کربلا شاهد حماسه و عرفان در یک طرف و جنایت و رذالت در طرف دیگر بود. در یک جبهه امام حسین علیهالسلام و عدهای از صالحان و پاکان روزگار و ولایتمداران قرار داشتند و در جبهه دیگر، یزید و گروه نفاق و دنیاپرست و سلطهگر صف بسته بودند. باطلگرایانی چون عمر بن سعد، ابن زیاد، شمر و … در برابر حقطلبانی چون ابوالفضل عباس، علی اکبر، حبیببن مظاهر و … به مصاف برخاستند و بزرگترین جنایت تاریخ بشری را رقم زدند. ویژگیهای گروه باطل در عاشورا چهره کریه و ننگین گروه باطل و شرّ را در عاشورا چنین میتوان ترسیم کرد: نفاقگرایی یکی از ویژگیهای بارز بنیامیه و ولایتستیزان، نفاق و دورویی، پذیرش مصلحتی و دروغین اسلام و شرک پنهانی و باطنی بود. این نفاق و خبث باطنی، منشأ بسیاری از رذالتها و کژیها بود. به همین جهت درباره بنیامیه و بهخصوص سپاه یزید آمده است: (آنان اسلام را نپذیرفتند؛ ولی در برابر آن تسلیم شدند و کفر خویش را پنهان داشتند و چون یاورانی یافتند، آن را آشکار ساختند.) دنیاگرایی و حرامخواری زرسالاران و دنیاگرایان، از محورهای عمده در تشکیل سپاه باطل در نینوا بودند؛ یعنی، یکی از انگیزهها و عوامل اصلی حرکت خصمانه آنها، مادیگرایی، دنیادوستی و دلبستگی فراوان به پول و ثروت بود و این نیز ناشی از حرامخواری و دنائت نفس بود. مستندات تاریخی گواهی میدهد که افرادی چون ابن سعد، به خاطر رسیدن به حکومت ری، ابن زیاد جهت تثبیت موقعیتش در کوفه و بصره و کوفیان نیز برای حفظ اموال خود و دستیابی به غنایم جنگی، به دشمنی با پیشوای عادل برخاستند. امام حسین علیهالسلام به آنان فرمود: (ملئت بطونکم عن الحرام؛ شکمهای شما از حرام پر شده است.) دینستیزی و دینفروشی گروه باطل در واقعه طف، با اینکه به اسم دین و یاری آیین الهی به مبارزه با امام حق برخاستند و خود را (سپاهیان خدا) مینامیدند؛ اما در واقع امر، دین ستیزانی بیپروا و دینفروشانی فرومایه بودند که شریعت اسلام را ملعبه دست خود قرار داده و عمق کینه و دشمنی خود را با آیین اسلام و نبیمکرّم و عترت معصوم او بروز دادند. آنان با انحراف در آموزههای دین و انواع بدعتها و کفرورزیها، کمر به نابودی اسلام بسته بودند و قیام امام حسین علیهالسلام نیز برای نجات دین خدا از دست آنان بود. در روایات آمده است: (آنان مال خدا (بیت المال) را دست به دست چرخانده و دین خدا را دستاویز فریب قرار دادند) و نیز: (آنان حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام ساخته اند.) فسادگری و ناپاکی گروه باطل در عصر امام حسین علیهالسلام در اوج پلیدی و فساد قرار داشتند و فسق و فجور آنها بهخصوص یزید شهره آفاق بود؛ آن هم کسی که تکیه بر مسند خلافت پیامبر زده و داعیهدار رهبری مسلمانان بود. چنین شخصی تمامی حرمتهای الهی را زیر پا گذاشته و از شرب و خمر گرفته تا زنا و قمار را مرتکب میشد! درباره یزید و عمّال وی آمده است: (آنان، همواره همراه شیطان هستند. فرمان خدا را فرو نهاده و فساد را آشکار ساخته و حدود الهی را تعطیل کرده اند). امام حسین علیهالسلام فرمودند: (من چگونه با یزید بیعت کنم؛ در حالی که یزید مردی تبه کار است و فسق و فجور را علنی کرده است...) ظلم و ستمگری یزید و سرکردگان شریر او و پیشینیان فاسق او (چون معاویه)، ظلم و ستم خود را بر مؤمنان و صالحان بهخصوص ولایتمداران به اوج رسانده بودند و خون بیگناهان را بی امان بر زمین میریختند. به همین جهت امام حسین علیهالسلام علت قیام خود را، مبارزه با حاکم ستمکار وقت میدانست: (وقتی حاکمی ستمکار زمام امور جامعه را به دست گرفت و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرد…باید با زبان و قلم و سلاح در برابر او بایستید.) سلطهجویی و سلطنتمآبی مهمترین هدف بنیامیه از پذیرش اسلام، رسیدن به قدرت و تکیه زدن بر مسند حکمرانی بود. آنان در این راه دست به هر جنایت و خیانتی زدند و چهره کریه سلطهطلب خود را زیر نقاب اسلام ظاهری، پنهان کردند. حاکم نابکاری چون معاویه، سلطنت را در اسلام، بنیان گذاشت و انسان فرومایهای چون یزید برای حفظ آن، حجت الهی و انسانهای پاک را به شهادت رساند و …!! ابوسفیان به بنیامیه و سردمداران نفاق میگفت: خلافت را چون توپ به یکدیگر پاس دهید، سوگند به آن که ابوسفیان بدان سوگند میخورد، نه بهشتی در کار است و نه دوزخی! شیطانگرایی و حقستیزی جبهه ولایتستیز عصر حسینی، نه تنها تابع دین خدا و مطیع دستورات رسول خدا نبودند؛ بلکه طوق بندگی شیطان را برگردن نهاده و با ولایت عظمای الهی دشمنی کردند. آنان از جنود ابلیس بوده و در تحقق اهداف او گام بر میداشتند. راه شیطان، راه فریب، فساد، ستم، شهوت و نفاق و شرک است؛ به همین جهت امام حسین علیهالسلام درباره آنان فرمودند: (آگاه باشید که اینان ملتزم فرمان شیطان شده و اطاعت یزدان را ترک کردهاند و شیطان براینان مسلط شده و خدا را از یاد آنان برده است.) بدعتگذاری بعد از رحلت نبی مکرم اسلام، به تدریج انحرافات و بدعتگذاریها شکل گرفت و در زمان امام حسین علیهالسلام به اوج خود رسید. گستره این بدعتگذاری دین و شریعت نیز را در بر میگرفت و به همین جهت آن حضرت احساس خطر کرده و در جهت مبارزه با این انحراف و ناراستی گروه باطل قیام فرمود. درباره آنان آمده است: (همواره در این خیال هستند که هیچ حرامی را فرونگذارند؛ جز آنکه آن را حلال شمرند.) و نیز: (حدود الهی را تعطیل کرده و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام ساختهاند.) حرمتشکنی اهل بیت علیهم السلام بر اساس آموزههای متعالی اسلام، خاندان وحی، از ارجمندی و احترام خاصی برخوردارند و مقام و منزلت آنان، برتر و والاتر از همگان است. دوستی اهلبیت، اجر رسالت پیامبر اکرم صلّیالله علیه وآله و اطاعت از آنها، مسوولیت هر مسلمانی و پذیرش ولایت ایشان، تکمیل دینداری است. اما سوگمندانه باید گفت که گروه باطل و افسادگر، منزلت عترت نبی صلّیالله علیه وآله را نادیده گرفته و حرمت آنها را شکستند؛ چنان که سالار شهیدان علیهالسلام فرمودند:(بنیامیه، حرمت ما را نادیده گرفتند؛ اموال ما را به یغما بردند و اینک قصد جانم را کردهاند...) حضرت علی علیهالسلام درباره معاویه و بنیامیه (گروه باطل) فرموده بود: (…. والله لایزالون حتی لایدعوا للهِ مُحرّماً الا استحلّوه و لاعقداً الا حلّوه و حتی لایبقی بیت مَدَر و لاَوَبرَالا دَخله ظُلُمهم و نَبَأ به سوء رعتهم و حتی یقوم الباکیان یبکیان: باک یبکی لدینه و باک یبکی لدنیاه…؛ سوگند به خدا! بنیامیه همواره ستم میکنند تا اینکه هیچ حرام خدا را باقی نگذارند؛ مگر آنکه آن را حلال گردانند و عهد پیمانی را که میبندند، به جور میشکنند. هیچ خیمه و خانهای وجود ندارد که ستمکاران بنیامیه در آن راه نیابند. در حکومت آنان دو دسته میگریند: دستهای برای دین خود که آن را از دست دادهاند و دستهای برای دنیای خود که به آن نرسیدهاند.) آن حضرت در جای دیگر میفرمایند: (…انما هم مطایا الخطیئات و زوامل الآثام…؛ آنان (امویان) مرکبهای عصیان و نافرمانی و شتران بارکش گناهند...) این تصویر ظلمانی و شرورانه با شدّت و ضعف در همه زمانها وجود داشته است؛ ولی در عصر قیام حسینی و پیش از ظهور حضرت مهدی علیهالسلام در آخرالزمان، شدیدتر و رذیلانهتر بوده و خواهد بود؛ همان گونه که در محرم 61 هجری، اوج جنایت و شرارت گروه باطل به نمایش درآمد. براساس روایات آخرالزمانی، جهان آکنده از ظلم و ستم، فساد، نابرابری، جنگ و کشتار، بدعت و انحرافات گسترده خواهد بود و ابلیس از تمامی حربههای شیطنت و فساد انگیزی استفاده خواهد کرد. ویژگیهای گروه باطل در آخرالزمان و عصر ظهور روایات مربوط به آخرالزمان، چهره کریه گروه باطل را چنین ترسیم میکند: ظلم و ستمگری یکی از ویژگیهای بارز گروه باطل در دوران ظهور، جور و بیداد فراوان و حاکمیت جبّاران، مستکبران، کینه توزان و ستمگران است. آنان منشأ عداوتها، خونریزیها و ظلمها بوده و از بزرگترین دشمنان حضرت مهدی علیهالسلام خواهند بود. چنانچه در روایات آمده: (سراسر زمین را ظلم و جور و دشمنی فرا میگیرد) و (…بعد از آنها (خلفا و امیران)، پادشاهان ستم پیشهای خواهند آمد و آن گاه مردی از اهلبیت من خروج خواهد کرد.) دجالگری و ظهور دجال از سردمداران گروه باطل و دشمنان منجی موعود، دجّال (طاغوت پرتزویر و حیلهگر) است. او مردم را به طغیان و فساد، خروج از ولایت الهی و فتنه و آشوب دعوت میکند و جریان دجالگری و الحاد را رهبری میکند. میان او و یارانش با لشکر قائم علیهالسلام جنگ واقع میشود و بالاخره به دست آن حضرت یا عیسی علیهالسلام کشته میشود. هیچ پیامبری نیست، جز اینکه امتش را از دجال دروغگوی نابینا بر حذر داشته است؛ بیشتر اصحابش، فرزندان نامشروع و یاران طیلسان سبز (یهودیان) میباشند… و حضرت قائم، دجال را میکشد و او را در کناسه کوفه به دار میزند . کفر و گمراهی مهمترین دشمنان و کینهتوزان با حق طلبان (پیامبران و امامان)، بیدینان، گمراهگران و کافران بودهاند. اینان در دوران قیام امام مهدی علیهالسلام نیز در کنار دیگر گروههای باطل قرار گرفته و به مخالفت و خصومت با انقلاب حق طلبانه برخواهند خاست. مهمترین ویژگی این جریان، الحاد، دینستیزی (سکولاریسم) و دنیاگرایی است که با ریشهکنی آن به دست حضرت مهدی علیهالسلام جهان به نورانیت و پاکی خواهد رسید. (کفار بر نهرهای پنج گانه سیحون، جیحون، دجله، فرات و نیل مسلّط میشوند؛ جوّ عمومی و حاکم، جو کفر و بیدینی است؛ به طوری که حتی برخی از مؤمنان را نیز متزلزل کرده و به کفر دعوت میکند و حکام ستمگر مردم مسلمان را به گمراهی میکشانند.) سفیانیگری و بیرحمی یکی از جریانهای بارز باطل در دوران ظهور، جریان سفیانی است. این گروه بسیار منحرف، ولایت ستیز، اهریمنی و فسادگر، دست در دست یهودیان و مسیحیان، به جنایتهای فراوانی دست میزند و فساد، بیرحمی و طغیان را به حد اعلای خود میرساند. این جریان در دشمنی با امام زمان علیهالسلام و صالحان و پاکان، جدیت داشته و در چند مرحله از بین خواهد رفت. (سفیانی از حق منحرف شود و از شاهراه دین خارج شود) ؛ (سفیانی، سپاهی را به سوی مدینه میفرستد و فرمان میدهد که هر کس از بنیهاشم در آنجا باشد، بکشند. [پس] مهدی علیهالسلام ظهور میکند و …. سیل خون راه میاندازد…. حلالها را حرام و حرامها را حلال میسازند… فجایع بزرگ همراه با ذلّت بزرگ روی میدهد.) فتنهگری و کشتار آخرالزمان، دوران فتنهها و آشوبها است که عمدتا از سوی زرسالاران، مستکبران و سلطهجویان به وجود میآید. اینها از سردمداران گروه باطل و از دشمنان حق و صلح و عدالت هستند که به دست امام زمان علیهالسلام نابود خواهند شد. (فتنههای متعددی حادث میشود که تا ظهور حضرت مهدی علیهالسلام ادامه دارد) و (اثر آخرین فتنه، در هر خانهای ظاهر میشود.) سلطهگری اشرار و مشرکان حاکمیت و سلطه جریان شرک و شرارت، از ویژگیهای دیگر گروه باطل در دوران قیام مهدوی است. مشرکان، اشرار و فاسقان، در برابر جبهه حق قرار گرفته و منشأ بسیاری از تباهیها و منکرات خواهند بود. درباره آنها روایت شده است: (ستم و تباهی فراوان و منکر آشکار میگردد و اشرار بر نیکان مسلّط میشوند، فاسقان بر مردم حکومت میکنند و اشرار از ترس شرارت، مورد احترام میباشند، مشرکان فرزندان امت اسلامی را به استخدام خود در میآورند و اوباش و فسّاق رهبری مردم را بر عهده میگیرند و...) نفاق و ناصبیگری جریان نفاق و ولایت ستیز، از دشمنان سرسخت حق و حقطلبان بوده و دشمنی آنها با اهلبیت به خصوص مهدی علیهالسلام آنها را از بارزترین گروههای باطل قرار داده است. (هنگامی که قائم قیام میکند، گروهی از دین و ولایت خارج میشوند؛ در صورتی که پنداشته میشد آنان از پیروان حضرت میباشند؛ هنگام قیام حضرت مهدی علیهالسلام، همه ناصبیان و دشمنان اهلبیت را بر آن حضرت عرضه میکنند؛ اگر به اسلام (ولایت) اقرار کردند، آنان را رها میکنند؛ وگرنه به قتل میرسند یا آنان را به پرداخت جزیه، ملزم میکنند) و (چون حضرت قائم علیهالسلام قیام کند، به کوفه میآید و در آنجا همه منافقان را به قتل میرساند و کاخهای آنان را ویران میکند...) شیطان و فسادگریهای او مهمترین عامل ظلمت جهان و شکلگیری و ساماندهی جبهه باطل، شیطان (ابلیس) است. او تمامی حرکتهای حق ستیز را رهبری میکند و در زمان ظهور نیز تمامی اعوان و انصار خود را جهت مقابله با حضرت مهدی علیهالسلام بسیج میکند. اما تومار عمر و فعالیت او، به دست حضرت برچیده میشود. (...خداوند تا روز قیام قائم علیهالسلام، به شیطان مهلت داده است. وقتی خداوند قائم علیهالسلام را مبعوث میکند و [اجازه قیام میدهد]، حضرت به مسجد کوفه میرود و در آن هنگام، شیطان در حالی که با زانوان خود راه میرود، به آنجا میآید و میگوید:ای وای بر من از امروز…!) و (…باطن [مردم] خبیث و ناپاک و ظاهرشان زیبا باشد. همّت مردم شکمشان و شرافت آنان کالای آنها است. زنانشان قبله و دینشان، در هم و دینار است. فاحشهگری و زشت کاری ظهور کند. بسیار دروغ میشنوند و بسیار حرام خوار میگردند. بر بدکاری متحد میشوند و بایکدیگر بر دروغ و کینهتوزی دوستی میورزند. سالهای قبل از ظهور قائم، سالهای خدعه و نیرنگ خواهد بود. شرّ و بدعت در آن بیشتر از گذشته است. زنان تظاهر میکنند و دروغ را حلال میدانند. شیطان با بدنهای آنان مخلوط شده، در خونهایشان رسوخ کرده و آنها را به دروغ و گناه وسوسه میکند تا آنجا که بدکاری، فراگیر همه شهرها میشود. دلها سخت و زمین پر از ستم و کشتار میگردد و...) زراره میگوید: حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند: (منادی [از سوی آسمان] با با نام حضرت قائم، بانگ خواهد زد. پرسیدم: خصوصی است یا عمومی؛ حضرت فرمودند: عمومی است؛ هر قومی آن را به زبان خودشان میشنوند. عرض کردم: پس چه کسی با حضرت قائم مخالفت خواهد کرد؛ در حالی که نام او ندا میشود؟ فرمود: ابلیس، آنها را وا نخواهد گذاشت تا اینکه [در آخر شب] ندا میکند و مردم را به شک میاندازد (لایدعهم ابلیس حتی ینادی و یشکک الناس).) در روایتی نیز از آن حضرت آمده است: (صوت جبرییل من السماء و صوت ابلیس من الارض؛ فاتّبعوا الصوت الاوّل و ایاکم الاخیر اَن تُفتَنُوا به؛ صدای جبرییل (هنگام ظهور) از آسمان است و صدای ابلیس از زمین؛ پس شما از صدای اول پیروی کنید و مبادا که از صدای اخیر به فتنه افتید.) دشمنیهای عرب و اهل کتاب از جریانهای باطل در زمان ظهور و از مخالفان انقلاب جهانی مهدوی، اعراب، یهودیان و مسیحیان هستند. اینان نیز در جبهه باطل قرار میگیرند و به جهت در خطر افتادن منافع و خواستههای خود، به دشمنی با منجی موعود میپردازند. (آنگاه که قائم ما قیام کند، بین او و عرب و قریش راهی جز شمشیر (و جنگ) نخواهد بود)؛ (هنگامی که علیه یهود، نصارا، صابئین، مادیگرایان و برگشتگان از اسلام و کافران در شرق و غرب کره زمین قیام میکند، اسلام را به آنان پیشنهاد میکند. هر کس از روی میل پذیرفت، دستور میدهد نماز بخواند و زکات دهد…[اما] هر کس مسلمان نشود، گردنش را میزند تا آنکه در شرق و غرب جهان، یک کافر بر جای نماند.) یهودیانی که با دجال هستند، میگریزند و پنهان میشوند؛ ولی درختها و سنگها، فریاد بر میآورند: ای روح الله! این یهودی است. حضرت نیز آنان را میکشد و کسی را بر جای نمیگذارد. منبع: کتاب (فروغ حق)، نوشته حجتالاسلام رحیم کارگر
کربلا شاهد حماسه و عرفان در یک طرف و جنایت و رذالت در طرف دیگر بود. در یک جبهه امام حسین علیهالسلام و عدهای از صالحان و پاکان روزگار و ولایتمداران قرار داشتند و در جبهه دیگر، یزید و گروه نفاق و دنیاپرست و سلطهگر صف بسته بودند. باطلگرایانی چون عمر بن سعد، ابن زیاد، شمر و … در برابر حقطلبانی چون ابوالفضل عباس، علی اکبر، حبیببن مظاهر و … به مصاف برخاستند و بزرگترین جنایت تاریخ بشری را رقم زدند.
ویژگیهای گروه باطل در عاشورا
چهره کریه و ننگین گروه باطل و شرّ را در عاشورا چنین میتوان ترسیم کرد:
نفاقگرایی
یکی از ویژگیهای بارز بنیامیه و ولایتستیزان، نفاق و دورویی، پذیرش مصلحتی و دروغین اسلام و شرک پنهانی و باطنی بود. این نفاق و خبث باطنی، منشأ بسیاری از رذالتها و کژیها بود. به همین جهت درباره بنیامیه و بهخصوص سپاه یزید آمده است: (آنان اسلام را نپذیرفتند؛ ولی در برابر آن تسلیم شدند و کفر خویش را پنهان داشتند و چون یاورانی یافتند، آن را آشکار ساختند.)
دنیاگرایی و حرامخواری
زرسالاران و دنیاگرایان، از محورهای عمده در تشکیل سپاه باطل در نینوا بودند؛ یعنی، یکی از انگیزهها و عوامل اصلی حرکت خصمانه آنها، مادیگرایی، دنیادوستی و دلبستگی فراوان به پول و ثروت بود و این نیز ناشی از حرامخواری و دنائت نفس بود. مستندات تاریخی گواهی میدهد که افرادی چون ابن سعد، به خاطر رسیدن به حکومت ری، ابن زیاد جهت تثبیت موقعیتش در کوفه و بصره و کوفیان نیز برای حفظ اموال خود و دستیابی به غنایم جنگی، به دشمنی با پیشوای عادل برخاستند.
امام حسین علیهالسلام به آنان فرمود: (ملئت بطونکم عن الحرام؛ شکمهای شما از حرام پر شده است.)
دینستیزی و دینفروشی
گروه باطل در واقعه طف، با اینکه به اسم دین و یاری آیین الهی به مبارزه با امام حق برخاستند و خود را (سپاهیان خدا) مینامیدند؛ اما در واقع امر، دین ستیزانی بیپروا و دینفروشانی فرومایه بودند که شریعت اسلام را ملعبه دست خود قرار داده و عمق کینه و دشمنی خود را با آیین اسلام و نبیمکرّم و عترت معصوم او بروز دادند. آنان با انحراف در آموزههای دین و انواع بدعتها و کفرورزیها، کمر به نابودی اسلام بسته بودند و قیام امام حسین علیهالسلام نیز برای نجات دین خدا از دست آنان بود.
در روایات آمده است: (آنان مال خدا (بیت المال) را دست به دست چرخانده و دین خدا را دستاویز فریب قرار دادند) و نیز: (آنان حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام ساخته اند.)
فسادگری و ناپاکی
گروه باطل در عصر امام حسین علیهالسلام در اوج پلیدی و فساد قرار داشتند و فسق و فجور آنها بهخصوص یزید شهره آفاق بود؛ آن هم کسی که تکیه بر مسند خلافت پیامبر زده و داعیهدار رهبری مسلمانان بود. چنین شخصی تمامی حرمتهای الهی را زیر پا گذاشته و از شرب و خمر گرفته تا زنا و قمار را مرتکب میشد!
درباره یزید و عمّال وی آمده است: (آنان، همواره همراه شیطان هستند. فرمان خدا را فرو نهاده و فساد را آشکار ساخته و حدود الهی را تعطیل کرده اند). امام حسین علیهالسلام فرمودند: (من چگونه با یزید بیعت کنم؛ در حالی که یزید مردی تبه کار است و فسق و فجور را علنی کرده است...)
ظلم و ستمگری
یزید و سرکردگان شریر او و پیشینیان فاسق او (چون معاویه)، ظلم و ستم خود را بر مؤمنان و صالحان بهخصوص ولایتمداران به اوج رسانده بودند و خون بیگناهان را بی امان بر زمین میریختند. به همین جهت امام حسین علیهالسلام علت قیام خود را، مبارزه با حاکم ستمکار وقت میدانست: (وقتی حاکمی ستمکار زمام امور جامعه را به دست گرفت و حلال خدا را حرام و حرام او را حلال کرد…باید با زبان و قلم و سلاح در برابر او بایستید.)
سلطهجویی و سلطنتمآبی
مهمترین هدف بنیامیه از پذیرش اسلام، رسیدن به قدرت و تکیه زدن بر مسند حکمرانی بود. آنان در این راه دست به هر جنایت و خیانتی زدند و چهره کریه سلطهطلب خود را زیر نقاب اسلام ظاهری، پنهان کردند. حاکم نابکاری چون معاویه، سلطنت را در اسلام، بنیان گذاشت و انسان فرومایهای چون یزید برای حفظ آن، حجت الهی و انسانهای پاک را به شهادت رساند و …!!
ابوسفیان به بنیامیه و سردمداران نفاق میگفت: خلافت را چون توپ به یکدیگر پاس دهید، سوگند به آن که ابوسفیان بدان سوگند میخورد، نه بهشتی در کار است و نه دوزخی!
شیطانگرایی و حقستیزی
جبهه ولایتستیز عصر حسینی، نه تنها تابع دین خدا و مطیع دستورات رسول خدا نبودند؛ بلکه طوق بندگی شیطان را برگردن نهاده و با ولایت عظمای الهی دشمنی کردند. آنان از جنود ابلیس بوده و در تحقق اهداف او گام بر میداشتند. راه شیطان، راه فریب، فساد، ستم، شهوت و نفاق و شرک است؛ به همین جهت امام حسین علیهالسلام درباره آنان فرمودند: (آگاه باشید که اینان ملتزم فرمان شیطان شده و اطاعت یزدان را ترک کردهاند و شیطان براینان مسلط شده و خدا را از یاد آنان برده است.)
بدعتگذاری
بعد از رحلت نبی مکرم اسلام، به تدریج انحرافات و بدعتگذاریها شکل گرفت و در زمان امام حسین علیهالسلام به اوج خود رسید. گستره این بدعتگذاری دین و شریعت نیز را در بر میگرفت و به همین جهت آن حضرت احساس خطر کرده و در جهت مبارزه با این انحراف و ناراستی گروه باطل قیام فرمود. درباره آنان آمده است: (همواره در این خیال هستند که هیچ حرامی را فرونگذارند؛ جز آنکه آن را حلال شمرند.) و نیز: (حدود الهی را تعطیل کرده و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام ساختهاند.)
حرمتشکنی اهل بیت علیهم السلام
بر اساس آموزههای متعالی اسلام، خاندان وحی، از ارجمندی و احترام خاصی برخوردارند و مقام و منزلت آنان، برتر و والاتر از همگان است. دوستی اهلبیت، اجر رسالت پیامبر اکرم صلّیالله علیه وآله و اطاعت از آنها، مسوولیت هر مسلمانی و پذیرش ولایت ایشان، تکمیل دینداری است. اما سوگمندانه باید گفت که گروه باطل و افسادگر، منزلت عترت نبی صلّیالله علیه وآله را نادیده گرفته و حرمت آنها را شکستند؛ چنان که سالار شهیدان علیهالسلام فرمودند:(بنیامیه، حرمت ما را نادیده گرفتند؛ اموال ما را به یغما بردند و اینک قصد جانم را کردهاند...)
حضرت علی علیهالسلام درباره معاویه و بنیامیه (گروه باطل) فرموده بود: (…. والله لایزالون حتی لایدعوا للهِ مُحرّماً الا استحلّوه و لاعقداً الا حلّوه و حتی لایبقی بیت مَدَر و لاَوَبرَالا دَخله ظُلُمهم و نَبَأ به سوء رعتهم و حتی یقوم الباکیان یبکیان: باک یبکی لدینه و باک یبکی لدنیاه…؛ سوگند به خدا! بنیامیه همواره ستم میکنند تا اینکه هیچ حرام خدا را باقی نگذارند؛ مگر آنکه آن را حلال گردانند و عهد پیمانی را که میبندند، به جور میشکنند. هیچ خیمه و خانهای وجود ندارد که ستمکاران بنیامیه در آن راه نیابند. در حکومت آنان دو دسته میگریند: دستهای برای دین خود که آن را از دست دادهاند و دستهای برای دنیای خود که به آن نرسیدهاند.)
آن حضرت در جای دیگر میفرمایند: (…انما هم مطایا الخطیئات و زوامل الآثام…؛ آنان (امویان) مرکبهای عصیان و نافرمانی و شتران بارکش گناهند...)
این تصویر ظلمانی و شرورانه با شدّت و ضعف در همه زمانها وجود داشته است؛ ولی در عصر قیام حسینی و پیش از ظهور حضرت مهدی علیهالسلام در آخرالزمان، شدیدتر و رذیلانهتر بوده و خواهد بود؛ همان گونه که در محرم 61 هجری، اوج جنایت و شرارت گروه باطل به نمایش درآمد.
براساس روایات آخرالزمانی، جهان آکنده از ظلم و ستم، فساد، نابرابری، جنگ و کشتار، بدعت و انحرافات گسترده خواهد بود و ابلیس از تمامی حربههای شیطنت و فساد انگیزی استفاده خواهد کرد.
ویژگیهای گروه باطل در آخرالزمان و عصر ظهور
روایات مربوط به آخرالزمان، چهره کریه گروه باطل را چنین ترسیم میکند:
ظلم و ستمگری
یکی از ویژگیهای بارز گروه باطل در دوران ظهور، جور و بیداد فراوان و حاکمیت جبّاران، مستکبران، کینه توزان و ستمگران است. آنان منشأ عداوتها، خونریزیها و ظلمها بوده و از بزرگترین دشمنان حضرت مهدی علیهالسلام خواهند بود. چنانچه در روایات آمده: (سراسر زمین را ظلم و جور و دشمنی فرا میگیرد) و (…بعد از آنها (خلفا و امیران)، پادشاهان ستم پیشهای خواهند آمد و آن گاه مردی از اهلبیت من خروج خواهد کرد.)
دجالگری و ظهور دجال
از سردمداران گروه باطل و دشمنان منجی موعود، دجّال (طاغوت پرتزویر و حیلهگر) است. او مردم را به طغیان و فساد، خروج از ولایت الهی و فتنه و آشوب دعوت میکند و جریان دجالگری و الحاد را رهبری میکند. میان او و یارانش با لشکر قائم علیهالسلام جنگ واقع میشود و بالاخره به دست آن حضرت یا عیسی علیهالسلام کشته میشود.
هیچ پیامبری نیست، جز اینکه امتش را از دجال دروغگوی نابینا بر حذر داشته است؛ بیشتر اصحابش، فرزندان نامشروع و یاران طیلسان سبز (یهودیان) میباشند… و حضرت قائم، دجال را میکشد و او را در کناسه کوفه به دار میزند .
کفر و گمراهی
مهمترین دشمنان و کینهتوزان با حق طلبان (پیامبران و امامان)، بیدینان، گمراهگران و کافران بودهاند. اینان در دوران قیام امام مهدی علیهالسلام نیز در کنار دیگر گروههای باطل قرار گرفته و به مخالفت و خصومت با انقلاب حق طلبانه برخواهند خاست. مهمترین ویژگی این جریان، الحاد، دینستیزی (سکولاریسم) و دنیاگرایی است که با ریشهکنی آن به دست حضرت مهدی علیهالسلام جهان به نورانیت و پاکی خواهد رسید.
(کفار بر نهرهای پنج گانه سیحون، جیحون، دجله، فرات و نیل مسلّط میشوند؛ جوّ عمومی و حاکم، جو کفر و بیدینی است؛ به طوری که حتی برخی از مؤمنان را نیز متزلزل کرده و به کفر دعوت میکند و حکام ستمگر مردم مسلمان را به گمراهی میکشانند.)
سفیانیگری و بیرحمی
یکی از جریانهای بارز باطل در دوران ظهور، جریان سفیانی است. این گروه بسیار منحرف، ولایت ستیز، اهریمنی و فسادگر، دست در دست یهودیان و مسیحیان، به جنایتهای فراوانی دست میزند و فساد، بیرحمی و طغیان را به حد اعلای خود میرساند. این جریان در دشمنی با امام زمان علیهالسلام و صالحان و پاکان، جدیت داشته و در چند مرحله از بین خواهد رفت.
(سفیانی از حق منحرف شود و از شاهراه دین خارج شود) ؛ (سفیانی، سپاهی را به سوی مدینه میفرستد و فرمان میدهد که هر کس از بنیهاشم در آنجا باشد، بکشند. [پس] مهدی علیهالسلام ظهور میکند و …. سیل خون راه میاندازد…. حلالها را حرام و حرامها را حلال میسازند… فجایع بزرگ همراه با ذلّت بزرگ روی میدهد.)
فتنهگری و کشتار
آخرالزمان، دوران فتنهها و آشوبها است که عمدتا از سوی زرسالاران، مستکبران و سلطهجویان به وجود میآید. اینها از سردمداران گروه باطل و از دشمنان حق و صلح و عدالت هستند که به دست امام زمان علیهالسلام نابود خواهند شد.
(فتنههای متعددی حادث میشود که تا ظهور حضرت مهدی علیهالسلام ادامه دارد) و (اثر آخرین فتنه، در هر خانهای ظاهر میشود.)
سلطهگری اشرار و مشرکان
حاکمیت و سلطه جریان شرک و شرارت، از ویژگیهای دیگر گروه باطل در دوران قیام مهدوی است. مشرکان، اشرار و فاسقان، در برابر جبهه حق قرار گرفته و منشأ بسیاری از تباهیها و منکرات خواهند بود. درباره آنها روایت شده است: (ستم و تباهی فراوان و منکر آشکار میگردد و اشرار بر نیکان مسلّط میشوند، فاسقان بر مردم حکومت میکنند و اشرار از ترس شرارت، مورد احترام میباشند، مشرکان فرزندان امت اسلامی را به استخدام خود در میآورند و اوباش و فسّاق رهبری مردم را بر عهده میگیرند و...)
نفاق و ناصبیگری
جریان نفاق و ولایت ستیز، از دشمنان سرسخت حق و حقطلبان بوده و دشمنی آنها با اهلبیت به خصوص مهدی علیهالسلام آنها را از بارزترین گروههای باطل قرار داده است.
(هنگامی که قائم قیام میکند، گروهی از دین و ولایت خارج میشوند؛ در صورتی که پنداشته میشد آنان از پیروان حضرت میباشند؛ هنگام قیام حضرت مهدی علیهالسلام، همه ناصبیان و دشمنان اهلبیت را بر آن حضرت عرضه میکنند؛ اگر به اسلام (ولایت) اقرار کردند، آنان را رها میکنند؛ وگرنه به قتل میرسند یا آنان را به پرداخت جزیه، ملزم میکنند) و (چون حضرت قائم علیهالسلام قیام کند، به کوفه میآید و در آنجا همه منافقان را به قتل میرساند و کاخهای آنان را ویران میکند...)
شیطان و فسادگریهای او
مهمترین عامل ظلمت جهان و شکلگیری و ساماندهی جبهه باطل، شیطان (ابلیس) است. او تمامی حرکتهای حق ستیز را رهبری میکند و در زمان ظهور نیز تمامی اعوان و انصار خود را جهت مقابله با حضرت مهدی علیهالسلام بسیج میکند. اما تومار عمر و فعالیت او، به دست حضرت برچیده میشود.
(...خداوند تا روز قیام قائم علیهالسلام، به شیطان مهلت داده است. وقتی خداوند قائم علیهالسلام را مبعوث میکند و [اجازه قیام میدهد]، حضرت به مسجد کوفه میرود و در آن هنگام، شیطان در حالی که با زانوان خود راه میرود، به آنجا میآید و میگوید:ای وای بر من از امروز…!) و (…باطن [مردم] خبیث و ناپاک و ظاهرشان زیبا باشد. همّت مردم شکمشان و شرافت آنان کالای آنها است. زنانشان قبله و دینشان، در هم و دینار است. فاحشهگری و زشت کاری ظهور کند. بسیار دروغ میشنوند و بسیار حرام خوار میگردند. بر بدکاری متحد میشوند و بایکدیگر بر دروغ و کینهتوزی دوستی میورزند. سالهای قبل از ظهور قائم، سالهای خدعه و نیرنگ خواهد بود. شرّ و بدعت در آن بیشتر از گذشته است. زنان تظاهر میکنند و دروغ را حلال میدانند. شیطان با بدنهای آنان مخلوط شده، در خونهایشان رسوخ کرده و آنها را به دروغ و گناه وسوسه میکند تا آنجا که بدکاری، فراگیر همه شهرها میشود. دلها سخت و زمین پر از ستم و کشتار میگردد و...)
زراره میگوید: حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند: (منادی [از سوی آسمان] با با نام حضرت قائم، بانگ خواهد زد. پرسیدم: خصوصی است یا عمومی؛ حضرت فرمودند: عمومی است؛ هر قومی آن را به زبان خودشان میشنوند. عرض کردم: پس چه کسی با حضرت قائم مخالفت خواهد کرد؛ در حالی که نام او ندا میشود؟ فرمود: ابلیس، آنها را وا نخواهد گذاشت تا اینکه [در آخر شب] ندا میکند و مردم را به شک میاندازد (لایدعهم ابلیس حتی ینادی و یشکک الناس).)
در روایتی نیز از آن حضرت آمده است: (صوت جبرییل من السماء و صوت ابلیس من الارض؛ فاتّبعوا الصوت الاوّل و ایاکم الاخیر اَن تُفتَنُوا به؛ صدای جبرییل (هنگام ظهور) از آسمان است و صدای ابلیس از زمین؛ پس شما از صدای اول پیروی کنید و مبادا که از صدای اخیر به فتنه افتید.)
دشمنیهای عرب و اهل کتاب
از جریانهای باطل در زمان ظهور و از مخالفان انقلاب جهانی مهدوی، اعراب، یهودیان و مسیحیان هستند. اینان نیز در جبهه باطل قرار میگیرند و به جهت در خطر افتادن منافع و خواستههای خود، به دشمنی با منجی موعود میپردازند.
(آنگاه که قائم ما قیام کند، بین او و عرب و قریش راهی جز شمشیر (و جنگ) نخواهد بود)؛ (هنگامی که علیه یهود، نصارا، صابئین، مادیگرایان و برگشتگان از اسلام و کافران در شرق و غرب کره زمین قیام میکند، اسلام را به آنان پیشنهاد میکند. هر کس از روی میل پذیرفت، دستور میدهد نماز بخواند و زکات دهد…[اما] هر کس مسلمان نشود، گردنش را میزند تا آنکه در شرق و غرب جهان، یک کافر بر جای نماند.)
یهودیانی که با دجال هستند، میگریزند و پنهان میشوند؛ ولی درختها و سنگها، فریاد بر میآورند: ای روح الله! این یهودی است. حضرت نیز آنان را میکشد و کسی را بر جای نمیگذارد.
منبع: کتاب (فروغ حق)، نوشته حجتالاسلام رحیم کارگر
- [سایر] ویژگیهای بزرگ اخلاقی اباعبدالله را بیان کنید؟
- [سایر] جوشش خون امام حسین (ع) چگونه در عصر ظهور گریبانگیر ستمگران میشود؟
- [سایر] یکی از ویژگیهای امامان برخوردار بودن از علم غیب است. چرا امام حسین(ع) خود و خانوادهی خود را به خطر انداختند ؟
- [سایر] در زیارت اربعین به چه ویژگیهای امام حسین علیه السلام اشاره شده است؟
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] چند دختر از امام حسین(ع) در واقعة کربلا حاضر بودند و بطور کلی امام حسین(ع) چند دختر داشتند؟
- [سایر] حضرت سکینه ،دختر امام حسین (ع) چند سال زندگی کرد ؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) کلمه (مُنّوا عَلَیّ) را برای طلب آب برای علی اصغر(ع) به کار بردند؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) خواهری به نام رقیه داشت؟ آیا او همراه امام حسین(ع) در کربلا بود؟ و آیا خواهران دیگر امام حسین؛ مثل ام کلثوم در کربلا حضور داشتند؟
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .معنای وقت اختصاصی ظهر , آن است که نماز عصر را نمی شود بهعمد در وقت اختصاصی ظهر انجام داد و معنای وقت اختصاصی عصر , آن است که در آن زمان محدود , غیر از نماز عصر , جایز نیست و معنای اختصاص, همان ترتیب است, بنابراین انجام دادن نماز ظهر در غیر وقت اختصاصی خود، همچنین انجام دادن نماز عصر در غیر وقت اختصاصی آن, باطل نیست، چنان که بهجا آوردن نمازهای قضا، آیات، اجارهای و مانند آن, در وقت اختصاصی ظهر یا عصر با فرض انجام دادن نماز ظهر یا عصر در وقت دیگر, باطل نیست .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند باطل است.