بعدازرحلت پیغمبر(ص)اهل بیت (ع)چطورازمرزهای اعتقادی دفاع کردندباتحلیل جامع ومعرفی کتاب درعصراهل بیت ع کوفه شام و... .
بعدازرحلت پیغمبر(ص)اهل بیت (ع)چطورازمرزهای اعتقادی دفاع کردندباتحلیل جامع ومعرفی کتاب درعصراهل بیت ع کوفه شام و... . پاسخ: پس از رحلت رسول خدا(ص), و غصب خلافت توسط خلفا و نیز گسترش فتوحات اسلامی در بلاد دوردست، بیم آن می رفت که بدعتها و نیز اندیشه های ملحدانه وارداتی با فرهنگ اسلامی در آمیزد. نسل جوان که رسول خدا(ص) را درک نکرده, بود و در عصر حاکمیت های پس از پیامبر(ص) دیده به جهان گشوده بود, مورد تهاجم اعتقادی و فرهنگی قرار گرفته بود. امامان معصوم علیهم السلام با شیوه های مختلف در معرفی دین تلاش می ورزیدند و به معرفی داده های غلط و بدعتها می پرداختند. افکاری که ارزش های اسلامی را تهدید می کرد عبارت بود از: الف دنیاگرایی انسان دین دار به دنبال دنیا نمی رود و بدان دل نمی بندد, بلکه آن را نردبان ترقی برای رسیدن به معنویات و کسب پاداش اخروی قرار می دهد. دینداری همیشه و همه جا با دنیا داری همراه نیست. آن کس که در بند حفظ دنیاست, از دین داری چیزی نمی داند. دین داران برای حفظ زخارف دنیوی هرگز ایمان خود را از کف نمی دهند. هیچ گاه برای از دست دادن منافع این جهانی, اندوهگین نمی شوند, آرامشی در سویدای دل مومنان است که از هیچ خطری برآشفته نمی شوند. (1) دنیاگرایی صاحبانش را به ورطه سقوط می کشاند. از این رو اهل بیت علیهم السلام پیروان خود را نسبت به عواقب دنیا دوستی افراطی, هشدار می دهند. امام علی(ع) در این زمینه فرمود: دنیا را محافظ دین خود بشمارید, اما هرگز با دین از دنیای خود پاسداری نکنید. (2) آن حضرت در این حدیث کوتاه, اصل برتری معنویات بر دنیا را نشان می دهد. نیز آن حضرت فرمود: هنگامی که حادثه ای روی می دهد, اموال خود را سپر جان هایتان قرار دهید. هرگاه حادثه و دشواری پیش میآید, جان هایتان را سپر دینتان کنید و بدانید که نابود شده کسی است که دینش از دست رفته باشد. (3) ب ضعف اعتقادی و فقر فرهنگی پس از رحلت رسول خدا(ص) همه چیز دگرگون شد, حتی رهبری امت اسلامی. بسیاری از تازه مسلمان ها پیامبر اسلام را درک نکرده بودند و بسیاری نیز به خاطر بعد مکانی با مدینه, نتوانسته بودند مدت زیادی در محضر پیامبر(ص) با احکام و معارف اسلامی آشنا شوند. بدین خاطر مسلمانان با بسیاری از سوالات رو به رو شدند و جز ائمه علیهم السلام کسی توان پاسخ گویی به آن ها را نداشت. فقر اعتقادی در روزهای نخست پس از رحلت پیامبراکرم(ص) نامحسوس بود اما به مرور زمان, فاجعه های دردناکی به بار آورد. دشمنان دین که متفرق شده بودند و یا ماسک دین به چهره زده بودند, با تفسیرهای مادی از دین, ضربه های غیر قابل جبرانی بر فرهنگ اسلامی مردم وارد آوردند. ائمه علیهم السلام با تمام توان به مبارزه با انحرافات عقیدتی برخاستند. نقش فعال و مثبت پیشوایان را در زمینه بارور کردن زمینه های اعتقادی اسلامی, می نگریم که چگونه این پاکباختگان راه الله چون سدی محکم جلوی سیل انحرافات و امواج سهمگینش می ایستادند و نمی گذاشتند امت اسلامی از دستاوردهای اصیل اسلامی در ابتدای حرکت راهشان, جدا بمانند. این بزرگواران با علم گسترده شان زمینه را طوری فراهم ساختند که هرگونه نقشه خائنانه ای که علیه اسلام و مسلمین طرح می شد, خنثی نمودند و جامعه نوبنیاد اسلامی را از هرگونه انحراف حفظ کردند. (4) این رسوبات فکری که پس از رسول خدا(ص) در جامعه اسلامی به وجود آمد, با گرایش های مادی, عواطف, حیات اخلاقی و اجتماعی آن ها ترکیب یافت. این حالت منفی و بی قیدی به باورهای دینی که ناشی از ضعف اعتقادی بود, از نسل قبل به نسل های بعدی منتقل شد. نقش تاریخی اهل بیت علیهم السلام اهل بیت علیهم السلام رهروان صدیق راه پیامبر(ص) بودند, که در ستیز دین و دنیا, جانب حقیقت دین را گرفتند و لذایذ مادی را رها کردند. تنها آن ها بودند که در طول حیات پربار خویش, با همه دشواری ها و سختی هایی که از جانب دشمنان برآن ها وارد شد, از گوهر عشق الهی غافل نماندند و به ترویج دین پرداختند. آن ها در این راستا چون رسول خدا(ص) همه رنج ها را به جان خریدند. اهل بیت علیهم السلام تنها وارث دین و آشنا به حقایق آن بودند. از این رو ناگزیر بودند که مکتب را از روند تخریبی نجات دهند: مسلمانان از نظر ایدئولوژی به پایه پیامبر(ص) نرسیده بودند, تا نسبت به آینده کاملا بی طرفانه و صد درصد طبق اصول دعوت اسلامی, اقدام کنند, مگر نه این که هنوز تعصبات منطقه ای میان اهل مکه و مدینه, کاملا ریشه کن نشده بود! علاوه براین خطر, خطر دیگری هم وجود داشت که آینده اسلام را تهدید می کرد, و آن وجود دسته ای متشکل و متظاهر به اسلام, در زمان پیامبر خدا(ص) بود. این عده به ظاهر مسلمان بودند, کفر خود را مخفی داشته و همه سعی و کوشش خود را در برافکندن اسلام, مصرف می داشتند. قرآن این دسته را ((منافق)) می خواند. و اگر افرادی که در فتح مکه از روی ناچاری اسلام آوردند که به هیچ وجه اسلام آوردنشان متکی به عقیده و ایمان نبود. اضافه کنیم, به سهولت می توانیم اندازه خطری را که بعد از پیامبر(ص) متوجه عالم اسلام می شد, نشان دهیم.))(5) اینان چون عرصه را از رهبری لایق مثل رسول خدا(ص) خالی دیدند, برای رسیدن به مقاصد خویش دست آوردهای پیامبر اکرم(ص) را بازیچه گرفته بودند. امت اسلامی روز به روز از حقیقت اسلام فاصله می گرفتند. در این رهگذر مفسر واقعی اسلام غیر از اهل بیت علیهم السلام کسی نمی توانست باشد. اهل بیت علیهم السلام در نگرش دینی تاریخی, متصل به سلسله هادیان و رسولان خدایی و حافظ رسالت آخرین سلسله رسولان می باشند. لازمه این مسئولیت تاریخی صیانت از کیان دین در برابر بدعت گذاران است. رسول خدا(ص) فرمود: هرگاه بدعت ها آشکار شود, دانا باید دانش خویش را آشکار کند.... (6) امامان معصوم علیهم السلام به مبارزه با تحریفگران دین برخاستند. حضرت محمد(ص) در این باره فرمود: در میان هر نسلی از امتم, مردانی عادل از اهل بیتم وجود دارند, که تحریف های گمراهان و کژرویهای باطل روان و تإویل جاهلیت را از این دین دور می سازند. هان! امامان شما رسولان شما به سوی خدایند. پس دقت کنید که چه کسانی را رسولان خود قرار می دهید. (7) اهل بیت علیهم السلام و پیگیری آرمان واحد اهل بیت علیهم السلام در طول حیات پربار خویش, از راه های مختلف به صیانت از دین پرداختند. اهل بیت علیهم السلام تنها به مبارزه ی منفی علیه دشمنان مکتب بسنده نکردند, بلکه تلاش کردند تا اسلام اصیل را در همه ابعاد آن به جامعه معرفی نمایند; امامی, سنگر جهاد و قیام مسلحانه را انتخاب می کرد و امامی دیگر, نیایش را اسلحه خود قرار می داد. برخی از ائمه علیهم السلام با تربیت شاگردان, به احیای دین می پرداختند. راه های دفاع از دین متفاوت بود; اما همه در تحقق یک هدف تلاش می ورزیدند: می نگریم که درحالات و خصوصیات رفتارشان اختلافاتی به ظاهر متباین وجود دارد و هریک نقشی و برنامه ای متفاوت با دیگری داشته اند. امام حسن(ع) با معاویه صلح می کند, در حالی که امام حسین(ع) با یزید به جنگ بر می خیزد و کشته می شود, حضرت سجاد(ع) را می نگریم که زندگانی اش همراه با دعا و نیایش می گذرد و در این بین, زندگانی امام باقر(ع) یک زندگانی به تمام معنا توام با نشر علم حدیث و فقه است. اما اگر از دید دوم بنگریم و زندگانی ایشان را به شکل یک کلی مرتبط به هم, با خصوصیات مربوط به خودش بنگریم, ملاحظه می شود که زندگانی همه ایشان, یک حرکت واحد بوده و یک زلال جاری در تاریخ است... هرگاه در جامعه انحرافی در احکام اسلامی رخ می داد و یا جامعه دچار مشکلاتی می شد که حیثیت اسلام به خطر می افتاد و حکام زمان از حل آن عاجز می گشتند, ائمه علیهم السلام با بینش های پرفروغ خود, به دفع آن انحراف پرداخته و خطر را خنثی می کردند. (8) اهل بیت علیهم السلام همواره مراقب اوضاع جاری جامعه اسلامی بودند و هرکدام با اسلوب ویژه ی عصر خویش, یک خط فکری را تعقیب می کردند. امام باقر و امام صادق علیهما السلام در فراگیرترین سطح, به مطرح ساختن معارف اسلامی به ویژه در زمینه های فقهی و شناساندن احکام شرعی و معارف الهی در بالاترین حد امکان اهتمام می ورزیدند. امام رضا(ع) بیشترین اهتمام و کوشش خود را در زمینه اعتقادی متمرکز می نماید و بر استواری و تثبیت اصول و معیارها تإکید می کند... مامون به گردآوردن علما و اهل کلام خصوصا از معتزله که اهل محاجه, جدل و موشکافی مسائل بودند. اهتمام می ورزید, تا آنان امام رضا(ع) را محاصره کنند و در گفتگوها و مباحثاتشان آن حضرت را در خصوص بزرگ ترین مدعای خود و پدرانش که داشتن علم خاصی به علوم و آثار پیامبراکرم(ص) بوده, شکست بدهند. هدف نهایی او این بود که با شکست یافتن امام رضا(ع) در مسئله امامت, مذهب تشیع سقوط کند و برای همیشه ستاره شیعه و امامان شیعه, خاموش گردد. (9) امام رضا(ع) مانند دیگر معصومان علیهم السلام در برابر شگردهای دشمنان ایستاد و با استدلال منطقی و خرد پسند از یک سو, ماجراجویان فکری را اقناع ساخت و از سوی دیگر, دین را از انحراف نجات بخشید. علی رغم توطئه دشمنان اهل بیت علیهم السلام آن ها روز به روز محبوب تر می گردیدند. دشمنان اسلام پس از رحلت رسول خدا(ص) توانستند شیوه اجرای احکام خدا را تغییر دهند و حضرت علی(ع) و فرزندانش را از مرکز هدایت جامعه دور سازند. اهل بیت علیهم السلام با استفاده از شیوه های مناسب با اوضاع سیاسی, به اصلاح باورهای دینی پرداختند و مرزهای اعتقادی جامعه را پاسداری کردند. اهل بیت علیهم السلام در پاسداری از مرزهای عقیدتی جامعه ابزارهایی را به خدمت گرفتند که اینک به معرفی آن ها می پردازیم. ابزار پاسداری از دین 1 حفظ وحدت دشمنان اسلام همواره از همبستگی امت اسلامی در هراس بوده اند. آن ها می خواستند با در هم شکستن روح همگرایی در جامعه, ریشه دین را در قلوب امت بخشکانند. دوران دشواری که امام علی(ع) برای حفظ دین پشت سرگذاشت, جامعه را از خونریزی نجات داد و دین را پاسداری نمود. سکوت حضرت علی(ع) در آن مقطع حساس از حیات اسلام برای حفظ وحدت جامعه بود. شهادت آرزوی حضرت علی(ع) بود. و از مرگ ترسی نداشت. آن حضرت در جواب ابو سفیان, که امام(ع) را به قیام تشویق می کرد, چنین فرمود: به خدا سوگند! پسر ابوطالب انسش به مرگ بیشتر از انس طفل به پستان مادر است.(10) حضرت علی(ع) قیام را در آن موقعیت به ضرر دین می دانست. بدین خاطر حاضر به قیام نشد. طبعا هر کس می خواهد بداند, آنچه علی(ع) در باره آن می اندیشید, آنچه علی(ع) نمی خواست آسیب ببیند, آنچه علی(ع) آن اندازه برایش اهمیت قائل بود, که چنان برایش رنج جانکاهی را تحمل کرد, چه بود؟ حدسا باید گفت, آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است, مسلمین قوت و قدرت خود را, که تازه داشتند به جهانیان نشان می دادند, مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه آنان بود. موفقیت های محیرالعقول خود را در سال های بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند. علی القاعده, علی(ع) به خاطر همین مصلحت, سکوت و مدارا کرد. اما مگر باور کردنی است, که جوانی 33 ساله, دورنگری و اخلاص را تا آن جا رسانده باشد و تا آن حد بر نفس خویش مسلط و نسبت به اسلام وفادار و فانی باشد که به خاطر اسلام, راهی را انتخاب کند که, پایانش محرومیت و خرد شدن خود او است.(11) حضرت علی(ع) در بدر, احد, خندق و خیبر به نبرد با دشمنان پرداخت ولی پس از غصب خلافت به خاطر ((حفظ وحدت)) سکوت می کند; در از خود گذشتگی تا آن جا پیش رفت که هنگامی که حضرت علی(ع) را برای بیعت به طرف مسجد می بردند, یک مرد یهودی که این وضع را مشاهده می کرد, بی اختیار زبان به تهلیل شهادت گشود و مسلمان شد. چون علت آن را پرسیدند, گفت: این شخص را می شناسم, این همان کسی است که وقتی در میدان های کارزار ظاهر می شد, دل قهرمانان را ذوب کرده و لرزه براندامشان می افکند. او همان کسی است که قلعه های مستحکم خیبر را گشود و درب آهنین آن را, که از سنگینی به وسیله چندین نفر, بازو بسته می شد, با یک تکان از جایگاهش برداشت و به زمین انداخت. اما حالا که در برابر آشوب یک عده سکوت کرده است, بی حکمت نیست. سکوت او به خاطر حفظ دین اوست و اگر این دین حقیقت نداشت و بر حق نبود, او در برابر این اهانت ها, صبر و تحمل نمی کرد. بدین جهت, حق بودن اسلام بر من آشکار گردید و مسلمان شدم. (12) امام حسن(ع) نیز برای حفظ مصالح عامه امت اسلامی, صلح تحمیلی را پذیرفت. آن حضرت در پاسخ شیعیان ناراضی از صلح, چنین فرمود: ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند. از این جهت خواستم با مصالحه ای که صورت گرفت, دین حفظ گردد.(13) امام حسن(ع) با پذیرش صلح تحمیلی, که منظورش حفظ وحدت مسلمانان بود, از هجوم بیگانگان و نابودی اسلام جلوگیری نمود. معاویه در سال چهل و یکم به شام باز گشت و خبر یافت که لشکر روم با سپاهیان بسیار, راه جنگ را در پیش گرفته است. پس ترسید که او را از آنچه به تدبیر و رسیدگی آن نیازمند است, باز دارد. کسی را نزد رومیان فرستاد و بر صد هزار دینار, با آنان صلح کرد. (14) 2 نیایش و تقویت ارتباط معنوی رسیدن به کمال جز در سایه پرستش و نیایش به پیشگاه خدا میسر نیست. نیایش خالصانه عظیم ترین تحولات روحی را به وجود میآورد و در پرتو آن, باورهای اعتقادی افزایش می یابد.