سبب غیبت امام زمان(عج) چیست؟ چرا امامی که باید بین مردم حضور داشته باشد و آنان را هدایت و رهبری کند، غایب شده و در پنهانی زندگی میکند؟ غیبت امام مهدی(عج) یکی از پدیدههایی است که با اراده و تدبیر خداوند رخ داده است ؛ پس به طور حتم دارای حکمت و مصلحتی مهم و قابل توجه است. عبداللَّه بن فضل هاشمی میگوید : از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود : (صاحب الامر، غیبتی دارد که ناگزیر اتفاق میافتد و ناراستان و طرفداران باطل به شک میافتند). عرض کردم : (فدایت شوم چرا چنین میشود؟) فرمود : (به خاطر چیزی که ما اجازه نداریم، آن را برای شما بازگو کنیم). عرض کردم : (حکمت و فایده این غیبت چیست؟) فرمود : (حکمت غیبت او، همان حکمت غیبت آن عده از حجتهای خداوند است که قبلاً از آنها یاد شده است ؛ حکمت این غیبت نیز تا بعد از ظهور آن حضرت، بر مردم معلوم نخواهد شد ؛ همان طور که حکمت کارهایی که خضر انجام داد، تا قبل از جدا شدنش از موسی، معلوم نشد. ای پسر فضل! این امری الهی است و سرّ آن و جهات پنهانی آن نیز، الهی و به خدا مربوط است و هنگامی که ما میدانیم خداوند عزّوجل حکیم است، قبول و اعتراف میکنیم که تمام کارهایش، عین حکمت و درستی است ؛ هر چند که علت و چرایی آن کارها، برای ما روشن نشده باشد) اثبات الهداة، ج 3، ص 488، ج 217.. بر اساس این حدیث، علّت و حکمت اصلی (غیبت)، برای ما معلوم نیست و پس از ظهور مهدی(عج) آشکار میگردد ؛ ولی در روایات متعدد دیگر، اسرار و عللی برای غیبت آن حضرت بیان شده که قابل توجّه است و میتواند ما را نسبت به وقوع غیبت و لزوم آن به اطمینان بیشتری برساند. در اینجا عوامل و حکمتهای غیبت - بر اساس یک دستهبندی جدید و جامع - بیان میشود ؛ بنابراین تقسیم، غیبت امام مهدی(عج) هم از جانب خدا و به خواست و اراده او بوده است و هم مردم، حاکمان ظالم و شیعیان در آن نقش و تأثیر داشتهاند. یک. اراده و خواست خداوند طبق بیان روایات، غیبت امام مهدی(عج)، بیشتر از ناحیه خدا و بر اساس مشیّت، حکمت و اراده او بوده است. در روند پیشینهدار تاریخ، وقایع و رویدادهای شگفت و خارقالعادهای رخ داده و اینها بر اساس سنت و قوانین الهی حاکم بر هستی بوده است. زندگی طولانی و غیبت امام مهدی(عج) نیز از چهارچوب این قانون خارج نیست. خداوند با غیبت حجت خود، اهداف و اغراض زیر را در نظر داشته است : 1-1. آزمون و امتحان مردم یکی از حکمت الهی در مسئله (غیبت حجت)، امتحان و آزمایش انسانها - به خصوص شیعیان - است ؛ یعنی، امتحان و آزمایش گروهی که ایمان محکمی ندارند تا باطنشان ظاهر شود. کسانی هم که ایمان در اعماق دل آنان ریشه دوانده، به واسطه انتظار و صبر بر شداید و ایمان به غیب، ارزش و قدرشان معلوم میگردد و به درجاتی از ثواب نایل میآیند. زرارة بن اعین میگوید : از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود : (قائم قبل از قیامش غیبتی دارد ؛ گفتم : چرا؟ فرمود : میترسد... (تا آنجا که فرمود:) (... و هو المنتظر غیر انَّ اللهِ یُحبّ ان یمتحن الشیعه، فعند ذلک یرتاب المبطلون)؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 472، ح 150. ؛ (او منتظر است ؛ اما خداوند دوست دارد شیعه را آزمایش کند ؛ آن گاه معتقدان و طرفداران باطل به شک میافتند). جابر گوید : به امام باقر(ع) عرض کردم، فَرَج شما چه هنگام خواهد بود؟ فرمود : (هیهات! هیهات! : لایکونُ فَرَجُنا حتّی تُغَربلوا ثُمَّ تُغَربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو)؛ بحار الانوار، ج 52، ص 113. ؛ (دور است، دور است ؛ فرج ما پیش نخواهد آمد تا اینکه غربال شوید، باز غربال شوید... تا اینکه ناخالصی از بین برود و صافی باقی بماند). بر این اساس آزمایش مردم از دو جهت صورت میگیرد : الف. چون اصل غیبت بسیار طولانی میشود، بیشتر مردم در شک و تردید میافتند و برخی در اصل ولادت و بعضی نیز در بقای آن حضرت شک میکنند. ب. شدتها و پیشامدهای ناگوار، باعث میشود که حفظ ایمان و استقامت در راه دین، بسیار دشوار گردد و ایمان افراد در مخاطرات سخت واقع شود امامت و مهدویت، ج 2، ص 351 و 352.. اگر کسی اعتقاد خود را به امام(ع) از دست ندهد و یا در مشکلات و سختیها استقامت داشته و مؤمن باشد، از این امتحان سربلند بیرون میآید. امام صادق(ع) نیز فرموده است : (... لابُدّ للناس ان یمحصّوا، و یمیّزوا و یغربلوا و یخرج الغربال خلق کثیر)؛ همان. ؛ (مردم باید خالص و پاک شوند و از هم تمییر داده شد و غربال شوند و مردم بسیاری از غربال خارج شوند). 1-2. اتمام حجّت با غیبت طولانی ولیّ الهی، همه گروهها، افراد، اندیشهها و نظامها، امکان حکومت بر مردم و مدیریت جامعه را پیدا کرده و ضعف و ناتوانی خود را در اداره جامعه و رفع مشکلات و گسترش عدالت بروز میدهند. این در حالی است که حکومت و ولایت بر مردم، شایسته و بایسته اولیای الهی - به خصوص دوازده امام معصوم - است و خداوند میخواهد بدین ترتیب با مردم اتمام حجت کند و توجّه و خواست آنان را به حکومت معصومان جلب نماید. امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید : (ما یکون هذا الامر حتّی لا یبقی صنفٌ من النّاس الا و قد ولّوا علی الناس حتی لا یقول قائلٌ : اِنّا لو وَلَّینا، لَعَدَ لنا ؛ ثمّ یقومُ القائم بالحقّ و العدل)؛ بحار الانوار، ج 52، ص 244. ؛ (ظهور تحقق نمییابد تا اینکه گروهی نماند، مگر اینکه بر مردم حکومت کرده باشد تا کسی نگوید : اگر ما حکومت داشتیم ؛ عدالت را (میگستراندیم)! آن گاه قائم به حق و عدل قیام میکند). 1-3. تطابق و همسانی با پیامبران خداوند بنابر مصالحی، انبیای گذشته را برای مدّتی از بین مردم مخفی میکرد ؛ پس خواست که این موضوع را درباره حضرت مهدی هم پیاده کند تا آن حضرت، آخرین غیبت را انجام دهد و این سنّت الهی به طور کامل و تمام، به منصّه ظهور رسد. حنان بن سدیر به نقل از پدرش از امام صادق(ع) نقل میکند : (قائم ما غیبتی دارد که طولانی میشود)، عرض کردم : (ای فرزند رسول خدا! علّت آن چیست؟ فرمود : (انّ الله عزوجل أبی الاّ ان یجری فیه سنن الانبیاء فی غیباتهم و انّه لابدّ له... من استیفاء مدد غیباتهم : قال الله عز و جل : ؛ بحار الانوار، ج 51، ص 142 ؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 486، ح 212 ؛ الخرائج، ج 2، ص 955. ؛ (خداوند نمیخواهد این امر انجام شود ؛ مگر اینکه تمام سنتهایی را که پیامبران در غیبتهایشان داشتهاند، در این غیبت قرار دهد... بنابراین باید تمام مدّت، مجموع غیبتهای پیامبران، در این غیبت وجود داشته باشد. خداوند میفرماید : (لترکبُنّ طبقاً عن طبق)؛ ؛ مقصود این است که سنتهای گذشتگان، در مورد شما جاری خواهد شد). 1-4. هدایت بخشی مداوم همان طور که در مباحث گذشته اشاره شد، امامان واسطه فیض الهی و منبع هدایت و راهنمایی مردم هستند. خداوند به منظور استمرار هدایت مردم - وقتی آنان در برههای از زمان نعمت بینظیر الهی (امام معصوم) را قدردان نبودند - طبق مصلحت، وجود او را در پس پرده غیبت قرار میدهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فیض و رحمت حق از طریق او به بندگان ادامه یابد و راه هدایت و رستگاری بر روی مردم باز باشد. به نظر میرسد با توجّه به وجود مشکلات زیاد فراروی امامان، غیبت، بهترین وسیله این هدایت بخشی باشد. امیر مؤمنان(ع) فرموده است : (لا تخلوا الأرضُ من قائم للهِ بِحُجَّة اَمّا ظاهراً مشهوراً و اِمّا خائِفاً مغموراً لئلاّ تبطُلَ حُجَجُ اللهِ و بیّناته...)؛ نهج البلاغه، حکمت 147. ؛ (زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست که برای خدا با برهان روشن، قیام کند (به صورت) آشکار و شناخته شده و یا بیمناک و پنهان ؛ تا حجت خدا باطل نشود و نشانههایش از میان نرود (دلیلهای روشن هدایت از بین نروند)). 1-5. ظهور نسل مؤمن از صلب کافر و منافق طول غیبت، باعث میشود که در اصلاب فاسدان و منافقان و کافران، اگر مؤمنی باقی باشد، همه به دنیا بیایند ؛ چنان که شیوه امامان معصوم نیز چنین بوده و حتی پیش بینیهایی در مورد بعضی از افراد منافق و ناصبی داشتند. بعد از مدتی نیز از صلب آنان، افرادی مؤمن و دوستدار اهل بیت(ع) به دنیا میآمدند. ابراهیم کرخی میگوید : به امام صادق(ع) عرض کردم : خداوند سالمت بدارد ؛ آیا علی(ع) در دین خدا قوی نبود؟ فرمود : آری چنین بود : گفتم : پس چگونه مردم بر او چیره شدند و او جلوی ایشان نایستاد؟ چه چیزی باعث شد جلوی آنها را نگیرد؟ فرمود : آیهای از قرآن، او را از این کار بازداشت. گفتم : آن آیه کدام است؟ فرمود : (لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً)؛ فتح (48)، آیه 25.. خداوند عز و جل فرزندانی مؤمن، در پشت افرادی از کافران و منافقان قرار داده است و حضرت علی، پدران کافر یا منافق را نمیکشت تا اینکه این امانتهای الهی از پشت آنان خارج شوند و وقتی این فرزندان از صلب آنان خارج میشدند، بر هر کدام که دست مییافت، با آنها میجنگید. قائم ما اهل بیت نیز چنین است، تا تمام امانتهای الهی از پشت پدرانشان (کافران و منافقان) خارج نشوند، ظهور نکرده و کسی را نمیکشد. اما وقتی امانتها خارج شدند، بر کافران و منافقان مسلّط شده، آنان را میکشد) اثبات الهداة، ج3، ص 489، ح 224 ؛ بحار الانوار، ج 52، ص 97، ح 9.. 1-6. ظهور قدرشناسی یکی از حکمتها و اسرار مهم غیبت امام مهدی(عج)، توجّه بیشتر مردم، به قدر و منزلت آن موعود امتها است. پس از آن همه قدرناشناسی که نسبت به پدران بزرگوار آن حضرت روا داشتند، او در پس پرده غیبت قرار گرفت تا گوهر گرانبهای وجودش، بیشتر مورد توجّه قرار گیرد و هنگام ظهور با پذیرش و استقبال کامل مردم رو به شود. دو. نقش و تأثیر مردم یکی از عوامل مهم غیبت امام مهدی(عج)، عدم همراهی و تمکین مردم از آن حضرت و سستی و قصور در یاری امام(ع) است ؛ چنان که امامان پیشین، از این ناحیه آسیبهای فراوانی دیدند و مرارتها کشیدند. نتیجه این معصیت و نافرمانی بزرگ مردم، کشته شدن و شهادت همه آنان و از دست دادن حکومت بوده است! بر این اساس غیبت امام مهدی(عج) بیشتر از ناحیه خود مردم بوده است ؛ نه از سوی امام زمان(عج)، خواجه نصیر الدین طوسی میگوید : (وجوده لطفٌ و تصرّفه لطف آخر و عدمه منّا)؛ کشف المراد، ص 285. (وجود امام، لطف است (از سوی خدا) و تصرّف او (در امور) لطفی دیگر است و غیبت او، مربوط به خود ما است) ؛ یعنی، عدم حضور امام و غیبت او از ناحیه خود ما و مشکلات و موانعی است که ما به وجود آوردهایم. در مورد نقش مردم در غیبت امام مهدی(عج) میتوان به چند مورد اشاره کرد : 2-1. تأدیب و متنبّه شدن وقتی مردم به وظایف و مسئولیتهای خود، در برابر امام و پیشوای بر حق خود، پایبند نباشند و از اطاعت و یاری او سرپیچی کنند و از جان و مالش محافظت نکنند ؛ روا است که خداوند، آن امام را برای مدتی از مردم جدا سازد و تأدیبشان کند. در این صورت مردم از بسیاری از مواهب و الطاف امام معصوم(ع)، بیبهره مانده و از برکات ظاهری وجود او محروم میشوند و این نشانگر غضب و خشم الهی است. محمد بن فرج میگوید: امام ابوجعفر(ع) برایم نوشت : (اذا غضب الله - تبارک و تعالی - علی خلقه نحاناً عن جوارهم)؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 447، ح 38 ؛ کافی، ج 1، ص 343. ؛ (وقتی خداوند متعال بر مردم خشم گیرد، ما را از کنارشان دور میسازد). مروان انباری نقل میکند : از امام باقر(ع) (نوشته یا پیامی) صادر شد که : (انّ الله اذا کره لنا جوار قوم نزعنا من بین اظهرهم)؛ همان، ص 498، ح 271 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 90. ؛ (وقتی خداوند، بودن ما را در میان قومی ناخوش دارد، ما را از میان آنان خواهد برد). 2-2. ستمکاری و نادانی مردم ظلم و ستمی که مردم هم بر خود و هم بر دیگران روا میدارند و از حجت الهی، به جهت جهل و نادانیشان بهره کافی نمیبرند، موجب غیبت امام(ع) شده است. حضرت علی(ع) در این زمینه میفرماید : (واعلموا انّ الارض لا تخلوا من حجّة الله ولکنّ الله سیعمی خلقه منها بظلمهم وجورهم و اسرافهم علی انفسهم)؛ بحار الانوار، ج 51، ص 113، ح 8. ؛ (ای مردم بدانید که زمین هرگز از حجّت الهی خالی نمیماند، اما پروردگار، مردم را به جهت ظلم و ستمی که مرتکب میشوند و نیز به جهت اسراف و زیاده رویهای که در حق خود انجام میدهند، از دیدن حجّت خودش (امام مهدی(عج)) محروم میسازد). در نقل دیگر آمده است : (...لکن الله سیعمی خلقه عنها بظلمهم و جهلهم، ولو خلت الارض ساعة واحدة من حجّة الله ساخت باهلها لکن الحجة تعرف الناس و لا یعرفونها...)؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 532، ج 463. ؛ (... خداوند به واسطه نادانی و ستمکاری مردم، دیده ایشان را از دیدن حجتش فرو میبندد... سپس حجت (در زمان غیبت) مردم را میشناسد ؛ ولی آنان او را نمیشناسند). سه. دشمنان عنود و ستمگر یکی از موانع و چالشهای اساسی فراروی امامان معصوم(ع)، وجود حاکمان ظالم، دشمنان جاهل و کینهجو و نفاق پیشگان دنیا دوست بوده است. این امر منجر به غصب خلافت، کشته شدن امامان، انزوا و محدودیت، فشارهای مالی و اقتصادی، جلوگیری از ارتباط با مردم و... شده بود. امام مهدی(عج) نیز با همه این خطرات رو به رو بود و حکمت الهی اقتضا میکرد که آن حضرت از دیدگاهها غایب شود. با توجه به این امر بدیهی، عوامل زیر در غیبت آن حضرت نقش و تأثیر زیادی داشته است : 3-1. جلوگیری از کشته شدن امام حسن عسکری(ع) فرمود : (بنیامیه و بنیعباس، شمشیرهای خود را برای ما تیز کردند ؛ زیرا خوب میدانستند که آنها در خلافت حقی ندارند. آنان از ترس اینکه خلافت به جای خود برگردد و در میان صاحبان اصلیاش مستقرّ شود، به کشتن اهل بیت پیامبر(ص) و از بین بردم سلاله آن حضرت، همت گماشتند تا شاید از ولادت حضرت قائم جلوگیری کنند و یا او را به قتل برسانند ؛ ولی خداوند اراده کرد که او را بر احدی از دشمنان آشکار نکند و نور خود را به اتمام رساند ؛ اگر چه مشرکان خوش ندارند) منتخب الاثر، ص 291.. زراره میگوید : از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود : (یا زرارة لابُدّ للقائم من غیبة)؛ (به درستی که برای قائم غیبتی هست). پرسیدم : برای چه : فرمود : (یخاف علی نفسه)؛(بر جان خویش میترسد) کمال الدین، ج 2، ص 481، ح 7.. امام باقر(ع) میفرماید : (اذا ظهر قائمنا اهل البیت(ع) قال :(ففررت منکم فوهب لی ربی حکما) خفتکم علی نفسی و جئتکم لما اذن ربّی و اصلح لی امری)؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 583، ح 777. ؛ (وقتی قائم ما اهل بیت، ظهور کند، میگوید : (ففرت منکم...)؛ از میان شما رفتم چون از شما بر جان خود بیمناک بودم و اینک چون پروردگارم اذن داد و امر فرجم را به سامان رسانید، به میانتان آمدم). در اینجا بیان دو نکته خالی از فایده نیست : الف. ترس حضرت بر جان خود، برای آن است که او، آخرین ذخیره الهی است که باید برای تحقق عدالت جهانی - که وعده حتمی خداوند است - باقی بماند ؛ وگرنه او نیز مانند پدران بزرگوارش، از شهادت در مسیر تحقّق اهداف الهی، استقبال میکند. ب. خداوند متعال، هر چند قادر و توانا است که در هر زمان و هر ساعت، آن حضرت را ظاهر و به طور قهر و غلبه، بر تمام ملل و حکومتها - پیش از فراهم شدن اسباب - غالب سازد ؛ ولی چون جریان این جهان را بر مجرای اسباب و مسبّبات قرار داده و تا زمانی که اسباب چنان ظهوری فراهم نشود، قیام آن حضرت به تأخیر خواهد افتاد و اگر پیش از فراهم شدن اسباب و مقدمات ظاهر شود، از حفظ قتل مصون نخواهد ماند ر.ک : امامت و مهدویت، ج 3، ص 347.. 3-2. خطر دشمنان داخلی و اهل نفاق علاوه بر خطری که از ناحیه خلفای عباسی متوجه امام مهدی(عج) بود ؛ توطئه و اقدامات شومی نیز از طرف بعضی از نزدیکان فاسد و نفاق پیشه علیه آن حضرت صورت میگرفت و خطراتی را متوجه او میساخت. نمونه روشن این خطر را میتوان در اقدامات جعفر کذّاب جست و جو کرد. او با دستگاه خلافت ارتباط نزدیکی داشت و میخواست به کمک آنان مقام و دارایی امام عسکری(ع) را تصاحب کند و فرزند او را به کشتن دهد...!! امام هادی(ع) میفرمود : (از پسرم جعفر دوری کنید که او برای من، به منزله نمرود (پسر نوح) است نسبت به حضرت نوح که قرآن کریم در حق او میفرماید : نوح گفت : پسر من از کسان من است (؛ولی) خدا فرمود : ای نوح! او از کسان تو نیست که آن عملی (فرزندی) است، غیر صالح) الزام الناصب، ص 114 ؛ یوم الخلاص، ج 1، ص 188.. بر این اساس امام عسکری(ع) فرمود : (...اگر جعفر بتواند مرا بکشد، هرگز دریغ نمیکند!!) الزام الناصب، ص 114 ؛ یوم الخلاص، ج 1، ص 189. امام سجاد(ع) در پیش گویی خود، درباره جعفر کذّاب میفرماید : (گویی با چشم خود میبینم که جعفر کذّاب (برادر امام عسکری)، طاغوت زمانش را وادار کرده که به جست و جوی ولیّ خدا بپردازد و آن غایب از دیدهها، در حفظ و حراست الهی است و حفاظت خانه پدر، بر عهده او است. این از باب جهالت جعفر به ولادت آن حضرت و طمع در کشتن او است، اگر دست بیابد، و این به طمع گرفتن میراث پدرش به ناحق است). چهار. نقش امام زمان(عج) غیبت و پنهان زیستی امام مهدی(عج)، میتواند از ناحیه و خواست خود آن حضرت باشد، یعنی، آن حضرت برابر تحقّق بعضی از اهداف و برنامههایش و رهایی از قید و بند حکومتها و با اذن الهی، از دیدهها غایب شده است. در این رابطه میتوان به مؤلّفههای زیر اشاره کرد : 4-1. بیعت نکردن با حاکمان یکی از عواملی که در روایات بسیار به آن اشاره شده، عدم بیعت امام مهدی(عج) با خلفای جور و طاغوتها است، آن حضرت به جهت اینکه مثل پدرانش مجبور به بیعت با آنان نشود، به فرمان خدا از چشم مردم مخفی شد. (بیعت، نوعی عقد و قرارداد دو سویه بین حاکم و فرمانبرداران است که از یک سو خلیفه را متعهد به اداره جامعه... میکند و از طرف دیگر بیعتکنندگان متعهد میشوند، ضمن شنیدن و اطاعت از خلیفه، از او حمایت کنند) نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص 89.. آن حضرت زمانی که ظهور میکند، بیعت هیچ کس و هیچ حکومت غاصب و ستمگری را - حتی به عنوان تقیه - بر گردن ندارد. او قیام میکند، در حالی که نسبت به احدی از جباران و حکومتهای مختلف، تمکین و تسکین ندارد و از راه تقیه هم حکومتهای غیر اسلامی ناکامل را در ظاهر امضا نکرده است. او اکمل مظاهر اسم (العادل)، (السلطان)، (الغالب) و (الحاکم) است و چنان شخصیت و مقامی از اینکه تحت سلطنت غیر خدا واقع شود. یا به حکومتی از حکومتهای جائر به تقیه رأی داده باشد - بر حسب اخبار - محفوظ و محروس است و چنان که از اخبار فراوان استفاده میشود، آن حضرت به تقیه عمل نمیکند و حق را آشکار و باطل را از صفحه روزگار بر میاندازد. پس یکی از حکمتها و مصالح غیبت، این است که امام(ع)، پیش از رسیدن وقت ظهور و مأمور شدن به قیام، ناچار نمیشود، مانند پدران بزرگوارش، از راه تقیه با خلفا و زمامداران و سیاستمداران وقت، بیعت کند و وقتی که ظاهر میشود، هیچ بیعتی در گردن او نیست و هیچ حکومتی را بر خود - غیر از حکومت خدا و احکام و قوانین قرآن، حتی به ظاهر و از روی تقیه هم - نپذیرفته است امامت و مهدویت، ج 2، ص 350.. امام زمان(عج) خود در این زمینه مرقوم فرموده است : (...و اما علّةُ ما وقَعَ مِنَ الغیبةِ، فانّ الله عزّ و جل یقول : ؛ یوم الخلاص، ج 1، ص 201 ؛ بحار الانوار، ج 52، ص 92. ؛ (اما در مورد علت غیبت، خدای متعال میفرماید : (ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرگز نپرسید از مسائلی که اگر فاش شود، شما را اندوهگین سازد...) هر یک از پدران من بیعتی از طاغوتهای زمان به گردن داشت، ولی من به هنگامی ظهور خواهم کرد که بیعت احدی از طاغوتها، بر گردنم نباشد). امام صادق(ع) میفرماید : (یقومُ القائمُ و لیسَ لِاَحَد فی عُنقِهِ عهدٌ و لا عقد و لا بیعة)؛ الغیبة النعمانی، ص 89 و 100 ؛ اصول کافی، ج 1، ص 342. ؛ (قائم ما در حالی ظهور میکند که در گردن او، برای احدی، عهد و پیمان و بیعتی نباشد). امام علی(ع) در این باره فرموده بود : (هنگامی که قائم ما قیام کند، برای احدی در گردن او بیعت نخواهد بود. از این جهت ولادت او مخفی میشود و خود از دیدهها پنهان میباشد) بشارة الاسلام، ص 52 ؛ اعلام الوری، ص 400 ؛ منتخب الاثر، ص 251.. 4-2. آماده شدن جهان و افکار عمومی یکی از علتهای مهم غیبت امام مهدی(عج) و طولانی شدن پنهان زیستی آن حضرت، آماده ساختن جامعه بشری، برای رسیدن به مقصد نهایی و الهی خود است. آمادگی جهان عبارت است از : بالا رفتن سطح آگاهی مردم و درک نیاز به پیشوایی عادل و عالم، به وجود آمدن امکانات و زمینههای مناسب برای تشکیل یک حکومت جهانی، به ستوه آمدن مردم از ظلم و بیدادگری و خواست جهانی و مردمی برای گسترش و احیای عدالت، معنویت و امنیت جهانی. تا این زمان (آمادگی جهانی) فرا رسد، حضرت در غیبت خواهند بود ؛ زیرا وظیفه حضرت، تحقّق فراگیر و گسترده تمامی اهداف و برنامههای پیامبران و اولیا است و اقدامات و اصطلاحات او، نیازمند درک بالا و شعور مترقی از سوی مردم است. شیخ طوسی میگوید : (فلسفه غیبت فقدان قدرت لازم امام است که باید مردم به آن همت گمارند ؛ در واقع تا هنگامی که مردم زمینه اقتدار او را فراهم سازند، غیبت تداوم خواهد یافت ؛ چرا که خداوند خواستار تقویت حضرت مهدی(عج)، به وسیله بشر است، نه فرشتگان) تلخیص الشافی، ج 1و2، ص 95 (نشر عزیزی).. 5-1. آماده سازی و تربیت شیعیان یکی از حکمتهای (پنهان زیستی) امام زمان(عج)، این بود که شیعیان ضعیف و کم ظرفیت، تربیت شده و سطح آگاهی و تحمّل و آمادگی آنها بالا برود. علی بن یقطین از امام کاظم نقل میکند که : (شیعیان با آرزوها، تربیت میشوند) پدرم یقطین به من گفت : چه آنچه راجع به سلطنت بنیعباس به ما گفته شده بود، انجام شد ؛ ولی آنچه که به شما درباره فرج اهل بیت گفته شده بود، انجام نشد؟ به او گفتم : آن چه که به ما و شما گفته شده بود، هر دو از یک جا صادر شده است ؛ نهایت اینکه وعدهای که به شما داده شد، سر رسید اما وعده ما - چون زمانش حتی نبود - هنوز نرسیده است. در عین حال ما را با ایجاد امید و آرزوی آن دوران تربیت کردند ؛ چون اگر از همان نخست، به ما میگفتند که : فرجبیت، تا سال دویستم یا سیصدم انجام میشود، هر آینه مردم قساوت قلب میگرفتند و عموم آنان از اسلام بر میگشتند! اما همیشه به ما گفتهاند : به همین زودی و با سرعت این کار انجام میشود تا قلبهای مردم حفظ شود و فرج را نزدیک بدانند) مرآة العقول، ج 4، ص 176، ج 6 (به نقل از : مطلع الفجر، ص 27.. (مهدویت1، رحیم کارگر، کد: 14/500027)
سبب غیبت امام زمان(عج) چیست؟ چرا امامی که باید بین مردم حضور داشته باشد و آنان را هدایت و رهبری کند، غایب شده و در پنهانی زندگی میکند؟
سبب غیبت امام زمان(عج) چیست؟ چرا امامی که باید بین مردم حضور داشته باشد و آنان را هدایت و رهبری کند، غایب شده و در پنهانی زندگی میکند؟
غیبت امام مهدی(عج) یکی از پدیدههایی است که با اراده و تدبیر خداوند رخ داده است ؛ پس به طور حتم دارای حکمت و مصلحتی مهم و قابل توجه است.
عبداللَّه بن فضل هاشمی میگوید : از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود : (صاحب الامر، غیبتی دارد که ناگزیر اتفاق میافتد و ناراستان و طرفداران باطل به شک میافتند). عرض کردم : (فدایت شوم چرا چنین میشود؟) فرمود : (به خاطر چیزی که ما اجازه نداریم، آن را برای شما بازگو کنیم). عرض کردم : (حکمت و فایده این غیبت چیست؟) فرمود : (حکمت غیبت او، همان حکمت غیبت آن عده از حجتهای خداوند است که قبلاً از آنها یاد شده است ؛ حکمت این غیبت نیز تا بعد از ظهور آن حضرت، بر مردم معلوم نخواهد شد ؛ همان طور که حکمت کارهایی که خضر انجام داد، تا قبل از جدا شدنش از موسی، معلوم نشد. ای پسر فضل! این امری الهی است و سرّ آن و جهات پنهانی آن نیز، الهی و به خدا مربوط است و هنگامی که ما میدانیم خداوند عزّوجل حکیم است، قبول و اعتراف میکنیم که تمام کارهایش، عین حکمت و درستی است ؛ هر چند که علت و چرایی آن کارها، برای ما روشن نشده باشد) اثبات الهداة، ج 3، ص 488، ج 217..
بر اساس این حدیث، علّت و حکمت اصلی (غیبت)، برای ما معلوم نیست و پس از ظهور مهدی(عج) آشکار میگردد ؛ ولی در روایات متعدد دیگر، اسرار و عللی برای غیبت آن حضرت بیان شده که قابل توجّه است و میتواند ما را نسبت به وقوع غیبت و لزوم آن به اطمینان بیشتری برساند.
در اینجا عوامل و حکمتهای غیبت - بر اساس یک دستهبندی جدید و جامع - بیان میشود ؛ بنابراین تقسیم، غیبت امام مهدی(عج) هم از جانب خدا و به خواست و اراده او بوده است و هم مردم، حاکمان ظالم و شیعیان در آن نقش و تأثیر داشتهاند.
یک. اراده و خواست خداوند
طبق بیان روایات، غیبت امام مهدی(عج)، بیشتر از ناحیه خدا و بر اساس مشیّت، حکمت و اراده او بوده است. در روند پیشینهدار تاریخ، وقایع و رویدادهای شگفت و خارقالعادهای رخ داده و اینها بر اساس سنت و قوانین الهی حاکم بر هستی بوده است. زندگی طولانی و غیبت امام مهدی(عج) نیز از چهارچوب این قانون خارج نیست. خداوند با غیبت حجت خود، اهداف و اغراض زیر را در نظر داشته است :
1-1. آزمون و امتحان مردم
یکی از حکمت الهی در مسئله (غیبت حجت)، امتحان و آزمایش انسانها - به خصوص شیعیان - است ؛ یعنی، امتحان و آزمایش گروهی که ایمان محکمی ندارند تا باطنشان ظاهر شود. کسانی هم که ایمان در اعماق دل آنان ریشه دوانده، به واسطه انتظار و صبر بر شداید و ایمان به غیب، ارزش و قدرشان معلوم میگردد و به درجاتی از ثواب نایل میآیند.
زرارة بن اعین میگوید : از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود : (قائم قبل از قیامش غیبتی دارد ؛ گفتم : چرا؟ فرمود : میترسد... (تا آنجا که فرمود:) (... و هو المنتظر غیر انَّ اللهِ یُحبّ ان یمتحن الشیعه، فعند ذلک یرتاب المبطلون)؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 472، ح 150. ؛ (او منتظر است ؛ اما خداوند دوست دارد شیعه را آزمایش کند ؛ آن گاه معتقدان و طرفداران باطل به شک میافتند).
جابر گوید : به امام باقر(ع) عرض کردم، فَرَج شما چه هنگام خواهد بود؟ فرمود : (هیهات! هیهات! : لایکونُ فَرَجُنا حتّی تُغَربلوا ثُمَّ تُغَربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو)؛ بحار الانوار، ج 52، ص 113. ؛ (دور است، دور است ؛ فرج ما پیش نخواهد آمد تا اینکه غربال شوید، باز غربال شوید... تا اینکه ناخالصی از بین برود و صافی باقی بماند). بر این اساس آزمایش مردم از دو جهت صورت میگیرد :
الف. چون اصل غیبت بسیار طولانی میشود، بیشتر مردم در شک و تردید میافتند و برخی در اصل ولادت و بعضی نیز در بقای آن حضرت شک میکنند.
ب. شدتها و پیشامدهای ناگوار، باعث میشود که حفظ ایمان و استقامت در راه دین، بسیار دشوار گردد و ایمان افراد در مخاطرات سخت واقع شود امامت و مهدویت، ج 2، ص 351 و 352..
اگر کسی اعتقاد خود را به امام(ع) از دست ندهد و یا در مشکلات و سختیها استقامت داشته و مؤمن باشد، از این امتحان سربلند بیرون میآید.
امام صادق(ع) نیز فرموده است : (... لابُدّ للناس ان یمحصّوا، و یمیّزوا و یغربلوا و یخرج الغربال خلق کثیر)؛ همان. ؛ (مردم باید خالص و پاک شوند و از هم تمییر داده شد و غربال شوند و مردم بسیاری از غربال خارج شوند).
1-2. اتمام حجّت
با غیبت طولانی ولیّ الهی، همه گروهها، افراد، اندیشهها و نظامها، امکان حکومت بر مردم و مدیریت جامعه را پیدا کرده و ضعف و ناتوانی خود را در اداره جامعه و رفع مشکلات و گسترش عدالت بروز میدهند. این در حالی است که حکومت و ولایت بر مردم، شایسته و بایسته اولیای الهی - به خصوص دوازده امام معصوم - است و خداوند میخواهد بدین ترتیب با مردم اتمام حجت کند و توجّه و خواست آنان را به حکومت معصومان جلب نماید.
امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید : (ما یکون هذا الامر حتّی لا یبقی صنفٌ من النّاس الا و قد ولّوا علی الناس حتی لا یقول قائلٌ : اِنّا لو وَلَّینا، لَعَدَ لنا ؛ ثمّ یقومُ القائم بالحقّ و العدل)؛ بحار الانوار، ج 52، ص 244. ؛ (ظهور تحقق نمییابد تا اینکه گروهی نماند، مگر اینکه بر مردم حکومت کرده باشد تا کسی نگوید : اگر ما حکومت داشتیم ؛ عدالت را (میگستراندیم)! آن گاه قائم به حق و عدل قیام میکند).
1-3. تطابق و همسانی با پیامبران
خداوند بنابر مصالحی، انبیای گذشته را برای مدّتی از بین مردم مخفی میکرد ؛ پس خواست که این موضوع را درباره حضرت مهدی هم پیاده کند تا آن حضرت، آخرین غیبت را انجام دهد و این سنّت الهی به طور کامل و تمام، به منصّه ظهور رسد. حنان بن سدیر به نقل از پدرش از امام صادق(ع) نقل میکند : (قائم ما غیبتی دارد که طولانی میشود)، عرض کردم : (ای فرزند رسول خدا! علّت آن چیست؟ فرمود : (انّ الله عزوجل أبی الاّ ان یجری فیه سنن الانبیاء فی غیباتهم و انّه لابدّ له... من استیفاء مدد غیباتهم : قال الله عز و جل : ؛ بحار الانوار، ج 51، ص 142 ؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 486، ح 212 ؛ الخرائج، ج 2، ص 955. ؛ (خداوند نمیخواهد این امر انجام شود ؛ مگر اینکه تمام سنتهایی را که پیامبران در غیبتهایشان داشتهاند، در این غیبت قرار دهد... بنابراین باید تمام مدّت، مجموع غیبتهای پیامبران، در این غیبت وجود داشته باشد. خداوند میفرماید : (لترکبُنّ طبقاً عن طبق)؛ ؛ مقصود این است که سنتهای گذشتگان، در مورد شما جاری خواهد شد).
1-4. هدایت بخشی مداوم
همان طور که در مباحث گذشته اشاره شد، امامان واسطه فیض الهی و منبع هدایت و راهنمایی مردم هستند. خداوند به منظور استمرار هدایت مردم - وقتی آنان در برههای از زمان نعمت بینظیر الهی (امام معصوم) را قدردان نبودند - طبق مصلحت، وجود او را در پس پرده غیبت قرار میدهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فیض و رحمت حق از طریق او به بندگان ادامه یابد و راه هدایت و رستگاری بر روی مردم باز باشد. به نظر میرسد با توجّه به وجود مشکلات زیاد فراروی امامان، غیبت، بهترین وسیله این هدایت بخشی باشد.
امیر مؤمنان(ع) فرموده است : (لا تخلوا الأرضُ من قائم للهِ بِحُجَّة اَمّا ظاهراً مشهوراً و اِمّا خائِفاً مغموراً لئلاّ تبطُلَ حُجَجُ اللهِ و بیّناته...)؛ نهج البلاغه، حکمت 147. ؛ (زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست که برای خدا با برهان روشن، قیام کند (به صورت) آشکار و شناخته شده و یا بیمناک و پنهان ؛ تا حجت خدا باطل نشود و نشانههایش از میان نرود (دلیلهای روشن هدایت از بین نروند)).
1-5. ظهور نسل مؤمن از صلب کافر و منافق
طول غیبت، باعث میشود که در اصلاب فاسدان و منافقان و کافران، اگر مؤمنی باقی باشد، همه به دنیا بیایند ؛ چنان که شیوه امامان معصوم نیز چنین بوده و حتی پیش بینیهایی در مورد بعضی از افراد منافق و ناصبی داشتند. بعد از مدتی نیز از صلب آنان، افرادی مؤمن و دوستدار اهل بیت(ع) به دنیا میآمدند.
ابراهیم کرخی میگوید : به امام صادق(ع) عرض کردم : خداوند سالمت بدارد ؛ آیا علی(ع) در دین خدا قوی نبود؟ فرمود : آری چنین بود : گفتم : پس چگونه مردم بر او چیره شدند و او جلوی ایشان نایستاد؟ چه چیزی باعث شد جلوی آنها را نگیرد؟ فرمود : آیهای از قرآن، او را از این کار بازداشت. گفتم : آن آیه کدام است؟ فرمود : (لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً)؛ فتح (48)، آیه 25.. خداوند عز و جل فرزندانی مؤمن، در پشت افرادی از کافران و منافقان قرار داده است و حضرت علی، پدران کافر یا منافق را نمیکشت تا اینکه این امانتهای الهی از پشت آنان خارج شوند و وقتی این فرزندان از صلب آنان خارج میشدند، بر هر کدام که دست مییافت، با آنها میجنگید. قائم ما اهل بیت نیز چنین است، تا تمام امانتهای الهی از پشت پدرانشان (کافران و منافقان) خارج نشوند، ظهور نکرده و کسی را نمیکشد. اما وقتی امانتها خارج شدند، بر کافران و منافقان مسلّط شده، آنان را میکشد) اثبات الهداة، ج3، ص 489، ح 224 ؛ بحار الانوار، ج 52، ص 97، ح 9..
1-6. ظهور قدرشناسی
یکی از حکمتها و اسرار مهم غیبت امام مهدی(عج)، توجّه بیشتر مردم، به قدر و منزلت آن موعود امتها است. پس از آن همه قدرناشناسی که نسبت به پدران بزرگوار آن حضرت روا داشتند، او در پس پرده غیبت قرار گرفت تا گوهر گرانبهای وجودش، بیشتر مورد توجّه قرار گیرد و هنگام ظهور با پذیرش و استقبال کامل مردم رو به شود.
دو. نقش و تأثیر مردم
یکی از عوامل مهم غیبت امام مهدی(عج)، عدم همراهی و تمکین مردم از آن حضرت و سستی و قصور در یاری امام(ع) است ؛ چنان که امامان پیشین، از این ناحیه آسیبهای فراوانی دیدند و مرارتها کشیدند. نتیجه این معصیت و نافرمانی بزرگ مردم، کشته شدن و شهادت همه آنان و از دست دادن حکومت بوده است! بر این اساس غیبت امام مهدی(عج) بیشتر از ناحیه خود مردم بوده است ؛ نه از سوی امام زمان(عج)، خواجه نصیر الدین طوسی میگوید : (وجوده لطفٌ و تصرّفه لطف آخر و عدمه منّا)؛ کشف المراد، ص 285. (وجود امام، لطف است (از سوی خدا) و تصرّف او (در امور) لطفی دیگر است و غیبت او، مربوط به خود ما است) ؛ یعنی، عدم حضور امام و غیبت او از ناحیه خود ما و مشکلات و موانعی است که ما به وجود آوردهایم. در مورد نقش مردم در غیبت امام مهدی(عج) میتوان به چند مورد اشاره کرد :
2-1. تأدیب و متنبّه شدن
وقتی مردم به وظایف و مسئولیتهای خود، در برابر امام و پیشوای بر حق خود، پایبند نباشند و از اطاعت و یاری او سرپیچی کنند و از جان و مالش محافظت نکنند ؛ روا است که خداوند، آن امام را برای مدتی از مردم جدا سازد و تأدیبشان کند. در این صورت مردم از بسیاری از مواهب و الطاف امام معصوم(ع)، بیبهره مانده و از برکات ظاهری وجود او محروم میشوند و این نشانگر غضب و خشم الهی است.
محمد بن فرج میگوید: امام ابوجعفر(ع) برایم نوشت : (اذا غضب الله - تبارک و تعالی - علی خلقه نحاناً عن جوارهم)؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 447، ح 38 ؛ کافی، ج 1، ص 343. ؛ (وقتی خداوند متعال بر مردم خشم گیرد، ما را از کنارشان دور میسازد).
مروان انباری نقل میکند : از امام باقر(ع) (نوشته یا پیامی) صادر شد که : (انّ الله اذا کره لنا جوار قوم نزعنا من بین اظهرهم)؛ همان، ص 498، ح 271 ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 90. ؛ (وقتی خداوند، بودن ما را در میان قومی ناخوش دارد، ما را از میان آنان خواهد برد).
2-2. ستمکاری و نادانی مردم
ظلم و ستمی که مردم هم بر خود و هم بر دیگران روا میدارند و از حجت الهی، به جهت جهل و نادانیشان بهره کافی نمیبرند، موجب غیبت امام(ع) شده است. حضرت علی(ع) در این زمینه میفرماید : (واعلموا انّ الارض لا تخلوا من حجّة الله ولکنّ الله سیعمی خلقه منها بظلمهم وجورهم و اسرافهم علی انفسهم)؛ بحار الانوار، ج 51، ص 113، ح 8. ؛ (ای مردم بدانید که زمین هرگز از حجّت الهی خالی نمیماند، اما پروردگار، مردم را به جهت ظلم و ستمی که مرتکب میشوند و نیز به جهت اسراف و زیاده رویهای که در حق خود انجام میدهند، از دیدن حجّت خودش (امام مهدی(عج)) محروم میسازد).
در نقل دیگر آمده است : (...لکن الله سیعمی خلقه عنها بظلمهم و جهلهم، ولو خلت الارض ساعة واحدة من حجّة الله ساخت باهلها لکن الحجة تعرف الناس و لا یعرفونها...)؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 532، ج 463. ؛ (... خداوند به واسطه نادانی و ستمکاری مردم، دیده ایشان را از دیدن حجتش فرو میبندد... سپس حجت (در زمان غیبت) مردم را میشناسد ؛ ولی آنان او را نمیشناسند).
سه. دشمنان عنود و ستمگر
یکی از موانع و چالشهای اساسی فراروی امامان معصوم(ع)، وجود حاکمان ظالم، دشمنان جاهل و کینهجو و نفاق پیشگان دنیا دوست بوده است. این امر منجر به غصب خلافت، کشته شدن امامان، انزوا و محدودیت، فشارهای مالی و اقتصادی، جلوگیری از ارتباط با مردم و... شده بود.
امام مهدی(عج) نیز با همه این خطرات رو به رو بود و حکمت الهی اقتضا میکرد که آن حضرت از دیدگاهها غایب شود. با توجه به این امر بدیهی، عوامل زیر در غیبت آن حضرت نقش و تأثیر زیادی داشته است :
3-1. جلوگیری از کشته شدن
امام حسن عسکری(ع) فرمود : (بنیامیه و بنیعباس، شمشیرهای خود را برای ما تیز کردند ؛ زیرا خوب میدانستند که آنها در خلافت حقی ندارند. آنان از ترس اینکه خلافت به جای خود برگردد و در میان صاحبان اصلیاش مستقرّ شود، به کشتن اهل بیت پیامبر(ص) و از بین بردم سلاله آن حضرت، همت گماشتند تا شاید از ولادت حضرت قائم جلوگیری کنند و یا او را به قتل برسانند ؛ ولی خداوند اراده کرد که او را بر احدی از دشمنان آشکار نکند و نور خود را به اتمام رساند ؛ اگر چه مشرکان خوش ندارند) منتخب الاثر، ص 291..
زراره میگوید : از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود : (یا زرارة لابُدّ للقائم من غیبة)؛ (به درستی که برای قائم غیبتی هست). پرسیدم : برای چه : فرمود : (یخاف علی نفسه)؛(بر جان خویش میترسد) کمال الدین، ج 2، ص 481، ح 7..
امام باقر(ع) میفرماید : (اذا ظهر قائمنا اهل البیت(ع) قال :(ففررت منکم فوهب لی ربی حکما) خفتکم علی نفسی و جئتکم لما اذن ربّی و اصلح لی امری)؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 583، ح 777.
؛ (وقتی قائم ما اهل بیت، ظهور کند، میگوید : (ففرت منکم...)؛ از میان شما رفتم چون از شما بر جان خود بیمناک بودم و اینک چون پروردگارم اذن داد و امر فرجم را به سامان رسانید، به میانتان آمدم).
در اینجا بیان دو نکته خالی از فایده نیست :
الف. ترس حضرت بر جان خود، برای آن است که او، آخرین ذخیره الهی است که باید برای تحقق عدالت جهانی - که وعده حتمی خداوند است - باقی بماند ؛ وگرنه او نیز مانند پدران بزرگوارش، از شهادت در مسیر تحقّق اهداف الهی، استقبال میکند.
ب. خداوند متعال، هر چند قادر و توانا است که در هر زمان و هر ساعت، آن حضرت را ظاهر و به طور قهر و غلبه، بر تمام ملل و حکومتها - پیش از فراهم شدن اسباب - غالب سازد ؛ ولی چون جریان این جهان را بر مجرای اسباب و مسبّبات قرار داده و تا زمانی که اسباب چنان ظهوری فراهم نشود، قیام آن حضرت به تأخیر خواهد افتاد و اگر پیش از فراهم شدن اسباب و مقدمات ظاهر شود، از حفظ قتل مصون نخواهد ماند ر.ک : امامت و مهدویت، ج 3، ص 347..
3-2. خطر دشمنان داخلی و اهل نفاق
علاوه بر خطری که از ناحیه خلفای عباسی متوجه امام مهدی(عج) بود ؛ توطئه و اقدامات شومی نیز از طرف بعضی از نزدیکان فاسد و نفاق پیشه علیه آن حضرت صورت میگرفت و خطراتی را متوجه او میساخت. نمونه روشن این خطر را میتوان در اقدامات جعفر کذّاب جست و جو کرد. او با دستگاه خلافت ارتباط نزدیکی داشت و میخواست به کمک آنان مقام و دارایی امام عسکری(ع) را تصاحب کند و فرزند او را به کشتن دهد...!!
امام هادی(ع) میفرمود : (از پسرم جعفر دوری کنید که او برای من، به منزله نمرود (پسر نوح) است نسبت به حضرت نوح که قرآن کریم در حق او میفرماید : نوح گفت : پسر من از کسان من است (؛ولی) خدا فرمود : ای نوح! او از کسان تو نیست که آن عملی (فرزندی) است، غیر صالح) الزام الناصب، ص 114 ؛ یوم الخلاص، ج 1، ص 188..
بر این اساس امام عسکری(ع) فرمود : (...اگر جعفر بتواند مرا بکشد، هرگز دریغ نمیکند!!) الزام الناصب، ص 114 ؛ یوم الخلاص، ج 1، ص 189.
امام سجاد(ع) در پیش گویی خود، درباره جعفر کذّاب میفرماید : (گویی با چشم خود میبینم که جعفر کذّاب (برادر امام عسکری)، طاغوت زمانش را وادار کرده که به جست و جوی ولیّ خدا بپردازد و آن غایب از دیدهها، در حفظ و حراست الهی است و حفاظت خانه پدر، بر عهده او است. این از باب جهالت جعفر به ولادت آن حضرت و طمع در کشتن او است، اگر دست بیابد، و این به طمع گرفتن میراث پدرش به ناحق است).
چهار. نقش امام زمان(عج)
غیبت و پنهان زیستی امام مهدی(عج)، میتواند از ناحیه و خواست خود آن حضرت باشد، یعنی، آن حضرت برابر تحقّق بعضی از اهداف و برنامههایش و رهایی از قید و بند حکومتها و با اذن الهی، از دیدهها غایب شده است. در این رابطه میتوان به مؤلّفههای زیر اشاره کرد :
4-1. بیعت نکردن با حاکمان
یکی از عواملی که در روایات بسیار به آن اشاره شده، عدم بیعت امام مهدی(عج) با خلفای جور و طاغوتها است، آن حضرت به جهت اینکه مثل پدرانش مجبور به بیعت با آنان نشود، به فرمان خدا از چشم مردم مخفی شد. (بیعت، نوعی عقد و قرارداد دو سویه بین حاکم و فرمانبرداران است که از یک سو خلیفه را متعهد به اداره جامعه... میکند و از طرف دیگر بیعتکنندگان متعهد میشوند، ضمن شنیدن و اطاعت از خلیفه، از او حمایت کنند) نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص 89..
آن حضرت زمانی که ظهور میکند، بیعت هیچ کس و هیچ حکومت غاصب و ستمگری را - حتی به عنوان تقیه - بر گردن ندارد. او قیام میکند، در حالی که نسبت به احدی از جباران و حکومتهای مختلف، تمکین و تسکین ندارد و از راه تقیه هم حکومتهای غیر اسلامی ناکامل را در ظاهر امضا نکرده است. او اکمل مظاهر اسم (العادل)، (السلطان)، (الغالب) و (الحاکم) است و چنان شخصیت و مقامی از اینکه تحت سلطنت غیر خدا واقع شود. یا به حکومتی از حکومتهای جائر به تقیه رأی داده باشد - بر حسب اخبار - محفوظ و محروس است و چنان که از اخبار فراوان استفاده میشود، آن حضرت به تقیه عمل نمیکند و حق را آشکار و باطل را از صفحه روزگار بر میاندازد. پس یکی از حکمتها و مصالح غیبت، این است که امام(ع)، پیش از رسیدن وقت ظهور و مأمور شدن به قیام، ناچار نمیشود، مانند پدران بزرگوارش، از راه تقیه با خلفا و زمامداران و سیاستمداران وقت، بیعت کند و وقتی که ظاهر میشود، هیچ بیعتی در گردن او نیست و هیچ حکومتی را بر خود - غیر از حکومت خدا و احکام و قوانین قرآن، حتی به ظاهر و از روی تقیه هم - نپذیرفته است امامت و مهدویت، ج 2، ص 350..
امام زمان(عج) خود در این زمینه مرقوم فرموده است :
(...و اما علّةُ ما وقَعَ مِنَ الغیبةِ، فانّ الله عزّ و جل یقول : ؛ یوم الخلاص، ج 1، ص 201 ؛ بحار الانوار، ج 52، ص 92. ؛ (اما در مورد علت غیبت، خدای متعال میفرماید : (ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرگز نپرسید از مسائلی که اگر فاش شود، شما را اندوهگین سازد...) هر یک از پدران من بیعتی از طاغوتهای زمان به گردن داشت، ولی من به هنگامی ظهور خواهم کرد که بیعت احدی از طاغوتها، بر گردنم نباشد).
امام صادق(ع) میفرماید : (یقومُ القائمُ و لیسَ لِاَحَد فی عُنقِهِ عهدٌ و لا عقد و لا بیعة)؛ الغیبة النعمانی، ص 89 و 100 ؛ اصول کافی، ج 1، ص 342. ؛ (قائم ما در حالی ظهور میکند که در گردن او، برای احدی، عهد و پیمان و بیعتی نباشد).
امام علی(ع) در این باره فرموده بود : (هنگامی که قائم ما قیام کند، برای احدی در گردن او بیعت نخواهد بود. از این جهت ولادت او مخفی میشود و خود از دیدهها پنهان میباشد) بشارة الاسلام، ص 52 ؛ اعلام الوری، ص 400 ؛ منتخب الاثر، ص 251..
4-2. آماده شدن جهان و افکار عمومی
یکی از علتهای مهم غیبت امام مهدی(عج) و طولانی شدن پنهان زیستی آن حضرت، آماده ساختن جامعه بشری، برای رسیدن به مقصد نهایی و الهی خود است. آمادگی جهان عبارت است از : بالا رفتن سطح آگاهی مردم و درک نیاز به پیشوایی عادل و عالم، به وجود آمدن امکانات و زمینههای مناسب برای تشکیل یک حکومت جهانی، به ستوه آمدن مردم از ظلم و بیدادگری و خواست جهانی و مردمی برای گسترش و احیای عدالت، معنویت و امنیت جهانی. تا این زمان (آمادگی جهانی) فرا رسد، حضرت در غیبت خواهند بود ؛ زیرا وظیفه حضرت، تحقّق فراگیر و گسترده تمامی اهداف و برنامههای پیامبران و اولیا است و اقدامات و اصطلاحات او، نیازمند درک بالا و شعور مترقی از سوی مردم است.
شیخ طوسی میگوید : (فلسفه غیبت فقدان قدرت لازم امام است که باید مردم به آن همت گمارند ؛ در واقع تا هنگامی که مردم زمینه اقتدار او را فراهم سازند، غیبت تداوم خواهد یافت ؛ چرا که خداوند خواستار تقویت حضرت مهدی(عج)، به وسیله بشر است، نه فرشتگان) تلخیص الشافی، ج 1و2، ص 95 (نشر عزیزی)..
5-1. آماده سازی و تربیت شیعیان
یکی از حکمتهای (پنهان زیستی) امام زمان(عج)، این بود که شیعیان ضعیف و کم ظرفیت، تربیت شده و سطح آگاهی و تحمّل و آمادگی آنها بالا برود.
علی بن یقطین از امام کاظم نقل میکند که : (شیعیان با آرزوها، تربیت میشوند) پدرم یقطین به من گفت : چه آنچه راجع به سلطنت بنیعباس به ما گفته شده بود، انجام شد ؛ ولی آنچه که به شما درباره فرج اهل بیت گفته شده بود، انجام نشد؟
به او گفتم : آن چه که به ما و شما گفته شده بود، هر دو از یک جا صادر شده است ؛ نهایت اینکه وعدهای که به شما داده شد، سر رسید اما وعده ما - چون زمانش حتی نبود - هنوز نرسیده است. در عین حال ما را با ایجاد امید و آرزوی آن دوران تربیت کردند ؛ چون اگر از همان نخست، به ما میگفتند که : فرجبیت، تا سال دویستم یا سیصدم انجام میشود، هر آینه مردم قساوت قلب میگرفتند و عموم آنان از اسلام بر میگشتند! اما همیشه به ما گفتهاند : به همین زودی و با سرعت این کار انجام میشود تا قلبهای مردم حفظ شود و فرج را نزدیک بدانند) مرآة العقول، ج 4، ص 176، ج 6 (به نقل از : مطلع الفجر، ص 27.. (مهدویت1، رحیم کارگر، کد: 14/500027)
- [سایر] فلسفه غیبت حضرت مهدی علیه السلام چیست؟ چرا خداوند هدایت جامعه را بر عهده امامی غایب گذاشته است؟
- [سایر] پرسش: فلسفه غیبت امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] علل غیبت امام زمان(عج)چیست؟
- [سایر] چرا امامی که باید بین مردم حضور داشته باشد و آنان را هدایت کند، غایب شده است؟
- [سایر] وظیفه شیعیان در دوران غیبت امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] چه درسهایی میتوان از غیبت امام زمان (عج) گرفت؟
- [سایر] فلسفه و علت غیبت امام زمان(عج) چیست؟
- [سایر] حدیث با موضوع غیبت امام زمان عج بفرمایید؟
- [سایر] احادیثی درباره غیبت امام زمان (عج) و وظایف منتظران در عصر غیبت بیان نمایید.
- [سایر] آیا امام علی (ع) خبر از غیبت امام زمان (عج) دادهاند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) که نماز جمعه واجب تعیینی نیست خرید و فروش و سایر معاملات هنگام اقامه نماز جمعه حرام نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله اردبیلی] خمس یک پنجم از مازاد درآمدها و برخی منافع است که انسان به دست آورده است و باید زیر نظر امام معصوم علیهالسلام مصرف شود و در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، بهتر است سهم سادات زیر نظر مجتهد جامع الشرایط برای رفع نیازهای سادات فقیر مصرف گردد و سهم امام علیهالسلام باید زیر نظر مجتهد جامع الشرایط در جهت تعلیم و ترویج مذهب جعفری هزینه گردد. در احادیث شریفه نسبت به پرداختن خمس تأکید زیادی شده است و از آن به حقّ امام علیهالسلام ، سبب تطهیر مال و وسیلهای جهت امتحان ایمان یاد شده است؛ حضرت رضا علیهالسلام در جواب نامه یکی از تاجران شیعه فارس مینویسد: (... اموال تنها از راهی که خداوند مقرّر فرموده است حلال میگردد. همانا خمس، ما را در تقویت دین یاری میکند و نیاز آنان که سرپرستیشان را به عهده داریم و نیز نیاز شیعیان را تأمین میکند و با آن آبرویمان را در مقابل دشمنانمان حفظ میکنیم. پس خمس را از ما دریغ نکنید و خود را از دعای ما محروم نسازید، زیرا پرداختن خمس کلید روزی و سبب آمرزش و پاکی شما از گناه و ذخیره آخرتتان است. مسلمان کسی است که به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند نه آن کسی که با زبان اجابت میکند و در قلب مخالفت مینماید.)(1)
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله اردبیلی] زمینهای موات اصلی جزء (اَنفال) هستند و اختیار آن در زمان حضور امام معصوم علیهالسلام به دست اوست و آن حضرت هرگونه صلاح بداند در آنها تصرّف میکند و اجازه احیا میدهد یا به افراد تملیک کرده و یا اجاره میدهد و در زمان غیبت امام علیهالسلام ، مسلمانان میتوانند آنها را احیا کنند، ولی بنابر احتیاط واجب باید از حاکم شرع اجازه بگیرند و هر کس هر قسمتی را احیا کند، نسبت به آن سزاوارتر است و دیگران حقّ مزاحمت او را ندارند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل دادن میت مسلمان و کفن کردن او چنان که گفته شد واجب است ولی دو گروه از این حکم مستثنا هستند: اول (شهیدان راه خدا) یعنی کسانی که در میدان جهاد در راه اسلام، همراه پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا امام معصوم(علیه السلام) یا نایب خاص او کشته شده اند، همچنین کسانی که در حال غیبت امام زمان(ارواحنا فداه) برای دفاع در برابر دشمنان اسلام کشته می شوند، خواه مرد باشند، یا زن، بزرگ باشند و یا کودک، در این گونه موارد غسل و کفن و حنوط واجب نیست، بلکه باید آنها را با همان لباسهایشان بعد از خواندن نماز دفن کنند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط، گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند. و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای روی قبر بگیرند. و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت برداشته وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در قبر گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد. و پیش از آن که قبر را بپوشانند دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکتش دهند و در صورتی که میت مرد باشد سه مرتبه بگویند: (اسْمَعْ، افْهَمْ یا فُلانَ بنَ فُلانٍ) و به جای (فُلانَ بنَ فُلانٍ) اسم میت و پدرش را بگویند، مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علیست سه مرتبه بگویند: (اسْمَعْ، افْهَمْ یا محمَّد بن علی). و پس از آن بگویند: (هَلْ أَنْتَ علی العَهْدِ الذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّه وحْدَهُ لا شَرِیکَ له وأنَّ مُحمّداً صلّی اللَّهُ علیه و آله عَبْدُهُ ورَسُولُهُ وسَیِّدُ النَّبیّینَ وخاتَمُ الْمُرْسَلِینَ، وأَنَّ عَلِیّاً أمِیرُ المؤمِنِینَ وسَیِّدُ الوَصِیِّینَ وإمامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ علی العالَمینَ، وأَنَّ الحسَنَ و الحُسَیْنَ وعَلیَّ بنَ الحُسَیْن و مُحمّدَ بنَ عَلیٍّ وجَعْفَرَ بْنَ مُحمّدٍ وموسی بنَ جَعْفَرٍ وعلیَّ بنَ مُوسی ومُحمّدَ بنَ علیٍّ وعلیَّ بنَ مُحمّدٍ و الحسنَ بنَ علیٍّ و القائِمَ الحُجّةَ المهدِیّ صلواتُ اللَّهِ علیهمْ أئِمّةُ المؤمِنِینَ وحُجَجُ اللَّهِ علی الخَلْقِ أجمعینَ وأَئمَّتُکَ أئِمَّةُ هُدیً أَبْرار). و بعد بگوید: (یا فُلانَ بنَ فُلانٍ) - و به جای (فُلانَ بنَ فُلانٍ) اسم میت و پدرش را بگوید: (إذا أتاکَ الملکانِ المقرَّبانِ رَسُولَیْنِ من عِنْدِ اللَّهِ تَبارَکَ وتَعالی وسألاکَ عَنْ رَبِّکَ و عن نبیِّکَ وعَنْ دِینکَ وعَنْ کتابِکَ وعَنْ قِبْلَتِکَ وعَنْ أَئمَّتِکَ فلا تخف ولا تَحْزَنْ وقُلْ فی جوابِهما: اللَّهُ رَبِّی، ومُحمّدٌ صلّی اللَّه علیه و آلهِ نَبِیِّی، و القُرآنُ کتابی، و الکَعْبَةُ قِبْلَتِی، وامیرُ المؤمِنِینَ علیّبن أبی طالبٍ إِمامِی و الحسنُ بن علیٍّ المجتبی إِمامِی، و الحُسَیْنُ بن علیٍّ الشهیدُ بِکَرْبَلاء إِمامِی، وعلیٌّ زین العابدین إِمامِی، ومُحمّدٌ الباقرُ إِمامِی، وجَعْفَرٌ الصَّادقُ إِمامِی، وموسی الکاظِمُ إِمامِی، وعلیٌّ الرضا إِمامِی، ومُحمّدٌ الجوادُ إِمامِی، وعلیٌّ الهادی إِمامِی، و الحَسَنُ العسکریُّ إِمامِی، و الحُجّةُ المُنْتَظَرُ إِمامِی، هؤلاءِ صلواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أئِمّتِی وسادَتی وقادتِی وشُفعائِی، بِهِمْ أتَوَلّی ومِنْ أعدائِهِمْ أَتَبَرَّءُ فی الدُّنیا و الآخِرَةِ). سپس بگوید: (ثمَّ اعْلمْ یا فُلانَ بن فُلانٍ) - و به جای (فُلانَ بنَ فُلانٍ) اسم میت و پدرش را بگوید - (أنَّ اللَّهَ تبارَکَ وتعالی نِعْمَ الرَّبُ، وأَنَّ مُحمّداً صلّی اللَّه علیه و آلهِ نِعْمَ الرّسولُ، وأنَّ علیَّ بن أبی طالبٍ وأولادَهُ المعصومینَ الأئمَّةَ الاثنَیْ عَشَرَ نِعْمَ الأئِمَّةُ، وأَنَّ ما جاءَ بهِ محمَّدٌ صلّی اللَّه علیه و آلهِ حقٌّ وأَنَّ الموتَ حقٌّ، وسُؤالَ مُنْکَرٍ ونَکِیرٍ فی القَبْرِ حقٌّ، و البعثَ حقٌّ، و النُّشُورَ حقٌّ، و الصِّراطَ حقٌّ، و المیزانَ حقٌّ، وتطایُرَ الکُتُبِ حقٌّ، وأَنَّ الجنَّةَ حقٌّ، و النّارَ حقٌّ، وأَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها، وأنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فی القُبُورِ). سپس بگوید: (أَفَهِمْتَ یافُلان) - و به جای فُلان اسم میت را بگوید - (ثَبَّتَکَ اللَّهُ بالقَوْلِ الثّابت، وهداکَ اللَّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ، عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکَ وبَیْنَ أولیائِکَ فی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ). پس بگوید: (اللّهمَّ جافِ الأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ، واصْعَدْ بروحِهِ إلَیْکَ، ولَقِّنْهُ مِنْکَ بُرْهاناً، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ). و در صورتی که میت زن باشد پارهای از این دعا تغییر میکند به این ترتیب: (اسْمَعی، افْهَمی یا فُلانَةَ ابنةَ فُلانٍ) و به جای (فُلانة) نام میت و به جای فلان نام پدرش را بگوید - و پس از آن بگوید: (هَلْ أَنْتِ علی العَهْدِ الذی فارَقتِنا … وأئمَّتُکِ أئمَّةُ هدًی أبْرارٌ، یا فُلانةَ ابْنةَ فُلانٍ) - و به جای فلانة نام میت و به جای فلان نام پدرش را بگوید، پس بگوید: (إذا أتاکِ الملکانِ المقرَّبانِ رَسُولَیْنِ من عِنْدِ اللَّهِ تَبارَکَ وتَعالی وسألاکِ عَنْ رَبِّکِ و عن نبیِّکِ وعَنْ دِینکِ وعَنْ کتابِکِ وعَنْ قِبْلَتِکِ وعَنْ أَئمَّتِکِ فلا تَخَافی ولا تَحْزَنی وقولی فی جوابِهما … ثمَّ اعلمی یا فُلانةَ ابْنةَ فُلانٍ) و به جای فلانة اسم میت و به جای فلان نام پدرش را بگوید و بعد بگوید: (اَفَهِمْتِ یا فُلانة) و به جای فلانة اسم میت را بگوید پس از آن بگوید: (ثَبَّتَکِ اللَّهُ بالقَوْلِ الثّابتِ وهداکِ اللَّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ، عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکِ وبَیْنَ أولیائِکِ فی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ). پس بگوید: (اللّهمَّ جافِ الأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْها واصْعَدْ بروحِها إلَیْکَ، ولَقِّنْها مِنْکَ بُرْهاناً، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ).
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] تقلید به معنای پیروی کردن از دیگری در عقیده یا عمل است و در احکام دینی از کسی باید تقلید کرد که دارای این شرایط باشد: 1 - مرد باشد. 2 - بالغ باشد. 3 - عاقل باشد. 4 - شیعه دوازده امامی باشد. 5 - حلالزاده باشد. 6 - عادل باشد، یعنی از گناهان کبیره، مانند: دروغ، غیبت، تهمت، آدمکشی، رباخواری، ترک نماز و ترک روزه …، از روی ملکه اجتناب کند و مراد از ملکه؛ حالت نفسانیست که انسان را به ترک گناه وادار میکند، گناه صغیره نیز با اصرار بر آن، گناه کبیره محسوب میگردد و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد؛ یعنی اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، بگویند: ما خلاف شرعی از او سراغ نداریم. 7 - مجتهد باشد. 8 - اعلم باشد و این در صورتیست که احتمال اختلاف بین مجتهدین را در مسائل مورد ابتلا بدهد. مجتهد اعلم کسیست که از تمام مجتهدهای زمان خود حکم خدا را بهتر بفهمد و برتری این مجتهد از سایر مجتهدین باید به گونهای باشد که متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخیص دهند و اگر هیچ یک از مجتهدین چنین برتری روشنی نداشته باشند از هر یک از مجتهدین طراز اوّل میتوان تقلید نمود. 9 - موثّق باشد، یعنی اشتباهش از متعارف بیشتر نباشد و کسی که حریص به دنیا باشد غالبا موثّق نیست، زیرا حبّ شدید به دنیا باعث اشتباه زیاد در تشخیص میگردد. 10 - زنده باشد (با تفصیلی که در مسأله دهم خواهد آمد).