سلام چندتاسوال دارم خواهشا جواب صحیح ان را بدهید....1روز ولادت زهرا س در چه تاریخی عنوان شده است؟2.مقام ومنزلت زهرا س در نزد خداوند چیست؟3.زهرا س در چه تاریخی و چند روز بعدازرحلت رسول به شهادت رسیدند؟4.وقف در اصتلاح یعنی چه؟5.موقوفات حضرت زهرا کدام یک است ایاالعواف.المیثب.حسنی.هستند یا غیر اینهاست؟ پاسخ: دانشجوی گرامی با توجه به اینکه به این مرکز روزانه صدها سوال ارسال می شود که جواب دادن به همه آنها وقت و نیروی انسانی بسیاری را می طلبد اما محدودیتهای بسیاری در این زمینه برای ما وجود دارد لذا خواهشمندیم سوالاتی که برایتان از اهمیت بیشتری برخوردارند را تک تک و جدا جدا برای ما ارسال نمایید تا بتوانیم هر چه سریعتر و بهتر پاسخگوی آنها باشیم: پاسخ به سوال اول و سوم: روز ولادت زهرا س در چه تاریخی عنوان شده است؟ حضرت زهرا س در چه تاریخی و چند روز بعدازرحلت رسول به شهادت رسیدند؟ تحقیقی در روز تولد و سال تولد و روز و سال شهادت و سن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: تاریخ اسلام تا قبل از هجرت پیچیده در اختلاف زمانی است. کمتر موردی است که مورخین در آن متفق باشند. آیا پیامبر (ص) در سن 40 سالگی یا 41 سالگی مبعوث شد؟ حضرت خدیجه در چه سالی به ازدواج پیامبر درآمد و پیامبر در آن زمان 25 ساله بود یا 23 ساله؟ پیامبر (ص) در چه سالی به معراج رفت؟ و... همه از مباحث جنجالی تاریخ اسلام است، و علت آن است که حجازیان تا آن زمان تاریخی مدون و مشخص نداشتند و از فرهنگ تاریخگذاری نیز دور بودند. تا اینکه به روایت طبری هنگامی که پیامبر (ص) به مدینه مهاجرت نمودند فرمان تاریخگذاری را صادر نمودند: (قال ابوجعفر حدثنی ذکریا... عن ابنشهاب ان النبی صلی الله علیه و سلم لما قدم المدینه- و قدمها فی شهر ربیع الاول- امر بالتاریخ) (تاریخ طبری, ج 2, ص 388) . تاریخ تولد حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز از مواردی است که سخت مورد اختلاف واقع شده است نه علمای اهل سنت بر آن اجماع کردهاند و نه عالمان شیعی بر آن اتفاق نمودهاند. دامنهی اختلاف به ده سال کشیده شده است. ابنسعد در (طبقات) (ج 8, ص 19) طبری در (تاریخ) (ج 11, ص 597) تولد حضرت فاطمه (س) را سال پنجم قبل از بعثت دانستهاند. مسعودی در (مروج الذهب) (ج 2, ص 298) و یعقوبی در (تاریخ) (ج 2, ص 20) و قندوزی در (ینابیع الموده) (ج 1, ص 170) گفتهاند فاطمه (س) بعد از مبعث متولد گردید. ابناثیر در (کامل) (ج 2, ص 341) شهادت حضرت فاطمه (س) را در 29 سالگی اعلام کرده است که با این حساب تولد حضرت همان پنجم قبل از بعثت خواهد بود و همو در (اسدالغابه) (ج 7, باب 71175, ص 220) تاریخ ازدواج فاطمه (س) را بعد از عروسی پیامبر (ص) با عایشه سال اول هجری در سن پانزده سالگی میداند، در این صورت تولد حضرت فاطمه (س) بین یکم و دوم مبعث خواهد بود. ابنحجر در (الصواعق المحرقه) (ص 141) تاریخ ازدواج فاطمه (س) را در اواخر سال دوم هجری و در سن پانزده سالگی میداند که تاریخ تولد حضرت در همان سال مبعث خواهد بود. علمای شیعه نیز در تاریخ تولد حضرت فاطمه (س) اتفاق کاملی ندارند: کلینی در (کافی) (اصول کافی, ج 1, ص 381) و علی بن عیسی اربلی در (کشف الغمه)(ج 1, ص 449) ابنشهر آشوب در (مناقب) (ج 3, ص 357) و محمد بن علی بن احمد الفارسی در (روضة الواعظین) (بحار الانوار, ج 43, ص7) تولد حضرت فاطمه (س) را سال پنجم بعثت دانستهاند. طبری در (دلائل الامامه) (بحار, 43, ص 9) آن را در 45 سالگی پیامبر (ص) ذکر کردهاند که همان پنجم بعثت خواهد بود. سید بن طاووس در (اقبال الاعمال) (بحار, ج 43, ص 8) به نقل از مرحوم مفید تولد حضرت زهرا را سال دوم بعثت گفتهاند، و کفعمی در (مصباح) (بحار, ج 43, ص 9) و شیخ طوسی در (مصباحین) (بحار, ج 43, ص9) نیز تاریخ تولد را بیستم جمادی الاخر سال دوم مبعث دانستهاند. بنابراین، انتخاب تاریخی صحیح از این همه اختلاف امری مشکل است و تنها راه چاره مراجعه به شواهد تاریخی و تحلیل تاریخ است، که میتواند ما را به واقع نزدیک کند. شواهدی که تولد حضرت فاطمه (س) را در قبل از بعثت تأیید میکند. الف: اکثر مورخان اهل سنت تاریخ تولد فاطمه (س) را سال تجدید بنای کعبه دانستهاند و حتی علی بن عیسی اربلی شیعه نیز از ابنخشاب در مرفوعهای از امام محمد باقر (ع) نقل میکند (ولدت فاطمه بعد ما اظهره الله نبوه نبیه و انزل علیه الوحی بخمس سنین، و قریش تبنی البیت) (کشف الغمه, ج 1, ص 449) حضرت فاطمه (س) پنج سال بعد از نبوت در حالی که قریش خانه را میساختند متولد شد. آنچه در تاریخ مشهور است اینست که تاریخ تجدید بنای کعبه پنج سال قبل از نبوت پیامبر (ص) بوده است و بعد از نبوت تجدید بنایی صورت نگرفته است. ب: اگر تولد حضرت فاطمه (س) را سال پنجم بعثت بدانیم با روایت معروف نزول زنان بهشتی که قبلا نقل کردیم قابل توجیه نیست. زیرا در این روایت آمده است: حضرت خدیجه سلاماللهعلیها هنگام تولد حضرت فاطمه (س) از زنان قریش خواست تا در زایمان، او را همراهی کنند و آنان پاسخ گفتند: (انت عصیتنا و لم تقبلی قولنا و تزوجت محمدا یتیم ابیطالب فقیرا لا مال له)... (بحار, ج 43, ص 3) . اگر تولد حضرت فاطمه (س) سال پنجم بعد از بعثت بود خدیجه (علیهاالسلام) هیچ احتیاجی به زنان قریش نداشت زیرا در این سال عدهای از زنان مسلمان شده بودند و قطعا همسر پیامبر (ص) را در این امر یاری مینمودند. (رجوع کنید به زندگانی فاطمه زهرا, دکتر شهیدی, ص 31) به علاوه زنان قریش بعد از بیست سال نمیبایست حضرت خدیجه را به دلیل ازدواج با پیامبر (ص) یتیم ابیطالب سرزنش میکردند، بلکه حق این بود که وی را به دلیل ایمان آوردن به پیامبر (ص) توبیخ میکردند. ج: مشهور بین علمای اهل سنت اینست که حضرت خدیجه (ع) در سن 40 سالگی با پیامبر (ص) ازدواج نموده است (فروغ ابدیت, ج 2, ص 164) ، در صورتی که تولد فاطمه (س) را پنج سال بعد از بعثت بگیریم باید گفت در سن 60 سالگی، فاطمه (س) را به دنیا آورده است و این امری بعید است. اما با دقت در قرائن فوق درمییابیم که هیچکدام قانع کننده نیست. زیرا: الف: شاهد اول در صورتی راضی کننده میباشد که بدانیم اصل را سال بنای کعبه قرار دادهاند و فرع را تولد فاطمه (س) چه بسا مورخین ابتداء تولد را سال پنجم قبل از بعثت فرض کردهاند و سپس چون در همان سال کعبه تجدید بنا یافته بر آن تطبیق دادهاند. به عبارت دیگر تقارن تجدید بنا و تولد حضرت زهرا (ع) احتیاج به دلیل دارد و همهی این اقوال عین ادعاست، البته روایتی که از عباس عموی پیامبر (ص) نقل شده است (که بین علی (ع) و فاطمه (س) در بزرگی سن اختلاف بود و عباس گفت تو ای علی (ع) چند سال قبل از بنای کعبه متولد شدی ولی دخترم فاطمه (س) سال بنای کعبه) (انساب الاشراف, به نقل از زندگانی فاطمه زهرا ص 26) دلیل خوبی است. اما این روایت به ادلهی مختلف قابل قبول نیست. زیرا: علی (ع) بنا بر مشهور در اول بعثت هشت ساله یا ده ساله بوده است و در خانه پیامبر (ص) زندگی میکرده است قطعا شاهد تولد حضرت زهرا بوده است چه آن را پنجم قبل از بعثت بدانیم و چه بعد. و این تفاوت سن یعنی سه تا پنج سال چیز کمی نیست که حضرت علی (ع) یا حضرت زهرا (س) در تشخیص قاصر باشند. چه اینکه حضرت زهرا (علیهاالسلام) نیز از لحظهای که اهل درک میگردد بزرگتری علی (ع) را میفهمد. این موضوع حتی در خانوادههای معمولی هم بین همبازیها پیش نمیآید تا چه رسد به خاندان وحی. مگر اینکه تفاوت سنی آنقدر کم باشد که درک آن مشکل باشد و این موضوع با هر نقلی با تولد حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) سازگار نیست. ثانیا: از ظاهر این روایت استنباط میشود که حضرت زهرا سلاماللهعلیها مدعی همسنی یا مُسِنتری از حضرت علی علیهالسلام بوده است و بعید است حضرت فاطمه (س) ادعای کوچکتری کند و حضرت علی (ع) ادعای عکس آن کند و این قابل قبول نیست. زیرا ادعا یا اثبات همسنی یا بزرگتری هرگز برای زنان افتخاری نیست تا به مجادله کشیده شود بلکه زنان همواره تلاش دارند تا سن خود را کمتر جلوه دهند. ثالثا: این روایت با مبانی اعتقادی شیعه که قائل به عصمت حضرت علی و زهرا سلاماللهعلیهما میباشند قابل توجیه نمیباشد. و روایت کشف الغمه علاوه بر مرفوعه بودن، در متن تعارض دارد از یک طرف تولد حضرت زهرا را بعد از بعثت میداند و از طرف دیگر مقارن بنای کعبه و این تعارض روایت را تضعیف میکند. خصوصا اینکه روایتی دیگر در شیعه آن را تأیید نمیکند. ب: هیچ بعدی ندارد که زنان قریش پس از بیست سال کینه خدیجه را به خاطر ازدواج با حضرت محمد (ص) به دل گرفته باشند، مردم جاهلی که به خاطر تعصبهای جاهلی بر سر ملاکهای بیارزش به جنگ و ستیز با یکدیگر میپردازند و حتی پس از ایمان، شعری، آتش کینه اوس و خزرج را شعلهور میکند و شمشیرها از نیام برکشیده میشود، چگونه ممکن نیست که پس از سالیان متمادی به خاطر همین تعصبها دشمنی خدیجه را به دل گرفته باشند. چگونه بعید است که نسبت به این ازدواج هنوز تعصب داشته باشند در حالیکه پس از سالیان درازی که بر پیامبر (ص) وحی نازل میشد، اعراب متعصب میگفتند (لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم) (زخرف, 32) چرا قرآن بر مردی بزرگ از شهر مکه و طائف نازل نمیشود؟ و بعد از سالهای متمادی هنوز به حضرت محمد (ص) با دیده تحقیر مینگریستند. اما اینکه چرا حضرت خدیجه (ع) از زنان مسلمان دعوت نکرد و از زنان قریش یاری جست؟ شاید بدین علت بود که سال پنجم بعثت اوج سختگیری قریش بر مسلمانان بوده است و زنان کمتر جرأت رفت و آمد با خانه پیامبر (ص) را داشتهاند. علاوه سال پنجم مبعث عدهای از مردان و زنان مسلمان در اثر فشار کفار قریش به حبشه هجرت نمودند. (تاریخ طبری, ج 2, ص 329) . در تاریخ نام رقیه دختر حضرت خدیجه (ع) و سهله دختر سهیل و امسلمه و لیلی دختر ابیحثمه جزء اولین مهاجران به حبشه ذکر شده است. (تاریخ طبری, ج 2, ص 330) و شاید با مهاجرت زنان در سال پنجم مبعث زنانی برای یاری حضرت خدیجه نمانده بودند. لذا حضرت خدیجه از زنان قریش کمک طلبیده است. ج: از لحاظ علمی هیچ مانعی ندارد که زنی در سن شصت سالگی وضع حمل نماید خصوصا که حضرت خدیجه از زنان قرشی بود که به سلامت جسمانی و دیر یائسگی شهرت دارند. علاوه این که حضرت خدیجه در چهل سالگی ازدواج کرده، قطعی نیست، عدهای از علما وی را هنگام ازدواج 35 ساله دانستهاند. ( زندگانی فاطمه زهرا ص 26 به نقل از انساب الاشراف ) و حتی بعضی به نقل از ابن عباس سن ایشان را 28 سال نقل می کنند( بحارالانوار،ج16،ص3 ). شواهدی که تولد حضرت فاطمه (س) را بعد از هجرت تأیید میکند: الف: روایتی از اهل سنت نقل شده است که نشانگر کودکی فاطمه (س) هنگام وفات مادر بوده است: (هنگامیکه خدیجه وفات نمود فاطمه (س) به پیامبر (ص) میچسبید و گریه میکرد و میگفت: (اَین امی) مادرم کجاست؟ جبرئیل نازل شد و به پیامبر (ص) فرمود: به فاطمه (س) بگو (در بهشت در خانهای از لؤلؤ بهم پیچیده بیصدا که خداوند برایش بنا کرده، زندگی میکند.) (تاریخ یعقوبی, ج 2, ص 35) اگر تولد حضرت فاطمه (س) را 5 سال قبل از بعثت بدانیم وی هنگام وفات مادر 14 یا 15 ساله بوده است زیرا وفات حضرت خدیجه سال نهم بعثت بوده است و از یک دختر در این سن بعید است! به پدر بچسبد و سراغ مادرش را بگیرد. این عمل، ناز کودکانه دختری است در حدود 2 تا 5 ساله، نه بزرگتر. ب: محکمترین دلیل بر اینکه تولد حضرت زهرا (س) بعد از بعثت است، روایات (انعقاد نطفه فاطمه (س) در معراج) است. سنی و شیعه روایت کردهاند که (پیامبر (ص) بارها فرمودهاند) در شب معراج میوهای به من داده شد که نطفه فاطمه (س) در صلب من گردید و خدیجه از همان نطفه حامله گردید و سپس فاطمه (س) متولد گردید.) این روایت در حد تواتر است و آن را (ابنعباس، سعید بن مالک، عمر بن خطاب و عایشه) (احقاق الحق, ج 10, ص 1 به بعد) نقل کردهاند و از این رو فاطمه (س) را (حوراء انسیه) و (تفاحه الجنه) نامیدهاند. این روایت را سیوطی در (الدر المنثور) ذیل آیه (سبحان الذی اسری...) (سوره اسرا, آیه 1) اینگونه آورده است (و اخرج الطبرانی عن عائشه قالت: قال رسولالله (ص) لما اسری بی الی السماء و دخلت الجنه فوقفت علی شجره من اشجار الجنه لم ارفی الجنه مثلها و لا ابیض ورقا و لا اطیب ثمره فتناولت ثمره من ثمرتها فاکلتها فصارت نطفه فی صلبی فلما هبطت الی الارض واقعت خدیجه فحملت فاطمه فاذا انا اشفقت الی ریح الجنه شممت ریح فاطمه) آنگاه که خداوند مرا به معراج برد به بهشت درآمدم در مقابل درختی متوقف شدم که نه از آن بهتر در بهشت دیده بودم و نه به براقی برگ و نه به خوشمزگی میوه آن مشاهده نموده بودم. میوهای از آن را چیدم و خوردم که نطف فاطمه (س) گردید پس از فرود آمدن به زمین با خدیجه آمیزش کردم که به فاطمه (س) حامله گردید. لذا هرگاه مشتاق بوی بهشت میشوم فاطمه (س) را میبویم. این روایت را با همین الفاظ و یا معنا عالمانی بزرگ از اهل سنت نقل کردهاند. محبالدین طبری در (ذخائر العقبی)، شیخ احمد بن یوسف الدمشقی در (اخبار الدول)، ذهبی در (میزان الاعتدال)، ابنحجر عسقلانی در (لسان المیزان)، ابنمغازلی در (مناقب)، بلخی قندوزی در (ینابیع الموده)، حضرمی در (وسیله المآل)، حاکم نیشابوری در (المستدرک)، خوارزمی در (مقتل الحسین)، متقی هندی در (کنزل العمال)، عبدالله شافعی در (المناقب)، حافظ ابوبکر بغدادی در (تاریخ بغداد)، حافظ نورالدین علی بن ابیبکر هیتمی در (مجمع الزوائد)، صفوری در (نزهه المجالس) و عدهای دیگر از علمای اهل سنت آن را نقل کردهاند (احقاق الحق, ج 10,ص 1 الی 11) همچنین محدثین شیعه نیز همگی بر این روایت اتفاق کردهاند. از نقل روایات چنین استنباط میگردد که پیامبر (ص) بارها این موضوع را فرمودهاند. هرگاه از عظمت فاطمه (س) سخن به میان میآمد، هرگاه به پیامبر (ص) اعتراض میشد چرا فاطمه (س) را میبوسی؟ (ینابیع الموده, ج 2, ص 22) و اینکه چرا فاطمه (س) حوریه انسیه است (احتجاج, ج 2, ص 382) و... پیامبر (ص) داستان معراج را متذکر میشدند. فراوانی روایت بقدری است که محقق قطع پیدا میکند که حضرت فاطمه (س) بعد از نبوت متولد شده است. هر چند تاریخ معراج خود محل اختلاف شدید است، لکن روایات انعقاد نطفه حضرت فاطمه (س) بقدری زیاد است که خود گواه اینست که معراج باید در سالهای اول بعثت یعنی قبل از پنجم اتفاق افتاده باشد. ج: شاهد دیگر خواستگاری از حضرت فاطمه (س) است. طبق روایات فراوان خواستگاری اصحاب از حضرت فاطمه (س) کمی قبل از ازدواج با حضرت علی (ع) است یعنی همان سال اول هجری خواستگاریها آغاز میگردد و این نشانگر تحولی در زندگی حضرت فاطمه (س) که همان بلوغ است، میباشد. اگر حضرت فاطمه (س) پنجم قبل از مبعث متولد گردیده بود میبایست از همان سال چهارم مبعث، خواستگاری آغاز میگردید، چه آنکه حضرت فاطمه (س) دختری زیبا، فهمیده، و مورد لطف پیامبر (ص) بود و آن زمان خواستگاری در زمان بلوغ مرسوم بوده است. اما تاریخ به جز در بعد از هجرت از هیچ خواستگاری یاد نکرده است و این مؤید ادعای تولد حضرت فاطمه (س) بعد از مبعث است. د: بیشتر مورخین حضرت فاطمه (س) را آخرین فرزند حضرت خدیجه (علیهاالسلام) میدانند. یعقوبی در تاریخش میگوید: (خدیجه برای محمد (ص) قبل از بعثت، قاسم، رقیه، زینب و امکلثوم را زایید و بعد از بعثت عبدالله که ملقب به طیب و طاهر گردید زیرا در اسلام متولد گردیده بود و سپس فاطمه (س) را به دنیا آورد. (تاریخ یعقوبی, ج 2, ص 20) ابنهشام در (سیره) میگوید: (بزرگترین پسر پیامبر (ص) قاسم بود سپس طیب سپس طاهر و بزرگترین دخترش رقیه سپس زینب بعد از آن امکلثوم و بعد از آن فاطمه (س)) (سیره ابن هشام, ج 1, ص 202) طبری در (تاریخ) میگوید: (خدیجه هشت فرزند برای پیامبر (ص) بدنیا آورد: قاسم، طیب، طاهر، عبدالله، زینب، رقیه، امکلثوم و فاطمه (س) (تاریخ طبری, ج 3, ص 161) . ابناثیر در (اسد الغابه) میگوید: به نظر من فاطمه (س) کوچکترین دختر پیامبر (ص) است زیرا آخرین ازدواج در خانه پیامبر (ص) ازدواج فاطمه (س) بوده است (اسد الغابه, ج 7, ص 220) . همچنین علامه بلخی قندوزی از علمای اهل سنت در (ینابیع الموده) از کتاب (الاصابه) نقل میکند که (هی اصغر بناته) فاطمه (س) کوچکترین دختر رسول خدا بوده است. ه: علیرغم اینکه قول تولد حضرت زهرا (س) در قبل از بعثت را به علمای اهل سنت نسبت دادهاند و بعد از بعثت را به علما شیعه، این تفصیل صحیح نیست. زیرا علمای شیعه نسبت به بعد از بعثت اجماع دارند و علمای سنت نسبت به قول قبل از بعثت اختلاف دارند. بنابراین قول شیعه مؤید و معاضد بعضی از علمای اهل سنت است و قول اکثریت بر اقلیت ترجیح دارد.(به نقل از فرشته زمینی یا زندگانی حضرت زهرا, روح الله حسینیان, انتشارات دارالحدیث) بر پایه آنچه ذکر شد قول به تولد آنحضرت در سال پنجم هجرت مورد قبول واقع شد اما سوالی که پیش می آید این است که در چه ماه و روزی به دنیا آمده است؟ در جواب می گوییم تقریبا بین همه علما اتفاق نظر وجود دارد که آنحضرت در روز جمعه بیستم جمادی الثانی به دنیا آمده است. روز و سال شهادت آنحضرت و سن مبارکش: سیدمرتضی در کتاب عیونالمعجزات مدت عمر حضرت زهرا علیهاسلام را هیجده سال و دوماه دانسته است ابن شهر آشوب در کتاب مناقب مدت عمر شریف آن حضرت را هیجده سال و هفت ماه نوشته است . علت اختلاف همان است که در ابتدا ذکر کردیم. نتیجه کلی: همانطور که ذکر کردیم آنچه صحیحتر به نظر میرسد ولادت حضرت زهراعلیهاسلام روز جمعه بیستم جمادی الثانیه پنج سال بعد از بعثت واقع شده که دقیقاً هشت سال قبل از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه منوره بوده است و شهادت آن سیده زنان عالمیان اگر بپذیریم که هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پدر بزرگوارش واقع شده باشد باید سیزدهم جمادی الاولی اتفاق افتاده باشد و اگر بپذیریم که حضرت زهرا علیهاسلام بعد از رحلت پدر بزرگوارش نودوپنج روز زندگانی کرده باید شهادت آن حضرت در سوم جمادی الاخره سال یازدهم هجری واقع شده باشد. قابل ذکر است که خبر 75 روز زندگانی حضرت زهرا علیهاسلام بعد از رحلت پدر بزرگوارش به نقل ابن شهر آشوب ذکر شده است(مناقب ابن شهر آشوب, ج 2, ص 112) و خبر 95 روز آن حضرت بعد از رحلت پدر بزرگوارش به نقل مجلسی از کتاب الدره الطاهره است(فاطمه الزهرا سیده نساء العالمین, ص 446) . پاسخ به سوال دوم: مقام ومنزلت زهرا س در نزد خداوند چیست؟ مقام و منزلت حضرت زهرا سلام الله علیها در پیشگاه خداوند بالاتر از آن است که در این چند سطر از جواب بگنجد. چه بگوییم در مورد شخصیتی که خداوند در عظمت وی و خاندانش آیه تطهیر یا سوره انسان و دهها آیه دیگر را نازل کرده است. فاطمه زهرا آنقدر عظمت و مقام داردکه پیغمبر اکرم (ص) به فاطمه زهرا(علیهاالسلام) فرمود: (ان اللّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک).خداوند به خاطر تو خشمگین می شود و به خاطر رضای تو راضی. و نیز فرمود:(فانما هی فاطمة بضعة منی یریبنی ما ارابها و یؤذینی ما آذاها): (فاطمه پاره تن من است آنچه او را آزار دهد مرا آزار می دهد و آنچه او را به زحمت افکند مرا به زحمت می افکند.( مستدرک الصحیحین ج 3 ص 153- این حدیث را (ابی حجر در (الاصابه) و (ابن اثیر) در (اسد الغابه) آوردهاند؛ صحیح بخاری (کتاب النکاح) باب ذب الرجل عن ابنته - مضمون این دو حدیث در بسیاری از کتب معروف مانند (خصائص نسائی) (فیض الغدیر)، (کنز العمال)، (مسند احمد)، (صحیح ابی داود) و (حلیه الاولیا) آمده است.) اینها تنها نمونه هایی بود از صدها مورد روایات و آیات که در عظمت شان و مقام آن حضرت در پیشگاه خداوند نقل شده است. پاسخ به سوال چهارم و پنجم: وقف در اصطلاح یعنی چه؟موقوفات حضرت زهرا کدام یک است ایاالعواف.المیثب.حسنی.هستند یا غیر اینهاست؟ وقف در لغت به معنی ایستادن و ساکن و حبس کردن است و در اصطلاح فقه، یعنی حبس مایملک و جلوگیری از انتقال آن به دیگری، چه از راه فروش و چه از راه بخشش و در مقابل منافع و سود حاصل از آن را در راه خداوند قرار دادن است که در واقع همان راه خدمت به مردم و گرهگشایی مشکلات و سر و سامان دادن به وضعیت عادی و فرهنگی آنان میباشد. شیخ طوسی در کتاب المبسوط وقف را چنین تعریف کرده است: (فالوقف تحبیس الاصل و تسبیل المنفعه) (وقف نگهداشتن اصل ملک و جاری ساختن منفعت است) (المبسوط: 286 / 3) تحبیس از ریشه حبس به معنای زندانی کردن، در قید آوردن و جلوی آزادی چیزی را گرفتن است. چون با وقف شدن ملک، آزادی نقل و انتقال از آن گرفته میشود. فقها وقف را در باب صدقات آوردهاند و آن را نوعی از صدقه شمردهاند. در کتاب فقهی و مبحث مربوط به اقتصاد اسلامی، فصول و بخشهایی به وقف و انواع و شرایط آن اختصاص پیدا کرده و احکام و مقررات آن توضیح داده شده است. اقسام وقف: برای وقف، اقسامی ذکر شده است که به طور خلاصه به آن اشاره میکنیم: وقف عام: وقفی است که بر جهات و عناوین عام باشد. وقف خاص: وقفی است که بر جهت خاص و عنوان خاصی باشد مانند: وقف بر اولاد ذکور و یا وقف بر محل یا فرد خاصی به نحوی که انتفاع از آن خصوصی باشد. وقف انتفاع: وقفی است که مقصود از آن درآمد مادی نباشد مانند احداث مسجد و حسینیه در زمین ملکی خود و یا زمین مواته. وقف منفعت: وقفی است که مقصود از آن درآمد مادی است برای هزینه چیز دیگر مثل وقف دکان برای اداره مسجد، مدرسه و یا بیمارستان موقوفات حضرت زهرا سلام الله علیها اسامی موقوفات حضرت صدیقه طاهره صلوات الله علیها: الف) (ام العیال ): چشمه ای است که به برکت آن روستایی بزرگ در کنارش ساخته شده، این روستا در نزدیکی قلعه های (آرة ) که بین راه مکه و مدینه است واقع شده، در آن روزگار بیش از 20000 نخل خرما داشته است و امروز هم در آنجا میوه های مختلف مانند: لیمو، انگور، موز به عمل می آید، (ام العیال ) در یکصد و هفتاد کیلومتری مدینه منوره و پنجاه و شش کیلومتری شرق (سقیا) قرار دارد. (معجم معالم الحجاز، عاتق بن غیث بلادی، ج 1، ص 21. ) عرام بن اصبغ سلمی که شخصی مورد اطمینان است و در سال های 275 هجری قمری زندگی می کرده و در شناسایی منطقه (تهامه ) از خبرگی ویژه ای برخوردار بود می گوید: (ام العیال ) قریة صدقة فاطمة الزهراء بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله)؛ روستای ام العیال صدقه و موقوفه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله است. (معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 194.) امروز هم فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها از آن بهره می گیرند. این چشمه و این سرزمین از سوی حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام بر سادات حسینی وقف گردیده است. ( عمدة الاخبار فی مدینة المختار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص 241. ) چه بسا وقف بر سادات حسینی از آن جهت بوده که بنا بر پیش بینی حضرت فاطمه سلام الله علیها امامت در نسل و فرزندان حضرت حسین بن علی - علیهما السلام - استمرار پیدا می کرده و از سوی دیگر بعد از شهادت ابا عبدالله الحسین علیه السلام فرزندان آن حضرت بیشتر مورد غضب و ناخوشایندی حاکمان بنی امیه واقع می شدند و نیاز به یک پشتوانه مالی خاص داشتند. از این رو ((ام العیال ) ) را وقف سادات حسینی می نماید و در بین مسلمانان روشن و مسلم است که اموال موقوفه باید صرف (موقوف علیهم ) گردد. سمهودی نیز می نویسد: (ام العیال )، چشمه ای است که متعلق به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده سپس آن را وقف نمودند. توسط این چشمه بیش از بیست هزار نخل آبیاری می گردیده و جعفر بن طلحة بن عبیدالله تیمی دویست هزار دینار جهت احیاء آن و اطراف آن صرف کرده است. (وفاء الوفا باخبار دار المصطفی، ج 4، ص 1130. ) ب: دیگر موقوفات حضرت صدیقه طاهره در وصیت نامه شان به امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام چنین آمده است: ابوبصیر می گوید: امام محمد باقرعلیه السلام فرمودند: آیا وصیت نامه مادرم فاطمه علیهاالسلام را در این مورد بخوانم؟ ما تقاضا و درخواست نمودیم که قرائت کند. حضرت ظرف کوچک (و یا زنبیلی) را بیرون آورد و نوشته ای را از آن میان به دست گرفتند و چنین قرائت کردند: (بسم الله الرحمن الرحیم، هذا ما اوصت به فاطمة بنت محمد رسول الله - صلی الله علیه و آله - اوصت بحوائطها السبعة، العواف و الدلال و البرقة و المیثب و الحسنی و الصافیة و ما لام ابراهیم الی علی بن ابی طالب فان مضی علی فالی الحسن فان مضی الحسن فالی الحسین فان مضی الحسین فالی الاکبر من ولدی. شهد الله علی ذلک و المقداد بن الاسود و الزبیر بن عوام و کتب علی بن ابی طالب - علیه السلام -)؛ (فروع کافی، ج 7، ص 48، ح 5؛ بحارالانوار، ج 43، ص 235،ح 1. ) این وصیت نامه ای است که حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها دختر محمد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله بدان وصیت نمود. در آن وصیت نمود که زمین ها و باغ های دیوار شده هفت گانه: العواف، الدلال، البرقه، المثیب، الحسنی، الصافیه و مشربه ام ابراهیم، در اختیار علی بن ابی طالب صلوات الله علیه است و چنانچه علی از دنیا رفت در اختیار فرزندم حسن بن علی - علیهما السلام - قرار می گیرد و چنانچه او از دنیا رفت در اختیار فرزند دیگرم حسین بن علی - علیهما السلام - خواهد بود و بعد از او در اختیار بزرگترین فرزندانم قرار خواهد گرفت. گواهی می دهد بر این وصیت نامه خدای متعال و سپس افرادی همانند مقداد بن اسود کندی و زبیر بن عوام. که وصیت نامه توسط امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیهما السلام نوشته شد. همانند روایت فوق با اندکی اختلاف از امام صادق و امام رضا - علیهما السلام - نقل گردیده و مضمون گذشته را مورد تاکید قرار داده اند. سمهودی درباره باغ های هفتگانه به نقل از واقدی گفته است: مخیریق در میان یهود بنی نضیر عالم اندیشمند و متعهدی بود که ایمان به پیامبر خدا صلی الله علیه وآله آورد سپس اموالش را در اختیار آن حضرت قرار داد و این اموال همان باغ های دیوار کشیده هفتگانه بوده است. و همچنین از محمد بن کعب نقل کرده که: که این اموال متعلق به مخیریق یهودی بوده، چون جنگ (احد) فرا رسید رو به دیگر یهودیان کرد و گفت: چرا محمد - (صلی الله علیه و آله) - را یاری نمی کنید؟ سوگند به خدا همه شما می دانید که یاری دادن به او وظیفه و تکلیف همه شماها است. جواب دادند: امروز شنبه است [روز عبادت و تعطیلی است] مخیریق گفت: شما از وظیفه فرار می کنید شنبه یعنی چه؟! سپس خود شمشیر بر گرفت و همراه با رسول گرامی اسلام با دشمنان آن حضرت جنگید تا سخت مجروح گردید و چون در بستر افتاد چنین وصیت کرد: (اموالی الی محمد یضعها حیث یشاء؛ دارائی های من در اختیار محمد صلی الله علیه وآله خواهد بود هر کجا می خواهد و صلاح می داند مصرف کند.) (وفاء الوفا، ج 3، ص 990 و 825) امام رضا علیه السلام فرمودند: رسول خدا آن ها را وقف بر فاطمه سلام الله علیها نمود، و سپس فاطمه آنها را بر بنی هاشم و بنی المطلب وقف نموده است. (فروع کافی، ج 7، ص 47 و 48، ح 1 - 4. ) - باغ های هفتگانه موقوفه حضرت فاطمه سلام الله علیها (حیطان سبعه ) همان باغ ها و مزارع هفت گانه ای است که اطراف آن دیوار کشیده شده بود و بیشتر آنها در منطقه (العوالی ) و شرق مدینه منوره واقع شده بود. 1- العواف: بعضی آن را - الاعواف - دانسته اند و لکن ابن شبه می گوید صحیح در نزد من (العواف ) است، و آن جایگاه وسیعی است در نزدیکی شهر مدینه که مردم آن اموال خویش - گوسفندان و شتران و ... - را در آن جا نگهداری می کردند، این وادی از سرچشمه (مهزور) آبیاری می گردید. (تاریخ المدینة المنوره، ج 1، ص 174. ) 2 - الصافیة: این باغ در قسمت شرقی مدینه واقع شده و به قطعه (زهیره ) (بحارالانوار، ج 22، ص 299. )معروف است این مکان از جمله اموالی بود که از یهود بنی قریظه بدست آمد و چون هیچگونه درگیری وجود نداشت جزء اموال خالص پیامبر خدا صلی الله علیه وآله محسوب شد و کسی در آن سهمی نداشت. پیامبر آن را به دخترش فاطمه علیهاالسلام واگذار کرد او هم آن را وقف نمود. 3 - الدلال: قطعه زمینی بود که در قسمت شرقی مدینه قبل از صافیه واقع شده، آن را بنی ثعلب یهود مالک بودند، امام باقر علیه السلام فرمودند: دلال متعلق به یک زن یهودی از بنی نضیر بود که سلمان در نزد او در بردگی بسر می برد، آن زن طی قراردادی با سلمان بنا را بر این گذاشتند که سلمان آن سرزمین احیا کند و درختکاری نماید سپس آن زن سلمان را آزاد نماید، رسول خدا صلی الله علیه وآله از این پیمان و قرارداد آگاه شد، به نزد سلمان در محل کاشتن درختها آمد و به او کمک کرد و در مدت کوتاهی درختان بزرگ شدند و به ثمر نشستند، پس از مدتی که اسلام قدرت پیدا کرد. آن سرزمین به عنوان غنیمت - فئ - به تصرف پیامبر خدا درآمد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را به دخترش فاطمه داد. حضرت فاطمه صلوات الله علیها هم آن را وقف در راه خدا نمود. (بحارالانوار، ج 22، ص 300.) و بعضی محدثان از (الدلال ) تعبیر به (الکلاب ) کرده اند و گفته اند: آن نهر آب مورد توجهی بود که در مدینه جاری می گشت و مردم از آن بهره می بردند. 4 - برقه: این باغ در قبله مدینه به سمت مشرق قرار گرفته بود، قبلا از اموال یهود بنی قریظه محسوب می گردید لکن بعد از اینکه به دست رسول خدا صلی الله علیه وآله افتاد سلمان در آن درختکاری کرد و بعد هم به حضرت فاطمه علیهاالسلام واگذار شد که آن حضرت آن را وقف بر بنی هاشم و بنی المطلب نمود. (بحارالانوار، ج 22، ص 300.) 5 - المیثب: جایش معین نیست و لکن جزء غنائمی است که بدون جدال به دست پیامبر صلی اله علیه وآله افتاد، او هم آن را به دختر خویش داد و بعد هم فاطمه علیهاالسلام وقفش نمود، بکری می گویند: از موقوفات عام رسول خدا صلی الله علیه وآله است. (معجم معالم الحجاز، ج 8، ص 309. ) 6 - حسنی: موضعی است که در نزدیکی (الدلال ) واقع شده و مشهور به (الحسینیات ) می باشد، این محل از وادی (مهزور) آبیاری می گردد. (وفاءالوفا، ج 4، ص 1291. ) 7 - مشربه ام ابراهیم: در آخر باب العوالی مدینه منوره، بستانی است که چون ام ابراهیم - ماریه قبطیه - همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله را در آنجا درد زایمان عارض شد، دستش را به چوبی گرفته بود که بعد از لحظاتی فرزندش (ابراهیم ) به دنیا آمد بدین جهت مشربه ام ابراهیم نام گرفت این بستان در نزدیکی مدارس یهودی آن روز قرار داشت و درختان آن بستان از وادی (مهزور) آبیاری می گردید. مشربه به اطاق مسکونی اطلاق می شود، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله ماریه قبطیه را آنجا سکونت داده بود. (تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 173؛ بحارالانوار، ج 22، ص 299)
سلام چندتاسوال دارم خواهشا جواب صحیح ان را بدهید....1روز ولادت زهرا س در چه تاریخی عنوان شده است؟2.مقام ومنزلت زهرا س در نزد خداوند چیست؟3.زهرا س در چه تاریخی و چند روز بعدازرحلت رسول به شهادت رسیدند؟4.وقف در اصتلاح یعنی چه؟5.موقوفات حضرت زهرا کدام یک است ایاالعواف.المیثب.حسنی.هستند یا غیر اینهاست؟
سلام چندتاسوال دارم خواهشا جواب صحیح ان را بدهید....1روز ولادت زهرا س در چه تاریخی عنوان شده است؟2.مقام ومنزلت زهرا س در نزد خداوند چیست؟3.زهرا س در چه تاریخی و چند روز بعدازرحلت رسول به شهادت رسیدند؟4.وقف در اصتلاح یعنی چه؟5.موقوفات حضرت زهرا کدام یک است ایاالعواف.المیثب.حسنی.هستند یا غیر اینهاست؟
پاسخ: دانشجوی گرامی با توجه به اینکه به این مرکز روزانه صدها سوال ارسال می شود که جواب دادن به همه آنها وقت و نیروی انسانی بسیاری را می طلبد اما محدودیتهای بسیاری در این زمینه برای ما وجود دارد لذا خواهشمندیم سوالاتی که برایتان از اهمیت بیشتری برخوردارند را تک تک و جدا جدا برای ما ارسال نمایید تا بتوانیم هر چه سریعتر و بهتر پاسخگوی آنها باشیم:
پاسخ به سوال اول و سوم: روز ولادت زهرا س در چه تاریخی عنوان شده است؟ حضرت زهرا س در چه تاریخی و چند روز بعدازرحلت رسول به شهادت رسیدند؟
تحقیقی در روز تولد و سال تولد و روز و سال شهادت و سن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها:
تاریخ اسلام تا قبل از هجرت پیچیده در اختلاف زمانی است. کمتر موردی است که مورخین در آن متفق باشند. آیا پیامبر (ص) در سن 40 سالگی یا 41 سالگی مبعوث شد؟ حضرت خدیجه در چه سالی به ازدواج پیامبر درآمد و پیامبر در آن زمان 25 ساله بود یا 23 ساله؟ پیامبر (ص) در چه سالی به معراج رفت؟ و... همه از مباحث جنجالی تاریخ اسلام است، و علت آن است که حجازیان تا آن زمان تاریخی مدون و مشخص نداشتند و از فرهنگ تاریخگذاری نیز دور بودند.
تا اینکه به روایت طبری هنگامی که پیامبر (ص) به مدینه مهاجرت نمودند فرمان تاریخگذاری را صادر نمودند:
(قال ابوجعفر حدثنی ذکریا... عن ابنشهاب ان النبی صلی الله علیه و سلم لما قدم المدینه- و قدمها فی شهر ربیع الاول- امر بالتاریخ) (تاریخ طبری, ج 2, ص 388) .
تاریخ تولد حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز از مواردی است که سخت مورد اختلاف واقع شده است نه علمای اهل سنت بر آن اجماع کردهاند و نه عالمان شیعی بر آن اتفاق نمودهاند. دامنهی اختلاف به ده سال کشیده شده است. ابنسعد در (طبقات) (ج 8, ص 19) طبری در (تاریخ) (ج 11, ص 597) تولد حضرت فاطمه (س) را سال پنجم قبل از بعثت دانستهاند.
مسعودی در (مروج الذهب) (ج 2, ص 298) و یعقوبی در (تاریخ) (ج 2, ص 20) و قندوزی در (ینابیع الموده) (ج 1, ص 170) گفتهاند فاطمه (س) بعد از مبعث متولد گردید.
ابناثیر در (کامل) (ج 2, ص 341) شهادت حضرت فاطمه (س) را در 29 سالگی اعلام کرده است که با این حساب تولد حضرت همان پنجم قبل از بعثت خواهد بود و همو در (اسدالغابه) (ج 7, باب 71175, ص 220) تاریخ ازدواج فاطمه (س) را بعد از عروسی پیامبر (ص) با عایشه سال اول هجری در سن پانزده سالگی میداند، در این صورت تولد حضرت فاطمه (س) بین یکم و دوم مبعث خواهد بود.
ابنحجر در (الصواعق المحرقه) (ص 141) تاریخ ازدواج فاطمه (س) را در اواخر سال دوم هجری و در سن پانزده سالگی میداند که تاریخ تولد حضرت در همان سال مبعث خواهد بود.
علمای شیعه نیز در تاریخ تولد حضرت فاطمه (س) اتفاق کاملی ندارند: کلینی در (کافی) (اصول کافی, ج 1, ص 381) و علی بن عیسی اربلی در (کشف الغمه)(ج 1, ص 449) ابنشهر آشوب در (مناقب) (ج 3, ص 357) و محمد بن علی بن احمد الفارسی در (روضة الواعظین) (بحار الانوار, ج 43, ص7) تولد حضرت فاطمه (س) را سال پنجم بعثت دانستهاند. طبری در (دلائل الامامه) (بحار, 43, ص 9) آن را در 45 سالگی پیامبر (ص) ذکر کردهاند که همان پنجم بعثت خواهد بود.
سید بن طاووس در (اقبال الاعمال) (بحار, ج 43, ص 8) به نقل از مرحوم مفید تولد حضرت زهرا را سال دوم بعثت گفتهاند، و کفعمی در (مصباح) (بحار, ج 43, ص 9) و شیخ طوسی در (مصباحین) (بحار, ج 43, ص9) نیز تاریخ تولد را بیستم جمادی الاخر سال دوم مبعث دانستهاند.
بنابراین، انتخاب تاریخی صحیح از این همه اختلاف امری مشکل است و تنها راه چاره مراجعه به شواهد تاریخی و تحلیل تاریخ است، که میتواند ما را به واقع نزدیک کند.
شواهدی که تولد حضرت فاطمه (س) را در قبل از بعثت تأیید میکند.
الف: اکثر مورخان اهل سنت تاریخ تولد فاطمه (س) را سال تجدید بنای کعبه دانستهاند و حتی علی بن عیسی اربلی شیعه نیز از ابنخشاب در مرفوعهای از امام محمد باقر (ع) نقل میکند (ولدت فاطمه بعد ما اظهره الله نبوه نبیه و انزل علیه الوحی بخمس سنین، و قریش تبنی البیت) (کشف الغمه, ج 1, ص 449) حضرت فاطمه (س) پنج سال بعد از نبوت در حالی که قریش خانه را میساختند متولد شد.
آنچه در تاریخ مشهور است اینست که تاریخ تجدید بنای کعبه پنج سال قبل از نبوت پیامبر (ص) بوده است و بعد از نبوت تجدید بنایی صورت نگرفته است.
ب: اگر تولد حضرت فاطمه (س) را سال پنجم بعثت بدانیم با روایت معروف نزول زنان بهشتی که قبلا نقل کردیم قابل توجیه نیست. زیرا در این روایت آمده است: حضرت خدیجه سلاماللهعلیها هنگام تولد حضرت فاطمه (س) از زنان قریش خواست تا در زایمان، او را همراهی کنند و آنان پاسخ گفتند: (انت عصیتنا و لم تقبلی قولنا و تزوجت محمدا یتیم ابیطالب فقیرا لا مال له)... (بحار, ج 43, ص 3) .
اگر تولد حضرت فاطمه (س) سال پنجم بعد از بعثت بود خدیجه (علیهاالسلام) هیچ احتیاجی به زنان قریش نداشت زیرا در این سال عدهای از زنان مسلمان شده بودند و قطعا همسر پیامبر (ص) را در این امر یاری مینمودند. (رجوع کنید به زندگانی فاطمه زهرا, دکتر شهیدی, ص 31)
به علاوه زنان قریش بعد از بیست سال نمیبایست حضرت خدیجه را به دلیل ازدواج با پیامبر (ص) یتیم ابیطالب سرزنش میکردند، بلکه حق این بود که وی را به دلیل ایمان آوردن به پیامبر (ص) توبیخ میکردند.
ج: مشهور بین علمای اهل سنت اینست که حضرت خدیجه (ع) در سن 40 سالگی با پیامبر (ص) ازدواج نموده است (فروغ ابدیت, ج 2, ص 164) ، در صورتی که تولد فاطمه (س) را پنج سال بعد از بعثت بگیریم باید گفت در سن 60 سالگی، فاطمه (س) را به دنیا آورده است و این امری بعید است.
اما با دقت در قرائن فوق درمییابیم که هیچکدام قانع کننده نیست. زیرا:
الف: شاهد اول در صورتی راضی کننده میباشد که بدانیم اصل را سال بنای کعبه قرار دادهاند و فرع را تولد فاطمه (س) چه بسا مورخین ابتداء تولد را سال پنجم قبل از بعثت فرض کردهاند و سپس چون در همان سال کعبه تجدید بنا یافته بر آن تطبیق دادهاند. به عبارت دیگر تقارن تجدید بنا و تولد حضرت زهرا (ع) احتیاج به دلیل دارد و همهی این اقوال عین ادعاست، البته روایتی که از عباس عموی پیامبر (ص) نقل شده است (که بین علی (ع) و فاطمه (س) در بزرگی سن اختلاف بود و عباس گفت تو ای علی (ع) چند سال قبل از بنای کعبه متولد شدی ولی دخترم فاطمه (س) سال بنای کعبه) (انساب الاشراف, به نقل از زندگانی فاطمه زهرا ص 26) دلیل خوبی است. اما این روایت به ادلهی مختلف قابل قبول نیست. زیرا:
علی (ع) بنا بر مشهور در اول بعثت هشت ساله یا ده ساله بوده است و در خانه پیامبر (ص) زندگی میکرده است قطعا شاهد تولد حضرت زهرا بوده است چه آن را پنجم قبل از بعثت بدانیم و چه بعد. و این تفاوت سن یعنی سه تا پنج سال چیز کمی نیست که حضرت علی (ع) یا حضرت زهرا (س) در تشخیص قاصر باشند. چه اینکه حضرت زهرا (علیهاالسلام) نیز از لحظهای که اهل درک میگردد بزرگتری علی (ع) را میفهمد. این موضوع حتی در خانوادههای معمولی هم بین همبازیها پیش نمیآید تا چه رسد به خاندان وحی. مگر اینکه تفاوت سنی آنقدر کم باشد که درک آن مشکل باشد و این موضوع با هر نقلی با تولد حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) سازگار نیست.
ثانیا: از ظاهر این روایت استنباط میشود که حضرت زهرا سلاماللهعلیها مدعی همسنی یا مُسِنتری از حضرت علی علیهالسلام بوده است و بعید است حضرت فاطمه (س) ادعای کوچکتری کند و حضرت علی (ع) ادعای عکس آن کند و این قابل قبول نیست. زیرا ادعا یا اثبات همسنی یا بزرگتری هرگز برای زنان افتخاری نیست تا به مجادله کشیده شود بلکه زنان همواره تلاش دارند تا سن خود را کمتر جلوه دهند.
ثالثا: این روایت با مبانی اعتقادی شیعه که قائل به عصمت حضرت علی و زهرا سلاماللهعلیهما میباشند قابل توجیه نمیباشد.
و روایت کشف الغمه علاوه بر مرفوعه بودن، در متن تعارض دارد از یک طرف تولد حضرت زهرا را بعد از بعثت میداند و از طرف دیگر مقارن بنای کعبه و این تعارض روایت را تضعیف میکند. خصوصا اینکه روایتی دیگر در شیعه آن را تأیید نمیکند.
ب: هیچ بعدی ندارد که زنان قریش پس از بیست سال کینه خدیجه را به خاطر ازدواج با حضرت محمد (ص) به دل گرفته باشند، مردم جاهلی که به خاطر تعصبهای جاهلی بر سر ملاکهای بیارزش به جنگ و ستیز با یکدیگر میپردازند و حتی پس از ایمان، شعری، آتش کینه اوس و خزرج را شعلهور میکند و شمشیرها از نیام برکشیده میشود، چگونه ممکن نیست که پس از سالیان متمادی به خاطر همین تعصبها دشمنی خدیجه را به دل گرفته باشند.
چگونه بعید است که نسبت به این ازدواج هنوز تعصب داشته باشند در حالیکه پس از سالیان درازی که بر پیامبر (ص) وحی نازل میشد، اعراب متعصب میگفتند (لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم) (زخرف, 32) چرا قرآن بر مردی بزرگ از شهر مکه و طائف نازل نمیشود؟ و بعد از سالهای متمادی هنوز به حضرت محمد (ص) با دیده تحقیر مینگریستند.
اما اینکه چرا حضرت خدیجه (ع) از زنان مسلمان دعوت نکرد و از زنان قریش یاری جست؟ شاید بدین علت بود که سال پنجم بعثت اوج سختگیری قریش بر مسلمانان بوده است و زنان کمتر جرأت رفت و آمد با خانه پیامبر (ص) را داشتهاند. علاوه سال پنجم مبعث عدهای از مردان و زنان مسلمان در اثر فشار کفار قریش به حبشه هجرت نمودند. (تاریخ طبری, ج 2, ص 329) .
در تاریخ نام رقیه دختر حضرت خدیجه (ع) و سهله دختر سهیل و امسلمه و لیلی دختر ابیحثمه جزء اولین مهاجران به حبشه ذکر شده است. (تاریخ طبری, ج 2, ص 330) و شاید با مهاجرت زنان در سال پنجم مبعث زنانی برای یاری حضرت خدیجه نمانده بودند. لذا حضرت خدیجه از زنان قریش کمک طلبیده است.
ج: از لحاظ علمی هیچ مانعی ندارد که زنی در سن شصت سالگی وضع حمل نماید خصوصا که حضرت خدیجه از زنان قرشی بود که به سلامت جسمانی و دیر یائسگی شهرت دارند.
علاوه این که حضرت خدیجه در چهل سالگی ازدواج کرده، قطعی نیست، عدهای از علما وی را هنگام ازدواج 35 ساله دانستهاند. ( زندگانی فاطمه زهرا ص 26 به نقل از انساب الاشراف ) و حتی بعضی به نقل از ابن عباس سن ایشان را 28 سال نقل می کنند( بحارالانوار،ج16،ص3 ).
شواهدی که تولد حضرت فاطمه (س) را بعد از هجرت تأیید میکند:
الف: روایتی از اهل سنت نقل شده است که نشانگر کودکی فاطمه (س) هنگام وفات مادر بوده است: (هنگامیکه خدیجه وفات نمود فاطمه (س) به پیامبر (ص) میچسبید و گریه میکرد و میگفت: (اَین امی) مادرم کجاست؟ جبرئیل نازل شد و به پیامبر (ص) فرمود: به فاطمه (س) بگو (در بهشت در خانهای از لؤلؤ بهم پیچیده بیصدا که خداوند برایش بنا کرده، زندگی میکند.) (تاریخ یعقوبی, ج 2, ص 35) اگر تولد حضرت فاطمه (س) را 5 سال قبل از بعثت بدانیم وی هنگام وفات مادر 14 یا 15 ساله بوده است زیرا وفات حضرت خدیجه سال نهم بعثت بوده است و از یک دختر در این سن بعید است! به پدر بچسبد و سراغ مادرش را بگیرد. این عمل، ناز کودکانه دختری است در حدود 2 تا 5 ساله، نه بزرگتر.
ب: محکمترین دلیل بر اینکه تولد حضرت زهرا (س) بعد از بعثت است، روایات (انعقاد نطفه فاطمه (س) در معراج) است. سنی و شیعه روایت کردهاند که (پیامبر (ص) بارها فرمودهاند) در شب معراج میوهای به من داده شد که نطفه فاطمه (س) در صلب من گردید و خدیجه از همان نطفه حامله گردید و سپس فاطمه (س) متولد گردید.) این روایت در حد تواتر است و آن را (ابنعباس، سعید بن مالک، عمر بن خطاب و عایشه) (احقاق الحق, ج 10, ص 1 به بعد) نقل کردهاند و از این رو فاطمه (س) را (حوراء انسیه) و (تفاحه الجنه) نامیدهاند.
این روایت را سیوطی در (الدر المنثور) ذیل آیه (سبحان الذی اسری...) (سوره اسرا, آیه 1) اینگونه آورده است (و اخرج الطبرانی عن عائشه قالت: قال رسولالله (ص) لما اسری بی الی السماء و دخلت الجنه فوقفت علی شجره من اشجار الجنه لم ارفی الجنه مثلها و لا ابیض ورقا و لا اطیب ثمره فتناولت ثمره من ثمرتها فاکلتها فصارت نطفه فی صلبی فلما هبطت الی الارض واقعت خدیجه فحملت فاطمه فاذا انا اشفقت الی ریح الجنه شممت ریح فاطمه)
آنگاه که خداوند مرا به معراج برد به بهشت درآمدم در مقابل درختی متوقف شدم که نه از آن بهتر در بهشت دیده بودم و نه به براقی برگ و نه به خوشمزگی میوه آن مشاهده نموده بودم. میوهای از آن را چیدم و خوردم که نطف فاطمه (س) گردید پس از فرود آمدن به زمین با خدیجه آمیزش کردم که به فاطمه (س) حامله گردید. لذا هرگاه مشتاق بوی بهشت میشوم فاطمه (س) را میبویم.
این روایت را با همین الفاظ و یا معنا عالمانی بزرگ از اهل سنت نقل کردهاند. محبالدین طبری در (ذخائر العقبی)، شیخ احمد بن یوسف الدمشقی در (اخبار الدول)، ذهبی در (میزان الاعتدال)، ابنحجر عسقلانی در (لسان المیزان)، ابنمغازلی در (مناقب)، بلخی قندوزی در (ینابیع الموده)، حضرمی در (وسیله المآل)، حاکم نیشابوری در (المستدرک)، خوارزمی در (مقتل الحسین)، متقی هندی در (کنزل العمال)، عبدالله شافعی در (المناقب)، حافظ ابوبکر بغدادی در (تاریخ بغداد)، حافظ نورالدین علی بن ابیبکر هیتمی در (مجمع الزوائد)، صفوری در (نزهه المجالس) و عدهای دیگر از علمای اهل سنت آن را نقل کردهاند (احقاق الحق, ج 10,ص 1 الی 11) همچنین محدثین شیعه نیز همگی بر این روایت اتفاق کردهاند.
از نقل روایات چنین استنباط میگردد که پیامبر (ص) بارها این موضوع را فرمودهاند. هرگاه از عظمت فاطمه (س) سخن به میان میآمد، هرگاه به پیامبر (ص) اعتراض میشد چرا فاطمه (س) را میبوسی؟ (ینابیع الموده, ج 2, ص 22) و اینکه چرا فاطمه (س) حوریه انسیه است (احتجاج, ج 2, ص 382) و... پیامبر (ص) داستان معراج را متذکر میشدند. فراوانی روایت بقدری است که محقق قطع پیدا میکند که حضرت فاطمه (س) بعد از نبوت متولد شده است. هر چند تاریخ معراج خود محل اختلاف شدید است، لکن روایات انعقاد نطفه حضرت فاطمه (س) بقدری زیاد است که خود گواه اینست که معراج باید در سالهای اول بعثت یعنی قبل از پنجم اتفاق افتاده باشد.
ج: شاهد دیگر خواستگاری از حضرت فاطمه (س) است. طبق روایات فراوان خواستگاری اصحاب از حضرت فاطمه (س) کمی قبل از ازدواج با حضرت علی (ع) است یعنی همان سال اول هجری خواستگاریها آغاز میگردد و این نشانگر تحولی در زندگی حضرت فاطمه (س) که همان بلوغ است، میباشد. اگر حضرت فاطمه (س) پنجم قبل از مبعث متولد گردیده بود میبایست از همان سال چهارم مبعث، خواستگاری آغاز میگردید، چه آنکه حضرت فاطمه (س) دختری زیبا، فهمیده، و مورد لطف پیامبر (ص) بود و آن زمان خواستگاری در زمان بلوغ مرسوم بوده است. اما تاریخ به جز در بعد از هجرت از هیچ خواستگاری یاد نکرده است و این مؤید ادعای تولد حضرت فاطمه (س) بعد از مبعث است.
د: بیشتر مورخین حضرت فاطمه (س) را آخرین فرزند حضرت خدیجه (علیهاالسلام) میدانند. یعقوبی در تاریخش میگوید: (خدیجه برای محمد (ص) قبل از بعثت، قاسم، رقیه، زینب و امکلثوم را زایید و بعد از بعثت عبدالله که ملقب به طیب و طاهر گردید زیرا در اسلام متولد گردیده بود و سپس فاطمه (س) را به دنیا آورد. (تاریخ یعقوبی, ج 2, ص 20) ابنهشام در (سیره) میگوید: (بزرگترین پسر پیامبر (ص) قاسم بود سپس طیب سپس طاهر و بزرگترین دخترش رقیه سپس زینب بعد از آن امکلثوم و بعد از آن فاطمه (س)) (سیره ابن هشام, ج 1, ص 202) طبری در (تاریخ) میگوید: (خدیجه هشت فرزند برای پیامبر (ص) بدنیا آورد: قاسم، طیب، طاهر، عبدالله، زینب، رقیه، امکلثوم و فاطمه (س) (تاریخ طبری, ج 3, ص 161) .
ابناثیر در (اسد الغابه) میگوید: به نظر من فاطمه (س) کوچکترین دختر پیامبر (ص) است زیرا آخرین ازدواج در خانه پیامبر (ص) ازدواج فاطمه (س) بوده است (اسد الغابه, ج 7, ص 220) .
همچنین علامه بلخی قندوزی از علمای اهل سنت در (ینابیع الموده) از کتاب (الاصابه) نقل میکند که (هی اصغر بناته) فاطمه (س) کوچکترین دختر رسول خدا بوده است.
ه: علیرغم اینکه قول تولد حضرت زهرا (س) در قبل از بعثت را به علمای اهل سنت نسبت دادهاند و بعد از بعثت را به علما شیعه، این تفصیل صحیح نیست. زیرا علمای شیعه نسبت به بعد از بعثت اجماع دارند و علمای سنت نسبت به قول قبل از بعثت اختلاف دارند. بنابراین قول شیعه مؤید و معاضد بعضی از علمای اهل سنت است و قول اکثریت بر اقلیت ترجیح دارد.(به نقل از فرشته زمینی یا زندگانی حضرت زهرا, روح الله حسینیان, انتشارات دارالحدیث)
بر پایه آنچه ذکر شد قول به تولد آنحضرت در سال پنجم هجرت مورد قبول واقع شد اما سوالی که پیش می آید این است که در چه ماه و روزی به دنیا آمده است؟ در جواب می گوییم تقریبا بین همه علما اتفاق نظر وجود دارد که آنحضرت در روز جمعه بیستم جمادی الثانی به دنیا آمده است.
روز و سال شهادت آنحضرت و سن مبارکش:
سیدمرتضی در کتاب عیونالمعجزات مدت عمر حضرت زهرا علیهاسلام را هیجده سال و دوماه دانسته است ابن شهر آشوب در کتاب مناقب مدت عمر شریف آن حضرت را هیجده سال و هفت ماه نوشته است . علت اختلاف همان است که در ابتدا ذکر کردیم.
نتیجه کلی:
همانطور که ذکر کردیم آنچه صحیحتر به نظر میرسد ولادت حضرت زهراعلیهاسلام روز جمعه بیستم جمادی الثانیه پنج سال بعد از بعثت واقع شده که دقیقاً هشت سال قبل از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه منوره بوده است و شهادت آن سیده زنان عالمیان اگر بپذیریم که هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پدر بزرگوارش واقع شده باشد باید سیزدهم جمادی الاولی اتفاق افتاده باشد و اگر بپذیریم که حضرت زهرا علیهاسلام بعد از رحلت پدر بزرگوارش نودوپنج روز زندگانی کرده باید شهادت آن حضرت در سوم جمادی الاخره سال یازدهم هجری واقع شده باشد.
قابل ذکر است که خبر 75 روز زندگانی حضرت زهرا علیهاسلام بعد از رحلت پدر بزرگوارش به نقل ابن شهر آشوب ذکر شده است(مناقب ابن شهر آشوب, ج 2, ص 112) و خبر 95 روز آن حضرت بعد از رحلت پدر بزرگوارش به نقل مجلسی از کتاب الدره الطاهره است(فاطمه الزهرا سیده نساء العالمین, ص 446) .
پاسخ به سوال دوم: مقام ومنزلت زهرا س در نزد خداوند چیست؟
مقام و منزلت حضرت زهرا سلام الله علیها در پیشگاه خداوند بالاتر از آن است که در این چند سطر از جواب بگنجد. چه بگوییم در مورد شخصیتی که خداوند در عظمت وی و خاندانش آیه تطهیر یا سوره انسان و دهها آیه دیگر را نازل کرده است. فاطمه زهرا آنقدر عظمت و مقام داردکه
پیغمبر اکرم (ص) به فاطمه زهرا(علیهاالسلام) فرمود:
(ان اللّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک).خداوند به خاطر تو خشمگین می شود و به خاطر رضای تو راضی.
و نیز فرمود:(فانما هی فاطمة بضعة منی یریبنی ما ارابها و یؤذینی ما آذاها):
(فاطمه پاره تن من است آنچه او را آزار دهد مرا آزار می دهد و آنچه او را به زحمت افکند مرا به زحمت می افکند.( مستدرک الصحیحین ج 3 ص 153- این حدیث را (ابی حجر در (الاصابه) و (ابن اثیر) در (اسد الغابه) آوردهاند؛ صحیح بخاری (کتاب النکاح) باب ذب الرجل عن ابنته - مضمون این دو حدیث در بسیاری از کتب معروف مانند (خصائص نسائی) (فیض الغدیر)، (کنز العمال)، (مسند احمد)، (صحیح ابی داود) و (حلیه الاولیا) آمده است.)
اینها تنها نمونه هایی بود از صدها مورد روایات و آیات که در عظمت شان و مقام آن حضرت در پیشگاه خداوند نقل شده است.
پاسخ به سوال چهارم و پنجم: وقف در اصطلاح یعنی چه؟موقوفات حضرت زهرا کدام یک است ایاالعواف.المیثب.حسنی.هستند یا غیر اینهاست؟
وقف در لغت به معنی ایستادن و ساکن و حبس کردن است و در اصطلاح فقه، یعنی حبس مایملک و جلوگیری از انتقال آن به دیگری، چه از راه فروش و چه از راه بخشش و در مقابل منافع و سود حاصل از آن را در راه خداوند قرار دادن است که در واقع همان راه خدمت به مردم و گرهگشایی مشکلات و سر و سامان دادن به وضعیت عادی و فرهنگی آنان میباشد.
شیخ طوسی در کتاب المبسوط وقف را چنین تعریف کرده است:
(فالوقف تحبیس الاصل و تسبیل المنفعه)
(وقف نگهداشتن اصل ملک و جاری ساختن منفعت است) (المبسوط: 286 / 3)
تحبیس از ریشه حبس به معنای زندانی کردن، در قید آوردن و جلوی آزادی چیزی را گرفتن است. چون با وقف شدن ملک، آزادی نقل و انتقال از آن گرفته میشود.
فقها وقف را در باب صدقات آوردهاند و آن را نوعی از صدقه شمردهاند. در کتاب فقهی و مبحث مربوط به اقتصاد اسلامی، فصول و بخشهایی به وقف و انواع و شرایط آن اختصاص پیدا کرده و احکام و مقررات آن توضیح داده شده است.
اقسام وقف:
برای وقف، اقسامی ذکر شده است که به طور خلاصه به آن اشاره میکنیم:
وقف عام: وقفی است که بر جهات و عناوین عام باشد.
وقف خاص: وقفی است که بر جهت خاص و عنوان خاصی باشد مانند: وقف بر اولاد ذکور و یا وقف بر محل یا فرد خاصی به نحوی که انتفاع از آن خصوصی باشد.
وقف انتفاع: وقفی است که مقصود از آن درآمد مادی نباشد مانند احداث مسجد و حسینیه در زمین ملکی خود و یا زمین مواته.
وقف منفعت: وقفی است که مقصود از آن درآمد مادی است برای هزینه چیز دیگر مثل وقف دکان برای اداره مسجد، مدرسه و یا بیمارستان
موقوفات حضرت زهرا سلام الله علیها
اسامی موقوفات حضرت صدیقه طاهره صلوات الله علیها:
الف) (ام العیال ): چشمه ای است که به برکت آن روستایی بزرگ در کنارش ساخته شده، این روستا در نزدیکی قلعه های (آرة ) که بین راه مکه و مدینه است واقع شده، در آن روزگار بیش از 20000 نخل خرما داشته است و امروز هم در آنجا میوه های مختلف مانند: لیمو، انگور، موز به عمل می آید، (ام العیال ) در یکصد و هفتاد کیلومتری مدینه منوره و پنجاه و شش کیلومتری شرق (سقیا) قرار دارد. (معجم معالم الحجاز، عاتق بن غیث بلادی، ج 1، ص 21. )
عرام بن اصبغ سلمی که شخصی مورد اطمینان است و در سال های 275 هجری قمری زندگی می کرده و در شناسایی منطقه (تهامه ) از خبرگی ویژه ای برخوردار بود می گوید: (ام العیال ) قریة صدقة فاطمة الزهراء بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله)؛ روستای ام العیال صدقه و موقوفه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله است. (معجم معالم الحجاز، ج 6، ص 194.)
امروز هم فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها از آن بهره می گیرند.
این چشمه و این سرزمین از سوی حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام بر سادات حسینی وقف گردیده است. ( عمدة الاخبار فی مدینة المختار، احمد بن عبدالحمید عباسی، ص 241. )
چه بسا وقف بر سادات حسینی از آن جهت بوده که بنا بر پیش بینی حضرت فاطمه سلام الله علیها امامت در نسل و فرزندان حضرت حسین بن علی - علیهما السلام - استمرار پیدا می کرده و از سوی دیگر بعد از شهادت ابا عبدالله الحسین علیه السلام فرزندان آن حضرت بیشتر مورد غضب و ناخوشایندی حاکمان بنی امیه واقع می شدند و نیاز به یک پشتوانه مالی خاص داشتند. از این رو ((ام العیال ) ) را وقف سادات حسینی می نماید و در بین مسلمانان روشن و مسلم است که اموال موقوفه باید صرف (موقوف علیهم ) گردد.
سمهودی نیز می نویسد: (ام العیال )، چشمه ای است که متعلق به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بوده سپس آن را وقف نمودند. توسط این چشمه بیش از بیست هزار نخل آبیاری می گردیده و جعفر بن طلحة بن عبیدالله تیمی دویست هزار دینار جهت احیاء آن و اطراف آن صرف کرده است. (وفاء الوفا باخبار دار المصطفی، ج 4، ص 1130. )
ب: دیگر موقوفات حضرت صدیقه طاهره در وصیت نامه شان به امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام چنین آمده است: ابوبصیر می گوید: امام محمد باقرعلیه السلام فرمودند: آیا وصیت نامه مادرم فاطمه علیهاالسلام را در این مورد بخوانم؟ ما تقاضا و درخواست نمودیم که قرائت کند. حضرت ظرف کوچک (و یا زنبیلی) را بیرون آورد و نوشته ای را از آن میان به دست گرفتند و چنین قرائت کردند:
(بسم الله الرحمن الرحیم، هذا ما اوصت به فاطمة بنت محمد رسول الله - صلی الله علیه و آله - اوصت بحوائطها السبعة، العواف و الدلال و البرقة و المیثب و الحسنی و الصافیة و ما لام ابراهیم الی علی بن ابی طالب فان مضی علی فالی الحسن فان مضی الحسن فالی الحسین فان مضی الحسین فالی الاکبر من ولدی. شهد الله علی ذلک و المقداد بن الاسود و الزبیر بن عوام و کتب علی بن ابی طالب - علیه السلام -)؛ (فروع کافی، ج 7، ص 48، ح 5؛ بحارالانوار، ج 43، ص 235،ح 1. ) این وصیت نامه ای است که حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها دختر محمد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله بدان وصیت نمود. در آن وصیت نمود که زمین ها و باغ های دیوار شده هفت گانه: العواف، الدلال، البرقه، المثیب، الحسنی، الصافیه و مشربه ام ابراهیم، در اختیار علی بن ابی طالب صلوات الله علیه است و چنانچه علی از دنیا رفت در اختیار فرزندم حسن بن علی - علیهما السلام - قرار می گیرد و چنانچه او از دنیا رفت در اختیار فرزند دیگرم حسین بن علی - علیهما السلام - خواهد بود و بعد از او در اختیار بزرگترین فرزندانم قرار خواهد گرفت. گواهی می دهد بر این وصیت نامه خدای متعال و سپس افرادی همانند مقداد بن اسود کندی و زبیر بن عوام. که وصیت نامه توسط امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیهما السلام نوشته شد.
همانند روایت فوق با اندکی اختلاف از امام صادق و امام رضا - علیهما السلام - نقل گردیده و مضمون گذشته را مورد تاکید قرار داده اند.
سمهودی درباره باغ های هفتگانه به نقل از واقدی گفته است: مخیریق در میان یهود بنی نضیر عالم اندیشمند و متعهدی بود که ایمان به پیامبر خدا صلی الله علیه وآله آورد سپس اموالش را در اختیار آن حضرت قرار داد و این اموال همان باغ های دیوار کشیده هفتگانه بوده است. و همچنین از محمد بن کعب نقل کرده که: که این اموال متعلق به مخیریق یهودی بوده، چون جنگ (احد) فرا رسید رو به دیگر یهودیان کرد و گفت: چرا محمد - (صلی الله علیه و آله) - را یاری نمی کنید؟ سوگند به خدا همه شما می دانید که یاری دادن به او وظیفه و تکلیف همه شماها است. جواب دادند:
امروز شنبه است [روز عبادت و تعطیلی است] مخیریق گفت: شما از وظیفه فرار می کنید شنبه یعنی چه؟! سپس خود شمشیر بر گرفت و همراه با رسول گرامی اسلام با دشمنان آن حضرت جنگید تا سخت مجروح گردید و چون در بستر افتاد چنین وصیت کرد:
(اموالی الی محمد یضعها حیث یشاء؛ دارائی های من در اختیار محمد صلی الله علیه وآله خواهد بود هر کجا می خواهد و صلاح می داند مصرف کند.) (وفاء الوفا، ج 3، ص 990 و 825)
امام رضا علیه السلام فرمودند: رسول خدا آن ها را وقف بر فاطمه سلام الله علیها نمود، و سپس فاطمه آنها را بر بنی هاشم و بنی المطلب وقف نموده است. (فروع کافی، ج 7، ص 47 و 48، ح 1 - 4. )
- باغ های هفتگانه موقوفه حضرت فاطمه سلام الله علیها
(حیطان سبعه ) همان باغ ها و مزارع هفت گانه ای است که اطراف آن دیوار کشیده شده بود و بیشتر آنها در منطقه (العوالی ) و شرق مدینه منوره واقع شده بود.
1- العواف: بعضی آن را - الاعواف - دانسته اند و لکن ابن شبه می گوید صحیح در نزد من (العواف ) است، و آن جایگاه وسیعی است در نزدیکی شهر مدینه که مردم آن اموال خویش - گوسفندان و شتران و ... - را در آن جا نگهداری می کردند، این وادی از سرچشمه (مهزور) آبیاری می گردید. (تاریخ المدینة المنوره، ج 1، ص 174. )
2 - الصافیة: این باغ در قسمت شرقی مدینه واقع شده و به قطعه (زهیره ) (بحارالانوار، ج 22، ص 299. )معروف است این مکان از جمله اموالی بود که از یهود بنی قریظه بدست آمد و چون هیچگونه درگیری وجود نداشت جزء اموال خالص پیامبر خدا صلی الله علیه وآله محسوب شد و کسی در آن سهمی نداشت. پیامبر آن را به دخترش فاطمه علیهاالسلام واگذار کرد او هم آن را وقف نمود.
3 - الدلال: قطعه زمینی بود که در قسمت شرقی مدینه قبل از صافیه واقع شده، آن را بنی ثعلب یهود مالک بودند، امام باقر علیه السلام فرمودند: دلال متعلق به یک زن یهودی از بنی نضیر بود که سلمان در نزد او در بردگی بسر می برد، آن زن طی قراردادی با سلمان بنا را بر این گذاشتند که سلمان آن سرزمین احیا کند و درختکاری نماید سپس آن زن سلمان را آزاد نماید، رسول خدا صلی الله علیه وآله از این پیمان و قرارداد آگاه شد، به نزد سلمان در محل کاشتن درختها آمد و به او کمک کرد و در مدت کوتاهی درختان بزرگ شدند و به ثمر نشستند، پس از مدتی که اسلام قدرت پیدا کرد. آن سرزمین به عنوان غنیمت - فئ - به تصرف پیامبر خدا درآمد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را به دخترش فاطمه داد. حضرت فاطمه صلوات الله علیها هم آن را وقف در راه خدا نمود. (بحارالانوار، ج 22، ص 300.) و بعضی محدثان از (الدلال ) تعبیر به (الکلاب ) کرده اند و گفته اند: آن نهر آب مورد توجهی بود که در مدینه جاری می گشت و مردم از آن بهره می بردند.
4 - برقه: این باغ در قبله مدینه به سمت مشرق قرار گرفته بود، قبلا از اموال یهود بنی قریظه محسوب می گردید لکن بعد از اینکه به دست رسول خدا صلی الله علیه وآله افتاد سلمان در آن درختکاری کرد و بعد هم به حضرت فاطمه علیهاالسلام واگذار شد که آن حضرت آن را وقف بر بنی هاشم و بنی المطلب نمود. (بحارالانوار، ج 22، ص 300.)
5 - المیثب: جایش معین نیست و لکن جزء غنائمی است که بدون جدال به دست پیامبر صلی اله علیه وآله افتاد، او هم آن را به دختر خویش داد و بعد هم فاطمه علیهاالسلام وقفش نمود، بکری می گویند: از موقوفات عام رسول خدا صلی الله علیه وآله است. (معجم معالم الحجاز، ج 8، ص 309. )
6 - حسنی: موضعی است که در نزدیکی (الدلال ) واقع شده و مشهور به (الحسینیات ) می باشد، این محل از وادی (مهزور) آبیاری می گردد. (وفاءالوفا، ج 4، ص 1291. )
7 - مشربه ام ابراهیم: در آخر باب العوالی مدینه منوره، بستانی است که چون ام ابراهیم - ماریه قبطیه - همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله را در آنجا درد زایمان عارض شد، دستش را به چوبی گرفته بود که بعد از لحظاتی فرزندش (ابراهیم ) به دنیا آمد بدین جهت مشربه ام ابراهیم نام گرفت این بستان در نزدیکی مدارس یهودی آن روز قرار داشت و درختان آن بستان از وادی (مهزور) آبیاری می گردید. مشربه به اطاق مسکونی اطلاق می شود، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله ماریه قبطیه را آنجا سکونت داده بود. (تاریخ المدینة المنورة، ج 1، ص 173؛ بحارالانوار، ج 22، ص 299)
- [سایر] دختر پیامبر (ص) فاطمه زهرا (س) چگونه به شهادت رسیدند؟
- [سایر] حضرت زهرا(س) در چه سالی و چرا و چگونه به شهادت رسیدند ؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] آیا حضرت فاطمه س مقام شفاعت دارند؟
- [سایر] با عرض سلام وتسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)مطالب زیادی وجود دارد مخواستم از شما خواهش کنم نحوه ی چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟ واین که حضرت علی(ع)وفرزندانشان اصحاب وکنیزانی که در خانه وجود داشتند چرا حضرت فاطمه زهرا(س)در را باز کردند؟؟؟؟؟ و بعد از اینکه خانم فاطمه زهرا(س)را زدندچراکسی کاری نکرد ؟؟
- [سایر] دربارة مقام علمی حضرت فاطمه زهرا (س) برایم بگویید؟
- [سایر] زمان ونحوه شهادت حضرت زهرا (س) چگونه است؟
- [سایر] شعر درباره شهادت حضرت زهرا س بفرمایید؟
- [سایر] در روایت آمده است که؛ (هر کس حضرت فاطمه(س) را درک کند شب قدر را درک کرده است)، و در قرآن آمده که خداوند به رسول خدا(ص) میگوید: (و ما ادراک ما لیلة القدر)، این را توضیح دهید؟ یعنی رسول خدا هم مقام حضرت فاطمه را درک نمیکند؟ مگر مقام حضرت فاطمه پایینتر نیست؟
- [سایر] مقام حضرت زهرا(س) و حضرت مریم(س) کدام برتر هستند؟
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه طالق خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد؛ باید بگوید زوجتی فاطمه طالق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید زوجه موکلی فاطمه طالق. و در صورتی که زن معین باشد؛ ذکر نام او لازم نیست.
- [آیت الله خوئی] طلاق باید به صیغ عربی صحیح و به کلمة طالق خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغ طلاق را بخواند و اسم زن او مثلًا فاطمه باشد، باید بگوید: (زوجتی فاطمة طالق) یعنی زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید: (زوجة موکلی فاطمة طالق) و درصورتی که زن معین باشد ذکر نام او لازم نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بنابر احتیاط واجب باید صیغه طلاق به عربی صحیح خوانده شود و واجب است دو مرد عادل آن را بشنوند، اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه است می گوید: (زوْجتی فاطمة طالقٌ) (یعنی همسرم فاطمه از همسری رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زوْجة موکلی فاطمة طالقٌ) یعنی همسر موکل من رهاست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر یک نفر از طرف مرد و زن در خواندن صیغه عقد موقّت وکیل شود، چنانچه مثلاً اسم مرد (احمد) و اسم زن (فاطمه) باشد و وکیل بگوید: (مَتَّعْتُ مُوکِّلی أَحْمَدَ مُوکِّلَتی فاطِمَةَ فِی الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَی الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ) یعنی: (موکّل خود فاطمه را در مدّتی که معلوم شده به زوجیّت موکّل خودم احمد در آوردم به مهری که معیّن شده است) و بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ هکَذا) یعنی: (به همین گونه قبول کردم) عقد صحیح میباشد و میتواند به جای (مَتَّعْتُ)، (زَوَّجْتُ) بگوید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر یک نفر از طرف مرد و زن در خواندن صیغه عقد دائم وکیل شود، چنانچه مثلاً اسم مرد (احمد) و اسم زن (فاطمه) باشد و وکیل به قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُ مُوکِّلِی أَحْمَدَ مُوَکِّلَتِی فاطمَةَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلومِ) یعنی: (موکّل خودم فاطمه را به زوجیّت موکّل خود احمد در آوردم به مهری که معیّن شده) و بدون فاصله به قصد انشا بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویجَ لِمُوکِّلِی أَحْمَدَ عَلیَ الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را برای موکّلم احمد به مهری که معیّن شده)، عقد صحیح میباشد.
- [آیت الله سیستانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود ، و دو مرد عادل آن را بشنوند ، و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد ، بگوید : (زَوْجَتِی فاطِمَةُ طالِقٌ) یعنی همسر من فاطمه رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، آن وکیل بگوید : (زَوْجَةُ مُوَکّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ) ؛ و در صورتی که زن معیّن باشد ، ذکر نام او لازم نیست . و اگر حاضر باشد کافی است بگوید : (هذِهِ طالِقٌ) و به او اشاره کند ، یا بگوید : (اَنْتِ طالِق) و او را مخاطب قرار دهد . و چنانچه مرد نتواند طلاق را به صیغه عربی بیاورد و نتواند وکیل بگیرد ، به هر لفظی که مرادف صیغه عربی آن است از هر لغتی باشد میتواند طلاق دهد .