صفت حکمت ایجاب می کند که هیچ عملی لغو و بیهوده انجام نشود و حتما همراه آن غرض و فایده ای موجود باشد. این قاعده درباره خدای متعال نیز صادق است بنابراین افعال الهی لغو نبوده و همراه غرض و فایده است و خدای متعال کسانی که افعال او را عبث بدانند، توبیخ می کند: (أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً[مومنون/115] آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم؟) (وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبینَ[انبیاء/16] ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روی بازی نیافریدیم!) اما باید دقت نمود که خدا را به مخلوقات قیاس نکرد. چرا که مخلوقات و موجوداتی مانند انسان، به دلیل نقص هایی که در وجود خود دارند، اگر بخواهند کاری را حکیمانه انجام دهند، آن را به گونه ای سامان می دهند که نیازی از خودشان را مرتفع کرده و نقصی را جبران کنند. در حالی که خدای متعال هیچ گونه نقص و نیازی نداشته تا افعال او برای رفع نیازی از ذاتش باشد. بنابراین اغراض و اهداف الهی از اعمالش ، به بیرون از ذات او باز می گردد و برای رفع نقص و ضعف دیگران و بخشش به آنهاست. همانگونه که در اصل خلقت انسان، این انسان بوده که از موجودی پست و بی مقدار، به شرافت رسیده و دارای کرامت شده است: (هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً[انسان/1] آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟!) (إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ[حج/5] ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه) دستورهای الهی برای عبادت نیز باید با همین نگاه دقیق، مد نظر قرار بگیرد. خدای متعال به دلیل حکمتش هر موجودی را که خلق می کند، به مسیر سعادت خویش هدایت می کند: (رَبُّنَا الَّذی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی[طه/50] پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت کرده است!) و به همین خاطر غرض خلقت انسان را که برای به سعادت رسیدن اوست، در عبادت بیان کرده است: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ[ذاریات/56] من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند.) و روشن است که انسان با عبادت، از وابستگی و فرو رفتن در شهواتی پست بیرون آمده و به موجودی بی نهایت متصل می شود که تمام شرافت ها در همین اتصال موجود است. انسانی که می تواند در برهه ای بسیار کوتاه در انواع خباثت ها و رذالت ها غوطه بخورد و ذاتی پلید و غیر قابل تحمل پیدا کند، با عبادت و طی کردن مسیر دینی که برای رساندن انسان به مکارم اخلاق بیان شده، به چنان شرافت و کرامتی می رسد که جانشین خدای متعال شده و صفاتش، جلوه ای از صفات خدای متعال می شود. بنابراین عبادات بی غرض نیست و غرض آن جز در سعادت ما نیست که اگر خدای متعال، طالب عبادت بود، فرشتگان مشغول تقدیس و تنزیه او بودند، بدون این که کوچکترین نافرمانی و تمردی داشته باشند. (وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ [بقره/30] (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: (من در روی زمین، جانشینی [نمایندهای] قرار خواهم داد.) فرشتگان گفتند: (پروردگارا!) آیا کسی را در آن قرار می دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا میآوریم، و تو را تقدیس می کنیم.)
صفت حکمت ایجاب می کند که هیچ عملی لغو و بیهوده انجام نشود و حتما همراه آن غرض و فایده ای موجود باشد. این قاعده درباره خدای متعال نیز صادق است بنابراین افعال الهی لغو نبوده و همراه غرض و فایده است و خدای متعال کسانی که افعال او را عبث بدانند، توبیخ می کند:
(أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً[مومنون/115] آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم؟)
(وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبینَ[انبیاء/16] ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روی بازی نیافریدیم!)
اما باید دقت نمود که خدا را به مخلوقات قیاس نکرد. چرا که مخلوقات و موجوداتی مانند انسان، به دلیل نقص هایی که در وجود خود دارند، اگر بخواهند کاری را حکیمانه انجام دهند، آن را به گونه ای سامان می دهند که نیازی از خودشان را مرتفع کرده و نقصی را جبران کنند. در حالی که خدای متعال هیچ گونه نقص و نیازی نداشته تا افعال او برای رفع نیازی از ذاتش باشد. بنابراین اغراض و اهداف الهی از اعمالش ، به بیرون از ذات او باز می گردد و برای رفع نقص و ضعف دیگران و بخشش به آنهاست.
همانگونه که در اصل خلقت انسان، این انسان بوده که از موجودی پست و بی مقدار، به شرافت رسیده و دارای کرامت شده است:
(هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً[انسان/1] آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟!)
(إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ[حج/5] ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه)
دستورهای الهی برای عبادت نیز باید با همین نگاه دقیق، مد نظر قرار بگیرد. خدای متعال به دلیل حکمتش هر موجودی را که خلق می کند، به مسیر سعادت خویش هدایت می کند:
(رَبُّنَا الَّذی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی[طه/50] پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت کرده است!)
و به همین خاطر غرض خلقت انسان را که برای به سعادت رسیدن اوست، در عبادت بیان کرده است:
(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ[ذاریات/56] من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند.)
و روشن است که انسان با عبادت، از وابستگی و فرو رفتن در شهواتی پست بیرون آمده و به موجودی بی نهایت متصل می شود که تمام شرافت ها در همین اتصال موجود است.
انسانی که می تواند در برهه ای بسیار کوتاه در انواع خباثت ها و رذالت ها غوطه بخورد و ذاتی پلید و غیر قابل تحمل پیدا کند، با عبادت و طی کردن مسیر دینی که برای رساندن انسان به مکارم اخلاق بیان شده، به چنان شرافت و کرامتی می رسد که جانشین خدای متعال شده و صفاتش، جلوه ای از صفات خدای متعال می شود. بنابراین عبادات بی غرض نیست و غرض آن جز در سعادت ما نیست که اگر خدای متعال، طالب عبادت بود، فرشتگان مشغول تقدیس و تنزیه او بودند، بدون این که کوچکترین نافرمانی و تمردی داشته باشند.
(وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ [بقره/30] (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: (من در روی زمین، جانشینی [نمایندهای] قرار خواهم داد.) فرشتگان گفتند: (پروردگارا!) آیا کسی را در آن قرار می دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا میآوریم، و تو را تقدیس می کنیم.)
- [سایر] چگونه یک نفر میتواند متوجه قبولی عبادات خود نزد خداوند متعال شود؟
- [سایر] آیا خدا به عبادات ما نیاز دارد که فرمان داده نماز بخوانیم و رو به کعبه بایستیم ؟
- [آیت الله خوئی] کسی که غسل جبیرهای نموده بعد که عذرش بر طرف شد و جبیره را برداشت بدیهی است عباداتی را که انجام داده طبق وظیفهاش که صحیح است، برای عبادات بعدی احتیاج به اعاده غسل دارد یا خیر؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا خداوند به کسانی که جهت انجام عبادات و کارهای دیگر مثل ساختن مسجد و حسینیّه اجیر می شوند و اجرت می گیرند، ثواب می دهد؟
- [سایر] خداوند چه احتیاج به نماز ما دارد که آن را واجب کرده است؟
- [سایر] حکم نیت در عبادات و طهارات چیست؟
- [سایر] برای بهتر انجام دادن عبادات چه کنیم؟
- [سایر] با سلام و خدا قوت. چرا بعضی از افراد که راه سلوک را در پیش میگیرند و ریاضت نفس میکشند، سر از تیمارستان در میآورند؟ مگر نه این است که این عبادات باید باعث آرامش روحی هرچه بیشتر آنها شود؟
- [سایر] چرا در تشیع عبادات بدون پذیرش ولایت قبول نیست؟
- [سایر] راه های موفقیّت در انجام کارهای خیر و عبادات چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] روزه و سایر عبادات بچّه نابالغی که خوب و بد را تشخیص میدهد صحیح است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مکلّفی مدّتی عبادات خویش را بدون تقلید انجام داده و مقدار آن عبادات را نداند در این صورت اگر بداند آن عبادات را مطابق با فتوای مجتهدی که باید از او تقلید می کرده است، انجام داده، آن عبادات صحیح است و در غیر این صورت واجب است به مقداری که یقین به فوت آن دارد قضاء کند، البته در صورتی که مرجع تقلید فعلی او قضا را واجب بداند، و احتیاط مستحب این است که به مقداری قضا کند که علم به برائت ذمه پیدا کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] روزه از عبادات است و لازم است با نیت به جا آورده شود، در موقع نیت لازم نیست به زبان بگوید، یا از قلب خود بگذراند همین اندازه که در نظرش این باشد که برای اطاعت فرمان خدا از اذان صبح تا مغرب کارهایی که روزه را باطل می کند ترک نماید کافی است.
- [امام خمینی] اگر ملکی را برای تعمیر مسجدی وقف نمایند، چنانچه آن مسجد احتیاج به تعمیر ندارد و احتمال هم نمیرود که تا مدتی احتیاج به تعمیر پیدا کند، در صورتی که غیر از تعمیر احتیاج دیگری نداشته باشد و عایداتش در معرض تلف و نگهداری آن لغو و بیهوده باشد میتوانند عایدات آن ملک را به مصرف مسجدی که احتیاج به تعمیر دارد برسانند.
- [آیت الله اردبیلی] ختنه پسر به خودیِ خود واجب است و شرط صحّت طواف واجب و مستحب نیز میباشد، ولی ظاهرا شرط صحّتِ نماز و سایر عبادات نیست.
- [آیت الله مظاهری] نایب شدن مرد از زن، یا زن از مرد، نظیر بقیه عبادات اشکال ندارد، ولی نایب در اعمال باید به وظیفه خود عمل کند.
- [آیت الله اردبیلی] در مسایلی که گفته میشود: (زن باید بین تروک حائض و اعمال مستحاضه جمع کند)، مقصود آن است که غیر از عبادات بقیّه اعمالی را که بر حائض حرام است ترک کند و عبادات خود را به تفصیلی که در استحاضه بیان خواهد شد، بجا آورد.
- [آیت الله اردبیلی] وکالت تنها در مواردی صحیح است که شرعا مباشرت شخص در آن شرط نباشد، پس در مواردی همچون قسم خوردن و شهادت دادن نزد حاکم شرع و عبادات بدنی مثل نماز و روزه که مباشرت در آنها شرط میباشد، وکیل گرفتن صحیح نیست، امّا در عبادات مالی مثل پرداختن زکات و خمس، وکالت مانعی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر ملکی را برای تعمیر مسجدی وقف نمایند، در صورتی که این مسجد به هیچ وجه به تعمیر احتیاج نداشته باشد و احتمال احتیاج در آینده را هم ندهند، به طوری که نگهداری عایدات لغو و بیهوده باشد، میتوان در دیگر احتیاجات این مسجد صرف کرد و اگر مسجد هیچ گونه احتیاجی نداشته باشد و احتمال احتیاج هم ندهند میتوانند عایدات وقف را به مصرف مسجد دیگری که احتیاج به تعمیر دارد برسانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر ملکی را برای تعمیر مسجدی وقف نمایند، چنانچه آن مسجد احتیاج به تعمیر ندارد و احتمال هم نمی رود که تا مدتی احتیاج به تعمیر پیدا کند، در صورتی که غیر از تعمیر احتیاج دیگری نداشته باشد و عایداتش در معرض تلف و نگهداری آن لغو و بیهوده باشد می توانند عایدات آن ملک را به مصرف مسجدی که احتیاج به تعمیر دارد برسانند.