سلام، کدام ویژگی اخلاقی امام حسین(ع) از برجستگی خاصی برخوردار است؟ دانشجوی محترم از ویژگیهای بزرگ اخلاقی اباعبدالله می توان به موارد زیر اشاره نمود: بخشنده و بزرگوار 1 - روزی یک اعرابی نزد امام حسین آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خداصلیاللهعلیهوآله من پرداخت دیه ای کامل را ضمانت کرده ام امّا از ادای آن ناتوانم. با خود گفتم که از بزرگوارترین مردم، آن را تقاضا میکنم و از خاندان رسول اللَّه کسی را بزرگوارتر و بخشنده تر نیافتم. پس امام حسین به وی فرمود: "ای برادر عرب از تو سه پرسش میکنم اگر یکی از آنها را پاسخ گفتی ثلث آن دیه را به تو میدهم و اگر دو پرسش را جواب دادی دو ثلث آن را به تو میپردازم و اگر هر سه پرسش را پاسخ گفتی تمام مالی را که میخواهی به تو میدهم". اعرابی عرض کرد: آیا کسی مانند تو که اهل علم و شرف است از چون منی میخواهد بپرسد؟ حضرت فرمود: "آری. از جدّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیدم که میفرمود.معروف به اندازه معرفت است". اعرابی عرض کرد: آنچه میخواهی بپرس اگر پاسخ دادم (که هیچ) و گرنه جواب آنها را از تو فرا خواهم گرفت. و لا قوة الا باللَّه. امام علیه السلام پرسید: "برترین اعمال چیست؟" اعرابی گفت: ایمان به خدا. حضرت سؤال کرد: "راه رهایی از نیستی و نابودی چیست؟" اعرای گفت: اعتماد به خداوند. امام حسین پرسید: "زینت دهنده انسان چیست؟" اعرابی گفت: علم همراه با حلم. امام پرسید: "اگر این نشد؟" اعرابی گفت: مال همراه با مروّت. حضرت پرسید: "اگر این نشد؟" اعرابی گفت: "فقر همراه با صبر". حضرت پرسید: "اگر این نشد؟" اعرابی گفت: در این صورت صاعقهای از آسمان بر او فرود آید و بسوزاندش که او سزاوار آن است. آنحضرت برای ترغیب مردم به جود و سخاوت این اشعار را میخواند: - چون دنیا به تو بخشید تو نیز همه آن را پیش از آنکه از بین برود، بر مردم ببخش آنگاه امام حسین علیه السلام خندید و کیسهای که در آن هزار دینار بود، به او داد و انگشتری خود را که نگین آن به دویست درهم میارزید، بدو بخشید و فرمود: "ای اعرابی این طلا را به طلبکارانت بده و انگشتری رابه مصرف خود برسان." اعرابی تمام آنها را گرفت و گفت: "خدا داناتر است که رسالتش را در کجا نهد."(1) 2 - انس بن مالک گوید: پیش امام حسین علیه السلام بودم که کنیز آنحضرت داخل شد و در حالی که دسته ای گل برای آن حضرت آورده بود، به وی سلام داد. امام به او فرمود: "تو را در راه خدا آزاد کردم". عرض کردم: او به شما با دستهای گل سلام کرد. این امر برای آن کنیز چندان مهم نبود که آزادش کردی؟! فرمود: "خداوند ما را چنین ادب آموخته است. او فرمود: "چون بهشما تحیّت فرستادند شما نیز تحیّتی بهتر از آن یا همانند آن بفرستید".بهتر از تحیّت این زن، آزاد کردنش بود".(2) یاور ضعیفان این صفت در حقیقت به مثابه شاخهای از صفات پسندیده بخشش و کرم آنحضرت است. زیرا هر گاه نفس به بلندای صفات پاک و والابرسد نسبت به دیگران مهر میورزد همچنان که ابر بر زمین و خورشید بردیگر ستارگان مهربانی و محبّت میبخشد. 1 - پس از ماجرای عاشورا، بر شانه آن حضرت زخمی عمیق مشاهدهکردند. به نظر میرسید که این زخم در اثر ضربت چند شمشیر بر شانه آن حضرت پیدا شده است. کسانی که این زخم را دیدند دریافتند که این، زخمی عادی نیست. از امام سجادعلیه السلام در این باره پرسش کردند. آنحضرت پاسخ داد: "این زخم در اثر حمل توبرهای بود که حسین علیه السلام آن را بردوش میگرفت و به منزل بیوه زنان و یتیمان و بیچارگان میبرد".(3) 3 - آنحضرت برای ترغیب مردم به جود و سخاوت این اشعار رامیخواند: - چون دنیا به تو بخشید تو نیز همه آن را پیش از آنکه از بین برود، بر مردم ببخش. - پس بخشش، نابود کننده آن نعمت های رسیده نیست و بخل نمیتواند آن نعمتهای از دست رفته را نگاه دارد. در حقیقت او پیش از آنکه گوینده خصال نیک باشد، عامل بدان هابود. داستان زیر از همین ویژگی امام حسینعلیه السلام حکایت میکند. شجاعت و دلاوری ما شیعیان بر این باوریم که ائمه معصوم علیهم السلام به قلّه همه کمالات انسانی رسیده و در رسیدن به هر کمالی از همگان گوی سبقت ربوده بودند.امّا شرایط خاصّ اجتماعی که هر یک از ائمه علیهم السلام در آن به سر میبردهاند، موجب میشده تا صفتی مخصوص به همان اوضاع و شرایط در آن نمود بیشتری پیدا کند. بنابر این میتوان گفت که هر کدام از آنان صفتی متفاوتاز دیگری داشتهاند. صفت برجسته امام حسینعلیه السلام، که وی را از دیگر ائمه متمایز ساخته، همانا شجاعت و دلاوری آنحضرت است. هر گاه انسان واقعه کربلا را با آن صحنههای شگفت انگیز به خاطرمیآورد صحنههایی که در آنها خون با اشک و بردباری با مروّت و همدلیبا فداکاری آمیخته بود، چهره قهرمان یکی از دلیر مردان این میدان یعنیحسین بن علیعلیه السلام در شکوهمندترین و درخشانترین شکل خود نمایانمیشود به گونهای که اگر از تواناییهای جنگی آن حضرت که آن را دست بهدست و سینه به سینه از پدران خویش به ارث برده بود آگاهی نداشتیم و یاآنکه در این باره مدارک و اسناد قطعی تاریخی در دست نداشتیم و اگر براین باور و اعتقاد نبودیم که رهبران معنوی میبایست آیت خلقت و معجزه خداوند باشند، چه بسا در بسیاری از حقایق ثابتی که عقل و اندیشه و ضمیر ما در برابر آنها سر تعظیم فرود آورده، گرفتار گمان و تردید میشدیم. امام حسینعلیه السلام در واقعه عاشورا در هر مناسبتی به میدان نبرد گام مینهاد و در میان تاخت و تاز اسبان برای یافتن جسد صحابی یا هاشمیکه شهید شده بود به جستجوی میپرداخت. و چه بسا تا رسیدن بر سر جسد یاران خود درگیریهای بس خونین میان او و دشمنانش در میگرفت. هر یک از این درگیریها و نبردها، خود یورشی بی همتا و دشوارمحسوب میشد. مصیبت، خود از نیروی انسان و اراده او میکاهد. گرسنگی وتشنگی او را فرسوده و ضعیف میکند و توان او را کاهش میدهدو گرمای شدید خود عامل دیگری است که تلاش بیشتری از وی میطلبد. شکیبایی آن است که انسان در سخت ترین شرایط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بیگمان امام در روز عاشورا در دشوارترین وسختترین حالتی بوده که انسان در برابر ظلم و ستم پایداری کرده است. امّا با این همه آنحضرت شکیبایی ورزید، آن گونه که حتّی فرشتگان آسمانی از مقاومت دلیرانه و قدرت اراده و عزم پولادین وی به شگفت آمدند تمام این موارد، در روز عاشورا برای امام حسین به وجود آمده بود. امّابا این حال او نیم زرهی در برکرده بود و با یورشهای شجاعانه خویش بردشمن درنده خوی میتاخت. همچون صاعقهای بود که چون فرود میآمد،دلاوران سپاه دشمن را مانند برگ درخت، در اطراف خود به خاکوخون مینشاند. یکی از کسانی که در صحنه عاشورا حضور داشت، میگفت: "هیچ کس را دلیرتر از حسین ندیدم. چون یورش میآورد، دشمنان مانند حیوان ضعیفی که از پیش روی شیر میگریزد، از مقابل او میگریختند. بعلاوه اینکه فصیحتر از ایشان کسی وجود نداشت". عقاد در این باره مینویسد: "در میان نوع انسان هیچ کس دلدارتر ازحسینعلیه السلام در روز عاشورا یافت نمیشود."(4) بردبار حکیم: 1 - شکیبایی آن است که انسان در سخت ترین شرایط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بیگمان امام در روز عاشورا در دشوارترین وسختترین حالتی بوده که انسان در برابر ظلم و ستم پایداری کرده است. امّا با این همه آنحضرت شکیبایی ورزید، آن گونه که حتّی فرشتگان آسمانی از مقاومت دلیرانه و قدرت اراده و عزم پولادین وی به شگفت آمدند. 2 - یکی از خادمان آنحضرت مرتکب عملی شد که بر وی مجازات لازم بود. امام دستور داد او را حد بزنند. خادم گفت: مولای من(وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ )(و آنهایی که خشم و غضب خود فرو نشانند) امام فرمود: رهایش کنید. خادم گفت: (وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ) (و از بدی مردم در گذرند) امام فرمود: از تو گذشتم. خادم گفت: (وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)(و خداوند نیکو کاران را دوست میدارد) امام فرمود: "تو در راه خدا آزادی و دو برابر مبلغی که پیش از این به تو میدادم، به تو خواهم داد".(5) پینوشتها: 1 - اعیان الشیعه - سیّد محسن امین، ص40 - 29. 2 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد. 3 - اعیان الشیعة، ج4، ص132. 4 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد، ص46. 5 - الفصول المهمّة، ص159. منبع: هدایتگران راه نور؛ زندگانی امام حسین علیه السلام آیة الله سید محمد تقی مدرسی؛ مترجم : محمد صادق شریعت
سلام، کدام ویژگی اخلاقی امام حسین(ع) از برجستگی خاصی برخوردار است؟
سلام، کدام ویژگی اخلاقی امام حسین(ع) از برجستگی خاصی برخوردار است؟
دانشجوی محترم از ویژگیهای بزرگ اخلاقی اباعبدالله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
بخشنده و بزرگوار
1 - روزی یک اعرابی نزد امام حسین آمد و عرض کرد: ای فرزند رسول خداصلیاللهعلیهوآله من پرداخت دیه ای کامل را ضمانت کرده ام امّا از ادای آن ناتوانم. با خود گفتم که از بزرگوارترین مردم، آن را تقاضا میکنم و از خاندان رسول اللَّه کسی را بزرگوارتر و بخشنده تر نیافتم.
پس امام حسین به وی فرمود: "ای برادر عرب از تو سه پرسش میکنم اگر یکی از آنها را پاسخ گفتی ثلث آن دیه را به تو میدهم و اگر دو پرسش را جواب دادی دو ثلث آن را به تو میپردازم و اگر هر سه پرسش را پاسخ گفتی تمام مالی را که میخواهی به تو میدهم".
اعرابی عرض کرد: آیا کسی مانند تو که اهل علم و شرف است از چون منی میخواهد بپرسد؟
حضرت فرمود: "آری. از جدّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شنیدم که میفرمود.معروف به اندازه معرفت است".
اعرابی عرض کرد: آنچه میخواهی بپرس اگر پاسخ دادم (که هیچ) و گرنه جواب آنها را از تو فرا خواهم گرفت. و لا قوة الا باللَّه.
امام علیه السلام پرسید: "برترین اعمال چیست؟"
اعرابی گفت: ایمان به خدا.
حضرت سؤال کرد: "راه رهایی از نیستی و نابودی چیست؟"
اعرای گفت: اعتماد به خداوند.
امام حسین پرسید: "زینت دهنده انسان چیست؟"
اعرابی گفت: علم همراه با حلم.
امام پرسید: "اگر این نشد؟"
اعرابی گفت: مال همراه با مروّت.
حضرت پرسید: "اگر این نشد؟"
اعرابی گفت: "فقر همراه با صبر".
حضرت پرسید: "اگر این نشد؟"
اعرابی گفت: در این صورت صاعقهای از آسمان بر او فرود آید و بسوزاندش که او سزاوار آن است.
آنحضرت برای ترغیب مردم به جود و سخاوت این اشعار را میخواند: - چون دنیا به تو بخشید تو نیز همه آن را پیش از آنکه از بین برود، بر مردم ببخش
آنگاه امام حسین علیه السلام خندید و کیسهای که در آن هزار دینار بود، به او داد و انگشتری خود را که نگین آن به دویست درهم میارزید، بدو بخشید و فرمود: "ای اعرابی این طلا را به طلبکارانت بده و انگشتری رابه مصرف خود برسان."
اعرابی تمام آنها را گرفت و گفت: "خدا داناتر است که رسالتش را در کجا نهد."(1)
2 - انس بن مالک گوید: پیش امام حسین علیه السلام بودم که کنیز آنحضرت داخل شد و در حالی که دسته ای گل برای آن حضرت آورده بود، به وی سلام داد. امام به او فرمود: "تو را در راه خدا آزاد کردم".
عرض کردم: او به شما با دستهای گل سلام کرد. این امر برای آن کنیز چندان مهم نبود که آزادش کردی؟!
فرمود: "خداوند ما را چنین ادب آموخته است. او فرمود: "چون بهشما تحیّت فرستادند شما نیز تحیّتی بهتر از آن یا همانند آن بفرستید".بهتر از تحیّت این زن، آزاد کردنش بود".(2)
یاور ضعیفان
این صفت در حقیقت به مثابه شاخهای از صفات پسندیده بخشش و کرم آنحضرت است. زیرا هر گاه نفس به بلندای صفات پاک و والابرسد نسبت به دیگران مهر میورزد همچنان که ابر بر زمین و خورشید بردیگر ستارگان مهربانی و محبّت میبخشد.
1 - پس از ماجرای عاشورا، بر شانه آن حضرت زخمی عمیق مشاهدهکردند. به نظر میرسید که این زخم در اثر ضربت چند شمشیر بر شانه آن حضرت پیدا شده است. کسانی که این زخم را دیدند دریافتند که این، زخمی عادی نیست. از امام سجادعلیه السلام در این باره پرسش کردند. آنحضرت پاسخ داد: "این زخم در اثر حمل توبرهای بود که حسین علیه السلام آن را بردوش میگرفت و به منزل بیوه زنان و یتیمان و بیچارگان میبرد".(3)
3 - آنحضرت برای ترغیب مردم به جود و سخاوت این اشعار رامیخواند:
- چون دنیا به تو بخشید تو نیز همه آن را پیش از آنکه از بین برود، بر مردم ببخش.
- پس بخشش، نابود کننده آن نعمت های رسیده نیست و بخل نمیتواند آن نعمتهای از دست رفته را نگاه دارد.
در حقیقت او پیش از آنکه گوینده خصال نیک باشد، عامل بدان هابود. داستان زیر از همین ویژگی امام حسینعلیه السلام حکایت میکند.
شجاعت و دلاوری
ما شیعیان بر این باوریم که ائمه معصوم علیهم السلام به قلّه همه کمالات انسانی رسیده و در رسیدن به هر کمالی از همگان گوی سبقت ربوده بودند.امّا شرایط خاصّ اجتماعی که هر یک از ائمه علیهم السلام در آن به سر میبردهاند، موجب میشده تا صفتی مخصوص به همان اوضاع و شرایط در آن نمود بیشتری پیدا کند.
بنابر این میتوان گفت که هر کدام از آنان صفتی متفاوتاز دیگری داشتهاند. صفت برجسته امام حسینعلیه السلام، که وی را از دیگر ائمه متمایز ساخته، همانا شجاعت و دلاوری آنحضرت است.
هر گاه انسان واقعه کربلا را با آن صحنههای شگفت انگیز به خاطرمیآورد صحنههایی که در آنها خون با اشک و بردباری با مروّت و همدلیبا فداکاری آمیخته بود، چهره قهرمان یکی از دلیر مردان این میدان یعنیحسین بن علیعلیه السلام در شکوهمندترین و درخشانترین شکل خود نمایانمیشود به گونهای که اگر از تواناییهای جنگی آن حضرت که آن را دست بهدست و سینه به سینه از پدران خویش به ارث برده بود آگاهی نداشتیم و یاآنکه در این باره مدارک و اسناد قطعی تاریخی در دست نداشتیم و اگر براین باور و اعتقاد نبودیم که رهبران معنوی میبایست آیت خلقت و معجزه خداوند باشند، چه بسا در بسیاری از حقایق ثابتی که عقل و اندیشه و ضمیر ما در برابر آنها سر تعظیم فرود آورده، گرفتار گمان و تردید میشدیم.
امام حسینعلیه السلام در واقعه عاشورا در هر مناسبتی به میدان نبرد گام مینهاد و در میان تاخت و تاز اسبان برای یافتن جسد صحابی یا هاشمیکه شهید شده بود به جستجوی میپرداخت. و چه بسا تا رسیدن بر سر جسد یاران خود درگیریهای بس خونین میان او و دشمنانش در میگرفت.
هر یک از این درگیریها و نبردها، خود یورشی بی همتا و دشوارمحسوب میشد. مصیبت، خود از نیروی انسان و اراده او میکاهد. گرسنگی وتشنگی او را فرسوده و ضعیف میکند و توان او را کاهش میدهدو گرمای شدید خود عامل دیگری است که تلاش بیشتری از وی میطلبد.
شکیبایی آن است که انسان در سخت ترین شرایط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بیگمان امام در روز عاشورا در دشوارترین وسختترین حالتی بوده که انسان در برابر ظلم و ستم پایداری کرده است. امّا با این همه آنحضرت شکیبایی ورزید، آن گونه که حتّی فرشتگان آسمانی از مقاومت دلیرانه و قدرت اراده و عزم پولادین وی به شگفت آمدند
تمام این موارد، در روز عاشورا برای امام حسین به وجود آمده بود. امّابا این حال او نیم زرهی در برکرده بود و با یورشهای شجاعانه خویش بردشمن درنده خوی میتاخت. همچون صاعقهای بود که چون فرود میآمد،دلاوران سپاه دشمن را مانند برگ درخت، در اطراف خود به خاکوخون مینشاند.
یکی از کسانی که در صحنه عاشورا حضور داشت، میگفت:
"هیچ کس را دلیرتر از حسین ندیدم. چون یورش میآورد، دشمنان مانند حیوان ضعیفی که از پیش روی شیر میگریزد، از مقابل او میگریختند. بعلاوه اینکه فصیحتر از ایشان کسی وجود نداشت".
عقاد در این باره مینویسد: "در میان نوع انسان هیچ کس دلدارتر ازحسینعلیه السلام در روز عاشورا یافت نمیشود."(4)
بردبار حکیم:
1 - شکیبایی آن است که انسان در سخت ترین شرایط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بیگمان امام در روز عاشورا در دشوارترین وسختترین حالتی بوده که انسان در برابر ظلم و ستم پایداری کرده است. امّا با این همه آنحضرت شکیبایی ورزید، آن گونه که حتّی فرشتگان آسمانی از مقاومت دلیرانه و قدرت اراده و عزم پولادین وی به شگفت آمدند.
2 - یکی از خادمان آنحضرت مرتکب عملی شد که بر وی مجازات لازم بود. امام دستور داد او را حد بزنند. خادم گفت: مولای من(وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ )(و آنهایی که خشم و غضب خود فرو نشانند) امام فرمود: رهایش کنید. خادم گفت: (وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ) (و از بدی مردم در گذرند) امام فرمود: از تو گذشتم. خادم گفت:
(وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)(و خداوند نیکو کاران را دوست میدارد) امام فرمود: "تو در راه خدا آزادی و دو برابر مبلغی که پیش از این به تو میدادم، به تو خواهم داد".(5)
پینوشتها:
1 - اعیان الشیعه - سیّد محسن امین، ص40 - 29.
2 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد.
3 - اعیان الشیعة، ج4، ص132.
4 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد، ص46.
5 - الفصول المهمّة، ص159.
منبع: هدایتگران راه نور؛ زندگانی امام حسین علیه السلام آیة الله سید محمد تقی مدرسی؛ مترجم : محمد صادق شریعت
- [سایر] چند نمونه از سیره اخلاقی امام حسین(ع) را از زندگی ایشان بنویسید.
- [سایر] با سلام، لطفا در صورت امکان شمه ای از سیره اخلاقی امام هادی(ع) را بنویسید؟
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] چند دختر از امام حسین(ع) در واقعة کربلا حاضر بودند و بطور کلی امام حسین(ع) چند دختر داشتند؟
- [سایر] شواهد موجود بر سنخیت روحی لازم امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین (ع) برای اهل بیت پیامبر اکرم(ص) بودن کدامند؟
- [سایر] حضرت سکینه ،دختر امام حسین (ع) چند سال زندگی کرد ؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) کلمه (مُنّوا عَلَیّ) را برای طلب آب برای علی اصغر(ع) به کار بردند؟
- [سایر] امام باقر ع چه ویژگی ها و فضائلی داشتند؟
- [سایر] درباره ابعاد عرفانی و اخلاقی نهضت امام حسین(علیه السلام) توضیح دهید.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله مظاهری] بعد از تشهّد رکعت آخر نماز واجب است سلام بگوید و سلام دارای سه جمله است: (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللَّه الصَّالِحین، اَلسَّلامُ عَلَیْکُم وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ). و سلام واجب، سلام سوّم است که میتواند به آن اکتفا کند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطم باشد ، باید بگوید : بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل همر او پس او رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : بارأْتُ زَوْجَهَ مُوَکِلی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . و در هر دو صورت به جای دو کلمه ( عَلی مَهْرِها ) ( بِمَهْرِها ) بگوید ، اشکال ندارد .