عذاب اخروی صرفا عذاب روحانی نیست بلکه شامل جسم نیز میگردد ما معتقدیم که معاد روحانی و جسمانی است. چرا که: انسان موجودی دو ساحتی است که از دو بعد جسمانی و روحانی فراهم آمده به گونهای که هر دو در حقیقت او دخیلاند و چنین نیست که یکی (مثلاً بعد جسمانی) جنبه عارضی و موقتی داشته باشد البته بعد روحانی انسان در مقایسه با ساحت جسمانی او از نوعی اصالت برخوردار است اما فرعیت بعد جسمانی لزوما به معنای خروج آن از حقیقت ذات آدمی نیست از این رو به بعضی عذابهای جسمانی و روحانیدوزخ اشاره میگردد. عذابهای جسمانی دوزخ 1. آتش سوزان: مهمترین بعد عذاب دوزخ سوزانندگی آتش آن است و عموم اسامی دوزخ (مانند جحیم، سعید و سقر) به نوعی اشاره به این بعد از عذاب دارند. بیتردید آتش دوزخ تفاوتهایی اساسی با آتش دنیوی دارد از اینرو در قرآن به نار کبری (آتش بزرگتر) شهرتیافته است، (سوره اعلی 13 - 11). 2. غذا و نوشیدنی ناگوار. بر اساس آیات متعدد قرآنی به دوزخیان غذاهایی بسیار ناگوار و نوشیدنیهای تلخ و سوزان میخورانند که بر عذاب آنان میافزاید، (غاشیه 7 - 4). 3. لباس آتشین، لباس دوزخیان از جنس آتشسوزان است، (حج / 19). 4. بادهای کشنده و سایههای سوزان، (واقعه 44 - 41). 5. اسارت در غل و زنجیر، (غافر 72 - 71). عذابهای روحانی 1. حسرت بیپایان، اهل دوزخ پس از مشاهده تحقق وعدههای الهی و آگاهی از فرجام نامبارک خویش و سرانجام نیکوی بهشتیان به حسرتی جانکاه دچار میشوند که هیچگاه از شکنجه آن رهایی نخواهد داشت از اینرو روز رستاخیز یوم الحسرة نام گرفته است،(مریم / 39). 2. غم و اندوه بیکران، از دیگر آلام روحانی دوزخیان غم و اندوهی است که هماره روح و جان آنان را میآزارد به گونهای که تا ابد از شادی و شادمانی بی نصیب میشوند، (حج - 22). 3. رسوایی و ذلت بزرگ، از آنجا که احوال انسانها در روز رستاخیز در معرض مشاهده فرشتگان و انبیاء دیگر انسانها قرار دارد محرومیت دوزخیان از بهشت و افکنده شدن آنان در دوزخ که با آشکار شدن باطن آنان و ظهور حقیقت اعمالشان همراه است رسوایی و خواریجبرانناپذیری به دنبال دارد که همواره روح و جان آنان را میآزارد، (آلعمران - 192). 4. محرومیت از رحمت الهی. بی تردید بزرگترین نعمت و عذاب معنوی دوزخیان محرومیت آنان از الطاف و عنایات ویژه حق تعالی است آنان نعمت بزرگ حضور در بارگاه قرب پروردگار و مشاهده جمال او را از کف میدهند و از لقای حق بی نصیب میمانند و مشمولبیمهری و غضب او میگردند و چه عذابی بالاتر و دردناکتر از این خواهد بود؟، (بقره - 174؛ مطففین - 15؛ ر.ک: آموزش کلام اسلامی 2، محمد سعیدیمهر، صفحات 333 تا 329 -256). عذاب قبر جسمانی و روحانی است، ولی جسم و بدن برزخی معذب است نه بدن مادی و دنیایی. توضیح مطلب با توجه به دو نکته روشن میشود: 1 روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادی، خود را با بدن برزخی و قالب مثالی مییابد و میبیند، در واقع روح آدمی با رفتن از حیات دنیوی به حیات برزخی، بدن مادی خود را رها کرده و با بدن مثالی خود متحد میگردد، بدنی که متناسب بانظام برزخی بوده و اتحادش با روح قویتر از اتحاد آن با بدن مادی در زندگی دنیوی است. قالب مثالی موجود در خواب میتواند ما را به بدن برزخی تا حدودی هدایت کند چرا که هنگام خواب که تعلق روح به بدن مادی تا اندازهای کم میشود و از خدود مادی تا اندازهای آزاد میگردد، روح خود را با یک نوع تمثیل مثالی یافته و خود را با بدنی شبیه بدن مادی و دنیوی میبیند و این دلیل روشنی است که روح انسان در صورت عدم تعلق به بدن مادی یا تعلق کمتر، قدرت تمثل به بدن مثالی را دارد. انسان در هنگام خواب و خواب دیدن خودش را با همان بدن میبیند با همان شکل و تصویر و این حکایتگر وجود بدن مثالی و قالب برزخی است که با انتقال روح از این عالم مادی به نظام برزخی به وجود نیامده بلکه قبلاً هم در آن نظام وجود داشته ولی ما از آن محجوب بودهایم و اگر این حجاب را که تعلق و توجه به نظام مادی و مادیات است کنار زنیم هم اکنون نیز خود را در آن قالب مثال متمثل میبینیم چنانکه درخواب تا حدودی که تعلق روح به بدن مادی که میشود در عالم خواب و خواب دیدن در حالی که بدن مادی ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است. خود را با بدنی مشابه با این بدن یافته و سیرها و حرکتها و فهمها و دیدنیها و شنیدنیها و خوردنیها و خواستنها با آن داریم. (نک: استاد شجاعی، محمد، خواب و نشانهای آن، مقدمه و تدوین محمدرضا کاشفی، کانون اندیشه جوان، تهران، چاپ دوم، 1379، صص 5862) ناگفته نماند که از نظر روایات وجود بدن برزخی امری مسلم و قطعی است چنان که امام صادق(ع) فرمودند: (اما [ارواح مؤمنان [در بدنهایی شبیه بدنهای دنیوی آنان است) (بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119) یا در جای دیگری فرمودهاند: (ارواح انسانها به صورت جسدهای دنیوی در درختی در بهشتاند) (همان، ص 269، روایت 121) که هر دو حکایتگر وجود بدن برزخی و مثالی در عالم برزخ است. 2 میان قبر برزخی و قبر خاکی ارتباط خاصی حاکم است، یعنی میان روح انسان در برزخ و بدن مادی او در قبر خاکی ارتباط وجود دارد و این ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادی که در طول زندگی دنیوی با یکدیگر یک نوع اتحاد داشتهاند سرچشمه میگیرد که با قطع تعلق روح از بدن، پس از مرگ به کلی از میان نمیرود، بلکه یک نوع ارتباط در حد پایینتری میان روح برزخی و بدن خاکی و مادی وجود دارد البته نه در حد و اندازهای که در زندگی دنیوی و در دوران تعلق روح به بدن بود و نه با آن کیفیت و کمیت بلکه در میزانی ضعیفتر و با کم و کیفی دیگر، از همین رو قبر خاکی با قبر و عالم برزخی روح ارتباطی دارد که جاها و نقاط دیگر این ارتباط را ندارد و به همین جهت است که علیرغم حضور روح در عالمی فوق ماده، زمان و مکان [برزخ] توجه خاصی به بدن مادی و به نقطهای که بدن خاکی در آن است، دارد و بر اساس همین ارتباط میان قبر برزخی و قبر خاکی است که دستورات و احکام خاصی در باب قبر خاکی، تشییع جنازه، کفن، دفن، حرمت قبور، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامی وجود دارد. ناگفته نماند که این ارتباط میان روح انسان در برزخ و بدن مادی او در قبر خاکی در ساعت و روزهای اول مرگ، بیش از روزها و اوقات بعدی است و این به دلیل ألفت شدیدی است که روح با بدن مادی در این دنیا داشته که البته به تدریج با انس گرفتن روح با بدن برزخی و قالب مثالی از این توجه و ارتباط کاسته شده و ارتباط ضعیفی میان روح و بدن خاکی باقی میماند. با توجه به این دو نکته روشن میشود که روح ما از انتقال به عالم برزخ با بدن برزخی ما یا در عذاب است اگر اهل عذاب باشد یا در نعمت و بهجت است اگر اهل نعمت باشد. عذاب و نعمت متوجه به روح ما در قالب بدن برزخی است نه به بدن مادی و خاکی ما که در این عالم مادی در زیر خاک مدفون میباشد. این بدن مادی پس از مرگ نه حرکتی دارد و نه احوالی، اما در عین حال روح با قالب مثالی در همان حال، در عالم برزخ یا در عذاب وحشتناکی بسر میبرد و فریادش بلند که تصورش بسیار مشکل است، یا در نعمت و ابتهاج بسر میبرد که تصویر آن هم بسی مشکل است. اما از آنجا که گفتیم میان بدن مادی در زیر خاک با روح در قالب مثالی در عالم برزخ ارتباط ضعیفی وجود دارد، آن عذابها یا نعمتها تأثیر ضعیف و ناچیزی بر بدن مادی میگذرد ولی آنچه که در اصل در عذاب یا در نعمت است روح با قالب مثالی در عالم برزخ است. برخی میگویند: این که گفته میشود انسان پس از مرگ یا معذب است یا متنعم، چرا هنگامی که بدن مادی را در قبر میگذاریم و روی آن را میپوشانیم، پس از مدتی قبر را میشکافیم، هیچ خبری نمییابیم، نه از سوختن بدن و سوزش قبر خبری است و نه از مصفا گشتن آن، آنچه میبینیم تنها همان بدن خاکی است که در قبر با سکون کامل افتاده و هیچ اثری از آثار وحشت یا نعمت در آن نیست. برخی نیز دوربین در درون قبر کار میگذارند و مسائل آن را از هنگام دفن تا مدتی بعد دنبال میکنند ولی هیچ اثر و تغییر و تحولی که دلالت بر رنج یا شادی داشته باشد، نمییابند، تنها آنچه آنها از طریق دوربین فیلمبرداری مشاهده میکنند، همان بدن خاکی است که در کمال سکوت و سکون آرمیده است. آیا این امور دلالت میکند بر اینکه هیچ عقابی [چه خوب و چه بد] در کار نیست و فشار قبر، سؤال منکر و نکیر عذابها و نعمتها پوچ است و غیرواقعی؟ با توجه به توضیحات گذشته پاسخ این پرسش روشن است ولی در عین حال برای بهتر روشن شدن اصل پرسش شما و نیز پاسخ به این پرسش، توجه به خواب دیدن بسیار راهگشاست. اگر در خواب دیدن تأمل کنیم در خواهیم یافت که خواب دیدن چه آیت خوبی و چه حکایتگر عجیبی است از نسبت میان قبر خاکی و قبر برزخی، چرا که بدن شخصی که میخوابد و خواب وحشتناکی میبیند، به صورتی که آن را از خواب برخیزد خدا را شکر میکند که خواب بوده است، در این حالت که خواب میبینید در سکون و آرامش نیست؟ البته که چنین است، کسانی که کنار بدن این خواب بیننده حضور داشته باشند، بدن او را در هنگام خواب در کمال سکون و سکوت مییابند، به صورتی که اگر خواب بیننده، از خواب وحشتناک خود آنها را مطلع نکند، اینان آگاه نخواهند شد که در آن زمانی که آنها نظارهگر بدن ساکن و آرام این شخص بودهاند، او در چه عذابی و دهشتی بوده است بر عکسش را هم حساب کنید، بدن کسی که خواب فرحناک و دلپذیر میبیند نیز در کمال آرامش و سکون است و افرادی که در کنار او حضور دارند این امر را تصدیق خواهند کرد. این بهترین نشان است میان نسبت قبر خاکی و قبر برزخی که به ما میفهماند، میشود انسان در برزخ در حال نعمت یا وحشت باشد و در عین حال اثری در بدن خاکی او، در قبر از عذاب یا ابتهاج نباشد. البته گاهی که انسان خواب ترسناک و ناراحت کنندهای میبیند بدن او عرق میکند که اثری از خواب او بوده است ولی اولاً این امر همیشگی نیست. ثانیا میان عالم خواب و برزخ تفاوت است در عالم خواب ارتباط روح با بدن مادی کاملاً قطع نشده است ولی در عالم برزخ ارتباط روح با بدن مادی به کلی منقطع است مگر ارتباط بسیار محدود و ناچیزی که در صورت معذب بودن عذاب روح در عالم برزخ تأثیر چندانی در بدن مادی در زیر خاک که قابل مشاهده باشد، نخواهد گذاشت. (نک: خواب و نشانهای آن، صص 7175) اما اینکه ماهیت فشار و عذاب یا نشاط و شادی برزخی چیست، از گنجایش این مقال خارج است. (بهترین کتاب در باب مسائل برزخ برای مطالعه: استاد شجاعی، محمد، عروج روح، مقدمه و تدوین محمدرضا کاشفی، کانون اندیشه جوان، تهران، چاپ اول، 1379). (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100104943)
عذاب اخروی صرفا عذاب روحانی نیست بلکه شامل جسم نیز میگردد ما معتقدیم که معاد روحانی و جسمانی است. چرا که: انسان موجودی دو ساحتی است که از دو بعد جسمانی و روحانی فراهم آمده به گونهای که هر دو در حقیقت او دخیلاند و چنین نیست که یکی (مثلاً بعد جسمانی) جنبه عارضی و موقتی داشته باشد البته بعد روحانی انسان در مقایسه با ساحت جسمانی او از نوعی اصالت برخوردار است اما فرعیت بعد جسمانی لزوما به معنای خروج آن از حقیقت ذات آدمی نیست از این رو به بعضی عذابهای جسمانی و روحانیدوزخ اشاره میگردد.
عذابهای جسمانی دوزخ
1. آتش سوزان: مهمترین بعد عذاب دوزخ سوزانندگی آتش آن است و عموم اسامی دوزخ (مانند جحیم، سعید و سقر) به نوعی اشاره به این بعد از عذاب دارند. بیتردید آتش دوزخ تفاوتهایی اساسی با آتش دنیوی دارد از اینرو در قرآن به نار کبری (آتش بزرگتر) شهرتیافته است، (سوره اعلی 13 - 11).
2. غذا و نوشیدنی ناگوار. بر اساس آیات متعدد قرآنی به دوزخیان غذاهایی بسیار ناگوار و نوشیدنیهای تلخ و سوزان میخورانند که بر عذاب آنان میافزاید، (غاشیه 7 - 4).
3. لباس آتشین، لباس دوزخیان از جنس آتشسوزان است، (حج / 19).
4. بادهای کشنده و سایههای سوزان، (واقعه 44 - 41).
5. اسارت در غل و زنجیر، (غافر 72 - 71).
عذابهای روحانی
1. حسرت بیپایان، اهل دوزخ پس از مشاهده تحقق وعدههای الهی و آگاهی از فرجام نامبارک خویش و سرانجام نیکوی بهشتیان به حسرتی جانکاه دچار میشوند که هیچگاه از شکنجه آن رهایی نخواهد داشت از اینرو روز رستاخیز یوم الحسرة نام گرفته است،(مریم / 39).
2. غم و اندوه بیکران، از دیگر آلام روحانی دوزخیان غم و اندوهی است که هماره روح و جان آنان را میآزارد به گونهای که تا ابد از شادی و شادمانی بی نصیب میشوند، (حج - 22).
3. رسوایی و ذلت بزرگ، از آنجا که احوال انسانها در روز رستاخیز در معرض مشاهده فرشتگان و انبیاء دیگر انسانها قرار دارد محرومیت دوزخیان از بهشت و افکنده شدن آنان در دوزخ که با آشکار شدن باطن آنان و ظهور حقیقت اعمالشان همراه است رسوایی و خواریجبرانناپذیری به دنبال دارد که همواره روح و جان آنان را میآزارد، (آلعمران - 192).
4. محرومیت از رحمت الهی. بی تردید بزرگترین نعمت و عذاب معنوی دوزخیان محرومیت آنان از الطاف و عنایات ویژه حق تعالی است آنان نعمت بزرگ حضور در بارگاه قرب پروردگار و مشاهده جمال او را از کف میدهند و از لقای حق بی نصیب میمانند و مشمولبیمهری و غضب او میگردند و چه عذابی بالاتر و دردناکتر از این خواهد بود؟، (بقره - 174؛ مطففین - 15؛ ر.ک: آموزش کلام اسلامی 2، محمد سعیدیمهر، صفحات 333 تا 329 -256).
عذاب قبر جسمانی و روحانی است، ولی جسم و بدن برزخی معذب است نه بدن مادی و دنیایی. توضیح مطلب با توجه به دو نکته روشن میشود:
1 روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادی، خود را با بدن برزخی و قالب مثالی مییابد و میبیند، در واقع روح آدمی با رفتن از حیات دنیوی به حیات برزخی، بدن مادی خود را رها کرده و با بدن مثالی خود متحد میگردد، بدنی که متناسب بانظام برزخی بوده و اتحادش با روح قویتر از اتحاد آن با بدن مادی در زندگی دنیوی است. قالب مثالی موجود در خواب میتواند ما را به بدن برزخی تا حدودی هدایت کند چرا که هنگام خواب که تعلق روح به بدن مادی تا اندازهای کم میشود و از خدود مادی تا اندازهای آزاد میگردد، روح خود را با یک نوع تمثیل مثالی یافته و خود را با بدنی شبیه بدن مادی و دنیوی میبیند و این دلیل روشنی است که روح انسان در صورت عدم تعلق به بدن مادی یا تعلق کمتر، قدرت تمثل به بدن مثالی را دارد. انسان در هنگام خواب و خواب دیدن خودش را با همان بدن میبیند با همان شکل و تصویر و این حکایتگر وجود بدن مثالی و قالب برزخی است که با انتقال روح از این عالم مادی به نظام برزخی به وجود نیامده بلکه قبلاً هم در آن نظام وجود داشته ولی ما از آن محجوب بودهایم و اگر این حجاب را که تعلق و توجه به نظام مادی و مادیات است کنار زنیم هم اکنون نیز خود را در آن قالب مثال متمثل میبینیم چنانکه درخواب تا حدودی که تعلق روح به بدن مادی که میشود در عالم خواب و خواب دیدن در حالی که بدن مادی ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است. خود را با بدنی مشابه با این بدن یافته و سیرها و حرکتها و فهمها و دیدنیها و شنیدنیها و خوردنیها و خواستنها با آن داریم. (نک: استاد شجاعی، محمد، خواب و نشانهای آن، مقدمه و تدوین محمدرضا کاشفی، کانون اندیشه جوان، تهران، چاپ دوم، 1379، صص 5862)
ناگفته نماند که از نظر روایات وجود بدن برزخی امری مسلم و قطعی است چنان که امام صادق(ع) فرمودند: (اما [ارواح مؤمنان [در بدنهایی شبیه بدنهای دنیوی آنان است) (بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119) یا در جای دیگری فرمودهاند: (ارواح انسانها به صورت جسدهای دنیوی در درختی در بهشتاند) (همان، ص 269، روایت 121) که هر دو حکایتگر وجود بدن برزخی و مثالی در عالم برزخ است.
2 میان قبر برزخی و قبر خاکی ارتباط خاصی حاکم است، یعنی میان روح انسان در برزخ و بدن مادی او در قبر خاکی ارتباط وجود دارد و این ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادی که در طول زندگی دنیوی با یکدیگر یک نوع اتحاد داشتهاند سرچشمه میگیرد که با قطع تعلق روح از بدن، پس از مرگ به کلی از میان نمیرود، بلکه یک نوع ارتباط در حد پایینتری میان روح برزخی و بدن خاکی و مادی وجود دارد البته نه در حد و اندازهای که در زندگی دنیوی و در دوران تعلق روح به بدن بود و نه با آن کیفیت و کمیت بلکه در میزانی ضعیفتر و با کم و کیفی دیگر، از همین رو قبر خاکی با قبر و عالم برزخی روح ارتباطی دارد که جاها و نقاط دیگر این ارتباط را ندارد و به همین جهت است که علیرغم حضور روح در عالمی فوق ماده، زمان و مکان [برزخ] توجه خاصی به بدن مادی و به نقطهای که بدن خاکی در آن است، دارد و بر اساس همین ارتباط میان قبر برزخی و قبر خاکی است که دستورات و احکام خاصی در باب قبر خاکی، تشییع جنازه، کفن، دفن، حرمت قبور، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامی وجود دارد. ناگفته نماند که این ارتباط میان روح انسان در برزخ و بدن مادی او در قبر خاکی در ساعت و روزهای اول مرگ، بیش از روزها و اوقات بعدی است و این به دلیل ألفت شدیدی است که روح با بدن مادی در این دنیا داشته که البته به تدریج با انس گرفتن روح با بدن برزخی و قالب مثالی از این توجه و ارتباط کاسته شده و ارتباط ضعیفی میان روح و بدن خاکی باقی میماند.
با توجه به این دو نکته روشن میشود که روح ما از انتقال به عالم برزخ با بدن برزخی ما یا در عذاب است اگر اهل عذاب باشد یا در نعمت و بهجت است اگر اهل نعمت باشد. عذاب و نعمت متوجه به روح ما در قالب بدن برزخی است نه به بدن مادی و خاکی ما که در این عالم مادی در زیر خاک مدفون میباشد. این بدن مادی پس از مرگ نه حرکتی دارد و نه احوالی، اما در عین حال روح با قالب مثالی در همان حال، در عالم برزخ یا در عذاب وحشتناکی بسر میبرد و فریادش بلند که تصورش بسیار مشکل است، یا در نعمت و ابتهاج بسر میبرد که تصویر آن هم بسی مشکل است. اما از آنجا که گفتیم میان بدن مادی در زیر خاک با روح در قالب مثالی در عالم برزخ ارتباط ضعیفی وجود دارد، آن عذابها یا نعمتها تأثیر ضعیف و ناچیزی بر بدن مادی میگذرد ولی آنچه که در اصل در عذاب یا در نعمت است روح با قالب مثالی در عالم برزخ است.
برخی میگویند: این که گفته میشود انسان پس از مرگ یا معذب است یا متنعم، چرا هنگامی که بدن مادی را در قبر میگذاریم و روی آن را میپوشانیم، پس از مدتی قبر را میشکافیم، هیچ خبری نمییابیم، نه از سوختن بدن و سوزش قبر خبری است و نه از مصفا گشتن آن، آنچه میبینیم تنها همان بدن خاکی است که در قبر با سکون کامل افتاده و هیچ اثری از آثار وحشت یا نعمت در آن نیست. برخی نیز دوربین در درون قبر کار میگذارند و مسائل آن را از هنگام دفن تا مدتی بعد دنبال میکنند ولی هیچ اثر و تغییر و تحولی که دلالت بر رنج یا شادی داشته باشد، نمییابند، تنها آنچه آنها از طریق دوربین فیلمبرداری مشاهده میکنند، همان بدن خاکی است که در کمال سکوت و سکون آرمیده است.
آیا این امور دلالت میکند بر اینکه هیچ عقابی [چه خوب و چه بد] در کار نیست و فشار قبر، سؤال منکر و نکیر عذابها و نعمتها پوچ است و غیرواقعی؟
با توجه به توضیحات گذشته پاسخ این پرسش روشن است ولی در عین حال برای بهتر روشن شدن اصل پرسش شما و نیز پاسخ به این پرسش، توجه به خواب دیدن بسیار راهگشاست. اگر در خواب دیدن تأمل کنیم در خواهیم یافت که خواب دیدن چه آیت خوبی و چه حکایتگر عجیبی است از نسبت میان قبر خاکی و قبر برزخی، چرا که بدن شخصی که میخوابد و خواب وحشتناکی میبیند، به صورتی که آن را از خواب برخیزد خدا را شکر میکند که خواب بوده است، در این حالت که خواب میبینید در سکون و آرامش نیست؟ البته که چنین است، کسانی که کنار بدن این خواب بیننده حضور داشته باشند، بدن او را در هنگام خواب در کمال سکون و سکوت مییابند، به صورتی که اگر خواب بیننده، از خواب وحشتناک خود آنها را مطلع نکند، اینان آگاه نخواهند شد که در آن زمانی که آنها نظارهگر بدن ساکن و آرام این شخص بودهاند، او در چه عذابی و دهشتی بوده است بر عکسش را هم حساب کنید، بدن کسی که خواب فرحناک و دلپذیر میبیند نیز در کمال آرامش و سکون است و افرادی که در کنار او حضور دارند این امر را تصدیق خواهند کرد. این بهترین نشان است میان نسبت قبر خاکی و قبر برزخی که به ما میفهماند، میشود انسان در برزخ در حال نعمت یا وحشت باشد و در عین حال اثری در بدن خاکی او، در قبر از عذاب یا ابتهاج نباشد. البته گاهی که انسان خواب ترسناک و ناراحت کنندهای میبیند بدن او عرق میکند که اثری از خواب او بوده است ولی اولاً این امر همیشگی نیست. ثانیا میان عالم خواب و برزخ تفاوت است در عالم خواب ارتباط روح با بدن مادی کاملاً قطع نشده است ولی در عالم برزخ ارتباط روح با بدن مادی به کلی منقطع است مگر ارتباط بسیار محدود و ناچیزی که در صورت معذب بودن عذاب روح در عالم برزخ تأثیر چندانی در بدن مادی در زیر خاک که قابل مشاهده باشد، نخواهد گذاشت. (نک: خواب و نشانهای آن، صص 7175)
اما اینکه ماهیت فشار و عذاب یا نشاط و شادی برزخی چیست، از گنجایش این مقال خارج است. (بهترین کتاب در باب مسائل برزخ برای مطالعه: استاد شجاعی، محمد، عروج روح، مقدمه و تدوین محمدرضا کاشفی، کانون اندیشه جوان، تهران، چاپ اول، 1379). (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100104943)
- [سایر] عذاب جهنم چگونه بوده و آیا قابل مقایسه با عذاب های دنیایی است ؟
- [سایر] چرا قر آن از عذاب جهنم به عنوان «عذاب غلیظ» یاد می کند؟
- [سایر] منظور از تکوینی بودن عذاب جهنم چیست؟
- [سایر] چگونه در قرآن، مرگ و عذاب های جهنم جزو نعمت های الهی به حساب آمده است؟
- [سایر] چگونه در قرآن، مرگ و عذاب های جهنم جزو نعمت های الهی به حساب آمده است؟
- [سایر] آیا انسان های گنه کار پس از چشیدن عذاب در جهنم وارد بهشت می شوند؟
- [سایر] آیا همیشگی بودن عذاب جهنم در مقابل چند ده سال گناه، غیر عادلانه نیست؟
- [سایر] آیا عذاب جهنم و نعمت بهشتی، مانند چیزهایی است که در این دنیا احساس میکنیم؟
- [سایر] مجرمین برای رهایی از عذاب و آتش دوزخ چه تلاشهایی می کنند؟
- [سایر] در دوزخ، عذاب الهی از چه سمتی مجرمان را فرا می گیرد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکیاتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد وزلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها، یک نماز آیات بخواند؛ مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد؛ انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند؛ مثلا اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود؛ باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله سیستانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد، و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بروجردی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بهجت] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر در بین نماز یومیه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است یا نماز آیات فوری بر عهده اوست، چنانچه وقت نماز یومیه تنگ باشد، باید آن را تمام کند، بعد نماز آیات را بخواند؛ و الّا باید آن را بشکند و اول نماز آیات، بعد نماز یومیه را به جا آورد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه اموری که نماز آیات برای آنها واجب است مکرر اتفاق بیفتد واجب است برای هریک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثل این که چند بار زلزله شود، یا گرفتن خورشید با زلزله همراه گردد، اما اگر در بین نماز آیات این امور واقع شود همان یک نماز آیات کافی است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد ، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند ، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود ، بایددو نمناز آیات بخواند .
- [آیت الله سبحانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.