نیایش در فرهنگ دینی از مفهوم ژرفی برخوردار و تجلی همه زیبایی ها و میل های باطنی انسان است.متون نیایشی که از زبان اهل بیت علیهم السلام نقل شده, سرشار از مفاهیم والایی است. ائمه علیهم السلام امت اسلامی را به مناجات عاشقانه و اظهار نیاز و تمنا به آستان ربوبی فرا می خواندند.مسلمانان در سایه پیوند معنوی با ماورای مادیات, قادر خواهند بود به پاسداری از مرزهای عقیدتی بپردازند. ائمه علیهم السلام در ادعیه نورانی خود, که آکنده از تضرع و نجوای عاشقانه است, می کوشند تا تنفر خود را نسبت به دشمنان شریعت در قالب دعا بیان کنند.مسلمانان در پرتو نیایش به عروج روحانی می رسند. نیایش یک معراج معنوی است که انسان در آن مجذوب مبدإ جهان می گردد. در این مقام روحانی فکر راه ندارد. فلاسفه و مردان علم برای فهم آن و نیل به این مرحله عاجزند.(15) بدین خاطر امامان معصوم علیهم السلام, به ویژه امام سجاد(ع) از دعا به عنوان روشی موثر در دفاع از ایمان جامعه و پیروان خویش استفاده کردند و انواع دعاها را به یاران خود آموختند. 3 تقیه ائمه علیهم السلام در دوران خفقان, روش مبارزه مخفیانه را در پیش گرفتند: از آن جا که کارهای ائمه بیشتر رنگ تقیه داشت, یعنی سری و مخفیانه صورت می گرفته, پس از مدت ها بر ملا نمی شد و لذا بر دوستداران اهل بیت علیهم السلام لازم بود, که از نقشه هایی که امامان علیهم السلام طرح می کردند, به زودی پرده بر ندارند. (16) ائمه فعالیت های فرهنگی خود همانند ترویج مبانی مکتب و معرفی چهره دشمنان دین که در صدد ضربه زدن به ارزشهای دینی بودند. را به صورت مخفی انجام می دادند: آن حضرات اهتمام ورزیدند تا فعالیت های ایشان به طور سری انجام گیرد و در بازداشتن شیعیان خود از انتشار و علنی ساختن این فعالیت ها, پافشاری می نمودند و آشکار نمودن فعالیت ها را گاهی خروج از دین و گاهی مساوی با گشتن امام(ع) به عمد و زمانی دچار شدن به مصیبت و گرفتار آمدن به داغی آهن و محبوس گشتن در زندانها و ... اعلام می داشتند. ناتوانی شیعیان در پوشاندن و حفظ اسرار و اینکه برنامه خود را فاش و مسائلشان را به صورت علنی و بی پرده مطرح ساختند, نه تنها فرصت را از کف شیعیان ربود, بلکه خلفای عباسی را متوجه حقیقت آنچه می گذشت, نمود و آنان به میزان تإثیر فکر ائمه علیهم السلام در میان مردم, واقف شدند و آنها نه تنها مراقبت و کنترل حرکات شیعیان بخصوص ائمه علیهم السلام را شروع کردند , بلکه ائمه علیهم السلام و بسیاری از شیعیان ایشان, به دست آنان (عباسی ها) به مصائب و سختی های گوناگون گرفتار شدند. ((تقیه))(17) سپر دفاعی مومن در برابر دشمنان است تا بدان وسیله, خود و دینش را حفظ نماید. قرآن در این باره چنین گفته است: مرد با ایمانی از آل فرعون, که ایمان خود را کتمان می نمود در دفاع از موسی(ع) بر آمده, گفت: آیا می خواهید کسی را به قتل برسانید که می گوید, پروردگار من خدا است, در حالی که دلائل روشن از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟ (18) تقیه در صورت وجود خطر, لازم است, اما اظهار ننمودن عقیده و عدم ترویج آن اگر سبب فراموشی دین در جامعه گردد, حرام است: البته نمی توان انکار کرد که در بعضی از موارد, تقیه کردن حرام است. آن جایی است که اساس دین و اسلام و قرآن و یا نظامهای اسلامی به خطر بیفتد. در چنین مواردی باید عقاید را اظهار نمود, هر چند انسان قربانی اظهار عقیده اش می شود. معتقدیم قیام امام حسین(ع) در روز عاشورا و کربلا درست در راستای همین هدف بود. زیرا بنی امیه اساس اسلام را به خطر افکنده بودند و قیام امام(ع) پرده از کار آنان برداشت و جلوی خطر را گرفت. (19) 4 - دستگیری مستمندان همدردی و شرکت عملی در غم مستمندان از ویژگی های اهل بیت علیهم السلام است.فرد محروم آن گاه که در کنار افراد مرفه قرارمی گیرد، رنج هایش زیاد می گردد.تهیدستی و از سوی دیگر احساس عقب ماندگی از اطرافیان، هماره همراه هم هستند. از نگاه محرومان عده ای که هیچ مزیتی برآن ها ندارند، دارای امکانات فراوان هستند.آن ها همیشه تماشاگر شکاف های طبقاتی درجامعه هستند. مردان الهی می کوشند به کمک افرادمستضعف بشتابند. آن ها می کوشند وضع ناهنجار جامعه را دگرگون کنند یا به ترمیم آن بپردازند; این تلاش پیمانی است که خداونداز دانایان گرفته است. پارسایان تلاش می کنند که مانندمحرومان زندگی کنند. این سیره عملی آن هابه خاطر از بین بردن احساس حقارت درمستمندان است. با وجود دسترسی امام علی علیه السلام به مواهب مادی، آن حضرت از نظرخوراک، پوشاک و... به کم ترین ها قناعت می کرد. امام علی علیه السلام در پاسخ به کسانی که پیشنهاد بهره برداری بهتر از لباس و غدا راطرح می کردند، می فرمود: (من بدین خاطراین طور زندگی می کنم که فقرا و مستمندان بادیدن پیشوای خویش، احساس حقارت نکنند.) هر گاه نیازمندان در جامعه افزایش یابند،دزدی، رشوه و بسیاری از ناهنجاری ها رایج می گردد. در این شرایط اگر پیشوایان دینی همانند اهل بیت علیهم السلام، از مستمندان دستگیری کنند، سبب دل گرمی آن ها به مکتب می شود. کمک به محرومان با تقویت ارزش های دینی و کاهش مفاسد اخلاقی واقتصادی همراه است. اهل بیت علیهم السلام از راه کمک های مادی به محرومان، جامعه را به سوی ترویج ارزش های دینی رهنمون می ساختند. امام علی علیه السلام شب ها مخفیانه برای فقرانان، خرما و غذا می برد. آن حضرت در باره وظیفه پیشوایان نسبت به توده های رنج کشیده چنین فرمود: (خداوند بر پیشوایان دادگر فرض کرده است که زندگی خود را باطبقه ضعیف تطبیق دهند، تا رنج فقرمستمندان را ناراحت نکند). (20) زرق و برق دنیا هیچ گاه اهل بیت را فریفته نساخت. آنان هر چه در کف داشتند به دیگران می بخشیدند. 5 - تبیین صحیح دین دین محوری، دیرینه ترین نیازانسان هاست. اگر دانشمندان دست از معرفی حقیقت دین بر دارند مفاهیم دینی از جامعه دور می ماند و بشریت بزرگ ترین زیان رامی بیند. اهل بیت علیهم السلام با درک این واقعیت، سعی داشتند تا امت اسلامی را به افق های روشن نزدیک سازند. تعلیم و تربیت صحیح اهل بیت علیهم السلام اندیشه دینی را با احساسات راستین همراه ساخت و حرکت در پرتواندیشه دینی را امکان پذیر ساخت. امامان معصوم علیهم السلام هرگاه می دیدند که وزش بادهای مصلحت اندیشی، بی اعتقادی به باورهای دینی، شهرت پرستی و مادی گرایی، نیروهای مسلمان را از ورود به عرصه های زندگی سالم دینی باز می دارد، زمینه بیداری و تعهدآگاهانه را نسبت به مکتب به وجود می آوردند: (چون امام چهارم علیه السلام در عصر اختناق زندگی می کرد، نمی توانست مفاهیم مورد نظرخود را به صورت آشکار و صریح بیان کند، ازاین رو از شیوه موعظه استفاده می کرد. مردم را از طریق موعظه با اندیشه درست اسلامی،آشنا می کرد. این اندیشه را که در اثر تبلیغات حاکمان جائر در طول زمان به فراموشی سپرده شده و یا تحریف گشته بود، به صورت اول و اصیل خود به یاد مردم می آورد و توده مردم و جامعه اسلامی را - تا هر مقدار که می توانست.- با حقایق و تعالیم اسلام آشناساخت. عصر امام صادق علیه السلام; در این عصر بر اساس شرایط خاص تاریخی، جنبش های فکری به وجود آمده بود، و لذا شور و شوق خاص علمی در جامعه اسلامی و غیر اسلامی، به وجودآمده بود. علوم مختلف اعم از علوم اسلامی همچون علم قرائت قرآن، علم تفسیر، علم حدیث، علم فقه، علم کلام و یا علوم بشری،مانند طب، فلسفه، نجوم، ریاضیات و... پدیدآمده بود; به طوری که هر کس متاعی فکری که داشت به بازار علم و دانش عرضه می کرد. بنابر این تشنگی علمی عجیبی به وجودآمده بود و لازم بود که امام صادق علیه السلام به آن پاسخ گوید.) (21) در نیمه دوم قرن اول هجری در باورهای اعتقادی امت اسلامی دگرگونی پدید آمده بود. امام صادق علیه السلام در این مقطع حساس ازتاریخ اسلام، دو راه بیشتر نداشت; یا رهبری امت اسلامی را از نظر سیاسی و نظامی به عهده بگیرد و قیام کند و یا در خانه و مسجدبنشیند و پایه های فکری مکتب اسلام را درجامعه مستحکم سازد و به تربیت شاگردان اهتمام ورزد. به نظر امام صادق علیه السلام راه اول بی نتیجه می نمود، ولی راه دوم اثرات عمیق در جامعه می گذاشت. بدین خاطر آن حضرت در قالب تربیت شاگردان به تبیین صحیح مبانی مکتبی اقدام نمود. 6 - تجسم عملی دین اندیشه اسلامی با رفتارها و مقیاس های عملی قابل شناخت است. یکی از زمینه های بقاء دین تحقق احکام دینی در جامعه است.رفتارهای عملی اثرات جاودانه بر شخصیت اخلاقی و اجتماعی مسلمانان دارد. 1 - گذشت انسان ها همواره دچار لغزش می گردند.تنها معصومان به کژی نمی گرایند. خداوند ازتقصیر بندگانش می گذرد. بندگان صالح پروردگار نیز از لغزش دیگران می گذرند. با این سلوک از یک سو، لغزش افراد و اثر سوء آن کاهش می یابد و از سوی دیگر، ارزش های دینی تقویت می شود. امام علی علیه السلام به مالک اشتر می فرماید: (با مردم چونان درنده ای تندخوی مباش که خوردن آنان را غنیمت بشماری، زیرا مردم دو گروهند: گروهی برادران تو در دین و پاره ای همسان تو درخلقت. از آنان لغزش سر می زند و مشکلات برایشان پیش می آید. به عمد و خطا، به دست آنان گناهانی صادر می شود. تو آنان را موردعفو و بخشش قرار ده، همانسان که دوست داری خداوند تو را مورد عفو و بخشش قراردهد.) (22) حضرت علی علیه السلام پس از پیروزی درجنگ جمل، از اسیران قول گرفت که بار دیگرتوطئه نکنند سپس آن ها را بخشید و آزاد نمود. 2 - اخلاص در نظام ارزشی اسلام، خلوص نیت ازجایگاه رفیعی بر خوردار است. اهل بیت علیهم السلام نمونه کاملی از آن هستند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به اباذر فرمود: (ای اباذر! در هر عملی، حتی درخواب و خوراک نیت پاک داشته باش.) (23) اهل بیت علیهم السلام ذات حق را در یافته بودند و به حقیقت جهان آشنا بودند. از این رو، تبلوربخش اندیشه دینی در قالب عمل بودند.مسلمانان از اخلاص و صفای باطن آنان درس می گرفتند و به ارزش های مکتبی بیشترتمایل پیدا می کردند. 3 - سخاوت اهل بیت علیهم السلام با بخشش های خود، قلوب مردم را نسبت به دین متمایل می ساختند.امام علی علیه السلام در باره تاثیر بخشش ها بر مردم،فرمود: (به سبب بخشش، آزادگان مطیع وفرمانبردار می گردند.) (24) بدین خاطر، امام حسن علیه السلام دو یا سه بار تمام اموال خودش را بافقرا تقسیم کرد. (25) 4 - تواضع لازمه نفوذ در قلوب، بر خورد متواضعانه است. اهل بیت علیهم السلام در شرایطی که نمی توانستند به طور مستقیم به معرفی مبانی دینی بپردازند، از راه تواضع و فروتنی -که جلوه دین در قالب عمل بود.- به ترویج ارزش های دینی می پرداختند. در عصری که حاکمان و کار گزاران آن ها بر مردم ستم می کردند و فشارهای سیاسی، روانی واقتصادی سوء تفاهمات را در جامعه افزایش می داد و هر روز فاصله طبقاتی گسترش می یافت و دین توجیه گر سلطه طبقه حاکم می گردید; اهل بیت علیهم السلام با عمل خویش نشان می دادند (که همه به تعبیر پیامبراکرم صلی الله علیه وآله مانند دندانه های یک شانه، دارای حقوق برابر بوده، و باید بدون هیچگونه برتری و امتیازی، در حقوق انسانی با هم زندگی کنند و برتری و امتیازها تنها درمقیاسهای الهی قابل قبول است و آن هم فقط بر مبنای عمل صالح که بر بنیاد پارسایی،دانش و جهاد است، صورت گرفته است.) (26) اهل بیت علیهم السلام با رفتار متواضعانه خود، غیرمستقیم فرهنگ دین را ترویج می کردند و به امت اسلامی اعلام می کردند که آنچه به نام آرمان دین در جامعه رایج است، غیر از آن چیزی است که رسول خداصلی الله علیه وآله به ارمغان آورد. امامان معصوم علیهم السلام با گفتارها ورفتارهای خود اسلام ناب محمدی را به مردم معرفی می کردند. پی نوشتها: 1 پاسداری از دین, مهدی رضایی, ص 25 و24. 2 غررالحکم, ج 3, ص 406. 3 بحارالانوار, ج 78, ص 55. 4 نقش پیشوایان در بازسازی جامعه اسلامی, سیدمحمدباقر صدر, ص 13. 5 ولایت از دیدگاه عقل و فطرت, سیدمحمدباقر صدر, ص 39-42. 6 اصول کافی, ج 1, ص 54. 7 مستدرک, ج 3, ص 149. 8 نقش پیشوایان در بازسازی جامعه اسلامی, ص 6, 7 و 10. 9 زندگانی سیاسی امام جواد(ع), جعفر حرالعاملی, ترجمه سید محمد حسین, ص 13 63. 10 نهج البلاغه, خطبه 5. 11 دروس عقیدتی سیاسی, شماره 1, ویژه ارتش جمهوری اسلامی, ص 201 و 202. 12 بر امیرالمومنین علی(ع) چه گذشت, سید محمد حسن موسوی کاشانی, ص73. 13 حیاه الامام الحسن(ع), باقر شریف قرشی, ص274. 14 تاریخ یعقوبی, ترجمه محمد ابراهیم آیتی, ج2, ص144 و 145. 15 انسان موجود ناشناخته, الکسیس کارل, ص141. 16 امامان شیعه و جنبش های مکتبی, محمد تقی مدرسی, ص21. 17 زندگانی سیاسی امام جواد(ع), ص 11 و 12. 18 سوره مومن, آیه 28. 19 اعتقاد ما, آیت الله ناصر مکارم شیرازی, بخش ششم, ص104. 20 - نهج البلاغه، خطبه 207. 21 - سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 304 و261. 22 - نهج البلاغه، نامه 53. 23 - میزان الحکم، ج 10، ص 285. 24 - شرح غررالحکم، ج 3، ص 199. 25 - کشف الغمه، ج 2، ص 190. 26 - خلافت انسان و گواهی پیامبران، سید محمدباقر صدر، ص 12.
عنوان سوال:

بعدازرحلت پیغمبر(ص)اهل بیت (ع)چطورازمرزهای اعتقادی دفاع کردندباتحلیل جامع ومعرفی کتاب درعصراهل بیت ع کوفه شام و... .


پاسخ:

بعدازرحلت پیغمبر(ص)اهل بیت (ع)چطورازمرزهای اعتقادی دفاع کردندباتحلیل جامع ومعرفی کتاب درعصراهل بیت ع کوفه شام و... .

پاسخ: پس از رحلت رسول خدا(ص), و غصب خلافت توسط خلفا و نیز گسترش فتوحات اسلامی در بلاد دوردست، بیم آن می رفت که بدعتها و نیز اندیشه های ملحدانه وارداتی با فرهنگ اسلامی در آمیزد. نسل جوان که رسول خدا(ص) را درک نکرده, بود و در عصر حاکمیت های پس از پیامبر(ص) دیده به جهان گشوده بود, مورد تهاجم اعتقادی و فرهنگی قرار گرفته بود.

امامان معصوم علیهم السلام با شیوه های مختلف در معرفی دین تلاش می ورزیدند و به معرفی داده های غلط و بدعتها می پرداختند. افکاری که ارزش های اسلامی را تهدید می کرد عبارت بود از:

الف دنیاگرایی

انسان دین دار به دنبال دنیا نمی رود و بدان دل نمی بندد, بلکه آن را نردبان ترقی برای رسیدن به معنویات و کسب پاداش اخروی قرار می دهد. دینداری همیشه و همه جا با دنیا داری همراه نیست. آن کس که در بند حفظ دنیاست, از دین داری چیزی نمی داند.

دین داران برای حفظ زخارف دنیوی هرگز ایمان خود را از کف نمی دهند. هیچ گاه برای از دست دادن منافع این جهانی, اندوهگین نمی شوند, آرامشی در سویدای دل مومنان است که از هیچ خطری برآشفته نمی شوند. (1)

دنیاگرایی صاحبانش را به ورطه سقوط می کشاند. از این رو اهل بیت علیهم السلام پیروان خود را نسبت به عواقب دنیا دوستی افراطی, هشدار می دهند. امام علی(ع) در این زمینه فرمود: دنیا را محافظ دین خود بشمارید, اما هرگز با دین از دنیای خود پاسداری نکنید. (2) آن حضرت در این حدیث کوتاه, اصل برتری معنویات بر دنیا را نشان می دهد. نیز آن حضرت فرمود:

هنگامی که حادثه ای روی می دهد, اموال خود را سپر جان هایتان قرار دهید. هرگاه حادثه و دشواری پیش میآید, جان هایتان را سپر دینتان کنید و بدانید که نابود شده کسی است که دینش از دست رفته باشد. (3)

ب ضعف اعتقادی و فقر فرهنگی

پس از رحلت رسول خدا(ص) همه چیز دگرگون شد, حتی رهبری امت اسلامی. بسیاری از تازه مسلمان ها پیامبر اسلام را درک نکرده بودند و بسیاری نیز به خاطر بعد مکانی با مدینه, نتوانسته بودند مدت زیادی در محضر پیامبر(ص) با احکام و معارف اسلامی آشنا شوند. بدین خاطر مسلمانان با بسیاری از سوالات رو به رو شدند و جز ائمه علیهم السلام کسی توان پاسخ گویی به آن ها را نداشت. فقر اعتقادی در روزهای نخست پس از رحلت پیامبراکرم(ص) نامحسوس بود اما به مرور زمان, فاجعه های دردناکی به بار آورد.

دشمنان دین که متفرق شده بودند و یا ماسک دین به چهره زده بودند, با تفسیرهای مادی از دین, ضربه های غیر قابل جبرانی بر فرهنگ اسلامی مردم وارد آوردند.

ائمه علیهم السلام با تمام توان به مبارزه با انحرافات عقیدتی برخاستند. نقش فعال و مثبت پیشوایان را در زمینه بارور کردن زمینه های اعتقادی اسلامی, می نگریم که چگونه این پاکباختگان راه الله چون سدی محکم جلوی سیل انحرافات و امواج سهمگینش می ایستادند و نمی گذاشتند امت اسلامی از دستاوردهای اصیل اسلامی در ابتدای حرکت راهشان, جدا بمانند. این بزرگواران با علم گسترده شان زمینه را طوری فراهم ساختند که هرگونه نقشه خائنانه ای که علیه اسلام و مسلمین طرح می شد, خنثی نمودند و جامعه نوبنیاد اسلامی را از هرگونه انحراف حفظ کردند. (4)

این رسوبات فکری که پس از رسول خدا(ص) در جامعه اسلامی به وجود آمد, با گرایش های مادی, عواطف, حیات اخلاقی و اجتماعی آن ها ترکیب یافت. این حالت منفی و بی قیدی به باورهای دینی که ناشی از ضعف اعتقادی بود, از نسل قبل به نسل های بعدی منتقل شد.

نقش تاریخی اهل بیت علیهم السلام

اهل بیت علیهم السلام رهروان صدیق راه پیامبر(ص) بودند, که در ستیز دین و دنیا, جانب حقیقت دین را گرفتند و لذایذ مادی را رها کردند. تنها آن ها بودند که در طول حیات پربار خویش, با همه دشواری ها و سختی هایی که از جانب دشمنان برآن ها وارد شد, از گوهر عشق الهی غافل نماندند و به ترویج دین پرداختند. آن ها در این راستا چون رسول خدا(ص) همه رنج ها را به جان خریدند. اهل بیت علیهم السلام تنها وارث دین و آشنا به حقایق آن بودند. از این رو ناگزیر بودند که مکتب را از روند تخریبی نجات دهند: مسلمانان از نظر ایدئولوژی به پایه پیامبر(ص) نرسیده بودند, تا نسبت به آینده کاملا بی طرفانه و صد درصد طبق اصول دعوت اسلامی, اقدام کنند, مگر نه این که هنوز تعصبات منطقه ای میان اهل مکه و مدینه, کاملا ریشه کن نشده بود! علاوه براین خطر, خطر دیگری هم وجود داشت که آینده اسلام را تهدید می کرد, و آن وجود دسته ای متشکل و متظاهر به اسلام, در زمان پیامبر خدا(ص) بود. این عده به ظاهر مسلمان بودند, کفر خود را مخفی داشته و همه سعی و کوشش خود را در برافکندن اسلام, مصرف می داشتند. قرآن این دسته را ((منافق)) می خواند. و اگر افرادی که در فتح مکه از روی ناچاری اسلام آوردند که به هیچ وجه اسلام آوردنشان متکی به عقیده و ایمان نبود. اضافه کنیم, به سهولت می توانیم اندازه خطری را که بعد از پیامبر(ص) متوجه عالم اسلام می شد, نشان دهیم.))(5)

اینان چون عرصه را از رهبری لایق مثل رسول خدا(ص) خالی دیدند, برای رسیدن به مقاصد خویش دست آوردهای پیامبر اکرم(ص) را بازیچه گرفته بودند. امت اسلامی روز به روز از حقیقت اسلام فاصله می گرفتند.

در این رهگذر مفسر واقعی اسلام غیر از اهل بیت علیهم السلام کسی نمی توانست باشد.

اهل بیت علیهم السلام در نگرش دینی تاریخی, متصل به سلسله هادیان و رسولان خدایی و حافظ رسالت آخرین سلسله رسولان می باشند. لازمه این مسئولیت تاریخی صیانت از کیان دین در برابر بدعت گذاران است. رسول خدا(ص) فرمود: هرگاه بدعت ها آشکار شود, دانا باید دانش خویش را آشکار کند.... (6)

امامان معصوم علیهم السلام به مبارزه با تحریفگران دین برخاستند. حضرت محمد(ص) در این باره فرمود: در میان هر نسلی از امتم, مردانی عادل از اهل بیتم وجود دارند, که تحریف های گمراهان و کژرویهای باطل روان و تإویل جاهلیت را از این دین دور می سازند. هان! امامان شما رسولان شما به سوی خدایند. پس دقت کنید که چه کسانی را رسولان خود قرار می دهید. (7)

اهل بیت علیهم السلام و پیگیری آرمان واحد

اهل بیت علیهم السلام در طول حیات پربار خویش, از راه های مختلف به صیانت از دین پرداختند. اهل بیت علیهم السلام تنها به مبارزه ی منفی علیه دشمنان مکتب بسنده نکردند, بلکه تلاش کردند تا اسلام اصیل را در همه ابعاد آن به جامعه معرفی نمایند; امامی, سنگر جهاد و قیام مسلحانه را انتخاب می کرد و امامی دیگر, نیایش را اسلحه خود قرار می داد. برخی از ائمه علیهم السلام با تربیت شاگردان, به احیای دین می پرداختند.

راه های دفاع از دین متفاوت بود; اما همه در تحقق یک هدف تلاش می ورزیدند:

می نگریم که درحالات و خصوصیات رفتارشان اختلافاتی به ظاهر متباین وجود دارد و هریک نقشی و برنامه ای متفاوت با دیگری داشته اند. امام حسن(ع) با معاویه صلح می کند, در حالی که امام حسین(ع) با یزید به جنگ بر می خیزد و کشته می شود, حضرت سجاد(ع) را می نگریم که زندگانی اش همراه با دعا و نیایش می گذرد و در این بین, زندگانی امام باقر(ع) یک زندگانی به تمام معنا توام با نشر علم حدیث و فقه است. اما اگر از دید دوم بنگریم و زندگانی ایشان را به شکل یک کلی مرتبط به هم, با خصوصیات مربوط به خودش بنگریم, ملاحظه می شود که زندگانی همه ایشان, یک حرکت واحد بوده و یک زلال جاری در تاریخ است... هرگاه در جامعه انحرافی در احکام اسلامی رخ می داد و یا جامعه دچار مشکلاتی می شد که حیثیت اسلام به خطر می افتاد و حکام زمان از حل آن عاجز می گشتند, ائمه علیهم السلام با بینش های پرفروغ خود, به دفع آن انحراف پرداخته و خطر را خنثی می کردند. (8) اهل بیت علیهم السلام همواره مراقب اوضاع جاری جامعه اسلامی بودند و هرکدام با اسلوب ویژه ی عصر خویش, یک خط فکری را تعقیب می کردند. امام باقر و امام صادق علیهما السلام در فراگیرترین سطح, به مطرح ساختن معارف اسلامی به ویژه در زمینه های فقهی و شناساندن احکام شرعی و معارف الهی در بالاترین حد امکان اهتمام می ورزیدند. امام رضا(ع) بیشترین اهتمام و کوشش خود را در زمینه اعتقادی متمرکز می نماید و بر استواری و تثبیت اصول و معیارها تإکید می کند...

مامون به گردآوردن علما و اهل کلام خصوصا از معتزله که اهل محاجه, جدل و موشکافی مسائل بودند. اهتمام می ورزید, تا آنان امام رضا(ع) را محاصره کنند و در گفتگوها و مباحثاتشان آن حضرت را در خصوص بزرگ ترین مدعای خود و پدرانش که داشتن علم خاصی به علوم و آثار پیامبراکرم(ص) بوده, شکست بدهند. هدف نهایی او این بود که با شکست یافتن امام رضا(ع) در مسئله امامت, مذهب تشیع سقوط کند و برای همیشه ستاره شیعه و امامان شیعه, خاموش گردد. (9)

امام رضا(ع) مانند دیگر معصومان علیهم السلام در برابر شگردهای دشمنان ایستاد و با استدلال منطقی و خرد پسند از یک سو, ماجراجویان فکری را اقناع ساخت و از سوی دیگر, دین را از انحراف نجات بخشید. علی رغم توطئه دشمنان اهل بیت علیهم السلام آن ها روز به روز محبوب تر می گردیدند.

دشمنان اسلام پس از رحلت رسول خدا(ص) توانستند شیوه اجرای احکام خدا را تغییر دهند و حضرت علی(ع) و فرزندانش را از مرکز هدایت جامعه دور سازند.

اهل بیت علیهم السلام با استفاده از شیوه های مناسب با اوضاع سیاسی, به اصلاح باورهای دینی پرداختند و مرزهای اعتقادی جامعه را پاسداری کردند.

اهل بیت علیهم السلام در پاسداری از مرزهای عقیدتی جامعه ابزارهایی را به خدمت گرفتند که اینک به معرفی آن ها می پردازیم.

ابزار پاسداری از دین

1 حفظ وحدت

دشمنان اسلام همواره از همبستگی امت اسلامی در هراس بوده اند. آن ها می خواستند با در هم شکستن روح همگرایی در جامعه, ریشه دین را در قلوب امت بخشکانند. دوران دشواری که امام علی(ع) برای حفظ دین پشت سرگذاشت, جامعه را از خونریزی نجات داد و دین را پاسداری نمود.

سکوت حضرت علی(ع) در آن مقطع حساس از حیات اسلام برای حفظ وحدت جامعه بود. شهادت آرزوی حضرت علی(ع) بود. و از مرگ ترسی نداشت. آن حضرت در جواب ابو سفیان, که امام(ع) را به قیام تشویق می کرد, چنین فرمود: به خدا سوگند! پسر ابوطالب انسش به مرگ بیشتر از انس طفل به پستان مادر است.(10)

حضرت علی(ع) قیام را در آن موقعیت به ضرر دین می دانست. بدین خاطر حاضر به قیام نشد. طبعا هر کس می خواهد بداند, آنچه علی(ع) در باره آن می اندیشید, آنچه علی(ع) نمی خواست آسیب ببیند, آنچه علی(ع) آن اندازه برایش اهمیت قائل بود, که چنان برایش رنج جانکاهی را تحمل کرد, چه بود؟

حدسا باید گفت, آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است, مسلمین قوت و قدرت خود را, که تازه داشتند به جهانیان نشان می دادند, مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه آنان بود. موفقیت های محیرالعقول خود را در سال های بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند. علی القاعده, علی(ع) به خاطر همین مصلحت, سکوت و مدارا کرد. اما مگر باور کردنی است, که جوانی 33 ساله, دورنگری و اخلاص را تا آن جا رسانده باشد و تا آن حد بر نفس خویش مسلط و نسبت به اسلام وفادار و فانی باشد که به خاطر اسلام, راهی را انتخاب کند که, پایانش محرومیت و خرد شدن خود او است.(11)

حضرت علی(ع) در بدر, احد, خندق و خیبر به نبرد با دشمنان پرداخت ولی پس از غصب خلافت به خاطر ((حفظ وحدت)) سکوت می کند; در از خود گذشتگی تا آن جا پیش رفت که هنگامی که حضرت علی(ع) را برای بیعت به طرف مسجد می بردند, یک مرد یهودی که این وضع را مشاهده می کرد, بی اختیار زبان به تهلیل شهادت گشود و مسلمان شد. چون علت آن را پرسیدند, گفت: این شخص را می شناسم, این همان کسی است که وقتی در میدان های کارزار ظاهر می شد, دل قهرمانان را ذوب کرده و لرزه براندامشان می افکند. او همان کسی است که قلعه های مستحکم خیبر را گشود و درب آهنین آن را, که از سنگینی به وسیله چندین نفر, بازو بسته می شد, با یک تکان از جایگاهش برداشت و به زمین انداخت.

اما حالا که در برابر آشوب یک عده سکوت کرده است, بی حکمت نیست. سکوت او به خاطر حفظ دین اوست و اگر این دین حقیقت نداشت و بر حق نبود, او در برابر این اهانت ها, صبر و تحمل نمی کرد. بدین جهت, حق بودن اسلام بر من آشکار گردید و مسلمان شدم. (12)

امام حسن(ع) نیز برای حفظ مصالح عامه امت اسلامی, صلح تحمیلی را پذیرفت. آن حضرت در پاسخ شیعیان ناراضی از صلح, چنین فرمود: ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند. از این جهت خواستم با مصالحه ای که صورت گرفت, دین حفظ گردد.(13) امام حسن(ع) با پذیرش صلح تحمیلی, که منظورش حفظ وحدت مسلمانان بود, از هجوم بیگانگان و نابودی اسلام جلوگیری نمود.

معاویه در سال چهل و یکم به شام باز گشت و خبر یافت که لشکر روم با سپاهیان بسیار, راه جنگ را در پیش گرفته است. پس ترسید که او را از آنچه به تدبیر و رسیدگی آن نیازمند است, باز دارد. کسی را نزد رومیان فرستاد و بر صد هزار دینار, با آنان صلح کرد. (14)

2 نیایش و تقویت ارتباط معنوی

رسیدن به کمال جز در سایه پرستش و نیایش به پیشگاه خدا میسر نیست. نیایش خالصانه عظیم ترین تحولات روحی را به وجود میآورد و در پرتو آن, باورهای اعتقادی افزایش می یابد.نیایش در فرهنگ دینی از مفهوم ژرفی برخوردار و تجلی همه زیبایی ها و میل های باطنی انسان است.متون نیایشی که از زبان اهل بیت علیهم السلام نقل شده, سرشار از مفاهیم والایی است. ائمه علیهم السلام امت اسلامی را به مناجات عاشقانه و اظهار نیاز و تمنا به آستان ربوبی فرا می خواندند.مسلمانان در سایه پیوند معنوی با ماورای مادیات, قادر خواهند بود به پاسداری از مرزهای عقیدتی بپردازند. ائمه علیهم السلام در ادعیه نورانی خود, که آکنده از تضرع و نجوای عاشقانه است, می کوشند تا تنفر خود را نسبت به دشمنان شریعت در قالب دعا بیان کنند.مسلمانان در پرتو نیایش به عروج روحانی می رسند. نیایش یک معراج معنوی است که انسان در آن مجذوب مبدإ جهان می گردد. در این مقام روحانی فکر راه ندارد. فلاسفه و مردان علم برای فهم آن و نیل به این مرحله عاجزند.(15)

بدین خاطر امامان معصوم علیهم السلام, به ویژه امام سجاد(ع) از دعا به عنوان روشی موثر در دفاع از ایمان جامعه و پیروان خویش استفاده کردند و انواع دعاها را به یاران خود آموختند.

3 تقیه

ائمه علیهم السلام در دوران خفقان, روش مبارزه مخفیانه را در پیش گرفتند: از آن جا که کارهای ائمه بیشتر رنگ تقیه داشت, یعنی سری و مخفیانه صورت می گرفته, پس از مدت ها بر ملا نمی شد و لذا بر دوستداران اهل بیت علیهم السلام لازم بود, که از نقشه هایی که امامان علیهم السلام طرح می کردند, به زودی پرده بر ندارند. (16) ائمه فعالیت های فرهنگی خود همانند ترویج مبانی مکتب و معرفی چهره دشمنان دین که در صدد ضربه زدن به ارزشهای دینی بودند. را به صورت مخفی انجام می دادند: آن حضرات اهتمام ورزیدند تا فعالیت های ایشان به طور سری انجام گیرد و در بازداشتن شیعیان خود از انتشار و علنی ساختن این فعالیت ها, پافشاری می نمودند و آشکار نمودن فعالیت ها را گاهی خروج از دین و گاهی مساوی با گشتن امام(ع) به عمد و زمانی دچار شدن به مصیبت و گرفتار آمدن به داغی آهن و محبوس گشتن در زندانها و ... اعلام می داشتند. ناتوانی شیعیان در پوشاندن و حفظ اسرار و اینکه برنامه خود را فاش و مسائلشان را به صورت علنی و بی پرده مطرح ساختند, نه تنها فرصت را از کف شیعیان ربود, بلکه خلفای عباسی را متوجه حقیقت آنچه می گذشت, نمود و آنان به میزان تإثیر فکر ائمه علیهم السلام در میان مردم, واقف شدند و آنها نه تنها مراقبت و کنترل حرکات شیعیان بخصوص ائمه علیهم السلام را شروع کردند , بلکه ائمه علیهم السلام و بسیاری از شیعیان ایشان, به دست آنان (عباسی ها) به مصائب و سختی های گوناگون گرفتار شدند. ((تقیه))(17) سپر دفاعی مومن در برابر دشمنان است تا بدان وسیله, خود و دینش را حفظ نماید. قرآن در این باره چنین گفته است: مرد با ایمانی از آل فرعون, که ایمان خود را کتمان می نمود در دفاع از موسی(ع) بر آمده, گفت: آیا می خواهید کسی را به قتل برسانید که می گوید, پروردگار من خدا است, در حالی که دلائل روشن از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟ (18)

تقیه در صورت وجود خطر, لازم است, اما اظهار ننمودن عقیده و عدم ترویج آن اگر سبب فراموشی دین در جامعه گردد, حرام است: البته نمی توان انکار کرد که در بعضی از موارد, تقیه کردن حرام است. آن جایی است که اساس دین و اسلام و قرآن و یا نظامهای اسلامی به خطر بیفتد. در چنین مواردی باید عقاید را اظهار نمود, هر چند انسان قربانی اظهار عقیده اش می شود. معتقدیم قیام امام حسین(ع) در روز عاشورا و کربلا درست در راستای همین هدف بود. زیرا بنی امیه اساس اسلام را به خطر افکنده بودند و قیام امام(ع) پرده از کار آنان برداشت و جلوی خطر را گرفت. (19)

4 - دستگیری مستمندان

همدردی و شرکت عملی در غم مستمندان از ویژگی های اهل بیت علیهم السلام است.فرد محروم آن گاه که در کنار افراد مرفه قرارمی گیرد، رنج هایش زیاد می گردد.تهیدستی و از سوی دیگر احساس عقب ماندگی از اطرافیان، هماره همراه هم هستند.

از نگاه محرومان عده ای که هیچ مزیتی برآن ها ندارند، دارای امکانات فراوان هستند.آن ها همیشه تماشاگر شکاف های طبقاتی درجامعه هستند.

مردان الهی می کوشند به کمک افرادمستضعف بشتابند. آن ها می کوشند وضع ناهنجار جامعه را دگرگون کنند یا به ترمیم آن بپردازند; این تلاش پیمانی است که خداونداز دانایان گرفته است.

پارسایان تلاش می کنند که مانندمحرومان زندگی کنند. این سیره عملی آن هابه خاطر از بین بردن احساس حقارت درمستمندان است. با وجود دسترسی امام علی علیه السلام به مواهب مادی، آن حضرت از نظرخوراک، پوشاک و... به کم ترین ها قناعت می کرد.

امام علی علیه السلام در پاسخ به کسانی که پیشنهاد بهره برداری بهتر از لباس و غدا راطرح می کردند، می فرمود: (من بدین خاطراین طور زندگی می کنم که فقرا و مستمندان بادیدن پیشوای خویش، احساس حقارت نکنند.)

هر گاه نیازمندان در جامعه افزایش یابند،دزدی، رشوه و بسیاری از ناهنجاری ها رایج می گردد. در این شرایط اگر پیشوایان دینی همانند اهل بیت علیهم السلام، از مستمندان دستگیری کنند، سبب دل گرمی آن ها به مکتب می شود. کمک به محرومان با تقویت ارزش های دینی و کاهش مفاسد اخلاقی واقتصادی همراه است. اهل بیت علیهم السلام از راه کمک های مادی به محرومان، جامعه را به سوی ترویج ارزش های دینی رهنمون می ساختند.

امام علی علیه السلام شب ها مخفیانه برای فقرانان، خرما و غذا می برد. آن حضرت در باره وظیفه پیشوایان نسبت به توده های رنج کشیده چنین فرمود: (خداوند بر پیشوایان دادگر فرض کرده است که زندگی خود را باطبقه ضعیف تطبیق دهند، تا رنج فقرمستمندان را ناراحت نکند). (20) زرق و برق دنیا هیچ گاه اهل بیت را فریفته نساخت. آنان هر چه در کف داشتند به دیگران می بخشیدند.

5 - تبیین صحیح دین

دین محوری، دیرینه ترین نیازانسان هاست. اگر دانشمندان دست از معرفی حقیقت دین بر دارند مفاهیم دینی از جامعه دور می ماند و بشریت بزرگ ترین زیان رامی بیند.

اهل بیت علیهم السلام با درک این واقعیت، سعی داشتند تا امت اسلامی را به افق های روشن نزدیک سازند. تعلیم و تربیت صحیح اهل بیت علیهم السلام اندیشه دینی را با احساسات راستین همراه ساخت و حرکت در پرتواندیشه دینی را امکان پذیر ساخت. امامان معصوم علیهم السلام هرگاه می دیدند که وزش بادهای مصلحت اندیشی، بی اعتقادی به باورهای دینی، شهرت پرستی و مادی گرایی، نیروهای مسلمان را از ورود به عرصه های زندگی سالم دینی باز می دارد، زمینه بیداری و تعهدآگاهانه را نسبت به مکتب به وجود می آوردند:

(چون امام چهارم علیه السلام در عصر اختناق زندگی می کرد، نمی توانست مفاهیم مورد نظرخود را به صورت آشکار و صریح بیان کند، ازاین رو از شیوه موعظه استفاده می کرد. مردم را از طریق موعظه با اندیشه درست اسلامی،آشنا می کرد. این اندیشه را که در اثر تبلیغات حاکمان جائر در طول زمان به فراموشی سپرده شده و یا تحریف گشته بود، به صورت اول و اصیل خود به یاد مردم می آورد و توده مردم و جامعه اسلامی را - تا هر مقدار که می توانست.- با حقایق و تعالیم اسلام آشناساخت.

عصر امام صادق علیه السلام; در این عصر بر اساس شرایط خاص تاریخی، جنبش های فکری به وجود آمده بود، و لذا شور و شوق خاص علمی در جامعه اسلامی و غیر اسلامی، به وجودآمده بود. علوم مختلف اعم از علوم اسلامی همچون علم قرائت قرآن، علم تفسیر، علم حدیث، علم فقه، علم کلام و یا علوم بشری،مانند طب، فلسفه، نجوم، ریاضیات و... پدیدآمده بود; به طوری که هر کس متاعی فکری که داشت به بازار علم و دانش عرضه می کرد.

بنابر این تشنگی علمی عجیبی به وجودآمده بود و لازم بود که امام صادق علیه السلام به آن پاسخ گوید.) (21)

در نیمه دوم قرن اول هجری در باورهای اعتقادی امت اسلامی دگرگونی پدید آمده بود. امام صادق علیه السلام در این مقطع حساس ازتاریخ اسلام، دو راه بیشتر نداشت; یا رهبری امت اسلامی را از نظر سیاسی و نظامی به عهده بگیرد و قیام کند و یا در خانه و مسجدبنشیند و پایه های فکری مکتب اسلام را درجامعه مستحکم سازد و به تربیت شاگردان اهتمام ورزد. به نظر امام صادق علیه السلام راه اول بی نتیجه می نمود، ولی راه دوم اثرات عمیق در جامعه می گذاشت. بدین خاطر آن حضرت در قالب تربیت شاگردان به تبیین صحیح مبانی مکتبی اقدام نمود.

6 - تجسم عملی دین

اندیشه اسلامی با رفتارها و مقیاس های عملی قابل شناخت است. یکی از زمینه های بقاء دین تحقق احکام دینی در جامعه است.رفتارهای عملی اثرات جاودانه بر شخصیت اخلاقی و اجتماعی مسلمانان دارد.

1 - گذشت

انسان ها همواره دچار لغزش می گردند.تنها معصومان به کژی نمی گرایند. خداوند ازتقصیر بندگانش می گذرد. بندگان صالح پروردگار نیز از لغزش دیگران می گذرند. با این سلوک از یک سو، لغزش افراد و اثر سوء آن کاهش می یابد و از سوی دیگر، ارزش های دینی تقویت می شود. امام علی علیه السلام به مالک اشتر می فرماید: (با مردم چونان درنده ای تندخوی مباش که خوردن آنان را غنیمت بشماری، زیرا مردم دو گروهند: گروهی برادران تو در دین و پاره ای همسان تو درخلقت. از آنان لغزش سر می زند و مشکلات برایشان پیش می آید. به عمد و خطا، به دست آنان گناهانی صادر می شود. تو آنان را موردعفو و بخشش قرار ده، همانسان که دوست داری خداوند تو را مورد عفو و بخشش قراردهد.) (22) حضرت علی علیه السلام پس از پیروزی درجنگ جمل، از اسیران قول گرفت که بار دیگرتوطئه نکنند سپس آن ها را بخشید و آزاد نمود.

2 - اخلاص

در نظام ارزشی اسلام، خلوص نیت ازجایگاه رفیعی بر خوردار است. اهل بیت علیهم السلام نمونه کاملی از آن هستند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به اباذر فرمود: (ای اباذر! در هر عملی، حتی درخواب و خوراک نیت پاک داشته باش.) (23) اهل بیت علیهم السلام ذات حق را در یافته بودند و به حقیقت جهان آشنا بودند. از این رو، تبلوربخش اندیشه دینی در قالب عمل بودند.مسلمانان از اخلاص و صفای باطن آنان درس می گرفتند و به ارزش های مکتبی بیشترتمایل پیدا می کردند.

3 - سخاوت

اهل بیت علیهم السلام با بخشش های خود، قلوب مردم را نسبت به دین متمایل می ساختند.امام علی علیه السلام در باره تاثیر بخشش ها بر مردم،فرمود: (به سبب بخشش، آزادگان مطیع وفرمانبردار می گردند.) (24) بدین خاطر، امام حسن علیه السلام دو یا سه بار تمام اموال خودش را بافقرا تقسیم کرد. (25)

4 - تواضع

لازمه نفوذ در قلوب، بر خورد متواضعانه است. اهل بیت علیهم السلام در شرایطی که نمی توانستند به طور مستقیم به معرفی مبانی دینی بپردازند، از راه تواضع و فروتنی -که جلوه دین در قالب عمل بود.- به ترویج ارزش های دینی می پرداختند. در عصری که حاکمان و کار گزاران آن ها بر مردم ستم می کردند و فشارهای سیاسی، روانی واقتصادی سوء تفاهمات را در جامعه افزایش می داد و هر روز فاصله طبقاتی گسترش می یافت و دین توجیه گر سلطه طبقه حاکم می گردید; اهل بیت علیهم السلام با عمل خویش نشان می دادند (که همه به تعبیر پیامبراکرم صلی الله علیه وآله مانند دندانه های یک شانه، دارای حقوق برابر بوده، و باید بدون هیچگونه برتری و امتیازی، در حقوق انسانی با هم زندگی کنند و برتری و امتیازها تنها درمقیاسهای الهی قابل قبول است و آن هم فقط بر مبنای عمل صالح که بر بنیاد پارسایی،دانش و جهاد است، صورت گرفته است.) (26) اهل بیت علیهم السلام با رفتار متواضعانه خود، غیرمستقیم فرهنگ دین را ترویج می کردند و به امت اسلامی اعلام می کردند که آنچه به نام آرمان دین در جامعه رایج است، غیر از آن چیزی است که رسول خداصلی الله علیه وآله به ارمغان آورد. امامان معصوم علیهم السلام با گفتارها ورفتارهای خود اسلام ناب محمدی را به مردم معرفی می کردند.

پی نوشتها:

1 پاسداری از دین, مهدی رضایی, ص 25 و24.

2 غررالحکم, ج 3, ص 406.

3 بحارالانوار, ج 78, ص 55.

4 نقش پیشوایان در بازسازی جامعه اسلامی, سیدمحمدباقر صدر, ص 13.

5 ولایت از دیدگاه عقل و فطرت, سیدمحمدباقر صدر, ص 39-42.

6 اصول کافی, ج 1, ص 54.

7 مستدرک, ج 3, ص 149.

8 نقش پیشوایان در بازسازی جامعه اسلامی, ص 6, 7 و 10.

9 زندگانی سیاسی امام جواد(ع), جعفر حرالعاملی, ترجمه سید محمد حسین, ص 13 63.

10 نهج البلاغه, خطبه 5.

11 دروس عقیدتی سیاسی, شماره 1, ویژه ارتش جمهوری اسلامی, ص 201 و 202.

12 بر امیرالمومنین علی(ع) چه گذشت, سید محمد حسن موسوی کاشانی, ص73.

13 حیاه الامام الحسن(ع), باقر شریف قرشی, ص274.

14 تاریخ یعقوبی, ترجمه محمد ابراهیم آیتی, ج2, ص144 و 145.

15 انسان موجود ناشناخته, الکسیس کارل, ص141.

16 امامان شیعه و جنبش های مکتبی, محمد تقی مدرسی, ص21.

17 زندگانی سیاسی امام جواد(ع), ص 11 و 12.

18 سوره مومن, آیه 28.

19 اعتقاد ما, آیت الله ناصر مکارم شیرازی, بخش ششم, ص104.

20 - نهج البلاغه، خطبه 207.

21 - سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 304 و261.

22 - نهج البلاغه، نامه 53.

23 - میزان الحکم، ج 10، ص 285.

24 - شرح غررالحکم، ج 3، ص 199.

25 - کشف الغمه، ج 2، ص 190.

26 - خلافت انسان و گواهی پیامبران، سید محمدباقر صدر، ص 12.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین