شاگردان امام جواد(ع) چه کسانی بودند؟
شاگردان امام جواد(ع) چه کسانی بودند؟ شمار شاگردان و تربیت یافتگان امام جواد(ع ) در منابع رجالی و تاریخی مختلف ذکر شده است . دانشمند گرانقدر، شیخ طوسی نام 113 نفر از اصحاب و راویان آن حضرت را ذکر کرده است. برخی از تربیت یافته‌گان مکتب امام جواد (ع) را به مناسبت سالروز شهادت آن امام همان تقدیم می‌کند. زمامداران معاصر ائمه علیهم السلام هر چند اجازه نمی دادند که آن بزرگواران به سبک مؤ سسات و سازمانهای آموزشی متداول این زمان ، تشکیلات منسجم و منظّمی برای مسائل آموزشی و تعلیم و تربیت افراد ایجاد کنند؛ زیرا در این صورت با گرایش و جذب مردم به سوی این مشعلهای هدایت و آگاهی آنان از اعمال و کارهای ضدّ اسلامی زمامداران ، حکومت آن غاصبان در معرض خطر جدی قرار می گرفت ؛ امّا گفتار، رفتار و معاشرتهای معمولی آنان با مردم و پاسخگویی به پرسشهای آنان در زمینه های گوناگون ، برای کسانی که با آنان ارتباط داشتند آموزنده ترین کلاس درس بود. دَرِ خانه آنان در هر وقت بر روی دانش پژوهان و کمال جویان بازو محضرشان سرشار از فیض و برکت بود. هر کس هر سؤ الی داشت می توانست مطرح کند و پاسخ قانع کننده آن را بشنود و حتّی با آنان به بحث و مناظره بپردازد. برای امام جواد علیه السلام از سوی دستگاه خلافت شرایطی فراهم شده بود که امکان تماس زیاد مردم با آن حضرت و بهره گیری از محضر پرفیضش مشکل بود. با این حال گروه زیادی از شیفتگان مکتب ولایت ، توفیق درک محضر آن گرامی را پیدا کرده و از خرمن دانشش خوشه ها چیدند. و بسیاری از این تربیت یافتگان با مکتوب کردن علومی که از امام جواد(ع ) آموخته بودند خدمت شایانی به جامعه شیعی کردند. شمار شاگردان و تربیت یافتگان امام جواد(ع ) در منابع رجالی و تاریخی مختلف ذکر شده است . دانشمند گرانقدر، شیخ طوسی نام 113 نفر از اصحاب و راویان آن حضرت را ذکر کرده است که در بین آنان افراد زبده و سرشناسی به چشم می خورد،.(1) از قبیل : احمد بن محمد بن ابی نَصْر بَزَنطی ) که از اصحاب اجماع .(2) است و همگان به فقاهت او اعتراف کرده و مرسلاتش(3) را پذیرفته اند، (احمد بن اسحاق اشعری ) که شیخ و سرور قمّیین بود. (زکریّا بن آدم قمی ) که نزد حضرت رضا و حضرت جواد علیهماالسلام از ارج و مقام والایی برخوردار بود. (عطاردی ) تعداد راویان حضرت را 121 نفر ذکر کرده است .(4) ولی سید محمد کاظم قزوینی اسامی 276 نفر از شاگردان و راویان آن حضرت را با شرح مختصری از زندگی هر یک آورده است ..(5) اینک به معرفی و شرح حال برخی از پرورش یافتگان مکتب امام جواد علیه السلام می پردازیم ..(6) ابراهیم بن محمد هَمْدانی (ابراهیم بن محمد همدانی ).(7) از چهره های برجسته و از اصحاب جلیل القدر و مورد اعتماد امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام بود. وی در عبادت خداوند بسیار کوشا بود و چهل بار حج به جا آورد..(8) ابراهیم از جانب امام جواد(ع ) وکالت داشت و حضرت برای او احترام خاصی قایل بود و از دیگر وکلا و دوستان خود در آن منطقه خواسته بود با او مخالفتی نداشته باشند و از او اطاعت کنند. امام جواد(ع ) در نامه ای به او نوشت : (پولی که فرستاده بودی رسید، خداوند از تو قبول کند و از آنان (که پول دادند) راضی باشد و آنها را در دنیا و آخرت با ما قرار دهد. فلان مقدار دینار و مقداری پوشاک برای تو فرستادم . خداوند در آنها و در همه نعمتهایش بر تو برکت دهد. به (نَضْر)نوشتم و به او امر کردم که از مخالفت با تو دست بکشد و جایگاه تو نزد خودمان را به وی یادآور شدم و به (ایوب ) نیز مشابه آن را نوشتم . همچنین به دوستان هَمْدانی خود نیز نوشتم و از آنان خواستم از تو اطاعت کنند و بدانند که راه همان است که تو به آنان نشان می دهی و جز تو کسی از جانب من (در آن منطقه ) وکالت ندارد..(9) ابراهیم می گوید: در نامه ای به حضرت جواد(ع ) رفتار بدی را که (سمیع )با من داشت متذکر شدم . آن حضرت در پاسخ نوشت : (خداوند در یاری تو نسبت به کسی که به تو ظلم می کند تعجیل فرماید. و از شر او تو را کفایت کند و بشارت باد بر تو به یاری خداوند در آینده نزدیک اِن شاءاللّه و به اجر و پاداش در آخرت . (تو را سفارش می کنم که )بسیار حمد خدا به جا آوردی ..(10) زکریا بن آدم (زکریا بن آدم بن عبداللّه بن سعد اشعری قمی ) از اصحاب بزرگ و والا مقام امام رضا(ع ) و امام جواد(ع ) بود. وی فردی ثقه و وجیه بود.(11) و آن دو امام همام نسبت به او عنایت خاصی داشتند. (عبداللّه بن صلت قمی ) می گوید: در اواخر عمر امام جواد(ع ) خدمت ایشان رسیدم آن حضرت فرمود: (خداوند صفوان بن یحیی ، محمد بن سنان ، زکریا بن آدم و سعد بن سعد را از جانب من جزای خیر دهد چه این که نسبت به من وفادار بودند..(12) وی شخصی مورد اعتماد بود و امام هشتم یکی از اصحاب خود را برای فراگیری معارف دینی نزد او فرستاد. علی بن مسیب می گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم چون راه من دور است و نمی توانم هر زمان که خواستم خدمت شما برسم ، بفرمایید که آگاهیهای لازم دینم را از چه کسی فرا گیرم ؟ امام (ع ) فرمود: از زکریا بن آدم قمی که او بر دین و دنیا امین است . علی بن مسیب گوید: وقتی بازگشتم خدمت زکریا رسیدم و آنچه احتیاج داشتم ، پرسیدم ..(13) (زکریا بن آدم ) در شهر قم وفات یافت و در نزدیکی حرم مطهر دفن شد و مزارش زیارتگاه خاص و عام است . امام جواد علیه السلام پس از وفات زکریا به بعضی از اصحابش نوشت : به یاد آوردم آنچه از قضای الهی بر زکریا جاری شد، رحمت خدا بر او باد روز ولادتش و روز وفاتش و روزی که زنده و مبعوث می گردد. در حالی که عارف به حق بود عمرش را گذرانید و به حق اقرار داشت ، در راه حق مشکلات را برا ی خدا تحمل کرد و به انجام وظیفه و آنچه خدا و رسولش می خواستند قیام نمود. رحمت خدا بر او باد که از دنیا رفت در حالی که نه پیمان شکست و نه آن را تبدیل نمود. خدا او را مطابق نیتش جزا دهد و بهترین آرزویش را به وی عطا کند..(14) *عبد العظیم حسنی او ابوالقاسم عبد العظیم بن عبداللّه بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب (ع ) است . شرح حال مختصر او را (صاحب بن عباد) در جواب شخصی که از حسب و نسب و اعتقادات حضرت عبدالعظیم سؤ ال کرده بود چنین نوشته است : او فردی با تقوی ، پرهیزکار و دارای دین صحیح و عبادتی کامل بود و در امانتداری ، صداقت و درستکاری شهرت داشت . حضرت عبدالعظیم ، به مسائل دین آگاه بود و حقایق اسلام را به خوبی درک می کرد، به توحید و عدل پروردگار که از شرایط اعتقادی هر مسلمانی است اعتقاد راسخی داشت . وی احادیث بسیاری از امام جواد و امام هادی علیهما السلام نقل کرده و آن دو امام بزرگوار نامه ها و پیامهائی به او ارسال داشته اند. او از برخی از اصحاب موسی بن جعفر و امام رضا(ع ) نیز احادیثی نقل کرده است . حضرت عبدالعظیم (ع ) دارای کتابها و تاءلیفاتی نیز بوده که یکی از آنها کتاب (روز و شب ) است . و افراد بزرگ و دانشمندی مانند: احمد بن ابی عبداللّه برقی ، احمد بن محمد بن خالد و ابوتراب رویانی ، از او حدیث نقل می کرده اند. او از حکومت زمان خود وحشت داشت و مورد تهدید بود؛ از این رو وطن خود را ترک کرد و به طور ناشناس از این شهر به آن شهر می رفت تا آن که وارد (شهر ری ) شد و در محله (ساربانان ) در خانه یکی از شیعیان در (کوی بردگان ) ساکن گردید و به عبادت پروردگار مشغول شد. وی ، روزها را در (سردابِ) خانه به سر می برد و روزه می گرفت و شبها رابه نماز و مناجات می گذراند. گاهی به صورت ناشناس از خانه بیرون می آمد و قبری را که اکنون مقابل قبراوست زیارت می کرد، عبدالعظیم می گفت : این قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر (ع ) است . طولی نکشید که شیعیان و دوستداران اهل بیت با او به عنوان عالم به احادیث اهل بیت آشنا شدند و ارتباط برقرار کردند و از علم و دانش او بهره می گرفتند. یکی از شیعیان رسول خدا(ص ) را در خواب دید. آن حضرت به او فرمود: به زودی مردی از خاندان من ، در (محله ساربانان ) از دنیا خواهد رفت و در باغ (عبد الجبّار) نزدیک درخت سیبی به خاک سپرده خواهد شد! آن مرد برای خرید باغ نزد صاحب آن رفت و جریان خواب خود را نقل کرد. او گفت من هم چنین خوابی دیده ام و تصمیم دارم باغ را وقف کنم تا شیعیان اموات خود را در آن دفن کنند. سرانجام حضرت عبدالعظیم از دنیا رفت و در آن باغ که اکنون بقعه و بارگاه وی قرار دارد، به خاک سپرده شد..(15) شیعیان زمانی که حضرت عبدالعظیم را برای غسل آماده می کردند، در جیب او ورقه ای را دیدند که در آن نسب خود را معرفی کرده بود..(16) یکی از مراحل حساس و درخشان زندگی حضرت عبدالعظیم (ع )، عرضه کردن عقاید دینی خود به محضر امام هادی (ع ) است . که از یک طرف صفا و صداقت او را ابراز می دارد و از طرف دیگر نشانه دینداری واقعی و احساس مسؤ ولیتی است که وی در پرتو علم و دانش خود، به اهمیت آن پی برده است و می تواند به عنوان یک درس آموزنده و سرمشق سازنده ای مورد متابعت و پیروی قرار گیرد. حضرت عبدالعظیم می گوید: خدمت مولایم امام هادی (ع ) رسیدم . آن حضرت فرمود: مرحبا، خوش آمدی تو از دوستان واقعی ما هستی ، عرض کردم ای فرزند پیامبر، دوست دارم عقاید دینی خودم را خدمت شما بیان کنم ، تا چنانچه مورد قبول شما باشد، بر آن استوار بمانم و بتوانم بدین وسیله به ملاقات پروردگارم برسم . امام هادی (ع ) فرمود: بیان کن . وی عقاید خود را درباره خدا، پیامبر، امامت ، معراج و قبر و قیامت بیان داشت و گفت : پس از عقیده به ولایت و امامت ، احکام واجب الهی ، نماز، زکات ، روزه ، حج ، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است . امام هادی (ع ) فرمود: (ای ابوالقاسم ، به خدا سوگند، اعتقاداتی که عرضه داشتی ، مبانی واقعی دین الهی است که خداوند برای بندگان خود برگزیده و از آن خشنود می شود. بنابراین ، بر این عقاید استوار و ثابت قدم باش ، زیرا خداوند در این راه تو را در دنیا و آخرت ، پایدار و جاویدان می گرداند..(17) از این رو امام هادی (ع ) آگاهی دینی او را مورد تاءیید قرار می داد و اصحاب را در ناحیه ری برای آموختن مسائل دینی به او ارجاع می داد. (ابوتراب رویانی ) می گوید: اباحماد رازی می گفت : در سامراء خدمت امام هادی (ع ) رسیدم و مسائلی از حلال و حرام را پرسیدم ، آن حضرت نیز پاسخ گفت ؛ هنگام خداحافظی فرمود: یا حَمّاد اِذا اَشْکَلَ عَلَیْکَ شَیْءٌ مِنْ اُمُورِ دینِکَ بِناحِیَتِکَ، فَسَلْ عَنْ عَبْدُ الْعَظیمِ الْحَسَنی ).(18) هرگاه در مسائل دینی خود در آن ناحیه به مشکلی برخورد کردی ، حکم آن را از عبدالعظیم حسنی سؤ ال کن . درباره فضیلت زیارت قبر او نیز امام هادی (ع ) به یکی از شیعیان اهل ری فرمود: اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شماست زیارت کنی مانند آن است که قبر امام حسین (ع ) را زیارت کرده ای ..(19) علی بن مهزیار (علی بن مهزیار اهوازی ) از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام بود..(20) وی از شیعیان بلند مرتبه ، مورد اعتماد و از فقهای اصحاب است . علیّ نزد امام جواد علیه السلام مقام و منزلت والایی داشت ، از وکلا و یاران خاص آن حضرت بود و در مکتب تربیتی اش به حدّی از رشد و کمال رسید که در نامه امام جواد علیه السلام به (علیّ بن مهزیار) آمده است : ای علی ! خداوند به تو پاداشی نیکو عطا فرماید و تو را در بهشت خویش جای دهد ... من تو را در خیر خواهی و اطاعت و خدمت و احترام و آنچه که بر تو واجب است آزمودم . اگر بگویم هیچ کس را چون تو نیافتم ، امید آن دارم که در این ادّعا راستگو باشم ... مقام و منزلت و خدمات تو در گرما و سرما و در طول شب و روز بر من پوشیده نیست . از خدا می خواهم هنگامی که همه مردم را در قیامت جمع می کند، تو را به رحمت ویژه خود اختصاص دهد؛ چندان که مورد غبطه و حسرت دیگران واقع شوی )..(21) امام جواد علیه السلام در نامه دیگری به او می نویسد: (نمی دانی که خداوند چگونه تو را نزد من عزیز کرده است ، چه بسیار که تو را به اسم و نسب دعا می کنم و به تو بسیار عنایت و محبت دارم و می دانم تو در چه پایه ای از ایمان هستی . خداوند برتر از آنچه هستی برای تو مستدام گرداند و به جهت رضایت من از تو راضی گردد و تو را به آرزویت برساند و به رحمتش ، فردوس اعلی را برای تو برگزیند. خداوند شنونده دعاست ، (از او می خواهم ) تو را سرپرستی و حفاظت فرماید و به رحمتش هر بدی را از تو دور گرداند..(22) علی بن مهزیار روایات بسیاری را از سه امام بزرگوار نقل کرده و سی و سه جلد کتاب در موضوعات مختلف تاءلیف کرده است ..(23) او در مباحثات و مناظرات علمی با مخالفان نیز شرکت می کرد. نجاشی می نویسد: او با (علی بن اسباط) که فطحی مذهب بود، رسایلی رد و بدل کرده و آن دو در این باره به امام جواد علیه السلام رجوع کردند و (علی بن اسباط) از عقیده نادرست خود دست برداشت ..(24) (علی بن مهزیار) بسیار عبادت می کرد و سجده های طولانی داشت . یوسف بن سخت بصری می گوید: (او زمانی که خورشید طلوع می کرد سر بر سجده می گذاشت و تا وقتی که هزار نفر از برادران ایمانی را دعا نمی کرد و آنچه برای خود خواسته بود برای آنان نمی خواست سر از سجده برنمی داشت . از این رو پیشانی اش از بسیاری سجده پینه بسته بود..(25) حسن بن سعید حسن بن سعید اهوازی از بزرگان اصحاب امام جواد(ع ) و از معتمدان شیعه بود. او با همکاری برادرش حسین بن سعید که او نیز از اصحاب و یاران حضرت جواد علیه السلام بود سی جلد کتاب در موضوعات فقهی ، اعتقادی و کلامی نوشت . حسن از داناترین افراد اهل زمان خود به فقه ، آثار، مناقب و دیگر علوم شیعی بود. او واسطه در هدایت و آشنایی اسحاق بن ابراهیم حُضینی ، علی بن ریّان ، عبداللّه بن محمد حضینی ، و علی بن مهزیار با امام هشتم علیه السلام بود. در کتب روایی شیعه احادیث فراوان از او و برادرش نقل شده است ..(27) محمد بن اسماعیل (محمد بن اسماعیل بن بزیع ) که مردی پارسا و نیکوکار و درست کردار و مورد اعتماد همگان بود. و توفیق درک محضر سه نفر از امامان (امام کاظم ، امام رضا و امام جواد علیهم السلام ) را پیدا کرد..(28) وی هر چند از وزرای دربار عباسی بود، ولی همچون (علی بن یقطین ) سنگردار و پناهگاه استواری برای شیعیان و ستمدیدگان به شمار می آمد و در دفع ظلم و ستم از آنان می کوشید..(29) (محمد بن احمدبن یحیی ) می گوید: من در (فَیْد).(30) بودم ، (محمدبن علیّ بن بِلال ) بر من گذشت و گفت : بیا به زیارت قبر (محمد بن اسماعیل بَزیع ) برویم . چون بدانجا رفتیم ، او بر بالای سر محمّد و رو به قبله در حالی که قبر را در پیش روی خود داشت نشست و گفت : صاحب این قبر به من خبر داد که ابو جعفر علیه السلام فرمود: کسی که به زیارت قبر برادر مؤ منش برود و کنار قبر او رو به قبله بنشیند و دست خود را بر قبر بگذارد و هفت بار سوره (اِنّا اَنْزَلناهُ فِی لَیْلَةِ الَقْدرِ) را بخواند از وحشت و هراس روز قیامت در امان خواهد بود)..(31) (محمدبن اسماعیل ) می گوید: (از ابوجعفر علیه السلام تقاضای پیراهنی کردم تا آن را کفن خویش سازم . امام علیه السلام پیراهنی فرستاد و دستور داد که تکمه هایش را بِکَنم )..(32) منابع: 1 - 111 نفر مرد و دو نفر زن . برای آگاهی از مشخّصات آنان به رجال شیخ طوسی ، ص 397 409 رجوع کنید. 2 - اصحاب اجماع به کسانی گفته می شود که همه فقها و دانشمندان نسبت به صحّت و درستی آنچه که آنان روایت کرده اند اتّفاق نظر دارند. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به : اختیار معرفة الرجال ، معروف به رجال کشی ، جزء 6 ، ص 556 . 3 - حدیث مرسل به حدیثی گفته می شود که کسی که خود حدیث را از پیامبر(ص ) یا امام (ع ) نشنیده بدون وساطتِ صحابی از معصوم (ع ) نقل کند. به عبارت دیگر، حدیثی که آخرین راوی آن مذکور نباشد (ر . ک . الدّرایة فی علم مصطلح الحدیث ، شهید ثانی ، ص 47 ). 4 - ر .ک . مسند الامام الجواد ، ص 249 333 . 5 - ر . ک . الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 95 381 . 6 - لازم به توضیح است که چون امام جواد(ع ) 25 سال بیشتر عمر نکرد، غالب اصحاب آن حضرت از اصحاب پدر بزرگوارش یا فرزندش امام هادی علیه السلام نیز بوده اند. 7 - هَمْدان نام قبیله ای از قبایل یمن است . انتساب او به این قبیله است و یا از شهر هَمَدان ایران که مرحوم قزوینی قول دوم را ترجیح می دهد (ر . ک . الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 101) . 8 - الامام الجواد من المهد الی اللحد ، 101 . 9 - تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 32 33 . 10 - تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 32 . 11 - رجال نجاشی ، ص 174 . 12 - معجم رجال الحدیث ، ج 7 ، ص 271 . 13 - همان ، ص 272 . 14 - تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 447 و الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 189 . 15 - مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 669 و سفینة البحار ، ج 2 ، ص 121 . 16 - رجال نجاشی ، ص 248 . 17 - ر . ک . کمال الدین و تمام النعمه ، صدوق ، ج 2 ، باب 37 ، ص 379 . 18 - معجم رجال الحدیث ، خویی ، ج 10 ، ص 48 و مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 613 . 19 - تنقیح المقال ، ج 2 ، ص 157 . 20 - برخی علی بن مهزیار را جزو کسانی شمرده اند که در دوران غیبت به محضر امام زمان (ع ) رسیده است . علامه مجلسی چند وجه ذکر می کند که ملاقات کننده علی بن ابراهیم بن مهزیار پسر برادر علی بن مهزیار است ولی صاحب تنقیح این را نمی پذیرد (ر . ک . تنقیح المقال ، ج 2 ، ص 312 ). علامه مجلسی چند وجه ذکر می کند که ملاقات کننده علی بن ابراهیم بن مهزیار پسر برادر علی بن مهزیار است ولی صاحب تنقیح این را نمی پذیرد (ر . ک . تنقیح المقال ، ج 2 ، ص 312 ). 21 - بحار الانوار ، ج 50 ، ص 105 . 22 - تنقیح المقال ، ج 2 ، ص 311 و الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 273 . 23 - الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 270 271 و رجال نجاشی ، ص 253 . 24 - رجال نجاشی ، ص 252 . 25 - معجم رجال الحدیث ، ج 12 ، ص 195 . 26 - تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 228 و الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 133 134 . 27 - ر . ک . تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 282 و 329 . 28 - ر. ک رجال نجاشی ، ص 330 و معجمه رجال الحدیث ، ج 15، ص 97. 29 - رجال نجاشی ، ص 331. 30 - نام محلی است بر سر راه مکّه به کوفه (معجم البلدان ، ج 4 ، ص 282 ) . 31 - رجال نجاشی ، ص 331 و رجال کشی ، جزء 6 ، ص 564 ، ردیف 1066 . 32 - رجال کشّی ، جزء 6،ص 564، ردیف 1065 و معجمه رجال الحدیث ، ج 15 ، ص 97.
عنوان سوال:

شاگردان امام جواد(ع) چه کسانی بودند؟


پاسخ:

شاگردان امام جواد(ع) چه کسانی بودند؟

شمار شاگردان و تربیت یافتگان امام جواد(ع ) در منابع رجالی و تاریخی مختلف ذکر شده است . دانشمند گرانقدر، شیخ طوسی نام 113 نفر از اصحاب و راویان آن حضرت را ذکر کرده است.

برخی از تربیت یافته‌گان مکتب امام جواد (ع) را به مناسبت سالروز شهادت آن امام همان تقدیم می‌کند.

زمامداران معاصر ائمه علیهم السلام هر چند اجازه نمی دادند که آن بزرگواران به سبک مؤ سسات و سازمانهای آموزشی متداول این زمان ، تشکیلات منسجم و منظّمی برای مسائل آموزشی و تعلیم و تربیت افراد ایجاد کنند؛ زیرا در این صورت با گرایش و جذب مردم به سوی این مشعلهای هدایت و آگاهی آنان از اعمال و کارهای ضدّ اسلامی زمامداران ، حکومت آن غاصبان در معرض خطر جدی قرار می گرفت ؛ امّا گفتار، رفتار و معاشرتهای معمولی آنان با مردم و پاسخگویی به پرسشهای آنان در زمینه های گوناگون ، برای کسانی که با آنان ارتباط داشتند آموزنده ترین کلاس درس بود.

دَرِ خانه آنان در هر وقت بر روی دانش پژوهان و کمال جویان بازو محضرشان سرشار از فیض و برکت بود. هر کس هر سؤ الی داشت می توانست مطرح کند و پاسخ قانع کننده آن را بشنود و حتّی با آنان به بحث و مناظره بپردازد.

برای امام جواد علیه السلام از سوی دستگاه خلافت شرایطی فراهم شده بود که امکان تماس زیاد مردم با آن حضرت و بهره گیری از محضر پرفیضش مشکل بود. با این حال گروه زیادی از شیفتگان مکتب ولایت ، توفیق درک محضر آن گرامی را پیدا کرده و از خرمن دانشش خوشه ها چیدند. و بسیاری از این تربیت یافتگان با مکتوب کردن علومی که از امام جواد(ع ) آموخته بودند خدمت شایانی به جامعه شیعی کردند.

شمار شاگردان و تربیت یافتگان امام جواد(ع ) در منابع رجالی و تاریخی مختلف ذکر شده است . دانشمند گرانقدر، شیخ طوسی نام 113 نفر از اصحاب و راویان آن حضرت را ذکر کرده است که در بین آنان افراد زبده و سرشناسی به چشم می خورد،.(1) از قبیل :

احمد بن محمد بن ابی نَصْر بَزَنطی ) که از اصحاب اجماع .(2) است و همگان به فقاهت او اعتراف کرده و مرسلاتش(3) را پذیرفته اند، (احمد بن اسحاق اشعری ) که شیخ و سرور قمّیین بود. (زکریّا بن آدم قمی ) که نزد حضرت رضا و حضرت جواد علیهماالسلام از ارج و مقام والایی برخوردار بود.

(عطاردی ) تعداد راویان حضرت را 121 نفر ذکر کرده است .(4) ولی سید محمد کاظم قزوینی اسامی 276 نفر از شاگردان و راویان آن حضرت را با شرح مختصری از زندگی هر یک آورده است ..(5)

اینک به معرفی و شرح حال برخی از پرورش یافتگان مکتب امام جواد علیه السلام می پردازیم ..(6)

ابراهیم بن محمد هَمْدانی

(ابراهیم بن محمد همدانی ).(7) از چهره های برجسته و از اصحاب جلیل القدر و مورد اعتماد امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام بود. وی در عبادت خداوند بسیار کوشا بود و چهل بار حج به جا آورد..(8)

ابراهیم از جانب امام جواد(ع ) وکالت داشت و حضرت برای او احترام خاصی قایل بود و از دیگر وکلا و دوستان خود در آن منطقه خواسته بود با او مخالفتی نداشته باشند و از او اطاعت کنند.

امام جواد(ع ) در نامه ای به او نوشت : (پولی که فرستاده بودی رسید، خداوند از تو قبول کند و از آنان (که پول دادند) راضی باشد و آنها را در دنیا و آخرت با ما قرار دهد. فلان مقدار دینار و مقداری پوشاک برای تو فرستادم . خداوند در آنها و در همه نعمتهایش بر تو برکت دهد.

به (نَضْر)نوشتم و به او امر کردم که از مخالفت با تو دست بکشد و جایگاه تو نزد خودمان را به وی یادآور شدم و به (ایوب ) نیز مشابه آن را نوشتم . همچنین به دوستان هَمْدانی خود نیز نوشتم و از آنان خواستم از تو اطاعت کنند و بدانند که راه همان است که تو به آنان نشان می دهی و جز تو کسی از جانب من (در آن منطقه ) وکالت ندارد..(9)

ابراهیم می گوید: در نامه ای به حضرت جواد(ع ) رفتار بدی را که (سمیع )با من داشت متذکر شدم . آن حضرت در پاسخ نوشت : (خداوند در یاری تو نسبت به کسی که به تو ظلم می کند تعجیل فرماید. و از شر او تو را کفایت کند و بشارت باد بر تو به یاری خداوند در آینده نزدیک اِن شاءاللّه و به اجر و پاداش در آخرت . (تو را سفارش می کنم که )بسیار حمد خدا به جا آوردی ..(10)

زکریا بن آدم

(زکریا بن آدم بن عبداللّه بن سعد اشعری قمی ) از اصحاب بزرگ و والا مقام امام رضا(ع ) و امام جواد(ع ) بود. وی فردی ثقه و وجیه بود.(11) و آن دو امام همام نسبت به او عنایت خاصی داشتند.

(عبداللّه بن صلت قمی ) می گوید: در اواخر عمر امام جواد(ع ) خدمت ایشان رسیدم آن حضرت فرمود:

(خداوند صفوان بن یحیی ، محمد بن سنان ، زکریا بن آدم و سعد بن سعد را از جانب من جزای خیر دهد چه این که نسبت به من وفادار بودند..(12)

وی شخصی مورد اعتماد بود و امام هشتم یکی از اصحاب خود را برای فراگیری معارف دینی نزد او فرستاد. علی بن مسیب می گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم چون راه من دور است و نمی توانم هر زمان که خواستم خدمت شما برسم ، بفرمایید که آگاهیهای لازم دینم را از چه کسی فرا گیرم ؟

امام (ع ) فرمود: از زکریا بن آدم قمی که او بر دین و دنیا امین است .

علی بن مسیب گوید: وقتی بازگشتم خدمت زکریا رسیدم و آنچه احتیاج داشتم ، پرسیدم ..(13)

(زکریا بن آدم ) در شهر قم وفات یافت و در نزدیکی حرم مطهر دفن شد و مزارش زیارتگاه خاص و عام است . امام جواد علیه السلام پس از وفات زکریا به بعضی از اصحابش نوشت :

به یاد آوردم آنچه از قضای الهی بر زکریا جاری شد، رحمت خدا بر او باد روز ولادتش و روز وفاتش و روزی که زنده و مبعوث می گردد. در حالی که عارف به حق بود عمرش را گذرانید و به حق اقرار داشت ، در راه حق مشکلات را برا ی خدا تحمل کرد و به انجام وظیفه و آنچه خدا و رسولش می خواستند قیام نمود. رحمت خدا بر او باد که از دنیا رفت در حالی که نه پیمان شکست و نه آن را تبدیل نمود. خدا او را مطابق نیتش جزا دهد و بهترین آرزویش را به وی عطا کند..(14)

*عبد العظیم حسنی

او ابوالقاسم عبد العظیم بن عبداللّه بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب (ع ) است . شرح حال مختصر او را (صاحب بن عباد) در جواب شخصی که از حسب و نسب و اعتقادات حضرت عبدالعظیم سؤ ال کرده بود چنین نوشته است :

او فردی با تقوی ، پرهیزکار و دارای دین صحیح و عبادتی کامل بود و در امانتداری ، صداقت و درستکاری شهرت داشت .

حضرت عبدالعظیم ، به مسائل دین آگاه بود و حقایق اسلام را به خوبی درک می کرد، به توحید و عدل پروردگار که از شرایط اعتقادی هر مسلمانی است اعتقاد راسخی داشت .

وی احادیث بسیاری از امام جواد و امام هادی علیهما السلام نقل کرده و آن دو امام بزرگوار نامه ها و پیامهائی به او ارسال داشته اند. او از برخی از اصحاب موسی بن جعفر و امام رضا(ع ) نیز احادیثی نقل کرده است .

حضرت عبدالعظیم (ع ) دارای کتابها و تاءلیفاتی نیز بوده که یکی از آنها کتاب (روز و شب ) است . و افراد بزرگ و دانشمندی مانند: احمد بن ابی عبداللّه برقی ، احمد بن محمد بن خالد و ابوتراب رویانی ، از او حدیث نقل می کرده اند.

او از حکومت زمان خود وحشت داشت و مورد تهدید بود؛ از این رو وطن خود را ترک کرد و به طور ناشناس از این شهر به آن شهر می رفت تا آن که وارد (شهر ری ) شد و در محله (ساربانان ) در خانه یکی از شیعیان در (کوی بردگان ) ساکن گردید و به عبادت پروردگار مشغول شد.

وی ، روزها را در (سردابِ) خانه به سر می برد و روزه می گرفت و شبها رابه نماز و مناجات می گذراند. گاهی به صورت ناشناس از خانه بیرون می آمد و قبری را که اکنون مقابل قبراوست زیارت می کرد، عبدالعظیم می گفت : این قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر (ع ) است .

طولی نکشید که شیعیان و دوستداران اهل بیت با او به عنوان عالم به احادیث اهل بیت آشنا شدند و ارتباط برقرار کردند و از علم و دانش او بهره می گرفتند. یکی از شیعیان رسول خدا(ص ) را در خواب دید. آن حضرت به او فرمود: به زودی مردی از خاندان من ، در (محله ساربانان ) از دنیا خواهد رفت و در باغ (عبد الجبّار) نزدیک درخت سیبی به خاک سپرده خواهد شد!

آن مرد برای خرید باغ نزد صاحب آن رفت و جریان خواب خود را نقل کرد. او گفت من هم چنین خوابی دیده ام و تصمیم دارم باغ را وقف کنم تا شیعیان اموات خود را در آن دفن کنند. سرانجام حضرت عبدالعظیم از دنیا رفت و در آن باغ که اکنون بقعه و بارگاه وی قرار دارد، به خاک سپرده شد..(15) شیعیان زمانی که حضرت عبدالعظیم را برای غسل آماده می کردند، در جیب او ورقه ای را دیدند که در آن نسب خود را معرفی کرده بود..(16)

یکی از مراحل حساس و درخشان زندگی حضرت عبدالعظیم (ع )، عرضه کردن عقاید دینی خود به محضر امام هادی (ع ) است . که از یک طرف صفا و صداقت او را ابراز می دارد و از طرف دیگر نشانه دینداری واقعی و احساس مسؤ ولیتی است که وی در پرتو علم و دانش خود، به اهمیت آن پی برده است و می تواند به عنوان یک درس آموزنده و سرمشق سازنده ای مورد متابعت و پیروی قرار گیرد.

حضرت عبدالعظیم می گوید: خدمت مولایم امام هادی (ع ) رسیدم . آن حضرت فرمود: مرحبا، خوش آمدی تو از دوستان واقعی ما هستی ، عرض کردم ای فرزند پیامبر، دوست دارم عقاید دینی خودم را خدمت شما بیان کنم ، تا چنانچه مورد قبول شما باشد، بر آن استوار بمانم و بتوانم بدین وسیله به ملاقات پروردگارم برسم .

امام هادی (ع ) فرمود: بیان کن .

وی عقاید خود را درباره خدا، پیامبر، امامت ، معراج و قبر و قیامت بیان داشت و گفت : پس از عقیده به ولایت و امامت ، احکام واجب الهی ، نماز، زکات ، روزه ، حج ، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است .

امام هادی (ع ) فرمود:

(ای ابوالقاسم ، به خدا سوگند، اعتقاداتی که عرضه داشتی ، مبانی واقعی دین الهی است که خداوند برای بندگان خود برگزیده و از آن خشنود می شود. بنابراین ، بر این عقاید استوار و ثابت قدم باش ، زیرا خداوند در این راه تو را در دنیا و آخرت ، پایدار و جاویدان می گرداند..(17)

از این رو امام هادی (ع ) آگاهی دینی او را مورد تاءیید قرار می داد و اصحاب را در ناحیه ری برای آموختن مسائل دینی به او ارجاع می داد. (ابوتراب رویانی ) می گوید: اباحماد رازی می گفت : در سامراء خدمت امام هادی (ع ) رسیدم و مسائلی از حلال و حرام را پرسیدم ، آن حضرت نیز پاسخ گفت ؛ هنگام خداحافظی فرمود:

یا حَمّاد اِذا اَشْکَلَ عَلَیْکَ شَیْءٌ مِنْ اُمُورِ دینِکَ بِناحِیَتِکَ، فَسَلْ عَنْ عَبْدُ الْعَظیمِ الْحَسَنی ).(18)

هرگاه در مسائل دینی خود در آن ناحیه به مشکلی برخورد کردی ، حکم آن را از عبدالعظیم حسنی سؤ ال کن .

درباره فضیلت زیارت قبر او نیز امام هادی (ع ) به یکی از شیعیان اهل ری فرمود:

اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شماست زیارت کنی مانند آن است که قبر امام حسین (ع ) را زیارت کرده ای ..(19)

علی بن مهزیار

(علی بن مهزیار اهوازی ) از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام بود..(20) وی از شیعیان بلند مرتبه ، مورد اعتماد و از فقهای اصحاب است . علیّ نزد امام جواد علیه السلام مقام و منزلت والایی داشت ، از وکلا و یاران خاص آن حضرت بود و در مکتب تربیتی اش به حدّی از رشد و کمال رسید که در نامه امام جواد علیه السلام به (علیّ بن مهزیار) آمده است :

ای علی ! خداوند به تو پاداشی نیکو عطا فرماید و تو را در بهشت خویش جای دهد ... من تو را در خیر خواهی و اطاعت و خدمت و احترام و آنچه که بر تو واجب است آزمودم . اگر بگویم هیچ کس را چون تو نیافتم ، امید آن دارم که در این ادّعا راستگو باشم ...

مقام و منزلت و خدمات تو در گرما و سرما و در طول شب و روز بر من پوشیده نیست . از خدا می خواهم هنگامی که همه مردم را در قیامت جمع می کند، تو را به رحمت ویژه خود اختصاص دهد؛ چندان که مورد غبطه و حسرت دیگران واقع شوی )..(21)

امام جواد علیه السلام در نامه دیگری به او می نویسد:

(نمی دانی که خداوند چگونه تو را نزد من عزیز کرده است ، چه بسیار که تو را به اسم و نسب دعا می کنم و به تو بسیار عنایت و محبت دارم و می دانم تو در چه پایه ای از ایمان هستی . خداوند برتر از آنچه هستی برای تو مستدام گرداند و به جهت رضایت من از تو راضی گردد و تو را به آرزویت برساند و به رحمتش ، فردوس اعلی را برای تو برگزیند. خداوند شنونده دعاست ، (از او می خواهم ) تو را سرپرستی و حفاظت فرماید و به رحمتش هر بدی را از تو دور گرداند..(22)

علی بن مهزیار روایات بسیاری را از سه امام بزرگوار نقل کرده و سی و سه جلد کتاب در موضوعات مختلف تاءلیف کرده است ..(23) او در مباحثات و مناظرات علمی با مخالفان نیز شرکت می کرد. نجاشی می نویسد: او با (علی بن اسباط) که فطحی مذهب بود، رسایلی رد و بدل کرده و آن دو در این باره به امام جواد علیه السلام رجوع کردند و (علی بن اسباط) از عقیده نادرست خود دست برداشت ..(24)

(علی بن مهزیار) بسیار عبادت می کرد و سجده های طولانی داشت . یوسف بن سخت بصری می گوید:

(او زمانی که خورشید طلوع می کرد سر بر سجده می گذاشت و تا وقتی که هزار نفر از برادران ایمانی را دعا نمی کرد و آنچه برای خود خواسته بود برای آنان نمی خواست سر از سجده برنمی داشت . از این رو پیشانی اش از بسیاری سجده پینه بسته بود..(25)

حسن بن سعید

حسن بن سعید اهوازی از بزرگان اصحاب امام جواد(ع ) و از معتمدان شیعه بود. او با همکاری برادرش حسین بن سعید که او نیز از اصحاب و یاران حضرت جواد علیه السلام بود سی جلد کتاب در موضوعات فقهی ، اعتقادی و کلامی نوشت .

حسن از داناترین افراد اهل زمان خود به فقه ، آثار، مناقب و دیگر علوم شیعی بود. او واسطه در هدایت و آشنایی اسحاق بن ابراهیم حُضینی ، علی بن ریّان ، عبداللّه بن محمد حضینی ، و علی بن مهزیار با امام هشتم علیه السلام بود.

در کتب روایی شیعه احادیث فراوان از او و برادرش نقل شده است ..(27)

محمد بن اسماعیل

(محمد بن اسماعیل بن بزیع ) که مردی پارسا و نیکوکار و درست کردار و مورد اعتماد همگان بود. و توفیق درک محضر سه نفر از امامان (امام کاظم ، امام رضا و امام جواد علیهم السلام ) را پیدا کرد..(28) وی هر چند از وزرای دربار عباسی بود، ولی همچون (علی بن یقطین ) سنگردار و پناهگاه استواری برای شیعیان و ستمدیدگان به شمار می آمد و در دفع ظلم و ستم از آنان می کوشید..(29)

(محمد بن احمدبن یحیی ) می گوید:

من در (فَیْد).(30) بودم ، (محمدبن علیّ بن بِلال ) بر من گذشت و گفت : بیا به زیارت قبر (محمد بن اسماعیل بَزیع ) برویم . چون بدانجا رفتیم ، او بر بالای سر محمّد و رو به قبله در حالی که قبر را در پیش روی خود داشت نشست و گفت : صاحب این قبر به من خبر داد که ابو جعفر علیه السلام فرمود: کسی که به زیارت قبر برادر مؤ منش برود و کنار قبر او رو به قبله بنشیند و دست خود را بر قبر بگذارد و هفت بار سوره (اِنّا اَنْزَلناهُ فِی لَیْلَةِ الَقْدرِ) را بخواند از وحشت و هراس روز قیامت در امان خواهد بود)..(31) (محمدبن اسماعیل ) می گوید:

(از ابوجعفر علیه السلام تقاضای پیراهنی کردم تا آن را کفن خویش سازم . امام علیه السلام پیراهنی فرستاد و دستور داد که تکمه هایش را بِکَنم )..(32)

منابع:

1 - 111 نفر مرد و دو نفر زن . برای آگاهی از مشخّصات آنان به رجال شیخ طوسی ، ص 397 409 رجوع کنید.

2 - اصحاب اجماع به کسانی گفته می شود که همه فقها و دانشمندان نسبت به صحّت و درستی آنچه که آنان روایت کرده اند اتّفاق نظر دارند. برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به : اختیار معرفة الرجال ، معروف به رجال کشی ، جزء 6 ، ص 556 .

3 - حدیث مرسل به حدیثی گفته می شود که کسی که خود حدیث را از پیامبر(ص ) یا امام (ع ) نشنیده بدون وساطتِ صحابی از معصوم (ع ) نقل کند. به عبارت دیگر، حدیثی که آخرین راوی آن مذکور نباشد (ر . ک . الدّرایة فی علم مصطلح الحدیث ، شهید ثانی ، ص 47 ).

4 - ر .ک . مسند الامام الجواد ، ص 249 333 .

5 - ر . ک . الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 95 381 .

6 - لازم به توضیح است که چون امام جواد(ع ) 25 سال بیشتر عمر نکرد، غالب اصحاب آن حضرت از اصحاب پدر بزرگوارش یا فرزندش امام هادی علیه السلام نیز بوده اند.

7 - هَمْدان نام قبیله ای از قبایل یمن است . انتساب او به این قبیله است و یا از شهر هَمَدان ایران که مرحوم قزوینی قول دوم را ترجیح می دهد (ر . ک . الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 101) .

8 - الامام الجواد من المهد الی اللحد ، 101 .

9 - تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 32 33 .

10 - تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 32 .

11 - رجال نجاشی ، ص 174 .

12 - معجم رجال الحدیث ، ج 7 ، ص 271 .

13 - همان ، ص 272 .

14 - تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 447 و الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 189 .

15 - مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 669 و سفینة البحار ، ج 2 ، ص 121 .

16 - رجال نجاشی ، ص 248 .

17 - ر . ک . کمال الدین و تمام النعمه ، صدوق ، ج 2 ، باب 37 ، ص 379 .

18 - معجم رجال الحدیث ، خویی ، ج 10 ، ص 48 و مستدرک الوسائل ، ج 3 ، ص 613 .

19 - تنقیح المقال ، ج 2 ، ص 157 .

20 - برخی علی بن مهزیار را جزو کسانی شمرده اند که در دوران غیبت به محضر امام زمان (ع ) رسیده است . علامه مجلسی چند وجه ذکر می کند که ملاقات کننده علی بن ابراهیم بن مهزیار پسر برادر علی بن مهزیار است ولی صاحب تنقیح این را نمی پذیرد (ر . ک . تنقیح المقال ، ج 2 ، ص 312 ).

علامه مجلسی چند وجه ذکر می کند که ملاقات کننده علی بن ابراهیم بن مهزیار پسر برادر علی بن مهزیار است ولی صاحب تنقیح این را نمی پذیرد (ر . ک . تنقیح المقال ، ج 2 ، ص 312 ).

21 - بحار الانوار ، ج 50 ، ص 105 .

22 - تنقیح المقال ، ج 2 ، ص 311 و الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 273 .

23 - الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 270 271 و رجال نجاشی ، ص 253 .

24 - رجال نجاشی ، ص 252 .

25 - معجم رجال الحدیث ، ج 12 ، ص 195 .

26 - تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 228 و الامام الجواد من المهد الی اللحد ، ص 133 134 .

27 - ر . ک . تنقیح المقال ، ج 1 ، ص 282 و 329 .

28 - ر. ک رجال نجاشی ، ص 330 و معجمه رجال الحدیث ، ج 15، ص 97.

29 - رجال نجاشی ، ص 331.

30 - نام محلی است بر سر راه مکّه به کوفه (معجم البلدان ، ج 4 ، ص 282 ) .

31 - رجال نجاشی ، ص 331 و رجال کشی ، جزء 6 ، ص 564 ، ردیف 1066 .

32 - رجال کشّی ، جزء 6،ص 564، ردیف 1065 و معجمه رجال الحدیث ، ج 15 ، ص 97.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین