اما این که چرا نماز واجب شده است و آن همه مورد اهتمام واقع شده است بطوری که هیچگاه از انسان و در هیچ حالتی از حالات ساقط نمیگردد، مطلب مهمی است چون عدم آگاهی به فلسفه و حکمت نماز و سایر احکام موجب رکود و انجام کورکورانة آنها خواهد شد و دین اسلام به بصیرت و توجه در اعمال و دقت نظر در آنها اهتمام زیادی قائل است و لذا به قدر ادراک بشری، فلسفه و حکمت آنها را بیان نموده است تا در پرتو آگاهی به فلسفه و حکمت آنها علاوه بر تعبّد و تسلیم در برابر فرمان حق با بصیرت و شناخت بیشتری به انجام اعمال خود بپردازد. ارتباط با خدا انسان فطرتا نیاز به ارتباط با آفریدگارش دارد و باید این نیاز درونی را با شیوهای مفید و سازنده ارضاء کند و به آن پاسخ مثبت دهد [1]چون هر موجودی که لباس هستی پوشیده و از عدم، پای به عرصة وجود و حیات نهاد به طور مرموز و ناخودآگاهی خواستار و پویای آفریدگار و صانع خویش است تا پاس حرمت و احترام لازم را بنماید و فطرت یک شعور باطنی است که انسان را به طور ناخودآگاه به سوی خالق و آفریدگارش رهبری مینماید و در این هدایت به سوی خدا هیچ گونه استدلال و برهانی هم نیاز ندارد. دانشمندان غربی هم بر این مسأله اذعان دارند از جمله ژان ژاک روسو میگوید: راه خداشناسی منحصر به عقل نیست بلکه شعور فطری بهترین راهی است که برای اثبات این موضوع که همة موجودات غیر انسان با شعور، خدا را میپرستند. آلکسس کارل میگوید: احساس عرفانی جنبشی است که از اعماق فطرت سرچشمه گرفته استو یک غریزةاصیل است. انسان همانطورکه به آب نیاز دارد به خدا نیز محتاج است.[2] اگر این ارتباط با خدا که یک نیاز درونی است رها شود و بدان توجه نگردد هرگز نابود نمیشود بلکه در میان سردرگمی یا سر از الحاد در میآورد و یا خدایان باطل را جایگزین خدای حقیقی میکند. نماز در اسلام برنامة جامع و زندة توحیدی است که انسان را از سرگردرگمی بیرون آورده و نیاز ارتباط با آفریدگار را برای انسان به صورت صحیح هدایت مینماید. و تکرار نماز در هر شبانه روز این ارتباط را هموارتر و تازه نگه داشته و کامل مینماید. درس بندگی ازکلاس نماز یکی از اسرار و مهمترین فلسفة نماز بلکه همة عبادات درس عبودیت و بندگی خدا است. در دستور نماز شرایط و وظائف متعددی وجود دارد مانند وضو، غصبی نبودن مکان و لباس و آب و پاک بودن بدن، رکوع سجود و روبه قبله بودن و... که انسان مسلمان خود را روزی پنج نوبت مسئول و موظف به انجام آنها میداند و فرمان الهی را با کمال تسلیم و تواضع انجام میدهد و همین مراقبت درس بندگی را به انسان آموزش میدهد و البته این بندگی برای انسان افتخاری بزرگ است که در سایة آن به کمال و اوج آزادگی از ماسوای خدا میرسد و بر همین اساس است که در تشهد نماز، اول به عبودیت و بندگی پیامبر و بعد به رسالت و نبوت پیامبر اقرار میکنیم .[3] مایه آرامش و اطمینان یاد خدا مایة حیات قلوب و آرامش دلها و رفع پریشانی و اضطراب است، همچنانکه خدا میفرماید: الا بذکر الله تطمئن القلوب (آگاه باشید که یاد خدا مایة اطمینان دلهاست) .[4] یاد خدا بسیاری از فضائل انسانی را در درون انسان زنده میکند و انسان را به انجام مسئولیتها وا میدارد. و همة عبادات ذکر خداست و چون نماز نقش بارزتری در زنده نگه داشتن یاد خدا در دلها دارد خداوند متعال در قرآن میفرماید: نماز را بر پا دار تا به یاد من باشی [5] و تکرار نماز در هر شبانه روز غفلت را از سر راه بیرون رانده و برنامه ارتباط و پیوند با خدا را شکوفا میکند. صبح هنگام که نماز صبح را میخواند و با معبود خود تجدید پیمان میکند، تا مدتی با یاد او از هوسهای نفسانی بیمه میشود و همین که شعلة یاد خدا در دل او کم فروغ شد، وقت نماز بعدی میرسد و یاد خدا را در دل او پر فروغ میکند. و جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که یکی از مشکلات اساسی بشر امروزی فراموشی خدا و روی آوردن به ظواهر دنیا است و هر چه هم بیشتر غرق در لذات زود گذر دنیا میشوند از خدا دورتر و مشکلات آنها بیشتر میشود و همین سردرگمی و پوچی بشر امروز بهترین دلیل بر اهمیت یاد خدا است که در پرتو پیروی از دین مترقی اسلام به دست میآید. بازداری از حرص و آز و کمطاقتی خداوند متعال میفرماید: انسان حریص و کم طاقت آفریده شده و هنگامی که بدی به او رسد بیتابی میکند و هنگامی که خوبی به او رسد مانع از دیگران میشود. مگر نمازگزاران، آنان که نمازها را مرتبا انجام میدهند.[6] انسان دارای غرائز منفی و مثبتی است که اگر غرائز منفی او بر اثر تعلیمات الهی کنترل نگردد، به گمراهی کشیده خواهد شد و یکی از آن غرائز منفی خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بیتابی در برابر حوادث تلخ است بنابراین برای تعدیل این دو خصلت و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی دارد و خداوند نماز را یکی از مهمترین عوامل بازدارندة از طغیان حرص و آز و بیتابی معرفی میکند. چون کسی که با خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار میکند، در پرتو این ارتباط به وثوق و اطمینانی نسبت به آن یگانة بی همتا میرسد و نسبت به رزق فقط خدا را میبیند و مال و دارایی خود را از او میداند و با روحیة توکل و تسلیم، از آز و حرص دور میشود و در مقابل آن چه از خدا به او میرسد، خود را بندة خدا میداند و بی طاقتی نخواهد داشت. بازدارندگی از گناهان نماز پرورندة روح و پاک کنندة آن از زشتیها و ناپاکیها است، نماز در روح انسان ارادة قوی و نیروی خداترسی میآفریند و انسان را عبد و بندة حق میکند و از اسارت و بندگی نفس و هوای شهوانی آن آزاد میکند و در پرتو چنین اراده و نیرویی است که انسان از پلیدیها دور میشود و استعدادهای خود را در جهت ترقی و کمال الهی و انسانی خود به کار میگیرد. و لذا با توجه به همین اراده و قدرت معنوی در برابر معاصی، به زانو در نمیآید و آلودة به آنها نمیشود و چنانچه آلودگی هم حاصل شود در پرتو نماز آنها آلودگیها را از روح خود پاک میکند. استقامت و بردباری نماز انسان را با پناهگاهی مطمئن و یاری مهربان آشنا میکند که در برابر با سختیها و مشکلات زندگی به او اتکاء میکند و در برابر آنها ذلیل و خوار نمیگردد بر همین اساس، خداوند متعال دو مورد در قرآن میفرماید: از خصلت صبر و نماز کمک بجوئید.[7] و این امر در روانشناسی هم به اثبات رسیده است که با آرامش و اطمینان روحی که از گذر ایمان و اعتقاد حاصل میشود، انسان میتواند امواج سهمگین مشکلات را در هم بشکند. نظم و انضباط انجام نماز در اوقات معین و مخصوص ، آداب نماز در مورد نیت و قیام و رکوع و سجود و و جای گرفتن هر موضوعی در محل خودش، علاوه بر آثار مفیدی که در روح انسان میگذارد موجب نظم و انضباط در زندگی خواهد شد، همانطور که در زندگی بزرگان ما این امر به وضوح مشهود بود و با توجه به این که یکی از عوامل پیشرفت و بسیار مهم در تکامل، نظم و انضباط است و مسائل تربیتی در پرتو نظم و انضباط است که به نتیجه میرسد، جایگاه نماز درتکامل انسان بهتر معلوم میشود. درس تواضع در پرتونماز یکی از اسرار نماز این است که انسان خودبینی و تکبّر را درهم میشکند و درس تواضع و فروتنی در برابر خدا میآموزد. زیرا در هر شبانه روز در هفده رکعت نماز واجب 34 بار پیشانی بر خاک و زمین مینهد و به سجده میافتد که سمبل نهایت تواضع است و در سجده خود را همچون پرکاهی در میان اقیانوس بزرگ مینگرد، و خود را ناچیز و بندة کوچک خدا دانسته و هرگونه خودخواهی و غرور را از خود دور میسازد. بر همین اساس امام علی (u) میفرمایند: خداوند ایمان را به جهت پاک ساختن از شرک از آلودگی شرک و نماز را به خاطر دور شدن از تکبّر واجب کرده است.[8] در بیان حکمت و فلسفة عبادات چون شیعه اعتقاد دارد که هیچ یک از دستورات اسلام بدون مصلحت نیست، قائل به حکمت و فلسفه برای احکام الهی میشوند. و اکثر اهل سنت هم قائل به این قول هستند و برای احکام الهی حکمت و فلسفه قائل هستند الا اشاعره از اهل سنت که قائل به این قول نیستند و لذا این موارد را به عنوان آثار عبادت بیان میکنند. پس در هر صورت در بین شیعه و سنی از جهت بیان حکمتهای نماز فرقی وجود ندارد. بخصوص مواردی که از آیات شریفة قرآن استفاده شدهاند. منابع جهت مطالعة بیشتر: 1. ابواب رحمت ، ص 69تا ص 183،علی نمازی شاهرودی ، ناشر حاذق، چاپ سوم، 1362ش قم 2. سجادة عشق، ص 52تا ص62 ، صالحی حاجی آبادی، ناشر مؤلف، چاپ اول، 1377ش، قم 3. علم و ایمان ج3 ص 52 تا 59 گروه نویسندگان، ناشر الغدیر، چاپ اول، 1359 تهران 4. یکصد و چهارده نکته دربارة نماز، قرائتی، سازمان تبلیغات اسلامی ، چاپ چهارم، 1372ش تهران. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . محمد محمدی اشتهاردی ، نماز از دیدگاه قرآن و عترت ص 6، ناشرانتشارات نبوی [2] . حسین موسوی راد لاهیجی، نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص7-8 ناشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم [3] . محمد محمدی اشتهاردی، نماز از دیدگاه قرآن و عترت ص 90-91، ناشرانتشارات نبوی [4] . رعد/28 [5] . طه/14 [6] . معارج /19تا24 [7] . بقره/45-153 [8] . نهج البلاغه، حکمت 252
اما این که چرا نماز واجب شده است و آن همه مورد اهتمام واقع شده است بطوری که هیچگاه از انسان و در هیچ حالتی از حالات ساقط نمیگردد، مطلب مهمی است چون عدم آگاهی به فلسفه و حکمت نماز و سایر احکام موجب رکود و انجام کورکورانة آنها خواهد شد و دین اسلام به بصیرت و توجه در اعمال و دقت نظر در آنها اهتمام زیادی قائل است و لذا به قدر ادراک بشری، فلسفه و حکمت آنها را بیان نموده است تا در پرتو آگاهی به فلسفه و حکمت آنها علاوه بر تعبّد و تسلیم در برابر فرمان حق با بصیرت و شناخت بیشتری به انجام اعمال خود بپردازد.
ارتباط با خدا
انسان فطرتا نیاز به ارتباط با آفریدگارش دارد و باید این نیاز درونی را با شیوهای مفید و سازنده ارضاء کند و به آن پاسخ مثبت دهد [1]چون هر موجودی که لباس هستی پوشیده و از عدم، پای به عرصة وجود و حیات نهاد به طور مرموز و ناخودآگاهی خواستار و پویای آفریدگار و صانع خویش است تا پاس حرمت و احترام لازم را بنماید و فطرت یک شعور باطنی است که انسان را به طور ناخودآگاه به سوی خالق و آفریدگارش رهبری مینماید و در این هدایت به سوی خدا هیچ گونه استدلال و برهانی هم نیاز ندارد.
دانشمندان غربی هم بر این مسأله اذعان دارند از جمله ژان ژاک روسو میگوید: راه خداشناسی منحصر به عقل نیست بلکه شعور فطری بهترین راهی است که برای اثبات این موضوع که همة موجودات غیر انسان با شعور، خدا را میپرستند. آلکسس کارل میگوید: احساس عرفانی جنبشی است که از اعماق فطرت سرچشمه گرفته استو یک غریزةاصیل است. انسان همانطورکه به آب نیاز دارد به خدا نیز محتاج است.[2]
اگر این ارتباط با خدا که یک نیاز درونی است رها شود و بدان توجه نگردد هرگز نابود نمیشود بلکه در میان سردرگمی یا سر از الحاد در میآورد و یا خدایان باطل را جایگزین خدای حقیقی میکند.
نماز در اسلام برنامة جامع و زندة توحیدی است که انسان را از سرگردرگمی بیرون آورده و نیاز ارتباط با آفریدگار را برای انسان به صورت صحیح هدایت مینماید. و تکرار نماز در هر شبانه روز این ارتباط را هموارتر و تازه نگه داشته و کامل مینماید.
درس بندگی ازکلاس نماز
یکی از اسرار و مهمترین فلسفة نماز بلکه همة عبادات درس عبودیت و بندگی خدا است. در دستور نماز
شرایط و وظائف متعددی وجود دارد مانند وضو، غصبی نبودن مکان و لباس و آب و پاک بودن بدن، رکوع سجود و روبه قبله بودن و... که انسان مسلمان خود را روزی پنج نوبت مسئول و موظف به انجام آنها میداند و فرمان الهی را با کمال تسلیم و تواضع انجام میدهد و همین مراقبت درس بندگی را به انسان آموزش میدهد و البته این بندگی برای انسان افتخاری بزرگ است که در سایة آن به کمال و اوج آزادگی از ماسوای خدا میرسد و بر همین اساس است که در تشهد نماز، اول به عبودیت و بندگی پیامبر و بعد به رسالت و نبوت پیامبر اقرار میکنیم .[3]
مایه آرامش و اطمینان
یاد خدا مایة حیات قلوب و آرامش دلها و رفع پریشانی و اضطراب است، همچنانکه خدا میفرماید: الا بذکر الله تطمئن القلوب (آگاه باشید که یاد خدا مایة اطمینان دلهاست) .[4] یاد خدا بسیاری از فضائل انسانی را در درون انسان زنده میکند و انسان را به انجام مسئولیتها وا میدارد. و همة عبادات ذکر خداست و چون نماز نقش بارزتری در زنده نگه داشتن یاد خدا در دلها دارد خداوند متعال در قرآن میفرماید: نماز را بر پا دار تا به یاد من باشی [5] و تکرار نماز در هر شبانه روز غفلت را از سر راه بیرون رانده و برنامه ارتباط و پیوند با خدا را شکوفا میکند. صبح هنگام که نماز صبح را میخواند و با معبود خود تجدید پیمان میکند، تا مدتی با یاد او از هوسهای نفسانی بیمه میشود و همین که شعلة یاد خدا در دل او کم فروغ شد، وقت نماز بعدی میرسد و یاد خدا را در دل او پر فروغ میکند.
و جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که یکی از مشکلات اساسی بشر امروزی فراموشی خدا و روی آوردن به ظواهر دنیا است و هر چه هم بیشتر غرق در لذات زود گذر دنیا میشوند از خدا دورتر و مشکلات آنها بیشتر میشود و همین سردرگمی و پوچی بشر امروز بهترین دلیل بر اهمیت یاد خدا است که در پرتو پیروی از دین مترقی اسلام به دست میآید.
بازداری از حرص و آز و کمطاقتی
خداوند متعال میفرماید: انسان حریص و کم طاقت آفریده شده و هنگامی که بدی به او رسد بیتابی میکند و هنگامی که خوبی به او رسد مانع از دیگران میشود. مگر نمازگزاران، آنان که نمازها را مرتبا انجام میدهند.[6]
انسان دارای غرائز منفی و مثبتی است که اگر غرائز منفی او بر اثر تعلیمات الهی کنترل نگردد، به گمراهی کشیده خواهد شد و یکی از آن غرائز منفی خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بیتابی در برابر حوادث تلخ است بنابراین برای تعدیل این دو خصلت و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی دارد و خداوند نماز را یکی از مهمترین عوامل بازدارندة از طغیان حرص و آز و بیتابی معرفی میکند. چون کسی که با خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار میکند، در پرتو این ارتباط به وثوق و اطمینانی نسبت به آن یگانة بی همتا میرسد و نسبت به رزق فقط خدا را میبیند و مال و دارایی خود را از او میداند و با روحیة توکل و تسلیم، از آز و حرص دور میشود و در مقابل آن چه از خدا به او میرسد، خود را بندة خدا میداند و بی طاقتی نخواهد داشت.
بازدارندگی از گناهان
نماز پرورندة روح و پاک کنندة آن از زشتیها و ناپاکیها است، نماز در روح انسان ارادة قوی و نیروی خداترسی میآفریند و انسان را عبد و بندة حق میکند و از اسارت و بندگی نفس و هوای شهوانی آن آزاد میکند و در پرتو چنین اراده و نیرویی است که انسان از پلیدیها دور میشود و استعدادهای خود را در جهت ترقی و کمال الهی و انسانی خود به کار میگیرد. و لذا با توجه به همین اراده و قدرت معنوی در برابر معاصی، به زانو در نمیآید و آلودة به آنها نمیشود و چنانچه آلودگی هم حاصل شود در پرتو نماز آنها آلودگیها را از روح خود پاک میکند.
استقامت و بردباری
نماز انسان را با پناهگاهی مطمئن و یاری مهربان آشنا میکند که در برابر با سختیها و مشکلات زندگی به او اتکاء میکند و در برابر آنها ذلیل و خوار نمیگردد بر همین اساس، خداوند متعال دو مورد در قرآن میفرماید: از خصلت صبر و نماز کمک بجوئید.[7] و این امر در روانشناسی هم به اثبات رسیده است که با آرامش و اطمینان روحی که از گذر ایمان و اعتقاد حاصل میشود، انسان میتواند امواج سهمگین مشکلات را در هم بشکند.
نظم و انضباط
انجام نماز در اوقات معین و مخصوص ، آداب نماز در مورد نیت و قیام و رکوع و سجود و و جای گرفتن هر موضوعی در محل خودش، علاوه بر آثار مفیدی که در روح انسان میگذارد موجب نظم و انضباط در زندگی خواهد شد، همانطور که در زندگی بزرگان ما این امر به وضوح مشهود بود و با توجه به این که یکی از عوامل پیشرفت و بسیار مهم در تکامل، نظم و انضباط است و مسائل تربیتی در پرتو نظم و انضباط است که به نتیجه میرسد، جایگاه نماز درتکامل انسان بهتر معلوم میشود.
درس تواضع در پرتونماز
یکی از اسرار نماز این است که انسان خودبینی و تکبّر را درهم میشکند و درس تواضع و فروتنی در برابر خدا میآموزد. زیرا در هر شبانه روز در هفده رکعت نماز واجب 34 بار پیشانی بر خاک و زمین مینهد و به سجده میافتد که سمبل نهایت تواضع است و در سجده خود را همچون پرکاهی در میان اقیانوس بزرگ مینگرد، و خود را ناچیز و بندة کوچک خدا دانسته و هرگونه خودخواهی و غرور را از خود دور میسازد. بر همین اساس امام علی (u) میفرمایند: خداوند ایمان را به جهت پاک ساختن از شرک از آلودگی شرک و نماز را به خاطر دور شدن از تکبّر واجب کرده است.[8]
در بیان حکمت و فلسفة عبادات چون شیعه اعتقاد دارد که هیچ یک از دستورات اسلام بدون مصلحت نیست، قائل به حکمت و فلسفه برای احکام الهی میشوند. و اکثر اهل سنت هم قائل به این قول هستند و برای احکام الهی حکمت و فلسفه قائل هستند الا اشاعره از اهل سنت که قائل به این قول نیستند و لذا این موارد را به عنوان آثار عبادت بیان میکنند. پس در هر صورت در بین شیعه و سنی از جهت بیان حکمتهای نماز فرقی وجود ندارد. بخصوص مواردی که از آیات شریفة قرآن استفاده شدهاند.
منابع جهت مطالعة بیشتر:
1. ابواب رحمت ، ص 69تا ص 183،علی نمازی شاهرودی ، ناشر حاذق، چاپ سوم، 1362ش قم
2. سجادة عشق، ص 52تا ص62 ، صالحی حاجی آبادی، ناشر مؤلف، چاپ اول، 1377ش، قم
3. علم و ایمان ج3 ص 52 تا 59 گروه نویسندگان، ناشر الغدیر، چاپ اول، 1359 تهران
4. یکصد و چهارده نکته دربارة نماز، قرائتی، سازمان تبلیغات اسلامی ، چاپ چهارم، 1372ش تهران.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمد محمدی اشتهاردی ، نماز از دیدگاه قرآن و عترت ص 6، ناشرانتشارات نبوی
[2] . حسین موسوی راد لاهیجی، نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص7-8 ناشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
[3] . محمد محمدی اشتهاردی، نماز از دیدگاه قرآن و عترت ص 90-91، ناشرانتشارات نبوی
[4] . رعد/28
[5] . طه/14
[6] . معارج /19تا24
[7] . بقره/45-153
[8] . نهج البلاغه، حکمت 252
- [سایر] در رابطه شیعه و سنی از نظر اسلامی وحدت صحیح است یا اختلاف؟چرا؟
- [سایر] اهمیت و فلسفه دعا در چیست؟ اهل سنت چه دیدگاهی در مورد دعا دارند؟
- [سایر] چه تفاوتهایی میان وضوی شیعه و سنی وجود دارد و از نظر اهل سنت چه مواردی باعث بطلان وضو میشود؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا در صورت نبودن روحانی شیعی، عالم سُنّی میتواند نماز میّت شیعه را بخواند و با نبودن عالم سُنّی، آیا عالم شیعی میتواند بر میّت سُنّی نماز بخواند یا خیر؟
- [سایر] نظر شیعیان در مورد ائمه اربعه اهل سنت چیست؟
- [سایر] چرا شیعیان به هنگام سجده از مهر استفاده میکنند؟ تفاوت نظر اهل سنت و تشیع چیست؟
- [سایر] آیا فلسفه احکام در فقه اهل سنت هم بحث شده است یاخیر، لطفاً به نمونه¬های از آن اشاره نمایید ؟
- [سایر] جایگاه حاکم اسلامی از دیدگاه شیعه و اهل تسنن کلامی است یا فقهی؟ چرا؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کدام یک از موارد زیر صحیح است؟ الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوی مالی یا کیفری (چنان چه خواهان سنّی مذهب، و خوانده شیعه باشد). ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنی باشند.) ج) شهادت اهل سنّت در دعاوی مالی یا کیفری (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّی باشد.) د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّی مذهب باشد.) ه) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.
- [سایر] چرا سنی ها با مهر نماز شیعیان مشکل دارند؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.