آنجا که انسان به هنگام نظارت و مواظبت از چیزی گردن می کشد، و اوضاع را زیر نظر می گیرد، این واژه بر معنی نظارت و مواظبت و تحقیق و زیر نظر گرفتن چیزی، اطلاق شده است. این واژه در تعبیرات علمای اخلاق در مورد (مراقبت از خویشتن) به کار می رود، و مرحله ای است بعد از (مشارطه) یعنی انسان بعد از عهد و پیمان با خویش برای طاعت فرمان الهی و پرهیز از گناه باید مراقب پاکی خویش باشد، چرا که اگر غفلت کند، ممکن است تمام شرط و پیمانها به هم بریزد.
البتّه پیش از آن که انسان مراقب خویش باشد، فرشتگان الهی مراقب اعمال او هستند; قرآن مجید می فرماید:: (وَ اِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظینَ ; بی شک حافظان و مراقبانی بر شما گمارده شده است (که اعمال شما را به دقّت زیر نظر دارند)!) (سوره انفطار، آیه 10) در اینجا منظور از (حافظین) همان حافظان و مراقبان اعمال است به قرینه آیات بعد که می فرماید: (یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ; آنها می دانند شما چه می کنید.)( سوره انفطار، آیه 12) و در آیه 18 سوره ق می فرماید: (مایَلْفِظُ مِنْ قَوْل اِلاّلَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ; انسان هیچ سخنی را تلفّظ نمی کند مگر این که نزد آن فرشته ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت است.)
و از آن بالاتر، خداوند عالم و قادر، همیشه و در همه جا مراقب اعمال ما است.
در آیه 1 سوره نساءمی خوانیم:(اِنَّ اللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً;به یقین خداوند مراقب شماست!) ولی سالکان راه خدا، و رهروان راه دوست که پیوسته در طریق تقوا و تهذیب نفوس گام بر می دارند، پیش از آن که فرشتگان خداوند مراقب اعمال آنها باشند خودشان مراقب اعمالشان هستند.
و به تعبیر دیگر، این مراقبت از درون می جوشد، نه از برون; و به همین دلیل، تأثیر آن، بسیار زیاد، و نقش آن فوق العاده مهم است. البتّه توجّه به (مراقبت از برون) سبب می شود که پایه های (مراقبت از درون) محکم گردد. در حقیقت انسان در این دنیا به کسی می ماند که دارای گوهرهای گرانبهایی است و از یک بازار آشفته می گذرد، و می خواهد با آن بهترین متاعها را بری خود تهیّه کند در حالی که اطرافش را دزدان و شیّادان گرفته اند، چنین کسی اگر لحظه ای از سرمایه نفیس خویش غافل گردد، آن را به غارت می برند، و او می ماند و یک عالم اندوه و افسوس.
دقیقاً همین گونه است، شیاطین جنّ و انس در این جهان انسان را احاطه کرده اند و هوا و هوسهای درون او را به سوی خود می خوانند، اگر خویش را به خدا نسپارد و مراقب اعمال خویش نباشد سرمایه ایمان و تقوای او به غارت می رود و دست خالی از این جهان به سرای دیگر منتقل خواهد شد.
در آیات قرآن و روایات اسلامی اشارات فراوانی نسبت به این مرحله آمده است; از جمله:
1 در آیه 14 سوره علق می خوانیم: (اَلمْ یَعْلَمْ بِاَنَّ اللّهَ یَری; آیا انسان نمی داند که خدا او و اعمالش را می بیند) که هم اشاره به مراقبت پروردگار نسبت به اعمال انسان است، و هم این که او باید مراقب خویش باشد.
بدیهی است که توجّه به این حقیقت که خداوند در همه جا و در هر حال و در هر زمان، ناظر و شاهد و مراقب اعمال ما است، روح مراقبت را در ما زنده می کند، تا پیوسته مراقب اعمال خویش باشیم.
2 در حدیثی از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) آمده است که فرمود: (یَنْبَغی اَنْ یَکُونَ الرَّجُلُ مُهَیْمِناً عَلی نَفْسِهِ، مُراقِباً قَلْبَهُ، حافِظاً لِسانَهُ; سزاوار است انسان بر خویشتن مسلّط و همیشه مراقب قلب خود و نگاهدار زبان خویش باشد!)( غرر الحکم) 3 در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است: (مَنْ رَعْی قَلْبَهُ عَنِ الْغَفْلَةِ وَ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهْوَةِ وَ عَقْلَهُ عَنِ الْجَهْلِ، فَقَدْ دَخَلَ فی دیوانِ الْمُتَنَبِّهینَ، ثُمَّ مَنْ رَعی عَمَلَهُ عَنِ الْهَوی، وَ دینَهُ عَنِ البِدْعَةِ، وَ مالَهُ عَنِ الْحَرامِ فَهُوَ مِنْ جُمْلَةِ الصّالِحینَ; کسی که مراقب قلبش در برابر غفلت، و نفسش در برابر شهوت، و عقلش در مقابل جهل باشد، نام او در دفتر بیداران و آگاهان ثبت می شود، و آن کسی که مراقب عملش از نفوذ هوا پرستی و دینش از نفوذ بدعت، و مالش از آلودگی به حرام بوده باشد در زمره صالحان است.)( بحارالانوار، جلد 67، صفحه 68)
آری! (مراقبت) از خویشتن یا پروردگار یا قیامت که در این روایات آمده همه به یک معنی است; یعنی، مراقب اعمال و اخلاق خویش بودن، و نظارت دقیق بر آن داشتن، و همه روز و در همه حال و در هر جا به کارهایی که از وی سر می زند، توجّه کند.
کوتاه سخن این که: رهروان راه حق و سالکان طریق الی اللّه باید بعد از (مشارطه)، یعنی عهد و پیمان بستن با خود و خدای خویش جهت اطاعت و بندگی حقّ و تهذیب نفس، بطور مداوم مراقب خود باشند که این پیمان الهی شکسته نشود، و درست همانند طلبکاری که از همپیمانانش مطالبه پرداخت دیون می کند، از نفس خویش مطالبه وفای به این عهد الهی را بنماید; بدیهی است هرگونه غفلت سبب عقب ماندگی و ضرر و زیان فاحش است، همان گونه که اگر انسان در مطالبات مادّی اش کوتاهی کند، به آسانی سرمایه های خود را از دست می دهد، بخصوص این که در برابر افرادی فریبکار و فرصت طلب قرار گیرد.
3- محاسبه سومین گامی که علمای اخلاق برای رهروان این راه ذکر کرده اند، محاسبه است; و منظور این است که هر کس در پایان هر سال یا ماه و هفته و یا در پایان هر روز به محاسبه کارهای خویشتن بپردازد، و عملکرد خود را در زمینه خوبیها و بدیها، اطاعت و عصیان، خدا پرستی و هوا پرستی دقیقاً مورد محاسبه قرار دهد، و درست مانند تاجر موشکاف و دقیقی که همه روز یا هر هفته و هر ماه و هر سال به حسابرسی تجارتخانه خود می پردازد و سود و زیان خویش را از دفاتر تجاری بیرون می کشد و ترازنامه و بیلان تنظیم می کند، به یک محاسبه الهی و معنوی دست زند و همین کار را در مورد اعمال و اخلاق خویش انجام دهد.
روشن است محاسبه چه در امر دین باشد یا دنیا یکی از دو فایده مهم را دارد: اگر صورتحساب، سود کلانی را نشان دهد، دلیل بر صحّت عمل و درستی راه و لزوم تعقیب آن است; و هر گاه زیان مهمّی را نشان دهد دلیل بر وجود بحران و خطر و احتمالاً افراد مغرض و دزد و خائن و یا خطا کار و ناآگاه در تجارتخانه اوست که باید هر چه زودتر برای اصلاح آن وضع کوشید. قرآن مجید در آیات متعدّدی از حساب دقیق روز قیامت خبر داده است; از جمله، از زبان لقمان حکیم خطاب به فرزندش چنین نقل می کند: ( یا بُنَیَّ اِنَّها اِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَکُنْ فی صَخْرَة اَو فِی السَّمواتِ اَو فِی الاَْرْضِ یَأتِ بِهَا اللّهُ اِنَّ اللّهَ لَطیفٌ خَبیرٌ; پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد و در دل سنگی یا در (گوشه ای) از آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) می آورد; خداوند دقیق و آگاه است!) (سوره لقمان، آیه 16).
و نیز می فرماید: ( وَ اِنْ تُبْدُوا ما فی اَنْفُسِکُمْ اَو تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللّهُ; اگر آنچه را در دل دارید آشکار کنید یا پنهان نمایید، خداوند شما را بر طبق آن محاسبه می کند.) (سوره بقره، آیه 284).
این مسأله بقدری مهم است که یکی از نامهای روز قیامت، (یوم الحساب) است: (اِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ; کسانی که از راه خدا منحرف می شوند، به خاطر فراموش کردن روز حساب عذاب شدیدی دارند!) (سوره ص، آیه 26) مسأله حساب در قیامت بقدری روشن و آشکار است که انسان را در آنجا حسابرس خودش می سازند، و به او گفته می شود: (اِقْرَءْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیباً; (در آن روز به انسان گفته می شود) نامه اعمالت را بخوان، کافی است که امروز خود حسابگر خود باشی!) (سوره اسراء، آیه 14).
با این حال و با توجّه به این شرایط که همه چیز در دنیا و آخرت دارای حساب است، چگونه انسان می تواند از حساب خویش در این جهان غافل بماند; او که باید فردا به حساب خود برسد چه بهتر که در این دنیا ناظر بر حساب خویش باشد; او که می داند همه چیز در این جهان حساب و کتابی دارد چرا خود را از حساب و کتاب دور دارد؟! بنابراین، مجموعه آیات فوق و مانند آن این پیام مهم را برای همه انسانها دارد که هرگز محاسبه را فراموش نکنید، و اگر می خواهید بار شما فردا سبک باشد، در این جهان به حساب خویش برسید، پیش از آن که در آن جهان به حساب شما برسند.
در روایات اسلامی، مسأله از این هم گسترده تر است; از جمله: 1 درحدیث معروف رسول خدا(صلی الله علیه وآله)می خوانیم:(حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا وَ زِنُوها قَبْلَ اَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهّزُوا لِلْعَرْضِ الاَْکْبَرِ;خویشتن را محاسبه کنید پیش از آن که به حساب شما برسند و خویش را وزن کنید قبل از آن که شما را وزن کنند! (و ارزش خود را تعیین کنید پیش از آن که ارزش شما را تعیین نمایند) و آماده شوید برای عرضه بزرگ (روز قیامت)!)( بحارالانوار، جلد 67، صفحه 73)
2 در حدیث دیگر از همان حضرت خطاب به ابوذر می خوانیم: ( یا اَباذَرْ حاسِبْ نَفْسَکَ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبَ فاِنَّهُ اَهْوَنُ لِحِسابِکَ غَدَاً وَزِنْ نَفْسَکَ قَبْلَ اَنْ تُوزَنَ ...; ای ابوذر! به حساب خویش برس، پیش از آن که به حساب تو برسند، چرا که این کار برای حساب فردای قیامت تو آسانتر است، و خود را وزن کن پیش از آن که تو را وزن کنند!)( امالی طوسی، (طبق نقل میزان الحکمه، جلد 1، صفحه 619).)
این موضوع به اندازه ای مهم است که حتّی جمعی از بزرگان کتابهائی در موضوع (محاسبة النّفس) نوشته اند، از جمله محاسبة النّفس مرحوم سیّد بن طاووس حلّی (متوفّای سنه 664 ه . ق) و محاسبه النّفس مرحوم کفعی (از علمای قرن نهم هجری) الذّریعه، جلد20.) در اینجا اشاره به چند نکته لازم به نظر می رسد:
1 در این که چگونه باید نفس را (محاسبه) کرد و خویشتن را پای حساب حاضر نمود و مورد باز خواست قرار داد; بهترین طریق همان است که در حدیثی از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نقل شده که بعد از نقل حدیث پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) که فرمود: (اَکْیَسُ الکَیِّسینَ مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ; عاقل ترین مردم کسی است که به محاسبه خویش پردازد) مردی از آن حضرت پرسید (یا اَمیرَالْمُؤمِنینَ وَ کَیْفَ یُحاسِبُ الرَّجُلُ نَفْسَهَ; ای امیرمؤمنان! انسان چگونه نفس خویش را محاسبه کند؟)
امام ضمن بیان مشروحی چنین فرمود: (هنگامی که صبح را به شام می رساند، نفس خویش را مخاطب ساخته چنین گوید: ای نفس! امروز بر تو گذشت و تا ابد باز نمی گردد،و خداوند از تو درباره آن سؤال می کند که در چه راه آن را سپری کردی؟ چه عملی در آن انجام دادی؟ آیا به یاد خدا بودی، و حمد او را به جا آوردی؟ آیا حق برادر مؤمن را ادا کردی؟ آیا غم و اندوهی از دل او زدودی؟ و در غیاب او زن و فرزندش را حفظ کردی؟ آیا حقّ بازماندگانش را بعد از مرگ او ادا کردی؟ آیا با استفاده از آبروی خویش، جلو غیبت برادر مؤمن را گرفتی؟ آیا مسلمانی را یاری نمودی؟ راستی چه کار (مثبتی) امروز انجام دادی؟!
سپس آنچه را که انجام داده به یاد می آورد، اگر به خاطرش آمد که عمل خیری از او سر زده، حمد خداوند متعال و تکبیر او را به خاطر توفیقی که به او عنایت کرده به جا می آورد، و اگر معصیت و تقصیری به خاطرش آمد، از خداوند متعال آمرزش می طلبد و تصمیم برترک آن در آینده می گیرد، و آثار آن را از نفس خویش با تجدید صلوات بر محمّد و آل پاکش، و عرضه بیعت با امیرمؤمنان(علیه السلام) برخویشتن و قبول آن و اعاده لعن بر دشمنان و مانعان از حقوقش، محو می کند; هنگامی که این محاسبه (جامع و کامل) را انجام داد، خداوند می فرماید: (من به خاطر دوستی تو با دوستانم و دشمنیت با دشمنانم (و محاسبه جامعی که با نفس خویش داشتی) در مورد گناهانت به تو سختگیری نمی کنم و تو را مشمول عفو خود خواهم ساخت!)(1) آری این است بهترین طرز محاسبه نفس!
برای مطالعه بیشتر: ر ک،
اخلاق در قرآن ، ناصر مکارم شیرازی، ص 246.
چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره) ذیل حدیث اول .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین