لعیا درفشه در این گزارش، برآنیم تا با استناد به دیدگاههای جوانان و برخی کارشناسان علوم قرآنی، با ارائه دورنمایی از وضعیت موجود در نحوه ارتباط و بهرهگیری از قرآن، دلایل مهجوریت آن را نیز بکاویم. شاید شما درباره راههای شکلی بهرهگیری از قرآن و ارتباط با آن، چیزهایی خوانده یا شنیده باشید و همچنین به حسب برداشتی که از این مطالب داشتهاید، گاهی به خواندن خود آیات و گاهی به خواندن ترجمه و گاهی نیز به خواندن هر دو اهتمام داشتهاید؛ اما مسلم است که هنوز الگویی روشمند درباره نحوه ارتباط درست با این کتاب حداقل در شکل عمومی آن ارائه نشده است و این نکتهای است که به ویژه برای اغلب جوانانی که در آغاز آشنایی و مطالعه جدی این کتاب هستند، همچنان مبهم و بیپاسخ مانده است. با این همه، شاید بتوان گفت که این، تنها یکی از مشکلاتی است که بر سر راه بهرهگیری از این کتاب وجود دارد. حمید فتحی، 24 ساله، دانشجوی رشته ریاضی و دبیر یکی از دبیرستانهای تهران، در این باره میگوید: (حدود دو سال است که جدیتر از قبل، قرآن را مطالعه میکنم. به طور کلی، فکر میکنم قرآن کتابی است که درباره همه چیز زندگی، مطلب دارد؛ هم به جنبههای معنوی و عرفانی و هم به جنبههای مادی زندگی پرداخته است؛ اما مشکلی که من با آن مواجهام، این است که وقتی سؤالی برایم پیش میآید، نمیدانم چه باید بکنم؛ برای مثال، میخواهم بدانم حروف مقطعه قرآن، چه معنایی دارند و ما قرار است از اینها چه چیزی را بفهمیم یا این که چرا در یک سوره، بعضی آیات، چندین بار تکرار شدهاند؟ نمیدانم سؤالهایم را از چه کسی بپرسم. تفاسیری هم که وجود دارند، به آنها دسترسی ندارم و حتی اگر به آنها دسترسی داشته باشم، بعید میدانم برایم قابل درک باشند؛ چون تا جایی که میدانم، بسیار سنگین و به صورت تخصصی نوشته شدهاند و فکر میکنم اگر سراغشان بروم، باید احتمالًا تمام زندگیام را تعطیل کنم و تمام وقتم را صرف خواندن تفسیر کنم). این دبیر ریاضی همچنین میگوید: (چرا در مملکت ما این طور جا افتاده که انگار قرآن متعلق به قشر خاصی است؟ من فکر میکنم مخصوصاً در بین جوانها این طور جا افتاده که مثلًا قرآن فقط مال آنهایی است که اهل رفتن به مسجدند؛ برای مثال، اگر یک نفر اهل گوش دادن به نوار است یا شکل ظاهریاش خیلی امروزی است و به عبارتی متفاوت با جوانان اهل مسجد است، دیگر نمیتواند از قرآن استفاده کند! من با همین مقدار مطالعهای که در این دو سال داشتم، مطمئن هستم که همه آدمها مخاطب قرآن هستند و هر کس به سراغش برود، میتواند در حد و اندازه خودش از آن استفاده کند). حرفهای فتحی مرا به یاد واژهای در خود قرآن که بسیار هم تکرار شده انداخت؛ واژه (ناس) و این که قرآن برای همه مردم است و تمام عالم، مخاطب آن هستند؛ بیهیچ قید و شرطی و فارغ از هر رنگ و نژاد و مسلک و مرامی؛ اما با این شرط که این (ناس)، خودش را با قرآن نزدیک و دوست کند و برداشت درستی از آیات قرآن داشته باشد .. مینا شهسواری، 27 ساله و دانشجوی ادبیات فارسی هم عملکرد نامطلوب برخی دستاندرکاران امور قرآنی را علت اصلی دلزدگی جوانان از قرآن میداند و میگوید: (این که میگویند قرآن کتاب زندگی است، ما در کدام کتاب درسیمان از مدرسه گرفته تا دانشگاه، این را دیدهایم؟ به جز درس معارف و یکی دو واحد قرآن، کجا ما درباره این کتاب چیزی میخوانیم؟ ما جسته و گریخته از قول عالمان میشنویم که مثلًا قرآن درباره ستارهشناسی، نجوم و ...، حرفهای زیادی دارد؛ اما نمیدانیم که این گونه مطالب را در کدام منابع یا نشریات، میتوانیم مطالعه کنیم). به باور کارشناسان این عرصه، مهجوریت قرآن در جامعه ما، دلایلی بسیار ریشهایتر و جدیتر دارد. دکتر غلامرضا زکیانی، استاد دانشگاه میگوید: (قرآن تنها برای جوانان، مهجورنیست؛ بلکه برای همه مهجور است؛ برای بزرگان، برای روحانیت و به طور کلی برای همه و جوانان، طبقهای مستقل و جدا از بقیه مردم نیستند. قرآن برای همه ما مهجور است؛ برای زن و مرد، باسواد و بیسواد، حوزهای و دانشگاهی و ... و طبیعی است که وقتی این بعد برای همگان وجود دارد، برای جوانان به طریق اولی وجود دارد؛ برای این که دیگران لااقل یک تقید و تعبدی از سالهای گذشته دارند؛ اما جوانان ما امروز در معرض بمباران اطلاعاتی از طریق ماهواره، اینترنت و ... هستند. اگر تقصیری هست، قطعاً مربوط به جوانان نیست؛ بلکه مربوط به بزرگترهاست و ما موظف هستیم که این مشکل را حل کنیم). دکتر زکیانی در تحلیل علل مهجوریت قرآن، میگوید: (عدهای گمان میکنند علت مهجوریت قرآن، عربی بودن زبان آن است؛ اما من فکر میکنم که این طور نیست؛ چون دراین صورت باید آنهایی که عرب زبان هستند و زبان مادریشان عربی است، قرآن، همه زندگیشان شده باشد که البته این طور نیست! ضمن این که ترجمههای بسیار خوب و روانی از قرآن به بازار آمده که کاملًا مشکل زبان را حل میکنند). این استاد دانشگاه در ادامه تحلیل خود به مسئله اختلاف مذاهب در صدر اسلام اشاره میکند و میگوید: (اختلاف موجب شد که هر مذهب، برای اثبات حقانیت خود، بیشتر به احادیث مراجعه کند و این موضوع سبب شد تا مراجعه به احادیث، رواج بیشتری پیدا کند و مراجعه به قرآن، کمتر شود). اما چرا قرآن که مورداشتراک شیعه و سنی است، این قدر مهجور شده است و کمتر مورد استناد قرار میگیرد. دکتر زکیانی در ادامه، ضمن تأکید بر این نکته که اهل بیتعلیهمالسلام نیز هر چه دارند، از قرآن دارند، میافزاید: (شیعهای که تحقق علمی و عینی اسلام است، افتخارش به این است که از قرآن برآمده و همه چیزش در قرآن است و (اهل بیت) او علیهم السلام نیز همه چیز را از قرآن میدانند. شخصی از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: به شما وحی میشود؟ حضرت فرمود: نه، به من وحی نمیشود؛ اما من هر چه دارم، از حکومت قرآن و لطف قرآن و تدبر در قرآن دارم. اتفاقاً ما در سایه قرآن، اهل بیتعلیهمالسلام را بهتر میشناسیم و برعکس، در سایه اهل بیتعلیهالسلام هم قرآن را بهتر میشناسیم. اهل بیتعلیهمالسلام نیز هر چه دارند، از قرآن دارند. آیا همین دلیل کافی نیست که به اهمیت ارتباط با قرآن پی ببریم)؟ دور از دسترس عموم نشان دادن رجوع به قرآن و نیز تأکید بیش از حد بر اهمیت مسئله تجوید و بسنده کردن به صوت و لحن، از دیگر دلایلی هستند که دکتر زکیانی در تحلیل علل مهجوریت قرآن بیان میکند. خداوند، این همه از توحید، نبوت، معاد و دیگر معارف و موضوعات در قرآن سخن گفته، به طوری که در هیچ جای دیگری نظیرش را نداریم. چرا اینها در بین ما نیستند؟ از طرفی قرآن را چنان دور از دسترس فرض کردهایم که اغلب افراد تصور میکنند که این کتاب نمیتواند جنبه کاربردی داشته باشد). دکتر زکیانی با اشاره به وجود دو بُعد تربیتی و تفسیری در قرآن، میگوید: (تلقی عمومی این است که چون قرآن دارای بطون است، بنابراین، فهم قرآن، تخصصی میخواهد که از عهده ما خارج است. در این که قرآن تخصص میخواهد، شکی نیست و در این که قرآن بطونی دارد، نیز کسی تردید ندارد؛ اما باید این را به یاد داشته باشیم که قرآن دو بعد دارد؛ بعد تربیتی و بعد تفسیری؛ آن چیزی که تخصص میخواهد، بعد تفسیری قرآن است؛ اما بعد تربیتی آن که تمام خطابهایش مانند: (یا ایها الانسان) و (یا ایها الذین آمنوا)، بسیار ساده و در حد درک عمومی میباشند، برای همگان قابل فهم است). در زمینه یافتن راهکارهای کارآمد، به منظور کم کردن فاصله مردم و به ویژه جوانان با قرآن، برخی بر این باورند که بهرهگیری از زبانی متفاوت مثل زبان هنری میتواند تأثیری به مراتب عمیقتر و مؤثرتر داشته باشد. فرج الله سلحشور یکی از فیلمسازان کشورمان بر چنین باوری است. او که خود دستی در زمینه فیلمسازی به روایت قرآن دارد و سریال تلویزیونی حضرت یوسف علیهالسلام را ساخته، میگوید: (اگر بخواهیم قرآن از این مهجوریت در بیاید، بایستی آن را در قالب داستان، رمان، فیلم، تئاتر و سریال، عرضه کنیم؛ تا جوانها از ارزشهای ناب قرآن آگاه شوند و قرآن از این مهجوریت، بیرون بیاید). سلحشور ضمن گله از عملکرد صداوسیما و رسانههای جمعی میگوید: (من گمان میکنم جمهوری اسلامی همان قدر که برای امور اقتصادی، صنعتی، سیاسی یا نظامی ارزش قائل میشود، اگر همان مقدار هم برای امور فرهنگی و مذهبی ارزش قائل میشد، قرآن در بین جوانان ما این قدر مهجور نبود). علاوه بر آن چه دکتر زکیانی و فرج الله سلحشور در بررسی و تحلیل علل مهجوریت قرآن و نیز ضرورت بهرهگیری از این کتاب آسمانی به معنای عام آن عنوان کردند، میتوان این موضوع را به ویژه در جنبه کاربردی آن از منظر دیگری نیز مورد دقت قرار داد؛ جنبهای که امروزه بسیاری از روانشناسان و مربیان تربیتی بر آن تأکید میکنند و بر واکنشهای مثبت آن اذعان دارند. دکتر فرید فدایی، نویسنده و روانشناس، در این باره میگوید: (یکی از مشکلات دوره جاری در همه جهان، عبارت از فشارهای روانی بیش از حدی است که برخی از آنها ناشی از صنعتی شدن جهان است؛ به این معنی که جامعهای که دارای ارزشهای ثابت است، تبدیل به جامعهای با ارزشهای متغیر میشود؛ دگرگونیها تبدیل به قاعده میشوند و در نتیجه، انسان مرتباً نیاز به سازگاری با شرایط جدید دارد و این، همان حالتی است که تحت عنوان فشار روانی از آن یاد میشود و یکی از مهمترین عواملی که میتواند در کاهش این فشار روانی، تأثیر داشته باشد، اعتقاد به وجود خداوند است؛ به این ترتیب که انسان با آگاهی از این که یک نیروی ماورایی، همیشه مراقب اوست و هر رویدادی، حکمتی دارد، احساس آرامش میکند. بنابراین، انسان مذهبی، هر رویدادی را گرچه در آغاز به نظر ناخوشایند آید، به عنوان امتحانی از سوی خداوند تلقی میکند و در نتیجه، با آرامش و با صرف نیرو، میکوشد تا به صورت سازنده بر آن مشکل غلبه کند. اگر چنین اعتقاد و ایمانی در کار نباشد، انسان با توجه به توانایی محدود خود، در برابر فشارها از پا در میآید. از این رو، هر عاملی که انسان را متوجه وجود خداوند و معنیدار بودن حیات نماید، میتواند در کاهش فشارهای روانی و در نتیجه، بهبود کیفیت زندگی و کم کردن تنشها، پرخاشگریها و جرایم نقش داشته باشد). دکتر فدایی با اشاره به این نکته که امروز با پژوهشهای زیادی در زمینه روانشناسی و قرآن روبهرو هستیم که تأثیر کارکردهای دینی را بر بهبود نشانههای روانی، اثبات میکنند، یادآور شد: (در ایران نیز پژوهشهای قابل توجهی انجام گرفته است که نشان میدهد تلاوت آیات قرآن، حتی برای کسی که در حالت بیهوشی است، باعث کمتر شدن میزان نیاز او به داروهای هوشبری میشود. بنابراین، اگر شنیدن کلام خداوند به تنهایی تا این حد مفید باشد، آن گاه باید دید که شنیدن و مطالعه این کلام، همراه با ادراک محتوای آن، تا چه حد میتواند بر جسم و بلکه بر جان انسان تأثیر مثبت و حیاتبخش داشته باشد؛ زیرا قرآن، بهترین وسیله برای آگاه شدن همه انسانها از قدرت لایزال و چشمه پرمهر خداوندی است. بنابراین، یکی از عوامل پیشگیری، درمان و توانبخشی در برابر سختیهای زندگی، آشنایی با قرآن است). امید آن که همه ما به یاد داشته باشیم که اگر چه به عنوان یک انسان عادی قادر نیستیم به کنه و بطن قرآن برسیم، اما به مصداق تعبیر خود قرآن، میتوانیم به این دعوت پاسخ دهیم و به قدر وسع خودمان از نور آن برخوردار شویم؛ چنان که در قرآن آمده است: (و هر آینه قرآن را برای یادآوری و پند گرفتن، آسان ساختیم؛ پس آیا پند گیرندهای هست)؟ آب دریا را اگر نتوان کشید پس به قدر تشنگی باید چشید[2] ضحی، آیه 3. نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها (معاونت آموزشی و پژوهشی استادان و دروس معارف اسلامی)، ویژه نامه پرسمان، 23جلد، مؤسسه فرهنگی و هنری ابناء الرسول (ص) - تهران، چاپ: اول، 1392. (به نقل از: نرم افزار گلشن فرهنگ و معرفت، ویژه نامه پرسمان، شماره 21)
دلایل محجوریت قرآن چیست؟
لعیا درفشه در این گزارش، برآنیم تا با استناد به دیدگاههای جوانان و برخی کارشناسان علوم قرآنی، با ارائه دورنمایی از وضعیت موجود در نحوه ارتباط و بهرهگیری از قرآن، دلایل مهجوریت آن را نیز بکاویم. شاید شما درباره راههای شکلی بهرهگیری از قرآن و ارتباط با آن، چیزهایی خوانده یا شنیده باشید و همچنین به حسب برداشتی که از این مطالب داشتهاید، گاهی به خواندن خود آیات و گاهی به خواندن ترجمه و گاهی نیز به خواندن هر دو اهتمام داشتهاید؛ اما مسلم است که هنوز الگویی روشمند درباره نحوه ارتباط درست با این کتاب حداقل در شکل عمومی آن ارائه نشده است و این نکتهای است که به ویژه برای اغلب جوانانی که در آغاز آشنایی و مطالعه جدی این کتاب هستند، همچنان مبهم و بیپاسخ مانده است. با این همه، شاید بتوان گفت که این، تنها یکی از مشکلاتی است که بر سر راه بهرهگیری از این کتاب وجود دارد. حمید فتحی، 24 ساله، دانشجوی رشته ریاضی و دبیر یکی از دبیرستانهای تهران، در این باره میگوید: (حدود دو سال است که جدیتر از قبل، قرآن را مطالعه میکنم. به طور کلی، فکر میکنم قرآن کتابی است که درباره همه چیز زندگی، مطلب دارد؛ هم به جنبههای معنوی و عرفانی و هم به جنبههای مادی زندگی پرداخته است؛ اما مشکلی که من با آن مواجهام، این است که وقتی سؤالی برایم پیش میآید، نمیدانم چه باید بکنم؛ برای مثال، میخواهم بدانم حروف مقطعه قرآن، چه معنایی دارند و ما قرار است از اینها چه چیزی را بفهمیم یا این که چرا در یک سوره، بعضی آیات، چندین بار تکرار شدهاند؟ نمیدانم سؤالهایم را از چه کسی بپرسم. تفاسیری هم که وجود دارند، به آنها دسترسی ندارم و حتی اگر به آنها دسترسی داشته باشم، بعید میدانم برایم قابل درک باشند؛ چون تا جایی که میدانم، بسیار سنگین و به صورت تخصصی نوشته شدهاند و فکر میکنم اگر سراغشان بروم، باید احتمالًا تمام زندگیام را تعطیل کنم و تمام وقتم را صرف خواندن تفسیر کنم). این دبیر ریاضی همچنین میگوید: (چرا در مملکت ما این طور جا افتاده که انگار قرآن متعلق به قشر خاصی است؟ من فکر میکنم مخصوصاً در بین جوانها این طور جا افتاده که مثلًا قرآن فقط مال آنهایی است که اهل رفتن به مسجدند؛ برای مثال، اگر یک نفر اهل گوش دادن به نوار است یا شکل ظاهریاش خیلی امروزی است و به عبارتی متفاوت با جوانان اهل مسجد است، دیگر نمیتواند از قرآن استفاده کند! من با همین مقدار مطالعهای که در این دو سال داشتم، مطمئن هستم که همه آدمها مخاطب قرآن هستند و هر کس به سراغش برود، میتواند در حد و اندازه خودش از آن استفاده کند). حرفهای فتحی مرا به یاد واژهای در خود قرآن که بسیار هم تکرار شده انداخت؛ واژه (ناس) و این که قرآن برای همه مردم است و تمام عالم، مخاطب آن هستند؛ بیهیچ قید و شرطی و فارغ از هر رنگ و نژاد و مسلک و مرامی؛ اما با این شرط که این (ناس)، خودش را با قرآن نزدیک و دوست کند و برداشت درستی از آیات قرآن داشته باشد .. مینا شهسواری، 27 ساله و دانشجوی ادبیات فارسی هم عملکرد نامطلوب برخی دستاندرکاران امور قرآنی را علت اصلی دلزدگی جوانان از قرآن میداند و میگوید: (این که میگویند قرآن کتاب زندگی است، ما در کدام کتاب درسیمان از مدرسه گرفته تا دانشگاه، این را دیدهایم؟ به جز درس معارف و یکی دو واحد قرآن، کجا ما درباره این کتاب چیزی میخوانیم؟ ما جسته و گریخته از قول عالمان میشنویم که مثلًا قرآن درباره ستارهشناسی، نجوم و ...، حرفهای زیادی دارد؛ اما نمیدانیم که این گونه مطالب را در کدام منابع یا نشریات، میتوانیم مطالعه کنیم). به باور کارشناسان این عرصه، مهجوریت قرآن در جامعه ما، دلایلی بسیار ریشهایتر و جدیتر دارد. دکتر غلامرضا زکیانی، استاد دانشگاه میگوید: (قرآن تنها برای جوانان، مهجورنیست؛ بلکه برای همه مهجور است؛ برای بزرگان، برای روحانیت و به طور کلی برای همه و جوانان، طبقهای مستقل و جدا از بقیه مردم نیستند. قرآن برای همه ما مهجور است؛ برای زن و مرد، باسواد و بیسواد، حوزهای و دانشگاهی و ... و طبیعی است که وقتی این بعد برای همگان وجود دارد، برای جوانان به طریق اولی وجود دارد؛ برای این که دیگران لااقل یک تقید و تعبدی از سالهای گذشته دارند؛ اما جوانان ما امروز در معرض بمباران اطلاعاتی از طریق ماهواره، اینترنت و ... هستند. اگر تقصیری هست، قطعاً مربوط به جوانان نیست؛ بلکه مربوط به بزرگترهاست و ما موظف هستیم که این مشکل را حل کنیم). دکتر زکیانی در تحلیل علل مهجوریت قرآن، میگوید: (عدهای گمان میکنند علت مهجوریت قرآن، عربی بودن زبان آن است؛ اما من فکر میکنم که این طور نیست؛ چون دراین صورت باید آنهایی که عرب زبان هستند و زبان مادریشان عربی است، قرآن، همه زندگیشان شده باشد که البته این طور نیست! ضمن این که ترجمههای بسیار خوب و روانی از قرآن به بازار آمده که کاملًا مشکل زبان را حل میکنند). این استاد دانشگاه در ادامه تحلیل خود به مسئله اختلاف مذاهب در صدر اسلام اشاره میکند و میگوید: (اختلاف موجب شد که هر مذهب، برای اثبات حقانیت خود، بیشتر به احادیث مراجعه کند و این موضوع سبب شد تا مراجعه به احادیث، رواج بیشتری پیدا کند و مراجعه به قرآن، کمتر شود). اما چرا قرآن که مورداشتراک شیعه و سنی است، این قدر مهجور شده است و کمتر مورد استناد قرار میگیرد. دکتر زکیانی در ادامه، ضمن تأکید بر این نکته که اهل بیتعلیهمالسلام نیز هر چه دارند، از قرآن دارند، میافزاید: (شیعهای که تحقق علمی و عینی اسلام است، افتخارش به این است که از قرآن برآمده و همه چیزش در قرآن است و (اهل بیت) او علیهم السلام نیز همه چیز را از قرآن میدانند. شخصی از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: به شما وحی میشود؟ حضرت فرمود: نه، به من وحی نمیشود؛ اما من هر چه دارم، از حکومت قرآن و لطف قرآن و تدبر در قرآن دارم. اتفاقاً ما در سایه قرآن، اهل بیتعلیهمالسلام را بهتر میشناسیم و برعکس، در سایه اهل بیتعلیهالسلام هم قرآن را بهتر میشناسیم. اهل بیتعلیهمالسلام نیز هر چه دارند، از قرآن دارند. آیا همین دلیل کافی نیست که به اهمیت ارتباط با قرآن پی ببریم)؟ دور از دسترس عموم نشان دادن رجوع به قرآن و نیز تأکید بیش از حد بر اهمیت مسئله تجوید و بسنده کردن به صوت و لحن، از دیگر دلایلی هستند که دکتر زکیانی در تحلیل علل مهجوریت قرآن بیان میکند. خداوند، این همه از توحید، نبوت، معاد و دیگر معارف و موضوعات در قرآن سخن گفته، به طوری که در هیچ جای دیگری نظیرش را نداریم. چرا اینها در بین ما نیستند؟ از طرفی قرآن را چنان دور از دسترس فرض کردهایم که اغلب افراد تصور میکنند که این کتاب نمیتواند جنبه کاربردی داشته باشد). دکتر زکیانی با اشاره به وجود دو بُعد تربیتی و تفسیری در قرآن، میگوید: (تلقی عمومی این است که چون قرآن دارای بطون است، بنابراین، فهم قرآن، تخصصی میخواهد که از عهده ما خارج است. در این که قرآن تخصص میخواهد، شکی نیست و در این که قرآن بطونی دارد، نیز کسی تردید ندارد؛ اما باید این را به یاد داشته باشیم که قرآن دو بعد دارد؛ بعد تربیتی و بعد تفسیری؛ آن چیزی که تخصص میخواهد، بعد تفسیری قرآن است؛ اما بعد تربیتی آن که تمام خطابهایش مانند: (یا ایها الانسان) و (یا ایها الذین آمنوا)، بسیار ساده و در حد درک عمومی میباشند، برای همگان قابل فهم است). در زمینه یافتن راهکارهای کارآمد، به منظور کم کردن فاصله مردم و به ویژه جوانان با قرآن، برخی بر این باورند که بهرهگیری از زبانی متفاوت مثل زبان هنری میتواند تأثیری به مراتب عمیقتر و مؤثرتر داشته باشد. فرج الله سلحشور یکی از فیلمسازان کشورمان بر چنین باوری است. او که خود دستی در زمینه فیلمسازی به روایت قرآن دارد و سریال تلویزیونی حضرت یوسف علیهالسلام را ساخته، میگوید: (اگر بخواهیم قرآن از این مهجوریت در بیاید، بایستی آن را در قالب داستان، رمان، فیلم، تئاتر و سریال، عرضه کنیم؛ تا جوانها از ارزشهای ناب قرآن آگاه شوند و قرآن از این مهجوریت، بیرون بیاید). سلحشور ضمن گله از عملکرد صداوسیما و رسانههای جمعی میگوید: (من گمان میکنم جمهوری اسلامی همان قدر که برای امور اقتصادی، صنعتی، سیاسی یا نظامی ارزش قائل میشود، اگر همان مقدار هم برای امور فرهنگی و مذهبی ارزش قائل میشد، قرآن در بین جوانان ما این قدر مهجور نبود). علاوه بر آن چه دکتر زکیانی و فرج الله سلحشور در بررسی و تحلیل علل مهجوریت قرآن و نیز ضرورت بهرهگیری از این کتاب آسمانی به معنای عام آن عنوان کردند، میتوان این موضوع را به ویژه در جنبه کاربردی آن از منظر دیگری نیز مورد دقت قرار داد؛ جنبهای که امروزه بسیاری از روانشناسان و مربیان تربیتی بر آن تأکید میکنند و بر واکنشهای مثبت آن اذعان دارند. دکتر فرید فدایی، نویسنده و روانشناس، در این باره میگوید: (یکی از مشکلات دوره جاری در همه جهان، عبارت از فشارهای روانی بیش از حدی است که برخی از آنها ناشی از صنعتی شدن جهان است؛ به این معنی که جامعهای که دارای ارزشهای ثابت است، تبدیل به جامعهای با ارزشهای متغیر میشود؛ دگرگونیها تبدیل به قاعده میشوند و در نتیجه، انسان مرتباً نیاز به سازگاری با شرایط جدید دارد و این، همان حالتی است که تحت عنوان فشار روانی از آن یاد میشود و یکی از مهمترین عواملی که میتواند در کاهش این فشار روانی، تأثیر داشته باشد، اعتقاد به وجود خداوند است؛ به این ترتیب که انسان با آگاهی از این که یک نیروی ماورایی، همیشه مراقب اوست و هر رویدادی، حکمتی دارد، احساس آرامش میکند. بنابراین، انسان مذهبی، هر رویدادی را گرچه در آغاز به نظر ناخوشایند آید، به عنوان امتحانی از سوی خداوند تلقی میکند و در نتیجه، با آرامش و با صرف نیرو، میکوشد تا به صورت سازنده بر آن مشکل غلبه کند. اگر چنین اعتقاد و ایمانی در کار نباشد، انسان با توجه به توانایی محدود خود، در برابر فشارها از پا در میآید. از این رو، هر عاملی که انسان را متوجه وجود خداوند و معنیدار بودن حیات نماید، میتواند در کاهش فشارهای روانی و در نتیجه، بهبود کیفیت زندگی و کم کردن تنشها، پرخاشگریها و جرایم نقش داشته باشد). دکتر فدایی با اشاره به این نکته که امروز با پژوهشهای زیادی در زمینه روانشناسی و قرآن روبهرو هستیم که تأثیر کارکردهای دینی را بر بهبود نشانههای روانی، اثبات میکنند، یادآور شد: (در ایران نیز پژوهشهای قابل توجهی انجام گرفته است که نشان میدهد تلاوت آیات قرآن، حتی برای کسی که در حالت بیهوشی است، باعث کمتر شدن میزان نیاز او به داروهای هوشبری میشود. بنابراین، اگر شنیدن کلام خداوند به تنهایی تا این حد مفید باشد، آن گاه باید دید که شنیدن و مطالعه این کلام، همراه با ادراک محتوای آن، تا چه حد میتواند بر جسم و بلکه بر جان انسان تأثیر مثبت و حیاتبخش داشته باشد؛ زیرا قرآن، بهترین وسیله برای آگاه شدن همه انسانها از قدرت لایزال و چشمه پرمهر خداوندی است. بنابراین، یکی از عوامل پیشگیری، درمان و توانبخشی در برابر سختیهای زندگی، آشنایی با قرآن است). امید آن که همه ما به یاد داشته باشیم که اگر چه به عنوان یک انسان عادی قادر نیستیم به کنه و بطن قرآن برسیم، اما به مصداق تعبیر خود قرآن، میتوانیم به این دعوت پاسخ دهیم و به قدر وسع خودمان از نور آن برخوردار شویم؛ چنان که در قرآن آمده است: (و هر آینه قرآن را برای یادآوری و پند گرفتن، آسان ساختیم؛ پس آیا پند گیرندهای هست)؟ آب دریا را اگر نتوان کشید پس به قدر تشنگی باید چشید[2] ضحی، آیه 3. نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها (معاونت آموزشی و پژوهشی استادان و دروس معارف اسلامی)، ویژه نامه پرسمان، 23جلد، مؤسسه فرهنگی و هنری ابناء الرسول (ص) - تهران، چاپ: اول، 1392. (به نقل از: نرم افزار گلشن فرهنگ و معرفت، ویژه نامه پرسمان، شماره 21)
- [سایر] دلایل حقانیت قرآن چیست؟
- [سایر] دلایل عدم تحریف قرآن چیست؟
- [سایر] دلایل اختلاف قرائتهای قرآن چیست؟
- [سایر] دلایل مخالفان روش تفسیر علمی چیست؟
- [سایر] دلایل بکارگیری ضمایر جمع در قرآن چیست؟
- [سایر] دلایل تحریف کتب آسمانی بجز قرآن چیست؟
- [سایر] دلایل تحریف ناپذیری قرآن را بفرمایید؟
- [سایر] آیا قرآن تحریف نشده ؟ دلایل شما بر عدم تحریف قرآن چیست؟
- [سایر] صحت قرآن کریم از نظر دلایل عقلی چه بوده است؟
- [سایر] دلایل جهانی و جاودانگی بودن قرآن را بیان کنید؟
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر جلد قران نجس شود در صورتی که بی احترامی به قران باشد باید ان را اب بکشند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر جلد قرآن نجس شود؛ در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد؛ باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در صورتی که دادن قرآن به کافر مستلزم هتک باشد حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله بروجردی] اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.