آیا صحت دارد دجال از یهودیه اصفهان خروج خواهد کرد؟ آیا صحت دارد دجال از یهودیه اصفهان خروج خواهد کرد؟ در مورد اصل دجال اختلافات زیادی وجود دارد. دجال در لغت دَجَل به معنای روکش نمودن یک شئ است که باطن آن کمارزش باشد ولی روی آن زرق و برق داده یا طلاکاری کنند بنابراین وقتی دجال را برای کسی بکار میبرند یعنی آن شخص منافق، دروغگو و فریبنده است[1] البته معانی متعددی که گاه به ده معنا میرسد برای این واژه ذکر شده است، که به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره شد. پیشینه دجال: تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمیگردد در کتاب انجیل نام دجال نیز به میان آمده است از آیات انجیل استفاده میشود که دجال به معنای دروغگو و گمراه کننده است و چنین استفاده میشود که داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروجش بودهاند[2] در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین وارد شده است، که روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که در منابع شیعه موجود میباشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت میباشد. مرحوم علامه سید محمد صدر در جلد سوم موسوعه ارزشمند الامام المهدی با عنوان (تاریخ الغیبه الکبری) بحث مفصلی را به بررسی دجال اختصاص داده است ایشان معتقدند که اخبار دجال مبتلا به دو اشکال جدی هستند. اول ضعف سندی دوم دلالت بر ایجاد معجزات مضلّه که به لحاظ قوانین کلامی محال است. که خداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراهکننده واگذار نماید. و بعضی از محققین دیگر ریشه تعریفات و توصیفاتی که در رابطه با دجال به ما رسیده است را به دو روایت برمیگردانند که در کتاب بحارالانوار و کتب دیگر نقل شده است که از دیدگاه علم رجال سند این دو روایت ضعیف میباشد و نمیشود به این توصیفات اعتماد نمود.[3] به قول بعضی از محققین بزگوار[4] روایات را اگر حمل بر معنای رمزی کنیم از کنار گذاشتن آن روایت بهتر است مخصوصاً روایات دجال که بعضی از آنها به شخص حضرت رسول صلی الله علیه و آله میرسد و متعین است که بگوییم رسول خدا صلی الله علیه و آله به یک سلسه معانی حقیقی گسترده اجتماعی با این عبارت اشاره نمودهاند. اما دیدگاه ما: از منظر ما اصل قضیه دجال به طور اجمال صحت دارد ولی تعریفات و توصیفاتی که دربارهاش شده است مدرک قابل اعتمادی ندارد. و این قضیه بدون تردید با افسانههایی آمیخته شده است که صورت حقیقی خود را از دست داده است. در مجموع میتوان بیان نمود که دو دیدگاه راجع به دجال وجود دارد. 1 . دجال شخصی: که در برخی روایات توصیفاتی برای او ذکر شده است مانند دجال مردی چاق،سرخ رو، موی سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او مانند دانه انگوری است که بر روی آب قرار دارد.[5] و در روایت دیگر آمده است در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله دجال موجود بوده است و نامش عبدالله یا صائد بن صیه است. پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحابش به قصد دیدار او به خانه اش رفتند او مدعی خدائی بود عمر خواست او را به قتل برساند ولی پیامبر صلی الله علیه و آله مانع شدند.[6] قابل توجه است که محمد ابن یوسف گنجی در کتاب البیان صفحه صد و هشت در این مطلب تردید کرده روایتی را نقل میکند که خود فرزند صائد دجال بودن خود را انکار میکند اشاره مینماید به روایتی که مسلم از قول او نقل کرده است که میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دجال فرزند ندارد و من دارم پیامبر فرمود دجال وارد بر مکه و مدینه نمیشود ولی من در مدینه به دنیا آمدم و اکنون میخواهم به مکه بروم. 2 . دجال نوعی و سمبلیک: علامه سیدمحمد صدر در این باره میفرماید: مفهوم دجال سمبل پیچیدهترین و خطرناکترین دشمن اسلام و خداست و این در واقع توصیف نمودن و جهانبینی ماتریالیستی غرب است[7] و عدهای دیگر از بزرگان نیز دجال را نماد و سمبل میدانند و این نکته را نیز باید توجه داشت جدا از اینکه روایات دجال قابل اعتماد هستند یا خیر و اینکه شیعه هم مانند اهل سنت مسأله دجال را قبول دارند یا نه و با چشمپوشی از اینکه دجال شخصی است یا نوعی یک نظریه دیگری نیز درباره دجال وجود دارد و آن اینکه دجال را بعضی جزء اشراط الساعه و علائم قیامت شمردهاند اگر این احتمال پذیرفته شود پرونده بحث دجال در باب علائم ظهور بسته خواهد شد خصوصاً که بعضی روایات این برداشت را تأیید مینمایند از جمله روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که ده نشانه قبل از وقوع قیامت را شمارش میفرمایند از جمله خروج دجال که در منابع مختلف و معتبر این رایت نقل شده است.[8] نکته بعدی: محل خروج دجال است که در روایات مکآنهای مختلفی برایش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان و همچنین سرنوشت دجال که عاقبت به دست چه کسی به هلاکت میرسد که در این باره روایات دو دیدگاه را مطرح میکنند بعضی قائلند که به دست حضرت عیسی و بعضی به دست حضرت مهدی (عج) جهت اختصار ما در پی ذکر روایات نیستیم. 2. سفیانی: در خصوص سفیانی دو دسته روایت داریم: دسته اول اینکه: پیش از ظهور حضرت حجت (عج) مردی از نسل ابوسفیان خروج می کند که مردی است ظاهرالصلاح و به ذکر خدا مشغول ولی پلید و فریبکار است و دولت عباسی را برای همیشه منقرض می کند و شیعیان زیادی را به قتل می رساند و از ظهور آن حضرت اطلاع می یابد لشگری برای کشتن آن حضرت می فرستد که در بیابان بین مکه و مدینه در زمین فرو می روند. دسته دوم: اینکه سفیانی جنبه توصیفی داشته باشد نه شخصی یعنی در مقابل هر مرد انقلابی و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانی قد علم خواهند کرد. اولا اگر دجال و سفیانی مصادیقی باشند از عناوین کلی دیگر بحث تقدم و تأخیر این دو را نمی توان مطرح نمود زیرا در این صورت این عناوین در فرد خاص و زمان جداگانه ای ظهور پیدا نمی کنند تا در مقام مقایسه زمانی براییم. دوم: اگر پذیرفتیم که دجال فرد خاصی همچون سفیانی است در روایات نقل شده اشاره ای به تقدم و تأخر این دو نسبت به یکدیگر نشده است بلکه اشاره ای به زمان ظهور و آشکار شدن آنها نیز نشده است به جز یک سری علائم و نشانه که خصوصیات هر کدام از این دو را مشخص می سازد تا این موضوعات از یکدیگر تفکیک شده و خود به تنهایی علامتی باشند برای ظهور صاحب الزمان (عج). نکته: در مثل این روایت که از حضرت امام محمد باقر علیه السلام نقل می شود، که می فرمایند: "خروج سفیانی و یمانی و خراسانی (هاشمی) از نظر زمان در یک سال و در یک ماه و در یک روز خواهد بود و...[9]" اشاره به مقارنه بعضی از علائم می شود لکن از مقارنه دجال و سفیانی یا تقدم و تأخیر یکی از دیگری صحبتی به میان نیامده است. سوم: این روایات راجع به دجال و سفیانی و بیشتر در مورد دجال، از یک پراکندگی و آشفتگی برخوردار است که انسان را به این آشکار شدن و ظهور زمانی و نیز به کیفیت و نحوه مواجه با این علائم به درستی، رهنمون نمی سازد بلکه فقط علامتهائی از ظهور را مشخص می کنند تا به شیعیان پیرو مکتب اهل بیت علیهم السّلام راه درست و نادرست را بنمایانند، تا در هنگام ظهور آن حضرت دچار سردرگمی و ابهام در یافتن مسیر صواب از ناصواب نگردند. 3. سید حسنی .بر اساس احادیث و روایات، خروج سید حسنی، از نشانههای ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. امام صادق علیه السلام فرمودند: سید حسنی جوانی خوش سیماست که از سرزمین دیلم و قزوین برای نصرت و یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله قیام مینماید و با بانگی رسا و بیانی شیوا فریاد بر میآورد که به یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله برسید و از شما طلب یاری میکند. مردان از طالقان که شوق شدید به جهاد دارند به او پاسخ مثبت میدهند.[10] شیخ عباس قمی (ره) میفرماید: سید حسنی از اولاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است. او دعوی باطل ندارد و ادعای مهدویت یا نیابت امام زمان بودن را ندارد و مردم را به نفس خود دعوت نمیکند و از شیعیان مخلص ائمه اثنی عشر و تابع دین حق است و در بین مردم مطاع و بزرگ است و در گفتار و کردار موافق با شریعت حقّه خاتم الانبیاء محمد صلّی الله علیه و آله است، در زمان او کفر و ظلم، عالم را فراگرفته است و مردم از دست ستمگران و فاسقان در اذیت و آزار به سر میبرند. در چنین شرایطی سید حسنی برای نصرت دین استغاثه میکند و مردم او را اجابت نماید.[11] سید حسنی، پس از دوران طولانی، زمام امور مناطقی را به دست میگیرد و اندکی پیش از ظهور به سوی عراق وکوفه میرود و از دیلم و قزوین تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمان پاک میکند و سرانجام کوفه را محل اقامت خویش قرار میدهد؛ مدتی در کوفه اقامت مینمایند و سپس (خبر ظهور مهدی (عج) به ایشان میرسد، سید با یارانش به محضر حضرت مشرف میشوند و از آن حضرت مطالبه دلایل امامت و موارث انبیاء را مینماید. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . نگرش بر اخبار و علائم ظهور حضرت مهدی، علی اکبر عارف، چاپ شریعت، ص 181. [2] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی. ص 224، چاپ 78. [3] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 225، چاپ 78. [4] . تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمه افتخارزاده، ص 643. [5] . صحیح مسلم، ج 9، باب 1094، ح 1947. [6] . بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 52، ص 193، چاپ اسلامی. [7] . نشانههای یار و چکامه انتظار، مهدی علیزاده، ص 67. [8] . اثبات الهداه، شیخ حرعاملی، ج 7، ص 405و مختصر بصائر الدرجات، ص 202 و الغیبه طوسی، ص 426 و خصال شیخ صدوق، ج 2، ص 431. [9] . بحارالانوار، ج 52، ص 232، روایت 96، باب 25، غیبت نعمانی، ص 255، باب 14، حدیث 13. [10] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء بیروت، ج 53، ص 15. [11] . شیخ عباس قمی، منتهی الامال، انتشارات فراروی، 1381، ص 1317.
آیا صحت دارد دجال از یهودیه اصفهان خروج خواهد کرد؟
آیا صحت دارد دجال از یهودیه اصفهان خروج خواهد کرد؟
در مورد اصل دجال اختلافات زیادی وجود دارد. دجال در لغت دَجَل به معنای روکش نمودن یک شئ است که باطن آن کمارزش باشد ولی روی آن زرق و برق داده یا طلاکاری کنند بنابراین وقتی دجال را برای کسی بکار میبرند یعنی آن شخص منافق، دروغگو و فریبنده است[1] البته معانی متعددی که گاه به ده معنا میرسد برای این واژه ذکر شده است، که به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره شد.
پیشینه دجال:
تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمیگردد در کتاب انجیل نام دجال نیز به میان آمده است از آیات انجیل استفاده میشود که دجال به معنای دروغگو و گمراه کننده است و چنین استفاده میشود که داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروجش بودهاند[2] در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین وارد شده است، که روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که در منابع شیعه موجود میباشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت میباشد.
مرحوم علامه سید محمد صدر در جلد سوم موسوعه ارزشمند الامام المهدی با عنوان (تاریخ الغیبه الکبری) بحث مفصلی را به بررسی دجال اختصاص داده است ایشان معتقدند که اخبار دجال مبتلا به دو اشکال جدی هستند. اول ضعف سندی دوم دلالت بر ایجاد معجزات مضلّه که به لحاظ قوانین کلامی محال است. که خداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراهکننده واگذار نماید.
و بعضی از محققین دیگر ریشه تعریفات و توصیفاتی که در رابطه با دجال به ما رسیده است را به دو روایت برمیگردانند که در کتاب بحارالانوار و کتب دیگر نقل شده است که از دیدگاه علم رجال سند این دو روایت ضعیف میباشد و نمیشود به این توصیفات اعتماد نمود.[3]
به قول بعضی از محققین بزگوار[4] روایات را اگر حمل بر معنای رمزی کنیم از کنار گذاشتن آن روایت بهتر است مخصوصاً روایات دجال که بعضی از آنها به شخص حضرت رسول صلی الله علیه و آله میرسد و متعین است که بگوییم رسول خدا صلی الله علیه و آله به یک سلسه معانی حقیقی گسترده اجتماعی با این عبارت اشاره نمودهاند.
اما دیدگاه ما: از منظر ما اصل قضیه دجال به طور اجمال صحت دارد ولی تعریفات و توصیفاتی که دربارهاش شده است مدرک قابل اعتمادی ندارد. و این قضیه بدون تردید با افسانههایی آمیخته شده است که صورت حقیقی خود را از دست داده است.
در مجموع میتوان بیان نمود که دو دیدگاه راجع به دجال وجود دارد.
1 . دجال شخصی: که در برخی روایات توصیفاتی برای او ذکر شده است مانند دجال مردی چاق،سرخ رو، موی سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او مانند دانه انگوری است که بر روی آب قرار دارد.[5]
و در روایت دیگر آمده است در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله دجال موجود بوده است و نامش عبدالله یا صائد بن صیه است. پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحابش به قصد دیدار او به خانه اش رفتند او مدعی خدائی بود عمر خواست او را به قتل برساند ولی پیامبر صلی الله علیه و آله مانع شدند.[6]
قابل توجه است که محمد ابن یوسف گنجی در کتاب البیان صفحه صد و هشت در این مطلب تردید کرده روایتی را نقل میکند که خود فرزند صائد دجال بودن خود را انکار میکند اشاره مینماید به روایتی که مسلم از قول او نقل کرده است که میگوید: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دجال فرزند ندارد و من دارم پیامبر فرمود دجال وارد بر مکه و مدینه نمیشود ولی من در مدینه به دنیا آمدم و اکنون میخواهم به مکه بروم.
2 . دجال نوعی و سمبلیک: علامه سیدمحمد صدر در این باره میفرماید: مفهوم دجال سمبل پیچیدهترین و خطرناکترین دشمن اسلام و خداست و این در واقع توصیف نمودن و جهانبینی ماتریالیستی غرب است[7] و عدهای دیگر از بزرگان نیز دجال را نماد و سمبل میدانند و این نکته را نیز باید توجه داشت جدا از اینکه روایات دجال قابل اعتماد هستند یا خیر و اینکه شیعه هم مانند اهل سنت مسأله دجال را قبول دارند یا نه و با چشمپوشی از اینکه دجال شخصی است یا نوعی یک نظریه دیگری نیز درباره دجال وجود دارد و آن اینکه دجال را بعضی جزء اشراط الساعه و علائم قیامت شمردهاند اگر این احتمال پذیرفته شود پرونده بحث دجال در باب علائم ظهور بسته خواهد شد خصوصاً که بعضی روایات این برداشت را تأیید مینمایند از جمله روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که ده نشانه قبل از وقوع قیامت را شمارش میفرمایند از جمله خروج دجال که در منابع مختلف و معتبر این رایت نقل شده است.[8]
نکته بعدی: محل خروج دجال است که در روایات مکآنهای مختلفی برایش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان و همچنین سرنوشت دجال که عاقبت به دست چه کسی به هلاکت میرسد که در این باره روایات دو دیدگاه را مطرح میکنند بعضی قائلند که به دست حضرت عیسی و بعضی به دست حضرت مهدی (عج) جهت اختصار ما در پی ذکر روایات نیستیم.
2. سفیانی:
در خصوص سفیانی دو دسته روایت داریم:
دسته اول اینکه: پیش از ظهور حضرت حجت (عج) مردی از نسل ابوسفیان خروج می کند که مردی است ظاهرالصلاح و به ذکر خدا مشغول ولی پلید و فریبکار است و دولت عباسی را برای همیشه منقرض می کند و شیعیان زیادی را به قتل می رساند و از ظهور آن حضرت اطلاع می یابد لشگری برای کشتن آن حضرت می فرستد که در بیابان بین مکه و مدینه در زمین فرو می روند.
دسته دوم: اینکه سفیانی جنبه توصیفی داشته باشد نه شخصی یعنی در مقابل هر مرد انقلابی و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانی قد علم خواهند کرد.
اولا اگر دجال و سفیانی مصادیقی باشند از عناوین کلی دیگر بحث تقدم و تأخیر این دو را نمی توان مطرح نمود زیرا در این صورت این عناوین در فرد خاص و زمان جداگانه ای ظهور پیدا نمی کنند تا در مقام مقایسه زمانی براییم.
دوم: اگر پذیرفتیم که دجال فرد خاصی همچون سفیانی است در روایات نقل شده اشاره ای به تقدم و تأخر این دو نسبت به یکدیگر نشده است بلکه اشاره ای به زمان ظهور و آشکار شدن آنها نیز نشده است به جز یک سری علائم و نشانه که خصوصیات هر کدام از این دو را مشخص می سازد تا این موضوعات از یکدیگر تفکیک شده و خود به تنهایی علامتی باشند برای ظهور صاحب الزمان (عج).
نکته: در مثل این روایت که از حضرت امام محمد باقر علیه السلام نقل می شود، که می فرمایند: "خروج سفیانی و یمانی و خراسانی (هاشمی) از نظر زمان در یک سال و در یک ماه و در یک روز خواهد بود و...[9]" اشاره به مقارنه بعضی از علائم می شود لکن از مقارنه دجال و سفیانی یا تقدم و تأخیر یکی از دیگری صحبتی به میان نیامده است.
سوم: این روایات راجع به دجال و سفیانی و بیشتر در مورد دجال، از یک پراکندگی و آشفتگی برخوردار است که انسان را به این آشکار شدن و ظهور زمانی و نیز به کیفیت و نحوه مواجه با این علائم به درستی، رهنمون نمی سازد بلکه فقط علامتهائی از ظهور را مشخص می کنند تا به شیعیان پیرو مکتب اهل بیت علیهم السّلام راه درست و نادرست را بنمایانند، تا در هنگام ظهور آن حضرت دچار سردرگمی و ابهام در یافتن مسیر صواب از ناصواب نگردند.
3. سید حسنی
.بر اساس احادیث و روایات، خروج سید حسنی، از نشانههای ظهور حضرت مهدی علیه السلام است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: سید حسنی جوانی خوش سیماست که از سرزمین دیلم و قزوین برای نصرت و یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله قیام مینماید و با بانگی رسا و بیانی شیوا فریاد بر میآورد که به یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله برسید و از شما طلب یاری میکند. مردان از طالقان که شوق شدید به جهاد دارند به او پاسخ مثبت میدهند.[10]
شیخ عباس قمی (ره) میفرماید: سید حسنی از اولاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است. او دعوی باطل ندارد و ادعای مهدویت یا نیابت امام زمان بودن را ندارد و مردم را به نفس خود دعوت نمیکند و از شیعیان مخلص ائمه اثنی عشر و تابع دین حق است و در بین مردم مطاع و بزرگ است و در گفتار و کردار موافق با شریعت حقّه خاتم الانبیاء محمد صلّی الله علیه و آله است، در زمان او کفر و ظلم، عالم را فراگرفته است و مردم از دست ستمگران و فاسقان در اذیت و آزار به سر میبرند. در چنین شرایطی سید حسنی برای نصرت دین استغاثه میکند و مردم او را اجابت نماید.[11]
سید حسنی، پس از دوران طولانی، زمام امور مناطقی را به دست میگیرد و اندکی پیش از ظهور به سوی عراق وکوفه میرود و از دیلم و قزوین تا کوفه زمین را از لوث وجود ظالمان پاک میکند و سرانجام کوفه را محل اقامت خویش قرار میدهد؛ مدتی در کوفه اقامت مینمایند و سپس (خبر ظهور مهدی (عج) به ایشان میرسد، سید با یارانش به محضر حضرت مشرف میشوند و از آن حضرت مطالبه دلایل امامت و موارث انبیاء را مینماید.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . نگرش بر اخبار و علائم ظهور حضرت مهدی، علی اکبر عارف، چاپ شریعت، ص 181.
[2] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی. ص 224، چاپ 78.
[3] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 225، چاپ 78.
[4] . تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمه افتخارزاده، ص 643.
[5] . صحیح مسلم، ج 9، باب 1094، ح 1947.
[6] . بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 52، ص 193، چاپ اسلامی.
[7] . نشانههای یار و چکامه انتظار، مهدی علیزاده، ص 67.
[8] . اثبات الهداه، شیخ حرعاملی، ج 7، ص 405و مختصر بصائر الدرجات، ص 202 و الغیبه طوسی، ص 426 و خصال شیخ صدوق، ج 2، ص 431.
[9] . بحارالانوار، ج 52، ص 232، روایت 96، باب 25، غیبت نعمانی، ص 255، باب 14، حدیث 13.
[10] . محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، موسسه الوفاء بیروت، ج 53، ص 15.
[11] . شیخ عباس قمی، منتهی الامال، انتشارات فراروی، 1381، ص 1317.
- [سایر] با سلام و خسته نباشید. آیا منظور از دجال همان ماهواره و تلوزیون است؟یا دجال همان سفیانی است؟
- [سایر] مقصود از خروج دجال که از علایم ظهور به حساب آمده چیست ؟
- [سایر] دجال و سفیانی کیستند و چرا خروج آنها از علایم حتمی ظهور شمرده شده است؟ آیا آنان واقعاً به جنگ با حضرت مهدی(عج) خواهند پرداخت؟
- [سایر] دجال و سفیانی کیستند و چرا خروج آنها از علایم حتمی ظهور شمرده شده است؟ آیا آنان واقعاً به جنگ با حضرت مهدی(عج) خواهند پرداخت؟
- [سایر] با سلام من میخواهم یک فیلم انیمیشن درست کنم از اتفاقات قبل از ظهور و بعد از ظهور حضرت. خروج سفیانی ، خروج دجال و ... . لطفا منابع معتبر از شیعه و سنی به من معرفی کنید. آنچه من میخواهم بدانم جزییات است که خوب و علمی بررسی شده باشد . مثلا نحوه جنگ حضرت چگونه خواهد بود؟ مسلما ایشان با شمشیر و اسب نمیجنگند . یا اینکه آیا این مسلمانان هستند که آغاز گر جنگ خواهند بود یا دجال و سفیانی و نیز سوالات و مسائل دیگر . فرض کنید خودتان بخواهید نویسنده باشید که قرار است فیلم نامه اش را بسازند . چه کتاب های را بر میدارید؟ با تشکر
- [سایر] با سلام و خسته نباشید . آیا دجالی که در روایات از آن ذکر شده کاملا وجود مادی جسمی دارد که در نزدیکی قیامت خروج خواهد کرد یا منظور از دجال در روایات مجاز از همین تهاجم فرهنگی غرب است ؟
- [آیت الله مظاهری] آیا خروج از مسجد برای ملاقات بستگانی که به دیدار انسان آمدهاند، به صحت اعتکاف ضربه وارد میکند؟
- [سایر] باسلام و عرض خسته نباشید آیا این حدیث از امام باقر علیه السلام نقل شده است که دجال از بلخ ظهور میکند اگر آره، تا چه حد صحیح است و منبعی نیز برای صحت حدیث بیان کنید باتشکر
- [سایر] دجّال کیست؟
- [سایر] دجال کیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره بطور دائم ازدواج کند حتی اگر یهودیه یا نصرانیه باشند بنابر احتیاط واجب ولی صیغه کردن زنهای یهودی و نصرانی مانعی ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه مالک و عامل در صحت و فساد مضاربه واقع شده، اختلاف کنند و یکی مدّعی صحت و دیگری مدّعی بطلان باشد و بیّنه نداشته باشند قول مدّعی صحت، با قسم مقدم است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که نمیتواند از خروج بول یا خروج باد جلوگیری کند لازم نیست برای هر نماز وضو بگیرد، همچنین در مورد کسی که نمیتواند از خروج غائط جلوگیری کند و وضو گرفتن بعد از هر دفعه برای او حرجی است؛ ولی اگر حرجی نیست باید برای هر نماز وضو بگیرد و فوراً مشغول نماز شود و اگر از او غائط خارج شود به دستور مسأله 315 رفتار کند.
- [آیت الله اردبیلی] ختنه پسر به خودیِ خود واجب است و شرط صحّت طواف واجب و مستحب نیز میباشد، ولی ظاهرا شرط صحّتِ نماز و سایر عبادات نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب رکوع، عمداً سر از رکوع بردارد, نماز او باطل است و اگر سهواً یا روی ضرورت سر بردارد، چنانچه پیش از خروج از حدّ رکوع یادش بیاید, یا ضرورت برطرف شود, باید ذکر رکوع را تمام نماید و اگر پس از خروج از حدّ رکوع یادش بیاید یا ضرورت برطرف شود نماز او صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که نتواند ذکر واجب در رکوع را در حال رکوع بگوید، میتواند قبل از خروج از حدّ رکوع آن را تمام نماید و اگر آن هم ممکن نباشد، میتواند مقداری از آن را پیش از رسیدن به رکوع و مقداری از آن را در حال رکوع و مقداری از آن را در حال خروج از رکوع, یا در حال برخاستن از رکوع بگوید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مأموم در صحّت قرائت امام جماعت شک کند، در صورتی که شک او به گونهای باشد که بتواند حمل بر صحّت نماید، میتواند به او اقتدا کند. * شرط چهارم: جلوتر نبودن مأموم از امام.
- [آیت الله سیستانی] - اگر معتکف از محلّ اعتکاف عمداً و اختیاراً و با وجود اطّلاع از حکم شرعی در غیر موارد ضروری و مجاز برای خروج، خارج گردد، اعتکافش باطل میشود.
- [آیت الله سیستانی] - اگر معتکف از محلّ اعتکاف به خاطر ندانستن مسأله و جهل به حکم شرعی در غیر موارد ضروری و مجاز برای خروج، خارج گردد، اعتکافش باطل میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] جنگ با کسانی که بر امام معصوم علیهالسلام خروج کنند جایز است ولی اگر ناصبی نباشند اموال آنها را بدون جنگ نمیتوان تصاحب کرد.