رفتار امام رضا(ع) چگونه بود؟(علمی.فرهنگی و...) پاسخ: امام رضا و خدمات علمی، فرهنگی حضرت امام رضا علیه السّلام در سال 148 ه ق، عالم امکان را به نور وجود خویش منور ساختند. آن حضرت در سن 35 سالگی، پس از شهادت پدر بزرگوراشان امام موسی بن جعفر، در سال 183 ه ق عهدهدار امامت مسلمین گردیدند.( بحار الانوار ، ج 49، ص 5 10). بدین ترتیب در دوره ایشان بر خلیفه عباسی یعنی هارون الرشید، محمد امین و عبدالله مأمون، بودند که بر مسند خلافت تکیه زدند. این دوره از حیث علمی و فرهنگی حایز اهمیت خاصی است که به مواردی از آن در ذیل اشاره خواهیم نمود: افکار بیگانه در عصر امام رضا(علیه السلام) ترجمه آثار علمی بیگانگان از زمان امویان شروع شد و در عصر عباسیان به ویژه در زمان هارون و مأمون به اوج خود رسید. (همانگونه که در این زمان وسعت کشور اسلامی به بالاترین حد خود در طول تاریخ رسید ) مأمون نامه ای به پادشاه روم نوشت و مجموعهای از علوم قدیم و آثار ارسطو را درخواست کرد و جمعی از دانشمندان مانند ( حجاج بن مطر ) و ( ابن بطریق ) و ( سلما ) سرپرست ( بیت الحکمة ) کتابخانه بزرگ بغداد را مأمور ترجمه آنها نمود . ( خالد بن یزید ) ، طب و شیمی را ( میخواست از راه شیمی طلای مصنوعی به دست آورد ) ( حنین بن اسحاق ) بعضی از کتب سقراط و جالینوس را ، ابن مقفع ، کلیله و دمنه و همین طور کتاب اقلیدس را ، به عربی برگرداندند . خود مأمون نیز ترجمه میکرد . یعقوب ابن اسحاق کندی که در طب ، فلسفه ، حساب ، منطق ، هندسه و نجوم خبره بود و در تألیفات خود از روش ارسطو پیروی میکرد ، بسیاری از کتابهای فلسفه را به عربی برگرداند و مشکلات آن را توضیح داد . کسانی را به قسطنطنیه فرستاد تا کتابهای کمیاب فلسفه ، هندسه ، موسیقی و طب را بیاورند . محمد بن موسی خوارزمی – ریاضی دان بزرگ – جبر را از حساب جدا کرد . ( دارالحکمه ) کتابخانه بزرگی بود که به احتمال قوی هارون آن را بنیانگذاری و مأمون تقویت کرد و همچنان باقی بود تا بغداد به دست مغولان افتاد . آنان که از تمدن و فرهنگ بویی نبرده بودند آن را به آتش کشیدند . ( دارالحکمه ) کتابخانه بزرگی بود که به احتمال قوی هارون آن را بنیانگذاری و مأمون تقویت کرد و همچنان باقی بود تا بغداد به دست مغولان افتاد . آنان که از تمدن و فرهنگ بویی نبرده بودند آن را به آتش کشیدند. فعالیتهای فرهنگی حضرت در دوران هارون که آزادی نسبی داشت ، نه تنها امامت خویش را اعلام کرد ، بلکه فعالیتهای فرهنگی و علمی وسیعی را آغاز نمود و شاگردان زیادی را تربیت کرد . امام به شاگردان خویش دستور می داد که روایات را تدوین و نگهداری کنند . از جمله ، به علی بن اسباط فرمود : آیاتی که تفسیر می شود ، یادداشت کن .1 در این عصر هفتاد و هفت تن از شاگردان حضرت ، تألیف حدیثی دارند که در مجموع 207 کتاب تصنیف کرده اند . در میان اینها می توان از حسین بن سعید اهوازی ، 30 اثر ؛ صفوان بن یحیی ، 16 اثر ؛ محمد بن عمر واقدی ، 28 اثر ؛ موسی بن قاسم ، 15 اثر نام برد .2 راویانی که در این عصر از حضرت روایت نقل کرده اند ، طبق رجال شیخ طوسی ، 138 تن می باشند .3 امام رضا علیه السلام و هجوم فرهنگی بیگانه به دنبال نهضت ترجمه آنچه مایه نگرانی بود اینکه در بین این مترجمان افرادی متعصّب و سرسخت از مذاهب دیگر مانند زردشتی ، صائبی ، نسطوری ، برهمنهای هند ، رومیان وجود داشتند و این فرصتی بود برای نشر افکار مسموم خود و القاء آن به جوانان و افراد ساده دل و همینطور محتوای خود این کتب نیز میتوانست شبهاتی به همراه داشته باشد . امام رضا علیه السلام با آگاهی از این خطر و با حضور فعال در جلسات بحثهای علمی که توسط مأمون برگزار میشد ، سعی کردند جلوی هرگونه انحراف احتمالی را بگیرند و برتری اهلبیت را نشان دهند .4 هدف مأمون از برگزاری بحثهای علمی در اینجا چند عقیده وجود دارد . از جمله : الف) اینکه هدف محکومیت امام بود . دلیلش اینکه مأمون به ( سلیمان مروزی ) گفت : هدف من از برگزاری جلسه بحث چیزی جز این نیست که راه را بر او – امام رضا علیه السلام ببندی . 5 شاهد دیگر کلام امام که فرمود : هنگامی که با اهل تورات به توراتشان ، با اهل انجیل به انجیلشان ، باا هل زبور باه زبورشان ، با ستاره پرستان به شیوه عبرانیشان ، با موبدان به شیوه پارسیشان با رومیان به سبک خودشان استدلال کرده همه را به تصدیق سخن خود وادار کنم ، مأمون خواهد فهمید که راه خطا را برگزیده و یقیناً پشیمان خواهد شد .6 آنچه این احتمال را تقویت میکند آن است که دربار مأمون تا پیش از شهادت امام ، پیوسته محل برگزاری این مناظرهها بود؛ ولی پس از آن دیگر اثری ازاین مجالس علمی و بحثهای کلامی دیده نشد . وقتی این محافل در از میان بردن شخصیت امام ناکام ماند ، مأمون در اندیشه حذف فیزیکی امام فرورفت و سرانجام ایشان را مسموم ساخت . ب) مأمون خود ، آدم بیفضلی نبود و تمایل داشت به عنوان یک زمامدار عالم در جامعه اسلامی معرفی گردد و مورد توجه قرارگیرد . او شهرت به علم دوستی داشت و فیلسوف خلفای عباسی شناخته میشد .7 هنگامی که با اهل تورات به توراتشان ، با اهل انجیل به انجیلشان ، باا هل زبور به زبورشان ، با ستاره پرستان به شیوه عبرانیشان ، با موبدان به شیوه پارسیشان با رومیان به سبک خودشان استدلال کرده همه را به تصدیق سخن خود وادار کنم ، مأمون خواهد فهمید که راه خطا را برگزیده و یقیناً پشیمان خواهد شد مناظرات علمی امام با پیروان ادیان این مناظرات فراوان است و شیخ صدوق در ( عیون اخبارالرضا ) و علامه مجلسی در جلد 49 بحارالانوار و استاد عزیزالله عطاردی در کتاب مسند الامام الرضا جلد دوم آوردهاند مهمترین این مناظرات عبارت است از : 1. مناظره با جاثلیق (این کلمه لقب پیشوای عیسویان بود.) 2. مناظره با رأس الجالوت (این کلمه لقب پیشوای یهود بود.) 3. مناظره با هربز اکبر (این کلمه لقب پیشوای زردشتی بود.) 4. با عمران صائبی (از پیروان حضرت یحیی علیه السلام ) 5. با سلیمان مروزی ؛ وی عالم بزرگ علم کلام در خطه خراسان بود. 6. علی بن محمد بن جهم ؛ ناصبی و دشمن اهلبیت. 7. مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره . تدوین حدیث در عصر امام امام رضا علیه السلام نیز پیروان و خواص خویش را امر به تدوین علم و احادیث مینمود. در مصادر روایی ، کتبی به حضرت نسبت داده شده است و جزء مؤلفات حضرت آوردهاند از جمله : صحیفة الرضا علیه السلام این کتاب را ( مسند الامام الرض ا) نیز نامیدهاند و بسیاری از راویان فریقین این را نقل نموده و در بعضی از مصادر، اسامی بعضی از راویان آن آمده است و نسخههای متعدد از آن در ( صنعاء ) و در ( قم ) تحت عنوان ( کتاب ابن ابیالجعد ) که کنیه ( احمد بن عامر بن سلیمان الطائی ) است ، در تهران و مشهد وجود دارد .8 الرسالة الذهبیة رسالهای در مسائل طبّی که امام به درخواست مأمون نوشته است و مأمون دستور داد آن را با آب طلا بنویسند . لذا رساله ذهبیه نامیده شد. 9 مجالس الرضا علیه السلام مع اهل الایمان مأمون مجالس علمی و مناظرات دینی و علمی بین امام و علماء ادیان دیگر برقرار مینمود. امام علیه السلام نیز فرصت را غنیمت شمرده و حقانیت ، تشیع و اسلام را به اثبات میرساند و اعتقادات دیگران را با استدلال رد مینمود که بعداً یکی از پیروان امام آن مجالس را گردآوری نمود . امالی الامام الرضا علیه السلام این صحیفه را ( ابوالحسن علی بن علی الخزاعی ) برادر شاعر بزرگ شیعی یعنی دعبل خزاعی نقل کرده است . شیخ طوسی به همین سند از این کتاب روایت نقل نموده است . محقق بزرگوار سید محمد رضا جلالی حسینی احتمال داده است که این همان کتابی باشد که نجاشی آن را ذکر کرده است . در مقدمه المعجم المفهرس الالفاظ احادیث البحار 20 مورد از تألیفات امام رضا علیه السلام را نام میبرد .10 پی نوشت ها: 1. تدوین السنة الشریفه، ص176؛ محجة العلماء، ص253. 2. سیر حدیث در اسلام، ص236 و 263. 3. شیخ طوسی، رجال شیخ (قم، منشورات الرضی) ص366 و 397. 4. سیره پیشوایان، ص 509. 5. سیره، ص 512 و 513. 6. همان. 7. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 483. 8. مقدمه المعجم المفهرس، ص 44. 9. اعیان الشیعه، ج 2، ص 26. وی میگوید: (له مؤلفان کثیره) بعد هفت مورد را نام میبرد. 10. مقدمه المعجم المفهرس، ص 44 و 45.
رفتار امام رضا(ع) چگونه بود؟(علمی.فرهنگی و...)
رفتار امام رضا(ع) چگونه بود؟(علمی.فرهنگی و...)
پاسخ:
امام رضا و خدمات علمی، فرهنگی
حضرت امام رضا علیه السّلام در سال 148 ه ق، عالم امکان را به نور وجود خویش منور ساختند. آن حضرت در سن 35 سالگی، پس از شهادت پدر بزرگوراشان امام موسی بن جعفر، در سال 183 ه ق عهدهدار امامت مسلمین گردیدند.( بحار الانوار ، ج 49، ص 5 10). بدین ترتیب در دوره ایشان بر خلیفه عباسی یعنی هارون الرشید، محمد امین و عبدالله مأمون، بودند که بر مسند خلافت تکیه زدند.
این دوره از حیث علمی و فرهنگی حایز اهمیت خاصی است که به مواردی از آن در ذیل اشاره خواهیم نمود:
افکار بیگانه در عصر امام رضا(علیه السلام)
ترجمه آثار علمی بیگانگان از زمان امویان شروع شد و در عصر عباسیان به ویژه در زمان هارون و مأمون به اوج خود رسید. (همانگونه که در این زمان وسعت کشور اسلامی به بالاترین حد خود در طول تاریخ رسید ) مأمون نامه ای به پادشاه روم نوشت و مجموعهای از علوم قدیم و آثار ارسطو را درخواست کرد و جمعی از دانشمندان مانند ( حجاج بن مطر ) و ( ابن بطریق ) و ( سلما ) سرپرست ( بیت الحکمة ) کتابخانه بزرگ بغداد را مأمور ترجمه آنها نمود .
( خالد بن یزید ) ، طب و شیمی را ( میخواست از راه شیمی طلای مصنوعی به دست آورد ) ( حنین بن اسحاق ) بعضی از کتب سقراط و جالینوس را ، ابن مقفع ، کلیله و دمنه و همین طور کتاب اقلیدس را ، به عربی برگرداندند . خود مأمون نیز ترجمه میکرد . یعقوب ابن اسحاق کندی که در طب ، فلسفه ، حساب ، منطق ، هندسه و نجوم خبره بود و در تألیفات خود از روش ارسطو پیروی میکرد ، بسیاری از کتابهای فلسفه را به عربی برگرداند و مشکلات آن را توضیح داد .
کسانی را به قسطنطنیه فرستاد تا کتابهای کمیاب فلسفه ، هندسه ، موسیقی و طب را بیاورند . محمد بن موسی خوارزمی – ریاضی دان بزرگ – جبر را از حساب جدا کرد . ( دارالحکمه ) کتابخانه بزرگی بود که به احتمال قوی هارون آن را بنیانگذاری و مأمون تقویت کرد و همچنان باقی بود تا بغداد به دست مغولان افتاد . آنان که از تمدن و فرهنگ بویی نبرده بودند آن را به آتش کشیدند .
( دارالحکمه ) کتابخانه بزرگی بود که به احتمال قوی هارون آن را بنیانگذاری و مأمون تقویت کرد و همچنان باقی بود تا بغداد به دست مغولان افتاد . آنان که از تمدن و فرهنگ بویی نبرده بودند آن را به آتش کشیدند.
فعالیتهای فرهنگی
حضرت در دوران هارون که آزادی نسبی داشت ، نه تنها امامت خویش را اعلام کرد ، بلکه فعالیتهای فرهنگی و علمی وسیعی را آغاز نمود و شاگردان زیادی را تربیت کرد . امام به شاگردان خویش دستور می داد که روایات را تدوین و نگهداری کنند .
از جمله ، به علی بن اسباط فرمود : آیاتی که تفسیر می شود ، یادداشت کن .1
در این عصر هفتاد و هفت تن از شاگردان حضرت ، تألیف حدیثی دارند که در مجموع 207 کتاب تصنیف کرده اند . در میان اینها می توان از حسین بن سعید اهوازی ، 30 اثر ؛ صفوان بن یحیی ، 16 اثر ؛ محمد بن عمر واقدی ، 28 اثر ؛ موسی بن قاسم ، 15 اثر نام برد .2
راویانی که در این عصر از حضرت روایت نقل کرده اند ، طبق رجال شیخ طوسی ، 138 تن می باشند .3
امام رضا علیه السلام و هجوم فرهنگی بیگانه
به دنبال نهضت ترجمه آنچه مایه نگرانی بود اینکه در بین این مترجمان افرادی متعصّب و سرسخت از مذاهب دیگر مانند زردشتی ، صائبی ، نسطوری ، برهمنهای هند ، رومیان وجود داشتند و این فرصتی بود برای نشر افکار مسموم خود و القاء آن به جوانان و افراد ساده دل و همینطور محتوای خود این کتب نیز میتوانست شبهاتی به همراه داشته باشد .
امام رضا علیه السلام با آگاهی از این خطر و با حضور فعال در جلسات بحثهای علمی که توسط مأمون برگزار میشد ، سعی کردند جلوی هرگونه انحراف احتمالی را بگیرند و برتری اهلبیت را نشان دهند .4
هدف مأمون از برگزاری بحثهای علمی
در اینجا چند عقیده وجود دارد . از جمله :
الف) اینکه هدف محکومیت امام بود . دلیلش اینکه مأمون به ( سلیمان مروزی ) گفت : هدف من از برگزاری جلسه بحث چیزی جز این نیست که راه را بر او – امام رضا علیه السلام ببندی . 5
شاهد دیگر کلام امام که فرمود : هنگامی که با اهل تورات به توراتشان ، با اهل انجیل به انجیلشان ، باا هل زبور باه زبورشان ، با ستاره پرستان به شیوه عبرانیشان ، با موبدان به شیوه پارسیشان با رومیان به سبک خودشان استدلال کرده همه را به تصدیق سخن خود وادار کنم ، مأمون خواهد فهمید که راه خطا را برگزیده و یقیناً پشیمان خواهد شد .6
آنچه این احتمال را تقویت میکند آن است که دربار مأمون تا پیش از شهادت امام ، پیوسته محل برگزاری این مناظرهها بود؛ ولی پس از آن دیگر اثری ازاین مجالس علمی و بحثهای کلامی دیده نشد . وقتی این محافل در از میان بردن شخصیت امام ناکام ماند ، مأمون در اندیشه حذف فیزیکی امام فرورفت و سرانجام ایشان را مسموم ساخت .
ب) مأمون خود ، آدم بیفضلی نبود و تمایل داشت به عنوان یک زمامدار عالم در جامعه اسلامی معرفی گردد و مورد توجه قرارگیرد . او شهرت به علم دوستی داشت و فیلسوف خلفای عباسی شناخته میشد .7
هنگامی که با اهل تورات به توراتشان ، با اهل انجیل به انجیلشان ، باا هل زبور به زبورشان ، با ستاره پرستان به شیوه عبرانیشان ، با موبدان به شیوه پارسیشان با رومیان به سبک خودشان استدلال کرده همه را به تصدیق سخن خود وادار کنم ، مأمون خواهد فهمید که راه خطا را برگزیده و یقیناً پشیمان خواهد شد
مناظرات علمی امام با پیروان ادیان
این مناظرات فراوان است و شیخ صدوق در ( عیون اخبارالرضا ) و علامه مجلسی در جلد 49 بحارالانوار و استاد عزیزالله عطاردی در کتاب مسند الامام الرضا جلد دوم آوردهاند مهمترین این مناظرات عبارت است از :
1. مناظره با جاثلیق (این کلمه لقب پیشوای عیسویان بود.)
2. مناظره با رأس الجالوت (این کلمه لقب پیشوای یهود بود.)
3. مناظره با هربز اکبر (این کلمه لقب پیشوای زردشتی بود.)
4. با عمران صائبی (از پیروان حضرت یحیی علیه السلام )
5. با سلیمان مروزی ؛ وی عالم بزرگ علم کلام در خطه خراسان بود.
6. علی بن محمد بن جهم ؛ ناصبی و دشمن اهلبیت.
7. مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره .
تدوین حدیث در عصر امام
امام رضا علیه السلام نیز پیروان و خواص خویش را امر به تدوین علم و احادیث مینمود. در مصادر روایی ، کتبی به حضرت نسبت داده شده است و جزء مؤلفات حضرت آوردهاند از جمله :
صحیفة الرضا علیه السلام
این کتاب را ( مسند الامام الرض ا) نیز نامیدهاند و بسیاری از راویان فریقین این را نقل نموده و در بعضی از مصادر، اسامی بعضی از راویان آن آمده است و نسخههای متعدد از آن در ( صنعاء ) و در ( قم ) تحت عنوان ( کتاب ابن ابیالجعد ) که کنیه ( احمد بن عامر بن سلیمان الطائی ) است ، در تهران و مشهد وجود دارد .8
الرسالة الذهبیة
رسالهای در مسائل طبّی که امام به درخواست مأمون نوشته است و مأمون دستور داد آن را با آب طلا بنویسند . لذا رساله ذهبیه نامیده شد. 9
مجالس الرضا علیه السلام مع اهل الایمان
مأمون مجالس علمی و مناظرات دینی و علمی بین امام و علماء ادیان دیگر برقرار مینمود. امام علیه السلام نیز فرصت را غنیمت شمرده و حقانیت ، تشیع و اسلام را به اثبات میرساند و اعتقادات دیگران را با استدلال رد مینمود که بعداً یکی از پیروان امام آن مجالس را گردآوری نمود .
امالی الامام الرضا علیه السلام
این صحیفه را ( ابوالحسن علی بن علی الخزاعی ) برادر شاعر بزرگ شیعی یعنی دعبل خزاعی نقل کرده است . شیخ طوسی به همین سند از این کتاب روایت نقل نموده است .
محقق بزرگوار سید محمد رضا جلالی حسینی احتمال داده است که این همان کتابی باشد که نجاشی آن را ذکر کرده است . در مقدمه المعجم المفهرس الالفاظ احادیث البحار 20 مورد از تألیفات امام رضا علیه السلام را نام میبرد .10
پی نوشت ها:
1. تدوین السنة الشریفه، ص176؛ محجة العلماء، ص253.
2. سیر حدیث در اسلام، ص236 و 263.
3. شیخ طوسی، رجال شیخ (قم، منشورات الرضی) ص366 و 397.
4. سیره پیشوایان، ص 509.
5. سیره، ص 512 و 513.
6. همان.
7. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 483.
8. مقدمه المعجم المفهرس، ص 44.
9. اعیان الشیعه، ج 2، ص 26. وی میگوید: (له مؤلفان کثیره) بعد هفت مورد را نام میبرد.
10. مقدمه المعجم المفهرس، ص 44 و 45.
- [سایر] رفتار امام رضا(ع) با خانواده چگونه بود؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [سایر] چرا امام رضا (ع) را ابوالحسن می نامند؟
- [سایر] دلیل فرمایش امام حسن عسگری (ع) که ثواب زیارت امام رضا (ع)بیشتر از زیارت امام حسین (ع) است، چیست؟
- [سایر] کیفیت زیارت امام رضا(ع) چگونه است؟
- [سایر] آداب زیارت امام رضا(ع) چیست؟
- [سایر] شعر در مدح امام رضا ع بفرمایید؟
- [سایر] امام رضا ع چگونه به شهادت رسیدند؟
- [سایر] چرا امام رضا (ع) ولایتعهدی را پذیرفت؟
- [سایر] آیا از نگاه احادیث، زیارت امام رضا(ع) بر زیارت امام حسین(ع) برتری دارد؟!
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.