به چه دلیل قبر فاطمه(س) مخفی است؟ پاسخ: با سلام. فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مربوط می شود به وقایع و جسارتهایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار بسر میبردند، حضرت علی علیه السّلام بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبتهایی که با همدیگر کردند، حضرت فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی علیه السّلام کنند.( حجه اللّه النجفی الرضوی الامیری، احتجاج الزهرا فاطمه، انتشارات فروزان، چاپ دوم، ص210. ( از جملة وصایای حضرت زهرا(س) به علی علیه السّلام این بود که فرمودند: ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم جنازهام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعم از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشتهاند و حتّی به یک نقل، حضرت زهرا(س) تصریح کردند که نگذارید ابیبکر و عمر بر من نماز بخوانند و در تشییع جنازه من شرکت کنند. حال بحث در ایناست که علّت اجازه ندادن حضرت زهرا(س) در مراسم تشییع حضرت بیانگر چیست؟ یقیناً حضرت زهرا(س) با این کارشان میخواستند بار دیگر همانند جریان فدک مبارزهی جدیدی را با وصیّتنامة سیاسی خویش شروع کنند که ضربة سهمگینی به حکومت وقت وارد سازند. (خشاوی، شهین، زندگانی سیاسی حضرت زهرا(س)، تهران، نشر عابد، چاپ اول، 1378، ص 280). فاطمة اطهر(س) با وصیّت خویش افکار خفتة مردم مدینه را بیدار میساختند و توجه افکار عمومی را نسبت به پایمال کردن حقّ خویش جلب میکردند) عاملی، سید جعفر مرتضی، رنجهای زهرا(س)، ترجمة محمد سپهری، قم، نشر ایام، چاپ اول، 1378، ص 223). امیرالمؤمنین با عمل به وصیّت زهرا(س) اذهان جامعه را دچار شک و تردید کردند و مشروعیت خلیفه را زیر سؤال بردند و مظلومیت حضرت زهرا(س) را بیشتر آشکار ساختند و این سؤال را همیشه برای همگان مطرح کردند که چرا قبر زهرا(س) مخفی مانده است. بدین طریق زمانیکه حضرت زهرا(س) از دنیا رفتند مردم سراسیمه به خانة حضرت زهرا(س) میآمدند و منتظر بیرون آمدن جنازه بودند که علی علیه السّلام به ابوذر فرمودند: برو و با صدای بلند اعلام کن که برگردند چرا که تشییع جنازة دختر رسولخدا امشب صورت نمیگیرد و به تأخیر افتادهاست. مردم که متفرق شدند حضرت علی علیه السّلام با کمک اسماء بدن حضرت را غسل و کفن کردند و در نیمة شب با عدهای از نزدیکان و یاران خویش که عبارت بودند. از: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، عباس و زبیر و چند تن دیگر به همراه علی علیه السّلام جنازة دختر رسولخدا را شبانه تشییع کردند و شبانه به خاک سپردند و حضرت علی علیه السّلام قبر حضرت فاطمه(س) را همسطح زمین کردند و حتی روایت شده در چند نقطه در بقیع حضرت، قبر درست کردند تا دشمنان متوجه نشوند که قبر حضرت فاطمه(س) کدامیک است و این راز مخفی ماندن قبر فاطمه(س) برای همیشه مانده است و کسانی هم که حضور داشتند دیگر بعدها محل اختفاء قبر فاطمه(س) را بیان نکردند. (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ترجمة محمدجواد نجفی، انتشارات اسلامیه، 1354، جلد دهم، ص 195). مرحوم شیخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مینویسد: عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (علیها السلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ]. علی بن ابوحمزه از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله علیها وصیت کرده بود تا در شب وی را دفن کنند تا ابوبکر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند. (الصدوق، أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381ه)، علل الشرایع، ج1، ص185، تحقیق: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الأشرف، 1385 - 1966 م). مرحوم صاحب مدارک رضوان الله تعالی علیه میگوید: إنّ سبب خفاء قبرها ( علیها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( علیها السلام ) أوصت إلی أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) أن یدفنها لیلا لئلا یصلی علیها من آذاها ومنعها میراثها من أبیها ( صلی الله علیه وآله ). علت مخفی بودن محل دفن فاطمه سلام الله علیها آن گونه که مخالف و موافق نقل کردهاند این است که آن حضرت به امیرمؤمنان علیه السلام سفارش کرد تا او را شبانه دفن کند تا آنان که او را اذیت کرده و از ارث پدرش محروم کرده بودند بر وی نماز نخوانند. (الموسوی العاملی، السید محمد بن علی (متوفای1009ه)، مدارک الأحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج 8، ص279، نشر و تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعة: الأولی، 1410ه). بنابراین با توجه به مطالبی که عرض شد، علت مخفی ماندن قبر آن حضرت را می توان در امور زیر خلاصه کرد: 1. اینکه، دشمنان و غاصبان حق آن مظلومه به قبر آن حضرت دسترسی نداشته باشند تا روزی در صدد نبش آن برنیانید. 2. اینکه، خود آن حضرت خواستند که شبانه و مخفیانه، دفن شوند که به تبع آن قبرشان مخفی بماند. 3. با توجه به محتوای وصیت ایشان در مورد دفن آن حضرت؛ می توان گفت که می خواستند با این کار، افکار عمومی را بیدار کرده و مردم را نسبت به ظلم حکام زمانشان نسبت به ایشان و علی(ع)، آگاه سازند، و لذا، این سوال را که چرا قبر حضرت فاطمه(س) مخفی ماند را برای همیشه در اذهان مردم زنده نگه دارند. در پایان نقل یک قضیه خالی از لطف نیست: مرحوم آیت الله مرعشی نجفی(ره) ازپدر بزرگوارش مرحوم حاج سید محمود مرعشی نقل میکردند که آن مرحوم در صدد بود که به هر وسیلهای که ممکن باشد، محل دفنحضرت زهرا را به دست آورد، به این منظور ختم مجربی را آغاز میکند و چهل شب آن را ادامه میدهد، تا درشب چهلم به خدمت حضرت باقر و یا حضرت صادق علیهما السلام شرفیاب میشود، امام(ع) به ایشان میفرماید: (علیک بکریمه اهل البیت) به دامن کریمه اهلبیت پناه ببرید. عرض میکند: بلی من هم این ختم را برای این منظور گرفتهام که قبر شریف بیبی را دقیقا بدانم و به زیارتش بروم. امام(ع) فرمود: منظور من قبر شریف حضرت معصومه در قم میباشد. سپس ادامه داد: برای مصالحی خداوند اراده فرموده که محل دفن حضرت فاطمه همواره مخفی بماند و لذا قبر حضرت معصومه را تجلیگاه قبرآن حضرت قرار داده است. هر جلال و جبروتی که برای قبر شریف حضرت زهرا مقدّر بود خداوند متعال همان جلال و جبروت را بر قبر مطهر حضرت معصومه(س) قرار داده است. (کریمه اهل بیت، ص43).
به چه دلیل قبر فاطمه(س) مخفی است؟
پاسخ: با سلام. فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مربوط می شود به وقایع و جسارتهایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار بسر میبردند، حضرت علی علیه السّلام بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبتهایی که با همدیگر کردند، حضرت فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی علیه السّلام کنند.( حجه اللّه النجفی الرضوی الامیری، احتجاج الزهرا فاطمه، انتشارات فروزان، چاپ دوم، ص210. (
از جملة وصایای حضرت زهرا(س) به علی علیه السّلام این بود که فرمودند: ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم جنازهام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعم از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشتهاند و حتّی به یک نقل، حضرت زهرا(س) تصریح کردند که نگذارید ابیبکر و عمر بر من نماز بخوانند و در تشییع جنازه من شرکت کنند. حال بحث در ایناست که علّت اجازه ندادن حضرت زهرا(س) در مراسم تشییع حضرت بیانگر چیست؟
یقیناً حضرت زهرا(س) با این کارشان میخواستند بار دیگر همانند جریان فدک مبارزهی جدیدی را با وصیّتنامة سیاسی خویش شروع کنند که ضربة سهمگینی به حکومت وقت وارد سازند. (خشاوی، شهین، زندگانی سیاسی حضرت زهرا(س)، تهران، نشر عابد، چاپ اول، 1378، ص 280).
فاطمة اطهر(س) با وصیّت خویش افکار خفتة مردم مدینه را بیدار میساختند و توجه افکار عمومی را نسبت به پایمال کردن حقّ خویش جلب میکردند) عاملی، سید جعفر مرتضی، رنجهای زهرا(س)، ترجمة محمد سپهری، قم، نشر ایام، چاپ اول، 1378، ص 223).
امیرالمؤمنین با عمل به وصیّت زهرا(س) اذهان جامعه را دچار شک و تردید کردند و مشروعیت خلیفه را زیر سؤال بردند و مظلومیت حضرت زهرا(س) را بیشتر آشکار ساختند و این سؤال را همیشه برای همگان مطرح کردند که چرا قبر زهرا(س) مخفی مانده است.
بدین طریق زمانیکه حضرت زهرا(س) از دنیا رفتند مردم سراسیمه به خانة حضرت زهرا(س) میآمدند و منتظر بیرون آمدن جنازه بودند که علی علیه السّلام به ابوذر فرمودند: برو و با صدای بلند اعلام کن که برگردند چرا که تشییع جنازة دختر رسولخدا امشب صورت نمیگیرد و به تأخیر افتادهاست. مردم که متفرق شدند حضرت علی علیه السّلام با کمک اسماء بدن حضرت را غسل و کفن کردند و در نیمة شب با عدهای از نزدیکان و یاران خویش که عبارت بودند. از: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، عباس و زبیر و چند تن دیگر به همراه علی علیه السّلام جنازة دختر رسولخدا را شبانه تشییع کردند و شبانه به خاک سپردند و حضرت علی علیه السّلام قبر حضرت فاطمه(س) را همسطح زمین کردند و حتی روایت شده در چند نقطه در بقیع حضرت، قبر درست کردند تا دشمنان متوجه نشوند که قبر حضرت فاطمه(س) کدامیک است و این راز مخفی ماندن قبر فاطمه(س) برای همیشه مانده است و کسانی هم که حضور داشتند دیگر بعدها محل اختفاء قبر فاطمه(س) را بیان نکردند. (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ترجمة محمدجواد نجفی، انتشارات اسلامیه، 1354، جلد دهم، ص 195).
مرحوم شیخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مینویسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (علیها السلام) بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ].
علی بن ابوحمزه از امام صادق علیه السلام پرسید: چرا فاطمه را شب دفن کردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله علیها وصیت کرده بود تا در شب وی را دفن کنند تا ابوبکر و عمر بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند. (الصدوق، أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای381ه)، علل الشرایع، ج1، ص185، تحقیق: السید محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الأشرف، 1385 - 1966 م).
مرحوم صاحب مدارک رضوان الله تعالی علیه میگوید:
إنّ سبب خفاء قبرها ( علیها السلام ) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها ( علیها السلام ) أوصت إلی أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) أن یدفنها لیلا لئلا یصلی علیها من آذاها ومنعها میراثها من أبیها ( صلی الله علیه وآله ).
علت مخفی بودن محل دفن فاطمه سلام الله علیها آن گونه که مخالف و موافق نقل کردهاند این است که آن حضرت به امیرمؤمنان علیه السلام سفارش کرد تا او را شبانه دفن کند تا آنان که او را اذیت کرده و از ارث پدرش محروم کرده بودند بر وی نماز نخوانند. (الموسوی العاملی، السید محمد بن علی (متوفای1009ه)، مدارک الأحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج 8، ص279، نشر و تحقیق مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعة: الأولی، 1410ه).
بنابراین با توجه به مطالبی که عرض شد، علت مخفی ماندن قبر آن حضرت را می توان در امور زیر خلاصه کرد:
1. اینکه، دشمنان و غاصبان حق آن مظلومه به قبر آن حضرت دسترسی نداشته باشند تا روزی در صدد نبش آن برنیانید.
2. اینکه، خود آن حضرت خواستند که شبانه و مخفیانه، دفن شوند که به تبع آن قبرشان مخفی بماند.
3. با توجه به محتوای وصیت ایشان در مورد دفن آن حضرت؛ می توان گفت که می خواستند با این کار، افکار عمومی را بیدار کرده و مردم را نسبت به ظلم حکام زمانشان نسبت به ایشان و علی(ع)، آگاه سازند، و لذا، این سوال را که چرا قبر حضرت فاطمه(س) مخفی ماند را برای همیشه در اذهان مردم زنده نگه دارند.
در پایان نقل یک قضیه خالی از لطف نیست: مرحوم آیت الله مرعشی نجفی(ره) ازپدر بزرگوارش مرحوم حاج سید محمود مرعشی نقل میکردند که آن مرحوم در صدد بود که به هر وسیلهای که ممکن باشد، محل دفنحضرت زهرا را به دست آورد، به این منظور ختم مجربی را آغاز میکند و چهل شب آن را ادامه میدهد، تا درشب چهلم به خدمت حضرت باقر و یا حضرت صادق علیهما السلام شرفیاب میشود، امام(ع) به ایشان میفرماید: (علیک بکریمه اهل البیت) به دامن کریمه اهلبیت پناه ببرید. عرض میکند: بلی من هم این ختم را برای این منظور گرفتهام که قبر شریف بیبی را دقیقا بدانم و به زیارتش بروم. امام(ع) فرمود: منظور من قبر شریف حضرت معصومه در قم میباشد. سپس ادامه داد: برای مصالحی خداوند اراده فرموده که محل دفن حضرت فاطمه همواره مخفی بماند و لذا قبر حضرت معصومه را تجلیگاه قبرآن حضرت قرار داده است. هر جلال و جبروتی که برای قبر شریف حضرت زهرا مقدّر بود خداوند متعال همان جلال و جبروت را بر قبر مطهر حضرت معصومه(س) قرار داده است. (کریمه اهل بیت، ص43).
- [سایر] به چه دلیل قبر فاطمه(س) مخفی است؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا (س) مخفی است ؟
- [سایر] چرا قبر حضرت زهرا (س) مخفی است؟
- [سایر] چرا قبر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مخفی است؟
- [سایر] چرا قبر امام علی (ع)که در ابتدا مخفی بود توسط امامان بعدی آشکار شد ولی قبر حضرت فاطمه (س) هم چنان مخفی مانده است؟
- [سایر] چرا قبر حضرت زهرا مخفی است؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] آیا مخفی بودن قبر حضرت فاطمه س با معلوم نبودن ظهور آقا امام زمان (عج) با هم ارتباطی دارد؟ توضیح دهید.
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] چرا محل دقیق قبر حضرت فاطمه (س) را مشخص نکرده اند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).