سلام آیا صحیح است که حضرت سکینه با مصعب ابن زبیر ازدواج نموده است.ودرصورت صحیح بودن دلیل این امرچیست پاسخ: در مورد ازدواج مصعب با سکینه دختر امام حسین(ع) بین مورخین اختلاف نظر وجود دارد. گروهی بر این عقیدهاند که سکینه فقط با عبدالله بن حسن (پسر عموی خود) ازدواج کرده است.[1] مقرم در کتاب خود میگوید: (مصعب بن زبیر کارگزار برادرش در بصره بود. از این رو تسلطی بر حجاز نداشت تا امام سجاد(ع) از او بیم داشته و به ناچار بانو سکینه را به ازدواج او درآورد. همچنین عواطف مردم نسبت به اهل بیت(ع) جریحهدار بود و به خصوص بعد از واقعه کربلا هر کس به آنان قصد سوئی میورزید، مبغوض دیگران میگردید.[2]) اما گروه دیگری از مورخین ازدواج این دو را ذکر کردهاند.[3] ابن طقطقی مینویسد: (وی (مصعب) سکینه دختر حسین(ع) و عایشه دختر طلحه را به همسری گرفت و آنها را یک جا در خانه خود گرد آورد).[4] شعبی جریانی را نقل میکند که ذکر آن خالی از لطف نیست. میگوید: (من و عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان و مصعب بن زبیر در برابر کعبه نشسته بودیم و سخن میگفتیم. پس از پایان سخن قرار شد، هر یک از ما برخیزد، رکن یمانی را بگیرد و حاجتش را بگوید.) وی سپس میگوید، هر یک چه دعایی کردند و چه حاجتی خواستند. جالب این که همه به خواستههایشان رسیدند. اما آن چه مصعب خواسته بود این بود که خداوندا مرا نمیران تا آن که امیر عراق گردم و با سکینه بنت الحسین(ع) پیوند زناشویی ببندم.[5] اکنون با آن چه بیان کردیم شاید بتوان گفت چه بسا این ازدواج به رضایت حضرت سکینه(س) نبوده و تنها از روی مصالح سیاسی اجتماعی صورت پذیرفته است. چنانکه شواهد تاریخی بسیاری بر اینگونه ازدواجها وجود دارد؛ مانند بسیاری از همسران پیامبر(ص)، امام حسن مجتبی(ع) و برخی دیگر از ائمه(ع) که حتی کمر به قتل آن پیشوایان میبستند و قطعاً آن پیوندها به رضایت آنان نبوده است. در این جا نیز چه بسا حضرت سکینه(س) به این پیوند خرسند نبوده است؛ امّا از روی مصلحت تن داده است. شاهد آنکه وقتی حضرت سکینه(س) پس از مرگ مصعب و ازدواج با خواهرزاده او، عبدالله بن عثمان، سر از اطاعت او بر میگیرد و نشوز میکند، رملة بنتالزبیر مادر وی و خواهر مصعب نزد عبدالملک میرود و میگوید: (اگر چنین نبود که ما میخواهیم پوششی بر کارهای خود بگذاریم، هرگز نسبت به کسی که رغبتی در ما ندارد، رغبتی به او نداشتیم.)[6] با توجّه به این جمله و تصریحی که در آن وجود دارد، به راحتی میتوان به واقعیت این پیوند پی برد. چنان که سبط بن جوزی نیز میگوید: (این ازدواج به اجبار صورت گرفت.)[7]همچنین مرحوم تهرانی در کتاب امامشناسی در این ارتباط مینویسد: (ازدواج سکینه بنتالحسین(ع) با مصعب بن زبیر از مسلمات تاریخیه است، چرا ما باید به واسطه انحراف مصعب آن را رد کنیم؟ در حالی که روی قرائن تاریخیه شاید حال مصعب در آن وقت خراب نبوده است و شاید مسائل جنبی به قدری قوی بوده است که ما اینک نتوانیم درست آن را تجزیه و تحلیل بنمائیم.) البته واقعیت این است که ازدواج سکینه تا آخرین لحظات زندگی مصعب ادامه داشته است[8] در کتاب فقهالصادق نیز این ازدواجها را دلیل بر جواز ازدواج زنان شیعه با مردان عامه میداند.[9] پی نوشتها: 1. شبر، جواد؛ ادب الطف، بیروت، موسسه التاریخ العربی، 1422، ص 162 و مقرم، عبدارزاق؛ السیدالسکینه، انتشارات شریف رضی، 1413، چاپ اول، ص 112. 2. مقرم، همان. 3. البلاذری، انساب الأشراف، تحقیق محمد باقر المحمودی، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1394، ط الأولی، ج 2، ص 195 و ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، 1407، ج 8، ص 319 و و ابن سعد، پیشین، ج 5، ص 140 و ابن طقطقی، پیشین، ص 124 و علی بن ابی الغنائم العمری، المجدی، قم، مکتبه آیت الله مرعشی، 1409، الطبعه الاولی، ص 333. 4. ابن طقطقی، همان. 5. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبه آیت الله مرعشی، 1387، الطبعه الثانیه، ج 20، ص 135. 6. ابن طیفور، بلاغات النسا، قم، انتشارات شریف رضی، بی تا، ص 192. 7. سبط بن جوزی، تذکره الخواص، قم، شریف رضی، 1418، ص 249. 8.امام شناسی، ج15، ص339. 9.فقه الصادق، روحانی، ج21، ص477.
سلام آیا صحیح است که حضرت سکینه با مصعب ابن زبیر ازدواج نموده است.ودرصورت صحیح بودن دلیل این امرچیست
سلام آیا صحیح است که حضرت سکینه با مصعب ابن زبیر ازدواج نموده است.ودرصورت صحیح بودن دلیل این امرچیست
پاسخ: در مورد ازدواج مصعب با سکینه دختر امام حسین(ع) بین مورخین اختلاف نظر وجود دارد. گروهی بر این عقیدهاند که سکینه فقط با عبدالله بن حسن (پسر عموی خود) ازدواج کرده است.[1] مقرم در کتاب خود میگوید: (مصعب بن زبیر کارگزار برادرش در بصره بود. از این رو تسلطی بر حجاز نداشت تا امام سجاد(ع) از او بیم داشته و به ناچار بانو سکینه را به ازدواج او درآورد. همچنین عواطف مردم نسبت به اهل بیت(ع) جریحهدار بود و به خصوص بعد از واقعه کربلا هر کس به آنان قصد سوئی میورزید، مبغوض دیگران میگردید.[2])
اما گروه دیگری از مورخین ازدواج این دو را ذکر کردهاند.[3] ابن طقطقی مینویسد: (وی (مصعب) سکینه دختر حسین(ع) و عایشه دختر طلحه را به همسری گرفت و آنها را یک جا در خانه خود گرد آورد).[4]
شعبی جریانی را نقل میکند که ذکر آن خالی از لطف نیست. میگوید: (من و عبدالله بن زبیر و عبدالملک بن مروان و مصعب بن زبیر در برابر کعبه نشسته بودیم و سخن میگفتیم. پس از پایان سخن قرار شد، هر یک از ما برخیزد، رکن یمانی را بگیرد و حاجتش را بگوید.) وی سپس میگوید، هر یک چه دعایی کردند و چه حاجتی خواستند. جالب این که همه به خواستههایشان رسیدند. اما آن چه مصعب خواسته بود این بود که خداوندا مرا نمیران تا آن که امیر عراق گردم و با سکینه بنت الحسین(ع) پیوند زناشویی ببندم.[5]
اکنون با آن چه بیان کردیم شاید بتوان گفت چه بسا این ازدواج به رضایت حضرت سکینه(س) نبوده و تنها از روی مصالح سیاسی اجتماعی صورت پذیرفته است. چنانکه شواهد تاریخی بسیاری بر اینگونه ازدواجها وجود دارد؛ مانند بسیاری از همسران پیامبر(ص)، امام حسن مجتبی(ع) و برخی دیگر از ائمه(ع) که حتی کمر به قتل آن پیشوایان میبستند و قطعاً آن پیوندها به رضایت آنان نبوده است. در این جا نیز چه بسا حضرت سکینه(س) به این پیوند خرسند نبوده است؛ امّا از روی مصلحت تن داده است. شاهد آنکه وقتی حضرت سکینه(س) پس از مرگ مصعب و ازدواج با خواهرزاده او، عبدالله بن عثمان، سر از اطاعت او بر میگیرد و نشوز میکند، رملة بنتالزبیر مادر وی و خواهر مصعب نزد عبدالملک میرود و میگوید: (اگر چنین نبود که ما میخواهیم پوششی بر کارهای خود بگذاریم، هرگز نسبت به کسی که رغبتی در ما ندارد، رغبتی به او نداشتیم.)[6] با توجّه به این جمله و تصریحی که در آن وجود دارد، به راحتی میتوان به واقعیت این پیوند پی برد. چنان که سبط بن جوزی نیز میگوید: (این ازدواج به اجبار صورت گرفت.)[7]همچنین مرحوم تهرانی در کتاب امامشناسی در این ارتباط مینویسد:
(ازدواج سکینه بنتالحسین(ع) با مصعب بن زبیر از مسلمات تاریخیه است، چرا ما باید به واسطه انحراف مصعب آن را رد کنیم؟ در حالی که روی قرائن تاریخیه شاید حال مصعب در آن وقت خراب نبوده است و شاید مسائل جنبی به قدری قوی بوده است که ما اینک نتوانیم درست آن را تجزیه و تحلیل بنمائیم.)
البته واقعیت این است که ازدواج سکینه تا آخرین لحظات زندگی مصعب ادامه داشته است[8] در کتاب فقهالصادق نیز این ازدواجها را دلیل بر جواز ازدواج زنان شیعه با مردان عامه میداند.[9]
پی نوشتها:
1. شبر، جواد؛ ادب الطف، بیروت، موسسه التاریخ العربی، 1422، ص 162 و مقرم، عبدارزاق؛ السیدالسکینه، انتشارات شریف رضی، 1413، چاپ اول، ص 112.
2. مقرم، همان.
3. البلاذری، انساب الأشراف، تحقیق محمد باقر المحمودی، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1394، ط الأولی، ج 2، ص 195 و ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر، 1407، ج 8، ص 319 و و ابن سعد، پیشین، ج 5، ص 140 و ابن طقطقی، پیشین، ص 124 و علی بن ابی الغنائم العمری، المجدی، قم، مکتبه آیت الله مرعشی، 1409، الطبعه الاولی، ص 333.
4. ابن طقطقی، همان.
5. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، مکتبه آیت الله مرعشی، 1387، الطبعه الثانیه، ج 20، ص 135.
6. ابن طیفور، بلاغات النسا، قم، انتشارات شریف رضی، بی تا، ص 192.
7. سبط بن جوزی، تذکره الخواص، قم، شریف رضی، 1418، ص 249.
8.امام شناسی، ج15، ص339.
9.فقه الصادق، روحانی، ج21، ص477.
- [سایر] آیا ازدواجهای متعدد حضرت سکینه بخصوص با مصعب بن زبیر صحت دارد؟
- [سایر] آیا سکینه دختر امام حسین علیهالسّلام با پسر زبیر که دشمن امام بود ازدواج کرده است؟
- [سایر] سلام میخواستم اطلاعات تکمیلی در مورد حضرت سکینه (س) بدونم. اکثر روایات میگن ایشون در مدینه وفات کردن پس چرا قبر گرامیشون در سوریه است و ایا ازدواج های متعدد ایشون درسته یا دروغ؟ و اگه درسته چرا؟ ایا درسته که با مصعب بن زبیر ازدواج کرده بودن؟ اگه درسته ایا از روی اجبار بوده یا مورد رضایت خودشونم بوده؟؟ کلا یه اطلاعات تکمیلی از این بانوی گرامی میخوام با تشکر از زحمات بسیار زیادتون.
- [سایر] حضرت سکینه ،دختر امام حسین (ع) چند سال زندگی کرد ؟
- [سایر] مراد از سکینه قلب چیست ؟
- [سایر] چرا بسیاری از اهل بیت امام حسین (علیه السلام)مانند زینب و سکینه(علیها السلام)در سوریه مدفون اند؟
- [سایر] چرا با وجود امام سجاد(ع) خواهرانش با خاندانهایی که دشمن اهل بیت بودند ازدواج کردند؟ مانند ابن زبیر و نواده عثمان.
- [سایر] آیا واقعیت دارد که ابراهیم اشتر به مختار ثقفی خیانت کرد و بعد از شکت مختار به مصعب بن زبیر پیوست؟
- [سایر] فرق بین وقار و سکینه چیست؟ آیات و روایاتی درباره هر کدام می خواهم.
- [سایر] فرق بین وقار و سکینه چیست؟ آیات و روایاتی درباره هر کدام می خواهم.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند باید زن را به گونهای مشخّص کند و چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتی فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ) و احتیاط مستحب آن است که پس از این عبارت صیغه طلاق را نیز ضمیمه کند، مثلاً بگوید: (هی طالق)، یا (فهی طالق). (یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم).
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سیستانی] اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند ، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد ، پس از بذل میگوید : (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط مستحب نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم او رها است . و در صورتی که زن معیّن باشد ، بردن نامش لازم نیست ، و همچنین در مبارات .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد پس از بذل می گوید زوجتی فاطمه خلعتها علی ما بذلت یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم و بنابر احتیاط مستحب بعد از جمله مشتمل بر خلع هی طالق هم بگوید و در صورتی که زن معین باشد بردن نامش لازم نیست
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، پس از بذل میگوید: زَوْجَتِی فَاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هی طَالِق زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم او رها است
- [امام خمینی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: "زوجتک نفسی علی الصداق المعلوم" یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده، پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: "قبلت التزویج" یعنی قبول کردم ازدواج را عقد صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل بگوید: "زوجت موکلتی فاطمة موکلک احمد علی الصداق المعلوم" پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: "قبلت لموکلی احمد علی الصداق"، صحیح می باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصِّدَاقِ الْمَعْلُوم)؛ یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده)، و پس از آن مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجْ)، یعنی: (ازدواج را قبول کردم)، عقد صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فَاطِمَة، مُوَکلَکَ اَحْمَد، عَلَی الصِّداقِ الْمَعْلُوم)، و سپس وکیل مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلِی اَحْمَد، عَلَی الصِّداقِ)، صحیح میباشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر صیغه دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصَّداقِ الْمَعلُوم (یعنی خود را زن تو نموده به مهری که معیّن شده) پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: قَبِلْتُ التَّزْویجَ (یعنی قبول کردم این ازدواج را) عقد صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمةَ مُوَکِّلَکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُوم، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: قَبِلْتُ لِمُوَکِّلی اَحْمَدَ عَلَی الصَّدَاقِ صحیح می باشد، ولی باید کسی که این الفاظ را می خواند کاملاً معنی آنرا بفهمد و قصد انشاء کند. یعنی بخواهد با گفتن این الفاظ دو نفر را زن و شوهر کند. دستور خواندن عقد غیر دائم
- [آیت الله اردبیلی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن به قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده) و بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را به مهری که معین شده) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد (احمد) و اسم زن (فاطمه) باشد و وکیل زن خطاب به وکیل مرد با قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ)، یعنی: (موکّل خودم فاطمه را به زوجیّت موکّل تو احمد در آوردم به مهری که معین شده) و بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ لِمُوَکِّلِی أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را برای موکّلم احمد به مهری که معین شده)، عقد صحیح میباشد.