آیا حضرت زهرا را شبانه دفن کرده اند؟ بخاک سپردنزهرا (الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون) (1) دانشمندان و تذکره نویسان شیعه متفقند که پیکر دختر پیغمبر را شبانه بخاک سپردند. ابن سعد نیز در روایتهای خود که از طریق ابن شهاب،عروه،عایشه،زهری و دیگران است گوید فاطمه (ع) را شبانه دفن کردند و علی (ع) او را بخاک سپرد (2). بلاذری نیز در دو روایتخود همین را نوشته است (3) بخاری نیز چنین نویسد: (شوی او شبانه او را بخاک سپرد و رخصت نداد تا ابو بکر بر جنازه او حاضر شود) (4) . کلینی که از بزرگان علما و محدثان شیعی است و در آغاز قرن چهارم هجری در گذشته و کتاب خود را در نیمه دوم قرن سوم نوشته و نوشته او از دیرینهترین سندهای شیعه بشمار میرود،چنین نوشته است: چون فاطمه (ع) در گذشت.امیر المؤمنین او را پنهان بخاک سپرد و آثار قبر او را از میان برد. سپس رو به مزار پیغمبر کرد و گفت: -ای پیغمبر خدا از من و از دخترت که بدین تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است،بر تو درود باد! خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران بتو به پیوندد.پس از او شکیبائی من بپایان رسیده و خویشتن داری من از دست رفته.اما آنچنان که در جدائی تو صبر را پیشه کردم،در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره ندارم که شکیبائی بر مصیبتسنت است.ای پیغمبر خدا!تو بر روی سینه من جان دادی!ترا بدستخود در دل خاک سپردم!قرآن خبر داده است که پایان زندگی همه بازگشتبسوی خداست. اکنون امانت به صاحبش رسید،زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید. ای پیغمبر خدا پس از او آسمان و زمین زشت مینماید،و هیچگاه اندوه دلم نمیگشاید (5) چشمانم بیخواب،و دل از سوز غم کباب است،تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند. مرگ زهرا ضربتی بود که دل را خسته و غصهام را پیوسته گردانید.و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید.شکایتخود را بخدا میبرم و دخترت را به تو میسپارم!خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستمها کردند.آنچه خواهی از او بجو و هر چه خواهی بدو بگو!تا سر دل بر تو گشاید،و خونی که خورده استبیرون آید و خدا که بهترین داور است میان او و ستمکاران داوری نماید (6) . سلامی که بتو میدهم بدرود است نه از ملالت،و از روی شوق است،نه کسالت.اگر میروم نه ملول و خسته جانم و اگر میمانم نه بوعده خدا بد گمانم.و چون شکیبایان را وعده داده است در انتظار پاداش او میمانم که هر چه هست از اوست و شکیبائی نیکوست. اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت میماندم و در این مصیبتبزرگ، چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم میراندم. خدا گواهست که دخترت پنهانی بخاک میرود.هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته،و نام تو از زبانها نرفته،حق او را بردند و میراث او را خوردند.درد دل را با تو در میان میگذارم و دل را به یاد تو خوش میدارم که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه (7) . در مقابل این شهرت،ابن سعد روایت دیگری دارد که ابو بکر بر دختر پیغمبر نماز خواند و بر او چهار تکبیر گفت (8) .پیداست که این روایت و یک دو حدیث دیگر،در مقابل آن شهرت ارزشی ندارد،و دور نیست که آنرا برای مصلحت وقتساخته باشند. فقدان دختر پیغمبر علی (ع) را سخت آزرده ساخت.نمونه این آزردگی را از سخنانی که بر کنار قبر او خطاب به پیغمبر (ص) گفت دیدیم.در سندهای دیرین،دو بیت زیر را نیز بدو نسبت دادهاند که نشان دهنده سوز درونی اوست.اما شمار این بیتها در ماخذهای بعدی بیشتر است چنانکه در دیوان منسوب به آنحضرت نوزده بیت است (9) . زبیر بن بکار در کتاب خود الاخبار الموفقیات که آنرا در نیمه دوم قرن سوم نوشته و از مصادر قدیمی بشمار میرود چنین نویسد: مداینی گوید چون امیر المؤمنین علی بن ابی طالب رضی الله عنه از دفن فاطمه راغتیافتبر سر قبر او ایستاد و این دو بیت را انشاء کرد: لکل اجتماع من خلیلین فرقة و کل الذی دون الممات قلیل (10) و ان افتقادی واحدا بعد واحد دلیل علی ان لا یدوم خلیل (11) این دو بیت در بعض مصادر بدین صورت ضبط شده: لکل اجتماع من خلیلین فرقة و کل الذی دون الفراق قلیل و ان افتقادی فاطما بعد احمد دلیل علی ان لا یدوم خلیل (12) مصحح فاضل چاپ اخیر بحار الانوار (طهران) در ذیل صفحه صد و هشتاد و هفت مجلد چهل و سوم عبارتی را دارد که ترجمه آن اینست: در بعض نسخهها(و ان افتقادی واحدا بعد واحد)آمده و این درست است چه علی علیه السلام بدین دو بیت تمثل جسته نه آنرا انشاء کرده است. لیکن عبارت زبیر بن بکار چنین است:(و انشا یقول)بعلاوه این دو بیت چنانکه نوشته شد در دیوان منسوب بآن حضرت ضبط شده است. مجلسی نویسد:روایتشده است که هاتفی شعر او را پاسخ داد.سپس چهار بیت را نوشته است (13) . پینوشتها: 1.آنانکه چون مصیبتی بدیشان رسد گویند:همانا ما از آن خدا و بسوی او باز گردندهایم. 2.طبقات ج 8 ص 18-19. 3.انساب الاشراف ص 405. 4.صحیح ج 5 ص 177،و ر.ک بحار ص 183. 5.السلام علیک یا رسول الله عنی.و السلام علیک عن ابنتک و زائرتک و البائنة فی الثری ببقعتک و المختار الله لها سرعة اللحاق بک.قل یا رسول الله عن صفیتک صبری و عفا عن سیدة نساء العالمین تجلدی.الا ان فی التاسی لی بسنتک فی فرقتک موضع تعز فلقد و سدتک فی ملحودة قبرک و فاضت نفسک بین نحری و صدری.بلی و فی کتاب الله (لی) انعم القبول. انا لله و انا الیه راجعون.قد استرجعت الودیعة.و اخذت الرهینة و اختلست الزهراء فما اقبح الخضراء و الغبراء.اما حزنی فسرمد. 6.و اما لیلی فمسهد.و هم لا یبرح قلبی او یختار الله لی دارک التی انت فیها مقیم.کمد مقیح و هم مهیجسرعان ما فرق بیننا و الی الله اشکو و ستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها. فاحفها السؤال.و استخبرها الحال.فکم من غلیل معتلجبصدرها لم تجد الی بثه سبیلا.و ستقول و یحکم الله و هو خیر الحاکمین. 7.سلام مودع لا قال و لا سئم.فان انصرف فلا عن ملالة.و ان اقم فلا عن سوء ظن بما وعد الله الصابرین.واها واها و الصبر ایمن و اجمل و لو لا غلبة المستولین لجعلت المقام و اللبث لزاما معکوفا و لاعولت اعوال الثکلی علی جلیل الرزیة.فبعین الله تدفن ابنتک سرا و تهضم حقها و تمنع ارثها.و لم یتباعد العهد و لم یخلق منک الذکر.و الی الله یا رسول الله المشتکی و فیک یا رسول الله احسن العزاء.صلی الله علیک و علیها السلام و الرضوان (اصول کافی ج 1 ص 458-459) . 8.طبقات ج 8 ص 19. 9.و ر.ک.بحار ص 216. 10.جمع هر دو دوست را پریشانی است و هر چیز جز مرگ ناچیز است. 11.اینکه من یکی را پس از دیگری از دست میدهم نشان آن است که هیچ دوست جاوید نمیماند.الاخبار الموفقیات ص 194 و رجوع شود به عقد الفرید. 12.مناقب ج 1 ص 501. 13.ص 184 ج 43.
آیا حضرت زهرا را شبانه دفن کرده اند؟
بخاک سپردنزهرا
(الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون) (1)
دانشمندان و تذکره نویسان شیعه متفقند که پیکر دختر پیغمبر را شبانه بخاک سپردند.
ابن سعد نیز در روایتهای خود که از طریق ابن شهاب،عروه،عایشه،زهری و دیگران است گوید فاطمه (ع) را شبانه دفن کردند و علی (ع) او را بخاک سپرد (2).
بلاذری نیز در دو روایتخود همین را نوشته است (3) بخاری نیز چنین نویسد: (شوی او شبانه او را بخاک سپرد و رخصت نداد تا ابو بکر بر جنازه او حاضر شود) (4) .
کلینی که از بزرگان علما و محدثان شیعی است و در آغاز قرن چهارم هجری در گذشته و کتاب خود را در نیمه دوم قرن سوم نوشته و نوشته او از دیرینهترین سندهای شیعه بشمار میرود،چنین نوشته است:
چون فاطمه (ع) در گذشت.امیر المؤمنین او را پنهان بخاک سپرد و آثار قبر او را از میان برد. سپس رو به مزار پیغمبر کرد و گفت:
-ای پیغمبر خدا از من و از دخترت که بدین تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است،بر تو درود باد!
خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران بتو به پیوندد.پس از او شکیبائی من بپایان رسیده و خویشتن داری من از دست رفته.اما آنچنان که در جدائی تو صبر را پیشه کردم،در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره ندارم که شکیبائی بر مصیبتسنت است.ای پیغمبر خدا!تو بر روی سینه من جان دادی!ترا بدستخود در دل خاک سپردم!قرآن خبر داده است که پایان زندگی همه بازگشتبسوی خداست.
اکنون امانت به صاحبش رسید،زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید.
ای پیغمبر خدا پس از او آسمان و زمین زشت مینماید،و هیچگاه اندوه دلم نمیگشاید (5) چشمانم بیخواب،و دل از سوز غم کباب است،تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.
مرگ زهرا ضربتی بود که دل را خسته و غصهام را پیوسته گردانید.و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید.شکایتخود را بخدا میبرم و دخترت را به تو میسپارم!خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستمها کردند.آنچه خواهی از او بجو و هر چه خواهی بدو بگو!تا سر دل بر تو گشاید،و خونی که خورده استبیرون آید و خدا که بهترین داور است میان او و ستمکاران داوری نماید (6) .
سلامی که بتو میدهم بدرود است نه از ملالت،و از روی شوق است،نه کسالت.اگر میروم نه ملول و خسته جانم و اگر میمانم نه بوعده خدا بد گمانم.و چون شکیبایان را وعده داده است در انتظار پاداش او میمانم که هر چه هست از اوست و شکیبائی نیکوست.
اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت میماندم و در این مصیبتبزرگ، چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم میراندم.
خدا گواهست که دخترت پنهانی بخاک میرود.هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته،و نام تو از زبانها نرفته،حق او را بردند و میراث او را خوردند.درد دل را با تو در میان میگذارم و دل را به یاد تو خوش میدارم که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه (7) .
در مقابل این شهرت،ابن سعد روایت دیگری دارد که ابو بکر بر دختر پیغمبر نماز خواند و بر او چهار تکبیر گفت (8) .پیداست که این روایت و یک دو حدیث دیگر،در مقابل آن شهرت ارزشی ندارد،و دور نیست که آنرا برای مصلحت وقتساخته باشند. فقدان دختر پیغمبر علی (ع) را سخت آزرده ساخت.نمونه این آزردگی را از سخنانی که بر کنار قبر او خطاب به پیغمبر (ص) گفت دیدیم.در سندهای دیرین،دو بیت زیر را نیز بدو نسبت دادهاند که نشان دهنده سوز درونی اوست.اما شمار این بیتها در ماخذهای بعدی بیشتر است چنانکه در دیوان منسوب به آنحضرت نوزده بیت است (9) .
زبیر بن بکار در کتاب خود الاخبار الموفقیات که آنرا در نیمه دوم قرن سوم نوشته و از مصادر قدیمی بشمار میرود چنین نویسد:
مداینی گوید چون امیر المؤمنین علی بن ابی طالب رضی الله عنه از دفن فاطمه راغتیافتبر سر قبر او ایستاد و این دو بیت را انشاء کرد:
لکل اجتماع من خلیلین فرقة و کل الذی دون الممات قلیل (10) و ان افتقادی واحدا بعد واحد دلیل علی ان لا یدوم خلیل (11)
این دو بیت در بعض مصادر بدین صورت ضبط شده:
لکل اجتماع من خلیلین فرقة و کل الذی دون الفراق قلیل و ان افتقادی فاطما بعد احمد دلیل علی ان لا یدوم خلیل (12)
مصحح فاضل چاپ اخیر بحار الانوار (طهران) در ذیل صفحه صد و هشتاد و هفت مجلد چهل و سوم عبارتی را دارد که ترجمه آن اینست:
در بعض نسخهها(و ان افتقادی واحدا بعد واحد)آمده و این درست است چه علی علیه السلام بدین دو بیت تمثل جسته نه آنرا انشاء کرده است.
لیکن عبارت زبیر بن بکار چنین است:(و انشا یقول)بعلاوه این دو بیت چنانکه نوشته شد در دیوان منسوب بآن حضرت ضبط شده است.
مجلسی نویسد:روایتشده است که هاتفی شعر او را پاسخ داد.سپس چهار بیت را نوشته است (13) .
پینوشتها:
1.آنانکه چون مصیبتی بدیشان رسد گویند:همانا ما از آن خدا و بسوی او باز گردندهایم.
2.طبقات ج 8 ص 18-19.
3.انساب الاشراف ص 405.
4.صحیح ج 5 ص 177،و ر.ک بحار ص 183.
5.السلام علیک یا رسول الله عنی.و السلام علیک عن ابنتک و زائرتک و البائنة فی الثری ببقعتک و المختار الله لها سرعة اللحاق بک.قل یا رسول الله عن صفیتک صبری و عفا عن سیدة نساء العالمین تجلدی.الا ان فی التاسی لی بسنتک فی فرقتک موضع تعز فلقد و سدتک فی ملحودة قبرک و فاضت نفسک بین نحری و صدری.بلی و فی کتاب الله (لی) انعم القبول. انا لله و انا الیه راجعون.قد استرجعت الودیعة.و اخذت الرهینة و اختلست الزهراء فما اقبح الخضراء و الغبراء.اما حزنی فسرمد.
6.و اما لیلی فمسهد.و هم لا یبرح قلبی او یختار الله لی دارک التی انت فیها مقیم.کمد مقیح و هم مهیجسرعان ما فرق بیننا و الی الله اشکو و ستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها. فاحفها السؤال.و استخبرها الحال.فکم من غلیل معتلجبصدرها لم تجد الی بثه سبیلا.و ستقول و یحکم الله و هو خیر الحاکمین.
7.سلام مودع لا قال و لا سئم.فان انصرف فلا عن ملالة.و ان اقم فلا عن سوء ظن بما وعد الله الصابرین.واها واها و الصبر ایمن و اجمل و لو لا غلبة المستولین لجعلت المقام و اللبث لزاما معکوفا و لاعولت اعوال الثکلی علی جلیل الرزیة.فبعین الله تدفن ابنتک سرا و تهضم حقها و تمنع ارثها.و لم یتباعد العهد و لم یخلق منک الذکر.و الی الله یا رسول الله المشتکی و فیک یا رسول الله احسن العزاء.صلی الله علیک و علیها السلام و الرضوان (اصول کافی ج 1 ص 458-459) .
8.طبقات ج 8 ص 19.
9.و ر.ک.بحار ص 216.
10.جمع هر دو دوست را پریشانی است و هر چیز جز مرگ ناچیز است.
11.اینکه من یکی را پس از دیگری از دست میدهم نشان آن است که هیچ دوست جاوید نمیماند.الاخبار الموفقیات ص 194 و رجوع شود به عقد الفرید.
12.مناقب ج 1 ص 501.
13.ص 184 ج 43.
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا را شبانه دفن کرده اند؟
- [سایر] ابوبکر و عمر بعد از اطلاع از دفن شبانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) چه کردند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، شبانه و پنهانی دفن شدند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، شبانه و پنهانی دفن شدند؟
- [سایر] دفن مخفیانه و شبانة جسد حضرت زهرا (س) توسط علی (ع) هیچگونه توجیهی نداشته و مخالف با سیرة پیامبر است!
- [سایر] دفن مخفیانه و شبانة جسد حضرت زهرا (س) توسط علی (ع) هیچگونه توجیهی نداشته و مخالف با سیرة پیامبر است!
- [سایر] دفن مخفیانه و شبانة جسد حضرت زهرا سلام الله علیها توسط علی علیه السلام هیچگونه توجیهی نداشته و مخالف با سیرة پیامبر است.
- [سایر] آیا حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در روضه دفن شده اند؟!
- [سایر] چرا حضرت فاطمه (س) وصیت کردند که مخفیانه دفن شوند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).