سلام می خواستم بدونم در روایات سیمای ظاهری حضرت زهرا (س) و مشخصات ظاهری و جسمی حضرت صدیقه (س) -آنگونه که درباره سایر ائمه(ع) آمده است- آمده است؟ پاسخ: از آنجا که یکی از صفات حضرت حق جمیل است و به آن دلیل که زن مظهری از رحمت و زیبایی و برخوردار از صفت حضرت جمیل است وجود مبارک حضرت زهرا(س) همه و همه زیبایی است چراکه او انسانی به تمام معنی و کامل است و فطریات واستعدادهای انسانی در انسان کامل در حد عالی به فعلیت می رسد که از جمله آنها زیبائی دوستی است وهم مظهری تام از صفات حق است که ولیه الله بوده است و لذا مظهر هو الجمیل است همو برترین زن وکاملترین آنان است که سیده نساءعالمین است و زن هم مظهر هوالجمیل است لذا در یک کلام کوتاه اما جامع پیامبراکرم(ص) حضرت زهرا(س) را چنین توصیف می کند: لو کان الحسن شخصاً لکان فاطمه. اگر برای زیبایی تجسمی بود همانا فاطمه می شد.( شرح احقاق الحق، ج 4، ص 502) به همین دلیل فاطمه(س) و زندگی حضرتش و همه اصول و فروع و متعلقات زندگی او زیبا و زیباست وتجسمی است از زیبائی. سیمای او، سیره او، کلام او، رفتن و آمدن او، بوی او، شوی او، نامهای او، سیره او و حتی نام فرزندان او (حسن،حسین، زینب، محسن) همه و همه زیبائی است. زیبائی که اینها همه زیباییهای معنوی زندگی اوست. علاوه براین زیبائی تولد فاطمه(س) و صحنه های زیبائی تولداو، زیبائی محمد و خدیجه والدین او، زیبائی علی(ع) و فرزندانش، زیبائیهای پیروان او، زیبائیهای سخاوت وکمالات او، زیبائی در ارتباطات حضرتش در همه سطوح در ارتباط با پدر، شوهر، فرزند، مردم، شاگردان، نیازمندان، همسایگان، فرشتگان، حسن تدبیر او در زندگی، حسن گفتار او، حسن نام تاریخی ایشان، حسن تربیت ایشان در ارتباط با دیگران، حسن عفاف ایشان باز از دیگر زیبائیهای شخصیتی حضرت زهرا است. زیبائیهای ظاهری زندگی زهرا(س) • آراستگی لباس، بدن و محیط زندگی طبق روایات اهلبیت و براساس مطالعه سیره پیامبر و ائمه طاهرین بدست می آیدکه طبق تربیت توحیدی و تخلق به اوصاف الهی که از جمله آنها جمال الهی است خداوند متعال و پیشوایان دینی آراستگی نظافت و نورانیت آرایش و زیبائی ظاهری بدن، لباس،مسکن و دیگر امور زندگی را دوست دارند و برآن اصرار می ورزند. با مطالعه سیره حضرت زهرا(س) تمامی مصادیق و نمونه های زیبائی ظاهر زندگی همچون بهداشت و نظافت و آراستگی و استعمال عطر، همچنین بهداشت محیط زندگی و رسیدگی به آن قابل مشاهده می باشد. در اقوال تاریخی و روایات آمده که حضرت زهرا(س) خود شخصاً خانه و محیط زندگی خود را جاروب می زده است. در خانه دائماً معطر و خوشبوترین عطرها بوده اند. لباس سفید بویژه برای نماز از لباسهای ایشان بوده است. دارای انگشتر و گردنبندی برای زینت بوده اند که قصه انفاق گردنبند حضرت به فردی نیازمند هم در تاریخ ثبت شده است و بالاخره با کمک گرفتن از فضه خادمه و حفظ حقوق او در مدیریت کار خانه به بهترین وجه تلاش و کوشش داشته اند. • زیبایی و حُسن چهره حضرت زهرا(س) از جهت زیبائی چهره ظاهری و هندسه وجودی نیزی از امتیازات خاصی برخوردار بوده اند به شکلی که امیرالمومنین می فرماید: هرگاه با پیامبر تنها می شدم به من می فرممود: یا اَبَالحَسَن ما اَحسَنَ زَوجَتُکَ وَ اَجمَلَها! اَبشِر فَقَد زَوَجتُّکَ سَیِدَهَ نِساءِ العالَمینَ.(بحار الانوار، ج 43، ص 130؛ مناقب خوارزمی، ص 350؛ کشف الغمه، ج 1، ص 369) ای اباالحسن چه نیکو وزیباست همسرت فاطمه، برتو مژده و خبر به شادمانی می دهم که من تو را به ازدواج سرور زنان جهان درآوردم. همچنین در بین القاب و اسماء حضرت به نامهای زیبای حوراء، فاطمه،بتولو حوراءالانسیه، تفاحه الفردوس،زهرا،جمال الاباء، شرف الانباء، نوریه،درّهٌ البیضاء(گوهرتابناک)، غرهٌ غراء(سپیدروی نورانی)، عذراء(دوشیزه) برمی خوریم که هریک حاوی دنیایی از زیبائی و جمال برای حضرت زهرا(س) میباشد.در روایتی در وصف حسن ظاهری فاطمه(س) آمده است: او زیبارویی بود ماه گونه صفت. در شب چهارده گردنش گویی تکه ای از نقره بود، چهره اش خندان و باز بود و آن هنگام که تبسم و خنده برلبانش می نشست دندانهایش همچون لؤلؤ به رشته درآمده نمایان می گشت. در مقام مقایسه زیبایی او با حورالعین آمده: زیباتر از حورالعین چهارزن بافضیلت جهانی هستند که برتری آنان بر حورالعین مانند برتری خورشید برسایر فرشتگان است که آن چهارزن عبارتنداز: آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه(س). واین همه بیانگر سعادتمندی و موفقیتهای ظاهری و باطنی حضرت زهرا(س) می باشد چراکه در روایتی یکی از عوامل سعادت آفرین را حسن ظاهر معرفی نموده اند. قال علی(ع): حسن الصوره اوّل السّعاده (عیون الحکم والمواعظ، ص 228) زیبایی و سلامتی ظاهری اول قدم سعادتمندی است. در روایتی دیگر حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک به سند خود از انس بن مالک و نیز ابن شهرآشوب در مناقب از هم او نقل کرده اند که گفت: (درباره ی چهره ی فاطمه(س) از مادرم پرسیدم و او پاسخ داد: گویی او همانند ماه شب چهارده یا خورشید زیر ابر بود، همانند خورشیدی بود که از زیر ابر بیرون آمده. پوست بسیار سفیدی داشت و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا(ص)) در کتاب کشف الغمه نقل شده است که یکی از وعاظ از فاطمه(س) و امتیازات و فضایلی که خدا بدو داده یاد کرد و غرق در شادمانی شد و آن گاه این دو بیت را سرود: خورشید از روی شرم از (دیدن) نور درخشان او به سوی شفق گریخت. و غنچه از شرم از (دیدن) شمایل وی خود را درگ ها پوشانید. ابن عبدالبر در استیعاب به اسانید خود از عایشه نقل کرده است که گفت: (من هیچ کس را ندیدم که از نظر سخن و گفتار (و در روایت دیگر) و ویژگی ها و خوی و سیرت شبیه تر از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) باشد. چون فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد می شد، آن حضرت برمی خاست و دستانش را بوسه می داد و به وی خوشامد می گفت. هم چنان که هرگاه پیامبر نزد فاطمه(س) می رفت؛ او با وی چنین می کرد.) در روایت ابوداود آمده است که گفت: (چون فاطمه(س) نزد پیامبر(ص) می آمد، آن حضرت برمی خاست و دستش را می گرفت و می بوسید و او را در جای خویش می نشاند. پیامبر(ص) نیز هرگاه بر فاطمه(س) وارد می شد، او برمی خاست و به سوی حضرتش می رفت و دستش را بوسه می داد و در جای خویش می نشانیدش.) حاکم در مستدرک به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: (هیچ کس را ندیدم که از نظر گفتار و سخن، از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) شبیه تر باشد. هنگامی که فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد می شد آن حضرت به وی خوشامد می گفت و برمی خاست و دستش را می گرفت و می بوسید و او را در جای خویش می نشاند.) حاکم گوید: (این حدیث بنا به شرط شیخین صحیح است و آن دو این حدیث را اخراج نکرده اند.) و هم او به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: (هیچ کس را از نظر گفتار و سخن از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) همانندتر ندیدم. چون وی بر پیامبر(ص) وارد می شد آن حضرت به سویش برمی خاست و می بوسیدش و به وی خوشامد می گفت و دستش را می گرفت و در جایگاه خویش می نشاندش. فاطمه(س) نیز هرگاه پیامبر(ص) بر او وارد می شد به استقبال او می رفت و دست حضرتش را می بوسید.) در شماری از روایات آمده است که فاطمه(س) چون راه می سپرد، هیچ اختلافی میان راه رفتن او با راه رفتن پیامبر(ص) به نظر نمی آمد. نیز در کشف الغمه از ام سلمه، روایت شده است که گفت: (فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) از نظر چهره شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص) بود.) (سیره ی معصومان، ج 2، ص 10) این موارد تنها گوشه ای بود از کمالات ظاهری و باطنی صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها
سلام می خواستم بدونم در روایات سیمای ظاهری حضرت زهرا (س) و مشخصات ظاهری و جسمی حضرت صدیقه (س) -آنگونه که درباره سایر ائمه(ع) آمده است- آمده است؟
سلام می خواستم بدونم در روایات سیمای ظاهری حضرت زهرا (س) و مشخصات ظاهری و جسمی حضرت صدیقه (س) -آنگونه که درباره سایر ائمه(ع) آمده است- آمده است؟
پاسخ: از آنجا که یکی از صفات حضرت حق جمیل است و به آن دلیل که زن مظهری از رحمت و زیبایی و برخوردار از صفت حضرت جمیل است وجود مبارک حضرت زهرا(س) همه و همه زیبایی است چراکه او انسانی به تمام معنی و کامل است و فطریات واستعدادهای انسانی در انسان کامل در حد عالی به فعلیت می رسد که از جمله آنها زیبائی دوستی است وهم مظهری تام از صفات حق است که ولیه الله بوده است و لذا مظهر هو الجمیل است همو برترین زن وکاملترین آنان است که سیده نساءعالمین است و زن هم مظهر هوالجمیل است لذا در یک کلام کوتاه اما جامع پیامبراکرم(ص) حضرت زهرا(س) را چنین توصیف می کند: لو کان الحسن شخصاً لکان فاطمه. اگر برای زیبایی تجسمی بود همانا فاطمه می شد.( شرح احقاق الحق، ج 4، ص 502) به همین دلیل فاطمه(س) و زندگی حضرتش و همه اصول و فروع و متعلقات زندگی او زیبا و زیباست وتجسمی است از زیبائی. سیمای او، سیره او، کلام او، رفتن و آمدن او، بوی او، شوی او، نامهای او، سیره او و حتی نام فرزندان او (حسن،حسین، زینب، محسن) همه و همه زیبائی است. زیبائی که اینها همه زیباییهای معنوی زندگی اوست. علاوه براین زیبائی تولد فاطمه(س) و صحنه های زیبائی تولداو، زیبائی محمد و خدیجه والدین او، زیبائی علی(ع) و فرزندانش، زیبائیهای پیروان او، زیبائیهای سخاوت وکمالات او، زیبائی در ارتباطات حضرتش در همه سطوح در ارتباط با پدر، شوهر، فرزند، مردم، شاگردان، نیازمندان، همسایگان، فرشتگان، حسن تدبیر او در زندگی، حسن گفتار او، حسن نام تاریخی ایشان، حسن تربیت ایشان در ارتباط با دیگران، حسن عفاف ایشان باز از دیگر زیبائیهای شخصیتی حضرت زهرا است.
زیبائیهای ظاهری زندگی زهرا(س)
• آراستگی لباس، بدن و محیط زندگی
طبق روایات اهلبیت و براساس مطالعه سیره پیامبر و ائمه طاهرین بدست می آیدکه طبق تربیت توحیدی و تخلق به اوصاف الهی که از جمله آنها جمال الهی است خداوند متعال و پیشوایان دینی آراستگی نظافت و نورانیت آرایش و زیبائی ظاهری بدن، لباس،مسکن و دیگر امور زندگی را دوست دارند و برآن اصرار می ورزند.
با مطالعه سیره حضرت زهرا(س) تمامی مصادیق و نمونه های زیبائی ظاهر زندگی همچون بهداشت و نظافت و آراستگی و استعمال عطر، همچنین بهداشت محیط زندگی و رسیدگی به آن قابل مشاهده می باشد. در اقوال تاریخی و روایات آمده که حضرت زهرا(س) خود شخصاً خانه و محیط زندگی خود را جاروب می زده است. در خانه دائماً معطر و خوشبوترین عطرها بوده اند. لباس سفید بویژه برای نماز از لباسهای ایشان بوده است. دارای انگشتر و گردنبندی برای زینت بوده اند که قصه انفاق گردنبند حضرت به فردی نیازمند هم در تاریخ ثبت شده است و بالاخره با کمک گرفتن از فضه خادمه و حفظ حقوق او در مدیریت کار خانه به بهترین وجه تلاش و کوشش داشته اند.
• زیبایی و حُسن چهره
حضرت زهرا(س) از جهت زیبائی چهره ظاهری و هندسه وجودی نیزی از امتیازات خاصی برخوردار بوده اند به شکلی که امیرالمومنین می فرماید: هرگاه با پیامبر تنها می شدم به من می فرممود: یا اَبَالحَسَن ما اَحسَنَ زَوجَتُکَ وَ اَجمَلَها! اَبشِر فَقَد زَوَجتُّکَ سَیِدَهَ نِساءِ العالَمینَ.(بحار الانوار، ج 43، ص 130؛ مناقب خوارزمی، ص 350؛ کشف الغمه، ج 1، ص 369)
ای اباالحسن چه نیکو وزیباست همسرت فاطمه، برتو مژده و خبر به شادمانی می دهم که من تو را به ازدواج سرور زنان جهان درآوردم.
همچنین در بین القاب و اسماء حضرت به نامهای زیبای حوراء، فاطمه،بتولو حوراءالانسیه، تفاحه الفردوس،زهرا،جمال الاباء، شرف الانباء، نوریه،درّهٌ البیضاء(گوهرتابناک)، غرهٌ غراء(سپیدروی نورانی)، عذراء(دوشیزه) برمی خوریم که هریک حاوی دنیایی از زیبائی و جمال برای حضرت زهرا(س) میباشد.در روایتی در وصف حسن ظاهری فاطمه(س) آمده است: او زیبارویی بود ماه گونه صفت. در شب چهارده گردنش گویی تکه ای از نقره بود، چهره اش خندان و باز بود و آن هنگام که تبسم و خنده برلبانش می نشست دندانهایش همچون لؤلؤ به رشته درآمده نمایان می گشت. در مقام مقایسه زیبایی او با حورالعین آمده: زیباتر از حورالعین چهارزن بافضیلت جهانی هستند که برتری آنان بر حورالعین مانند برتری خورشید برسایر فرشتگان است که آن چهارزن عبارتنداز: آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه(س). واین همه بیانگر سعادتمندی و موفقیتهای ظاهری و باطنی حضرت زهرا(س) می باشد چراکه در روایتی یکی از عوامل سعادت آفرین را حسن ظاهر معرفی نموده اند.
قال علی(ع): حسن الصوره اوّل السّعاده (عیون الحکم والمواعظ، ص 228)
زیبایی و سلامتی ظاهری اول قدم سعادتمندی است.
در روایتی دیگر حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک به سند خود از انس بن مالک و نیز ابن شهرآشوب در مناقب از هم او نقل کرده اند که گفت: (درباره ی چهره ی فاطمه(س) از مادرم پرسیدم و او پاسخ داد: گویی او همانند ماه شب چهارده یا خورشید زیر ابر بود، همانند خورشیدی بود که از زیر ابر بیرون آمده. پوست بسیار سفیدی داشت و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا(ص))
در کتاب کشف الغمه نقل شده است که یکی از وعاظ از فاطمه(س) و امتیازات و فضایلی که خدا بدو داده یاد کرد و غرق در شادمانی شد و آن گاه این دو بیت را سرود:
خورشید از روی شرم از (دیدن) نور درخشان او به سوی شفق گریخت.
و غنچه از شرم از (دیدن) شمایل وی خود را درگ ها پوشانید.
ابن عبدالبر در استیعاب به اسانید خود از عایشه نقل کرده است که گفت: (من هیچ کس را ندیدم که از نظر سخن و گفتار (و در روایت دیگر) و ویژگی ها و خوی و سیرت شبیه تر از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) باشد. چون فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد می شد، آن حضرت برمی خاست و دستانش را بوسه می داد و به وی خوشامد می گفت. هم چنان که هرگاه پیامبر نزد فاطمه(س) می رفت؛ او با وی چنین می کرد.)
در روایت ابوداود آمده است که گفت: (چون فاطمه(س) نزد پیامبر(ص) می آمد، آن حضرت برمی خاست و دستش را می گرفت و می بوسید و او را در جای خویش می نشاند. پیامبر(ص) نیز هرگاه بر فاطمه(س) وارد می شد، او برمی خاست و به سوی حضرتش می رفت و دستش را بوسه می داد و در جای خویش می نشانیدش.)
حاکم در مستدرک به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: (هیچ کس را ندیدم که از نظر گفتار و سخن، از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) شبیه تر باشد. هنگامی که فاطمه(س) بر پیامبر(ص) وارد می شد آن حضرت به وی خوشامد می گفت و برمی خاست و دستش را می گرفت و می بوسید و او را در جای خویش می نشاند.) حاکم گوید: (این حدیث بنا به شرط شیخین صحیح است و آن دو این حدیث را اخراج نکرده اند.)
و هم او به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: (هیچ کس را از نظر گفتار و سخن از فاطمه(س) به رسول خدا(ص) همانندتر ندیدم. چون وی بر پیامبر(ص) وارد می شد آن حضرت به سویش برمی خاست و می بوسیدش و به وی خوشامد می گفت و دستش را می گرفت و در جایگاه خویش می نشاندش. فاطمه(س) نیز هرگاه پیامبر(ص) بر او وارد می شد به استقبال او می رفت و دست حضرتش را می بوسید.)
در شماری از روایات آمده است که فاطمه(س) چون راه می سپرد، هیچ اختلافی میان راه رفتن او با راه رفتن پیامبر(ص) به نظر نمی آمد.
نیز در کشف الغمه از ام سلمه، روایت شده است که گفت: (فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) از نظر چهره شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص) بود.) (سیره ی معصومان، ج 2، ص 10)
این موارد تنها گوشه ای بود از کمالات ظاهری و باطنی صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها
- [سایر] آیا در روایات؛ سیما و مشخصات ظاهری و جسمی حضرت زهرا(س)، آنگونه که درباره سایر ائمه اطهار(ع) آمده است، ذکر شده است؟
- [سایر] آیا مقام حضرت زهرا(س) از سایر ائمه معصومین(ع) بالاتر است؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] لطفا متن و ترجمه زیارت نامه حضرت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را بنویسید؟
- [سایر] با عرض سلام وتسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)مطالب زیادی وجود دارد مخواستم از شما خواهش کنم نحوه ی چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟ واین که حضرت علی(ع)وفرزندانشان اصحاب وکنیزانی که در خانه وجود داشتند چرا حضرت فاطمه زهرا(س)در را باز کردند؟؟؟؟؟ و بعد از اینکه خانم فاطمه زهرا(س)را زدندچراکسی کاری نکرد ؟؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)چگونه بوده است؟
- [سایر] امام خمینی (رحمت الله علیه) سیمای حضرت زهرا (سلام الله علیها) را چگونه توصیف می کردند؟
- [سایر] سیمای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در روز قیامت چگونه است؟ آن را توصیف کنید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).