بدون شک بین نوع باور و تفکر و اعمال انسان با چیزهایی که در عالم خواب می بیند ارتباط وجود دارد ولی این که چه نوع عملی و یا نیتی موجب چه نوع خواب و رویایی می گردد قابل درک و فهم نمی باشد چون خود خواب و رؤیا از اسرار کشف نشده و یکی از آیات و نشانه های الهی و از شگفتی های عالم انسان است. برای برخی از بزرگان گاه مطالب عمیق و معارف الهی در عالم خواب روشن و هویدا و کشف شده و درعالم خواب به آنها عنایت های ویژه ای شده است. جریان خواب دیدن حضرت ابراهیم(ع) در مورد کشتن فرزندش اسماعیل(ع) و نیز داستان رؤیای حضرت یوسف(ع) که واقعیت چهل سال پس از آن در عالم خواب بر او آشکار گردید و رسیدن به مسند بزرگی مصر را مشاهده نمود از نمونه هایی است که در قرآن کریم مطرح و مورد تأیید و تصدیق قرار گرفته است. در هر صورت خواب دیدن ائمه(ع) در عالم خواب از توفیق های الهی است و تحقق این امور به طهارت معنوی و صفای نفس بستگی دارد، چون امامان معصوم(ع) کانون عصمت و پاکی و معنویت می باشند و ارتباط با آنها نیازمند وجود سنخیت و مشابهت با آنهاست. تا انسان از نظر اعتقادات و نوع بینش و باور و تفکر و نیز از نظر اعمال و اخلاق با آنها سنخیتی و مشابهتی پیدا نکند، ارتباط با آنها ممکن نمی باشد. البته دیده شده که گاه فردی که چندان به احکام و دستورات شرعی و اخلاق اسلامی پایبند نیست در اثر کار خالصانه ای که انجام می دهد، امامی(ع) را در خواب می بیند و این نوع پاداش به خاطر اعمال خوب اوست ولی معمولا فردی که در بیداری با ائمه(ع) ارتباط و پیوستگی ندارد و مشتاق دیدار آنها و یا زیارت قبور پاک آنها نمی باشد و به قول معروف سر و سری با آنها ندارد و افکارش یکسره غرق دنیا و مادیات و شهوات و خودخواهی ها باشد، توفیق خواب دیدن آنها و ارتباط با آنها در عالم رؤیا نصیبش نمی گردد. ایجاد سنخیت روحی با ائمه(ع) از طریق تهذیب نفس، ترک گناهان، انجام واجبات و نزدیکی هر چه بیشتر به خداوند متعال و جلب خشنودی آنها از طریق عمل به وظایف حاصل می گردد. به هر حال، خواب دیدن امامان(ع) و یا زیارتگاه آنها، یا بیانگر وجود ارتباط با آنها در بیداری و اشتیاق به دیدار و زیارت قبر پاک آنها و یا ثواب و نتیجه انجام عمل و یا اعمالی خالصانه که مورد رضا و خشنودی آنهاست می باشد. اما آیا ثواب این زیارت را به او می دهند یا خیر؟ از لطف و کرم آنها این امر بعید نمی باشد، چگونه است اگر انسان در بیداری شوق زیارت ائمه(ع) را داشته باشد ولی اسباب برایش فراهم نباشد، ثواب آن زیارت را برایش می نویسند، در عالم خواب نیز ظاهرا همین حکم جاری و ثابت است و به طور کلی از روایات استفاده می شود که هر عمل خیری که انسان نیت می کند آن را انجام دهد اگر موفق به انجام آن نشود ثواب آن را برایش می نویسند بر عکس عمل بد که تا انجام نداده برایش عقاب و کیفر نوشته نمی شود و این از الطاف پروردگار و رحمت و مهربانی او نسبت به بندگانش می باشد. البته آنچه مهم است و بر هر شخصی واجب است ، شناخت و معرفت نسبت به امام زمانش است نه دیدن ایشان. در شناخت و معرفت نسبت به امام آنچه که رکن اساسی است انصاف، بینش، دوری از هوی و هوس و جستجوی حقیقت است و غیبت و حضور امام نمی تواند نقشی مؤثر در این باب داشته باشد. چه بسیار انسان هایی که در کنار امامان معصوم از آنها بیگانه بوده اند و چه بسیار انسانها که در زمان غیبت معرفت لازم را نسبت به امام خویش داشته اند. و لذا شناخت پیامبر و ائمه صرفاً بواسطه دیدن و زیارت حضوری و درک زمان آن بزرگواران نیست اگر قلب انسان تابع حق و حقیقت باشد هیچ فرقی نمی کند که سخن امام را از لب گهربار ایشان بشنود یا این که در روایات و احادیث بدان علم پیدا کند. خداوند حکیم است و حجت را بر همگان تمام می نماید متناسب با شرائط و خصوصیات افراد و لذا در فردای قیامت هیچ کس بهانه ای ندارد. ازمرحوم شیخ محمد تقی بهلول پرسیدند که چه وقت میشود به حضور آقا امام زمان، ارواحنا فداه، مشرّف شد؟ فرمودند: با تقوا باشید؛ که بین شما و حضرت سنخیّت باشد. سپس فرمودند: دیدن امام زمان، روحیفداه، مهم نیست، مهم این است که او ما را ببیند. خیلیها هم علی علیهالسلام را دیدند اما دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد.(1) پس ملاقات با ائمه ، امام زمان(عج) و دیگر اولیای الهی، نیاز به سنخیت با آنان دارد. به دست آوردن سنخیت با اولیای الهی، نیاز به تحقق دو بعد (معرفت و عمل) دارد. اگر کسی خود را به اولیای الهی شبیه نمود، به لقای آنان نیز واصل خواهد شد. ما مکلف به ارتباط به معنای ملاقات و رؤیت پیامبر ، ائمه و امام زمان(عج) نیستیم. آنچه وظیفه ما است، تشبّه به آن بزرگواران و پیمودن راه آنان است. ما باید در همه حال سرباز آماده آنان و در خدمت ایشان باشیم. پی نوشت : 1.برگرفته از کتاب (ملکوتی خاکنشین، سیری در زندگانی حاج شیخ بهلول محمدتقی بهلول) نوشته سیّدعباس موسوی مطلق.
من در خواب دیدم که تو مشهد انگشتری عقیق به من هدیه دادند که روی آن " یا فاطمه الزهرا" حکاکی شده بود. تعبیر این خواب چیه ؟
بدون شک بین نوع باور و تفکر و اعمال انسان با چیزهایی که در عالم خواب می بیند ارتباط وجود دارد ولی این که چه نوع عملی و یا نیتی موجب چه نوع خواب و رویایی می گردد قابل درک و فهم نمی باشد چون خود خواب و رؤیا از اسرار کشف نشده و یکی از آیات و نشانه های الهی و از شگفتی های عالم انسان است. برای برخی از بزرگان گاه مطالب عمیق و معارف الهی در عالم خواب روشن و هویدا و کشف شده و درعالم خواب به آنها عنایت های ویژه ای شده است. جریان خواب دیدن حضرت ابراهیم(ع) در مورد کشتن فرزندش اسماعیل(ع) و نیز داستان رؤیای حضرت یوسف(ع) که واقعیت چهل سال پس از آن در عالم خواب بر او آشکار گردید و رسیدن به مسند بزرگی مصر را مشاهده نمود از نمونه هایی است که در قرآن کریم مطرح و مورد تأیید و تصدیق قرار گرفته است.
در هر صورت خواب دیدن ائمه(ع) در عالم خواب از توفیق های الهی است و تحقق این امور به طهارت معنوی و صفای نفس بستگی دارد، چون امامان معصوم(ع) کانون عصمت و پاکی و معنویت می باشند و ارتباط با آنها نیازمند وجود سنخیت و مشابهت با آنهاست. تا انسان از نظر اعتقادات و نوع بینش و باور و تفکر و نیز از نظر اعمال و اخلاق با آنها سنخیتی و مشابهتی پیدا نکند، ارتباط با آنها ممکن نمی باشد. البته دیده شده که گاه فردی که چندان به احکام و دستورات شرعی و اخلاق اسلامی پایبند نیست در اثر کار خالصانه ای که انجام می دهد، امامی(ع) را در خواب می بیند و این نوع پاداش به خاطر اعمال خوب اوست ولی معمولا فردی که در بیداری با ائمه(ع) ارتباط و پیوستگی ندارد و مشتاق دیدار آنها و یا زیارت قبور پاک آنها نمی باشد و به قول معروف سر و سری با آنها ندارد و افکارش یکسره غرق دنیا و مادیات و شهوات و خودخواهی ها باشد، توفیق خواب دیدن آنها و ارتباط با آنها در عالم رؤیا نصیبش نمی گردد.
ایجاد سنخیت روحی با ائمه(ع) از طریق تهذیب نفس، ترک گناهان، انجام واجبات و نزدیکی هر چه بیشتر به خداوند متعال و جلب خشنودی آنها از طریق عمل به وظایف حاصل می گردد.
به هر حال، خواب دیدن امامان(ع) و یا زیارتگاه آنها، یا بیانگر وجود ارتباط با آنها در بیداری و اشتیاق به دیدار و زیارت قبر پاک آنها و یا ثواب و نتیجه انجام عمل و یا اعمالی خالصانه که مورد رضا و خشنودی آنهاست می باشد.
اما آیا ثواب این زیارت را به او می دهند یا خیر؟ از لطف و کرم آنها این امر بعید نمی باشد، چگونه است اگر انسان در بیداری شوق زیارت ائمه(ع) را داشته باشد ولی اسباب برایش فراهم نباشد، ثواب آن زیارت را برایش می نویسند، در عالم خواب نیز ظاهرا همین حکم جاری و ثابت است و به طور کلی از روایات استفاده می شود که هر عمل خیری که انسان نیت می کند آن را انجام دهد اگر موفق به انجام آن نشود ثواب آن را برایش می نویسند بر عکس عمل بد که تا انجام نداده برایش عقاب و کیفر نوشته نمی شود و این از الطاف پروردگار و رحمت و مهربانی او نسبت به بندگانش می باشد.
البته آنچه مهم است و بر هر شخصی واجب است ، شناخت و معرفت نسبت به امام زمانش است نه دیدن ایشان.
در شناخت و معرفت نسبت به امام آنچه که رکن اساسی است انصاف، بینش، دوری از هوی و هوس و جستجوی حقیقت است و غیبت و حضور امام نمی تواند نقشی مؤثر در این باب داشته باشد. چه بسیار انسان هایی که در کنار امامان معصوم از آنها بیگانه بوده اند و چه بسیار انسانها که در زمان غیبت معرفت لازم را نسبت به امام خویش داشته اند.
و لذا شناخت پیامبر و ائمه صرفاً بواسطه دیدن و زیارت حضوری و درک زمان آن بزرگواران نیست اگر قلب انسان تابع حق و حقیقت باشد هیچ فرقی نمی کند که سخن امام را از لب گهربار ایشان بشنود یا این که در روایات و احادیث بدان علم پیدا کند. خداوند حکیم است و حجت را بر همگان تمام می نماید متناسب با شرائط و خصوصیات افراد و لذا در فردای قیامت هیچ کس بهانه ای ندارد.
ازمرحوم شیخ محمد تقی بهلول پرسیدند که چه وقت میشود به حضور آقا امام زمان، ارواحنا فداه، مشرّف شد؟
فرمودند: با تقوا باشید؛ که بین شما و حضرت سنخیّت باشد.
سپس فرمودند: دیدن امام زمان، روحیفداه، مهم نیست، مهم این است که او ما را ببیند. خیلیها هم علی علیهالسلام را دیدند اما دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد.(1)
پس ملاقات با ائمه ، امام زمان(عج) و دیگر اولیای الهی، نیاز به سنخیت با آنان دارد. به دست آوردن سنخیت با اولیای الهی، نیاز به تحقق دو بعد (معرفت و عمل) دارد. اگر کسی خود را به اولیای الهی شبیه نمود، به لقای آنان نیز واصل خواهد شد.
ما مکلف به ارتباط به معنای ملاقات و رؤیت پیامبر ، ائمه و امام زمان(عج) نیستیم. آنچه وظیفه ما است، تشبّه به آن بزرگواران و پیمودن راه آنان است. ما باید در همه حال سرباز آماده آنان و در خدمت ایشان باشیم.
پی نوشت :
1.برگرفته از کتاب (ملکوتی خاکنشین، سیری در زندگانی حاج شیخ بهلول محمدتقی بهلول) نوشته سیّدعباس موسوی مطلق.
- [سایر] اینکه می گویند "آب، مهریه ی حضرت زهرا سلام الله علیها است" یعنی چه؟!
- [سایر] آیا مشاهده حضرت زهرا(س) در خواب ممکن است؟
- [سایر] آیا دیدن حضرت زهرا(س) در خواب ممکن است؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] اینکه شیعیان می گویند حضرت فاطمه الزهرا دختر گرامی رسول خدا(ص) از ابوبکر و عمر ناراضی بوده است دروغ محض است و دلیلی بر آن وجود ندارد؟
- [سایر] آیه (ازواجه امهاتهم ) در مقام بیان چه چیزی است ؟ چرا درباره حضرت فاطمه (علیها السلام ) تعبیر به (ام ) نشده است ؟
- [سایر] اینکه شیعیان می گویند حضرت فاطمه الزهرا دختر گرامی رسول خدا(ص) از ابوبکر و عمر ناراضی بوده است دروغ محض است و دلیلی بر آن وجود ندارد؟
- [سایر] اگر فدک هدیه پیامبر بود، چرا فاطمه زهرا آن را به عنوان ارث خود مطالبه میکند؟
- [سایر] اگر فدک هدیه پیامبر بود، چرا فاطمه زهرا آن را به عنوان ارث خود مطالبه میکند؟
- [سایر] در کتابی خوانده ام که : " لولاک یا محمد ما خلقت الأفلاک ولولا علی ما خلقتک ولولا فاطمة ما خلقتکما" آیا چنین حدیثی درست است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).