بخشنده و بزرگوار 1 - روزی یک اعرابی نزد امام حسین آمد و عرض کرد: ای فرزندرسول خداصلیاللهعلیهوآله من پرداخت دیهای کامل را ضمانت کردهام امّا از ادای آن ناتوانم. با خود گفتم که از بزرگوارترین مردم، آن را تقاضا میکنم و از خاندان رسول اللَّه کسی را بزرگوارتر و بخشندهتر نیافتم. پس امام حسین به وی فرمود: "ای برادر عرب از تو سه پرسش میکنم اگر یکی از آنها را پاسخ گفتی ثلث آن دیه را به تو میدهم و اگر دو پرسش را جواب دادی دو ثلث آن را به تو میپردازم و اگر هر سه پرسش را پاسخ گفتی تمام مالی را که میخواهی به تو میدهم". اعرابی عرض کرد: آیا کسی مانند تو که اهل علم و شرف است از چون منی میخواهد بپرسد؟ حضرت فرمود: "آری. از جدّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهشنیدم که میفرمود.معروف به اندازه معرفت است". اعرابی عرض کرد: آنچه میخواهی بپرس اگر پاسخ دادم (که هیچ)و گرنه جواب آنها را از تو فرا خواهم گرفت. و لا قوة الا باللَّه. امام علیه السلام پرسید: "برترین اعمال چیست؟" اعرابی گفت: ایمان به خدا. حضرت سؤال کرد: "راه رهایی از نیستی و نابودی چیست؟" اعرای گفت: اعتماد به خداوند. امام حسین پرسید: "زینت دهنده انسان چیست؟" اعرابی گفت: علم همراه با حلم. امام پرسید: "اگر این نشد؟" اعرابی گفت: مال همراه با مروّت. حضرت پرسید: "اگر این نشد؟" اعرابی گفت: "فقر همراه با صبر". حضرت پرسید: "اگر این نشد؟" اعرابی گفت: در این صورت صاعقهای از آسمان بر او فرود آید و بسوزاندش که او سزاوار آن است. آنگاه امام حسین علیه السلام خندید و کیسهای که در آن هزار دینار بود، به او داد و انگشتری خود را که نگین آن به دویست درهم میارزید، بدو بخشید و فرمود: "ای اعرابی این طلا را به طلبکارانت بده و انگشتری رابه مصرف خود برسان." اعرابی تمام آنها را گرفت و گفت: "خدا داناتر است که رسالتش را در کجا نهد."(1) 2 - انس بن مالک گوید: پیش امام حسینعلیه السلام بودم که کنیز آنحضرتداخل شد و در حالی که دستهای گل برای آن حضرت آورده بود، به وی سلام داد. امام به او فرمود: "تو را در راه خدا آزاد کردم". عرض کردم: او به شما با دستهای گل سلام کرد. این امر برای آن کنیز چندان مهم نبود که آزادش کردی؟! فرمود: "خداوند ما را چنین ادب آموخته است. او فرمود: "چون بهشما تحیّت فرستادند شما نیز تحیّتی بهتر از آن یا همانند آن بفرستید".بهتر از تحیّت این زن، آزاد کردنش بود".(2) یاور ضعیفان این صفت در حقیقت به مثابه شاخهای از صفات پسندیده بخشش و کرم آنحضرت است. زیرا هر گاه نفس به بلندای صفات پاک و والابرسد نسبت به دیگران مهر میورزد همچنان که ابر بر زمین و خورشید بردیگر ستارگان مهربانی و محبّت میبخشد. 1 - پس از ماجرای عاشورا، بر شانه آن حضرت زخمی عمیق مشاهدهکردند. به نظر میرسید که این زخم در اثر ضربت چند شمشیر بر شانه آن حضرت پیدا شده است. کسانی که این زخم را دیدند دریافتند که این، زخمی عادی نیست. از امام سجادعلیه السلام در این باره پرسش کردند. آنحضرت پاسخ داد: "این زخم در اثر حمل توبرهای بود که حسینعلیه السلام آن را بردوش میگرفت و به منزل بیوه زنان و یتیمان و بیچارگان میبرد".(3) 3 - آنحضرت برای ترغیب مردم به جود و سخاوت این اشعار رامیخواند: - چون دنیا به تو بخشید تو نیز همه آن را پیش از آنکه از بین برود، بر مردم ببخش. - پس بخشش، نابود کننده آن نعمت های رسیده نیست و بخل نمیتواند آن نعمتهای از دست رفته را نگاه دارد. در حقیقت او پیش از آنکه گوینده خصال نیک باشد، عامل بدان هابود. داستان زیر از همین ویژگی امام حسینعلیه السلام حکایت میکند. شجاعت و دلاوری ما شیعیان بر این باوریم که ائمه معصوم علیهم السلام به قلّه همه کمالات انسانی رسیده و در رسیدن به هر کمالی از همگان گوی سبقت ربوده بودند.امّا شرایط خاصّ اجتماعی که هر یک از ائمه علیهم السلام در آن به سر میبردهاند، موجب میشده تا صفتی مخصوص به همان اوضاع و شرایط در آن نمود بیشتری پیدا کند. بنابر این میتوان گفت که هر کدام از آنان صفتی متفاوتاز دیگری داشتهاند. صفت برجسته امام حسینعلیه السلام، که وی را از دیگر ائمه متمایز ساخته، همانا شجاعت و دلاوری آنحضرت است. هر گاه انسان واقعه کربلا را با آن صحنههای شگفت انگیز به خاطرمیآورد صحنههایی که در آنها خون با اشک و بردباری با مروّت و همدلیبا فداکاری آمیخته بود، چهره قهرمان یکی از دلیر مردان این میدان یعنیحسین بن علیعلیه السلام در شکوهمندترین و درخشانترین شکل خود نمایانمیشود به گونهای که اگر از تواناییهای جنگی آن حضرت که آن را دست بهدست و سینه به سینه از پدران خویش به ارث برده بود آگاهی نداشتیم و یاآنکه در این باره مدارک و اسناد قطعی تاریخی در دست نداشتیم و اگر براین باور و اعتقاد نبودیم که رهبران معنوی میبایست آیت خلقت و معجزه خداوند باشند، چه بسا در بسیاری از حقایق ثابتی که عقل و اندیشه و ضمیر ما در برابر آنها سر تعظیم فرود آورده، گرفتار گمان و تردید میشدیم. امام حسینعلیه السلام در واقعه عاشورا در هر مناسبتی به میدان نبرد گام مینهاد و در میان تاخت و تاز اسبان برای یافتن جسد صحابی یا هاشمیکه شهید شده بود به جستجوی میپرداخت. و چه بسا تا رسیدن بر سر جسد یاران خود درگیریهای بس خونین میان او و دشمنانش در میگرفت. هر یک از این درگیریها و نبردها، خود یورشی بی همتا و دشوارمحسوب میشد. مصیبت، خود از نیروی انسان و اراده او میکاهد. گرسنگی وتشنگی او را فرسوده و ضعیف میکند و توان او را کاهش میدهدو گرمای شدید خود عامل دیگری است که تلاش بیشتری از وی میطلبد. تمام این موارد، در روز عاشورا برای امام حسین به وجود آمده بود. امّابا این حال او نیم زرهی در برکرده بود و با یورشهای شجاعانه خویش بردشمن درنده خوی میتاخت. همچون صاعقهای بود که چون فرود میآمد،دلاوران سپاه دشمن را مانند برگ درخت، در اطراف خود به خاکوخون مینشاند. یکی از کسانی که در صحنه عاشورا حضور داشت، میگفت: "هیچ کس را دلیرتر از حسین ندیدم. چون یورش میآورد، دشمنان مانند حیوان ضعیفی که از پیش روی شیر میگریزد، از مقابل او میگریختند. بعلاوه اینکه فصیحتر از ایشان کسی وجود نداشت". عقاد در این باره مینویسد: "در میان نوع انسان هیچ کس دلدارتر ازحسینعلیه السلام در روز عاشورا یافت نمیشود."(4) بردبار حکیم: 1 - شکیبایی آن است که انسان در سخت ترین شرایط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بیگمان امام در روز عاشورا در دشوارترین وسختترین حالتی بوده که انسان در برابر ظلم و ستم پایداری کرده است. امّا با این همه آنحضرت شکیبایی ورزید، آن گونه که حتّی فرشتگان آسمانی از مقاومت دلیرانه و قدرت اراده و عزم پولادین وی به شگفت آمدند. 2 - یکی از خادمان آنحضرت مرتکب عملی شد که بر وی مجازات لازم بود. امام دستور داد او را حد بزنند. خادم گفت: مولای من(وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ )(و آنهایی که خشم و غضب خود فرو نشانند) امام فرمود: رهایش کنید. خادم گفت: (وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ) (و از بدی مردم در گذرند) امام فرمود: از تو گذشتم. خادم گفت: (وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)(و خداوند نیکو کاران را دوست میدارد) امام فرمود: "تو در راه خدا آزادی و دو برابر مبلغی که پیش از این به تو میدادم، به تو خواهم داد".(5) پی نوشت ها: 1 - اعیان الشیعه - سیّد محسن امین، ص40 - 29. 2 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد. 3 - اعیان الشیعة، ج4، ص132. 4 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد، ص46. 5 - الفصول المهمّة، ص159. منبع: هدایتگران راه نور؛ زندگانی امام حسین علیه السلام آیة الله سید محمد تقی مدرسی؛ مترجم : محمد صادق شریعت
بخشنده و بزرگوار
1 - روزی یک اعرابی نزد امام حسین آمد و عرض کرد: ای فرزندرسول خداصلیاللهعلیهوآله من پرداخت دیهای کامل را ضمانت کردهام امّا از ادای آن ناتوانم. با خود گفتم که از بزرگوارترین مردم، آن را تقاضا میکنم و از خاندان رسول اللَّه کسی را بزرگوارتر و بخشندهتر نیافتم.
پس امام حسین به وی فرمود: "ای برادر عرب از تو سه پرسش میکنم اگر یکی از آنها را پاسخ گفتی ثلث آن دیه را به تو میدهم و اگر دو پرسش را جواب دادی دو ثلث آن را به تو میپردازم و اگر هر سه پرسش را پاسخ گفتی تمام مالی را که میخواهی به تو میدهم".
اعرابی عرض کرد: آیا کسی مانند تو که اهل علم و شرف است از چون منی میخواهد بپرسد؟
حضرت فرمود: "آری. از جدّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهشنیدم که میفرمود.معروف به اندازه معرفت است".
اعرابی عرض کرد: آنچه میخواهی بپرس اگر پاسخ دادم (که هیچ)و گرنه جواب آنها را از تو فرا خواهم گرفت. و لا قوة الا باللَّه.
امام علیه السلام پرسید: "برترین اعمال چیست؟"
اعرابی گفت: ایمان به خدا.
حضرت سؤال کرد: "راه رهایی از نیستی و نابودی چیست؟"
اعرای گفت: اعتماد به خداوند.
امام حسین پرسید: "زینت دهنده انسان چیست؟"
اعرابی گفت: علم همراه با حلم.
امام پرسید: "اگر این نشد؟"
اعرابی گفت: مال همراه با مروّت.
حضرت پرسید: "اگر این نشد؟"
اعرابی گفت: "فقر همراه با صبر".
حضرت پرسید: "اگر این نشد؟"
اعرابی گفت: در این صورت صاعقهای از آسمان بر او فرود آید و بسوزاندش که او سزاوار آن است.
آنگاه امام حسین علیه السلام خندید و کیسهای که در آن هزار دینار بود، به او داد و انگشتری خود را که نگین آن به دویست درهم میارزید، بدو بخشید و فرمود: "ای اعرابی این طلا را به طلبکارانت بده و انگشتری رابه مصرف خود برسان."
اعرابی تمام آنها را گرفت و گفت: "خدا داناتر است که رسالتش را در کجا نهد."(1)
2 - انس بن مالک گوید: پیش امام حسینعلیه السلام بودم که کنیز آنحضرتداخل شد و در حالی که دستهای گل برای آن حضرت آورده بود، به وی سلام داد. امام به او فرمود: "تو را در راه خدا آزاد کردم".
عرض کردم: او به شما با دستهای گل سلام کرد. این امر برای آن کنیز چندان مهم نبود که آزادش کردی؟!
فرمود: "خداوند ما را چنین ادب آموخته است. او فرمود: "چون بهشما تحیّت فرستادند شما نیز تحیّتی بهتر از آن یا همانند آن بفرستید".بهتر از تحیّت این زن، آزاد کردنش بود".(2)
یاور ضعیفان
این صفت در حقیقت به مثابه شاخهای از صفات پسندیده بخشش و کرم آنحضرت است. زیرا هر گاه نفس به بلندای صفات پاک و والابرسد نسبت به دیگران مهر میورزد همچنان که ابر بر زمین و خورشید بردیگر ستارگان مهربانی و محبّت میبخشد.
1 - پس از ماجرای عاشورا، بر شانه آن حضرت زخمی عمیق مشاهدهکردند. به نظر میرسید که این زخم در اثر ضربت چند شمشیر بر شانه آن حضرت پیدا شده است. کسانی که این زخم را دیدند دریافتند که این، زخمی عادی نیست. از امام سجادعلیه السلام در این باره پرسش کردند. آنحضرت پاسخ داد: "این زخم در اثر حمل توبرهای بود که حسینعلیه السلام آن را بردوش میگرفت و به منزل بیوه زنان و یتیمان و بیچارگان میبرد".(3)
3 - آنحضرت برای ترغیب مردم به جود و سخاوت این اشعار رامیخواند:
- چون دنیا به تو بخشید تو نیز همه آن را پیش از آنکه از بین برود، بر مردم ببخش.
- پس بخشش، نابود کننده آن نعمت های رسیده نیست و بخل نمیتواند آن نعمتهای از دست رفته را نگاه دارد.
در حقیقت او پیش از آنکه گوینده خصال نیک باشد، عامل بدان هابود. داستان زیر از همین ویژگی امام حسینعلیه السلام حکایت میکند.
شجاعت و دلاوری
ما شیعیان بر این باوریم که ائمه معصوم علیهم السلام به قلّه همه کمالات انسانی رسیده و در رسیدن به هر کمالی از همگان گوی سبقت ربوده بودند.امّا شرایط خاصّ اجتماعی که هر یک از ائمه علیهم السلام در آن به سر میبردهاند، موجب میشده تا صفتی مخصوص به همان اوضاع و شرایط در آن نمود بیشتری پیدا کند.
بنابر این میتوان گفت که هر کدام از آنان صفتی متفاوتاز دیگری داشتهاند. صفت برجسته امام حسینعلیه السلام، که وی را از دیگر ائمه متمایز ساخته، همانا شجاعت و دلاوری آنحضرت است.
هر گاه انسان واقعه کربلا را با آن صحنههای شگفت انگیز به خاطرمیآورد صحنههایی که در آنها خون با اشک و بردباری با مروّت و همدلیبا فداکاری آمیخته بود، چهره قهرمان یکی از دلیر مردان این میدان یعنیحسین بن علیعلیه السلام در شکوهمندترین و درخشانترین شکل خود نمایانمیشود به گونهای که اگر از تواناییهای جنگی آن حضرت که آن را دست بهدست و سینه به سینه از پدران خویش به ارث برده بود آگاهی نداشتیم و یاآنکه در این باره مدارک و اسناد قطعی تاریخی در دست نداشتیم و اگر براین باور و اعتقاد نبودیم که رهبران معنوی میبایست آیت خلقت و معجزه خداوند باشند، چه بسا در بسیاری از حقایق ثابتی که عقل و اندیشه و ضمیر ما در برابر آنها سر تعظیم فرود آورده، گرفتار گمان و تردید میشدیم.
امام حسینعلیه السلام در واقعه عاشورا در هر مناسبتی به میدان نبرد گام مینهاد و در میان تاخت و تاز اسبان برای یافتن جسد صحابی یا هاشمیکه شهید شده بود به جستجوی میپرداخت. و چه بسا تا رسیدن بر سر جسد یاران خود درگیریهای بس خونین میان او و دشمنانش در میگرفت.
هر یک از این درگیریها و نبردها، خود یورشی بی همتا و دشوارمحسوب میشد. مصیبت، خود از نیروی انسان و اراده او میکاهد. گرسنگی وتشنگی او را فرسوده و ضعیف میکند و توان او را کاهش میدهدو گرمای شدید خود عامل دیگری است که تلاش بیشتری از وی میطلبد.
تمام این موارد، در روز عاشورا برای امام حسین به وجود آمده بود. امّابا این حال او نیم زرهی در برکرده بود و با یورشهای شجاعانه خویش بردشمن درنده خوی میتاخت. همچون صاعقهای بود که چون فرود میآمد،دلاوران سپاه دشمن را مانند برگ درخت، در اطراف خود به خاکوخون مینشاند.
یکی از کسانی که در صحنه عاشورا حضور داشت، میگفت:
"هیچ کس را دلیرتر از حسین ندیدم. چون یورش میآورد، دشمنان مانند حیوان ضعیفی که از پیش روی شیر میگریزد، از مقابل او میگریختند. بعلاوه اینکه فصیحتر از ایشان کسی وجود نداشت".
عقاد در این باره مینویسد: "در میان نوع انسان هیچ کس دلدارتر ازحسینعلیه السلام در روز عاشورا یافت نمیشود."(4)
بردبار حکیم:
1 - شکیبایی آن است که انسان در سخت ترین شرایط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بیگمان امام در روز عاشورا در دشوارترین وسختترین حالتی بوده که انسان در برابر ظلم و ستم پایداری کرده است. امّا با این همه آنحضرت شکیبایی ورزید، آن گونه که حتّی فرشتگان آسمانی از مقاومت دلیرانه و قدرت اراده و عزم پولادین وی به شگفت آمدند.
2 - یکی از خادمان آنحضرت مرتکب عملی شد که بر وی مجازات لازم بود. امام دستور داد او را حد بزنند. خادم گفت: مولای من(وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ )(و آنهایی که خشم و غضب خود فرو نشانند) امام فرمود: رهایش کنید. خادم گفت: (وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ) (و از بدی مردم در گذرند) امام فرمود: از تو گذشتم. خادم گفت:
(وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)(و خداوند نیکو کاران را دوست میدارد) امام فرمود: "تو در راه خدا آزادی و دو برابر مبلغی که پیش از این به تو میدادم، به تو خواهم داد".(5)
پی نوشت ها:
1 - اعیان الشیعه - سیّد محسن امین، ص40 - 29.
2 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد.
3 - اعیان الشیعة، ج4، ص132.
4 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد، ص46.
5 - الفصول المهمّة، ص159.
منبع: هدایتگران راه نور؛ زندگانی امام حسین علیه السلام
آیة الله سید محمد تقی مدرسی؛ مترجم : محمد صادق شریعت
- [سایر] در زیارت اربعین به چه ویژگیهای امام حسین علیه السلام اشاره شده است؟
- [سایر] ویژگیهای گروه باطل در عصر امام حسین (ع) و در آخرالزمان چیست؟
- [سایر] یکی از ویژگیهای امامان برخوردار بودن از علم غیب است. چرا امام حسین(ع) خود و خانوادهی خود را به خطر انداختند ؟
- [سایر] مصحف حضرت علی علیه السلام و ویژگیهای آن چیست؟
- [سایر] سر کنیه اباعبدالله امام حسین -علیه السّلام- چیست؟ نامهای دیگر امام حسین -علیه السّلام- کدامند؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السّلام را اباعبدالله می نامند؟ نام های دیگر امام حسین علیه السّلام کدامند؟
- [سایر] چرا به امام حسین (علیه السلام) اباعبدالله گفته می شود؟
- [سایر] مقداری از فضایل و ویژگیهای حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام را بنویسید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نظر شما در مورد دختر سه ساله امام حسین علیه السلام (رقیه علیها السلام) چیست؟
- [سایر] مادر حضرت رقیه (علیها السلام) که بود و فرزندان دیگر امام حسین (علیه السلام) که با حضرت رقیه(علیها السلام) مدفونند که هستند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.