دروغ به لحاظ اخلاقی از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از حرام های مسلم شریعت است، زیرا کلید تمامی بدی ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکری در این باره فرموده اند: (جُعِلَتِ الْخَبائِثُ کُلُّها فی بَیْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ اَلْکِذْبَ؛ تمام پلیدی ها در اتاقی قرار داده شده و کلید آن اتاق، دروغ است)[1] دروغ آدمی را از جرگه اهل ایمان خارج و در زمره اهل کفر و نفاق وارد می نماید و بازتاب سوء فراوان بر نفس، روح و شخصیت انسان دارد. از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: (لا یَجِدُ الْعَبْدُ طَعْمَ الاْیمانِ حَتّی یَتْرُکَ الْکِذْبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ؛ انسان هیچ گاه طعم ایمان را نمی چشد تا دروغ را ترک گوید خواه شوخی باشد یا جدی)[2] و قرآن کریم فرموده است: (اِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللّهِ؛[نحل/105] تنها کسانی دروغ می بندند که به آیات خدا ایمان ندارند (آری) دروغگویان واقعی آنها هستند!) و نیز در آیه دیگری فرموده است: (فَاَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ اِلی یَوْمِ یَلْقَونَهُ بِما اَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ؛[توبه/77] این عمل، (روحِ) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت این به خاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند و به خاطر آن است که دروغ می گفتند.) اما بدی و زشتی دروغ، در مواردی رنگ می بازد! چون اگر دروغ برای از بین بردن اعتماد عمومی، قبیح شمرده شده است، در جایی که امنیت عده ای بیجا به خطر افتاده، حفظ این امنیت، از حفظ اعتماد مهم تر است. و مواردی نظیر این وجود دارد که ما باید برای درکی جامع در این باره، استثناهای دروغ را از دین الهی اخذ می کنیم. چون نقص فهم بشری، اعتماد به آن را در این زمینه ها، غیر ممکن می سازد. علاوه بر آنکه ممکن است منافع انسانی سبب شود، عده ای با مغالطه و شیادی، احکام اخلاقی را به نفع طبقه ای تغییر دهند. مواردی که در دین از زشتی دروغ استثناء شده اند، عمدتاً عبارتند از: 1 دروغ برای اصلاح ذات البین؛ 2 دروغ برای اغفال دشمن در میدان جنگ؛ 3 دروغ در مقام تقیّه؛ 4 دروغ برای دفع شرّ ظالمان؛ 5 در تمام مواردی که جان و ناموس انسان به خطر می افتد و برای نجات از خطر راهی جز توسل به دروغ نیست. تمام موارد را می توان در یک قاعده کلی خلاصه کرد و آن این که هدف های مهمتری به خطر بیفتد و برای دفع آن خطرات، توسل به دروغ ضرورت داشته باشد، و به تعبیر دیگر تمام این موارد مشمول قاعده اهم و مهم است که این اهم و مهم را باید با معیارهای الهی تشخیص دهیم. به عنوان نمونه انسان در چنگال جمعی متعصّب و بی منطق و بی رحم گرفتار می شود و از مذهب او سؤال می کنند اگر حقیقت بگوید فوراً خون او را می ریزند عقل و شرع در اینجا اجازه می دهند که انسان با پاسخ دروغین جان خود را از شرّ آنها نجات دهد. یا در مواردی که اختلاف شدیدی در میان دو نفر بروز کرده و انسان می تواند با گفتن دروغی (مثلا فلان کس به تو علاقه زیاد دارد و بارها در پشت سر ذکر خیر شما را می گفت) صلح و صفا و آشتی در میان آن دو برقرار سازد و نمونه هایی نظیر این که بیان آن ها ،زشت و قبیح نیست. البته باید مراقبت بسیار نمود که مرزها به صورت جامع رعایت شود و همین موارد ستثناء سبب نشود که بی پروایی کنیم و در مواردی منافع خود را به جای مهم تر ها بنشانیم و به خاطر آن ها دروغ بگوییم. در واقع تجویز دروغ در این موارد مانند حلال بودن خوردن مردار (اکل میته) در موارد ضرورت است که باید به مقدار ضرورت و تنها در مواردی که راهی جز آن نیست اکتفا شود. در حدیث معروفی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: (لَیْسَ شَیْءٌ مِمّا حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ وَقَدْ اَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ اِلَیْهِ؛ هیچ حرامی الهی نیست مگر این که خداوند آن را برای کسی که مضطر شده است حلال فرموده)[3] از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده است که می گوید رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: (اِحْلِفْ بِاللّهِ کاذِباً وَ نَجِّ اَخاکَ مِنَ القَتْلِ؛ سوگند دروغ به نام خدا یاد کن و برادرت را از کشته شدن (به ناحق) نجات ده).[4] در حدیث دیگری از همان حضرت(صلی الله علیه وآله) آمده است که فرمود: (کُلُّ الْکِذْبِ یَکْتُبُ عَلی إبنِ آدَمِ اِلاّ رَجُلٌ کَذَبَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ یُصْلِحُ بَیْنَهُما؛ هر دروغی در نامه عمل انسان نوشته می شود، مگر کسی که دروغ در میان دو نفر بگوید تا میان آن دو صلح برقرار گردد)[5] بنابراین دروغ مصلحتی تنها در صورتی جایز است که موضوع بسیار با اهمیتی مانند: حفظ جان مؤمن، حفظ آبروی مؤمن، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنی و مالی در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر باشد. در چنین مواردی دروغ مجاز شمرده شده است، و این استثناها که توسط دین بیان شده اند، مورد پذیرش عقل نیز می باشند. چون عقل نیز اهم و مهم را می فهمد. البته در همین موارد نیز بهتر است توریه کند (یعنی مطلب را به گونه ای بیان کند که آن امر مهم تحقق یابد و دروغ نیز نگفته باشد). مشهور در میان فقهای ما این است که در مواردی که دروغ بخاطر ضرورتی تجویز می شود از ( توریه ) باید استفاده کرد و تا توریه ممکن است نباید دروغ صریح گفت. توریه (بر وزن توصیه) به سخنی گفته می شود که شنونده از آن چیزی می فهمد و گوینده از آن چیز دیگری را اراده می کند، یا به تعبیر دیگر سخنی است دو پهلو، که عبارت تاب هر دو معنی را دارد، و افرادی که مقید به پرهیز از دروغ هستند گاه به آن متوسل می شوند، تا هم دروغ نگفته باشند و هم مصلحت امور اهم را حفظ کرده باشند. مثال های زیر می تواند این معنی را کاملا روشن کند: 1. کسی از دیگری سؤال می کند آیا این کار خلاف را تو کرده ای؟ او در جواب می گوید استغفراللّه پناه به خدا می برم (شنونده از این سخن نفی آن کار را می فهمد در حالی که گوینده منظورش استغفار از عمل خلافی بوده است که انجام داده است و علنی شدن آن قبح و زشتی گناه را کم رنگ می کند). 2. کسی از دیگری سؤال می کند فلان کس نزد تو از من بدگویی کرد؟، او می گوید: مگر چنین چیزی ممکن است؟ (شنونده از این جواب نفی آن کلام را می فهمد، در حالی که منظور گوینده از آن کلام تنها یک استفهام بود). 3- از یکی از دانشمندان سؤال کردند، جانشین بلافصل پیامبر(صلی الله علیه وآله) که بود؟ او که باید تقیه می کرد در جواب گفت: (مَنْ بِنْتُهُ فِی بَیْتِهِ؛ آن کس که دخترش در خانه او بود) (شنونده چنین فکر می کرد که منظور از دخترش، دختر جانشین است در حالی که منظور او دختر پیامبر (ص) بود. (دختر پیامبر (ص)، حضرت فاطمه (س) بود که در خانه علی (ع) بود در حالی که دختر ابوبکر (عایشه) در خانه پیامبر (ص) بود) اما آنچه در اینجا کاملا حایز اهمیت است این که روشن شود آیا ( توریه ) داخل در ادّله کذب می باشد؟ بطور کلی در این مورد سه قول دیده می شود: الف: عده ای معتقدند توریه اصلا دروغ نیست، و لذا گفته اند: ( باید در موارد ضرورت چنان سخن بگوید که از دروغ خارج گردد ). طرفداران این قول چنین استدلال می کنند که : مقیاس در راست و دروغ ، منظور گوینده است ، بنابراین اگر مراد گوینده صحیح باشد کلام ( صادق ) خواهد بود اگرچه مخاطب چیز دیگری از آن بفهمد ، زیرا اشتباه او در فهم مراد گوینده تأثیری در صدق و کذب کلام ندارد. ب: بعضی دیگر مانند مرحوم محقق قمی (رحمه الله) معتقدند که توریه نوعی دروغ است ، زیرا معیار و میزان در صدق و کذب ، ظاهر کلام است نه مراد و مقصود گوینده. ج: از کلمات بعضی دیگر مانند غزالی برمی آید که توریه مصداق کذب است ولی میزان قبح و فساد آن از کذب معمولی کمتر می باشد. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتب:اخلاق در قرآن ج 3، و نیز زندگی در پرتو اخلاق (آیت الله مکارم شیرازی) مراجعه فرمائید. [1]. بحار الانوار، ج78، ص377. [2]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 340، حدیث 11. [3]. بحارالانوار، جلد 101، صفحه 284. [4]. وسائل الشیعه، جلد 16، صفحه 134، (حدیث 4 باب 12 از کتاب الایمان.
دروغ به لحاظ اخلاقی از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از حرام های مسلم شریعت است، زیرا کلید تمامی بدی ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکری در این باره فرموده اند: (جُعِلَتِ الْخَبائِثُ کُلُّها فی بَیْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ اَلْکِذْبَ؛ تمام پلیدی ها در اتاقی قرار داده شده و کلید آن اتاق، دروغ است)[1]
دروغ آدمی را از جرگه اهل ایمان خارج و در زمره اهل کفر و نفاق وارد می نماید و بازتاب سوء فراوان بر نفس، روح و شخصیت انسان دارد. از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: (لا یَجِدُ الْعَبْدُ طَعْمَ الاْیمانِ حَتّی یَتْرُکَ الْکِذْبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ؛ انسان هیچ گاه طعم ایمان را نمی چشد تا دروغ را ترک گوید خواه شوخی باشد یا جدی)[2]
و قرآن کریم فرموده است:
(اِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللّهِ؛[نحل/105] تنها کسانی دروغ می بندند که به آیات خدا ایمان ندارند (آری) دروغگویان واقعی آنها هستند!) و نیز در آیه دیگری فرموده است: (فَاَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ اِلی یَوْمِ یَلْقَونَهُ بِما اَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ؛[توبه/77] این عمل، (روحِ) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت این به خاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند و به خاطر آن است که دروغ می گفتند.)
اما بدی و زشتی دروغ، در مواردی رنگ می بازد! چون اگر دروغ برای از بین بردن اعتماد عمومی، قبیح شمرده شده است، در جایی که امنیت عده ای بیجا به خطر افتاده، حفظ این امنیت، از حفظ اعتماد مهم تر است. و مواردی نظیر این وجود دارد که ما باید برای درکی جامع در این باره، استثناهای دروغ را از دین الهی اخذ می کنیم. چون نقص فهم بشری، اعتماد به آن را در این زمینه ها، غیر ممکن می سازد. علاوه بر آنکه ممکن است منافع انسانی سبب شود، عده ای با مغالطه و شیادی، احکام اخلاقی را به نفع طبقه ای تغییر دهند.
مواردی که در دین از زشتی دروغ استثناء شده اند، عمدتاً عبارتند از:
1 دروغ برای اصلاح ذات البین؛
2 دروغ برای اغفال دشمن در میدان جنگ؛
3 دروغ در مقام تقیّه؛
4 دروغ برای دفع شرّ ظالمان؛
5 در تمام مواردی که جان و ناموس انسان به خطر می افتد و برای نجات از خطر راهی جز توسل به دروغ نیست.
تمام موارد را می توان در یک قاعده کلی خلاصه کرد و آن این که هدف های مهمتری به خطر بیفتد و برای دفع آن خطرات، توسل به دروغ ضرورت داشته باشد، و به تعبیر دیگر تمام این موارد مشمول قاعده اهم و مهم است که این اهم و مهم را باید با معیارهای الهی تشخیص دهیم. به عنوان نمونه انسان در چنگال جمعی متعصّب و بی منطق و بی رحم گرفتار می شود و از مذهب او سؤال می کنند اگر حقیقت بگوید فوراً خون او را می ریزند عقل و شرع در اینجا اجازه می دهند که انسان با پاسخ دروغین جان خود را از شرّ آنها نجات دهد. یا در مواردی که اختلاف شدیدی در میان دو نفر بروز کرده و انسان می تواند با گفتن دروغی (مثلا فلان کس به تو علاقه زیاد دارد و بارها در پشت سر ذکر خیر شما را می گفت) صلح و صفا و آشتی در میان آن دو برقرار سازد و نمونه هایی نظیر این که بیان آن ها ،زشت و قبیح نیست. البته باید مراقبت بسیار نمود که مرزها به صورت جامع رعایت شود و همین موارد ستثناء سبب نشود که بی پروایی کنیم و در مواردی منافع خود را به جای مهم تر ها بنشانیم و به خاطر آن ها دروغ بگوییم.
در واقع تجویز دروغ در این موارد مانند حلال بودن خوردن مردار (اکل میته) در موارد ضرورت است که باید به مقدار ضرورت و تنها در مواردی که راهی جز آن نیست اکتفا شود.
در حدیث معروفی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: (لَیْسَ شَیْءٌ مِمّا حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ وَقَدْ اَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ اِلَیْهِ؛ هیچ حرامی الهی نیست مگر این که خداوند آن را برای کسی که مضطر شده است حلال فرموده)[3]
از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده است که می گوید رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: (اِحْلِفْ بِاللّهِ کاذِباً وَ نَجِّ اَخاکَ مِنَ القَتْلِ؛ سوگند دروغ به نام خدا یاد کن و برادرت را از کشته شدن (به ناحق) نجات ده).[4]
در حدیث دیگری از همان حضرت(صلی الله علیه وآله) آمده است که فرمود: (کُلُّ الْکِذْبِ یَکْتُبُ عَلی إبنِ آدَمِ اِلاّ رَجُلٌ کَذَبَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ یُصْلِحُ بَیْنَهُما؛ هر دروغی در نامه عمل انسان نوشته می شود، مگر کسی که دروغ در میان دو نفر بگوید تا میان آن دو صلح برقرار گردد)[5]
بنابراین دروغ مصلحتی تنها در صورتی جایز است که موضوع بسیار با اهمیتی مانند: حفظ جان مؤمن، حفظ آبروی مؤمن، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنی و مالی در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر باشد. در چنین مواردی دروغ مجاز شمرده شده است، و این استثناها که توسط دین بیان شده اند، مورد پذیرش عقل نیز می باشند. چون عقل نیز اهم و مهم را می فهمد.
البته در همین موارد نیز بهتر است توریه کند (یعنی مطلب را به گونه ای بیان کند که آن امر مهم تحقق یابد و دروغ نیز نگفته باشد). مشهور در میان فقهای ما این است که در مواردی که دروغ بخاطر ضرورتی تجویز می شود از ( توریه ) باید استفاده کرد و تا توریه ممکن است نباید دروغ صریح گفت.
توریه (بر وزن توصیه) به سخنی گفته می شود که شنونده از آن چیزی می فهمد و گوینده از آن چیز دیگری را اراده می کند، یا به تعبیر دیگر سخنی است دو پهلو، که عبارت تاب هر دو معنی را دارد، و افرادی که مقید به پرهیز از دروغ هستند گاه به آن متوسل می شوند، تا هم دروغ نگفته باشند و هم مصلحت امور اهم را حفظ کرده باشند.
مثال های زیر می تواند این معنی را کاملا روشن کند:
1. کسی از دیگری سؤال می کند آیا این کار خلاف را تو کرده ای؟ او در جواب می گوید استغفراللّه پناه به خدا می برم (شنونده از این سخن نفی آن کار را می فهمد در حالی که گوینده منظورش استغفار از عمل خلافی بوده است که انجام داده است و علنی شدن آن قبح و زشتی گناه را کم رنگ می کند).
2. کسی از دیگری سؤال می کند فلان کس نزد تو از من بدگویی کرد؟، او می گوید: مگر چنین چیزی ممکن است؟ (شنونده از این جواب نفی آن کلام را می فهمد، در حالی که منظور گوینده از آن کلام تنها یک استفهام بود).
3- از یکی از دانشمندان سؤال کردند، جانشین بلافصل پیامبر(صلی الله علیه وآله) که بود؟ او که باید تقیه می کرد در جواب گفت: (مَنْ بِنْتُهُ فِی بَیْتِهِ؛ آن کس که دخترش در خانه او بود) (شنونده چنین فکر می کرد که منظور از دخترش، دختر جانشین است در حالی که منظور او دختر پیامبر (ص) بود. (دختر پیامبر (ص)، حضرت فاطمه (س) بود که در خانه علی (ع) بود در حالی که دختر ابوبکر (عایشه) در خانه پیامبر (ص) بود)
اما آنچه در اینجا کاملا حایز اهمیت است این که روشن شود آیا ( توریه ) داخل در ادّله کذب می باشد؟
بطور کلی در این مورد سه قول دیده می شود:
الف: عده ای معتقدند توریه اصلا دروغ نیست، و لذا گفته اند: ( باید در موارد ضرورت چنان سخن بگوید که از دروغ خارج گردد ).
طرفداران این قول چنین استدلال می کنند که : مقیاس در راست و دروغ ، منظور گوینده است ، بنابراین اگر مراد گوینده صحیح باشد کلام ( صادق ) خواهد بود اگرچه مخاطب چیز دیگری از آن بفهمد ، زیرا اشتباه او در فهم مراد گوینده تأثیری در صدق و کذب کلام ندارد.
ب: بعضی دیگر مانند مرحوم محقق قمی (رحمه الله) معتقدند که توریه نوعی دروغ است ، زیرا معیار و میزان در صدق و کذب ، ظاهر کلام است نه مراد و مقصود گوینده.
ج: از کلمات بعضی دیگر مانند غزالی برمی آید که توریه مصداق کذب است ولی میزان قبح و فساد آن از کذب معمولی کمتر می باشد.
برای مطالعه بیشتر می توانید به کتب:اخلاق در قرآن ج 3، و نیز زندگی در پرتو اخلاق (آیت الله مکارم شیرازی) مراجعه فرمائید.
[1]. بحار الانوار، ج78، ص377.
[2]. اصول کافی، جلد 2، صفحه 340، حدیث 11.
[3]. بحارالانوار، جلد 101، صفحه 284.
[4]. وسائل الشیعه، جلد 16، صفحه 134، (حدیث 4 باب 12 از کتاب الایمان.
- [سایر] دروغ گفتن چه پیامدهایی دارد؟ توریه جایز است یا خیر؟
- [آیت الله بهجت] آیا دروغ گفتن به صورت توریه جایز است؟
- [سایر] جایگاه دروغ گوئی و راست گوئی در اخلاق چیست و بگوئید که توریه همان دروغ است یا نه؟
- [سایر] جایگاه دروغ گوئی و راست گوئی در اخلاق چیست و بگوئید که توریه همان دروغ است یا نه؟
- [آیت الله علوی گرگانی] نظر اسلام در رابطه با دروغ گوئی مصلحتی و توریه به بیمار و حقّ او در رابطه با دانستن حقیقت بیماری چیست؟
- [آیت الله بهجت] مستثنیات دین چیست؟ آیا تلفن و ماشین جزو مستثنیات دین محسوب می شوند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] توریه چیست؟ لطفاً با ذکر مثالی آن را توضیح بفرمایید. آیا توریه اختصاص به موارد ضرورت دارد، یا در غیر آن هم جایز است؟
- [آیت الله نوری همدانی] نظر مبارک در مستثنیات دین چیست ایا تلفن منزل ماشین به هر قیمت که باشد جزء مستثنیات دین است یا خیر ؟
- [آیت الله سبحانی] آیا مغازه جزء مستثنیات دِیْن می باشد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا سرمایه جزء مستثنیات دین محسوب می شود؟
- [آیت الله بروجردی] کسی که قسم میخورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ میباشد، ولی اگر برای این که خودش یا مسلمان دیگری را از شر ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاهی واجب میشود؛ اما اگر بتواند توریه کند یعنی موقع قسم خوردن طوری نیت کند که دروغ نشود، بنا بر احتیاط واجب باید توریه نماید، مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذّیت کند و از انسان بپرسد که او را ندیدهای و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، احتیاط آن است که بگوید او را ندیدهام و قصد کند که از پنج دقیقه پیش ندیدهام.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ب: کسی که برای اثبات یا نفی چیزی قسم می خورد، اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ می باشد، ولی کفاره قسم را ندارد. ولی اگر برای این که خودش یا مسلمان دیگری را از شر ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد بلکه گاهی واجب می شود امّا اگر بتواند توریه کند یعنی: موقع قسم خوردن طوری نیّت کند که دروغ نشود بنابر احتیاط واجب باید توریه نماید; مثلا اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیّت کند و از انسان بپرسد که او را ندیده ای؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، ولی بگوید او را ندیده ام به این قصد که از پنج دقیقه پیش ندیده ام.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که برای اثبات یا نفی مطلبی قسم میخورد اگر حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان کبیره میباشد، ولی اگر برای این که خودش یا مسلمان یا غیر مسلمان را (که اموال وی احترام دارد) از شرّ ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاهی واجب میشود امّا اگر بتواند توریه کند؛ یعنی موقع قسم خوردن طوری نیّت کند که دروغ نشود، بنا بر احتیاط مستحبّ توریه نماید، مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیّت کند و از انسان بپرسد که او را ندیدهای؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، احتیاط مستحبّ آن است که بگوید او را ندیدهام و قصد کند که مثلاً از پنج دقیقه پیش ندیدهام.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که قسم میخورد، قسم او بر دو قسم است: اوّل این که قسم میخورد بر چیزهائی که از او گذشته است; دوم آن که قسم میخورد بر چیزهائیکه در آینده خواهد نمود در صورت اوّل بر قسم او کفّاره نیست ولکن اگر حرف راست باشد، قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ میباشد ولی اگر برای این که خودش را یا مسلمان دیگری را از شرّ ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد بلکه گاهی واجب میشود، امّا اگر بتواند توریه کند یعنی موقع قسم خوردن طوری نیّت کند که دروغ نشود، بنابر احتیاط مستحبّ باید توریه نماید مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیّت کند و از انسان بپرسد که او را ندیدهای وانسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، احتیاط آن است که بگوید او را ندیدهام وقصد کند که از پنج دقیقه پیش ندیدهام.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که قسم می خورد، اگر حرف او راست باشد، قسم خوردن او مکروه است، و اگر دروغ باشد، حرام و از گناهان بزرگ می باشد، ولی اگر برای این که خودش یا مسلمان دیگری را از شر ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه گاهی واجب می شود، اما اگر بتواند توریه کند، یعنی: موقع قسم خوردن طوری نیت کند که دروغ نشود، بنابر احتیاط واجب باید توریه نماید، مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیت کند، و از انسان بپرسد که او را ندیده ای، و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد، بگوید او را ندیده ام و قصد کند که از پنچ دقیقه پیش مثلاً ندیده ام.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که قسم می خورد که حرف من راست است چنانچه حرف او راست باشد قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ می باشد ولی اگر برای این که خودش یا مسلمان دیگری را از شر ظالمی نجات دهد قسم دروغ بخورد اشکال ندارد بلکه گاهی واجب می شود اما اگر بتواند توریه کند یعنی موقع قسم خوردن طوری نیت کند که دروغ نشود احتیاط واجب این است که توریه نماید مثلا اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را دیده ای و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد بگوید ندیده ام و قصد کند که از پنچ دقیقه پیش ندیده ام
- [آیت الله سیستانی] کسی که قسَم میخورد که حرف من راست است ، چنانچه حرف او راست باشد قسَم خوردن او مکروه است ، و اگر دروغ باشد حرام است ، بلکه قسَم دروغی که در مقابل فصل منازعات خورده میشود از گناهان بزرگ میباشد ، ولی اگر برای اینکه خودش ، یا مسلمان دیگری را از شرّ ظالمی نجات دهد ، قسَم دروغ بخورد اشکال ندارد ، بلکه گاهی واجب میشود ، امّا اگر بتواند توریه کند و توجه به آن هم داشته باشد احتیاط واجب این است که توریه کند یعنی : معنایی را اراده کند که بر خلاف ظاهر لفظ است ، و نشانهای برای مقصود خود اقامه ننماید مثلاً اگر ظالمی بخواهد کسی را اذیت کند و از انسان بپرسد که او را دیدهای ؟ و انسان یک ساعت قبل او را دیده باشد ، بگوید او را ندیدهام و قصد کند که از پنج دقیقه پیش ندیدهام .
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام دروغ است و معنای آن فریب دیگران است به چیزی که در نظر او واقعیّت ندارد و قرآن شریف به طور مؤکّد، سلب ایمان از دروغگو نموده است: (انَّما یَفْتَرِی الکَذِبَ الَّذین لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّه).[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.) بلکه در روایات آمده است که دروغگو دشمن خداست و آن اقسامی دارد: الف) نسبت دروغ دادن به پیامبران گرامی و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و این قسم از دروغ که بدعت به آن میگویند، شدیدترین عذاب الهی را دارد و از همه اقسام دروغ بزرگتر و از اکبر کبائر است، مخصوصاً اگر سبب گمراهی کسی شود. ب) دروغ مفسدهآمیز نظیر دروغی که روابط بین دو مسلمان را تیره کند و نظیر دروغی که آبروی کسی را ببرد و نظیر دروغی که کسی را در خطر اندازد و مانند اینها. و قدر متیقّن از آیات و روایاتی که در مذمّت دروغ است همین قسم از دروغ میباشد. ج) نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر اینها، و به آن تهمت هم میگویند و این قسم علاوه بر اینکه دروغ است، غیبت نیز میباشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپّهای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند. د) دروغی که مفسده آمیز نباشد، نظیر تعریف بیجا از خود یا دیگران و نظیر اظهار محبّت و ارادت به کسی که محبّت و ارادت به او ندارد و مانند اینها، و حرمت این قسم دروغ نزد فقها مسلّم است و از آیات و روایات نیز به خوبی استفاده حرمت میشود. ه) دروغی که علاوه بر اینکه مفسده ندارد، فریب کسی هم نیست، نظیر قصّهها و داستانهای دروغ آمیز و شوخیهای دروغ آمیز و مانند اینها، و این قسم از دروغ گرچه حرام نیست، ولی از روایات به خوبی استفاده میشود که مسلمان واقعی از مثل این دروغها نیز پرهیز میکند. صفحه 401 و) توریه، و معنای آن این است که لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که مخاطب توجّه به آن معنی نداشته باشد، و این قسم از دروغ نیز جایز نیست. و اینکه مشهور در میان مردم است که توریه بدون ضرورت جایز است، صحّت ندارد.
- [آیت الله بهجت] اگر مرد را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد، طلاق باطل است و بنابر اظهر در تحقق اجبار همین مقدار کافی است که اگر مثلاً طلاق ندهد، مالی را که به آن نیاز دارد و اگر از او بگیرند به حالش ضرر دارد به ناحق از او بگیرند، ولی اگر میتواند توریه کند و با توجه و التفات در حین طلاق توریه نکرد، بنابر اظهر طلاق صحیح است.
- [آیت الله مظاهری] دروغ گفتن مرد به زنش و یا دروغ گفتن زن به شوهر جایز نیست، مگر ضرورتی باشد که آن ضرورت موجب جواز دروغ شود، نظیر اینکه اگر دروغ نگوید نزاع خانوادگی بهوجود میآید که در این صورت، به اندازه ضرورت و جلوگیری از آن نزاع و مفسده، دروغ جایز است.