با سلام این که می گن پیامبر(ص) امی بوده است یعنی تا آخر عمرشون سواد خواندن و نوشتن نداشتن؟ پاسخ: برای رسیدن به جوابی روشن ابتدا لازم است که معنای امی را بیان کنیم و سپس به بررسی آن بپردازیم: واژه (امی) یکی از القاب پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است که در دو آیه از قرآن کریم آمده است) (الذین یتبعون الرسول النبی الامی...)؛ اعراف، 157؛ (فآمنوا بالله و رسوله النبی الامی....)؛ اعراف، 158.) حرف (ی) در این کلمه به معنای نسبت است، مانند حرف (ی) در کلمه (عربی)، (فارسی)، (ایرانی)، و نظایر آن؛ اما در این که (امی) منسوب به چه چیز است و به عبارت دیگر، مبدأ اشتقاق کلمه (امی) چیست؟ دانشمندان اسلامی، دیدگاههایی ارائه دادهاند که سه دیدگاه را یادآور میشویم: 1. (امی) منسوب به (ام) به معنای مادر است. یعنی کسی که از نظر خواندن و نوشتن به همان حالت مادرزادی خود باقی است. 2. (امی) منسوب به (امت) است، یعنی کسی که به روش اکثریت مردم عادت دارد، زیرا اکثریت مردم خواندن و نوشتن را نمیدانستند، چنان که کلمه (عامی) منسوب به (عامه) و به معنی کسی است که به روش و عادت عامه مردم عمل میکند. 3. (امی) منسوب به (ام القری) یعنی مکه است، زیرا قرآن کریم مکه را (ام القری) نامیده است.( (لتنذر ام القری و من حولها)؛ انعام، 93.( هر کدام از این نظریه ها طرفدارانی دارد اما آنچه مهم است این است که اگر چه واژه امی به معنای فرد درس نخوانده است، ولی درس نخواندن با بیسواد بودن ملازمه ندارد؛ زیرا هر چند، روش متعارف و معمول برای کسب دانش، درس خواندن است، ولی علم و دانش پیامبران الهی از طریق معمول به دست نیامده است. آنان کسب دانش کردهاند، ولی (معلم) آنان (خداوند) بوده است و در مکتب وحی عالیترین معارف را آموختهاند. و به قول حافظ: نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه، مسئله آموز صد مدرس شد معارف بلند و احکام و قوانین جامع و کامل که در قرآن کریم، و نیز فرمودهها و سیره آن حضرت صلّی الله علیه و آله متجلی است، بهترین گواه بر مقام والای علمی و دانش وسیع آن حضرت میباشد. بنابراین، واژه (امی) نه به معنای بیسواد است، و نه نخواندن و ننوشتن برای پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نقص میباشد. ابن خلدون در اینباره سخن سنجیدهای دارد، میگوید: پیغمبر امی بوده است، لیکن امی بودن برای او کمال بود، زیرا علم خویش را از عالم بالا فراگرفته بود؛ به خلاف ما که امی بودن برای ما نقص است، زیرا مساوی با جاهل بودن ماست.( مقدمه ابن خلدون، ص 419.) آری، رسول اکرم صلّی الله علیه و آله ضمیرش از تعلیم و فراگیری دانش از بشر، تا قبل از بعثت پاک بوده است. او انسانی است که مکتبی، جز مکتب تعلیم الهی ندیده و جز از حق، دانش نیاموخته است، با این حال او معلم بشر و پدید آورنده دار العلمها و دانشگاهها است. فلسفه درس ناخواندگی پیامبر صلّی الله علیه و آله قبل از بعثت در سوره عنکبوت، آیه 48 بیان شده است، و آن این که: اگر پیامبر صلّی الله علیه و آله میتوانست بخواند و بنویسد، این تهمت که آیاتی (که بر مردم میخواند وحی الهی نیست، و او آنها را از پیش خود میگوید و یا از کسی آموخته است)، میتوانست در اذهان مردم ایجاد شک و تردید نماید، چنان که قرآن کریم در جای دیگر چنین اتهامی را از سوی مخالفان نقل کرده و فرموده است: وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ)؛( نحل، 103.(ما میدانیم که آنان میگویند، پیامبر را بشری تعلیم میدهد. درس ناخواندگی پیامبر و اینکه او نه میخواند و نه مینوشت، این تهمت را خنثی میکرد، چنان که امام رضا علیه السلام در مناظره با علمای ادیان مختلف خطاب به رأس الجالوت (عالم یهودی) فرمود: از جمله دلایل صدق پیامبر ما آن است که او شخصی یتیم، تهیدست و چوپان بود، و هیچ کتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته بود. با این حال، کتابی آورد که حکایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان در آن آمده است.( توحید صدوق، دار المعرفه، ص 419(. تا اینجا روشن شد که اکثر علما قائلند که پیامبر اکرم تا قبل از بعثت نه می توانسته بخواند و نه بنویسد اما بعد از بعثت هم آیا اینگونه بوده است؟ اندیشمندان اسلامی در خصوص بی سواد و با سواد بودن پیامبر(ص) بعد از رسالت اختلاف نظر دارند. بعضی باور دارند که حضرت در دوران رسالت هم می خوانده و هم می نوشته است. برخی مانند سید مرتضی از طرفداران این نظریه است.( بحارالانوار، ج 16، ص 135) طرفداران این رویکرد با بهرهگیری از آیات و روایات قایل شدهاند چگونه ممکن است وحی - که همه چیز را می آموخته است - خواندن و نوشتن را نیاموخته باشد؟!( مرتضی مطهری، همان، ص 212) برخی عقیده دارند که پیامبر بعد از رسالت می خواند، ولی نمینوشت.(بحار الانوار، ج 16،ص 133) بعضی احتمال دادهاند حضرت بعد از رسالت نه می خوانده و نه می نوشته است. البته این احتمال ضعیف بوده و فاقد دلیل معتبر می باشد. ما در ادامه ثابت خواهیم کرد که قول اول صحیح است و پیامبر بعد از بعثت هم می خواند و هم می نوشت. پیامبر اکرم (ص)در طول عمر شریفشان بارها اتفاق افتاده است که ایشان هم خواندهاند و هم نوشتهاند . این مطلب هم از کتابهای شیعه و هم از کتابهای اهل سنت قابل اثبات است . مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در معانی الأخبار مینویسد : از امام جواد علیه السلام سؤال کردند : ای فرزند رسول خدا ! چرا به پیامبر اسلام ( امی ) میگفتند ؟ حضرت سؤال کرد : مردم [مخالفین شیعه ] چه میگویند ؟ گفتند : مردم فکر میکنند که آن حضرت به این خاطر امی نامیده شده بود ؛ چون نمیتوانست بنویسد . امام جواد در جواب فرمود : دروغ میگویند ! لعن بر آنها باد . چطور نمیتوانستند بنویسند ؛ در حالی که خداوند در آیات محکم قرآنش میفرماید : او خدای است که رسولش را در میان بی سوادان برانگیخت تا برای آنها آیات خداوند را تلاوت و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد . چطور کسی که نمیتواند بنوسید ، میتواند کتاب را به دیگران بیاموزد ؟ به خدا قسم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زبان میخواندند و مینوشتند . به این دلیل به آن حضرت (امی ) میگفتند ؛ چون او از اهل مکه بود و مکه در آن زمان ( ام القری ) محسوب میشده است ؛ چنانچه خداوند در قرآّنش میفرماید : ما تو را فرستادیم تا اهل (ام القری ) [مکه ] را و کسانی که در اطراف آن زندگی میکنند ، انذار کنی.( معانی الأخبار ،شیخ الصدوق ، ص 53 – 54؛ بحار الأنوار علامة مجلسی ، ج 16 ، ص 132 – 133 ). باز نظیر این روایت را عبد الرحمن بن الحجاج از آقا امام صادق علیه السلام نقل میکند : پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هم میخواندند و هم مینوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود ، میخواندند . ( بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 247 . ) عامر شعبی از علمای اهل سنت که در نزد اهل سنت جایگاه ویژهای دارد در این باره مینویسد : پیامبر اکرم نامة شخصی به نام عیینه را شخصاً مطالعه کرد و از آنچه در آّن نوشته شده بود ، خبر داد . ( المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ،ابن عطیة أندلسی ، ج 4 - ص 322 ؛تفسیر القرطبی ، ج 13 ، ص 352 ) جالب اینجاست که آلوسی که از متعصب ترین علمای اهل سنت است به نقل از بخاری که مهمترین و بالاترین کتاب را در میان کتب اهل سنت به نام صحیح بخاری دارد اذعان می کند که در صلح حدیبه، پیامبر شخصا صلح نامه را خوانده و نوشته اند: آلوسی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیرش : ج 21 - ص 5 می نویسد : قدرت بر خواندن ، فرع بر کتاب است ... روایاتی در صحیح بخاری و ... نیز تأیید میکند که رسول خدا میتوانستند بنویسند . چنانچه در قضیۀ صلح حدیبیه خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شخصاً عقد نامه را گرفت و نوشت .(اذعان بخاری را می توانید در این آدرس بیابید: صحیح البخاری ، ج 3 ، ص 168 . ) با این توضیحات ثابت میشود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم قدرت بر خواندن داشتند و هم در موارد متعددی نوشتهاند.
با سلام این که می گن پیامبر(ص) امی بوده است یعنی تا آخر عمرشون سواد خواندن و نوشتن نداشتن؟
با سلام این که می گن پیامبر(ص) امی بوده است یعنی تا آخر عمرشون سواد خواندن و نوشتن نداشتن؟
پاسخ: برای رسیدن به جوابی روشن ابتدا لازم است که معنای امی را بیان کنیم و سپس به بررسی آن بپردازیم: واژه (امی) یکی از القاب پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است که در دو آیه از قرآن کریم آمده است) (الذین یتبعون الرسول النبی الامی...)؛ اعراف، 157؛ (فآمنوا بالله و رسوله النبی الامی....)؛ اعراف، 158.) حرف (ی) در این کلمه به معنای نسبت است، مانند حرف (ی) در کلمه (عربی)، (فارسی)، (ایرانی)، و نظایر آن؛ اما در این که (امی) منسوب به چه چیز است و به عبارت دیگر، مبدأ اشتقاق کلمه (امی) چیست؟ دانشمندان اسلامی، دیدگاههایی ارائه دادهاند که سه دیدگاه را یادآور میشویم:
1. (امی) منسوب به (ام) به معنای مادر است. یعنی کسی که از نظر خواندن و نوشتن به همان حالت مادرزادی خود باقی است.
2. (امی) منسوب به (امت) است، یعنی کسی که به روش اکثریت مردم عادت دارد، زیرا اکثریت مردم خواندن و نوشتن را نمیدانستند، چنان که کلمه (عامی) منسوب به (عامه) و به معنی کسی است که به روش و عادت عامه مردم عمل میکند.
3. (امی) منسوب به (ام القری) یعنی مکه است، زیرا قرآن کریم مکه را (ام القری) نامیده است.( (لتنذر ام القری و من حولها)؛ انعام، 93.(
هر کدام از این نظریه ها طرفدارانی دارد اما آنچه مهم است این است که اگر چه واژه امی به معنای فرد درس نخوانده است، ولی درس نخواندن با بیسواد بودن ملازمه ندارد؛ زیرا هر چند، روش متعارف و معمول برای کسب دانش، درس خواندن است، ولی علم و دانش پیامبران الهی از طریق معمول به دست نیامده است. آنان کسب دانش کردهاند، ولی (معلم) آنان (خداوند) بوده است و در مکتب وحی عالیترین معارف را آموختهاند. و به قول حافظ:
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه، مسئله آموز صد مدرس شد
معارف بلند و احکام و قوانین جامع و کامل که در قرآن کریم، و نیز فرمودهها و سیره آن حضرت صلّی الله علیه و آله متجلی است، بهترین گواه بر مقام والای علمی و دانش وسیع آن حضرت میباشد.
بنابراین، واژه (امی) نه به معنای بیسواد است، و نه نخواندن و ننوشتن برای پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نقص میباشد. ابن خلدون در اینباره سخن سنجیدهای دارد، میگوید: پیغمبر امی بوده است، لیکن امی بودن برای او کمال بود، زیرا علم خویش را از عالم بالا فراگرفته بود؛ به خلاف ما که امی بودن برای ما نقص است، زیرا مساوی با جاهل بودن ماست.( مقدمه ابن خلدون، ص 419.)
آری، رسول اکرم صلّی الله علیه و آله ضمیرش از تعلیم و فراگیری دانش از بشر، تا قبل از بعثت پاک بوده است. او انسانی است که مکتبی، جز مکتب تعلیم الهی ندیده و جز از حق، دانش نیاموخته است، با این حال او معلم بشر و پدید آورنده دار العلمها و دانشگاهها است.
فلسفه درس ناخواندگی پیامبر صلّی الله علیه و آله قبل از بعثت در سوره عنکبوت، آیه 48 بیان شده است، و آن این که: اگر پیامبر صلّی الله علیه و آله میتوانست بخواند و بنویسد، این تهمت که آیاتی (که بر مردم میخواند وحی الهی نیست، و او آنها را از پیش خود میگوید و یا از کسی آموخته است)، میتوانست در اذهان مردم ایجاد شک و تردید نماید، چنان که قرآن کریم در جای دیگر چنین اتهامی را از سوی مخالفان نقل کرده و فرموده است: وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ)؛( نحل، 103.(ما میدانیم که آنان میگویند، پیامبر را بشری تعلیم میدهد.
درس ناخواندگی پیامبر و اینکه او نه میخواند و نه مینوشت، این تهمت را خنثی میکرد، چنان که امام رضا علیه السلام در مناظره با علمای ادیان مختلف خطاب به رأس الجالوت (عالم یهودی) فرمود: از جمله دلایل صدق پیامبر ما آن است که او شخصی یتیم، تهیدست و چوپان بود، و هیچ کتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته بود. با این حال، کتابی آورد که حکایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان در آن آمده است.( توحید صدوق، دار المعرفه، ص 419(.
تا اینجا روشن شد که اکثر علما قائلند که پیامبر اکرم تا قبل از بعثت نه می توانسته بخواند و نه بنویسد اما بعد از بعثت هم آیا اینگونه بوده است؟
اندیشمندان اسلامی در خصوص بی سواد و با سواد بودن پیامبر(ص) بعد از رسالت اختلاف نظر دارند.
بعضی باور دارند که حضرت در دوران رسالت هم می خوانده و هم می نوشته است. برخی مانند سید مرتضی از طرفداران این نظریه است.( بحارالانوار، ج 16، ص 135) طرفداران این رویکرد با بهرهگیری از آیات و روایات قایل شدهاند چگونه ممکن است وحی - که همه چیز را می آموخته است - خواندن و نوشتن را نیاموخته باشد؟!( مرتضی مطهری، همان، ص 212)
برخی عقیده دارند که پیامبر بعد از رسالت می خواند، ولی نمینوشت.(بحار الانوار، ج 16،ص 133)
بعضی احتمال دادهاند حضرت بعد از رسالت نه می خوانده و نه می نوشته است. البته این احتمال ضعیف بوده و فاقد دلیل معتبر می باشد.
ما در ادامه ثابت خواهیم کرد که قول اول صحیح است و پیامبر بعد از بعثت هم می خواند و هم می نوشت.
پیامبر اکرم (ص)در طول عمر شریفشان بارها اتفاق افتاده است که ایشان هم خواندهاند و هم نوشتهاند . این مطلب هم از کتابهای شیعه و هم از کتابهای اهل سنت قابل اثبات است .
مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در معانی الأخبار مینویسد : از امام جواد علیه السلام سؤال کردند :
ای فرزند رسول خدا ! چرا به پیامبر اسلام ( امی ) میگفتند ؟ حضرت سؤال کرد : مردم [مخالفین شیعه ] چه میگویند ؟ گفتند : مردم فکر میکنند که آن حضرت به این خاطر امی نامیده شده بود ؛ چون نمیتوانست بنویسد . امام جواد در جواب فرمود :
دروغ میگویند ! لعن بر آنها باد . چطور نمیتوانستند بنویسند ؛ در حالی که خداوند در آیات محکم قرآنش میفرماید :
او خدای است که رسولش را در میان بی سوادان برانگیخت تا برای آنها آیات خداوند را تلاوت و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد .
چطور کسی که نمیتواند بنوسید ، میتواند کتاب را به دیگران بیاموزد ؟ به خدا قسم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زبان میخواندند و مینوشتند . به این دلیل به آن حضرت (امی ) میگفتند ؛ چون او از اهل مکه بود و مکه در آن زمان ( ام القری ) محسوب میشده است ؛ چنانچه خداوند در قرآّنش میفرماید :
ما تو را فرستادیم تا اهل (ام القری ) [مکه ] را و کسانی که در اطراف آن زندگی میکنند ، انذار کنی.( معانی الأخبار ،شیخ الصدوق ، ص 53 – 54؛ بحار الأنوار علامة مجلسی ، ج 16 ، ص 132 – 133 ).
باز نظیر این روایت را عبد الرحمن بن الحجاج از آقا امام صادق علیه السلام نقل میکند :
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هم میخواندند و هم مینوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود ، میخواندند . ( بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 247 . )
عامر شعبی از علمای اهل سنت که در نزد اهل سنت جایگاه ویژهای دارد در این باره مینویسد : پیامبر اکرم نامة شخصی به نام عیینه را شخصاً مطالعه کرد و از آنچه در آّن نوشته شده بود ، خبر داد . ( المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز ،ابن عطیة أندلسی ، ج 4 - ص 322 ؛تفسیر القرطبی ، ج 13 ، ص 352 )
جالب اینجاست که آلوسی که از متعصب ترین علمای اهل سنت است به نقل از بخاری که مهمترین و بالاترین کتاب را در میان کتب اهل سنت به نام صحیح بخاری دارد اذعان می کند که در صلح حدیبه، پیامبر شخصا صلح نامه را خوانده و نوشته اند:
آلوسی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیرش : ج 21 - ص 5 می نویسد : قدرت بر خواندن ، فرع بر کتاب است ... روایاتی در صحیح بخاری و ... نیز تأیید میکند که رسول خدا میتوانستند بنویسند . چنانچه در قضیۀ صلح حدیبیه خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شخصاً عقد نامه را گرفت و نوشت .(اذعان بخاری را می توانید در این آدرس بیابید: صحیح البخاری ، ج 3 ، ص 168 . )
با این توضیحات ثابت میشود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم قدرت بر خواندن داشتند و هم در موارد متعددی نوشتهاند.
- [سایر] برخی با توجه به تعبیر امی که در قرآن آمده است، ادعا میکنند که پیامبر(ص) سواد خواندن و نوشتن نداشته است: 1. آیا این مطلب درست است؟ 2. چگونه ممکن است پیامبری که جهان هستی را میخواند و به رموز جهان آگاه بود خواندن و نوشتن بلد نباشد؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(ص) سواد خواندن و نوشتن داشته اند؟
- [سایر] درباره امی بودن پیامبر(ص) توضیح دهید؟ آیا کتابت انجام میداده اند؟
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد و هنگام عقد خواندن، قصد انشاء کند، آیا می تواند صیغه را جاری کند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کسی سواد خواندن و نوشتن داشته باشد و هنگام عقد خواندن، قصد انشاء کند، آیا می تواند صیغه را جاری کند؟
- [سایر] چرا پیامبراکرم(ص) بااینکه خواندن و نوشتن نمیدانست ولی در آخر عمرشان گفت قلم و کاغذ بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم تا رستگار شوید؟
- [سایر] آیا پیامبراکرم(ص) تا آخر عمر امی و بیسواد بودند چرا از آن حضرت دستخط وجود ندارد؟
- [سایر] آیا در زمان پیامبر اسلام(ص) هم سه تا سلام آخر نماز را میخواندهاند؛ یعنی پیامبر به خودشان سلام میگفتند؟
- [سایر] با توجه به امی بودن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آیا ایشان در زمان رحلت نیز خواندن و نوشتن نمی دانستند؟
- [سایر] سلام؛ آیا این درست است که پیامبر(ص) بیسواد و امی بودند؟ اگر اینگونه است؛ چرا در زمان وفاتشان قلم و کاغذ میخواهند؟ امام جواد(ع) فرمودند: (بدون شک پیامبر اسلام(ص) هم میخواندند و هم مینوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود، میخواندند) (بصائر الدرجات، محمد بن الحسن الصفار، طبع منشورات شرکة الاعلمی للمطبوعات، جزء 5، ص 264، حدیث)5.
- [آیت الله اردبیلی] اگر روزهدار با گفتن یا با نوشتن یا با اشاره و مانند آنها به خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و جانشینان آن حضرت علیهمالسلام عمدا نسبت دروغ بدهد، اگرچه فورا بگوید: (دروغ گفتم) یا توبه کند، روزه او بنابر احتیاط واجب باطل است و اگر دروغ بستن به حضرت زهرا علیهاالسلام و سایر پیامبران و جانشینان آنان علیهمالسلام موجب دروغ بستن به خدا یا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم یا جانشینان آن حضرت علیهمالسلام گردد نیز همین حکم را دارند.
- [آیت الله بهجت] اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، و بنا بر احتیاط مستحب در این حال به صورت تَجافی بنشیند، که توضیح آن خواهد آمد، بعد بایستد و بدون آن که دوباره نیت کند و تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند، و همچنین بنابراظهر در غیر تشهد رکعت آخر هم می تواند چنین کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیّت وگفتن تکبیرْ الاحرام بنشیند و تشهّد را با امام بخواند ولی سلام را نگوید وصبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد وبدون آن که دوباره نیّت کند و تکبیر بگوید حمد وسوره را بخواند و آن را رکعت اوّل نماز خود حساب کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنان چه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند، ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد و بدون آن که دوباره نیت کند و تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند، و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیّت و گفتن تکبیرة الأحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد و بدون آنکه دوباره نیّت کند و تکبیر بگوید حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اوّل نماز خود حساب کند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد ، باید بعد از نیت و گفتن تکبیره الاحرام بنشیند و تشهد را باامام بخواند ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد ، بعد بایستد وبدون آنکه دوباره نیت کند و تکبیر بگوید ، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند .
- [امام خمینی] اگر موقعی برسد که امام مشول خواندن تشهد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد و بدون آن که دوباره نیت کند و تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند.
- [آیت الله خوئی] اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند، ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد و بدون آن که دوباره نیت کند و تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند، و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهّد آخر نماز است چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیّت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند و تشهّد را با امام بخواند ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، بعد بایستد و بدون آنکه دوباره تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اوّل نماز خود حساب کند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است؛ چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد؛ باید بعد از نیت و گفتن تکبیره الاحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد؛ بعد بایستد بدون آنکه دوباره نیت کندو تکبیر بگوید؛ حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند.