مسیر حرکت امام رضا علیه السلام از مدینه تا خراسان: امام رضا علیه السلام در سال 201 ق. از سوی مأمون به مرو فراخوانده شد.وی مأمورانی را برای آوردن امام علیه السلام به سوی مدینه گسیل نمود.آن حضرت پس از این که نامه مأمون را خواند وبا اکراه این سفر را پذیرفت، اقداماتی قبل از سفرانجام داد که نشان از خبر امام از نیامدن و اجبار ولایتعهدی و مسائل پیرامون آن بود. حضرت ،قبل از حرکت برای وداع به مرقد مطهر رسول اکرم (ص) وارد شد و چند مرتبه نزدیک قبر مطهر رفت و این عمل را تکرار نمود وقتی نزدیک ضریح می شد با صدای بلند می گریست، محول سیستانی گفته نزدیک شدم و علت گریه را پرسیدم فرمود: من از کنار قبر جدم می روم و در غریبی رحلت می کنم و در کنار قبر هارون دفن می شوم.[1] حضرت فرزندش جواد الائمه را نیز که کودکی چند ساله بود به مسجد النبی برد و در کنار قبر پیامبر (ص) عرض کرد: یا رسول الله من او را به شما می سپارم، حضرت جواد عرض کرد :ای پدر !به خدا قسم به جانب خدا می روی. پس از این به وکیلان و یاران خود فرمود از او اطاعت کنید. بدین وسیله نزد ثقات اصحاب به امامت امام جواد علیه السلام تصریح کرد.[2] پس از این، اهل بیت خود را در کنارش جمع کرد و فرمود: برای من گریه کنید تا گریه و زاری شما را بشنوم.[3] برخی منابع گزارش کرده اند که حضرت سفر خود را از مکه شروع کرد.[4] برخی نیز گزارش کرده اند،به سوی بصره رفت.[5] قصد مأمون این بود که حضرت از مدینه به سوی بصره و فارس و سپس به سوی مرو (خراسان) منتقل شود و در مسیر کمتر به شهرها نزدیک شده و با مردم دیدار داشته باشند یا از سفر او اطلاع یابند، تأکید مأمون بر این نکته نیز روشن بود که حضرت را از شهرهای کوفه وقم و بغداد عبور ندهند، از این رو می توان استنباط کرد سفر امام رضا علیه السلام از عزیمت به ایران آن روزگار از مکه شروع نشده بلکه سفر به حج در سال های قبل بود چون مأمون مأمورانی گسیل کرده بود که امام را با شرایط خاص به ایران بیاورند، لذا سفر امام از جانب بصره و از مدینه سوی بصره آغاز شده است؛ منازل بین مدینه تا بصره عبارت بود از:1- رکابیه (اتراقی یا منزلگاهی که آب داشت) 2 طرف، 3 سقره 4 بطن النخل (دارای نخسلتان هاوآب آشامیدنی) 5 محکولین 6 حصین 7 عسیله 8 محدث 9 معدن نقره .منازلی هم چون نباج وعیون نیز بین عسیله و معدن نقره قرار داشتند که شاید از این مسیرها نیز عبور کرده باشند .در نباج که در آن روزگار دهکده ای بوده است،[6] امام در مسجدی فرود آمد و مردم گروه گروه به دیدن حضرت آمدند.[7] دومین شهر مهمی که حضرت در آن استقرار یافته قادسیه است که بزنطی از اصحاب امام رضا علیه السلام واز راویان بزرگ شیعه در استقبال از حضرت حضور داشت حضرت از او خواست برایش منزلی اجاره کند که دو در داشته باشد تا مردم در ملاقات از حضرت از دری وارد و از در دیگر خارج شوند تا اذیت نشوند بزنطی از امام پرسید جانشین شما کیست؟ وقتی از پدر بزرگوارت پرسیدم جانشینتان کیست شما را معرفی فرمود، شما چه کسی را جانشین می فرمائید؟ فرمود: ابوجعفر محمد (الجواد).[8] در مسیر راه امام تا بصره از منازل کوچکی نام می برند که امام از آن ها عبور کرده است که جغرافی دانان نام این مسیرها را بین نباج تا بصره ذکر کرده اند و راه شناخته شده مسیر کاروان ها همین مسیرها بوده است. پس از بصره امام علیه السلام به سوق الاهواز یا خوزستان عازم شده است. در این مسیر نیز کاروان سراها و استراحتگاه هایی بوده است مانند اُبلَّه، بیان سوق الاربعاء، دولاب، حصن مهدی، باستیان، فان نردویه دروق، قریه دایر، آسک، ارجان[9] طبیعی است که راه های دوازده قرن پیش با الآن تفاوت دارد و از آن ها نامی نمانده است، لذا نمی توان دقیقاً بیان کرد که حضرت از کدام مناطق فعلی عبور داده شده است، اهواز را در گذشته سوق الاهواز می نامیدند.[10] اهواز جمع هوز که همان حوز است، که نام کهن آن هرمز اوشیر یا هرمز اردشیر بوده است.[11] در اهواز امام از مردم نیشکر خواستند برخی از مردم اهواز که نادان بودند گفتند این مردعرب است نمی داند که در تابستان نی شکرپیدا نمی شود حضرت فرمود: جستجو کنید خواهید یافت، پس از جستجو در نزد کارگران مزرعه اسحق بن ابراهیم یافتند. گفته شده اعجازی بود برای اثبات امامت حضرت.حضرت در محلی به نام قنتریه نیز توقف و نمازی خوانده است،[12] حضرت در اهواز مریض شد به جهت گرما و هوای خاص اهواز[13] پل اریق (اربک) نیز محل عبور امام بوده[14] مسیر امام از اهواز به اصطخر فارس را باید در قدیم جستجو کرد اگر چه از این نام ها هیچ اثری امروز نمانده است، اربق از توابع را مهرمز بوده.[15] درباره ی ورود امام از شوشتر و دزفول گزارش معتبری وجود ندارد اگر چه مسجدی را در شوشتر به امام نسبت می دهند.[16] بنابراین اگر مسیر حرکت امام را از مکه به سوی ایران لحاظ شود مسیرهایی را طی نموده است که اکنون چندان اثری از آن ها باقی نمانده است امّا اگر امام از طریق بصره آمده باشد که احتمال قوی ترین همین بوده است مسیرهای حرکت با مسیر مکه تفاوت دارد. مسیر امام از اهواز به اصطخر و ابر کوه (ابرقو) و از ابرقو به یزد از مسیرهای کویری بوده که اکنون اثری نیست، مسیرهای امام از یزد تا خراسان را این گونه، گفته شده که امام وارد یزد نشده اند چون در منابع قدیم معتبر نامی از یزد نیست؛ بلکه امام مسیر فارس تا یزد را از کویر که دارای منازل خاص بوده که در معاجم جغرافیایی ذکر شده عبور کرده است.[17] قدمگاه خرانق (شهرک) درباره عبور امام ازده شیر، فرا شاه، با فران و نائین در منابع کهن خبری نیست در منابع متأخر محلی از این ها نام برده شده است.[18] مسیر نائین تا خراسان که بیشتر کویر بوده است مسیر امام بوده که اطلاع دقیق نیست؛ اما در خراسان از نیشابور مسلماً گذشته و مردم نیشابور به استقبال آمده اند رباط سعد، طوس، ده سرخ، کوهسنگی، نوقان، سناباد مسیر امام بوده که در نوقان در باغ قحطبه ی طائی منزل کرده است، از آنجا به سرخس و از سرخس به مرو رفته است و در نهایت در همان نوقان که محل قبر هارون نیز بود وامام که خود پیشتر از محل دفن خبر داد و آن را به برخی از مردم نشان داد ، مزار حضرت شده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. جغرافیایی تاریخی هجرت امام رضا از مدینه تا مرو، جلیل عرفان منش. 2. جغرافیایی تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، نوشته، لسترنج، ترجمه، محمود عرفان. پی نوشتها: [1]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج2، ص464. [2]. مسعودی، اثبات الوصیه، ص394، محمد بن جریر طبری، دلائل الامامیه، چاپ نجف، ص176. [3]. محمد بن علی بن ابن شهر، آشوب، مناقب آل ابی طالب ، ص196، بحارالأنوار، ج49، ص117 [4]. یعقوبی، تاریخ، ج3، ص16 215. [5]. عزیزالله عطاردی، مسند، ج1، ص216. [6]. ابن رسته،ا لاعلاق النفسیه، ص7 306، اصطخری، مسالک و الممالک، ص28. [7]. شیخ صدوق، عیون، ج2، ص457. [8]. صفارقمی، بصائر الدرجات، ص246. [9]. ابن حوقل صورة الارض، ص30؛ جیهانی اشکا ل العالم ، ص107، اصطخری، مسالک الممالک، ص93. [10]. لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، ص25. [11]. همان، ص251 341 342. [12]. بحارالأنوار لک الحمدان اطعتک و لا حجة لی ان عصیک. [13]. رافندی الخرائج و الجرائح، ص. [14]. عیون الاخبار، ج2 ، ص463. [15]. یاقوت، معجم البلدان، ج1، ص188. [16]. اعتماد السلطنة، مرآت البلدان، ج1، ص513. [17]. مانند: مسالک اصطخری، اشکال العالم جیهانی، و جغرافیای تاریخی، سرزمین های خلافت شرقی، نوشته لسترنج. [18]. سید عبدالحمید، بلاغی، تاریخ نائین ج2، ص236. منبع: اندیشه قم
مسیر حرکت امام رضا علیه السلام از مدینه تا خراسان:
امام رضا علیه السلام در سال 201 ق. از سوی مأمون به مرو فراخوانده شد.وی مأمورانی را برای آوردن امام علیه السلام به سوی مدینه گسیل نمود.آن حضرت پس از این که نامه مأمون را خواند وبا اکراه این سفر را پذیرفت، اقداماتی قبل از سفرانجام داد که نشان از خبر امام از نیامدن و اجبار ولایتعهدی و مسائل پیرامون آن بود. حضرت ،قبل از حرکت برای وداع به مرقد مطهر رسول اکرم (ص) وارد شد و چند مرتبه نزدیک قبر مطهر رفت و این عمل را تکرار نمود وقتی نزدیک ضریح می شد با صدای بلند می گریست، محول سیستانی گفته نزدیک شدم و علت گریه را پرسیدم فرمود: من از کنار قبر جدم می روم و در غریبی رحلت می کنم و در کنار قبر هارون دفن می شوم.[1] حضرت فرزندش جواد الائمه را نیز که کودکی چند ساله بود به مسجد النبی برد و در کنار قبر پیامبر (ص) عرض کرد: یا رسول الله من او را به شما می سپارم، حضرت جواد عرض کرد :ای پدر !به خدا قسم به جانب خدا می روی. پس از این به وکیلان و یاران خود فرمود از او اطاعت کنید. بدین وسیله نزد ثقات اصحاب به امامت امام جواد علیه السلام تصریح کرد.[2]
پس از این، اهل بیت خود را در کنارش جمع کرد و فرمود: برای من گریه کنید تا گریه و زاری شما را بشنوم.[3] برخی منابع گزارش کرده اند که حضرت سفر خود را از مکه شروع کرد.[4] برخی نیز گزارش کرده اند،به سوی بصره رفت.[5]
قصد مأمون این بود که حضرت از مدینه به سوی بصره و فارس و سپس به سوی مرو (خراسان) منتقل شود و در مسیر کمتر به شهرها نزدیک شده و با مردم دیدار داشته باشند یا از سفر او اطلاع یابند، تأکید مأمون بر این نکته نیز روشن بود که حضرت را از شهرهای کوفه وقم و بغداد عبور ندهند، از این رو می توان استنباط کرد سفر امام رضا علیه السلام از عزیمت به ایران آن روزگار از مکه شروع نشده بلکه سفر به حج در سال های قبل بود چون مأمون مأمورانی گسیل کرده بود که امام را با شرایط خاص به ایران بیاورند، لذا سفر امام از جانب بصره و از مدینه سوی بصره آغاز شده است؛ منازل بین مدینه تا بصره عبارت بود از:1- رکابیه (اتراقی یا منزلگاهی که آب داشت) 2 طرف، 3 سقره 4 بطن النخل (دارای نخسلتان هاوآب آشامیدنی) 5 محکولین 6 حصین 7 عسیله 8 محدث 9 معدن نقره .منازلی هم چون نباج وعیون نیز بین عسیله و معدن نقره قرار داشتند که شاید از این مسیرها نیز عبور کرده باشند .در نباج که در آن روزگار دهکده ای بوده است،[6] امام در مسجدی فرود آمد و مردم گروه گروه به دیدن حضرت آمدند.[7]
دومین شهر مهمی که حضرت در آن استقرار یافته قادسیه است که بزنطی از اصحاب امام رضا علیه السلام واز راویان بزرگ شیعه در استقبال از حضرت حضور داشت حضرت از او خواست برایش منزلی اجاره کند که دو در داشته باشد تا مردم در ملاقات از حضرت از دری وارد و از در دیگر خارج شوند تا اذیت نشوند بزنطی از امام پرسید جانشین شما کیست؟ وقتی از پدر بزرگوارت پرسیدم جانشینتان کیست شما را معرفی فرمود، شما چه کسی را جانشین می فرمائید؟ فرمود: ابوجعفر محمد (الجواد).[8]
در مسیر راه امام تا بصره از منازل کوچکی نام می برند که امام از آن ها عبور کرده است که جغرافی دانان نام این مسیرها را بین نباج تا بصره ذکر کرده اند و راه شناخته شده مسیر کاروان ها همین مسیرها بوده است.
پس از بصره امام علیه السلام به سوق الاهواز یا خوزستان عازم شده است. در این مسیر نیز کاروان سراها و استراحتگاه هایی بوده است مانند اُبلَّه، بیان سوق الاربعاء، دولاب، حصن مهدی، باستیان، فان نردویه دروق، قریه دایر، آسک، ارجان[9]
طبیعی است که راه های دوازده قرن پیش با الآن تفاوت دارد و از آن ها نامی نمانده است، لذا نمی توان دقیقاً بیان کرد که حضرت از کدام مناطق فعلی عبور داده شده است، اهواز را در گذشته سوق الاهواز می نامیدند.[10] اهواز جمع هوز که همان حوز است، که نام کهن آن هرمز اوشیر یا هرمز اردشیر بوده است.[11]
در اهواز امام از مردم نیشکر خواستند برخی از مردم اهواز که نادان بودند گفتند این مردعرب است نمی داند که در تابستان نی شکرپیدا نمی شود حضرت فرمود: جستجو کنید خواهید یافت، پس از جستجو در نزد کارگران مزرعه اسحق بن ابراهیم یافتند. گفته شده اعجازی بود برای اثبات امامت حضرت.حضرت در محلی به نام قنتریه نیز توقف و نمازی خوانده است،[12] حضرت در اهواز مریض شد به جهت گرما و هوای خاص اهواز[13] پل اریق (اربک) نیز محل عبور امام بوده[14] مسیر امام از اهواز به اصطخر فارس را باید در قدیم جستجو کرد اگر چه از این نام ها هیچ اثری امروز نمانده است، اربق از توابع را مهرمز بوده.[15]
درباره ی ورود امام از شوشتر و دزفول گزارش معتبری وجود ندارد اگر چه مسجدی را در شوشتر به امام نسبت می دهند.[16]
بنابراین اگر مسیر حرکت امام را از مکه به سوی ایران لحاظ شود مسیرهایی را طی نموده است که اکنون چندان اثری از آن ها باقی نمانده است امّا اگر امام از طریق بصره آمده باشد که احتمال قوی ترین همین بوده است مسیرهای حرکت با مسیر مکه تفاوت دارد.
مسیر امام از اهواز به اصطخر و ابر کوه (ابرقو) و از ابرقو به یزد از مسیرهای کویری بوده که اکنون اثری نیست، مسیرهای امام از یزد تا خراسان را این گونه، گفته شده که امام وارد یزد نشده اند چون در منابع قدیم معتبر نامی از یزد نیست؛ بلکه امام مسیر فارس تا یزد را از کویر که دارای منازل خاص بوده که در معاجم جغرافیایی ذکر شده عبور کرده است.[17]
قدمگاه خرانق (شهرک) درباره عبور امام ازده شیر، فرا شاه، با فران و نائین در منابع کهن خبری نیست در منابع متأخر محلی از این ها نام برده شده است.[18]
مسیر نائین تا خراسان که بیشتر کویر بوده است مسیر امام بوده که اطلاع دقیق نیست؛ اما در خراسان از نیشابور مسلماً گذشته و مردم نیشابور به استقبال آمده اند رباط سعد، طوس، ده سرخ، کوهسنگی، نوقان، سناباد مسیر امام بوده که در نوقان در باغ قحطبه ی طائی منزل کرده است، از آنجا به سرخس و از سرخس به مرو رفته است و در نهایت در همان نوقان که محل قبر هارون نیز بود وامام که خود پیشتر از محل دفن خبر داد و آن را به برخی از مردم نشان داد ، مزار حضرت شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جغرافیایی تاریخی هجرت امام رضا از مدینه تا مرو، جلیل عرفان منش.
2. جغرافیایی تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، نوشته، لسترنج، ترجمه، محمود عرفان.
پی نوشتها:
[1]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا، ج2، ص464.
[2]. مسعودی، اثبات الوصیه، ص394، محمد بن جریر طبری، دلائل الامامیه، چاپ نجف، ص176.
[3]. محمد بن علی بن ابن شهر، آشوب، مناقب آل ابی طالب ، ص196، بحارالأنوار، ج49، ص117
[4]. یعقوبی، تاریخ، ج3، ص16 215.
[5]. عزیزالله عطاردی، مسند، ج1، ص216.
[6]. ابن رسته،ا لاعلاق النفسیه، ص7 306، اصطخری، مسالک و الممالک، ص28.
[7]. شیخ صدوق، عیون، ج2، ص457.
[8]. صفارقمی، بصائر الدرجات، ص246.
[9]. ابن حوقل صورة الارض، ص30؛ جیهانی اشکا ل العالم ، ص107، اصطخری، مسالک الممالک، ص93.
[10]. لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، ص25.
[11]. همان، ص251 341 342.
[12]. بحارالأنوار لک الحمدان اطعتک و لا حجة لی ان عصیک.
[13]. رافندی الخرائج و الجرائح، ص.
[14]. عیون الاخبار، ج2 ، ص463.
[15]. یاقوت، معجم البلدان، ج1، ص188.
[16]. اعتماد السلطنة، مرآت البلدان، ج1، ص513.
[17]. مانند: مسالک اصطخری، اشکال العالم جیهانی، و جغرافیای تاریخی، سرزمین های خلافت شرقی، نوشته لسترنج.
[18]. سید عبدالحمید، بلاغی، تاریخ نائین ج2، ص236.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] دلایل گریه و عزای امام رضا علیه السلام قبل از هجرت به خراسان را بیان فرمائید؟
- [سایر] امام رضا علیه السلام که در خراسان به سوالات مختلف پاسخ می دادند این سوال و جوابها چه بوده است؟
- [سایر] امام رضا(علیه السلام) در مسیر حرکت از مدینه به خراسان،از کدام شهرهای ایران عبور کردند؟
- [سایر] در مورد امام رضا علیه السلام که ایشان در خراسان به سوالات مختلف پاسخ می دادند نوع سوال و جوابها چه بوده است؟
- [سایر] چه اختلافی بین عباس برادر امام رضا (ع) و آن حضرت وجود داشته است؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [سایر] چرا امام رضا (ع) را ابوالحسن می نامند؟
- [سایر] دلیل فرمایش امام حسن عسگری (ع) که ثواب زیارت امام رضا (ع)بیشتر از زیارت امام حسین (ع) است، چیست؟
- [سایر] کیفیت زیارت امام رضا(ع) چگونه است؟
- [سایر] آداب زیارت امام رضا(ع) چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن (فاطمه) باشد، باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زن موکّلم فاطمه را در برابر مهر او، پس او رهاست) و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها)، (بِمَهرِها) بگوید، اشکال ندارد و اگر مالی را که زن بخشیده مقداری از مهر باشد، باید به جای (مَهرِها) بگوید: (عَلی هَذَا الْمِقْدارِ مِنْ مَهْرِها) و اگر مالی که زن بخشیده از مهر نباشد باید به جای آن بگوید: (عَلی ما بَذَلَتْ).
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد موقت را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، بعد بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التزویجَ الی الاجلِ المعلومِ علی المهرِ المعلومِ)، صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکّلَکَ الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ ذلک لِمُوَکِّلِی) صحیح می باشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغ? مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَتِی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیلباید بگوید: ب?ارَأتُ زَوْجَةَ مُوکِّلی ف?اطِمَةَ عَلی? مَهْرِه?ا فَهِیَ ط?الِقٌ و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی? مَهْرِه?ا) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.