آیا اطّلاعی در مورد ازدواج حضرت حمزه در دسترس هست، که آیا ایشان ازدواج کردند یا نه؟ آیا همسر و فرزند نداشت؟ زیرا پس از جنگ احد، نقل شده که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که عمویم کسی را ندارد که برایش سوگواری کند. پاسخ: در منابع آمده است که رسول خدا سال هفتم هجرت برای حج وارد شهر مکه شد . پس از انجام حج آن حضرت آماده شد که از مکه خارج شود. در این حال، دختر حمزه او را صدا کرد : عمو عمو و پشت سر پیامبر به راه افتاد. علی علیه السلام دختر حمزه را آورد و به حضرت زهرا فرمود: این دختر عموی توست که بسیار جایگاه بلندی دارد. سپس حضرت علی او را با خود راهی ساخت. بین علی علیه السلام , جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه برای سرپرستی دختر حمزه ، بحث شد و هر کدام می خواستند او را نزد خود پرورش دهند. علی ( ع ) فرمود : من او را آورده ام و او دختر عموی من است پس باید من از او سرپرستی کنم. جعفر گفت : او دختر عموی من است و خاله او همسر من است ، پس بر من سزاوار تر است که او را تحت تکفل خود قرار دهم. زید گفت : او پسر برادر من است پس باید پرورشش با من باشد. هر سه نزد رسول ا لله رفتند تا او داوری کند. حضرت او را به جعفر سپرد و فرمود: خاله در حکم مادر است. سپس رسول الله به علی ( ع ) فرمود: تو از من و من از توام و به جعفر فرمود: ( تو از لحاظ شباهت ظاهری و اخلاقی بسیار به من شبیه هستی ) و به زید فرمود: تو برادر ما و دوست ویاور ما هستی) . [1]. این دختر عماره نام داشت و مادرش سلمی بنت عمیس بود . حضرت علی در مکه از پیامبرپرسیده بود : آیا دختر عمویمان حمزه را بین مشرکین تنها و یتیم رها کنیم؟ حضرت رسول ، علی (ع) را از آوردن دختر حمزه نهی نکرد. علی نیز دختر حمزه را با خود از مکه خارج کرد.[2] به دنبال این جریان ، زید به سخن آمده و درخواست سرپرستی او را نموده و خود را سزاوراترین به این کار معرفی کرد. بعضی اسم این دختر را ( امة الله ) , بعضی ( ام ابیها) و بعضی ( امامه ) گفته اند. [3] مقریزی می گوید: این مجادله ها هنگامی بود که به مدینه نزدیک شدند. اما حضرت علی به ایشان گفت: من او را از دست مشرکان نجات دادم و نسب شما نسبت به او، از فامیلی و خویشاوندی من نسبت به او بالاتر نیست[4]. گفت شده رسول الله دختر حمزه به ازدواج سلمه بن ابی سلمه درآورد . سلمه بن ابی سلمه پسر ام سلمه همسر پیامبر از پدرش، ابی سلمه بود.[5] ابن حجر آورده است: سرپرستی دختر تا هنگامی که جعفر زنده بود با او بود . پس از شهادت جعفر او وصیت کرد که دختر را به علی (ع) بسپارند. دختر حمزه مدتی نزد حضرت علی بود تا آنگاه که به سن بلوغ رسید . [6]. شیخ طوسی و ابن عبدالبر و ابن اثیر آورده اند که خوله دختر ثامر انصاری همسر حمزه است و از زنان صحابی رسول خدا و راوی حدیث از آن حضرت است.( ریاحین الشریعه ج 3 ص 408) این می رساند که حمزه همسر دیگری به نام خوله هم داشت . کنیه حمزه را ابو عماره و ابو یعلی گفته اند .. ( دائره المعارف تشیع ج 6 ص 520 )این می رساند که حمزه پسری به نام یعلی داشته است . ----------------------------------------------------------------------------------------------------- [1] - ترجمه آزاد از : البدایة و النهایة ،ابن کثیر، بیروت : دارالفکر ، 1407، ج 4 ص 234.تاریخ الاسلام ، ذهبی ج 2 ، ص 467 ؛ سبل الهدی ،صالحی شامی ج 15 ص 196 ؛ بهجة المحافل و بغیة الاماثل ج1 ص 379 ؛ مسند احمد ، ج 1 ص 115 ؛صحیح بخاری ، بخاری ،دارالفکر ، 1401، ج 3 ص [2] - اسدالغابة،ابن اثیر، بیروت : دارالفکر ، 1409، ج 6 199 1[3] - انساب الاشراف ،بلاذری، تحقیق محمد حمیدالله ، مصر: دار المعارف، ج 4 ص 283 [4] - امتاع الاسماء، مقریزی، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی ، بیروت : دارالکتب العلمیه ، چاپ اول ، 1420،ج 1 ص 333 [5] - دلائل النبوة ، بیهقی ،تحقیق عبدالمعطی ، قلعجی ، بیروت: دارالکتب العلمیه ، چاپ اول ، 1405، ج 4 ص 340 . [6] - فتح الباری ، ابن حجر ، بیروت : دارالمعرفه ، بی تا ، ج 7 ص 391. [2] - اسدالغابة،ابن اثیر، بیروت : دارالفکر ، 1409، ج 6 ص 199 [3] - انساب الاشراف ،بلاذری، تحقیق محمد حمیدالله ، مصر: دار المعارف، ج 4 ص 283 [4] - امتاع الاسماء، مقریزی، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی ، بیروت : دارالکتب العلمیه ، چاپ اول ، 1420،ج 1 ص 333 . [5] - دلائل النبوة ، بیهقی ،تحقیق عبدالمعطی ، قلعجی ، بیروت: دارالکتب العلمیه ، چاپ اول ، 1405، ج 4 ص 340 . [6] - فتح الباری ، ابن حجر ، بیروت : دارالمعرفه ، بی تا ، ج 7 ص 391.
آیا اطّلاعی در مورد ازدواج حضرت حمزه در دسترس هست، که آیا ایشان ازدواج کردند یا نه؟ آیا همسر و فرزند نداشت؟ زیرا پس از جنگ احد، نقل شده که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که عمویم کسی را ندارد که برایش سوگواری کند.
آیا اطّلاعی در مورد ازدواج حضرت حمزه در دسترس هست، که آیا ایشان ازدواج کردند یا نه؟ آیا همسر و فرزند نداشت؟ زیرا پس از جنگ احد، نقل شده که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که عمویم کسی را ندارد که برایش سوگواری کند.
پاسخ: در منابع آمده است که رسول خدا سال هفتم هجرت برای حج وارد شهر مکه شد . پس از انجام حج آن حضرت آماده شد که از مکه خارج شود. در این حال، دختر حمزه او را صدا کرد : عمو عمو و پشت سر پیامبر به راه افتاد. علی علیه السلام دختر حمزه را آورد و به حضرت زهرا فرمود: این دختر عموی توست که بسیار جایگاه بلندی دارد. سپس حضرت علی او را با خود راهی ساخت. بین علی علیه السلام , جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه برای سرپرستی دختر حمزه ، بحث شد و هر کدام می خواستند او را نزد خود پرورش دهند. علی ( ع ) فرمود : من او را آورده ام و او دختر عموی من است پس باید من از او سرپرستی کنم. جعفر گفت : او دختر عموی من است و خاله او همسر من است ، پس بر من سزاوار تر است که او را تحت تکفل خود قرار دهم. زید گفت : او پسر برادر من است پس باید پرورشش با من باشد. هر سه نزد رسول ا لله رفتند تا او داوری کند. حضرت او را به جعفر سپرد و فرمود: خاله در حکم مادر است. سپس رسول الله به علی ( ع ) فرمود: تو از من و من از توام و به جعفر فرمود: ( تو از لحاظ شباهت ظاهری و اخلاقی بسیار به من شبیه هستی ) و به زید فرمود: تو برادر ما و دوست ویاور ما هستی) . [1]. این دختر عماره نام داشت و مادرش سلمی بنت عمیس بود . حضرت علی در مکه از پیامبرپرسیده بود : آیا دختر عمویمان حمزه را بین مشرکین تنها و یتیم رها کنیم؟ حضرت رسول ، علی (ع) را از آوردن دختر حمزه نهی نکرد. علی نیز دختر حمزه را با خود از مکه خارج کرد.[2] به دنبال این جریان ، زید به سخن آمده و درخواست سرپرستی او را نموده و خود را سزاوراترین به این کار معرفی کرد. بعضی اسم این دختر را ( امة الله ) , بعضی ( ام ابیها) و بعضی ( امامه ) گفته اند. [3] مقریزی می گوید: این مجادله ها هنگامی بود که به مدینه نزدیک شدند. اما حضرت علی به ایشان گفت: من او را از دست مشرکان نجات دادم و نسب شما نسبت به او، از فامیلی و خویشاوندی من نسبت به او بالاتر نیست[4]. گفت شده رسول الله دختر حمزه به ازدواج سلمه بن ابی سلمه درآورد . سلمه بن ابی سلمه پسر ام سلمه همسر پیامبر از پدرش، ابی سلمه بود.[5] ابن حجر آورده است: سرپرستی دختر تا هنگامی که جعفر زنده بود با او بود . پس از شهادت جعفر او وصیت کرد که دختر را به علی (ع) بسپارند. دختر حمزه مدتی نزد حضرت علی بود تا آنگاه که به سن بلوغ رسید . [6].
شیخ طوسی و ابن عبدالبر و ابن اثیر آورده اند که خوله دختر ثامر انصاری همسر حمزه است و از زنان صحابی رسول خدا و راوی حدیث از آن حضرت است.( ریاحین الشریعه ج 3 ص 408) این می رساند که حمزه همسر دیگری به نام خوله هم داشت .
کنیه حمزه را ابو عماره و ابو یعلی گفته اند .. ( دائره المعارف تشیع ج 6 ص 520 )این می رساند که حمزه پسری به نام یعلی داشته است .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
[1] - ترجمه آزاد از : البدایة و النهایة ،ابن کثیر، بیروت : دارالفکر ، 1407، ج 4 ص 234.تاریخ الاسلام ، ذهبی ج 2 ، ص 467 ؛ سبل الهدی ،صالحی شامی ج 15 ص 196 ؛ بهجة المحافل و بغیة الاماثل ج1 ص 379 ؛ مسند احمد ، ج 1 ص 115 ؛صحیح بخاری ، بخاری ،دارالفکر ، 1401، ج 3 ص [2] - اسدالغابة،ابن اثیر، بیروت : دارالفکر ، 1409، ج 6 199 1[3] - انساب الاشراف ،بلاذری، تحقیق محمد حمیدالله ، مصر: دار المعارف، ج 4 ص 283 [4] - امتاع الاسماء، مقریزی، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی ، بیروت : دارالکتب العلمیه ، چاپ اول ، 1420،ج 1 ص 333 [5] - دلائل النبوة ، بیهقی ،تحقیق عبدالمعطی ، قلعجی ، بیروت: دارالکتب العلمیه ، چاپ اول ، 1405، ج 4 ص 340 . [6] - فتح الباری ، ابن حجر ، بیروت : دارالمعرفه ، بی تا ، ج 7 ص 391.
[2] - اسدالغابة،ابن اثیر، بیروت : دارالفکر ، 1409، ج 6 ص 199
[3] - انساب الاشراف ،بلاذری، تحقیق محمد حمیدالله ، مصر: دار المعارف، ج 4 ص 283
[4] - امتاع الاسماء، مقریزی، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی ، بیروت : دارالکتب العلمیه ، چاپ اول ، 1420،ج 1 ص 333 .
[5] - دلائل النبوة ، بیهقی ،تحقیق عبدالمعطی ، قلعجی ، بیروت: دارالکتب العلمیه ، چاپ اول ، 1405، ج 4 ص 340 .
[6] - فتح الباری ، ابن حجر ، بیروت : دارالمعرفه ، بی تا ، ج 7 ص 391.
- [سایر] آیا اطّلاعی در مورد ازدواج حضرت حمزه در دسترس هست، که آیا ایشان ازدواج کردند یا نه؟ آیا همسر و فرزند نداشت؟ زیرا پس از جنگ احد، نقل شده که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که عمویم کسی را ندارد که برایش سوگواری کند.
- [سایر] حضرت خدیجه(سلام الله علیها) چند فرزند داشته اند؟آیا عثمان داماد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است؟
- [سایر] رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – در عظمت مقام شوهر چه فرمودند؟
- [سایر] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تشویق به نوشتن دانش چه فرمودند؟
- [سایر] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) در مذمت فقر چه فرمودند؟
- [سایر] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در وصف برنج چه فرمودند؟
- [سایر] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چه سفارش هایی درباره ی قرآن فرمودند؟
- [سایر] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در عظمت مقام شعر چه فرمودند؟
- [سایر] چرا حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) به دخترش اجازه داد تا با عثمان ازدواج کند؟
- [سایر] در جنگ بدر چرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعداد زیادی از دشمن را کشت؟
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله خوئی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، و همچنین غلاة (یعنی آنهایی که یکی از ائمه علیهم السلام را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه علیم السلام اظهار دشمنی مینمایند) نجساند، و همچنین است کسی که به نبوت یا یکی از ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است منکر شود. و أما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) را قبول ندارند نیز بنابر مشهور نجس میباشند. و این قول موافق احتیاط است، پس اجتناب از آنها نیز لازم است.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید، مستحب است بایستد و بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید، مستحب است بعد از رکوع قضا کند و اگر در سجده یادش بیاید مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید. ترجمه نماز 1 - ترجمه سوره حمد (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم)؛ یعنی ابتدا میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر رحم میکند و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید. (الحَمْدُ للَّهِ ربِّ العالَمین)؛ یعنی ثنا مخصوص خداوند است که پروردگار همه موجودات است. (الرَّحْمنِ الرَّحیم)؛ یعنی در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند. (مالکِ یَوْمِ الدینِ)؛ یعنی صاحب اختیار روز قیامت است. (إیّاک نَعْبُدُ وإیاک نَسْتَعین)؛ یعنی فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو کمک میخواهیم. (اهْدنا الصِّراطَ المُسْتَقیم)؛ یعنی هدایت کن ما را به راه راست (که آن دین اسلام است). (صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم)؛ یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند). (غَیْرِ الْمَغْضُوبَ عَلَیْهِم وَ لا الضَّالِّین)؛ یعنی نه کسانی که بر ایشان غضب شده و نه گمراهان. 2 - ترجمه سوره (قل هو اللَّه احد) (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم) (قُلْ هو اللَّه أَحَد)؛ یعنی بگو (ای محمد صلی الله علیه و آله ) که خداوند، خداییست یگانه. (اَللَّهُ الصَّمَد)؛ یعنی خدایی که از تمام موجودات بینیاز است. (لَمْ یَلِدْ وَ لَمَ یُولَد)؛ یعنی فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. (وَ لَمْ یَکُنْ لَه کُفُواً اَحَد)؛ یعنی هیچ کس از مخلوقات مثل او نیست. 3 - ترجمه ذکر رکوع و سجود و ذکرهایی که بعد از آنها مستحب است: (سُبحانَ ربِّیَ العظیمِ وبِحَمْدِهِ)؛ یعنی پروردگار بزرگم را از هر عیب و نقصی پاک و منزه میخوانم و مشغول ستایش او هستم. (سُبحانَ ربِّیَ الأعْلی وبِحَمْدِهِ)؛ یعنی پروردگارم را که از هر کس بالاتر است، از هر عیب و نقصی پاک و منزه میخوانم و مشغول ستایش او هستم. (سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ)؛ یعنی خداوند بشنود و بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش میکند. (أسْتَغْفِرُ اللَّهَ ربّی وأتوبُ إلیهِ)؛ یعنی طلب آمرزش و مغفرت میکنم از خداوند که پروردگار من است و توبه کرده، به سوی او باز میگردم. (بحولِ اللَّهِ وقُوَّتِهِ أقومُ وأَقْعُدُ)؛ یعنی به یاری خدای متعال و قوه او برمیخیزم و مینشینم. 4 - ترجمه قنوت (لا إِلهَ إلّا اللَّهُ الحلیمُ الکَریمُ)؛ یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر (اللَّه) (خداوند یکتای بیهمتا) که بردبار و بزرگوار است. (لا إِلهَ إلّا اللَّهُ العَلِیُّ العَظِیمُ)؛ یعنی نیست خدایی سزاوار پرستش مگر (اللَّه) که بلند مرتبه و بزرگ است. (سُبحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ ورَبِّ الأرضینَ السَّبْعِ)؛ یعنی پاک و منزه است خداوند که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است. (وما فیهِنَّ وما بَیْنَهُنَّ ورَبِّ العَرْشِ العَظیم)؛ یعنی پروردگار هر چه در آسمانها و زمینها و مابین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است. (وَالحمدُ للَّهِ ربِّ العالَمینَ) یعنی حمد و ثنا مخصوص خداوند است که پروردگار تمام موجودات است. 5 - ترجمه تسبیحات اربعه (سُبْحانَ اللَّهِ و الحَمْدُ للَّهِ ولا إله إلّا اللَّه و اللَّه أکبر)؛ یعنی پاک و منزه است (اللَّه) و ثنا مخصوص (اللَّه) است و نیست خدایی سزاوار پرستش مگر (اللَّه) و بزرگتر است (اللَّه) از این که به وصف آید. 6 - ترجمه تشهد و سلام (اَلحَمْدُ للَّهِ أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَه)؛ یعنی ستایش مخصوص (اللَّه) است و شهادت میدهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر (اللَّه) که یگانه است و شریک ندارد. (وَأَشْهَدُ أَنَّ محمّداً عَبْدُهُ ورَسُولُهُ)؛ یعنی شهادت میدهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده او است (اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ محمَّد)؛ یعنی خدایا رحمت فرست بر محمد و آل محمد. (وتَقبَّلْ شَفاعَتَهُ وارْفَعْ دَرَجَتهُ)؛ یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را (نزد خود) بلند کن. (السّلامُ علیکَ أیّها النَّبیُّ ورحمةُ اللَّه وبرکاتُهُ)؛ یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد (السّلامُ عَلَیْنا وعلی عِبادِ اللَّهِ الصّالحینَ)؛ یعنی سلام از خداوند عالم بر ما نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السّلامُ عَلَیْکُمْ ورحمةُ اللَّه وبرکاتُهُ)؛ یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد. تعقیب نماز
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [آیت الله مظاهری] خوب است قبر را به اندازه قد انسان متوسّط گود کنند و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا میروند و نیز جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کمکم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوّم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوّم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای روی قبر بگیرند و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک، زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت برنگردد و پیش از آنکه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان). یعنی (بشنو و بفهم ای فلان فرزند فلان) و به جای فلان اسم میّت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَبْنَ عَلِیٍّ). پس از آن بگویند: (هَلْ اَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداًصلی الله علیه وآله وسلم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَّبیّینَ وَ خاتَمُ المُرْسَلینَ وَ اَنَّ عَلِیّاً اَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَ سَیِّدُ الْوَصِیّینَ وَ اِمامٌ اِفْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالَمینَ وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ عَلیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْقائِمَ الحُجَّةَ الْمَهْدِیَّ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ و حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ اَجْمَعین وَ اَئِمَّتُکَ اَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ).(1) و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: (اِذا اَتاکَ الْمَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ و عَنْ نَبِیِّکَ وَ عَنْ دینِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ وَ قُلْ فی جَوابِهِما اَللَّهُ رَبّی وَ مُحَمَّدٌ 6 نَبِیّی وَ الْاِسلامُ دینی وَ الْقُرانُ کِتابی وَ الْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَ أَمیرُالمُؤْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ اَبیطالِبٍ اِمامی وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُجْتَبی اِمامی وَ الحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا اِمامی وَ عَلِیٌّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامی و مُحَمَّدٌ الْباقِرُ اِمامی وَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ اِمامی، وَ مُوسَی الکاظِمُ اِمامی، وَ عَلِیٌّ الرِّضا اِمامی، وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامی، وَ عَلِیٌّ الْهادی اِمامی وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَریُّ اِمامی وَ الْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ اِمامی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعین اَئِمَّتی وَ سادَتی وَ قادَتی وَ شُفَعائی بِهِمْ اَتَوَلّی وَ مِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَبْنَ فَلانٍ).(2) و به جای فلان بن فُلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: (اَنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله وسلم نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ أمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ وَ اَوْلادَهُ الْمَعْصُومینَ الْاَئمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ اَلْاَئِمَّةُ وَ اَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌصلی الله علیه وآله وسلم حَقٌّ وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِی الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّراطَ حَقٌّ وَالْمیزانَ حَقٌّ وَ تَطائُرَ الْکُتُبِ حَقٌّ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّارَ حَقٌّ وَ اَنَّ السّاعَةَ اتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ).(3) پس بگوید: (اَفَهِمْتَ یا فُلانُ). یعنی(آیا فهمیدی ای فلان؟) و به جای فلان اسم میّت را بگوید، پس از آن بگوید: (ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ وَ هَداکَ اللَّهُ اِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ).(4) پس بگوید: (اَللَّهُمَّ جافِ الْاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیْکَ وَ لَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اَللَّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ).(5)
- [آیت الله نوری همدانی] اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آنکه به اندازة رکوع خم شود یادش بیاید ، مستحب است بایستد و بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید ، مستحب است بعد از رکوع قضا کند و اگر در سجده یادش بیاید ، مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید . ترجمة نماز 1- ترجمة سورة حمد بسم الله الرحمن الرحیم ، یعنی : ابتدا می کنم به نام خداوندی که در دنیا بر مومن و کافر رحم میکند و در آخرت بر مومن رحم می نماید . الحمدلله رب العالمین یعنی : ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهندة همه موجودات است . الرحمن الرحیم یعنی : در دنیا بر مومن و کافر و در آخرت بر مومن رحم می کند . مالک یوم الدین یعنی : پادشاه وصاحب اختیار روز قیامت است . ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی : فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم . اهدنا الصراط المستقیم یعنی : هدایت کن ما را به راه راست در جزئیات زندگی تا طوری گام بر داریم که از دین اسلام منحرف نشویم . صراط الذین انعمت علیهم یعنی : به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند . غیر المغضوب علیهم و لاالضالین یعنی : نه به راه کسانی که غضب کرده ای برایشان و نه آن کسانی که گمراهند . 2 – ترجمة سورة قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم . قل هو الله احد یعنی : بگو ای محمد ( ص ) که خداوند ، خدائی است یگانه . الله الصمد یعنی : خدائی که از تمام موجودات بی نیاز است . لم یلد و لم یولد ، فرزند ندارد و فرزند کسی نیست . ولم یکن له کفوا احد یعنی : هیچ کس از مخلوقات ، مثل او نیست . 3 – ترجمة ذکر رکوع و سجود و ذکرهائی که بعد از آنها مستحب است . سبحان ربی العظیم و بحمده یعنی : پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم ، سبحان ربی الاعلی و بحمده یعنی : پروردگار من که از همه کس بالاتر می باشد از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم ، سمع الله لمن حمده یعنی : خدا بشنود و بپذیرد ثنای کسی که او را ستایش می کند ، استغفر الله ربی و اتوب الیه یعنی : طلب آمرزش و مغفرت می کنم از خداوندی که پرورش دهندة من است و من به طرف او بازگشت می نمایم بحول الله و قوته اقوم و اقعد یعنی : به یاری خدای متعال و قوة او بر می خیزم و می نشینم . 4 –ترجمة قنوت لا اله الا الله الحلیم الکریم یعنی : نیست خدائی سزاورتر پرستش مگر خدای یکتای بی همتائی که صاحب حلم و کرم است ، لا اله الا الله العلی العظیم یعنی : نیست خدائی سزاوار پرستش مگر خدای یکتای بی همتائی که بلند مرتبه و بزرگ است . سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع یعنی : پاک و منزه است خداوندی که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است . و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم . یعنی : پروردگار هر چیزی است که در آسمانها و زمینها و مابین آنها است و پروردگار عرش بزرگ است . و الحمد لله رب العالمین ، یعنی : حمد وثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهندة تمام موجودات است . 5 – ترجمة تسبیحات اربعه سبحان الله و الحمدلله و لا اله الله و الله اکبر ، یعنی : پاک و منزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص اوست و نیست خدائی سزاوار پرستش ، مگر خدای بی همتا و بزرگتر است از اینکه او را وصف کنند . 6 – ترجمة تشهد و سلام الحمدلله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له ة یعنی : ستایش مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یگانه است و شریک ندارد . واشهد ان محمداً عبده و رسوله ، یعنی : شهادت می دهم که محمد – صلی الله علیه و آله – بندة خدا و فرستادة اوست . اللهم صل علی محمد و آل محمد ، یعنی : خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد . و تقبل شفاعته وارفع درجته یعنی : قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجة آن حضرت را نزد خود بلند کن . اسلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته ،یعنی : سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد . اسلام علینا و علی عبادالله الصالحین ، یعنی سلام از خداوند عالم بر ما نمازگزاران و نمام بندگان خوب او . السلام علیکم و رحمه الله و برکاته ، یعنی : سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مومنین باد تعقیب نماز
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه
- [آیت الله علوی گرگانی] مرسوم در بانکها این است که یک امضأ را نمیخرند ولی اشخاصی هستند که یک امضأ را هم معامله میکنند وچون عموماً این اشخاص وجه میدهند وسفته میگیرند وغالباً بعنوان قرض است و در قرض زیاده ربا است لهذا معاملات مزبور حرام وزیاده ربا است، ولی اگرخواسته باشند معاملهشان صحیح باشد وزیادهای که میگیرند ربا نباشد چند راه دارد، ودو راهش که آسانتر از بقیه است ذکر میشود: 1 - آن که وجه را که میدهد بعنوان معامله منتقل نماید نه بعنوان قرض واستقراض )مثلاً( صد هزار ریال نقد را بفروشد به پانصد دینار عراقی در زمان مشخص آن را تحویل گیرد. 2 - آن که یک جعبه کبریت یا یک طاقه دستمال یا چیز دیگری را بفروشد به ده هزار ریال بشرط این که صد هزار ریال تا مدّتمثلاً یک سال بدون منفعت قرض بدهد و یا این که کسی که قرض گرفته است ومدت آن سر آمده و میخواهد تمدید نماید طلبکار یک جعبه کبریت را به مقروض میفروشد به هزار ریال بشرط این که طلب خود را تا مدّت یک ماه بدون منفعت تمدید نماید واین چارهجویی به این نحو برایتجدید وتمدید مدت بملاحظه این است که جائز نیست ابتدأً در مقابل تجدید یا تمدید مدت طلبکار چیزی از بدهکار بگیرد وتوهّم این که این معامله صوری است زیرا که هیچکس یک جعبه کبریت را که قیمتش یک ریال است به هزار ریال نمیخرد، توهّم بیجایی است زیرا که احدی بدون جهت چنین معاملهای نمیکند اما در صورتی که صد هزار ریال قرض دادن بدون منفعت تا یکسال ضمیمه شود همه میخرند و در این موضوع چند روایت در کتاب وسایل الشیعه ابواب احکام عقود نقل فرمودهاند وما برای رفع شبهه یک روایت از آن را در اینجا نقل مینماییم: شیخ طوسی قدس ا& روحه بسند صحیح از محمّد بن اسحاق بن عمّار که موثق است روایت نموده میگوید به حضرت موسی بن جعفر8 عرض کردم: )وَیَکونُ لی عَلَی الرَّجُلِ دَراهِمُ، فَیَقولُ أخّرْنی بِها وَأنا أرْبَحُکَ فَأَبیعُهُ جُبًَّْ تَقومُ عَلَیَّ بِألْفَ دِرْهَمً بِعَشَرَِْ آلافِ دِرْهَمً أو قالَ: بِعِشْرینَ ألفَاً وَأُؤَخِّرُهُ بِالمالِ؟ قالَ: لا بَأسَ(، ترجمه: من چند درهم از شخصی طلبکارم و آنشخص خواهش میکند او را مهلت دهم و به من منفعتی برساند من جبهای را که قیمتش هزار درهم است به او به ده هزار درهم یا بیست هزار درهم میفروشم وطلب خود را تأخیر میاندازم؟ حضرت فرمودند: عیبی ندارد.