چرا در قرآن از اصطلاحات عربستان استفاده شده است؟
قرآن در بیان پیام و آموزه‌های خود، از الفاظ، عبارات و مثال‌های رایج بین مردم عرب آن زمان استفاده کرده است؛ ولی آنچه فرهنگ‌ساز است، (پیام) آن مثال‌ها و عبارات است و (پیام‌ها) فراتر از محدودیت زمان، مکان و قوم خاصی است. روشن است که اهداف قرآن، در آن مثال‌ها و مصادیق محدود نمی‌گردد؛ ولی برای تفهیم و محاوره، گریزی از آنها نیست. مفاهیم و معانی بلند و ژرف، از رهگذر آن مثال‌ها و مصادیق، پی‌گیری می‌شود و نتایج معرفتی، اخلاقی و هدایتی را برای عموم مردم به ارمغان می‌آورد. بنابراین عربی بودن قرآن و به کارگیری بعضی از مثال‌های رایج در حجاز، به جهت آن است که مخاطبان اولیه قرآن، مردم آن سامان بودند. اما زبان عربی، موجب محدودیت ارسال پیام و بیان اهداف قرآن به مردم عرب نیست؛ بلکه برای همگان و به‌طور همیشه، قابل استفاده است و این دو با هم منافات ندارد؛ چنان که در آیات نخستین سوره ابراهیم علیه‌السلام آمده است: (الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ ... وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیبَینَ لَهُمْ )[1]؛ (کتابی است که آن را به سوی تو فرود آوردیم تا مردم را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون آوری ... و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم). با توجه به اینکه قرآن، بیانگر همه چیز است[2] و محدود در زمان و مکان مشخصی نیست[3] و همه را به تدبر و اندیشه در معانی خود دعوت کرده است؛[4] معلوم می‌شود که واژگان اختصاصی، محدودیتی در ارتباط با اهداف بلند آن پدید نمی‌آورد و اگر چنین تأثیری هم داشته باشد، با توجّه به بطون قرآن، جایگاه خود را نزد هر مخاطبی حفظ خواهد کرد. این از ویژگی‌ها و معجزات قرآن است که گاهی از عبارات و زبان ویژه یک منطقه، استفاده می‌کند؛ ولی برای سایر مناطق و فرهنگ‌ها نیز قابل استفاده است و گاهی تعبیرات را به گونه‌ای می‌آورد که چندمنظوره بوده و همه آنها پذیرفتنی است.[5] البته در قرآن تنها برخی از نمونه‌های رایج در منطقه حجاز، گزینش و از آنها یاد شده است. این موارد به گونه‌ای است که علاوه بر ملموس بودن برای عرب‌ها، مورد پذیرش جامعه بشری و قابل توجه برای دیگران نیز می‌باشد. به عنوان مثال اگر از دقت و تأمل در شتر که جایگاه ویژه‌ای در زندگی ساکنان شبه جزیره دارد یاد شده است: (أَ فَلا ینْظُرُونَ إِلَی الاْءِبِلِ کَیفَ خُلِقَتْ )[6]. علاوه بر پیام کلی (دقت در آفریده‌های خدا در هر مکان و نقطه‌ای از جهان) پیام ویژه‌ای نیز دارد و آن اینکه دقت در ویژگی‌های این حیوان، حتی برای مردم مناطق دیگر نیز اسرار بسیاری را روشن خواهد ساخت. عربی بودن زبان قرآن نیز اگر چه به جهت بعثت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در میان عرب‌زبانان بوده است؛ اما خود زبان عربی دارای امتیازات فراوانی نسبت به زبان‌های دیگر است و چه بسا حکمت خداوند بر این اساس بوده که دین خاتم و کامل خود را به زبان کامل و مبین به ظهور رساند. در پایان گفتنی است؛ استفاده از زبان یک قوم، غیر از استفاده از فرهنگ آن قوم است. قرآن اگرچه به زبان عربی است؛ ولی فرهنگ نوینی را با خود به همراه آورده و در موارد بسیاری، با عناصر فرهنگی حاکم بر شبه جزیره، به مخالفت برخاسته و آنها را نسخ کرده است. علاوه بر این قرآن برای خود، زبان و ادبیات مستقلی دارد. اسلوب آن پدیده‌ای بی‌نظیر در ادبیات عرب است. زبان قرآن، همان (زبان فطرت) بشری است، از همین رو پیام آن برای همه انسان‌ها، قابل درک و پذیرش است.   [1]. ابراهیم 14، آیات 1 و 4. [2]. نحل 16، آیه 89. [3]. ص 38، آیه 87 و انبیاء (21)، آیه 107. [4]. ص 38، آیه 29. [5]. ر.ک: مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج 4، ص 134. [6]. (آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آفریده شده است)؛ غاشیه 88، آیه 17.
عنوان سوال:

چرا در قرآن از اصطلاحات عربستان استفاده شده است؟


پاسخ:

قرآن در بیان پیام و آموزه‌های خود، از الفاظ، عبارات و مثال‌های رایج بین مردم عرب آن زمان استفاده کرده است؛ ولی آنچه فرهنگ‌ساز است، (پیام) آن مثال‌ها و عبارات است و (پیام‌ها) فراتر از محدودیت زمان، مکان و قوم خاصی است. روشن است که اهداف قرآن، در آن مثال‌ها و مصادیق محدود نمی‌گردد؛ ولی برای تفهیم و محاوره، گریزی از آنها نیست. مفاهیم و معانی بلند و ژرف، از رهگذر آن مثال‌ها و مصادیق، پی‌گیری می‌شود و نتایج معرفتی، اخلاقی و هدایتی را برای عموم مردم به ارمغان می‌آورد.
بنابراین عربی بودن قرآن و به کارگیری بعضی از مثال‌های رایج در حجاز، به جهت آن است که مخاطبان اولیه قرآن، مردم آن سامان بودند. اما زبان عربی، موجب محدودیت ارسال پیام و بیان اهداف قرآن به مردم عرب نیست؛ بلکه برای همگان و به‌طور همیشه، قابل استفاده است و این دو با هم منافات ندارد؛ چنان که در آیات نخستین سوره ابراهیم علیه‌السلام آمده است:
(الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیکَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ ... وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیبَینَ لَهُمْ )[1]؛ (کتابی است که آن را به سوی تو فرود آوردیم تا مردم را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون آوری ... و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم).
با توجه به اینکه قرآن، بیانگر همه چیز است[2] و محدود در زمان و مکان مشخصی نیست[3] و همه را به تدبر و اندیشه در معانی خود دعوت کرده است؛[4] معلوم می‌شود که واژگان اختصاصی، محدودیتی در ارتباط با اهداف بلند آن پدید نمی‌آورد و اگر چنین تأثیری هم داشته باشد، با توجّه به بطون قرآن، جایگاه خود را نزد هر مخاطبی حفظ خواهد کرد. این از ویژگی‌ها و معجزات قرآن است که گاهی از عبارات و زبان ویژه یک منطقه، استفاده می‌کند؛ ولی برای سایر مناطق و فرهنگ‌ها نیز قابل استفاده است و گاهی تعبیرات را به گونه‌ای می‌آورد که چندمنظوره بوده و همه آنها پذیرفتنی است.[5]
البته در قرآن تنها برخی از نمونه‌های رایج در منطقه حجاز، گزینش و از آنها یاد شده است. این موارد به گونه‌ای است که علاوه بر ملموس بودن برای عرب‌ها، مورد پذیرش جامعه بشری و قابل توجه برای دیگران نیز می‌باشد.
به عنوان مثال اگر از دقت و تأمل در شتر که جایگاه ویژه‌ای در زندگی ساکنان شبه جزیره دارد یاد شده است:
(أَ فَلا ینْظُرُونَ إِلَی الاْءِبِلِ کَیفَ خُلِقَتْ )[6].
علاوه بر پیام کلی (دقت در آفریده‌های خدا در هر مکان و نقطه‌ای از جهان) پیام ویژه‌ای نیز دارد و آن اینکه دقت در ویژگی‌های این حیوان، حتی برای مردم مناطق دیگر نیز اسرار بسیاری را روشن خواهد ساخت.
عربی بودن زبان قرآن نیز اگر چه به جهت بعثت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در میان عرب‌زبانان بوده است؛ اما خود زبان عربی دارای امتیازات فراوانی نسبت به زبان‌های دیگر است و چه بسا حکمت خداوند بر این اساس بوده که دین خاتم و کامل خود را به زبان کامل و مبین به ظهور رساند.
در پایان گفتنی است؛ استفاده از زبان یک قوم، غیر از استفاده از فرهنگ آن قوم است. قرآن اگرچه به زبان عربی است؛ ولی فرهنگ نوینی را با خود به همراه آورده و در موارد بسیاری، با عناصر فرهنگی حاکم بر شبه جزیره، به مخالفت برخاسته و آنها را نسخ کرده است. علاوه بر این قرآن برای خود، زبان و ادبیات مستقلی دارد. اسلوب آن پدیده‌ای بی‌نظیر در ادبیات عرب است. زبان قرآن، همان (زبان فطرت) بشری است، از همین رو پیام آن برای همه انسان‌ها، قابل درک و پذیرش است.
 

[1]. ابراهیم 14، آیات 1 و 4.
[2]. نحل 16، آیه 89.
[3]. ص 38، آیه 87 و انبیاء (21)، آیه 107.
[4]. ص 38، آیه 29.
[5]. ر.ک: مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج 4، ص 134.
[6]. (آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آفریده شده است)؛ غاشیه 88، آیه 17.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین