این تعبیر به خاطر عظمت قرآن کریم می باشد. به طور اختصار توضیحی در مورد آیهای که اشاره کردید، یعنی آیه دوم سوره بقره خواهیم داد، انشاءالله شبهه شما برطرف خواهد شد. (ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ) در ترجمه تفسیر المیزان چنین آمده: (این کتاب که در آن هیچ نقطه ابهامی نیست راهنمای کسانی است که تقوای فطری خود را دارند) ، در ترجمه استاد فولادوند که از دقیقترین ترجمههای قرآن است نیز، چنین آمده: (این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است). همانطور که میبینید در این ترجمهها اصلا ذالک را آن معنا نکردهاند. حال به چند احتمال در این مورد توجه کنید: 1. در الموسوعة القرآنیة چنین آمده: ( ذلِکَ الْکِتابُ: أی هذا الکتاب، و ذلِکَ قد تستعمل فی الاشارة الی حاضر، و إن کان موضوعا للاشارة الی غائب، فالاسم ذلِکَ اشارة الی القرآن، ... و قد جاء هذَا بمعنی ذلِکَ. _ ذلک الکتاب یعنی این کتاب دلیل آنهم این است که ذلک گاهی برای اشاره به حاضر استعمال میشود، هرچند این لفظ برای اشاره به غائب وضع شده است، ... ) (الموسوعة القرآنیة، ج9،ص51) 2. ذلک الکتاب یعنی آن کتاب موعود که پیش از این، نزول آنرا توسط انبیاء وعده داده بودم که بعد ازین برای رسول عربی نازل خواهم کرد. این بیان از تفسیر لاهیجی، ج1، ص7 میباشد. 3. کلمه ذلک در لغت عرب، اسم اشاره بعید است، بنا بر این ذلِکَ الْکِتابُ مفهومش آن کتاب است، در حالی که در اینجا باید از اشاره به نزدیک استفاده میشد، و هذا الکتاب میگفت چرا که قرآن در دسترسی مردم قرار گرفته بود. این به خاطر آن است که گاهی از اسم اشاره بعید برای بیان عظمت چیز یا شخصی استفاده میشود، یعنی آن قدر مقام آن بالا است که گویی در نقطه دور دستی در اوج آسمانها، قرار گرفته است، در تعبیرات فارسی نیز نظیر آن را داریم، بطور مثال در حضور افراد بزرگ میگوئیم: اگر آن سرور اجازه دهند چنین کار را میکنیم. در حالی که باید این سرور گفته شود، این تنها برای بیان عظمت و بلندی مقام است. در بعضی دیگر از آیات قرآن تعبیر به تلک شده که آنهم اشاره بعید است مانند: تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ (لقمان آیه 2)) (به نقل از تفسیر نمونه، ج1، ص66) بنابراین میتوان چنین گفت که این تعبیر ممکن است اشاره به آن باشد که خداوند به پیامبر خویش وعده داده کتابی باعظمت و جلالت، برای راهنمایی انسانها بر او نازل کند که برای همه حق طلبان مایه هدایت و برای حقیقتجویان جای تردید در آن نباشد، و اکنون به وعده خود وفا کرده است. همانطور که ملاحظه فرمودید، بحث از کتاب دوم نیست، بلکه اشاره به همین قرآن است که بر پیامبر اکرم (علیه و آله السلام) نازل شده و هماکنون در اختیار ماست. با مراجعه به تاریخ، خواهیم یافت که جای کمترین شک و شبههای نیست که تنها یک کتاب بر آخرین پیامبر خدا نازل شده و آنهم قرآن است. اگر حرفی از کتاب دوم در میان بود لااقل خبری از آن به ما میرسید! این چه کتابیست که هیچ خبری از آن نیست! بعنوان آخرین نکته برای توضیح بیشتر آیه مورد بحث، عرض میکنیم که در ذلک الکتاب کتاب عطف بیان ذلک است و لاریب فیه جمله، حال از کتابِ معرفه و معلوم است. هدی للمتقین، جمله خبر برای ذلک است و این ترکیب این معنا را میدهد که آن کتاب مشهود و معلوم اگر زمینهای از ریب و سوء ظن و تهمت و توهم در آن برای کسی نباشد، آدمی را به یک مرحله دیگری از هدایت میرساند و گرنه درصورتی که همراه ریب باشد، هرچند میتواند هدایت ناس و هدایت انسانهای مؤمن باشد، ولی هدایت متقین واقع نمیشود و همین ترکیب میرساند که متقین از حوزهی هرگونه ریب در کتاب رهایی یافتهاند و منشأهای ریب را درمان کردهاند. خلاصه آن کتاب، بیهیچ شکی در آن، هدایتی و رهنمودی برای تقواداران است. گرچه همراه ریب و گمان و تهمت و شک میتواند برای همهی مردم هدایتهایی داشته باشد، ولی این هدایت برای تقواداران آن هنگامی است که هیچ گونه ریبی در کتاب و رسول و تنزیل آن نداشته باشند. (ر.ک.تطهیر با جاری قرآن(1)، صص 15- 23) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 26/100129622)
این تعبیر به خاطر عظمت قرآن کریم می باشد.
به طور اختصار توضیحی در مورد آیهای که اشاره کردید، یعنی آیه دوم سوره بقره خواهیم داد، انشاءالله شبهه شما برطرف خواهد شد. (ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ) در ترجمه تفسیر المیزان چنین آمده: (این کتاب که در آن هیچ نقطه ابهامی نیست راهنمای کسانی است که تقوای فطری خود را دارند) ، در ترجمه استاد فولادوند که از دقیقترین ترجمههای قرآن است نیز، چنین آمده: (این است کتابی که در [حقانیت] آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است). همانطور که میبینید در این ترجمهها اصلا ذالک را آن معنا نکردهاند.
حال به چند احتمال در این مورد توجه کنید:
1. در الموسوعة القرآنیة چنین آمده: ( ذلِکَ الْکِتابُ: أی هذا الکتاب، و ذلِکَ قد تستعمل فی الاشارة الی حاضر، و إن کان موضوعا للاشارة الی غائب، فالاسم ذلِکَ اشارة الی القرآن، ... و قد جاء هذَا بمعنی ذلِکَ. _ ذلک الکتاب یعنی این کتاب دلیل آنهم این است که ذلک گاهی برای اشاره به حاضر استعمال میشود، هرچند این لفظ برای اشاره به غائب وضع شده است، ... ) (الموسوعة القرآنیة، ج9،ص51)
2. ذلک الکتاب یعنی آن کتاب موعود که پیش از این، نزول آنرا توسط انبیاء وعده داده بودم که بعد ازین برای رسول عربی نازل خواهم کرد. این بیان از تفسیر لاهیجی، ج1، ص7 میباشد.
3. کلمه ذلک در لغت عرب، اسم اشاره بعید است، بنا بر این ذلِکَ الْکِتابُ مفهومش آن کتاب است، در حالی که در اینجا باید از اشاره به نزدیک استفاده میشد، و هذا الکتاب میگفت چرا که قرآن در دسترسی مردم قرار گرفته بود. این به خاطر آن است که گاهی از اسم اشاره بعید برای بیان عظمت چیز یا شخصی استفاده میشود، یعنی آن قدر مقام آن بالا است که گویی در نقطه دور دستی در اوج آسمانها، قرار گرفته است، در تعبیرات فارسی نیز نظیر آن را داریم، بطور مثال در حضور افراد بزرگ میگوئیم: اگر آن سرور اجازه دهند چنین کار را میکنیم. در حالی که باید این سرور گفته شود، این تنها برای بیان عظمت و بلندی مقام است. در بعضی دیگر از آیات قرآن تعبیر به تلک شده که آنهم اشاره بعید است مانند: تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ (لقمان آیه 2)) (به نقل از تفسیر نمونه، ج1، ص66)
بنابراین میتوان چنین گفت که این تعبیر ممکن است اشاره به آن باشد که خداوند به پیامبر خویش وعده داده کتابی باعظمت و جلالت، برای راهنمایی انسانها بر او نازل کند که برای همه حق طلبان مایه هدایت و برای حقیقتجویان جای تردید در آن نباشد، و اکنون به وعده خود وفا کرده است.
همانطور که ملاحظه فرمودید، بحث از کتاب دوم نیست، بلکه اشاره به همین قرآن است که بر پیامبر اکرم (علیه و آله السلام) نازل شده و هماکنون در اختیار ماست. با مراجعه به تاریخ، خواهیم یافت که جای کمترین شک و شبههای نیست که تنها یک کتاب بر آخرین پیامبر خدا نازل شده و آنهم قرآن است. اگر حرفی از کتاب دوم در میان بود لااقل خبری از آن به ما میرسید! این چه کتابیست که هیچ خبری از آن نیست!
بعنوان آخرین نکته برای توضیح بیشتر آیه مورد بحث، عرض میکنیم که در ذلک الکتاب کتاب عطف بیان ذلک است و لاریب فیه جمله، حال از کتابِ معرفه و معلوم است. هدی للمتقین، جمله خبر برای ذلک است و این ترکیب این معنا را میدهد که آن کتاب مشهود و معلوم اگر زمینهای از ریب و سوء ظن و تهمت و توهم در آن برای کسی نباشد، آدمی را به یک مرحله دیگری از هدایت میرساند و گرنه درصورتی که همراه ریب باشد، هرچند میتواند هدایت ناس و هدایت انسانهای مؤمن باشد، ولی هدایت متقین واقع نمیشود و همین ترکیب میرساند که متقین از حوزهی هرگونه ریب در کتاب رهایی یافتهاند و منشأهای ریب را درمان کردهاند. خلاصه آن کتاب، بیهیچ شکی در آن، هدایتی و رهنمودی برای تقواداران است. گرچه همراه ریب و گمان و تهمت و شک میتواند برای همهی مردم هدایتهایی داشته باشد، ولی این هدایت برای تقواداران آن هنگامی است که هیچ گونه ریبی در کتاب و رسول و تنزیل آن نداشته باشند. (ر.ک.تطهیر با جاری قرآن(1)، صص 15- 23) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 26/100129622)
- [سایر] آیه الکرسی فقط آیه 255 سوره بقره است یا آیات 255 تا 257 سوره بقره است؟
- [سایر] چرا در سوره بقره فرموده اند: ذلک الکتاب و گفته نشده هذا الکتاب؟
- [سایر] سلام؛ منظور از (کتاب) در آیه 2 سوره بقره کدام کتاب است؟ کتاب عینی یا کتاب غیر عینی؟
- [سایر] مضمون آیه انفاق در سوره بقره (آیه 274) چگونه است؟
- [سایر] اختلاف میان آیه 233 سوره بقره و آیه 15 سوره احقاف چگونه توجیه پذیر است؟
- [سایر] آیه 102 سوره بقره را تفسیر کنید؟
- [سایر] منظور از آیه 286 سوره بقره چیست؟
- [سایر] مضمون آیه حکمت ( آیه 269 سوره بقره ) چیست؟
- [سایر] مفهوم ایه ی228 سوره ی بقره
- [سایر] شان نزول آیه 223 سوره بقره چیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله مکارم شیرازی] سوره هایی که سجده واجب دارد چهار سوره است: 1 سوره سجده (سوره 32) آیه 15. 2 سوره فصلت (سوره 41) آیه 37. 3 سوره نجم (سوره 53) آیه 62. 4 سوره علق(سوره 96) آیه 19.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس والصافات واحزاب وآیْ الکرسی وآیه پنجاه وچهارم از سوره اعراف وسه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است برای راحت شدن محتضر؛ بر بالین او سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله خوئی] مستحب است برای راحتشدن محتضر بر بالین او سورة مبارکه" یس" و" الصافات" و" احزاب" و" آیة الکرسی" و آیة پنجاه و چهارم از سورة اعراف و سه آیة آخر سوره بقره را، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.