راه غلبه بر شیطان چگونه است؟
ستیز و مجاهده با شیطان کاری مستمر و دایمی است و تا انسان در این عالم زنده است و زندگی می کند ادامه دارد. و دام های شیطان برای انسان های با تقوا و دارای کمال و شناخت بیشتر، ظریفتر و پیچیده تر و مخفی تر است. نخستین گام در مبارزه با شیطان این است که اطاعت از او را به تدریج کم نموده و به آهستگی از شبکه های دام او خارج شویم هر چند در این مبارزه ممکن است پای انسان بلغزد و در مورادی فریب او را بخورد. هر چقدر ارتباط انسان با خدای متعال و معرفت نسبت به او عمیق تر و گسترده تر باشد، تسلط شیطان بر او کمتر است. چنانچه خدای متعال در این مورد می فرماید: انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون ؛ شیطان تسلطی بر کسانی که مؤمن بوده و بر پروردگارشان توکل می کنند ندارد ؛ (نحل، آیه 99) و نیز می فرماید: ان عبادی لیس لک علیهم سلطان؛ تو (شیطان) بر بندگان خاص من تسلط و نفوذی نداری ؛ (اسراء، آیه 65). به طور کلی کار شیطان وسوسه کردن است و با پناه بردن دائمی به خداوند و ارتباط پیوسته با او و توسل و ربط با اولیای الهی(ع) می توان از این وسوسه ها رها شد و یا آن را به حداقل رسانید و شیطان را تسلیم نمود، چنانچه در روایت داریم که پیامبر بزرگ اسلام(ص) فرمودند: شیطان من به دست من مؤمن و رام گردید. پس بهترین راه حل، توجه کامل و دایمی به خداوند متعال و اولیائش و خود را در قلعه استوار و نفوذ ناپذیر او و اولیای پاک او درآوردن و رعایت کامل تقوای الهی کردن است. برای مبارزه با گناه و هواهای نفسانی رعایت چند نکته لازم است و از آنجا که افراد از نظر روحیه و فکر متفاوت هستند برخی از نکات برای بعضی از اشخاص کاربردی تر می باشد و تشخیص این مطلب با خود شما است. باید توجه داشت که فاصله گرفتن از بدی و گناه و نزدیک شدن به معنویات و قرب خداوند، امری تدریجی است و محتاج صبر و حوصله فراوان است. انسان باید مانند کوهنوردی باشد که گاهی به قله کوه بلندی که قصد صعود به آن را دارد نگاه می‌کند و احساس می‌کند هنوز تا قله کوه راه زیادی مانده و از طرفی به دامنه کوه نگاه می‌کندو می‌بیند از آن فاصله گرفته و این حالت بین ترس و امید را چنان چه در قرآن کریم و روایات معصومین(ع) آمده، همواره در زندگی خود حفظ کند. یعنی هم از این که گاهی توفیق بندگی و دوری از گناه را پیدا کرده امیدوار و خوشحال باشد و هم از این که گاهی دچار لغزش و گناه می‌شود، ترسان و بیمناک گردد. انسانی که گاهی دچار گناه خطا می‌گردد و بعد پشیمان می‌گردد و خود را ملامت و سرزنش می‌کند، به مرحله‌ای رسیده که دارای نفس لوّامه و سرزنشگر شده است و یک پله از مرحله نفس اماره یعنی نفسی که به زشتی و بدی امر می‌کند و از انجام آن ملول نمی‌گردد و بیمی ندارد، بالاتر آمده است و این فرد یک قدم به هدف نزدیک شده است و باید خدا را شاکر بود و از او خواست که توفیق رسیدن به مراحل بالاتر و هر چه بیشتر نزدیکتر شدن به خود را به ما عنایت کند. در این راه چند امر دارای نقش اساسی می‌باشد: 1- تقویت اراده و تصمیم جدی برای گام برداشتن در جاده بندگی و اطاعت امر الهی و بی‌توجهی به وسوسه‌های شیطان و هوا و هوس‌ها از طریق شناخت شیطان و مکائد شیطان و راه کمال انسان, شناخت دین , خداوند و شناخت های دیگری که در این راه نیاز است. 2- یاد و ذکر خداوند به معنای وسیع آن که مهمترین یاد همان انجام واجبات و ترک محرمات است. 3- تماس دایم با خداوند و بندگان برگزیده او از طریق قرائت قرآن و توسلات و خواندن دعاها. 4- ارتباط و تماس و دوستی با کسانی که بنده خوب خدا می‌باشند و دیدن و همنشینی با آنها ما را به یاد خوبی‌ها و به یاد خداوند می‌اندازد. 5- مطالعه کتاب‌هایی که سطح بینش انسان را نسبت به عالم و جهان آفرینش و مبدأ و معاد بالا ببرد و اصول اعتقادی صحیح و صاف را به انسان بیاموزد و او را با معارف و تعالیم دینی بیش از پیش آشنا نماید، مانند کتاب‌های استاد شهید مطهری و نیز کتاب‌های شیهد آیت‌الله دستغیب شیرازی. 6- انجام کارهای صالح و خدمت و احترام به پدر و مادر و کسانی که بر گردن انسان حق دارند، زمینه‌ساز توفیقات بیشتر و انجام اعمال نیک بعدی می‌باشد. 7- ترک زمینه گناه: این خود زیرمجموعه‌ای دارد که مهمترین آن عبارت از است: * کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوت‌انگیز است، نگاه شود. عن الصادق(ع): (النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویله؛ نظر دوختن تیری مسموم از تیرهای ابلیس است و چه بسا نگاهی که حسرت درازمدتی را (در دل) به ارث بگذارد)، (سفینة‌البحار، شیخ عباسی قمی، ماده نظر). تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید. کنترل چشم تابعی از روح تقواست که اگر در آدمی پدیدار شد به تبع آن کنترل چشم نیز به دنبال آن خواهد آمد و راهی که صددرصد گناه نکردن در تمام زندگی را تضمین کند برای افراد عادی بشر چیز سهلی نیست؛ زیرا انسان موجودی مختار و دارای تمایلات گوناگون است. بلی با عزمی آهنین و مبارزه‌ای دائمی با نفس تدریجا می‌توان به چنین جایگاه رفیعی دست یافت. موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است، ولی هیچ یک را تضمین قطعی نمی‌توان به حساب آورد. بلکه تضمین نهایی، در نفس و عزم راسخ خود انسان است: بهترین راه منصرف کردن نگاه و دید و یا بازداشتن نگاه از تیزی و خیره نمودن است. حضرت علی(ع) فرمود: (کسی که چشم خود را پایین اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف کمتر خورد و از نابودی در امان ماند)، (غرر الحکم، ص 9122 - 9125). هم‌چنین می‌فرماید: (هر که نگاه‌هایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود)؛ (کسی که عنان چشم خود را رها کند، زندگی‌اش را به زحمت می‌اندازد)؛ (کسی که نگاه‌هایش پیاپی باشد، حسرت‌هایش دائمی و پیاپی خواهد بود)، (تحف‌العقول، ص 97) و نیز فرمود: (بسا هوسی از نیم نگاهی حاصل است)، (بحارالانوار، ج 71، ص 293). در قرآن کریم آمده است: (ای پیامبر! به مؤمنان و مؤمنات بگو که در مقابل نامحرم چشم‌های خود را بپوشانند و نگاه خیره نکنند)، (نور، آیات 31 - 30). گفتنی است که نگاه همراه با تیزی و خیرگی، نگاهی است که انسان زیبایی و زشتی طرف مقابل را تشخیص دهد. * کنترل گوش: باید از شنیدنی‌هایی که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه‌ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقی، صدای شهوت‌انگیز نامحرم و... * ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانی که باعث می‌شوند انسان مزه گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد. از امام سجاد(ع) نقل شده: (النهی عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فی طریق و هم الکذاب والفاسق والبخیل والاحمق والقاطع لرحمه؛ حضرت از همراهی و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهی فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسی که قطع رحم کرده است)، (همان، ماده صحب). البته اینها از مهمترین زمینه‌های گناه هستند که باید ترک شوند ولی کلاً هر چیزی که زمینه گناه را فراهم می‌کندباید ترک شود. 8- ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایی در ترک فکر گناه دارد ازاین‌رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان می‌آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد می‌نماید و بعد از شوق اراده‌ی عمل سپس خود گناه محقق می‌شود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کاری نباشد انسان مرتکب آن کار نمی‌گردد. هر گاه فکر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن . جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریز اول است . قرآن مجید در وصف پارسایان می فرماید: (ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون; پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم متذکر (یاد خدا) شده و بصیرت یابند) (اعراف, آیه 201) 9- اشتغال به برنامه شبانه‌روزی: حتما باید شبانه‌روز خود را با برنامه‌ریزی صحیح و متناسب وضع روحی و جسمی خود پر کنید و هیچ ساعت بیکاری نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکاری وسوسه‌های نفس و شیطان به سراغ انسان می‌آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه می‌کشاند قال امیرالمؤمنین علی(ع): (ان هذه النفس لامارة بالسوء، فمن اهملها، جمحت به الی المآثم؛ براستی و حقیقت که این نفس (انسانی) پیوسته و مرتب به بدی امر می‌کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کاری نگمارد) نفس او را به سمت گناهان می‌کشاند)، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد علی سعادت‌پرور، ج 1، ص 544، ح 4). 10- روزه گرفتن: روزه گرفتن قوای حیوانی و شهوانی انسان را تضعیف می‌کند اگر قوای شهوانی ضعیف گشت قهرا فکر گناه هم کم‌رنگ می‌شود. عن ابی جعفر(ع) قال: (اذا شبع البطن طغی؛ هرگاه شکم پر شود طغیان می‌کند، (المحجة‌البیضاء، ملا محسن فیض کاشانی، ج 5، ص 150). مفهومش این است اگر شکم بر نشود طغیان نمی‌کند و بهترین قسم جوع و گرسنگی همان روزه گرفتن است. تذکر این نکته بسیار ضروری است که اولاً: روزه نباید برای بدن ضرری داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: برای کارهای روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه باشد نه بیشتر ولی در هر صورت اگر برای روزه گرفتن عذری است مورد بعدی یعنی ورزش دو برابر شود. 11- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش‌هایی باشد که برای بدن ضرری ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت‌های کششی و اگر برای روزه گرفتن عذری هست زمان ورزشی دوبرابر شود مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد. 12- یاد مرگ: این یکی دیگر از چیزهای بسیار مفید است که فکر گناه را یا از بین می‌برد و یا کم می‌کند که این به شدت و ضعف فرو رفتن در فکر مرگ بستگی دارد اگر انسان با این واقعیت انس بگیرد و مردن را باور دل سازد نقشی سازنده و بالا برنده دارد. قال امیرالمؤمنین علی(ع): (اذکروا هادم اللذات و منغض الشهوات و داعی الشتات؛ یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایی‌ها را)، (الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد علی سعادت‌پرور، ج 2، ص 159). یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا می‌سازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز می‌دارد آنچه که بسیار مهم است این است که اولاً این فکر هر روز و مستدام باشد اگر شبانه‌روزی نیم‌ساعت باشد کافی است ثانیا در مکان خلوتی باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد به هر گونه که این فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد بسیار مطلوب است مثلاً یکی از کیفیت‌های فکر در مرگ را یکی از بزرگان چنین می‌فرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقی مانده عمر هم می‌گذرد لحظات جان دادن، وقتی که خویشان و نزدیکان را رها می‌سازد و از تمام تلخ و شیرینی‌ها وداع می‌کند و... همه و همه را به خوبی تأمل کند تا دل بلرزد و چشم بگرید. 13). مطالعه و تفکر پیرامون عواقب سوئ و وخیم گناه. (در این رابطه مطالعه کتب پیرامون معاد بسیار نافع و لازم است) 14). خود را همواره در محضر حق تعالی دانستن و او را به یقین در همه حال مراقب و بینای به افعال خود نگریستن. 15). استمداد از خداوند و دعا و نیایش که فرمود: (اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید) (و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء)؛(نور، آیه 21) 16). جایگزین سازی اعمال و عادات نیکو; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور و دعا. (ان الحسنات یذهبن السیئات)(هود، آیه 114) ; خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد. 17). محاسبه نفس همه روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاکمه و توبیخ نمودن و بلافاصله استغفار کردن. 18). مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی و ... . 19). ذکر و یاد خدا. عصاره آنچه تا حال مطرح شد ذکر و یاد خداوند است. ذکر خدا آثار مثبت فراوانی دارد. (ذکر) از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودی می یابد و ذکر خدا با حضور او همراه است، پس ذاکر خود را در مشهد و محضر خدا حاضر می بیند و از کمال قرب بهره مند می شود. در نتیجه بر محور حیااز بسیاری از افکار پلید و اخلاق زشت و اعمال نکوهیده احتراز می کند. این که انسان (حیا) را سرلوحه افکار و اعمال خود قرار دهد از مهمترین اهداف تربیتی اسلام شمرده می شود. خداوند در اولین آیات نازل شده بر پیامبر - صلی الله علیه و آله - روی این اصل تربیتی تاکید بسیار نموده، آنجا که می فرماید: آیا انسان نمی داند ( و حیا نمی کند) از این که خدا او را می بیند؟ (الم یعلم بأن الله یری)(علق، آیه 14) مومن با این ویژگی در مصاف با اهریمن درون و بیرون که او را به هوی فرا می خواند و بساط هوس را را به روی او می گشاید، (بر آنها) پیروز می شود به طوری که برای دفع هر خطر آلودگی به گناه محفوظ می ماند یا برای رفع گناه مرتکب شده، تائبانه کوشش می کند. از سوی دیگر شیطان که عامل نسیان و غفلت از حق است با ذکر خدا رانده می شود. پس ذکر و یاد خدا یکی از دو اثر مثبت را خواهد داشت: یکی آن که مانع غفلت است و به اصطلاح جنبه دفع خطر دارد و دیگر آنکه نسیان پدید آمده را به توجه تبدیل می کند و به تعبیری جنبه رفع خطر دارد. نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی کند، بنابراین باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد. از این رو به (ذکر کثیر) امر شده است. (یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا)(احزاب، آیه 41) یکی از مهمترین نمونه های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمائید. مخصوصا شبها سوره واقعه را بخوانید. در باره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست.(تفسیر مجمع البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص194) به قول حافظ (علیه الرحمه): زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه باکدیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند سخن آخر این است که این دستورات وقتی نتیجه می‌بخشد که هر چه دقیق‌تر به آن عمل شود زمان نتیجه آن بستگی به شرایط و خصوصیات افراد دارد، ازاین‌رو پی‌گیر زمان نتیجه نباید بود فقط هم و غمّ صرف عمل به دستورات شود. کتب زیر سفارش می‌شود: 1- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آیت الله بهاءالدینی)، تدوین و ویرایش: اکبر اسدی 2- سلوک معنوی، تدوین و ویرایش: آقای اکبر اسدی 3- خودشناسی برای خودسازی، محمد تقی مصباح یزدی معنای مطالعه این کتب عمل کردن به آن از آغاز تا پایان نیست بلکه برای عمل به دستورالعمل‌های اخلاقی ترتیبی لازم است که باید با علمای بزرگ اخلاق یا همین نهاد نمایندگی مشورت شود. نکته مهم این است که در راه بندگی خدا نباید بیش از حد معمول به خود فشار وارد آورد بلکه باید حریم واجبات و محرمات را رعایت نمود و مستحبات را بنا به گفته روایات در هنگام سرحال بودن و نشاط انجام داد و بیشتر به کیفیت عبادات و اخلاص و توجه و حضور در آنها اهمیت داد تا کمیت و مقدار آنها. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100110486)
عنوان سوال:

راه غلبه بر شیطان چگونه است؟


پاسخ:

ستیز و مجاهده با شیطان کاری مستمر و دایمی است و تا انسان در این عالم زنده است و زندگی می کند ادامه دارد. و دام های شیطان برای انسان های با تقوا و دارای کمال و شناخت بیشتر، ظریفتر و پیچیده تر و مخفی تر است.
نخستین گام در مبارزه با شیطان این است که اطاعت از او را به تدریج کم نموده و به آهستگی از شبکه های دام او خارج شویم هر چند در این مبارزه ممکن است پای انسان بلغزد و در مورادی فریب او را بخورد. هر چقدر ارتباط انسان با خدای متعال و معرفت نسبت به او عمیق تر و گسترده تر باشد، تسلط شیطان بر او کمتر است.
چنانچه خدای متعال در این مورد می فرماید: انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون ؛ شیطان تسلطی بر کسانی که مؤمن بوده و بر پروردگارشان توکل می کنند ندارد ؛ (نحل، آیه 99) و نیز می فرماید: ان عبادی لیس لک علیهم سلطان؛ تو (شیطان) بر بندگان خاص من تسلط و نفوذی نداری ؛ (اسراء، آیه 65).
به طور کلی کار شیطان وسوسه کردن است و با پناه بردن دائمی به خداوند و ارتباط پیوسته با او و توسل و ربط با اولیای الهی(ع) می توان از این وسوسه ها رها شد و یا آن را به حداقل رسانید و شیطان را تسلیم نمود، چنانچه در روایت داریم که پیامبر بزرگ اسلام(ص) فرمودند: شیطان من به دست من مؤمن و رام گردید. پس بهترین راه حل، توجه کامل و دایمی به خداوند متعال و اولیائش و خود را در قلعه استوار و نفوذ ناپذیر او و اولیای پاک او درآوردن و رعایت کامل تقوای الهی کردن است.
برای مبارزه با گناه و هواهای نفسانی رعایت چند نکته لازم است و از آنجا که افراد از نظر روحیه و فکر متفاوت هستند برخی از نکات برای بعضی از اشخاص کاربردی تر می باشد و تشخیص این مطلب با خود شما است.
باید توجه داشت که فاصله گرفتن از بدی و گناه و نزدیک شدن به معنویات و قرب خداوند، امری تدریجی است و محتاج صبر و حوصله فراوان است. انسان باید مانند کوهنوردی باشد که گاهی به قله کوه بلندی که قصد صعود به آن را دارد نگاه می‌کند و احساس می‌کند هنوز تا قله کوه راه زیادی مانده و از طرفی به دامنه کوه نگاه می‌کندو می‌بیند از آن فاصله گرفته و این حالت بین ترس و امید را چنان چه در قرآن کریم و روایات معصومین(ع) آمده، همواره در زندگی خود حفظ کند. یعنی هم از این که گاهی توفیق بندگی و دوری از گناه را پیدا کرده امیدوار و خوشحال باشد و هم از این که گاهی دچار لغزش و گناه می‌شود، ترسان و بیمناک گردد.
انسانی که گاهی دچار گناه خطا می‌گردد و بعد پشیمان می‌گردد و خود را ملامت و سرزنش می‌کند، به مرحله‌ای رسیده که دارای نفس لوّامه و سرزنشگر شده است و یک پله از مرحله نفس اماره یعنی نفسی که به زشتی و بدی امر می‌کند و از انجام آن ملول نمی‌گردد و بیمی ندارد، بالاتر آمده است و این فرد یک قدم به هدف نزدیک شده است و باید خدا را شاکر بود و از او خواست که توفیق رسیدن به مراحل بالاتر و هر چه بیشتر نزدیکتر شدن به خود را به ما عنایت کند.
در این راه چند امر دارای نقش اساسی می‌باشد:
1- تقویت اراده و تصمیم جدی برای گام برداشتن در جاده بندگی و اطاعت امر الهی و بی‌توجهی به وسوسه‌های شیطان و هوا و هوس‌ها از طریق شناخت شیطان و مکائد شیطان و راه کمال انسان, شناخت دین , خداوند و شناخت های دیگری که در این راه نیاز است.
2- یاد و ذکر خداوند به معنای وسیع آن که مهمترین یاد همان انجام واجبات و ترک محرمات است.
3- تماس دایم با خداوند و بندگان برگزیده او از طریق قرائت قرآن و توسلات و خواندن دعاها.
4- ارتباط و تماس و دوستی با کسانی که بنده خوب خدا می‌باشند و دیدن و همنشینی با آنها ما را به یاد خوبی‌ها و به یاد خداوند می‌اندازد.
5- مطالعه کتاب‌هایی که سطح بینش انسان را نسبت به عالم و جهان آفرینش و مبدأ و معاد بالا ببرد و اصول اعتقادی صحیح و صاف را به انسان بیاموزد و او را با معارف و تعالیم دینی بیش از پیش آشنا نماید، مانند کتاب‌های استاد شهید مطهری و نیز کتاب‌های شیهد آیت‌الله دستغیب شیرازی.
6- انجام کارهای صالح و خدمت و احترام به پدر و مادر و کسانی که بر گردن انسان حق دارند، زمینه‌ساز توفیقات بیشتر و انجام اعمال نیک بعدی می‌باشد.
7- ترک زمینه گناه: این خود زیرمجموعه‌ای دارد که مهمترین آن عبارت از است:
* کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوت‌انگیز است، نگاه شود. عن الصادق(ع): (النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویله؛ نظر دوختن تیری مسموم از تیرهای ابلیس است و چه بسا نگاهی که حسرت درازمدتی را (در دل) به ارث بگذارد)، (سفینة‌البحار، شیخ عباسی قمی، ماده نظر).
تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
کنترل چشم تابعی از روح تقواست که اگر در آدمی پدیدار شد به تبع آن کنترل چشم نیز به دنبال آن خواهد آمد و راهی که صددرصد گناه نکردن در تمام زندگی را تضمین کند برای افراد عادی بشر چیز سهلی نیست؛ زیرا انسان موجودی مختار و دارای تمایلات گوناگون است. بلی با عزمی آهنین و مبارزه‌ای دائمی با نفس تدریجا می‌توان به چنین جایگاه رفیعی دست یافت. موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است، ولی هیچ یک را تضمین قطعی نمی‌توان به حساب آورد. بلکه تضمین نهایی، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:
بهترین راه منصرف کردن نگاه و دید و یا بازداشتن نگاه از تیزی و خیره نمودن است. حضرت علی(ع) فرمود: (کسی که چشم خود را پایین اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف کمتر خورد و از نابودی در امان ماند)، (غرر الحکم، ص 9122 - 9125). هم‌چنین می‌فرماید: (هر که نگاه‌هایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود)؛ (کسی که عنان چشم خود را رها کند، زندگی‌اش را به زحمت می‌اندازد)؛ (کسی که نگاه‌هایش پیاپی باشد، حسرت‌هایش دائمی و پیاپی خواهد بود)، (تحف‌العقول، ص 97) و نیز فرمود: (بسا هوسی از نیم نگاهی حاصل است)، (بحارالانوار، ج 71، ص 293).
در قرآن کریم آمده است: (ای پیامبر! به مؤمنان و مؤمنات بگو که در مقابل نامحرم چشم‌های خود را بپوشانند و نگاه خیره نکنند)، (نور، آیات 31 - 30). گفتنی است که نگاه همراه با تیزی و خیرگی، نگاهی است که انسان زیبایی و زشتی طرف مقابل را تشخیص دهد.
* کنترل گوش: باید از شنیدنی‌هایی که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه‌ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقی، صدای شهوت‌انگیز نامحرم و...
* ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانی که باعث می‌شوند انسان مزه گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد.
از امام سجاد(ع) نقل شده: (النهی عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فی طریق و هم الکذاب والفاسق والبخیل والاحمق والقاطع لرحمه؛ حضرت از همراهی و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهی فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسی که قطع رحم کرده است)، (همان، ماده صحب).
البته اینها از مهمترین زمینه‌های گناه هستند که باید ترک شوند ولی کلاً هر چیزی که زمینه گناه را فراهم می‌کندباید ترک شود.
8- ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایی در ترک فکر گناه دارد ازاین‌رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان می‌آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد می‌نماید و بعد از شوق اراده‌ی عمل سپس خود گناه محقق می‌شود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کاری نباشد انسان مرتکب آن کار نمی‌گردد.
هر گاه فکر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن .
جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریز اول است .
قرآن مجید در وصف پارسایان می فرماید: (ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون; پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم متذکر (یاد خدا) شده و بصیرت یابند) (اعراف, آیه 201)
9- اشتغال به برنامه شبانه‌روزی: حتما باید شبانه‌روز خود را با برنامه‌ریزی صحیح و متناسب وضع روحی و جسمی خود پر کنید و هیچ ساعت بیکاری نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکاری وسوسه‌های نفس و شیطان به سراغ انسان می‌آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه می‌کشاند قال امیرالمؤمنین علی(ع): (ان هذه النفس لامارة بالسوء، فمن اهملها، جمحت به الی المآثم؛ براستی و حقیقت که این نفس (انسانی) پیوسته و مرتب به بدی امر می‌کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کاری نگمارد) نفس او را به سمت گناهان می‌کشاند)، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد علی سعادت‌پرور، ج 1، ص 544، ح 4).
10- روزه گرفتن: روزه گرفتن قوای حیوانی و شهوانی انسان را تضعیف می‌کند اگر قوای شهوانی ضعیف گشت قهرا فکر گناه هم کم‌رنگ می‌شود. عن ابی جعفر(ع) قال: (اذا شبع البطن طغی؛ هرگاه شکم پر شود طغیان می‌کند، (المحجة‌البیضاء، ملا محسن فیض کاشانی، ج 5، ص 150). مفهومش این است اگر شکم بر نشود طغیان نمی‌کند و بهترین قسم جوع و گرسنگی همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضروری است که اولاً: روزه نباید برای بدن ضرری داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: برای کارهای روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه باشد نه بیشتر ولی در هر صورت اگر برای روزه گرفتن عذری است مورد بعدی یعنی ورزش دو برابر شود.
11- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش‌هایی باشد که برای بدن ضرری ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت‌های کششی و اگر برای روزه گرفتن عذری هست زمان ورزشی دوبرابر شود مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
12- یاد مرگ: این یکی دیگر از چیزهای بسیار مفید است که فکر گناه را یا از بین می‌برد و یا کم می‌کند که این به شدت و ضعف فرو رفتن در فکر مرگ بستگی دارد اگر انسان با این واقعیت انس بگیرد و مردن را باور دل سازد نقشی سازنده و بالا برنده دارد. قال امیرالمؤمنین علی(ع): (اذکروا هادم اللذات و منغض الشهوات و داعی الشتات؛ یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایی‌ها را)، (الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد علی سعادت‌پرور، ج 2، ص 159).
یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا می‌سازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز می‌دارد آنچه که بسیار مهم است این است که اولاً این فکر هر روز و مستدام باشد اگر شبانه‌روزی نیم‌ساعت باشد کافی است ثانیا در مکان خلوتی باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد به هر گونه که این فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد بسیار مطلوب است مثلاً یکی از کیفیت‌های فکر در مرگ را یکی از بزرگان چنین می‌فرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقی مانده عمر هم می‌گذرد لحظات جان دادن، وقتی که خویشان و نزدیکان را رها می‌سازد و از تمام تلخ و شیرینی‌ها وداع می‌کند و... همه و همه را به خوبی تأمل کند تا دل بلرزد و چشم بگرید.
13). مطالعه و تفکر پیرامون عواقب سوئ و وخیم گناه. (در این رابطه مطالعه کتب پیرامون معاد بسیار نافع و لازم است)
14). خود را همواره در محضر حق تعالی دانستن و او را به یقین در همه حال مراقب و بینای به افعال خود نگریستن.
15). استمداد از خداوند و دعا و نیایش که فرمود: (اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ کدام به فضیلت و تزکیه روی نمی آوردید) (و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء)؛(نور، آیه 21)
16). جایگزین سازی اعمال و عادات نیکو; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور و دعا. (ان الحسنات یذهبن السیئات)(هود، آیه 114) ; خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد.
17). محاسبه نفس همه روزه و در صورت رخداد خطا خود را محاکمه و توبیخ نمودن و بلافاصله استغفار کردن.
18). مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقی و ... .
19). ذکر و یاد خدا.
عصاره آنچه تا حال مطرح شد ذکر و یاد خداوند است.
ذکر خدا آثار مثبت فراوانی دارد. (ذکر) از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودی می یابد و ذکر خدا با حضور او همراه است، پس ذاکر خود را در مشهد و محضر خدا حاضر می بیند و از کمال قرب بهره مند می شود. در نتیجه بر محور حیااز بسیاری از افکار پلید و اخلاق زشت و اعمال نکوهیده احتراز می کند.
این که انسان (حیا) را سرلوحه افکار و اعمال خود قرار دهد از مهمترین اهداف تربیتی اسلام شمرده می شود. خداوند در اولین آیات نازل شده بر پیامبر - صلی الله علیه و آله - روی این اصل تربیتی تاکید بسیار نموده، آنجا که می فرماید: آیا انسان نمی داند ( و حیا نمی کند) از این که خدا او را می بیند؟ (الم یعلم بأن الله یری)(علق، آیه 14)
مومن با این ویژگی در مصاف با اهریمن درون و بیرون که او را به هوی فرا می خواند و بساط هوس را را به روی او می گشاید، (بر آنها) پیروز می شود به طوری که برای دفع هر خطر آلودگی به گناه محفوظ می ماند یا برای رفع گناه مرتکب شده، تائبانه کوشش می کند. از سوی دیگر شیطان که عامل نسیان و غفلت از حق است با ذکر خدا رانده می شود. پس ذکر و یاد خدا یکی از دو اثر مثبت را خواهد داشت: یکی آن که مانع غفلت است و به اصطلاح جنبه دفع خطر دارد و دیگر آنکه نسیان پدید آمده را به توجه تبدیل می کند و به تعبیری جنبه رفع خطر دارد.
نکته مهمی که درباره ذکر خدا باید مراعات شود استمرار آن است. شیطان هرگز از تعدی نسبت به انسان صرف نظر نمی کند، بنابراین باید عامل دفع یا رفع آن نیز استمرار داشته باشد. از این رو به (ذکر کثیر) امر شده است. (یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا)(احزاب، آیه 41)
یکی از مهمترین نمونه های ذکر، تلاوت قرآن است. سعی کنید از هر فرصتی برای این منظور استفاده کرده، آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آن قرائت نمائید. مخصوصا شبها سوره واقعه را بخوانید.
در باره فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده که فرمود: کسی که سوره واقعه را بخواند، نوشته می شود که این فرد از غافلان نیست.(تفسیر مجمع البیان، ج9 ص212، به نقل از تفسیر نمونه، ج23 ص194)
به قول حافظ (علیه الرحمه):
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه باکدیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
سخن آخر این است که این دستورات وقتی نتیجه می‌بخشد که هر چه دقیق‌تر به آن عمل شود زمان نتیجه آن بستگی به شرایط و خصوصیات افراد دارد، ازاین‌رو پی‌گیر زمان نتیجه نباید بود فقط هم و غمّ صرف عمل به دستورات شود.
کتب زیر سفارش می‌شود:
1- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آیت الله بهاءالدینی)، تدوین و ویرایش: اکبر اسدی
2- سلوک معنوی، تدوین و ویرایش: آقای اکبر اسدی
3- خودشناسی برای خودسازی، محمد تقی مصباح یزدی
معنای مطالعه این کتب عمل کردن به آن از آغاز تا پایان نیست بلکه برای عمل به دستورالعمل‌های اخلاقی ترتیبی لازم است که باید با علمای بزرگ اخلاق یا همین نهاد نمایندگی مشورت شود.
نکته مهم این است که در راه بندگی خدا نباید بیش از حد معمول به خود فشار وارد آورد بلکه باید حریم واجبات و محرمات را رعایت نمود و مستحبات را بنا به گفته روایات در هنگام سرحال بودن و نشاط انجام داد و بیشتر به کیفیت عبادات و اخلاص و توجه و حضور در آنها اهمیت داد تا کمیت و مقدار آنها. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 3/100110486)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین