چرا حضرت معصومه ازدواج نکردند؟ در این که حضرت معصومه(س) ازدواج نکرده اتفاق نظر هست و در مورد علت عدم ازدواج ایشان نظریات مختلفی گفته شده است: علت اول: در تاریخ یعقوبی آمده است که حضرت موسی بن جعفر(ع) وصیت کرده بود که دخترانش شوهر نکنند و برای همین هیچ یک از دختران آن حضرت شوهر نکردند جز یکی از دخترانش به نام ام سلمه که در مصر به همسری قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و به خاطر این ازدواج مسایلی پیش آمده و قاسم قسم خورد که منظور او از ازدواج با او این بود که به او محرم شود و او را حج ببرد.(تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج 2، ص 421 ، س 14، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ سوم، 1362) لکن این نظریه را نمی توان به این آسانی پذیرفت چون در اصول کافی آمده است که حضرت امام موسی بن جعفر (ع) کار شوهر کردن و شوهر دادن دخترانش را به پسرش حضرت امام رضا واگذار کرد و فرمود : اگر علی خواست آنان را شوهر می دهد و اگر نخواست شوهر نمی دهد. و جز پسرم علی هیچ کس حق ندارد دخترانم را شوهر بدهد . نه برادران دیگرشان، نه عموهایشان و نه سلطان وقت هیچکدام حق ندارند در امر ازدواج دخترانم دخالت کنند. (اصول کافی ، عربی، چاپ آخوندی ، ج اول ، ص 316، حدیث 15، در ضمن (الاشاره و النص علی ابن الحسن الرضا(ع) بر اساس این روایت، نمی توان گفت که امام موسی بن جعفر(ع) وصیت به عدم ازدواج کرده بلکه وصیت کرده که امر ازدواج دخترانش به امام رضا (ع) مربوط است و دیگران حق دخالت ندارند. علت دوم : از دیدگاه برخی ، خفقان شدید هارونی باعث شد که دختران امام موسی بن جعفر(ع) نتوانند ازدواج کنند و در عصر هارون خفقان و استبداد و ستم به جایی رسید که کسی جرأت نداشت به خانه امام موسی بن جعفر رفت و آمد کند . اگر کسی نتواند به خانه امام رفت و آمد داشته باشد، به طور یقین نمی تواند خیال دامادی آن حضرت را در سر بپروراند. (زندگانی کریمه اهلبیت ، مهدی پور، نشر حاذق، 1380 ، چاپ اول، ص 150) اگر بخواهیم این مسأله را بیشتر توضیح بدهیم باید بگوییم که هارون می خواست کاری کند که نسل امام موسی بن جعفر کم گردد و یکی از راه های این، جلوگیری از ازدواج زنان و دختران این خاندان است و بطور طبیعی اگر دختران و زنان شوهر نکنند، نسل آل علی(ع) کم می گردد و کمی این نسل برای دستگاه خلافت بسیار مطلوب بود و علت کشتار آن همه سادات هم می تواند همین باشد که این نسل بر افتد. علت سوم : درباره کفویت گفتنی است؛ کفو و هم شأن بودن به معنای هم درجه و همسان بودن در مقامات معنوی نیست؛ بلکه کفو این است که زن و شوهر در کمالات معنوی و صفات درونی ضد هم نباشند. به عنوان مثال، هر دو مسلمان باشند، هر دو معتقد به امامت امامان معصوم باشند و هر دو انقلابی و شجاع باشند. اگر یکی مسلمان و دیگری کافر باشد، کفو نیستند. اگر یکی به حقانیت راه امام حسین(ع) معتقد باشد و یکی نباشد، در این صورت کفو نیستند. اگر زنی دشمن امام علی(ع) باشد و مردی عاشق آن حضرت باشد در این صورت کفو نیستند و اگر به این صورت با هم متضاد باشند نمی توانند با هم ازدواج کنند و اگر ازدواج کنند با هم نمی سازند. پیامبر با زنان متعددی ازدواج کرد و هیچ کدام از آنها در درجات معنوی به پای آن حضرت نمی رسید. حضرت زینب(س) و عبدالله بن جعفر طیار با هم کفو بودند چون هر دو مسلمان، مؤمن، عاشق پیامبر، عاشق امام علی(ع) و عاشق امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) بودند و هیچ گونه تضادی بینشان نبود و اگر او با زینب کبری کفو نبود اجازه رفتن به کربلا نمی داد و اجازه نمی داد دو پسرش در کربلا به شهادت برسند و علت ازدواج نکردن دختران حضرت امام موسی بن جعفر و به خصوص حضرت فاطمه معصومه این بود که جوانان و مردان آن زمان از ترس حکومت هارون نمی توانستند با امام موسی بن جعفر علیه السلام خویشاوند بشوند و از این جهت حضرت معصومه کفو نداشت چون خانواده امام موسی بن جعفر(ع) ضد حکومت عباسی بودند و حکومت عباسی هم دشمنان خود را نابود می کردند. به این جهت از ترس حکومت هارون کسی نمی توانست به آنان ئزدیک بشود. برای آگاهی بیشتر درباره فاطمه معصومه(س) می توانید به کتاب زندگانی کریمه اهل بیت، علی اکبر مهدی پور مراجعه کنید.
چرا حضرت معصومه ازدواج نکردند؟
در این که حضرت معصومه(س) ازدواج نکرده اتفاق نظر هست و در مورد علت عدم ازدواج ایشان نظریات مختلفی گفته شده است:
علت اول: در تاریخ یعقوبی آمده است که حضرت موسی بن جعفر(ع) وصیت کرده بود که دخترانش شوهر نکنند و برای همین هیچ یک از دختران آن حضرت شوهر نکردند جز یکی از دخترانش به نام ام سلمه که در مصر به همسری قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و به خاطر این ازدواج مسایلی پیش آمده و قاسم قسم خورد که منظور او از ازدواج با او این بود که به او محرم شود و او را حج ببرد.(تاریخ یعقوبی، ابن واضح یعقوبی ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج 2، ص 421 ، س 14، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ سوم، 1362)
لکن این نظریه را نمی توان به این آسانی پذیرفت چون در اصول کافی آمده است که حضرت امام موسی بن جعفر (ع) کار شوهر کردن و شوهر دادن دخترانش را به پسرش حضرت امام رضا واگذار کرد و فرمود : اگر علی خواست آنان را شوهر می دهد و اگر نخواست شوهر نمی دهد. و جز پسرم علی هیچ کس حق ندارد دخترانم را شوهر بدهد . نه برادران دیگرشان، نه عموهایشان و نه سلطان وقت هیچکدام حق ندارند در امر ازدواج دخترانم دخالت کنند. (اصول کافی ، عربی، چاپ آخوندی ، ج اول ، ص 316، حدیث 15، در ضمن (الاشاره و النص علی ابن الحسن الرضا(ع)
بر اساس این روایت، نمی توان گفت که امام موسی بن جعفر(ع) وصیت به عدم ازدواج کرده بلکه وصیت کرده که امر ازدواج دخترانش به امام رضا (ع) مربوط است و دیگران حق دخالت ندارند.
علت دوم : از دیدگاه برخی ، خفقان شدید هارونی باعث شد که دختران امام موسی بن جعفر(ع) نتوانند ازدواج کنند و در عصر هارون خفقان و استبداد و ستم به جایی رسید که کسی جرأت نداشت به خانه امام موسی بن جعفر رفت و آمد کند . اگر کسی نتواند به خانه امام رفت و آمد داشته باشد، به طور یقین نمی تواند خیال دامادی آن حضرت را در سر بپروراند. (زندگانی کریمه اهلبیت ، مهدی پور، نشر حاذق، 1380 ، چاپ اول، ص 150)
اگر بخواهیم این مسأله را بیشتر توضیح بدهیم باید بگوییم که هارون می خواست کاری کند که نسل امام موسی بن جعفر کم گردد و یکی از راه های این، جلوگیری از ازدواج زنان و دختران این خاندان است و بطور طبیعی اگر دختران و زنان شوهر نکنند، نسل آل علی(ع) کم می گردد و کمی این نسل برای دستگاه خلافت بسیار مطلوب بود و علت کشتار آن همه سادات هم می تواند همین باشد که این نسل بر افتد.
علت سوم : درباره کفویت گفتنی است؛ کفو و هم شأن بودن به معنای هم درجه و همسان بودن در مقامات معنوی نیست؛ بلکه کفو این است که زن و شوهر در کمالات معنوی و صفات درونی ضد هم نباشند. به عنوان مثال، هر دو مسلمان باشند، هر دو معتقد به امامت امامان معصوم باشند و هر دو انقلابی و شجاع باشند. اگر یکی مسلمان و دیگری کافر باشد، کفو نیستند. اگر یکی به حقانیت راه امام حسین(ع) معتقد باشد و یکی نباشد، در این صورت کفو نیستند. اگر زنی دشمن امام علی(ع) باشد و مردی عاشق آن حضرت باشد در این صورت کفو نیستند و اگر به این صورت با هم متضاد باشند نمی توانند با هم ازدواج کنند و اگر ازدواج کنند با هم نمی سازند.
پیامبر با زنان متعددی ازدواج کرد و هیچ کدام از آنها در درجات معنوی به پای آن حضرت نمی رسید. حضرت زینب(س) و عبدالله بن جعفر طیار با هم کفو بودند چون هر دو مسلمان، مؤمن، عاشق پیامبر، عاشق امام علی(ع) و عاشق امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) بودند و هیچ گونه تضادی بینشان نبود و اگر او با زینب کبری کفو نبود اجازه رفتن به کربلا نمی داد و اجازه نمی داد دو پسرش در کربلا به شهادت برسند و علت ازدواج نکردن دختران حضرت امام موسی بن جعفر و به خصوص حضرت فاطمه معصومه این بود که جوانان و مردان آن زمان از ترس حکومت هارون نمی توانستند با امام موسی بن جعفر علیه السلام خویشاوند بشوند و از این جهت حضرت معصومه کفو نداشت چون خانواده امام موسی بن جعفر(ع) ضد حکومت عباسی بودند و حکومت عباسی هم دشمنان خود را نابود می کردند. به این جهت از ترس حکومت هارون کسی نمی توانست به آنان ئزدیک بشود. برای آگاهی بیشتر درباره فاطمه معصومه(س) می توانید به کتاب زندگانی کریمه اهل بیت، علی اکبر مهدی پور مراجعه کنید.
- [سایر] چرا حضرت معصومه ازدواج نکردند؟
- [سایر] چرا به حضرت معصومه(سلام الله علیها) کریمه اهل بیت می گویند؟
- [سایر] آیا عدم ازدواج حضرت فاطمه معصومه صحت دارد و در صورت صحت علت آن را ذکر فرمایید.
- [سایر] آیا حضرت فاطمه معصومه (س) معصوم هستند؟ مستند روایی آن کدام است؟ در صورت منفی بودن چرا به وی لقب معصومه دادهاند؟
- [سایر] آیا دختران حضرت امام کاظم(ع) بویژه حضرت معصومه(س) ازدواج کرده اند؟ اگر نه چرا؟
- [سایر] آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها از نظر جایگاه معنوی به مقام و شأن و رتبه حضرت مریم سلام الله علیها و حضرت معصومه سلام الله علیها میرسد؟
- [سایر] چرا حضرت معصومه ازدواج نکردند؟ نگوئید چون فردی که هم شأن ایشان باشد پیدا نشد؟ چه اشکلالی داشت با فردی پائین تر از خود ازدواج می کردند و او را به کمال می رساندند؟
- [سایر] زیارت حضرت معصومه ع چه پاداشی دارد؟
- [سایر] زیارت حضرت معصومه س چه پاداشی دارد؟
- [سایر] زیارت حضرت معصومه س چه پاداشی دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله وحید خراسانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه طالق خوانده شود و دو مرد عادل ان را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید زوجتی فاطمه طالق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند ان وکیل باید بگوید زوجه موکلی فاطمه طالق و در صورتی که زن معین باشد ذکر نام او لازم نیست
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه طالق خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد؛ باید بگوید زوجتی فاطمه طالق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید زوجه موکلی فاطمه طالق. و در صورتی که زن معین باشد؛ ذکر نام او لازم نیست.