(وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ)؛ زخرف (43)، آیه 33.؛ (و اگر نه آن بود که (-(همه )-)مردم (-(در انکار خدا)-)، امتی واحد گردند، قطعاً برای خانه های آنان که به (-(خدای )-) رحمان کفر می ورزیدند، سقف ها و نردبان هایی از نقره که بر آنها بالا روند، قرار می دادیم). این آیه در صدد بیان آن است که مال و ثروت و مقامات مادی، ارزش ذاتی و پایدار ندارند و اگر مردم کم ظرفیت و دنیاطلب، به سوی بی ایمانی و کفر متمایل نمی شدند، خداوند این سرمایه ها را تنها نصیب این گروه می کرد؛ تا همگان بدانند که مقیاس ارزش و شخصیت انسان، این امور نمی باشند. در قرآن مجید می خوانیم: (وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ زَهْرَه الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ)؛ طه (20)، آیه 131.؛ (هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از آنها دادیم، میفکن که اینها شکوفه های زودگذر زندگی دنیاست و برای آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت، بهتر و پایدارتر است). بدیهی است که بسیاری از کفار و مخالفان، زندگی مرفه و پر زرق و برقی دارند. قرآن کریم پیامبر و مسلمان ها را دل داری می دهد و امر به شکیبایی و صبر می کند و می گوید: این ظواهر فریبنده، مانند شکوفه هایی هستند که زود می شکفند و پژمرده می گردند و بر روی زمین می ریزند و چند صباحی بیشتر پایدار نمی مانند. در واقع، آیات قرآن، در مقام بیان بی ارزشی متاع دنیا نسبت به آخرت است و بیان این که آن چه خداوند به پیامبر و مسلمان ها داده، بهتر و پایدارتر است که عبارتند از: ایمان، اسلام، قرآن و آیات الهی و روزی های حلال و پاکیزه و نعمت های جاودان آخرت. نکته دیگر آن است که کفار در این جا از زندگی ظاهری بهره مند می شوند و در آخرت، عاقبت بدی در انتظارشان است؛ ولی مؤمنین در این جا گرچه به ظاهر، بهره مند نیستند، ولی در همین دنیا آزمایش شده، خالص می شوند و عاقبت نیکی در انتظار آنهاست. نکته بعدی آن است که هدف قرآن در این آیات، این است که معیار شخصیت انسان ها، ثروت و زینت نیست؛ گرچه این امکانات مادی، بد نیستند؛ امّا مهم این است که به آنها به صورت یک ابزار نگاه شود؛ نه یک هدف متعالی و نهایی. بنابراین، نه بهره مند بودن گروهی از کفار و ظالمان از این مواهب مادی، دلیل بر شخصیت آنهاست و نه محروم بودن مؤمنان از آنها، دلیل بدی مؤمنان است؛ بلکه استفاده از این امور، در حد معقول و به صورت یک ابزار، ضرری به ایمان و تقوای انسان می زند، این، همان تفکر صحیح اسلامی و قرآنی است و در نتیجه، آسایش و آرامش واقعی، تنها در سایه ایمان است. البته فقر و غنا هم در میان مؤمنین و هم در میان کفار وجود دارد و بهره مندی از ثروت ها و لذت های دنیوی، اختصاصی به کفار ندارد؛ گرچه افراد ثروتمند، فعلاً در میان کفار بیشتر می باشند؛ چون تمام هدف و تلاش آنها در راستای جمع آوری ثروت و برخورداری از لذایذ دنیوی است؛ ولی رنج و شادی دو قسم است؛ رنج و شادی روحی و جسمی که اولی بسیار مهم تر است. گاهی انسان رنج جسمی دارد؛ ولی رنج روحی ندارد و تحمل آن برایش راحت است؛ ولی رنج روحی، تحملش دشوارتر است و رنج کفار، اغلب از نوع روحی است؛ چون عامل اساسی در رنج روحی، دوری و بُعد از خداست و آنان از خدا دورند و عامل امنیت روحی، قرب به خداست و این عامل، در اختیار مؤمنین است. یونس (10)، آیه 62، 63و 65 ؛ بقره (2)، آیه 112 ؛ زمر (39)، آیه 61. حال با توجه به مقدمه مذکور، علت پول دار بودن کفار و گنه کاران را می توان در علت های ذیل جست و جو کرد: 1. بسیاری از اموری که در نظر مردم، موجب راحتی هستند و ثروت و امکانات محسوب می شوند، همان ها مجرای عذاب آخرت می باشند؛ چنان که آیه شریفه در مورد منافقان می فرماید: (فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اَللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا)؛ توبه (9)، آیه 54.. در مورد کفار نیز آمده است که جهنم، همین الان بر آنان احاطه دارد و آنان در یک شرایط روحی جهنمی به سر می برند؛ (وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ)؛ عنکبوت (29)، آیه 54.؛ (و حال آن که جهنم، قطعاً بر کافران احاطه دارد)؛ حتی اگر از زندگی لذتی ببرند. حداکثر بهره مندی آنها از لذایذ، در همین دنیاست و وقتی این لذت ها را با لذایذ بهشتیان مقایسه کنیم، می بینیم که بسیار ناچیزند. حدید (57)، آیه 20 ؛ انعام (6)، آیه 32 ؛ عنکبوت (29)، آیه 64 ؛ لقمان (31)، آیه 24. 2. بسیاری از مشکلات، دارای اثر تربیتی و سازنده ای هستند و رفاه و تنعم بیش از حد، سستی و غفلت آور است؛ (کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی )؛ علق (96)، آیه 6 و 7.؛ (و خداوند از آن جا که آنها را به حال خود واگذار کرده، اسباب بیداری و تنبهشان را فراهم نمی سازد). 3. برخی از تنگ دستی ها و مصایب، کفاره گناهانند کافی، ج 2، ص 446، ح 9 و10 ؛ بحارالانوار، ج 6، ص 160، ح 26. که از باب لطف خداوند، در دنیا بر مؤمنان وارد می شوند و کفار و گناه کاران از آن مصایب محرومند. 4. گاهی اوقات اینها برای مؤمن، امتحان الهی هستند؛ تا معلوم شود که آیا همانند دوران فراوانی نعمت، باز هم ایمان خود را حفظ می کند یا نه و در مقابل، برای کافران استدراج است؛ (سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ)؛ اعراف (7)، آیه 182 ؛ قلم (68)، آیه 44.؛ (به تدریج، از جایی که نمی دانند، گریبانشان را خواهیم گرفت)؛ یعنی از باب مکر الهی به آنها نعمت می دهد؛ ولی به یک باره آنان را گرفتار کرده، دچار عذاب و جهنمشان می سازد. 5. از آن جا که کافران بیشتر فعالیت خود را متوجه دنیا می کنند، طبیعی است که برداشت و بهره بیشتری داشته باشند؛ در حالی که مؤمنان به دلیل عبادت ها و مسئولیت های دینی، مانند جهاد و رعایت تقوا و معنویت گرایی، وقت کمتری برای دنیا می گذارند. 6. از سوی دیگر، مؤمنان به جهت رعایت احکام الهی، دست یابی به مال را از هر طریقی، جایز نمی دانند؛ اما کافران، محدودیت شرعی ندارند و طبیعی است که کافران از دارایی بیشتری برخوردار باشند. در قرآن آمده است: (مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَه عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُومًا مَدْحُورًا. وَ مَنْ أَرادَ اْلآخِرَ وَ سَعی لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا)؛ اسراء (17)، آیه 18 و 19.؛ (هر کس خواهان (-(دنیای )-) زودگذر است، به زودی هر که را خواهیم، (-(نصیبی )-) از آن می دهیم؛ آن گاه جهنم را که در آن خوار و رانده، داخل خواهد شد، برای او مقرر می داریم و هر کس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را برای آن بکند و مؤمن باشد، آنانند که تلاش آنها مورد حق شناسی واقع خواهد شد). از این آیه شریفه به خوبی استفاده می شود که هر کس در این دنیا فعالیتی داشته باشد، بهره و برداشت خود را خواهد داشت و طبیعی است اگر کسی بیشتر فعالیت کند، برداشت بیشتری خواهد داشت. 7. از آن جا که خداوند، هیچ تلاشی را بدون پاسخ نخواهد گذاشت، کافران را که از پاداش بهشتی بهره ای ندارند، از زیورآلات دنیا به طور کامل بهره مند می سازد.
(وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ)؛ زخرف (43)، آیه 33.؛ (و اگر نه آن بود که (-(همه )-)مردم (-(در انکار خدا)-)، امتی واحد گردند، قطعاً برای خانه های آنان که به (-(خدای )-) رحمان کفر می ورزیدند، سقف ها و نردبان هایی از نقره که بر آنها بالا روند، قرار می دادیم).
این آیه در صدد بیان آن است که مال و ثروت و مقامات مادی، ارزش ذاتی و پایدار ندارند و اگر مردم کم ظرفیت و دنیاطلب، به سوی بی ایمانی و کفر متمایل نمی شدند، خداوند این سرمایه ها را تنها نصیب این گروه می کرد؛ تا همگان بدانند که مقیاس ارزش و شخصیت انسان، این امور نمی باشند.
در قرآن مجید می خوانیم: (وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجًا مِنْهُمْ زَهْرَه الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ)؛ طه (20)، آیه 131.؛ (هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از آنها دادیم، میفکن که اینها شکوفه های زودگذر زندگی دنیاست و برای آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت، بهتر و پایدارتر است).
بدیهی است که بسیاری از کفار و مخالفان، زندگی مرفه و پر زرق و برقی دارند. قرآن کریم پیامبر و مسلمان ها را دل داری می دهد و امر به شکیبایی و صبر می کند و می گوید: این ظواهر فریبنده، مانند شکوفه هایی هستند که زود می شکفند و پژمرده می گردند و بر روی زمین می ریزند و چند صباحی بیشتر پایدار نمی مانند. در واقع، آیات قرآن، در مقام بیان بی ارزشی متاع دنیا نسبت به آخرت است و بیان این که آن چه خداوند به پیامبر و مسلمان ها داده، بهتر و پایدارتر است که عبارتند از: ایمان، اسلام، قرآن و آیات الهی و روزی های حلال و پاکیزه و نعمت های جاودان آخرت.
نکته دیگر آن است که کفار در این جا از زندگی ظاهری بهره مند می شوند و در آخرت، عاقبت بدی در انتظارشان است؛ ولی مؤمنین در این جا گرچه به ظاهر، بهره مند نیستند، ولی در همین دنیا آزمایش شده، خالص می شوند و عاقبت نیکی در انتظار آنهاست.
نکته بعدی آن است که هدف قرآن در این آیات، این است که معیار شخصیت انسان ها، ثروت و زینت نیست؛ گرچه این امکانات مادی، بد نیستند؛ امّا مهم این است که به آنها به صورت یک ابزار نگاه شود؛ نه یک هدف متعالی و نهایی. بنابراین، نه بهره مند بودن گروهی از کفار و ظالمان از این مواهب مادی، دلیل بر شخصیت آنهاست و نه محروم بودن مؤمنان از آنها، دلیل بدی مؤمنان است؛ بلکه استفاده از این امور، در حد معقول و به صورت یک ابزار، ضرری به ایمان و تقوای انسان می زند، این، همان تفکر صحیح اسلامی و قرآنی است و در نتیجه، آسایش و آرامش واقعی، تنها در سایه ایمان است.
البته فقر و غنا هم در میان مؤمنین و هم در میان کفار وجود دارد و بهره مندی از ثروت ها و لذت های دنیوی، اختصاصی به کفار ندارد؛ گرچه افراد ثروتمند، فعلاً در میان کفار بیشتر می باشند؛ چون تمام هدف و تلاش آنها در راستای جمع آوری ثروت و برخورداری از لذایذ دنیوی است؛ ولی رنج و شادی دو قسم است؛ رنج و شادی روحی و جسمی که اولی بسیار مهم تر است. گاهی انسان رنج جسمی دارد؛ ولی رنج روحی ندارد و تحمل آن برایش راحت است؛ ولی رنج روحی، تحملش دشوارتر است و رنج کفار، اغلب از نوع روحی است؛ چون عامل اساسی در رنج روحی، دوری و بُعد از خداست و آنان از خدا دورند و عامل امنیت روحی، قرب به خداست و این عامل، در اختیار مؤمنین است. یونس (10)، آیه 62، 63و 65 ؛ بقره (2)، آیه 112 ؛ زمر (39)، آیه 61.
حال با توجه به مقدمه مذکور، علت پول دار بودن کفار و گنه کاران را می توان در علت های ذیل جست و جو کرد:
1. بسیاری از اموری که در نظر مردم، موجب راحتی هستند و ثروت و امکانات محسوب می شوند، همان ها مجرای عذاب آخرت می باشند؛ چنان که آیه شریفه در مورد منافقان می فرماید: (فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اَللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا)؛ توبه (9)، آیه 54..
در مورد کفار نیز آمده است که جهنم، همین الان بر آنان احاطه دارد و آنان در یک شرایط روحی جهنمی به سر می برند؛ (وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکافِرِینَ)؛ عنکبوت (29)، آیه 54.؛ (و حال آن که جهنم، قطعاً بر کافران احاطه دارد)؛ حتی اگر از زندگی لذتی ببرند. حداکثر بهره مندی آنها از لذایذ، در همین دنیاست و وقتی این لذت ها را با لذایذ بهشتیان مقایسه کنیم، می بینیم که بسیار ناچیزند. حدید (57)، آیه 20 ؛ انعام (6)، آیه 32 ؛ عنکبوت (29)، آیه 64 ؛ لقمان (31)، آیه 24.
2. بسیاری از مشکلات، دارای اثر تربیتی و سازنده ای هستند و رفاه و تنعم بیش از حد، سستی و غفلت آور است؛ (کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی )؛ علق (96)، آیه 6 و 7.؛ (و خداوند از آن جا که آنها را به حال خود واگذار کرده، اسباب بیداری و تنبهشان را فراهم نمی سازد).
3. برخی از تنگ دستی ها و مصایب، کفاره گناهانند کافی، ج 2، ص 446، ح 9 و10 ؛ بحارالانوار، ج 6، ص 160، ح 26. که از باب لطف خداوند، در دنیا بر مؤمنان وارد می شوند و کفار و گناه کاران از آن مصایب محرومند.
4. گاهی اوقات اینها برای مؤمن، امتحان الهی هستند؛ تا معلوم شود که آیا همانند دوران فراوانی نعمت، باز هم ایمان خود را حفظ می کند یا نه و در مقابل، برای کافران استدراج است؛ (سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ)؛ اعراف (7)، آیه 182 ؛ قلم (68)، آیه 44.؛ (به تدریج، از جایی که نمی دانند، گریبانشان را خواهیم گرفت)؛ یعنی از باب مکر الهی به آنها نعمت می دهد؛ ولی به یک باره آنان را گرفتار کرده، دچار عذاب و جهنمشان می سازد.
5. از آن جا که کافران بیشتر فعالیت خود را متوجه دنیا می کنند، طبیعی است که برداشت و بهره بیشتری داشته باشند؛ در حالی که مؤمنان به دلیل عبادت ها و مسئولیت های دینی، مانند جهاد و رعایت تقوا و معنویت گرایی، وقت کمتری برای دنیا می گذارند.
6. از سوی دیگر، مؤمنان به جهت رعایت احکام الهی، دست یابی به مال را از هر طریقی، جایز نمی دانند؛ اما کافران، محدودیت شرعی ندارند و طبیعی است که کافران از دارایی بیشتری برخوردار باشند.
در قرآن آمده است: (مَنْ کانَ یُریدُ الْعاجِلَه عَجَّلْنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُریدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُومًا مَدْحُورًا. وَ مَنْ أَرادَ اْلآخِرَ وَ سَعی لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا)؛ اسراء (17)، آیه 18 و 19.؛ (هر کس خواهان (-(دنیای )-) زودگذر است، به زودی هر که را خواهیم، (-(نصیبی )-) از آن می دهیم؛ آن گاه جهنم را که در آن خوار و رانده، داخل خواهد شد، برای او مقرر می داریم و هر کس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را برای آن بکند و مؤمن باشد، آنانند که تلاش آنها مورد حق شناسی واقع خواهد شد).
از این آیه شریفه به خوبی استفاده می شود که هر کس در این دنیا فعالیتی داشته باشد، بهره و برداشت خود را خواهد داشت و طبیعی است اگر کسی بیشتر فعالیت کند، برداشت بیشتری خواهد داشت.
7. از آن جا که خداوند، هیچ تلاشی را بدون پاسخ نخواهد گذاشت، کافران را که از پاداش بهشتی بهره ای ندارند، از زیورآلات دنیا به طور کامل بهره مند می سازد.
- [سایر] فلسفه شرور، بلایا و مصیبتها و درد و رنج و سختی چیست؟
- [سایر] لطفا یک سیر مطالعاتی برای مطالعه مباحث زیر ارائه دهید: کلام اسلامی- فلسفه اسلامی عرفان اسلامی -فقه اسلامی -فلسفه غرب.
- [سایر] فلسفه ایجاد نظام اسلامی چیست ؟
- [سایر] تفاوت فلسفه اسلامی با غیر اسلامی کدامند؟
- [سایر] فلسفه نماز چیست؟ و آیا این فلسفه در نظر شیعه و اهل سنت تفاوت دارد؟
- [سایر] فلسفه پیدایش فرق مختلف اسلامی چیست؟
- [سایر] سلام؛ فلسفه تحلیلی چیست و تفاوت آن با فلسفه ملاصدرا و دروس فلسفی که در حوزه میخوانند چیست؟
- [سایر] معنای فلسفه علوم چیست؟
- [سایر] فلسفه غسل چیست؟
- [سایر] فلسفه نبوت انبیاء چیست؟
- [آیت الله مظاهری] اقلیتهای مذهبی در طرح دعوی باید به قاضی اسلامی مراجعه نمایند و قاضی نیز باید طبق موازین اسلامی حکم نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] تخلی در ملک کسی که اجازه تخلّی نداده و در جایی که برای عدّه مخصوصی وقف شده مثل بعضی از مدرسه ها، وروی قبر مؤمنین در صورتی که بیاحترامی به آنان باشد حرام است.
- [آیت الله مظاهری] اگر ماندن در بلاد کفر موجب وهن مملکت اسلامی شود حرام است، گرچه موجب مفسده دینی و اخلاقی نشود، بلکه اگر مملکت اسلامی احتیاج به او داشته باشد، ماندن در آنجا حرام است، گرچه موجب وهن برای مملکت اسلامی نباشد.
- [آیت الله اردبیلی] حرام بودن احتکار در زمان ما منحصر به گندم، جو، خرما، کشمش و روغن زیتون نیست، بلکه شامل هر نوع کالا و خدمتی است که شدیدا مورد نیاز مردم باشد و از نبودن آن در مضیقه و سختی قرار گیرند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] زمین سنگ فرش و آجر فرش و زمین سختی که آب در آن فرو نمی رود؛ اگر نجس شود با آب قلیل پاک می گردد؛ ولی باید به قدری آب روی آن بریزند که جاری شود.
- [آیت الله خوئی] زمین سنگ فرش و آجر فرش و زمین سختی که آب در آن فرو نمیرود، اگر نجس شود با آب قلیل پاک میگردد، ولی باید به قدری آب روی آن بریزند که جاری شود.
- [آیت الله خوئی] زنی که میتواند مکه برود، اگر بعد از برگشتن از خودش مال نداشته باشد و شوهرش هم مثلًا فقیر باشد و خرجی او را ندهد و ناچار شود که به سختی زندگی کند، حج بر او واجب نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] زنی که میتواند مکّه برود، اگر بعد از برگشتن از خودش مال نداشته باشد و شوهرش هم - مثلاً - فقیر باشد و خرجی او را ندهد و ناچار است که به سختی زندگی کند، حجّ بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زنی که می تواند به مکّه برود، اگر بعد از برگشتن از خود مالی نداشته باشد و شوهرش هم فقیر باشد و خرجی او را ندهد و ناچار شود که به سختی زندگی کند، حج بر او واجب نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] زنی که میتواند مکّه برود ،اگر بعد از برگشتن ازخود مالی نداشته باشد وشوهرش هم مثلاًفقیر باشد وخرجی اورا ندهد ،وناچار شود که به سختی زندگی کند ،حجّ بر او واجب نیست .