توکل، در اصل از ماده (وکالت)، به معنای انتخاب وکیل است؛ توکل ، عبارت است از اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا ، و حواله کردن همۀ کارهای خود را به او و تکیه بر حول و قوۀ الهی نمودن. [1] پیامبر اکرم (ص) فرمود: ( از جبرئیل (ع) پرسیدم: توکل چیست ؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق ، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد ، و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری ؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد . و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند).[2] این صفت با ارزش در صورتی حاصل می شود که انسان همۀ کارهایی را که در عالم هستی انجام می گیرد ، از جانب پروردگار بداند و هیچ قدرتی را جز او مؤثر نداند و معتقد باشد که حول و قوه ای نیست مگر به واسطۀ او . اگر کسی واقعا چنین اعتقادی داشته باشد ، در دل به خدا اعتماد پیدا کرده و بر او تکیه می کند.[3] توکل در روایات: در این رابطه علی بن لوید گوید: از امام کاظم (ع) تفسیر (و من یتوکل علی الله فهو حسبه) یعنی (هر آن کس که کار خویش را به خدا واگذارد خداوند مهمات او را کفایت کند).[4] پرسیدم؛ فرمود: (توکل به خدا مراتبی دارد، یکی از آنها آن است که تمامی امور خویش را به او واگذاری و او را وکیل خودسازی که هر چه با تو کند از او راضی باشی و بدانی که آنچه به سود تو باشد و نیز لطف خود را از تو دریغ ندارد و بدانی که امر هر چیز به دست اوست. پس همه امورت را به او واگذار کن و به سوی او مطمئن باش.[5] و یا در این حدیث شریف از امام صادق (ع) که از نهایت توکل و عالی ترین مرتبه آن سؤال شد و ایشان فرمودند: ((عالی ترین مرتبه توکل آن است که) جز خدا، از کسی نترسی).[6] و این مقامی است که حضرات معصومین (ع) همگی دارای آن بودند و در اوج قله توکل، اسوه حسنه ای برای ما شیعیان قرار گرفتند بزرگان دین، نیز از این مرتبه عالی اخلاقی بهره مند بودند که مثال بارز آن مرحوم حضرت امام (ره) در کشاکش پیروزی انقلاب و در مواجهه با رژیم طاغوت زمان خود همواره می فرمود: (والله هیچ گاه من نترسیدم) که خود نشان دهنده توکل فراوان حضرت امام (ره) به قدرت لایزال الاهی بود. بنابراین توجه به عالم اسباب و عوامل طبیعی با روح توکل سازگار است، زیرا جدا کردن اثرات و عوامل طبیعی از اراده خدا نوعی شرک است، چراکه عوامل طبیعی هر چه دارند از ناحیه خداوند است و همه به اراده و فرمان اویند.[7] مراحل توکل: توکل دارای مراتبی است که عبارتند از: الف : ضعیف ترین درجات توکل اینکه انسان اعتمادش به خدا مانند اعتماد به وکیل در دعاوی باشد . در این مرتبه عمدۀ نظر به حل شدن کار است. ب : حالت متوسط : غیر خدا را نشناسد و به جز او به کسی پناه نبرد ؛ مانند وابستگی طفل به مادرش؛ و این مرتبۀ متوسط توکل است. ج : عالی ترین درجه توکل حالتی است که فرد خود را صد در صد وابسته به خدا می بیند ، مانند میت در نزد غسال.[8] رسیدن به مراحل بالای توکل: همۀ صفات و محاسن اخلاقی با ممارست و تلاش خالصانه به دست آمده و استمرار می یابد. اگر انسان بخواهد حرفه ای را فراگیرد باید تلاش مستمری داشته باشد تا به حد استادی برسد و چه بسا تلاش او سالها به طول انجامد. اگر شخص بخواهد به مراحل بالای صفات اخلاقی از جمله " توکل" برسد، باید در مصادیق مختلفی که برایش پیش می آید، توکل به خدا کند و هیچ گاه توکل را از دید خود دور نکند.در برخی از روایات دربارۀ اخلاص و نتیجۀ استمرار برآن می فرماید:( کسی که چهل روز عبادت خالصانه خود را برای خداوند بیاورد چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود.)[9] دیگر صفات اخلاقی نیز، چنین است. اگر استمرار و مجاهدت باشد این حالات اخلاقی در انسان تبدیل به ملکات شده و ماندگار می شوند. پی نوشتها: [1] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی . [2] . نک: نمایه شماره 99 (سایت: 2385)، جواب اجمالی. [3] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی با اندکی تصرف . [4] طلاق، 3. [5] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 129. [6] همان، ج 71، ص 143. [7] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 10، ص 297 (با مختصر تغییر در متن) اقتباس از سؤال 99 (سایت: 2385). [8] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی 3 ، ص 764 و 765 . [9] بحار الانوار، ج53، ص326 http://farsi.islamquest.net
توکل به خدا چطور زیاد می شود؟
توکل، در اصل از ماده (وکالت)، به معنای انتخاب وکیل است؛ توکل ، عبارت است از اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا ، و حواله کردن همۀ کارهای خود را به او و تکیه بر حول و قوۀ الهی نمودن. [1]
پیامبر اکرم (ص) فرمود: ( از جبرئیل (ع) پرسیدم: توکل چیست ؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق ، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد ، و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری ؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد . و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند).[2]
این صفت با ارزش در صورتی حاصل می شود که انسان همۀ کارهایی را که در عالم هستی انجام می گیرد ، از جانب پروردگار بداند و هیچ قدرتی را جز او مؤثر نداند و معتقد باشد که حول و قوه ای نیست مگر به واسطۀ او . اگر کسی واقعا چنین اعتقادی داشته باشد ، در دل به خدا اعتماد پیدا کرده و بر او تکیه می کند.[3]
توکل در روایات:
در این رابطه علی بن لوید گوید: از امام کاظم (ع) تفسیر (و من یتوکل علی الله فهو حسبه) یعنی (هر آن کس که کار خویش را به خدا واگذارد خداوند مهمات او را کفایت کند).[4] پرسیدم؛ فرمود: (توکل به خدا مراتبی دارد، یکی از آنها آن است که تمامی امور خویش را به او واگذاری و او را وکیل خودسازی که هر چه با تو کند از او راضی باشی و بدانی که آنچه به سود تو باشد و نیز لطف خود را از تو دریغ ندارد و بدانی که امر هر چیز به دست اوست. پس همه امورت را به او واگذار کن و به سوی او مطمئن باش.[5] و یا در این حدیث شریف از امام صادق (ع) که از نهایت توکل و عالی ترین مرتبه آن سؤال شد و ایشان فرمودند: ((عالی ترین مرتبه توکل آن است که) جز خدا، از کسی نترسی).[6] و این مقامی است که حضرات معصومین (ع) همگی دارای آن بودند و در اوج قله توکل، اسوه حسنه ای برای ما شیعیان قرار گرفتند بزرگان دین، نیز از این مرتبه عالی اخلاقی بهره مند بودند که مثال بارز آن مرحوم حضرت امام (ره) در کشاکش پیروزی انقلاب و در مواجهه با رژیم طاغوت زمان خود همواره می فرمود: (والله هیچ گاه من نترسیدم) که خود نشان دهنده توکل فراوان حضرت امام (ره) به قدرت لایزال الاهی بود.
بنابراین توجه به عالم اسباب و عوامل طبیعی با روح توکل سازگار است، زیرا جدا کردن اثرات و عوامل طبیعی از اراده خدا نوعی شرک است، چراکه عوامل طبیعی هر چه دارند از ناحیه خداوند است و همه به اراده و فرمان اویند.[7]
مراحل توکل:
توکل دارای مراتبی است که عبارتند از:
الف : ضعیف ترین درجات توکل اینکه انسان اعتمادش به خدا مانند اعتماد به وکیل در دعاوی باشد . در این مرتبه عمدۀ نظر به حل شدن کار است.
ب : حالت متوسط : غیر خدا را نشناسد و به جز او به کسی پناه نبرد ؛ مانند وابستگی طفل به مادرش؛ و این مرتبۀ متوسط توکل است.
ج : عالی ترین درجه توکل حالتی است که فرد خود را صد در صد وابسته به خدا می بیند ، مانند میت در نزد غسال.[8]
رسیدن به مراحل بالای توکل:
همۀ صفات و محاسن اخلاقی با ممارست و تلاش خالصانه به دست آمده و استمرار می یابد. اگر انسان بخواهد حرفه ای را فراگیرد باید تلاش مستمری داشته باشد تا به حد استادی برسد و چه بسا تلاش او سالها به طول انجامد. اگر شخص بخواهد به مراحل بالای صفات اخلاقی از جمله " توکل" برسد، باید در مصادیق مختلفی که برایش پیش می آید، توکل به خدا کند و هیچ گاه توکل را از دید خود دور نکند.در برخی از روایات دربارۀ اخلاص و نتیجۀ استمرار برآن می فرماید:( کسی که چهل روز عبادت خالصانه خود را برای خداوند بیاورد چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می شود.)[9] دیگر صفات اخلاقی نیز، چنین است. اگر استمرار و مجاهدت باشد این حالات اخلاقی در انسان تبدیل به ملکات شده و ماندگار می شوند.
پی نوشتها:
[1] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی .
[2] . نک: نمایه شماره 99 (سایت: 2385)، جواب اجمالی.
[3] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی با اندکی تصرف .
[4] طلاق، 3.
[5] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 129.
[6] همان، ج 71، ص 143.
[7] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 10، ص 297 (با مختصر تغییر در متن) اقتباس از سؤال 99 (سایت: 2385).
[8] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی 3 ، ص 764 و 765 .
[9] بحار الانوار، ج53، ص326
http://farsi.islamquest.net
- [سایر] توکل واقعی به خدا چگونه است؟
- [سایر] توکل به خدا چطور زیاد می شود؟
- [سایر] توکل به خدا چطور زیاد می شود؟
- [سایر] اینکه میگن به خدا توکل داشته باش، دقیقا یعنی چه؟
- [سایر] آیا با توکل، خدا وکالت از جانب هر کسی را قبول می کند؟
- [سایر] آیا توکل انسان مؤمن و یا جامعهی ایمانی به خداوند، مانع تلاش و کوشش برای رسیدن به وضعیّت بهترنیست؟
- [سایر] چه چیزهایی باعث توکل نکردن می شود؟ و چگونه می توان توکل کرد؟
- [سایر] یکسال هست که بیکارم و این شرایط تاثیر زیادی روی توکل من به خدا گذاشته و دچار ضعف ایمان شده ام؟
- [سایر] کسی در تمام زندگی اش تنها به خدا توکل کرده و از او کمک خواسته؛ چرا هنگامی که مورد ستمی قرار می گیرد، خدا از او حمایت نمی کند؟
- [سایر] عوامل توکل برخدا کدامند؟
- [امام خمینی] نذر آن است که انسان ملتزم شود که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که عقیده به وحدت وجود دارند یعنی می گویند در عالم هستی یک وجود بیش نیست و آن خداست و همه موجودات عین خدا هستند و کسانی که معتقدند خدا در انسان، یا موجود دیگری حلول کرده و با آن یکی شده، یا خدا را جسم بدانند احتیاط واجب، اجتناب از آنهاست.
- [آیت الله بهجت] کسی که نذر میکند باید به قصد قربت و نزدیک شدن به خداوند متعال نذر کند، بنابراین اگر برای خدا نذر نکند، صحیح نیست، بنابراین کافی است موقع نذر کردن بنابر اظهر بگوید: (لِلّهِ عَلَیَّ)، یعنی: (برای خداوند، به عهده من باشد که فلان کار را انجام بدهم)، و اگر کسی که عربی نمیداند ترجمه آن را به هر زبانی بگوید کافی است.
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین میگذارند، اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . لازمه ایمان به خداوند متعال و ایمان به انبیاء عظام صلوات الله علیهم اجمعین و ایمان به احکام الهی آن است که شخص مؤمن، قلباً از منکر و معصیت خداوند متعال، منزجر باشد، و منکر را قلباً انکار کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان باید فقط برای خداوند عالم نماز بخواند پس کسی که ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد
- [آیت الله وحید خراسانی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانی را بر زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد اشکال ندارد وگرنه حرام است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می باشد و بعضی از مردم عوام که مقابل قبر امامان پیشانی را به زمین می گذارند اگر برای شکر خداوند متعال باشد؛ اشکال ندارد و گرنه حرام است. مستحبات و مکروهات سجده: