با سلام، با نزدیک شدن ماه محرم می خواستم بدانم امام حسین(ع) در مسیری که طی فرمودند به بصیرت هایی رسیدن.ایا این گفته صحیح است؟اگر صحیح است به چه بصیرت هایی رسیدند؟ پاسخ: دانشجوی گرامی؛ از ویژگی های نهضت عاشورا بصیرت و آگاهی است که باعث قاطعیت امام و رهبری عاشورا در تصمیم گیری ها شده است. امام حسین خود با داشتن بصیرت کامل نسبت به فرجام قضیه عاشورا و شناخت دقیق و همه جانبه اوضاع و شرایط اجتماعی این نهضت جاویدان را رهبری می نمود. بدین معنی که ایشان نفس بصیرت و اسوه و الگوی کامل بصیرت بود و اصلا بصیرت از ایشان نشات می گرفت.پس بصیرت در عاشورا دوجانبه بود، هم رهبری نهضت از بصیرت لازم برخوردار بود، می دید و می دانست آن چه را دیگران نمی دیدند و هم یاران امام حسین با اسوه قرار دادن امام خود آگاهی و بصیرتشان نسبت به امام خود بالا می بردند، به همین دلایل است که وقتی در سخت ترین شرایط نهضت قرار می گیرند نه تنها سست نمی شوند حتی یک نفر هم از همراهان و یاران امام به دشمن پناهنده نمی شود. در صورتی که تعدادی از لشکر دشمن به امام حسین و عاشوراییان می پیوندد. برای نمونه می شود به حر فرمانده سپاه هزارنفری ابن زیاد که راه را بر امام حسین می بندد ولی در ادامه برخوردها به جبهه حق می پیوندد، اشاره کرد. شهید مطهری می گوید: ( انقلاب امام حسین در درجه اول باید بدانیم که انقلاب آگاهانه است هم از ناحیه خودش و هم از ناحیه اهل بیت و یارانش) این بصیرت و روشن بینی است که رهبرعاشورا و یاران او را برای تحمل همه سختی ها و آلام روحی آماده کرده بود. نه تنها با رضایت خاطر این همه مصیبت را می پذیرفتند بلکه برای آن ها زیبا و لذت بخش هم بود و این ارزش بصیرت و آگاهی است که مبنای تربیت اسلامی قرار گرفته است. وفاداری و شجاعتی که یاران امام حسین در عاشورا از خود نشان دادند براساس بصیرت بود. امام سجاد در توصیف علمدار شجاع عاشورا حضرت ابالفضل، اورا بصیر معرفی می کند و رفتار او را در نهضت عاشورا و اطاعات از امام خود بر اساس بصیرت و آگاهانه ارزیابی نموده می فرماید: کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیره صلب الایمان (اعیان الشیعه، ج 7، ص430) عموی ما عباس بن علی (ع) دارای بصیرت دینی و استواری در باور بود. بعضی از یاران امام حسین در شب عاشورا هم به بصیرت و روشن بینی خود اشاره کرده و اعلان می دارند که این تصمیم و اقدامات بر اساس شناخت و آگاهی و بصیرت است و چون مبنای قوی عقلانی دارد و ایمانی است که بر پایه تعقل شکل گرفته در بحرانی ترین شرایط مقاومت خواهیم کرد و متزلزل شدن ما به بعلت بصیرت و خردورزی است نه احساسات سطحی و زودگذر. هلال بن نافع شب عاشورا پس از سخنان امام حسین برخاست و ضمن اعلام وفاداری گفت: (فانا علی نیاتنا و بصائرنا؛ ما بر همان بصیرت و انگیزه مان هستیم.) یاران امام حسین (ع) همچون امامشان وقتی که دربرابر نیروهای فریب خورده دشمن قرار می گرفتند آنها را به بصیرت و آگاهی دعوت می نمودند و بصیرت را از افتخارات خود می دانستند. بریر از یاران وفادار امام حسین وقتی که با نیروهای دشمن روبرو می شود، در ضمن سخنان خود می گوید: ( الحمدلله الذی زادنی فیکم البصیره. سپاس خدایی را که بصیرت و شناخت مرا درباره شما افزون ساخت) شناخت دقیق دشمن و مبارزه آگاهانه با عناصر گمراه و آلوده مایه افتخار است . یاران امام از این که دشمن شناسی خوبی دارند و به خبث روح و بیماری غیرقابل علاج روانی دشمن که نتیجه تربیت فاسد بنی امیه بود پی برده اند و برای از بین بردن موانع رشد و بصیرت جامعه تلاش می کنند ابراز خوشحالی نموده و سپاس گذار این روشن بینی هستند. نتیجه: اینکه گفته شود امام حسین علیه السلام در راه مدینه تا کربلا به بصیرتهایی دست یافت چندان درست به نظر نمی رسد چرا که ایشان نفس و الگوی بصیرت بود بدین معنی که بصیرت از تمام وجود ایشان نشات می گرفت و دیگران نیز برای رسیدن به بصیرت باید به ایشان اقتدا می کردند چنانچه امیرالمومنین علی علیه السلام در روایتی می فرماید: (ألا لا یحمل هذا العلم إلّا أهل البصر والصّبر؛ بدانید که هیچکس نمی تواند این علم -ولایت- را حمل کند مگر آنکه اهل بردباری و عمیق نگری باشد (نهجالبلاغه خطبه شماره 173) با این حساب روشن می شود که امام حسین با داشتن بصیرت کامل و به عنوان یک مظهر بصیرت باعث شد تا یاران امام با اقتدا کردن به ایشان از آزمایش بزرگ الهی سر بلند بیرون بیایند و کسانی که ایشان را تنها گذاشته و بصیرت کامل به آن حضرت پیدا نکردند خسر الدنیا و الاخره شوند.
با سلام، با نزدیک شدن ماه محرم می خواستم بدانم امام حسین(ع) در مسیری که طی فرمودند به بصیرت هایی رسیدن.ایا این گفته صحیح است؟اگر صحیح است به چه بصیرت هایی رسیدند؟
با سلام، با نزدیک شدن ماه محرم می خواستم بدانم امام حسین(ع) در مسیری که طی فرمودند به بصیرت هایی رسیدن.ایا این گفته صحیح است؟اگر صحیح است به چه بصیرت هایی رسیدند؟
پاسخ: دانشجوی گرامی؛
از ویژگی های نهضت عاشورا بصیرت و آگاهی است که باعث قاطعیت امام و رهبری عاشورا در تصمیم گیری ها شده است. امام حسین خود با داشتن بصیرت کامل نسبت به فرجام قضیه عاشورا و شناخت دقیق و همه جانبه اوضاع و شرایط اجتماعی این نهضت جاویدان را رهبری می نمود. بدین معنی که ایشان نفس بصیرت و اسوه و الگوی کامل بصیرت بود و اصلا بصیرت از ایشان نشات می گرفت.پس بصیرت در عاشورا دوجانبه بود، هم رهبری نهضت از بصیرت لازم برخوردار بود، می دید و می دانست آن چه را دیگران نمی دیدند و هم یاران امام حسین با اسوه قرار دادن امام خود آگاهی و بصیرتشان نسبت به امام خود بالا می بردند، به همین دلایل است که وقتی در سخت ترین شرایط نهضت قرار می گیرند نه تنها سست نمی شوند حتی یک نفر هم از همراهان و یاران امام به دشمن پناهنده نمی شود. در صورتی که تعدادی از لشکر دشمن به امام حسین و عاشوراییان می پیوندد. برای نمونه می شود به حر فرمانده سپاه هزارنفری ابن زیاد که راه را بر امام حسین می بندد ولی در ادامه برخوردها به جبهه حق می پیوندد، اشاره کرد. شهید مطهری می گوید: ( انقلاب امام حسین در درجه اول باید بدانیم که انقلاب آگاهانه است هم از ناحیه خودش و هم از ناحیه اهل بیت و یارانش) این بصیرت و روشن بینی است که رهبرعاشورا و یاران او را برای تحمل همه سختی ها و آلام روحی آماده کرده بود. نه تنها با رضایت خاطر این همه مصیبت را می پذیرفتند بلکه برای آن ها زیبا و لذت بخش هم بود و این ارزش بصیرت و آگاهی است که مبنای تربیت اسلامی قرار گرفته است.
وفاداری و شجاعتی که یاران امام حسین در عاشورا از خود نشان دادند براساس بصیرت بود. امام سجاد در توصیف علمدار شجاع عاشورا حضرت ابالفضل، اورا بصیر معرفی می کند و رفتار او را در نهضت عاشورا و اطاعات از امام خود بر اساس بصیرت و آگاهانه ارزیابی نموده می فرماید: کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیره صلب الایمان (اعیان الشیعه، ج 7، ص430) عموی ما عباس بن علی (ع) دارای بصیرت دینی و استواری در باور بود.
بعضی از یاران امام حسین در شب عاشورا هم به بصیرت و روشن بینی خود اشاره کرده و اعلان می دارند که این تصمیم و اقدامات بر اساس شناخت و آگاهی و بصیرت است و چون مبنای قوی عقلانی دارد و ایمانی است که بر پایه تعقل شکل گرفته در بحرانی ترین شرایط مقاومت خواهیم کرد و متزلزل شدن ما به بعلت بصیرت و خردورزی است نه احساسات سطحی و زودگذر. هلال بن نافع شب عاشورا پس از سخنان امام حسین برخاست و ضمن اعلام وفاداری گفت: (فانا علی نیاتنا و بصائرنا؛ ما بر همان بصیرت و انگیزه مان هستیم.)
یاران امام حسین (ع) همچون امامشان وقتی که دربرابر نیروهای فریب خورده دشمن قرار می گرفتند آنها را به بصیرت و آگاهی دعوت می نمودند و بصیرت را از افتخارات خود می دانستند. بریر از یاران وفادار امام حسین وقتی که با نیروهای دشمن روبرو می شود، در ضمن سخنان خود می گوید: ( الحمدلله الذی زادنی فیکم البصیره. سپاس خدایی را که بصیرت و شناخت مرا درباره شما افزون ساخت) شناخت دقیق دشمن و مبارزه آگاهانه با عناصر گمراه و آلوده مایه افتخار است . یاران امام از این که دشمن شناسی خوبی دارند و به خبث روح و بیماری غیرقابل علاج روانی دشمن که نتیجه تربیت فاسد بنی امیه بود پی برده اند و برای از بین بردن موانع رشد و بصیرت جامعه تلاش می کنند ابراز خوشحالی نموده و سپاس گذار این روشن بینی هستند.
نتیجه: اینکه گفته شود امام حسین علیه السلام در راه مدینه تا کربلا به بصیرتهایی دست یافت چندان درست به نظر نمی رسد چرا که ایشان نفس و الگوی بصیرت بود بدین معنی که بصیرت از تمام وجود ایشان نشات می گرفت و دیگران نیز برای رسیدن به بصیرت باید به ایشان اقتدا می کردند چنانچه امیرالمومنین علی علیه السلام در روایتی می فرماید: (ألا لا یحمل هذا العلم إلّا أهل البصر والصّبر؛ بدانید که هیچکس نمی تواند این علم -ولایت- را حمل کند مگر آنکه اهل بردباری و عمیق نگری باشد (نهجالبلاغه خطبه شماره 173) با این حساب روشن می شود که امام حسین با داشتن بصیرت کامل و به عنوان یک مظهر بصیرت باعث شد تا یاران امام با اقتدا کردن به ایشان از آزمایش بزرگ الهی سر بلند بیرون بیایند و کسانی که ایشان را تنها گذاشته و بصیرت کامل به آن حضرت پیدا نکردند خسر الدنیا و الاخره شوند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در صورتی که شخصی نذر احسان برای امام حسین(ع) در طی ماه محرم داشته، ولی مشاهده شود که میزان خیرات در آن محل یا منطقه زیاد است و یا احتمال اسراف به دلیل کثرت نذورات مردم در ماه محرم وجود داشته باشد، آیا میتوان نذر مربوط به امام حسین(ع) را در تاریخی به غیر از ماه محرم ادا کرد؟
- [سایر] آیا روز نهم و دهم ماه محرم تنها مختص به امام حسین(ع) و زمان ایشان است؟
- [سایر] امام زمان (ع) به سید بحرالعلوم درباره ثواب گریه بر امام حسین (ع) چه فرمودند؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] واجب ترین عمل در حق امام حسین (علیه السلام) در ماه محرّم چیست ؟
- [سایر] آیا روز سیزده محرم امام سجاد(ع) امام حسین را دفن کردند؟
- [سایر] امام رضا(ع) از چه مسیری به خراسان رفت؟
- [سایر] نقش بصیرت در جاودانگی قیام امام حسین(علیه السلام) چیست؟
- [سایر] امام باقر(ع) چگونه به شهادت رسیدند؟
- [سایر] امام باقر(ع) چگونه به شهادت رسیدند؟
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [امام خمینی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: "زوجتک نفسی علی الصداق المعلوم" یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده، پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: "قبلت التزویج" یعنی قبول کردم ازدواج را عقد صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل بگوید: "زوجت موکلتی فاطمة موکلک احمد علی الصداق المعلوم" پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: "قبلت لموکلی احمد علی الصداق"، صحیح می باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصِّدَاقِ الْمَعْلُوم)؛ یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معین شده)، و پس از آن مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجْ)، یعنی: (ازدواج را قبول کردم)، عقد صحیح است، و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فَاطِمَة، مُوَکلَکَ اَحْمَد، عَلَی الصِّداقِ الْمَعْلُوم)، و سپس وکیل مرد بلافاصله بگوید: (قَبِلْتُ لِمُوَکِّلِی اَحْمَد، عَلَی الصِّداقِ)، صحیح میباشد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .