قرآن ، کلام خدا یا کلام بشر؟ قرآن کریم به عنوان بزرگترین و معتبرترین معجزه ی قولی پیامبر(ص) است ؛ که با تواتر بالایی به دست ما رسیده است ؛ به نحوی که از نظر تاریخی شکی نداریم که این کلمات از دهان مبارک آن حضرت خارج شده است. این کتاب شگفت انگیز از جهات متعددی معجزه است ؛ یعنی امضای غیر قابل جعل خداست بر پای دعوت رسول خدا(ص) ؛ در عین که خودش دعوت آن حضرت نیز می باشد. لذا این کتاب ، در عین اینکه کلام خداست ، امضای خدا نیز می باشد. قرآن کریم می فرماید: ( أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند) (النساء:82) . این آیه بیان می دارد که هیچ بشری بدون کمک خداوند متعال ، قادر نیست کتابی بنویسد که هیچ خطایی در آن نباشد ؛ چنانکه حتّی بعد از هزار و چهار صد سال نیز کسی نتواند در آن اشکالی منطقی پیدا کند. لذا تا کنون هیچ اشکالی بر قرآن کریم نشده مگر اینکه علما پاسخش را از خود قرآن کریم داده اند. همچنین قرآن کریم با ندای بلند فریاد می کند که اگر باور ندارید که این کتاب از سوی خداست ؛ پس شما هم دست به دست هم بدهید و کتابی همانند آن بیاورید. چون اگر یک نفر بشر بی سواد توانسته چنین کتابی بیاورد ، پس همه ی دانشمندان و ادبای جهان باید بتوانند صدها برابر بهتر از آن را بیاورند. پس اگر نتوانند مشابه آن را بیاورند ، منطقاً باید اعتراف نمایند که این کتاب، کار دست بشر نیست. قرآن کریم می گوید: ( أَمْ یقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین. آیا آنها میگویند:او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟! بگو: اگر راست می گویید ، یک سوره همانند آن بیاورید ؛ و غیر از خدا ، هر کس را میتوانید(به یاری) طلبید!) (یونس:38) ( وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ . و اگر در باره آنچه بر بنده خود نازل کردهایم شک و تردید دارید،( دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید ؛ و گواهان خود را غیر از خدا برای این کار ، فرا خوانید اگر راست میگویید.) (البقرة:23) قرآن کریم می گوید: 1 همه جمع شوید و دست به دست هم دهید و سوره ای مثل سور قرآن بیاورید. تا نگویید که ما مثل پیامبر ادیب زبر دستی نبودیم. چون یقیناً اگر صدها ادیب دست به دست هم دهند بهتر از بهترین ادیب دنیا می توانند یک متن ادبی سه آیه ای بسازند. 2 فرمود شاهدان و گواهان بی طرفی را هم گرد آورید تا بین ساخته ی شما و قرآن قضاوت نمایند. البته روشن است که شهود باید متخصّص فنّ هم باشند. آیا سخن از این روشنتر و منصفانه تر می توان گفت؟ اگر ساختن سه آیه مثل سوره ی کوثر ممکن است چرا آنان که هر ساله میلیاردها دلار صرف مبارزه با اسلام می کنند و فیلمها و کتابها بر ضدّ اسلام می سازند و می نویسند ، دست به چنین کار کوچکی نمی زنند. این همه ادیان در دنیا مثل مسیحیّت وجود دارند که با اسلام در ستیزند ، اگر مرد میدان هستند چرا مجلسی ترتیب نمی دهند تا در آن مجلس ، اهل ادب را گرد آورند و مبارزه طلبی قرآن را جواب دهند؟ بسم الله بسازند ما قضاوت می کنیم. هفت سطر بنویسید که مثل آیه 102 سوره بقره ، یک میلیون و دویست و شصت هزار معنی داشته باشد. این گوی و این هم میدان. بر این اساس می پردازیم به برخی از وجوه اعجاز قرآن کریم. الف اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت این جنبه از اعجاز قرآن ، در درجه اوّل برای کسانی حجّت است که بر زبان عربی تسلط داشته و سخن فصیح و بلیغ را هم می شناسند ؛ اما برای دیگران با واسطه می تواند حجّت باشد ؛ قرآن کریم با صراحت تمام در آیات (هود:13) ، (اسراء:88) و (یونس: 38) مبارزه طلبی می کند و از منکرین پیامبر می خواهد که اگر قبول ندارید که قرآن کلام خداست پس مشابه آن یا مشابه ده سوره یا مشابه یک سوره ی آن مثلا مشابه سوره ی کوثر را بیاورید . امّا تا کنون هیچ کس نتوانسته است حتی یک سوره ی کوچک نظیر سوره کوثر یا سوره عصر را هم بیاورد. در طول تاریخ خیلی از عرب زبانان غیر مسلمان به این کار اقدام کرده اند ولی آنچه ساخته بودند در برابر فصاحت و بلاغت قرآن کریم به بازیچه شباهت داشت. بزرگترین ادیبان عرب در طول تاریخ اعتراف نموده اند که فصاحت و بلاغت قرآن کریم فراتر از قدرت انسان عادی است ؛ بلکه تمام ادیبان عرب در مقابل فصاحت و بلاغت نهج البلاغه ، که کلام امیر المومنین (ع) است ، سر فرود آورده و آن را معجزه دانسته اند ؛ در حالی که فصاحت و بلاغت نهج البلاغه در مقابل فصاحت و بلاغت قرآن ، بسیار پایین است . لذا ما غیر عربها گرچه خودمان فصاحت و بلاغت قرآن را مستقیماً ادراک نمی کنیم ، ولی از راه اعتراف متخصّصان و ادیبان عرب و بخصوص از اعتراف ادیبان عرب غیر مسلمان، یقین پیدا می کنیم که این کتاب دارای اعجاز ادبی است. عقل سلیم می گوید که اگر واقعا آوردن یک سوره مثل سور قرآن ممکن بود ، حتما دشمنان اسلام در طول این هزار و چهار صد سال ، مشابه آن را می آوردند. امروزه آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورهای ضد اسلام ، سالیانه میلیاردها دلار خرج مبارزه با اسلام می کنند ؛ اگر واقعا امکان آوردن یک سوره مثل سوره های قرآن وجود داشت ، این کشورها با دادن پول به ادیبان و جمع نمودن آنها در یکجا ، مشابه یک سوره را می آوردند و اسلام را شکست می دادند ؛ ولی چنین نکرده اند. بارها شده که دشمنان اسلام به افرادی چون سلمان رشدی کمک مالی کرده اند تا رمانهای اهانت آمیزی نسبت به مقدّسات اسلام بنویسند ؛ سوال اینجاست که چرا اینها این پولها را خرج ساختن یک سوره نمی کنند تا پاسخ قرآن را بدهند؟!! حتی قرآن نمی گوید که شما حتما مشابه یک سوره را به زبان عربی بیاورید ؛ بلکه این مبارزه طلبی عامّ است؛ یعنی اگر می توانید سخنی به زبان دیگر بیاورید که فصاحت و بلاغتش در حدّ قرآن باشد. حتّی قرآن کریم نمی گوید مضمون را از خودتان بیاورید ، بلکه این اجازه را می دهد که مضمون را از خود قرآن گرفته با کلمات دیگری آن را بیان کنیم به شرط آنکه استحکام آن در حدّ قرآن باشد. بر همین اساس ، در مدّت این حدود هزار و چهار صد سال ، نه تنها کسی نتوانسته سوره ای مثل سور قرآن بسازد بلکه حتّی کسی نتوانسته است ترجمه ی بی عیب و نقصی از قرآن نیز ارائه دهد. چرا که ترجمه ی تمام عیار قرآن کریم نیز محال است. تمام مترجمین قرآن کریم نیز معترفند که ترجمه ی آیات به معنای حقیقی کلمه غیر ممکن است. جالب است بدانیم که تا به امروز هیچ کس نتوانسته است حتّی آیه ی ( بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم) را هم به درستی ترجمه کند. چون تمام ترجمه های این آیه نادرست می باشند و هیچکدام آنها معنی دقیق این آیه را نمی رسانند. پس راه فهم اعجاز ادبی قرآن برای ما غیر عربها هم ، از راه اعتراف همه ادیبان عرب ممکن است . این یک روش عقلائی است ،که ما در هر زمینه ای که خودمان تخصص نداریم به متخصصین آن امر مراجعه می کنیم ؛ و درک آنها را برای خود حجّت می دانیم ؛ بخصوص زمانی که همه ی متخصصین یک امر در موردی اتفاق نظر دارند ؛ مثلا اگر همه ی پزشکان بگویند که کشیدن سیگار موجب سرطان می شود ، ما یقین پیدا می کنیم که کشیدن سیگار موجب سرطان است. همچنین از ناتوانی دشمنان اسلام بر آوردن یک سوره مثل سور قرآن ، یقین پیدا می کنیم که آوردن مثل قرآن به هر زبانی محال است . مثل اینکه کسی ادعا کند که قویترین مرد جهان است ؛ و بگوید اگر در این امر شک دارید پهلوانان خود را آماده کنید تا من خودم شهر به شهر بیایم و همه را بر زمین بزنم ؛ اگر این شخص شهر به شهر گشت و هیچ کس نتوانست او را بر زمین بزند معلوم می شود که در ادعای خود صادق است ؛ قرآن کریم هزار و چهارصد سال است که شهر به شهر می گردد و مبارز می طلبد ؛ و کسان زیادی هستند که آرزو می کنند قرآن را شکست دهند ؛ ولی در این مدت همه ناکام مانده اند. همچنین اعتراف مترجمین قرآن بر عجر خودشان در امر ترجمه ی قرآن ، گواه است که آوردن مثل قرآن محال می باشد. ب وجوه معنایی قرآن از فصاحت و بلاغت گذشته ، آیات قرآن کریم دارای وجوه معنایی نیز می باشند که ترجمه ی آنها و آوردن مشابهشان را غیر ممکن می کند. علاّمه طباطبایی در مورد پنج آیه ی اوّل سوره بقره فرموده است که این پنج آیه با توجّه به قواعد دستور زبان عربی ، بیش از یک ملیون معنی ظاهری دارند. حال چگونه کسی غیر از خدا ، می تواند در نیم صفحه ، این همه معنی را جا دهد. همچنین طبق محاسبه ای که علّامه ی طباطبایی در تفسیر المیزان انجام داده اند ، در آیه ی 102 سوره ی بقره ، که حدود هفت سطر است ، یک ملیون و دویست و شصت هزار وجه معنا محتمل است. یعنی طبق قواعد صرف و نحو عربی ، این آیه را یک میلیون و دویست و شصت هزار جور می توان معنا نمود. حال چگونه کسی می تواند همه ی این معانی را در هفت سطر بگنجاند. یعنی هفت سطر جمله بگوید که طبق قواعد ادبیّات بتوان آن را یک میلیون و دویست و شصت هزار جور معنا نمود. ج حروف مقطّعه و شگفتی آن آیات سوره های بقره ، آل عمران ، اعراف ، یس و دیگر سوره هایی که دارای حروف مقطعه هستند دارای خصوصیّات ویژه ای می باشند. 1 به گواهی اسناد تاریخی ، این سوره ها یکجا نازل نشده اند ؛ بلکه نزول برخی از آنها چندین سال طول کشیده و به تدریج نازل شده اند. 2 باز به گواهی اسناد تاریخی ، چنین نبوده که ابتداءً پیامبر بیاید و قسمتی از یک سوره را برای مردم بخواند ؛ بلکه اتّفاقی می افتاد یا سوالی از پیامبر می شد و آیاتی چند متناسب با آن اتّفاق یا سوال بر آن حضرت نازل می شد و آن حضرت می فرمود این آیات ، آیات چندم فلان سوره است. پس با این اوصاف پیامبر نمی توانست کلمات و حروف سوره ها را طبق یک حساب ویژه تنظیم نماید. در حالی که در سوره هایی که حروف مقطّعه دارند حساب و نظم شگفتی وجود دارد. در سوره ی بقره که با ( الم ) شروع شده بیشترین حرفی که به کار رفته الف است و بعد از آن لام و در رتبه ی سوم میم قرار دارد. در سوره آل عمران هم که با الم آغاز شده همچنین است. در سوره ی اعراف که با المص شروع شده بیشترین حرف الف و در رتبه دوم لام ، در رتبه ی سوم میم و در رتبه ی چهار صاد است. در دیگر سوری هم که حروف مقطّعه دارند این قانون جاری است. حال کیست که بگوید الم یا کهیعص و بعد سخنانی بر اساس اتّفاقات روزمرّه و سوالاتی که از او می شود بگوید ، و آن سخنان کنار هم گذاشته شوند و سوره ای درست شود ، و با کمال شگفتی ببینیم که هنگام شمارش حروف آن ، الف مقام اوّل ، لام رتبه ی دوم و میم جایگاه سوم را به خود اختصاص می دهد. و برای این که این شبهه پیش نیاید که این امر اتّفاقی بوده است این کار را در 27 سوره ی بزرگ و با چهارده حرف از بیست و هشت حرف عربی انجام دهد. اگر کسی هست که بتواند چنین کاری را بکند بسم الله این گوی و این میدان. لزومی هم ندارد که مثل قرآن کریم حرف حسابی بزند ؛ با این مشخّصات حتّی سخنان عادی هم سرهم کند قبول است. امّا شکّی نیست که هیچ بشر عادی و حتّی بزرگترین نوابغ و صاحبان حافظه های قوی نیز قدرت چنین کاری را ندارد. پس شکّی نمی ماند که این کتاب عظیم ، کلام خود رسول خدا (ص) نیست ؛ بلکه از جانب قدرتی الهی در اختیار آن حضرت قرار گگرفته است. د نقض ناپذیری قرآن با علم روز ما ادعا می کنیم که هیچ کتابی در طول تاریخ نوشته نشده است ، که بعد از گذشت مدت زمانی با کشفیات جدید تعارض پیدا نکند ؛ کتابها ی نویسندگان و دانشمندان بزرگی چون ارسطو ، افلاطون ، ابوعلی سینا ، ابوریحان بیرونی ، خواجه نصیرالدین طوسی ، گالیله ، نیوتن ، اینشتین ، ماکس پلانگ و... تنها مدت کوتاهی معتبر بوده اند ؛ و بعد از گذشت مدت زمانی برخی از حرفهای آنها نقض شده است ؛ اما قرآن چهارده قرن است که نازل شده ولی هیچ کس نتوانسته است سخنی باطل و نادرست در آن پیدا کند و هیچ کشف علمی قطعی وجود ندارد که یک آیه قرآن را زیر سوال ببرد؛ برای مثال دانشمندان زیادی در طول تاریخ درباره خورشید و زمین سخن گفته اند ؛ ولی بعد از مدتی سخنان آنها با مشکل مواجه شده و بطلان آن معلوم شده است ؛ قرآن کریم نیز با صراحت از حرکت زمین و خورشید سخن گفته است ؛اما به گونه ای این مطلب را بیان کرده است که در هیچ زمانی خلاف باور عمومی مردم نمی شود؛ این از اعجاز قرآن است که خدا نه زمین را مرکز عالم نامیده است نه خورشید را ؛ زمانی مردم خیال می کردند که زمین مرکز عالم است ؛ کپرنیک با ردّ این عقیده گفت خورشید مرکز عالم است ؛ و گالیله گفت خورشید تنها مرکز منظومه شمسی است ؛ ولی امروز ما با نگاه دقیق علمی می دانیم که خورشید حتی مرکز منظومه شمسی هم نیست ؛ خورشید و سیارات آن ،همگی دور یک نقطه فرضی می گردند که نزدیک به مرکز خورشید است ؛ و تازه اگر در نظر بگیریم که خود خورشید با منظومه شمسی با سرعت زیادی به دور کهکشان راه شیری می گردند متوجه می شویم که سیارات عملا هیچگاه با یک مدار بسته دور آن نقطه فرضی هم گردش نمی کنند ؛ چون خود آن نقطه فرضی دائما در حال جابجایی است . لذا الآن معلوم می شود که چرا خدا از همان اوّل نگفت که زمین گرد خورشید می گردد ؛ چون اگر این را می گفت الآن غلط از آب در می آمد . از این گونه ریزه کاری ها در قرآن کریم بسیار زیاد یافت می شود ؛ کتابهایی نیز در این زمینه نگاشته شده است که می توانید مطالعه نمایید . برای نمونه به چند کتاب اشاره می کنیم : 1. قرآن، کتابی شگفت انگیز: مجموعه مقالاتی درباره ی قرآن و دانش مدرن ؛ گردآورنده :صلاح الدین توحیدی 2. قرآن ومستشرقان 3. اعجاز عددی درقرآن کریم ؛ عبدارزاق النوفل با جستجوی واژه ( اعجاز علمی قرآن ) در اینترنت هم می توانید به مقالات جالبی در این زمینه دست پیدا کنید. ه اعجاز عددی قرآن کریم در قرآن کریم تعداد کلمات نیز با حساب و کتاب خاصی به کار رفته اند ؛که با جستجوی عبارت ( معجزه های ریاضی و عددی در قرآن ) در اینترنت می توانید مواردی از شگفتیهای عددی قرآن کریم را به دست آورید. با توجه به نحوه نزول قرآن کریم این امر نیز از معجزات قرآن کریم است ؛ چون قرآن کریم یکجا و با برنامه قبلی به دست پیامبر (ص) نوشته نشده است ؛ بلکه بسیاری از آیات آن دارای شأن نزول است ؛ یعنی گاه اتفاقی می افتاد و آیه ای در رابطه با آن اتفاق نازل می شد ؛ یا کسی سوالی می کرد و آیه یا آیاتی در رابطه با آن سوال نازل می شد ؛ لذا کتابی که آیات آن به این سبک گرد آمده است ، اگر از فردی عادی باشد نمی تواند دارای چنین ریزه کاریهایی باشد که حتی تعداد کلمات آن نیز دارای حسابی ویژه باشد. و اخبار از غیب در قرآن کریم آمده است : ( الم - غُلِبَتِ الرُّومُ - فی أَدْنَی الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ - فی بِضْعِ سِنینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ الم ؛ رومیان مغلوب شدند ؛ (و این شکست) در سرزمین نزدیکی رخ داد؛ امّا آنان پس از(این) مغلوبیّت به زودی غلبه خواهند کرد ؛ در عرض چند سال ؛ همه کارها از آنِ خداست؛ چه قبل و چه بعد و در آن روز، مؤمنان(به خاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد) (الروم:1-4) در این آیه نه با حدس و گمان بلکه با قطعیّت تمام خبر داده شده که به زودی امپراطوری ایران از امپراتوری روم شکست خواهد خورد. کتابها و افرادی زیادی هستند که ادّعای غیب گویی دارند ؛ امّا هیچکدام آنها به صورت عینی و با قطعیّت دست به پیش گویی نزده اند. بلکه در لفّافه و با الفاظ مبهم سخن گفته اند تا قابل تأویل و توجیه باشد. امّا قرآن کریم با صراحت تمام و با قطعیّت محض خبر می دهد که چنین واقعه ای رخ خواهد داد ؛ و چنان نیز می شود. اخبار غیبی دیگری نیز در قرآن کریم وجود دارند که در کتب مربوطه آورده شده اند. برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه فرمایید: 1 معجزه شناسی، محمدباقر سعیدی روشن 2 تناقض نما یا غیب نمون ، محمد امین احمدی 3 مرزهای اعجاز، آیه الله خویی ، ترجمه آیة الله جعفر سبحانی 4 راه سعادت در اثبات نبوت، میرزا ابوالحسن شعرانی 5 قرآن، کتابی شگفت انگیز: مجموعه مقالاتی درباره ی قرآن و دانش مدرن ؛ گردآورنده :صلاح الدین توحیدی 6 قرآن و مستشرقان
قرآن ، کلام خدا یا کلام بشر؟
قرآن کریم به عنوان بزرگترین و معتبرترین معجزه ی قولی پیامبر(ص) است ؛ که با تواتر بالایی به دست ما رسیده است ؛ به نحوی که از نظر تاریخی شکی نداریم که این کلمات از دهان مبارک آن حضرت خارج شده است.
این کتاب شگفت انگیز از جهات متعددی معجزه است ؛ یعنی امضای غیر قابل جعل خداست بر پای دعوت رسول خدا(ص) ؛ در عین که خودش دعوت آن حضرت نیز می باشد. لذا این کتاب ، در عین اینکه کلام خداست ، امضای خدا نیز می باشد.
قرآن کریم می فرماید: ( أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند) (النساء:82) .
این آیه بیان می دارد که هیچ بشری بدون کمک خداوند متعال ، قادر نیست کتابی بنویسد که هیچ خطایی در آن نباشد ؛ چنانکه حتّی بعد از هزار و چهار صد سال نیز کسی نتواند در آن اشکالی منطقی پیدا کند. لذا تا کنون هیچ اشکالی بر قرآن کریم نشده مگر اینکه علما پاسخش را از خود قرآن کریم داده اند.
همچنین قرآن کریم با ندای بلند فریاد می کند که اگر باور ندارید که این کتاب از سوی خداست ؛ پس شما هم دست به دست هم بدهید و کتابی همانند آن بیاورید. چون اگر یک نفر بشر بی سواد توانسته چنین کتابی بیاورد ، پس همه ی دانشمندان و ادبای جهان باید بتوانند صدها برابر بهتر از آن را بیاورند. پس اگر نتوانند مشابه آن را بیاورند ، منطقاً باید اعتراف نمایند که این کتاب، کار دست بشر نیست.
قرآن کریم می گوید:
( أَمْ یقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین. آیا آنها میگویند:او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است؟! بگو: اگر راست می گویید ، یک سوره همانند آن بیاورید ؛ و غیر از خدا ، هر کس را میتوانید(به یاری) طلبید!) (یونس:38)
( وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ . و اگر در باره آنچه بر بنده خود نازل کردهایم شک و تردید دارید،( دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید ؛ و گواهان خود را غیر از خدا برای این کار ، فرا خوانید اگر راست میگویید.) (البقرة:23)
قرآن کریم می گوید:
1 همه جمع شوید و دست به دست هم دهید و سوره ای مثل سور قرآن بیاورید. تا نگویید که ما مثل پیامبر ادیب زبر دستی نبودیم. چون یقیناً اگر صدها ادیب دست به دست هم دهند بهتر از بهترین ادیب دنیا می توانند یک متن ادبی سه آیه ای بسازند.
2 فرمود شاهدان و گواهان بی طرفی را هم گرد آورید تا بین ساخته ی شما و قرآن قضاوت نمایند. البته روشن است که شهود باید متخصّص فنّ هم باشند.
آیا سخن از این روشنتر و منصفانه تر می توان گفت؟ اگر ساختن سه آیه مثل سوره ی کوثر ممکن است چرا آنان که هر ساله میلیاردها دلار صرف مبارزه با اسلام می کنند و فیلمها و کتابها بر ضدّ اسلام می سازند و می نویسند ، دست به چنین کار کوچکی نمی زنند. این همه ادیان در دنیا مثل مسیحیّت وجود دارند که با اسلام در ستیزند ، اگر مرد میدان هستند چرا مجلسی ترتیب نمی دهند تا در آن مجلس ، اهل ادب را گرد آورند و مبارزه طلبی قرآن را جواب دهند؟ بسم الله بسازند ما قضاوت می کنیم. هفت سطر بنویسید که مثل آیه 102 سوره بقره ، یک میلیون و دویست و شصت هزار معنی داشته باشد. این گوی و این هم میدان.
بر این اساس می پردازیم به برخی از وجوه اعجاز قرآن کریم.
الف اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت
این جنبه از اعجاز قرآن ، در درجه اوّل برای کسانی حجّت است که بر زبان عربی تسلط داشته و سخن فصیح و بلیغ را هم می شناسند ؛ اما برای دیگران با واسطه می تواند حجّت باشد ؛ قرآن کریم با صراحت تمام در آیات (هود:13) ، (اسراء:88) و (یونس: 38) مبارزه طلبی می کند و از منکرین پیامبر می خواهد که اگر قبول ندارید که قرآن کلام خداست پس مشابه آن یا مشابه ده سوره یا مشابه یک سوره ی آن مثلا مشابه سوره ی کوثر را بیاورید . امّا تا کنون هیچ کس نتوانسته است حتی یک سوره ی کوچک نظیر سوره کوثر یا سوره عصر را هم بیاورد. در طول تاریخ خیلی از عرب زبانان غیر مسلمان به این کار اقدام کرده اند ولی آنچه ساخته بودند در برابر فصاحت و بلاغت قرآن کریم به بازیچه شباهت داشت. بزرگترین ادیبان عرب در طول تاریخ اعتراف نموده اند که فصاحت و بلاغت قرآن کریم فراتر از قدرت انسان عادی است ؛ بلکه تمام ادیبان عرب در مقابل فصاحت و بلاغت نهج البلاغه ، که کلام امیر المومنین (ع) است ، سر فرود آورده و آن را معجزه دانسته اند ؛ در حالی که فصاحت و بلاغت نهج البلاغه در مقابل فصاحت و بلاغت قرآن ، بسیار پایین است . لذا ما غیر عربها گرچه خودمان فصاحت و بلاغت قرآن را مستقیماً ادراک نمی کنیم ، ولی از راه اعتراف متخصّصان و ادیبان عرب و بخصوص از اعتراف ادیبان عرب غیر مسلمان، یقین پیدا می کنیم که این کتاب دارای اعجاز ادبی است. عقل سلیم می گوید که اگر واقعا آوردن یک سوره مثل سور قرآن ممکن بود ، حتما دشمنان اسلام در طول این هزار و چهار صد سال ، مشابه آن را می آوردند. امروزه آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورهای ضد اسلام ، سالیانه میلیاردها دلار خرج مبارزه با اسلام می کنند ؛ اگر واقعا امکان آوردن یک سوره مثل سوره های قرآن وجود داشت ، این کشورها با دادن پول به ادیبان و جمع نمودن آنها در یکجا ، مشابه یک سوره را می آوردند و اسلام را شکست می دادند ؛ ولی چنین نکرده اند. بارها شده که دشمنان اسلام به افرادی چون سلمان رشدی کمک مالی کرده اند تا رمانهای اهانت آمیزی نسبت به مقدّسات اسلام بنویسند ؛ سوال اینجاست که چرا اینها این پولها را خرج ساختن یک سوره نمی کنند تا پاسخ قرآن را بدهند؟!! حتی قرآن نمی گوید که شما حتما مشابه یک سوره را به زبان عربی بیاورید ؛ بلکه این مبارزه طلبی عامّ است؛ یعنی اگر می توانید سخنی به زبان دیگر بیاورید که فصاحت و بلاغتش در حدّ قرآن باشد. حتّی قرآن کریم نمی گوید مضمون را از خودتان بیاورید ، بلکه این اجازه را می دهد که مضمون را از خود قرآن گرفته با کلمات دیگری آن را بیان کنیم به شرط آنکه استحکام آن در حدّ قرآن باشد. بر همین اساس ، در مدّت این حدود هزار و چهار صد سال ، نه تنها کسی نتوانسته سوره ای مثل سور قرآن بسازد بلکه حتّی کسی نتوانسته است ترجمه ی بی عیب و نقصی از قرآن نیز ارائه دهد. چرا که ترجمه ی تمام عیار قرآن کریم نیز محال است. تمام مترجمین قرآن کریم نیز معترفند که ترجمه ی آیات به معنای حقیقی کلمه غیر ممکن است. جالب است بدانیم که تا به امروز هیچ کس نتوانسته است حتّی آیه ی ( بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم) را هم به درستی ترجمه کند. چون تمام ترجمه های این آیه نادرست می باشند و هیچکدام آنها معنی دقیق این آیه را نمی رسانند.
پس راه فهم اعجاز ادبی قرآن برای ما غیر عربها هم ، از راه اعتراف همه ادیبان عرب ممکن است . این یک روش عقلائی است ،که ما در هر زمینه ای که خودمان تخصص نداریم به متخصصین آن امر مراجعه می کنیم ؛ و درک آنها را برای خود حجّت می دانیم ؛ بخصوص زمانی که همه ی متخصصین یک امر در موردی اتفاق نظر دارند ؛ مثلا اگر همه ی پزشکان بگویند که کشیدن سیگار موجب سرطان می شود ، ما یقین پیدا می کنیم که کشیدن سیگار موجب سرطان است. همچنین از ناتوانی دشمنان اسلام بر آوردن یک سوره مثل سور قرآن ، یقین پیدا می کنیم که آوردن مثل قرآن به هر زبانی محال است . مثل اینکه کسی ادعا کند که قویترین مرد جهان است ؛ و بگوید اگر در این امر شک دارید پهلوانان خود را آماده کنید تا من خودم شهر به شهر بیایم و همه را بر زمین بزنم ؛ اگر این شخص شهر به شهر گشت و هیچ کس نتوانست او را بر زمین بزند معلوم می شود که در ادعای خود صادق است ؛ قرآن کریم هزار و چهارصد سال است که شهر به شهر می گردد و مبارز می طلبد ؛ و کسان زیادی هستند که آرزو می کنند قرآن را شکست دهند ؛ ولی در این مدت همه ناکام مانده اند. همچنین اعتراف مترجمین قرآن بر عجر خودشان در امر ترجمه ی قرآن ، گواه است که آوردن مثل قرآن محال می باشد.
ب وجوه معنایی قرآن
از فصاحت و بلاغت گذشته ، آیات قرآن کریم دارای وجوه معنایی نیز می باشند که ترجمه ی آنها و آوردن مشابهشان را غیر ممکن می کند. علاّمه طباطبایی در مورد پنج آیه ی اوّل سوره بقره فرموده است که این پنج آیه با توجّه به قواعد دستور زبان عربی ، بیش از یک ملیون معنی ظاهری دارند. حال چگونه کسی غیر از خدا ، می تواند در نیم صفحه ، این همه معنی را جا دهد. همچنین طبق محاسبه ای که علّامه ی طباطبایی در تفسیر المیزان انجام داده اند ، در آیه ی 102 سوره ی بقره ، که حدود هفت سطر است ، یک ملیون و دویست و شصت هزار وجه معنا محتمل است. یعنی طبق قواعد صرف و نحو عربی ، این آیه را یک میلیون و دویست و شصت هزار جور می توان معنا نمود. حال چگونه کسی می تواند همه ی این معانی را در هفت سطر بگنجاند. یعنی هفت سطر جمله بگوید که طبق قواعد ادبیّات بتوان آن را یک میلیون و دویست و شصت هزار جور معنا نمود.
ج حروف مقطّعه و شگفتی آن
آیات سوره های بقره ، آل عمران ، اعراف ، یس و دیگر سوره هایی که دارای حروف مقطعه هستند دارای خصوصیّات ویژه ای می باشند.
1 به گواهی اسناد تاریخی ، این سوره ها یکجا نازل نشده اند ؛ بلکه نزول برخی از آنها چندین سال طول کشیده و به تدریج نازل شده اند.
2 باز به گواهی اسناد تاریخی ، چنین نبوده که ابتداءً پیامبر بیاید و قسمتی از یک سوره را برای مردم بخواند ؛ بلکه اتّفاقی می افتاد یا سوالی از پیامبر می شد و آیاتی چند متناسب با آن اتّفاق یا سوال بر آن حضرت نازل می شد و آن حضرت می فرمود این آیات ، آیات چندم فلان سوره است.
پس با این اوصاف پیامبر نمی توانست کلمات و حروف سوره ها را طبق یک حساب ویژه تنظیم نماید. در حالی که در سوره هایی که حروف مقطّعه دارند حساب و نظم شگفتی وجود دارد. در سوره ی بقره که با ( الم ) شروع شده بیشترین حرفی که به کار رفته الف است و بعد از آن لام و در رتبه ی سوم میم قرار دارد. در سوره آل عمران هم که با الم آغاز شده همچنین است. در سوره ی اعراف که با المص شروع شده بیشترین حرف الف و در رتبه دوم لام ، در رتبه ی سوم میم و در رتبه ی چهار صاد است. در دیگر سوری هم که حروف مقطّعه دارند این قانون جاری است.
حال کیست که بگوید الم یا کهیعص و بعد سخنانی بر اساس اتّفاقات روزمرّه و سوالاتی که از او می شود بگوید ، و آن سخنان کنار هم گذاشته شوند و سوره ای درست شود ، و با کمال شگفتی ببینیم که هنگام شمارش حروف آن ، الف مقام اوّل ، لام رتبه ی دوم و میم جایگاه سوم را به خود اختصاص می دهد. و برای این که این شبهه پیش نیاید که این امر اتّفاقی بوده است این کار را در 27 سوره ی بزرگ و با چهارده حرف از بیست و هشت حرف عربی انجام دهد. اگر کسی هست که بتواند چنین کاری را بکند بسم الله این گوی و این میدان. لزومی هم ندارد که مثل قرآن کریم حرف حسابی بزند ؛ با این مشخّصات حتّی سخنان عادی هم سرهم کند قبول است.
امّا شکّی نیست که هیچ بشر عادی و حتّی بزرگترین نوابغ و صاحبان حافظه های قوی نیز قدرت چنین کاری را ندارد. پس شکّی نمی ماند که این کتاب عظیم ، کلام خود رسول خدا (ص) نیست ؛ بلکه از جانب قدرتی الهی در اختیار آن حضرت قرار گگرفته است.
د نقض ناپذیری قرآن با علم روز
ما ادعا می کنیم که هیچ کتابی در طول تاریخ نوشته نشده است ، که بعد از گذشت مدت زمانی با کشفیات جدید تعارض پیدا نکند ؛ کتابها ی نویسندگان و دانشمندان بزرگی چون ارسطو ، افلاطون ، ابوعلی سینا ، ابوریحان بیرونی ، خواجه نصیرالدین طوسی ، گالیله ، نیوتن ، اینشتین ، ماکس پلانگ و... تنها مدت کوتاهی معتبر بوده اند ؛ و بعد از گذشت مدت زمانی برخی از حرفهای آنها نقض شده است ؛ اما قرآن چهارده قرن است که نازل شده ولی هیچ کس نتوانسته است سخنی باطل و نادرست در آن پیدا کند و هیچ کشف علمی قطعی وجود ندارد که یک آیه قرآن را زیر سوال ببرد؛ برای مثال دانشمندان زیادی در طول تاریخ درباره خورشید و زمین سخن گفته اند ؛ ولی بعد از مدتی سخنان آنها با مشکل مواجه شده و بطلان آن معلوم شده است ؛ قرآن کریم نیز با صراحت از حرکت زمین و خورشید سخن گفته است ؛اما به گونه ای این مطلب را بیان کرده است که در هیچ زمانی خلاف باور عمومی مردم نمی شود؛ این از اعجاز قرآن است که خدا نه زمین را مرکز عالم نامیده است نه خورشید را ؛ زمانی مردم خیال می کردند که زمین مرکز عالم است ؛ کپرنیک با ردّ این عقیده گفت خورشید مرکز عالم است ؛ و گالیله گفت خورشید تنها مرکز منظومه شمسی است ؛ ولی امروز ما با نگاه دقیق علمی می دانیم که خورشید حتی مرکز منظومه شمسی هم نیست ؛ خورشید و سیارات آن ،همگی دور یک نقطه فرضی می گردند که نزدیک به مرکز خورشید است ؛ و تازه اگر در نظر بگیریم که خود خورشید با منظومه شمسی با سرعت زیادی به دور کهکشان راه شیری می گردند متوجه می شویم که سیارات عملا هیچگاه با یک مدار بسته دور آن نقطه فرضی هم گردش نمی کنند ؛ چون خود آن نقطه فرضی دائما در حال جابجایی است . لذا الآن معلوم می شود که چرا خدا از همان اوّل نگفت که زمین گرد خورشید می گردد ؛ چون اگر این را می گفت الآن غلط از آب در می آمد .
از این گونه ریزه کاری ها در قرآن کریم بسیار زیاد یافت می شود ؛ کتابهایی نیز در این زمینه نگاشته شده است که می توانید مطالعه نمایید . برای نمونه به چند کتاب اشاره می کنیم :
1. قرآن، کتابی شگفت انگیز: مجموعه مقالاتی درباره ی قرآن و دانش مدرن ؛ گردآورنده :صلاح الدین توحیدی
2. قرآن ومستشرقان
3. اعجاز عددی درقرآن کریم ؛ عبدارزاق النوفل
با جستجوی واژه ( اعجاز علمی قرآن ) در اینترنت هم می توانید به مقالات جالبی در این زمینه دست پیدا کنید.
ه اعجاز عددی قرآن کریم
در قرآن کریم تعداد کلمات نیز با حساب و کتاب خاصی به کار رفته اند ؛که با جستجوی عبارت ( معجزه های ریاضی و عددی در قرآن ) در اینترنت می توانید مواردی از شگفتیهای عددی قرآن کریم را به دست آورید.
با توجه به نحوه نزول قرآن کریم این امر نیز از معجزات قرآن کریم است ؛ چون قرآن کریم یکجا و با برنامه قبلی به دست پیامبر (ص) نوشته نشده است ؛ بلکه بسیاری از آیات آن دارای شأن نزول است ؛ یعنی گاه اتفاقی می افتاد و آیه ای در رابطه با آن اتفاق نازل می شد ؛ یا کسی سوالی می کرد و آیه یا آیاتی در رابطه با آن سوال نازل می شد ؛ لذا کتابی که آیات آن به این سبک گرد آمده است ، اگر از فردی عادی باشد نمی تواند دارای چنین ریزه کاریهایی باشد که حتی تعداد کلمات آن نیز دارای حسابی ویژه باشد.
و اخبار از غیب
در قرآن کریم آمده است : ( الم - غُلِبَتِ الرُّومُ - فی أَدْنَی الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ - فی بِضْعِ سِنینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ الم ؛ رومیان مغلوب شدند ؛ (و این شکست) در سرزمین نزدیکی رخ داد؛ امّا آنان پس از(این) مغلوبیّت به زودی غلبه خواهند کرد ؛ در عرض چند سال ؛ همه کارها از آنِ خداست؛ چه قبل و چه بعد و در آن روز، مؤمنان(به خاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد) (الروم:1-4)
در این آیه نه با حدس و گمان بلکه با قطعیّت تمام خبر داده شده که به زودی امپراطوری ایران از امپراتوری روم شکست خواهد خورد. کتابها و افرادی زیادی هستند که ادّعای غیب گویی دارند ؛ امّا هیچکدام آنها به صورت عینی و با قطعیّت دست به پیش گویی نزده اند. بلکه در لفّافه و با الفاظ مبهم سخن گفته اند تا قابل تأویل و توجیه باشد. امّا قرآن کریم با صراحت تمام و با قطعیّت محض خبر می دهد که چنین واقعه ای رخ خواهد داد ؛ و چنان نیز می شود. اخبار غیبی دیگری نیز در قرآن کریم وجود دارند که در کتب مربوطه آورده شده اند.
برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه فرمایید:
1 معجزه شناسی، محمدباقر سعیدی روشن
2 تناقض نما یا غیب نمون ، محمد امین احمدی
3 مرزهای اعجاز، آیه الله خویی ، ترجمه آیة الله جعفر سبحانی
4 راه سعادت در اثبات نبوت، میرزا ابوالحسن شعرانی
5 قرآن، کتابی شگفت انگیز: مجموعه مقالاتی درباره ی قرآن و دانش مدرن ؛ گردآورنده :صلاح الدین توحیدی
6 قرآن و مستشرقان
- [سایر] قرآن کلام خدا یا کلام بشر؟
- [سایر] ادله کلام خدا بودن قرآن چیست؟
- [سایر] چگونه ثابت میشود که قرآن کلام خداوند است و تجربه نبوی نیست؟
- [سایر] اعجاز کلام خدا در چیست؟
- [سایر] چگونه اثبات میکنید قرآن کلام خدا است، و به عنوان مثال سخن جبرئیل و یا شیطان نیست؟
- [سایر] آیا کلام خدا و قرآن حادث است یا قدیم؟ و مقصود از این سخن آقای سبحانی که در منشور عقاید امامیه گفتهاند، چیست: (با آنکه کلام خدا حادث است برای رعایت ادب و نیز به منظور اینکه سوء تفاهمی پیش نیاید به کلام خدا "مخلوق" نمیگوییم؛ زیرا چه بسا آنرا به معنای "مجعول" و ساختگی تفسیر کنند). لطفا اینرا تبیین بفرمایید و چه ارتباطی بین این دو امر است؟
- [سایر] چرا قرآن که کلام الهی است، در ارتباط با خداوند، همیشه ضمیر متکلّم به کار نمی برد؟
- [سایر] چگونه می توان اثبات کرد که قرآن کلام خداوند متعال است، نه سخن پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم)؟ اعجاز قرآن در چیست؟
- [سایر] با توجه به این که قرآن کلام خداست، آیا ممکن نیست خداوند تمامی معانی را که الفاظ قرآن کریم به مرور زمان به خود می گیرد، اراده کند؟
- [سایر] اگر امام علم غیب دارد، پس چرا قرآن علم غیب را از بشر نفی می کند؟
- [آیت الله بهجت] در خرید و فروش لازم نیست صیغه عربی بخوانند، مثلاً اگر فروشنده به فارسی بگوید: این مال را در عوض این پول فروختم، و مشتری بگوید: قبول کردم، معامله صحیح است. و بنابر اظهر لازم نیست ایجاب بر قبول مقدم باشد (مقصود از ایجاب، کلام فروشنده و مقصود از قبول، کلام خریدار است). و احتیاط مستحب آن است که به هر زبانی معامله میکنند، صحیح گفته شود و کاملاً بیانگر مقصود طرفین باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] تکبیر وحمد وسوره وذکر ودعا را باید طوری بخواند که خودش بشنود وصدق کلام بر او کند و اگر به واسطه سنگینی یا کری گوش یا سر وصدایزیاد نمیشنود، باید طوری بگوید که اگر مانعی نباشد بشنود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر خانه یا مغازه را اجاره کند و صاحب ملک با او شرط کند که فقط خود او از آنها استفاده نماید یا از ظاهر کلام او این چنین فهمیده شود، مستأجر نمیتواند آن را به دیگری اجاره دهد و اگر شرط نکند یا از ظاهر کلام او این چنین فهمیده نشود، میتواند آن را به دیگری اجاره دهد؛ ولی اگر بخواهد به زیادتر از مقداری که اجاره کرده آن را اجاره دهد، باید در آن کاری مانند تعمیر و سفید کاری انجام داده باشد یا به غیر جنسی که اجاره کرده آن را اجاره دهد، مثلاً اگر با پول اجاره کرده به گندم یا چیز دیگری اجاره دهد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر غیر از خانه، مغازه و اتاق چیز دیگری مانند زمین، کشتی، اتومبیل سواری یا اتوبوس را اجاره کند و مالک با او شرط نکند که فقط خودش از آن استفاده نماید یا از ظاهر کلام او این چنین فهمیده نشود، میتواند آن را به بیشتر از مقداری که اجاره کرده به دیگری اجاره دهد.
- [آیت الله بهجت] اگر بعد از سلام نماز احتیاط شک کند که یکی از اجزا یا شرایط آن را بهجا آورده یا نه، به شک خود اعتنا نکند. و اگر سهواً در نماز احتیاط کلام بیجا گفت، بنابر اظهر سجده سهو واجب نیست، اگرچه احتیاط در بهجا آوردن است.
- [آیت الله بهجت] اگر بعد از سلام نماز احتیاط شک کند که یکی از اجزاء یا شرایط آن را بجا آورده یا نه ، به شک خود اعتنا نکند . و اگر سهوا در نماز احتیاط کلام بی جا گفت ، بنا بر اظهر سجده سهو واجب نیست ، اگر چه احتیاط در بجا آوردن است .
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کارگر یا کارمندی خود را در استخدام و اجاره دیگری قرار دهد نمی تواند او را به استخدام و اجاره دیگری درآورد، مگر این که ظاهر کلام یا عملش این باشد که مستأجر از این جهت آزاد است، در این صورت چنانچه او را به زیادتر از آن مبلغ واگذار کند اشکال دارد ولی در غیر خانه و مغازه و اجیر اشکال ندارد.
- [آیت الله بهجت] به دست آوردن فتوا ( یعنی دستور مجتهد ) چهار راه دارد: 1 شنیدن از خود مجتهد. 2 شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند. 3 شنیدن از کسی که مورد اطمینان و راستگوست، اگر اطمینان به کلام او دارد ، بنا بر احوط. 4 دیدن در رساله مجتهد، در صورتی که به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد ، بنا بر احوط .
- [آیت الله مظاهری] اگر چیزی را بشنود و نداند که تهمت است یا نه، شنیدن آن حرام است و باید دفاع از کسی که آن چیز برای او گفته میشود بنماید، زیرا آن کلام یا تهمت است یا غیبت. [1]. نحل، 105. [2]. صف، 7. چاپ بعدی قبلی
- [آیت الله سبحانی] هر گاه کارگر یا کارمندی خود را استخدام و اجاره شخصی قرار دهد آن شخص نمی تواند اورا به استخدام و اجاره دیگری درآورد، مگر این که ظاهر کلام یا عملش این باشد که مستأجر از این جهت آزاد است، در این صورت نباید او را به زیادتر از آن مبلغ واگذار کند.