امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: (التَّوَکُّلُ عَلَی اللَّهِ دَرَجَاتٌ: مِنْهَا أَنْ تَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ فِی أُمُورِکَ کُلِّهَا، فَمَا فَعَلَ بِکَ کُنْتَ عَنْهُ رَاضِیاً، تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَأْلُوکَ خَیْراً وَ فَضْلًا، وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُکْمَ فِی ذلِکَ لَهُ؛ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ بِتَفْوِیضِ ذلِکَ إِلَیْه [1] توکل بر خدای سبحان، درجاتی دارد که یکی از آنها این است که در تمامی امور به آنچه خدای سبحان برایت فراهم ساخته، اعتماد کنی؛ پس به آنچه برای تو انجام داده، خشنود باشی و بدانی که او در خیر و عنایت به تو، کوتاهی و درنگ نکرد و بدانی که در امر، حکم از آن اوست. پس با واگذاری آن امر به خدا بر او توکل کن). بر این اساس خواجه عبد الله انصاری می نویسد: (توکل واگذاری تمامی امور به مالک امور و اعتماد به این وکالت و واگذاری است).[2] با این توصیف، اگر انسانی خواهان وصول به مقام توکل است، نخست باید وکالت خدای سبحان را دریابد و اسم وکیل را که پرورنده فضیلت توکل است نیک بفهمد. زیرا (توکل به میزان شناخت وکیل است؛ پس هر که وکیل را بیشتر بشناسد، توکلش کامل تر می شود).[3] به گفته سید حسین درود آبادی، خدای سبحان به اعتبار شایستگیاش برای واگذاری امور به او،(وکیل) نام دارد.[4] حضرت حق، این شایستگی را به دلیل آفریدگاری جهانیان، پروردگاری عالمیان، مهربانی فراوان، سرپرستی بندگان، مالکیت نظام هستی، حکمت بی همتا، قدرت مطلق، علم نامحدود، فیاض بودن علی الاطلاق، و حاکمیت جهانی از آن خویش ساخته است. زیرا شناخت همه این خصایص، وکالت خدای سبحان را در زندگی آدمی پر رنگ می کند و سبب یک اعتقاد حتمی می گردد. تحقق این امر نیز بنابر سنت الهی از دریچه اسباب جریان می یابد و این اسباب بنابر توحید افعالی، فقط به اذن خدای وکیلی که حکمرانی تنها شایسته اوست[5]، موثر واقع گشته و با تدبیر حکیمانه خدای سبحان، پیش روی انسان متوکل قرار می گیرند [6] و با سرپرستی و پروردگاری مهربانانه در جهت رشد وی جاری می شوند.[7] این نگاه، جایگاه اسباب را در مسیر توکل آشکار می سازد. یعنی حضرت حق، وکالت خویش را از طریق اسباب عادی به موکل می رساند. لیکن اسباب، مصادر اصلی و استقلالی برای تاثیر نیستند و خدای سبحان تنها سبب مستقلی است که بر هر سببی قهر و غلبه دارد. به عبارت دیگر، به عنوان مثال خاصیت آب رطوبت است، خاصیت چاقو بریدن است، خاصیت آتش سوزاندن است. ولی این اسباب در ایجاد این آثار مستقل نیستند. لذا در جریان حضرت موسی (علیه السلام) آب غرق نمی کند. چاقوی تیز گلوی حضرت اسماعیل (علیه السلام را نمی برد. در جریان سوزاندن حضرت ابراهیم (علیه السلام) آتش نه تنها نمی سوزاند بلکه بر اثر توکل ابراهیم (علیه السلام) تبدیل به گلستان هم می شود. /247/ پی نوشت: [1].کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی (ط- دار الحدیث)،دار الحدیث،قم،ق 1429. [2].کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ص171. [3]. سهروردی، ابوحفص عمر بن محمد، عوارف المعارف، ص292. [4].درود آبادی، سید حسین، شرح الاسماء الحسنی، ص 182. [5]. إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ (یوسف/67) [6]. وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ (انفال/49) [7]. رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکیلاً (مزمل/9) در این مورد لینک زیر را هم ملاحظه بفرمایید: http://www.soalcity.ir/node/73
امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: (التَّوَکُّلُ عَلَی اللَّهِ دَرَجَاتٌ: مِنْهَا أَنْ تَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ فِی أُمُورِکَ کُلِّهَا، فَمَا فَعَلَ بِکَ کُنْتَ عَنْهُ رَاضِیاً، تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَأْلُوکَ خَیْراً وَ فَضْلًا، وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُکْمَ فِی ذلِکَ لَهُ؛ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ بِتَفْوِیضِ ذلِکَ إِلَیْه [1] توکل بر خدای سبحان، درجاتی دارد که یکی از آنها این است که در تمامی امور به آنچه خدای سبحان برایت فراهم ساخته، اعتماد کنی؛ پس به آنچه برای تو انجام داده، خشنود باشی و بدانی که او در خیر و عنایت به تو، کوتاهی و درنگ نکرد و بدانی که در امر، حکم از آن اوست. پس با واگذاری آن امر به خدا بر او توکل کن).
بر این اساس خواجه عبد الله انصاری می نویسد: (توکل واگذاری تمامی امور به مالک امور و اعتماد به این وکالت و واگذاری است).[2]
با این توصیف، اگر انسانی خواهان وصول به مقام توکل است، نخست باید وکالت خدای سبحان را دریابد و اسم وکیل را که پرورنده فضیلت توکل است نیک بفهمد. زیرا (توکل به میزان شناخت وکیل است؛ پس هر که وکیل را بیشتر بشناسد، توکلش کامل تر می شود).[3]
به گفته سید حسین درود آبادی، خدای سبحان به اعتبار شایستگیاش برای واگذاری امور به او،(وکیل) نام دارد.[4]
حضرت حق، این شایستگی را به دلیل آفریدگاری جهانیان، پروردگاری عالمیان، مهربانی فراوان، سرپرستی بندگان، مالکیت نظام هستی، حکمت بی همتا، قدرت مطلق، علم نامحدود، فیاض بودن علی الاطلاق، و حاکمیت جهانی از آن خویش ساخته است. زیرا شناخت همه این خصایص، وکالت خدای سبحان را در زندگی آدمی پر رنگ می کند و سبب یک اعتقاد حتمی می گردد.
تحقق این امر نیز بنابر سنت الهی از دریچه اسباب جریان می یابد و این اسباب بنابر توحید افعالی، فقط به اذن خدای وکیلی که حکمرانی تنها شایسته اوست[5]، موثر واقع گشته و با تدبیر حکیمانه خدای سبحان، پیش روی انسان متوکل قرار می گیرند [6] و با سرپرستی و پروردگاری مهربانانه در جهت رشد وی جاری می شوند.[7]
این نگاه، جایگاه اسباب را در مسیر توکل آشکار می سازد. یعنی حضرت حق، وکالت خویش را از طریق اسباب عادی به موکل می رساند. لیکن اسباب، مصادر اصلی و استقلالی برای تاثیر نیستند و خدای سبحان تنها سبب مستقلی است که بر هر سببی قهر و غلبه دارد.
به عبارت دیگر، به عنوان مثال خاصیت آب رطوبت است، خاصیت چاقو بریدن است، خاصیت آتش سوزاندن است. ولی این اسباب در ایجاد این آثار مستقل نیستند. لذا در جریان حضرت موسی (علیه السلام) آب غرق نمی کند. چاقوی تیز گلوی حضرت اسماعیل (علیه السلام را نمی برد. در جریان سوزاندن حضرت ابراهیم (علیه السلام) آتش نه تنها نمی سوزاند بلکه بر اثر توکل ابراهیم (علیه السلام) تبدیل به گلستان هم می شود.
/247/
پی نوشت:
[1].کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی (ط- دار الحدیث)،دار الحدیث،قم،ق 1429.
[2].کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ص171.
[3]. سهروردی، ابوحفص عمر بن محمد، عوارف المعارف، ص292.
[4].درود آبادی، سید حسین، شرح الاسماء الحسنی، ص 182.
[5]. إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ (یوسف/67)
[6]. وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ (انفال/49)
[7]. رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکیلاً (مزمل/9)
در این مورد لینک زیر را هم ملاحظه بفرمایید:
http://www.soalcity.ir/node/73
- [سایر] توکل به خدا چطور زیاد می شود؟
- [سایر] توکل واقعی به خدا چگونه است؟
- [سایر] توکل به خدا چطور زیاد می شود؟
- [سایر] توکل به خدا چطور زیاد می شود؟
- [سایر] سلام حاج آقا با عرض پوزش میخوام بدونم چراهر چیزی که از خدا میخوام باید سالهانذر ودعا کنم تابدست بیارم مطمئنم میگیدخداصلاح نمیدونه یاحکمت خداست،خیلی ها میگن بستنت درسته؟یا این از ضعف ایمانمه ؟تاحالا تا تونستم فقط توکل کردم به خدا،می ترسم خسته بشم ایمانم سست بشه،چه کار کنم؟
- [سایر] آیا با توکل، خدا وکالت از جانب هر کسی را قبول می کند؟
- [سایر] سلام حاج اقا مرادی برام جای تعجب داره که علیرغم دوبار ارسال بازم اسمم رو تو فهرست پیامهای پاسخ داده شده نمیبینم حالا اینبار سوالم رو ساده تر مطرح میکنم حاج اقا مرادی ایا این درسته که میگن با دعا و توکل وایمان به خدا میشه سرنوشت رو تغییر داد؟ خواهش میکنم پاسخگو باشید
- [سایر] بعضیها میگن زردتشت پیامبر بود اما تا بحال پیامبری آمده که میگه دو تا خدا داریم که زردتشت به دو خدا اعتقاد دارند در ضمن به قولی میگن آنها آتیش را هم می پرستند، نتیجه زردتشت پیامبر بوده یا نه؟
- [سایر] آیا توکل انسان مؤمن و یا جامعهی ایمانی به خداوند، مانع تلاش و کوشش برای رسیدن به وضعیّت بهترنیست؟
- [سایر] چه چیزهایی باعث توکل نکردن می شود؟ و چگونه می توان توکل کرد؟
- [امام خمینی] نذر آن است که انسان ملتزم شود که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که عقیده به وحدت وجود دارند یعنی می گویند در عالم هستی یک وجود بیش نیست و آن خداست و همه موجودات عین خدا هستند و کسانی که معتقدند خدا در انسان، یا موجود دیگری حلول کرده و با آن یکی شده، یا خدا را جسم بدانند احتیاط واجب، اجتناب از آنهاست.
- [آیت الله بهجت] کسی که نذر میکند باید به قصد قربت و نزدیک شدن به خداوند متعال نذر کند، بنابراین اگر برای خدا نذر نکند، صحیح نیست، بنابراین کافی است موقع نذر کردن بنابر اظهر بگوید: (لِلّهِ عَلَیَّ)، یعنی: (برای خداوند، به عهده من باشد که فلان کار را انجام بدهم)، و اگر کسی که عربی نمیداند ترجمه آن را به هر زبانی بگوید کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان باید فقط برای خداوند عالم نماز بخواند پس کسی که ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد
- [آیت الله وحید خراسانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را بر زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد؛ اشکال ندارد و گرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده: