آیا جایز است که مخالفان حق را با تهمت و فحش، مفتضح کنیم؟
این بحث در ذیل حدیثی از پیامبر ص مطرح شده است: (قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: إذا رَأَیتُم أهلَ الرَّیبِ وَ البِدَعِ مِن بَعدی ، فَأَظهِرُوا البَراءَةَ مِنهُم وَ أَکثِروا مِن سَبِّهِم وَ القَولِ فیهِم وَ الوَقیعَةِ وَ باهِتوهُم کَی لا یطمَعوا فِی الفَسادِ فِی الإِسلامِ وَ یحذَرَهُمُ النّاسُ وَ لا یتَعَلَّمونَ مِن بِدَعِهِم، یکتُبِ اللّهُ لَکُم بِذلِکَ الحَسَناتِ وَ یرفَع لَکُم بِهِ الدَّرَجاتِ فِی الآخِرَةِ.) پس از من، هر گاه شکاکان و بدعتگذاران را دیدید، از آنان بیزاری نشان دهید و بسیار به آنان ناسزا گویید و درباره‌شان بدگویی و افشاگری کنید و آنان را مبهوت [و محکوم] سازید تا به تباه کردن اسلام، طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعت‌هایشان چیزی نیاموزند. برای این کار، خداوند برایتان ثواب‌ها می‌نویسد و در آخرت بر درجات شما می‌افزاید. آنچه به طور قطعی درباره این روایت می توان گفت اینکه اگر کسی به دنبال گمراه کردن مردم و بدعت گزاری و ... است باید مقبولیت او را از بین برد تا در اهدافش برای بدعت گزاری ناکام بماند. اما اینکه این کار چگونه انجام شود، سبب بحث های متعددی شده است. چون برای تحقق این امر دو شیوه می تواند مورد استفاده قرار بگیرد اول آنکه بدون هیچ محدودیت و مرزی هر کاری انجام شود. و دوم آنکه این کار با تحفظ بر مرزهای اخلاقی انجام شود. پذیرش راه اول، آسان نیست و با اصول اسلامی منافات دارد . از همین رو استدلال ها و طرق مختلفی برای نفی شیوه اول بیان شده است. بعضی از زاویه لغوی به مساله نگاه کرده اند و گفته اند که معنای اصلی کلمه، تحیر است. حتی به تهمت از آن جهت، تهمت می گویند که سبب تحیر است. و بعد به آیه قرآن استناد کرده اند که طرح ادله محکم سبب مبهوت شدن و سکوت خصم است: أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (سوره بقره آیه 258) آیا ندیدی (وآ گاهی نداری از) کسی (= نمرود پادشاه بابل) که با ابراهیم درباره ی پروردگارش به مجادله و گفتگو پرداخت؟بدانن خاطر که خداوند به او پادشاهی داده بود.(و از کبر و غرور سرمست شده بود،) هنگامی که ابراهیم گفت: (پروردگار من کسی است که زنده می کند و می یراند) (نمرود) گفت:( من (نیز) زنده می کنم و می میرانم). ابراهیم گفت: (همانا خداوند، خورشید را از مشرق می آورد، پس تو آن را از مغرب بیاور! ) (در اینجا) آن کسی که کفر ورزیده بود مبهوت شد. و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی کند. بعضی در سند روایت تشکیک کرده اند و به خاطر آنکه احتمال معنای باطل در آن دیده اند، به احتمالاتی که نشان دهنده ضعف سند روایت است، پرداخته اند. و به هر حال اقوال علما در مخالفت با نقض اصول اخلاقی متعدد است: قول شهید ثانی بیان می‌دارد در نقد و اعتراض آن‌ها(دشمنان)، نباید ذره‌ای از حقیقت منحرف شده و مرتکب دروغ گردید علامه مجلسی می فرماید: ظاهرا مراد از (مباهته)، محکوم کردن آن‌ها با دلایل قاطع است، به طوری که حیران بمانند و از عهده پاسخ بر نیایند، چنان که خدای متعال می‌فرماید: (فَبُهِتَ الَّذِی کفَرَ) صاحب ریاض هم پس از نقل روایت، می‌گوید: جایز نیست که در برخورد با آنان دروغ گفته شود، زیرا دروغ حرام است. صاحب جواهر در کتاب الحدود خود، این روایت را نقل می‌کند وی میگوید: بدگویی نسبت به اهل بدعت به معنای آن نیست که نسبت‌های ناروا به آنها داده شود و به آنچه که انجام نداده‌اند متّهم شوند حتی در جواب به کسانی که فکر می کنند استفاده از هر شیوه ای درست است، گفته شده: نه تنها به زیان اهل بدعت نیست بلکه در صورت اثبات بی‌گناهی آنان و روشن شدن واقعیت برای مردم، زمینه مظلوم‌نمایی اهل بدعت و بی‌اعتبار جلوه دادن سخن منتقدان را فراهم خواهد کرد و این امر در نهایت به سود آنان تمام خواهد شد همچنین در سیره معصومان هیچ جایی نداریم که با دروغ ، خواسته باشند رقیب خود را از میدان به در کنند. پس آنچه مسلم است اینکه باید بدعت گزاران را مفتضح کرد . و در این مسیر به مرزهای اخلاق نیز پایبند بود.
عنوان سوال:

آیا جایز است که مخالفان حق را با تهمت و فحش، مفتضح کنیم؟


پاسخ:

این بحث در ذیل حدیثی از پیامبر ص مطرح شده است: (قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: إذا رَأَیتُم أهلَ الرَّیبِ وَ البِدَعِ مِن بَعدی ، فَأَظهِرُوا البَراءَةَ مِنهُم وَ أَکثِروا مِن سَبِّهِم وَ القَولِ فیهِم وَ الوَقیعَةِ وَ باهِتوهُم کَی لا یطمَعوا فِی الفَسادِ فِی الإِسلامِ وَ یحذَرَهُمُ النّاسُ وَ لا یتَعَلَّمونَ مِن بِدَعِهِم، یکتُبِ اللّهُ لَکُم بِذلِکَ الحَسَناتِ وَ یرفَع لَکُم بِهِ الدَّرَجاتِ فِی الآخِرَةِ.) پس از من، هر گاه شکاکان و بدعتگذاران را دیدید، از آنان بیزاری نشان دهید و بسیار به آنان ناسزا گویید و درباره‌شان بدگویی و افشاگری کنید و آنان را مبهوت [و محکوم] سازید تا به تباه کردن اسلام، طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعت‌هایشان چیزی نیاموزند. برای این کار، خداوند برایتان ثواب‌ها می‌نویسد و در آخرت بر درجات شما می‌افزاید.

آنچه به طور قطعی درباره این روایت می توان گفت اینکه اگر کسی به دنبال گمراه کردن مردم و بدعت گزاری و ... است باید مقبولیت او را از بین برد تا در اهدافش برای بدعت گزاری ناکام بماند. اما اینکه این کار چگونه انجام شود، سبب بحث های متعددی شده است.

چون برای تحقق این امر دو شیوه می تواند مورد استفاده قرار بگیرد اول آنکه بدون هیچ محدودیت و مرزی هر کاری انجام شود. و دوم آنکه این کار با تحفظ بر مرزهای اخلاقی انجام شود.

پذیرش راه اول، آسان نیست و با اصول اسلامی منافات دارد . از همین رو استدلال ها و طرق مختلفی برای نفی شیوه اول بیان شده است.

بعضی از زاویه لغوی به مساله نگاه کرده اند و گفته اند که معنای اصلی کلمه، تحیر است. حتی به تهمت از آن جهت، تهمت می گویند که سبب تحیر است. و بعد به آیه قرآن استناد کرده اند که طرح ادله محکم سبب مبهوت شدن و سکوت خصم است:

أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (سوره بقره آیه 258) آیا ندیدی (وآ گاهی نداری از) کسی (= نمرود پادشاه بابل) که با ابراهیم درباره ی پروردگارش به مجادله و گفتگو پرداخت؟بدانن خاطر که خداوند به او پادشاهی داده بود.(و از کبر و غرور سرمست شده بود،) هنگامی که ابراهیم گفت: (پروردگار من کسی است که زنده می کند و می یراند) (نمرود) گفت:( من (نیز) زنده می کنم و می میرانم). ابراهیم گفت: (همانا خداوند، خورشید را از مشرق می آورد، پس تو آن را از مغرب بیاور! ) (در اینجا) آن کسی که کفر ورزیده بود مبهوت شد. و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی کند.

بعضی در سند روایت تشکیک کرده اند و به خاطر آنکه احتمال معنای باطل در آن دیده اند، به احتمالاتی که نشان دهنده ضعف سند روایت است، پرداخته اند. و به هر حال اقوال علما در مخالفت با نقض اصول اخلاقی متعدد است:

قول شهید ثانی بیان می‌دارد در نقد و اعتراض آن‌ها(دشمنان)، نباید ذره‌ای از حقیقت منحرف شده و مرتکب دروغ گردید

علامه مجلسی می فرماید: ظاهرا مراد از (مباهته)، محکوم کردن آن‌ها با دلایل قاطع است، به طوری که حیران بمانند و از عهده پاسخ بر نیایند، چنان که خدای متعال می‌فرماید: (فَبُهِتَ الَّذِی کفَرَ)

صاحب ریاض هم پس از نقل روایت، می‌گوید: جایز نیست که در برخورد با آنان دروغ گفته شود، زیرا دروغ حرام است.

صاحب جواهر در کتاب الحدود خود، این روایت را نقل می‌کند وی میگوید: بدگویی نسبت به اهل بدعت به معنای آن نیست که نسبت‌های ناروا به آنها داده شود و به آنچه که انجام نداده‌اند متّهم شوند

حتی در جواب به کسانی که فکر می کنند استفاده از هر شیوه ای درست است، گفته شده: نه تنها به زیان اهل بدعت نیست بلکه در صورت اثبات بی‌گناهی آنان و روشن شدن واقعیت برای مردم، زمینه مظلوم‌نمایی اهل بدعت و بی‌اعتبار جلوه دادن سخن منتقدان را فراهم خواهد کرد و این امر در نهایت به سود آنان تمام خواهد شد

همچنین در سیره معصومان هیچ جایی نداریم که با دروغ ، خواسته باشند رقیب خود را از میدان به در کنند.

پس آنچه مسلم است اینکه باید بدعت گزاران را مفتضح کرد . و در این مسیر به مرزهای اخلاق نیز پایبند بود.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین