سلام . لطفا از برتری های این حکومت نسبه به حکومت فاسد شاه را نام ببرید.ممنون دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز ، پاسخ به سوال شما مستلزم مقایسه میان دو حکومت اسلامی و نظام شاهنشاهی می باشد ، بر این اساس مهم ترین و اصلی ترین مزیت حکومت اسلامی نسبت به حکومت شاهنشاهی نوع مشروعیت حکومت است که در اولی مبتنی بر مشروعیت الهی است که در آن افراد صرفا بر اساس داشتن ویژگی ها و لیاقت های خاصی به حکومت می رسند ، اما دومی فاقد مشروعیت و یا حداکثر دارای مشروعیت مبتنی بر زور ، غلبه و وراثت می باشد ، چنانکه به عنوان مثال محمد رضا پهلوی صرفا به این دلیل خود را مستحق پادشاهی می دانست که پدر او شاه بوده است بدون اینکه نیازی به داشتن لیاقت حکومت و مدیریت کشور و یا صفات مورد نیاز برای اداره کشور باشد . به عبارت دیگر نظام اسلامی مشروعیت خویش را بنا به ادله عقلی و نقلی متعددی که در جای خود از آن بحث شده است از جانب پروردگار متعال کسب می کند و با پشتیبانی و حمایت مردمی جنبه خارجی پیدا می کند ؛ حکومتی که در آن مردم ، نقش آفرین بوده و بر امور حکومت نظارت می کنند و حقوقشان از جانب شرع مقدس اسلام کاملا به رسمیت شناخته می شود ، از این رو گفته می شود اساس شکل گیری این نظام ، مشروعیت الهی حکومت با ضمیمه شدن به مقبولیت مردمی است . در چنین نظامی حاکم که اصطلاحا ولی فقیه خوانده می شد با توجه به داشتن ویژگی ها و شرایطی همچون تقوا ، عدالت ،علم ، فقاهت ، مدیریت و کاردانی تصدی این مسئولیت را بر عهده می گیرد و به همین دلیل علاوه بر ابزارهای کنترل و نظارت بیرونی ، ابزارهای کنترل درونی وی را از هر گونه تمایل به سمت استبداد و دیکتاتوری و تعهداتی که در قبال خدا و ملت دارد باز می دارد به گونه ای که در صورت انحراف از این شرایط ، خود به خود از این سمت عزل می شود که از آن به عنوان (انعزال) یاد می شود . علاوه بر این در این نظام ، ولی فقیه علاوه بر استعداد و توان مدیریتی شخصی، از اصل مشورت نیز در جهت مدیریت کلان نظام بهره می گیرد و با در اختیار داشتن مشاوران لایق و کارآزموده و امین ، تلاش می کند تا بهترین تصمیم گیری را در اداره امور داشته باشد . این در حالی است که نظام سلطنت فاقد هر گونه توجیه عقلانی است و صرفا بر اساس زور و دیکتاتوری بنیان نهاده می شود . در چنین نظامی سر سلسله حکومت صرفا به دلیل در اختیار داشتن زور و قدرت بیشتر و عمدتا با خونریزی های فراوان و ایجاد جو ارعاب و وحشت زمام امور را بر عهده گرفته و سلطنت را موروثی می نماید و اعقاب وی نیز صرفا به دلیل اینکه فرزندان و نوادگان وی هستند استحقاق بر عهده گرفتن منصب سلطنت را پیدا می کنند و لو اینکه از کوچکترین شایستگی در این زمینه بهره مند نباشند . از این روی در چنین نظام هایی مردم هیچ نقشی نه در پیدایش و نه در تداوم نظام ندارند و همه چیز بر مبنای دیکتاتوری و استبداد اداره می شود و به همین دلیل گفته می شود منشا مشروعیت چنین نظام هایی زور و غلبه می باشد . در چنین نظامی هیچ ابزاری در جهت کنترل حکومت وجود ندارد و قانون یعنی فرمان شاه و حتی گاه گفته می شود که فرمان شاه ، یعنی حکم خدا ، چنانکه در گذشته این شعار مشهور بود که (چه فرمان یزدان چه فرمان شاه) و جالب تر اینکه هیچ مبنا و دلیلی هم برای انتساب چنین مسائلی به خداوند وجود نداشت چنانکه گاه گفته می شد که (شاه سایه خدا بر زمین است) و از این جهت شاهان خود را ظل الله می نامیدند و حال آنکه چنین شعارهایی ، جز نقل های عده ای از چاپلوسان و اطرافیان که هدفی جز توجیه و مشروعیت بخشی به نظام نامشروع سلطنت نداشتند ، هیچ مبنا و دلیل عقلی یا نقلی دیگری نداشت . علاوه بر مزیت های مشروعیت حکومت در نظام اسلامی نسبت به نظام شاهنشاهی ، در زمینه های مختلفی می توان دو نظام مورد نظر را مورد مقایسه قرار داد از جمله در زمینه آزادی ، استقلال ، اقتصاد ، پیشرفت کشور و ... که بررسی همه آنها در این مختصر نمی گنجد و صرفا به منظور آشنایی به برخی از آنها به صورت مختصر می پردازیم : مقایسه استقلال دوران پس از انقلاب اسلامی با دوران شاه : به نظر ما در هر زمینه ای میان دوران انقلاب اسلامی با شاه ، مقایسه اولیه به منظور قضاوت در مورد نحوه آن شاخص ها در دو دوره صورت گیرد ، در زمینه استقلال ، حتی نباید مقایسه اولیه صورت گیرد ، چرا که استقلال در دوران شاهنشاهی ، گوهر گمشده ای بود که هیچ کس در نبودش شکی نداشت کما اینکه همین موضوع در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به گوهری پیدا شده تبدیل شد که به خاطر آن ، سالهاست انواع فشارها را از سوی دشمنان در حال تحمل کردن هستیم و این موضوع به اندازه ای عیان است که کمتر کسی در آن شک می کند . اساسا سخن گفتن از استقلال در ارکان رژیم پهلوی ، سخنی مضحک است چرا که هیچ کسی در این موضوع شک ندارد که رژیم پهلوی ، ذاتا وابسته به بیگانگان بود و در طول دوران عمر ننگین این رژیم جز وابستگی به بیگانه ، چیزی به نام استقلال در هیچ بخش آن دیده نمی شد . به عبارتی رژیم پهلوی در اندیشه و عمل غربزده و سرسپرده در برابر انگلیس و آمریکا بود؛ محمد رضا شاه همانند پدرش رضا شاه به قدرت رسیدن و بقای حکومت خویش را مدیون بیگانگان می دانست ؛ روزنامه نیویورک تایمز می نویسد : ( پس از کودتا ، شاه گیلاس خود را با تعارف به روزولت رئیس بخش سیا در خاورمیانه برداشت و گفت : من تاج و تخت خود را به خدا ، مردم کشورم ، ارتشم و به شما مدیونم .)( گازیوروسکی ، سیاست خارجی آمریکا و شاه ، ص 28) در حقیقت کشور در دوره پهلوی ،حیات خلوت و منطقه نفوذ قدرت های جهانی بود ، آنها در همه امور کشور ، عزل و نصب مقامات ارشد ، نمایندگان مجلس ، تصویب یا رد لوایح و قوانین ، امضای قراردادها و پروتکل ها ، سیاست گذاریها و...، نقشی آشکارو پنهان داشتند.( ماروین زونیس ، شکست شاهانه ، ترجمه باس مخبر ، تهران : طرح نو ، 1370 ، ص 305) و ایران به تمام معنا فاقد استقلال سیاسی بود ؛ انتخاب نخست وزیر و وزیران عمدتاً از بین افراد وابسته به سازمانهای جاسوسی ، آمریکا و فراماسونری صورت میگرفت ؛ (آماری که از وابستگیهای افراد شناخته شده هیئت وزیران هویدا، آموزگار، شریفامامی، و ازهاری به دست آمده حکایت از آن دارد که 38% فراماسون، 24%عضو سیا و 21%عضو ساواک بودهاند.)( سیروس پرهام، انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینی ، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1357 ، ص 26) رژیم شاه در جنبههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ، امنیتی و نظامی به آمریکا و غرب پیوند خورده بود و در راستای تأمین منافع بیگانگان بدون توجه به فرهنگ، نیازها و شرایط موجود در داخل کشور، تنها مجری سیاستهایی بود که بیگانگان به اسم مدرنیزاسیون برای تحقق اهداف و منافع خود به او دیکته میکردند. و به صورت طبیعی اجرای این برنامه ها نه تنها نتوانست کشور را به سوی پیشرفت و خودکفائی سوق دهد بلکه با ایجاد مشکلات در ابعاد مختلف باعث عقب ماندگی هرچه بیشتر آن گردید ؛ نداشتن برنامه مشخص اقتصادی، تک محصولی شدن اقتصاد و وابستگی به صادرات نفتی ، رشد سرمایه داری در دامان امپریالیسم ، نابودی کشاورزی ، افزایش وابستگی در بخش صنعت گسترش صنایع مصرفی ،سطح بالای بیکاری و کم کاری ،سطح نازل درآمد سرانه ، سطح پایین بهره وری ، وضع بد بهداشت همگانی ، بی اعتنایی به علم ، مراکز علمی و تحقیقاتی ، بی توجهی به بازسازی زیرساختهای اقتصادی و رشد و توسعه کشور ، ایجاد تأسیسات نظامی وابسته ، اجرای سیاست ریخت و پاش و ولخرجی های سرسام آور شاهانه در امور مبتذل، توزیع ناعادلانه درآمدهای ملی ، تشدید فاصله طبقاتی ، هجوم بی رویه روستائیان به شهرها و گسترش شهرنشینی ، گسترش فرهنگ مصرفی ، حاکمیت بیچون و چرای انگلیسیها و امریکاییها در چرخهی فعال و مفید اقتصادی ، از پیامدهای برجسته مدیریت فاسد ، بی کفایت و ناکارآمد این دوران و برنامه های مدرنیزاسیون غربی می باشد. به عنوان نمونه ؛ نتایج سیاست های اقتصادی زمان شاه به گونه ای شد که ایران با اینکه تا آن زمان در بسیاری از مواد غذایی خود کفا بود، به عنوان یکی از وارد کنندگان مواد غذایی تبدیل شد و نیروهای کار فراوانی به صورت بیکار به شهرهای بزرگ مهاجرت نمودند. و یا اینکه جنون مفرط نظامی گری شاه به گونهای بود که بودجه نظامی ایران که در سال 1350 در حدود صد میلیارد ریال بود، در سال 1355 به 8/566 میلیارد ریال افزایش پیدا کرد. این رقم بیانگر رشد سرسام آور نظامیگری برای ایفای نقش ژاندارمی ایران برای امریکا در منطقه و نشان دهنده نابودی درآمدهای ملی در بیماری قدرت طلبی شاه است.( ر.ک : حجت سلیمان دارابی ، انقلاب اسلامی برای ایران چه کرد؟ ، مجله 15 خرداد ، شماره 2) در زمینه فرهنگی نیز با به کارگیری نیروهای بهایی، صهیونیستی و افراد لائیک در مصادر قدرت ترویج ارزشهای منحط غربی در زمینه فساد و بی بندباری تحت عنوان آزادی زنان، ترویج پوشاک ، موسیقی و هنر غربی سبک غربی ، تغییر در الگوی مصرفی ، تضعیف ارزشهای مذهبی و ملی ، بها ندادن به شخصیت و کرامت والای انسان و مبارزه با آزادیهای انسانی ، سیاسی ، توهین به اعتقادات مذهبی مردم و مخالفت با دین و شعائر مذهبی مثل حجاب ، روحانیت ، عزاداری و...، عرصه فرهنگی کشور صحنه تاخت و تاز بیگانگان و عوامل غربزده قرار می گیرد.( نگاهی به پدیده نوسازی در عصر پهلوی ، محبوبه صدیقی ، مجله الکترونیکی دوران ، شماره 34 – شهریورماه1387 ؛ محمد باقر حشمت زاده ، چارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی در ایران ، ص 343) این در حالی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، مردم کشور ما به سرعت قید و بندهای وابستگی را از خود جدا کرده و قدم در مسیر استقلال همه جانبه گذاشتند و همین موضوع باعث واکنش منفی ابرقدرتها گردید . چرا که روحیه استقلال طلبی ملت ایران ، باعث تبدیل شدن آن به یک الگو در میان جهانیان شده و همین موضوع باعث بیداری آنان و در نهایت مانع از تحقق اهداف استعماری دولت ها و قدرتهای غربی می شد و راز دشمنی های 34 ساله غربی ها با انقلاب اسلامی همین روحیه استقلال طلبانه ملت ایران می باشد . در حال حاضر بر خلاف دولت پهلوی ، مسئولان کشور بر اساس اصول مردمسالاری دینی و همگی به صورت مستقیم و غیر مستقیم با انتخاب مردم بر سر کار می آیند و هیچ گونه وابستگی از این جهت به بیگانگان ندارند ، از نظر اقتصادی ، اگر چه هنوز وابستگی های فراوانی را شاهد هستیم اما قدم در مسیر استقلال و خودکفایی هر چه بیشتر گذاشته ایم و تلاش می کنیم تا رابطه خود را با عوامل مخل استقلال اقتصادی ، به حداقل برسانیم . علاوه بر این دو بعد ، در سایر ابعاد نیز تلاش ها برای تحقق استقلال هر چه بیشتر صورت می گیرد و در مجموع باید گفت که با وجود تمام ضعف ها و موانعی که در راه رسیدن به استقلال وجود داشته است اما ، استقلال درختی است که در فضای نظام جمهوری اسلامی ایران ، رشد و گسترش یافته است و اگر چه چشم طمع استعمارگران نو و فرانو ، همچنان به قطع ریشه های آن دوخته شده است اما به برکت بصیرت ملت و رهبری های رهبران انقلاب اسلامی ، همچنان یکی از اصلی ترین اهداف تحقق آرمان های انقلاب اسلامی تلقی می شود . مقایسه وضعیت آزادی در ایران قبل وبعد از انقلاب : قبل از پرداختن به موضوع آزادی باید به این نکته توجه داشت که نباید بین عملکرد افراد و آرمانهای برخاسته از انقلاب اسلامی که آزادی نیز یکی از آنها بوده است، خلط مبحث نمود. بیشک با وقوع انقلاب اسلامی یکی از مسائل مهمی که در جامعه ما اتفاق افتاد آزاد شدن مردم از مسائلی بود که در رژیم گذشته به شدت ترویج میشد. فساد و فحشاء قانونی در سطح گسترده که نمونهی آن بیشتر بودن تعداد مشروبفروشیها از تعداد کتابفروشیها در کشور بود، نمونهای از این امر است. وقوع انقلاب اسلامی باعث شد که جوانان و روشنفکران کشور اجازه پیدا کنند تا در مسائل مختلف اظهار نظر نموده و عمدهترین مسائل را که پیش از آن حتی اجازه صحبت درباره آنها داده نمیشد، مورد کنکاش و بررسی قرار دهند و اساساً توجه جوانان این کشور را از مسائلی چون سکس و لذتجویی به سوی مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و پیشرفتهای علمی کشور و... گردانید، این امور از نشانههای همین آزادی میباشد. بیشک موضوع اخلاق و مبانی اخلاقی یک جامعه نیز زمانی مورد پرسش قرارخواهدگرفت که یک نحوه آزادی بیان در جامعه وجود داشته باشد تا بتوان در پرتو آن به نقد و انتقاد اجتماعی پرداخت. پس به تعبیری میتوان پرسشگری را از نمودهای آزادی برشمرد. در نظام اسلامی و قانون اساسی برآمده از آن، آزادی تا آنجا که مخل به ضوابط و ارزشهای دینی و مصالح اجتماعی و حقوق دیگران نباشد مورد حمایت است. ازاینرو آزادیهای اساسی در گستردهترین شکل آن در نظام جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است: در اصل 24 قانون اساسی آمده است: (نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد...). در اصل 26 آمده است: (احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند). هیچ کس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت. در تمامی نظامهای مدعی آزادی و دموکراسی، برای آزادی حد و مرزی وجود دارد؛ مثلاً توهین به مقدسات و یا نشر اکاذیب و توطئه برای براندازی، ممنوع و خلاف قانون است. ترویج فساد نیز از جمله موارد ممنوع در قوانین است؛ ولی هر نظامی با توجه به مبانی فکری و اجتماعی خود، تعریفی از فساد دارد. در بینش اسلام، (فساد) تعریف شده است و مبانی آن نیز از وحی سرچشمه میگیرد. بر این اساس هیچ کس مجاز به ترویج فساد نیست. از همینرو اسلام، راههای گسترش فساد را بسته و اجازه ترویج آنان را به کسی نمیدهد. البته موضوع بیان و طرح مناسب عقاید و افکار، موضوع دیگری است که در این مورد اسلام منعی برای آن قرار نداده است. در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز طرح افکار منعی نداشته است؛ بلکه خود قرآن مجید نیز سخنان مخالفان را نقل و به بررسی و ابطال آنها پرداخته است. در زمان ائمه(ع) نیز، افراد بسیاری شبهات خود را نزد آنان مطرح میکردند و پاسخهای لازم را دریافت مینمودند. بنابراین، طرح افکار در جای خود اشکالی ندارد؛ ولی نباید اجازه داد که از طرح اندیشهها سوءاستفاده شود و اذهان مردم، دستخوش آسیبهای مختلف گردد. آزادی بیان در جمهوری اسلامی ایران در حد متناسبی وجود دارد به گونهای که در تاریخ این کشور بیسابقه است و حتی در بسیاری از مناطق جهان نیز هم اکنون تا این اندازه وجود ندارد. یکی از آرمانهای بلند نظام مقدس جمهوری اسلامی آن است که فضایی سالم برای عرضه اندیشههای مختلف به وجود آید. البته به شرط آن که در این فضا عقیدهها و افکار به میدان آیند نه عقدهها و انگیزههای سوء. لیکن متأسفانه برخی مواقع از این فضای آزادی که در پناه جمهوری اسلامی به دست آوردهاند بر علیه آن استفاده شده شعار خفقان و استبداد توسط بنگاههای خبرپراکنی به جامعه ایران نسبت داده میشود. این امر را میتوان یکی از شیوههای تبلیغاتی که متأسفانه از غرب به داخل ایران سرایت کرده است، دانست. این که اخبار مشتمل بر اکاذیب و تحریفات چنان گسترده و با تب و تاب نقل شود که اگر همه آن هم جا نمیافتد، لااقل بخشی از آنها مورد قبول واقع شود و یا افراد را در تردید افکند. این وضعیت در حال حاضر در کشور ما در جریان است و رویارویی با این موج کار سادهای نیست. به نظر میرسد در این شرایط تکیه اساسی را باید بر کاوش و تحقیق در ریشهها و مسائل پشت پرده این جنجالها معطوف داشت. به هیچ وجه ادعا نمی کنیم که جامعه و نظام سیاسی ایران، از همه نظر از جمله وجود انواع آزادیها، جامعهای ایدهآل و کاملا مطلوب است، اما نگاهی منصفانه به وضعیت موجود و مقایسه با دوران قبل از انقلاب و نیز وضعیت سایر کشورهای جهان حتی کشورهای مدعی لیبرالیسم و آزادی، به خوبی بیانگر این واقعیت است که بسیاری از وجوه آزادی در حد نسبتاً مطلوبی در کشور ما وجود دارد. هر چند تحقق کامل آنها منوط به فرهنگسازی عمیق و ریشهای در کل جامعه و سیستم سیاسی است که در آن بایستی نسبت به استفاده صحیح از آزادیها و نحوه به کارگیری آن از یک سو و بالا رفتن سطح تحمل و انتقادپذیری از سوی دیگر در تمامی بخش های جامعه و نظام توجه جدی صورت گیرد، که به برکت وجود انقلاب اسلامی گامهای مؤثری در این زمینه برداشته شده و به پیش میرود. در کشورهای غربی و مدعی لیبرالیسم علیرقم شعارهای گوش پرکن آزادی، نمیتوان آزادی را در حد اعلای آن یافت، بلکه به کمترین حد آن و آن هم آزادی فردی، نه آزادی بیان، قناعت شده است. در بسیاری از این کشورها امکانی برای اعتراضات منطقی و بیان آزادانه عقاید و نظرات کمتر وجود دارد. کافی است حوادث مربوط به اشغال عراق و بازتاب آن را در جامعه آمریکا بررسی نمایید، آیا مطبوعات که نماد آزادی در یک جامعه هستند، توانایی انتشار واقعیات را در این زمینه دارند؟ آیا به این همه تظاهرات مخالف جنگ و اشغال عراق، اعتنایی شد؟ و یا در حوادث دیگر چه قدر از سیاستمداران یا اندیشمندان و متفکران به دلیل تلاش برای کشف حقایق، جان خود را از دست دادند و یا در محدودیتهای زیادی قرار گرفتند؟ آیا جرم روژه گارودی دانشمند فرانسوی، غیر از پرده برداشتن از واقعیات تاریخی بود؟ و... . بی جهت نیست که براساس آمار، مردم کشورهای غربی از بی خبرترین کشورهای جهان نسبت به واقعیات جهان و عملکردهای نظام سیاسی خود می باشند. آیا تا به حال در مورد قضیه فرقه دیویدیه در آمریکا سخنی شنیدهاید، که چگونه به خاطر مخالفت سیاسی، زن و مرد و بچه و همه زنده زنده در آتش سوزانده شدند. بالاخره باید این واقعیت را نیز در نظر داشت که جامعه ما تا قبل از پیروزی انقلاب جامعه ای کاملا بسته بوده که به هیچ وجه سابقه کار مردم سالاری و آزادی و... را نداشته و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گامهای بسیار مهمی برداشته شده است و البته طبیعی است که نهادینه شدن و قانونمند شدن چنین موضوعاتی نیازمند تمرین مستمر و البته گذشت زمان میباشد تا به صورت یک فرهنگ در آمده و مخالفین داخلی و خارجی نتوانند از وجود چنین حقوقی، سوءاستفاده کرده و هرگونه اعتراض صنفی یا موردی را به کل نظام و سیستم مرتبط نمایند. مقایسه وضعیت زندگی رهبران انقلاب و مسئولان زمان شاه در زمینه مقایسه مسئولان نظام شاهنشاهی و مسئولان جمهوری اسلامی نیز باید بگوییم که اکثریت قریب به اتفاق مسئولان نظام جمهوری اسلامی ، مردمانی ساده زیست هستند که زندگی هایی در حد افراد متوسط جامعه دارند که در راس آنها باید از امام خمینی ره و مقام معظم رهبری یاد کرد که زندگی ساده آنها واقعا بی نظیر است و همگان از آن اطلاع دارند و در همین جا ما به شما توصیه می کنیم که به کاخ سعد آباد سری بزنید و زندگی شاهانه محمد رضاشاه را با در نظر گرفتن شرایط آن روزگار و زاغه نشینی های آن دوران کاملا به خاطر بیاورید و آنگاه چند کیلومتر آن سو تر ، به جماران ، محل زندگی امام خمینی ره سری بزنید و خانه کوچک و محقر ایشان را ملاحظه نمایید و اتاق کوچکی که هیات دولت ، مسئولان ارشد نظام ، فرستادگان کشورهای خارجی و حتی نماینده ویژه رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق که نماینده بلوک شرق به حساب می آمد نیز در آنجا با ایشان ملاقات می کردند را با سالن مهمانی و ملاقات شاه و تزئینات بی نظیر آن و فرش هایی که به اندازه اتاق ها و سالن ها بافته شده اند مقایسه کنید و آنگاه منصفانه قضاوت نمایید که آیا رهبر انقلاب اسلامی نیز همچون شاه سابق زندگی شاهانه داشته است؟ همچنین شما می توانید به دهها شاهدی که بر ساده زیستی رهبر معظم انقلاب اسلامی دلالت دارد نیز مراجعه نمایید و آنگاه خود میان ایشان با مسئولان نظام شاهنشاهی مقایسه کنید که به منظور آشنایی هر چه بیشتر یک مورد از ساده زیستی های ایشان را به نقل از یادگار گرانقدر حضرت امام خمینی ره ، مرحوم حاج سید احمد خمینی ره در اینجا نقل می نماییم : (وظیفه خود میدانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیتالله خامنهای مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده ایشان روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود که من از زبری و خشنی آن فرش- که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود- اذیت میشدم از آنجا برخاستم و به موکت پناه بردم. منبع: http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100944852935 ) البته این قبیل اعترافات علاوه بر شخصیت هایی که منتسب به انقلاب هستند همچون شخصیت های بزرگوار فوق الذکر از جانب دشمنان و معاندان نظام اسلامی نیز شنیده شده است و طبق قاعده عقلی ای که بر طبق آن قضاوت منفی دشمن به دلیل احتمال مغرضانه بودن آن بیشتر باید بررسی شود ولی قضاوت مثبت او به دلیل عدم چنین احتمالی می تواند مورد استناد قرار گیرد ما نیز سخن یکی از همین اشخاص معاندی که در جریان فتنه اخیر نیز فعالانه به عنوان یکی از اعضای اتاق فکر لندن خود را معرفی کرده و خدمات شایانی به دشمنان نظام اسلامی نموده است را در مورد مقام معظم رهبری ذکر می کنیم که اخیرا و در طی جلسه ای با حضور ضد انقلاب در مورد عدم امکان مشابهت سازی میان رهبر انقلاب اسلامی با رهبران فاسد مصر و تونس چنین گفته بودند : (لااقل خود من که از آغاز در مجلس و دولت بودم و آیت الله خامنه ای را می شناسم اقرار می کنم که یک نقطه خاکستری و نه حتی تاریک در زندگی اقتصادی وی و خاندانش نمی شود پیدا کرد ) (نقل از بخشهای پخش شده از سخنرانی مهاجرانی در برنامه دیروز ، امروز ، فردا) مقایسه وضعیت اقتصادی قبل و بعد از انقلاب اسلامی اما در مورد مقایسه کلی وضعیت اقتصادی مردم ایران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به زمان شاه و به منظور آشنایی هر چه بیشتر با وضعیت آن زمان ، مطالبی به نقل از چند مقاله خدمت شما تقدیم می گردد که امید است راهگشا باشد : در یک مقایسه دقیق و علمی لازم است در موارد متعدد و با استفاده از آمارها و شاخص های صحیح و با در نظر گرفتن الگوی علمی سنجش موفقیت یک نظام (کارآمدی نظام = اهداف + امکانات + موانع ) ، به تحلیل و ارزیابی پرداخته شود ، در ادامه تلاش می نمائیم تا برخی از مهمترین این شاخص ها را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم : یکی از نکاتی که در قضاوت افراد نسبت به وضع موجود تاثیر منفی بر جای گذاشته ، ارزانی قبل از انقلاب و گرانی بعد از انقلاب است . این مسئله از دو جهت باید مورد توجه قرار گیرد . الف)از جهت سیاست های اقتصادی توسعه ای کشور ، این سوال مطرح می شود که چرا قبل از انقلاب ، قیمت کالاها ارزان بوده و بعد انقلاب گران شده است ؟ بررسی ها نشان می دهد یکی از عمده ترین دلایل این امر ، اعمال تعرفه های گمرکی پایین از سوی دولت نسبت به کالاهای وارداتی خارجی در قبل از انقلاب و افزایش این تعرفه ها بعداز انقلاب بوده است . به عبارت دیگر در نتیجه اعمال تعرفه های گمرکی پایین ، کالاهای خارجی به وفور و با قیمت بسیار نازل در بازار یافت می شد این سیاست اقتصادی نامناسب ، در جهت تضعیف تولیدات داخلی ، افزایش وابستگی اقتصادی کشور به قدرت های صنعتی و تامین بازار برای آنان بوده است زیرا در چنین شرایطی تولید کننده نوپا و کم تجربه داخلی امکان رقابت با تولید کننده توانمند و مجرب خارجی را نمی یابد و به سهولت از صحنه رقابت خارج می شود و حضور در عرصه تولید را مقرون به صرف نمی یابد . به همین جهت است که ارزانی کالاها (به معنای عرفی آن ) یکی از بزرگ ترین موانع رشد و توسعه اقتصادی در جوامع ، به خصوص در جوامع در حال در حال توسعه تلقی می شود ؛ ارزانی غیر معقول ، موجب تضعیف موقعیت تولید کننده و در نهایت ، تضعیف تولیدات داخلی می شود . از همین رو در اکثر کشورهای پیشرفته اقتصادی ،گرانی وجود دارد . برای مثال ،بانک جهانی برای چندمین بار ، توکیو پایتخت ژاپن را به عنوان گران ترین شهر جهان اعلام کرده است حتی در این کشورها گاه با ارزانی مبارزه نیز می شود ، زیرا با واقعی شدن قیمتها ست که می توان از تولید کننده داخلی حمایت کرد و حمایت از تولیدکننده داخلی نیز در نهایت تامین منافع مصرف کننده داخلی را به همراه دارد . ب) این مسئله از جهت قدرت خرید اکثریت افراد جامعه نیز قابل تامل و توجه است . بسیار می شنویم که گفته می شود در گذشته مثلا قیمت گوشت فلان مقدار بوده با قیمت تخم مرغ چنان بود و درمقایسه با قیمت های کنونی که بسیار افزایش یاقته در این گونه نتیجه گیری می شود که چون قدرت خرید مردم کاهش یافته ، وضعیت معیشت مردم بدتر شده است ؛ در پاسخ باید توجه کرد که هم ،مشاهده عینی وضعیت جامعه و هم آمارها ، نشان از بهتر شدن نسبی وضعیت معیشت اکثریت افراد جامعه دارد . به عبارت دیگر ، درست است که در گذشته قیمتها پایین بوده ولی قدرت خرید مردم بسیار پایین تر از آن بوده است آمارها و بررسی های رسمی و غیر رسمی گویای آن است که به غیر برخی اقشار جامعه ؛اکثر مردم به خصوص صاحبان مشاغل آزاد از وضعیت معیشتی مناسب تری نسبت به قبل از انقلاب برخودار می باشند . لکن به دلایل متعددی همچون تغییر الگوی زندگی (الگوی مسکن ، خوالک ، پوشاک و لوازم منزل ) و به تبع آن ،افزایش سطح انتظار آنها از زندگی ،ابراز نارضایتی و احساس محرومیت در آنان افزایش یافته است . به عنوان مثال امروزه الگوی مسکن عموم مردم نسبت به قبل از انقلاب و سال های اول انقلاب تغییر یافته است . در گذشته اکثر خانواده ها گسترده بودند ، اما اکنون هسته ای شده اند . مثلا در گذشته اگر عروس یا دامادی به خانواده اضافه می شد ، در یکی از اتاقهای همان خانه جای میگرفت ؛ اما اکنون عموما زوجهای جوان به زندگی در مسکن مستقل روی می آورند . در خصوص الگوی خوراک نیز شاهد تغییرات اساسی در جامعه خودمان در سال های اخیر هستیم. در حدود 30 سال پیش، قوت غالب خانوادههای ایرانی نان بوده و برنج غذای اعیانی محسوب میشده در حالی که امروز الگوی خوراک اکثریت جامعه تغییر یافته و عموما برنج در غذای روزانه آنان جایگاه خاصی پیدا کرده است. آمارهای جهانی نیز گویای بهتر شدن وضعیت رفاه مردم ما در سالهای پس از انقلاب است. بر اساس آمار بانک جهانی، 46 درصد مردم ایران در سال 1356 زیر خط فقر بودند؛ اما این رقم در سال 1378 به 16 درصد کاهش یافته یعنی بیش از 8/2 برابر وضعیت رفاه جامعه بهتر شده است؛ البته در این خصوص مباحث فراوان دیگری قابل طرح است که پرداختن به آنها در این مجال نمی گنجد. 5. عوامل دخیل در قضاوت منفی افراد نسبت به وضع موجود سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا با وجود این دستاوردها و تلاشهای غیرقابل انکار از سوی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، عده ای از مردم و حتی نخبگان از وضعیت موجود اظهار نارضایتی میکنند؟ در پاسخ باید گفت که عوامل متعددی در این قضاوت منفی دخیل بوده است. از جمله: 1. تغییر الگوی مصرف جامعه و بهتر شدن نسبی سطح زندگی مردم، به خصوص از دهه دوم انقلاب به بعد، که به تدریج باعث افزایش سطح انتظارات آنان از زندگی شده است. 2. افزایش چشمگیر سطح آگاهیهای اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه پس از انقلاب و در نتیجه، آرمانگرایی و توجه بیشتر آنان به نقاط ضعف و نارساییهای وضع موجود به جای توجه به نقاط قوت آن. 3. ترویج و حاکمیت فرهنگ نادرست اجتماعی در جامعه در سالهای اخیر، به صورتی که افراد، رفع تمامی مشکلات را تنها از حکومت و دولت- آن هم در کوتاه مدت- انتظار دارند. 4. انعکاس نیافتن مناسب دستاوردها و عدم ارائه آمارهای دقیق، شفاف و تطبیقی از ابعاد اقدامات و تلاشهای صورت پذیرفته از سوی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، به خصوص در مقایسه با قبل از انقلاب و کشورهای منطقه. 5. عدم اطلاع رسانی مناسب به مردم در خصوص مشکلات موجود از جمله کاهش شدید درآمد سرانه نفتی کشور و ورود خسارتهای هنگفت به دلیل جنگ تحمیلی که در کاهش توان و عملکرد کارگزاران نظام و کارآمدی آنان بسیار موثر بوده است. 6. توجیه نکردن مردم در خصوص سیاستهای اقتصادی دولت (همچون واقعی کردن قیمتها) که در نگاه آنان، بی توجهی دولت به مشکلات مردم، تداعی شده است. (که البته این سه عامل اخیر به تنهایی بیانگر ابعادی از ناکارآمدی کارگزاران نظام – در تبیین عملکرد و توجیه وضعیت فراروی نظام- میباشد) 7. فضاسازی و فعالیت گسترده تبلیغاتی مخالفان داخلی و خارجی نظام در سیاه نمایی وضع موجود و بزرگنمایی مشکلات. 8. افزایش سطح توقعات و مطالبات جمعیت روستایی کشور تحت تاثیر رسانه ها و برنامه های تلویزیونی و بالا رفتن سطح معلومات و ارتباطات فراگیر آنان با شهرها. 9. جوان بودن جمعیت کشور- 60 درصد جمعیت زیر 30 سال- که ایجاد نیاز روزافزون جهت تخصیص بودجه و امکانات در حوزه های آموزشی و تحصیلی- تفریحی و رفاهی، مسکن و به ویژه اشتغال و ازدواج را به دنبال دارد. آنچه باعث تاسف میشود این است که امروزه به هنگام اظهارنظر درباره وضع موجود کشور، جدا از برخی تحلیلهای مغرضانه و جهت دار دشمنان، بخشی از تحلیلها و قضاوتهای دوستان نیز منصفانه و واقع بینانه ارائه نمیشود. موارد منفی بزرگنمایی شده و بسیاری از اقدامات و دستاوردهای مثبت نادیده گرفته میشود؛ حتی تلاش جهتدار و معنی داری در خصوص القای این نکته به مردم و بخش بزرگی از فرهیختگان و خواص جامعه صورت میگیرد تا وضعیت اقتصادی و درجه توسعه یافتگی کشور حتی در مقایسه با قبل از انقلاب نیز بدتر نشان داده شود ولی تامل واقع بینانه و تحلیل علمی تحولات پس از انقلاب، به وضوح نشان میدهد که با توجه به شرایط و محدودیتهای موجود، جمهوری اسلامی در مدت عمر خود توانسته ضمن مقاومت در برابر فشارها و تجاوزات بیگانگان، در اصلاح و بهبود وضعیت معیشتی و اجتماعی مردم خود نیز توفیقات فراوانی به دست آورد. و البته پرداختن به اقدامات مثبت نظام، به معنی نفی یا نادیده گرفتن معضلات و نواقص موجود نیز نمیباشد. مشکلات موجود، اکثرا محسوس و مشهود برای عموم مردم است اما ممکن است نگاه و ذهنیت آنها تنها از زاویه کمبودها و نواقص شکل گرفته باشد، بنابراین، در این بحث، سعی گردید به منظور تعدیل و تصحیح نگرش افراد نسبت به وضع موجود، تلاشها و اقدامات انجام گرفته، مدنظر قرار گیرد و مواردی که لازم است جهت قضاوت منصفانه لحاظ گردد، بیان شود. در عین حال باید اذعان کرد که اگر مقصود و تعریف ما از کارآمدی، (تخصیص بهینه امکانات در جهت دستیابی به اهداف تعیین شده از سوی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی برای تحقق الگوی مطلوب از یک جامعه دینی، انقلابی و انسانی برخوردار از حداکثر مواهب مادی و معنوی) باشد، در این صورت، قطعا تا تحقق آن آرمان مطلوب و مدینه فاضله، فاصلهای بسیار داریم و ضروری است برای رسیدن به آن وضعیت، ضمن نقد وضع موجود به علتیابی مشکلات و بررسی دلایل عدم تحقق برخی از اهداف و آرمانها بپردازیم و با ارائه راهکارها و پیشنهادها جهت رفع آنها اقدام کنیم.(http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=2338) خدمات و فعالیت های نظام جمهوری اسلامی در ابعاد داخلی، گستره بسیار وسیعی دارد و می توان آنها را به چند حوزه تقسیم کرد که عبارت اند از: 1_ خدمات نظام در حوزه اقتصادی 2_ خدمات و دستاوردهای نظام در حوزه فرهنگی، علمی و اجتماعی 3_ خدمات و دستاوردهای نظام در حوزه سیاسی به گوشه ای از این خدمات بی شمار اشاره میکنیم : 1_ دستاوردها و خدمات اقتصادی با اینکه ملموس ترین و گسترده ترین فعالیت های نظارت جمهوری اسلامی در حوزه اقتصادی است، امّا نظام تبلیغاتی کشور نتوانسته است آن را به طور شایسته ای به افکار عمومی منعکس کند. مطالعه آمار و ارقام این فعالیت ها مؤید این نکته است: 1_1_ نفت صنعت نفت ایران نسبت به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با تحول عظیمی همراه بوده است؛ زیرا اکنون ایران اسلامی مالک منابع نفتی خود است و کارشناسان ایرانی مدیریت اجرایی عملیات صنعت نفت را در همه بخش ها اعم از: اکتشاف، حفاری، بهره برداری، صادرات، پالایش و انتقال بر عهده دارند؛ این امر در حالی است که این صنعت پیش از انقلاب به طور کامل وابسته بود. از طرف دیگر، فعالیت های اکتشافی صنعت نفت پس از پیروزی انقلاب با جهش چشمگیری همراه بوده است. 2_1_ گاز حجم ذخایر گاز طبیعی شناسایی شده ایران در آغاز سال 1385 حدود 6/26 تریلیون متر برآورد شد که این میزان معادل 17% از کل ذخایر جهان و 7/47% از ذخایر منطقه خاورمیانه است. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تنها پنج شهر، نعمت گاز داشتند؛ در حالی که اکنون نه تنها بیشتر مناطق شهری کشور از این نعمت بهره مندند، بلکه در مناطق روستایی نیز از این نعمت خدادادی به کشور استفاده می گردد. طبق آخرین آمار مرکز آمار کشور در پایان سال 1385، میزان استخراج گاز معادل 464 میلیون مترمکعب در روز بوده است. همچنین تا پایان آن سال، از مجموع 1016 شهر کشور، 615 شهر (61%) گازرسانی شد و 82 شهر در حال گازرسانی بوده است. 3_1_ پتروشیمی میزان تولیدات پتروشیمی در سال 1357، 7/4 میلیون تن بود که با وجود تخریب آن به دست رژیم بعثی عراق در جنگ تحمیلی، طبق آمارهای موثق درآمد کشور از این راه، از صادرات گاز به بیش از 7 میلیارد دلار در سال 84 رسیده است. 4_1_ فناوری هسته ای و انرژی هسته ای جمهوری اسلامی به رغم تحریم های شدید امریکا و فشار به کشورهای دیگر برای نداشتن همکاری در طرح هسته ای ایران، توانست چرخه سوخت هسته ای را با دستان دانشمندان داخلی به صورت چشمگیری افزایش دهد تا جایی که تعجب جهانیان را برانگیزد. در این خصوص، نظام جمهوری اسلامی توانست با کشف و استخراج اورانیوم طبیعی در یزد و فناوری آن در اردکان یزد و سپس تبدیل آن به سه ماده: (هگزا فلوراید اورانیوم، (اکسید اورانیوم) و (تترا فلوراید اورانیوم) را در (پایگاه هستهای اصفهان)، بزرگترین گام های چرخه سوخت هسته ای بردارد و سپس با تأسیس پایگاه در (نطنز) با استفاده از دستگاههای سانتریفوژ به غنی سازی اورانیوم دست یابد. این امر، ایران را به ردیف دهمین کشور با فناوری هسته ای ارتقا داده است. همچنین، طراحی رئاکتور آب سنگین در اراک و به مرحله نهایی رسیدن نیروگاه اتمی در بوشهر، گام های دیگری بود که نشان داد مدیریت انقلابی نظام جمهوری اسلامی را به کشوری پیشرفته تبدیل می کند. 5_1_ برق برق رسانی را می توان یکی از افتخارآمیزترین فعالیت های اقتصادی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی قلمداد کرد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوج فعالیت های رژیم طاغوت، تنها 1/3 میلیون مشترک برق - اعم از خانگی، عمومی، صنعتی و کشاورزی - وجود داشت؛ این در حالی است که هم اکنون حتی بسیاری از روستاهای کشور و دورترین مناطق از نعمت برق است. میزان تولید ناخالص برق کشور در پایان سال 1385، بیش از 192 میلیارد کیلووات ساعت بود و تاکنون بیش از 50 هزار روستا در کشور از نعمت برق برخوردار شدند. همچنین، تعداد مشترکان برق مؤسسه های تابع وزارت نیرو در این سال، حدود 20624 هزار مشترک بوده است. 1-6-صنایع نظامی ایران که قبل از انقلاب تقریبا تمام تسلیحات نظامی خود را از خارج وارد میکرده در زمره یکی از کشورهای تولید کننده تسلیحات پیشرفته نظامی در جهان قرار گرفته و در کنار کشورهایی چون هند، برزیل و یوگسلاوی مطرح شده است و تولیدات خود را به بیش از 30 کشور جهان صادر میکند. تولید محصولات الکترونیکی و راداری، ادوات و تجهیزات خاص از این جمله است. اکنون ایران در زمینه صنایع زرهی و ساخت انواع نفربر در بین ده کشور برتر دنیا قرار گرفته است. به برخی از اقدامات انجام شده در صنایع نظامی اشاره میکنیم: ساخت هواپیمای جنگنده آذرخش، طراحی و ساخت لانچر (پرتابکننده) چهار موشکی با قابلیت شلیک همزمان و تکتک، ساخت چرخبال آموزشی و چرخبال دو موتوره، طراحی و ساخت تانک پیشرفته ذوالفقار و راهاندازی خط تولید انبوه آن، ساخت تانک مدرن ، طراحی و ساخت خودرو تانکبر (ببر 400)، ساخت انواع شناورها و یدککشها، ساخت زیردریایی و اسکله شناور، ساخت موشک فاتح 110 (از موفقترین موشکهای زمین به زمین در جهان) و موشکهای دوربر شهاب (با سرعتی سه برابر موشک اسراییلی)، راهاندازی خطوط تعمیرات اساسی و بازسازی هواپیمای نظامی و خودکفایی در زمینههای ساخت و یا تعمیر بسیاری از تجهیزات و قطعات نظامی که در جنگ الکترونیکی کاربرد دارد. 1-7- صنایع در بخش صنعت، کشوری که قبل از انقلاب تقریبا تمام کالاهای صنعتی خود را از خارج وارد میکرده و معدود کالاهای ساخت داخلش نیز عموما از کیفیت و مرغوبیت پایینی برخوردار بوده، هم اکنون در بسیاری از زمینه ها به تولیدکننده تبدیل شده و تولیداتش نیز در بسیاری از موارد، از جهت کیفیت و استاندارد، قابل رقابت با مشابه خارجی میباشد و در برخی از صنایع- همچون صنایع ساختمانی- سالهاست که به مرز خودکفایی رسیده است. جمهوری اسلامی وارث صنعتی است که میزان وابستگی آن به خارج بسیار زیاد بوده به همین سبب، صنایع کشور پس از انقلاب، به دلیل محاصره اقتصادی و تامین نشدن مواد اولیه و واسطه ای، دچار رکود شدید شد. از سوی دیگر، صاحبان و مالکان این صنایع که آنها را با استفاده از اعتبارات بانکی تاسیس کرده بودند، از کشور گریختند. دولت توانست پس از انقلاب در زمینه کاهش وابستگی شدید به مواد اولیه وارداتی، کالاهای سرمایهای خارجی، تخصصهای فنی و اطلاعات و دانش فنی خارجی- که تهدیدی برای صنعت به شمار میرود- اقدامات در خور توجهی انجام دهد. به همین علت پس از انقلاب اسلامی، ظرفیتهای وسیعی در کشور پدید آمد و تولید مواد اولیه، ایجاد صنایع تبدیلی، صنایع تکمیلی و پر کردن حلقههای مفقوده صنعت جدی گرفته و گامهای بلندی در این راه برداشته شد. تقویت و گسترش صنایع پتروشیمی را میتوان در همین ارتباط ارزیابی کرد. میزان تولیدات پتروشیمی کشور که در سال 1357 حداکثر 7/4 میلیون تن بوده در سال 1381 به 5/12 میلیون تن افزایش یافته است. امروزه ایران در عرصه صنایع موشکی و مخابراتی به درجهای از پیشرفت رسیده که به توان ساخت ماهواره دست یافته و وارد باشگاه چند کشور محدود پرتاب کننده ماهواره گردیده است. این موفقیت در حالی به دست آمده که ما در زمینه محصولاتی که قابلیت استفاده در صنایع موشکی و الکترونیک نظامی دارند، در تحریم به سر می بریم تا جایی که حتی در برخی مواقع از یا چیپ ساده الکترونیکی به ما ممانعت به عمل میآید. در زمینه سدسازی امروزه در بین 3 کشور برتر دنیا قرار داریم؛ به طوری که پس از پیروزی انقلاب حدود 130 سد ساخته شده و یا در حال ساخت است. در صنایع کشاورزی، هماکنون، تراکتورهای ساخت ایران به بیش از 30 کشور جهان صادر میشود. در صنایع نفت و گاز، پروژه صددرصد ایرانی فاز یک منطقه عسلویه به عنوان بزرگترین پروژه نفت و گاز کشور در آبان 83 به بهره برداری رسید که با بهره برداری فازهای دیگر آن سالانه حدود یک میلیارد دلار درآمد نصیب کشور خواهد کرد 1-8-وضعیت روستاها فقر و نابسامانی جوامع روستایی از مسائل و معضلات مهم و اساسی کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه به شمار میرود. به همین جهت برخلاف رژیم گذشته که تنها به توسعه و آبادانی تهران و شهرهای بزرگ اکتفا میکرد، بعد از پیروزی انقلاب، توجه به روستاها و مناطق محروم کشور برای دولت و برنامهریزان از اولویت خاصی برخوردار شد. در اینجا به بخشی از شاخصهای برخورداری روستاها در سالهای پس از انقلاب اسلامی اشاره میکنیم: تعداد مراکز بهداشتی و درمانی روستایی در سال 357، 1500 واحد بوده که در سال 1381 به 7345 واحد رسیده تعداد خانههای بهداشت از 2500 واحد در سال 1357 به 16561 واحد در سال 1381 افزایش یافته است. برقرسانی به روستاها و مناطق محروم و ایجاد تاسیسات زیربنایی از قبیل توسعه شبکه راههای روستایی، مخابرات و... در این مناطق از اقدامات موفقیتآمیز پس از انقلاب به شمار میرود. تعداد روستاهای برخوردار از برق از 4327 روستا در سال 1357 به 45359 روستا- بیش از 10 برابر – در سال 1380 افزایش یافته است. همچنین طی دوره 1357- 1317 تنها 8000 کیلومتر راه روستایی کشیده شده بود. اما این رقم بعد از انقلاب به 86000 کیلومتر رسیده است (بیش از 10 برابر در مدتی تقریبا 10 ساله). تعداد روستاهای بهرهمند از شبکه مخابرات از 312 روستا در سال 1357 به 10429 روستا در سال 1374- بیش از 30 برابر- افزایش یافته. تعداد واحدهای پستی روستایی هم از 180 واحد در سال 1357 به 4912 واحد در سال 1374- بیش از 25 برابر- رسیده است. 1-9-2- کشاورزی و دامداری بخش کشاورزی از مهمترین و استراتژیکترین بخشهای اقتصادی کشور است. در حیطه کشاورزی و دامداری، طبق آمار رسمی دولت در سال 1356، دولت فقط توانایی تامین مواد غذایی مردم خود برای 33 روز در سال را داشت و مجبور بود باقی مواد غذایی را از خارج وارد کند. برای مثال مرغ را از فرانسه، تخممرغ را از اسرائیل، سیب را از لبنان، پنیر را از دانمارک و... وارد میکرد؛ هماکنون کشورمان به رغم دو برابر شدن جمعیت، به مرز خودکفایی رسیده است؛ به گونهای که با توجه به اینکه تولید گندم در سال 1356، 1/5 میلیون تن بوده و کشور ما سالها از بزرگترین واردکنندههای گندم در دنیا محسوب میشده در سال 83 با تولید بیش از 14 میلیون تن- بعد از چهل و اندی سال- توانست به خودکفایی در عرصه این محصول استراتژیک دست یابد. میزان تولید شلتوک برنج در سال 1356، معادل 1/1 میلیون تن بود. این رقم در سال 1379 به 7/2 میلیون تن افزایش یافت. تولید جو از 900 هزار تن به 3/3 میلیون تن و سبزیجات و محصولات جالیزی از 7/2 میلیون تن به 15 میلیون تن رسید. در بخش دام نیز رشد قابل توجهی در تولید پدید آمده است؛ به گونهای که تولید تخممرغ از 215 هزار تن به در سال 1356 به 555 هزار تن در سال 1381 افزایش یافته است. تولید گوشت مرغ، از 63 هزار تن به 724 هزار تن، گوشت قرمز از 587 هزار تن به 947 هزار تن، عسل از 6 هزار تن به 28 هزار تن و شیر خام از 620/2 میلیون تن به 877/5 میلیون تن رسیده است. براساس گزارش سازمان خواروبار کشاورزی سازمان ملل متحد،- فائو- ایران در سال 2004 رتبه نخست صادرات کشاورزی را در میان کشورهای خاورمیانه کسب کرده است. 1-10-آب در سال 1357 میزان تولید آب 5/1 میلیارد مترمکعب و تعداد انشعاب 7/2 میلیون بود، امّا این رقم در سال 1377 به 976/3 میلیارد مترمکعب و 7 میلیون فقره انشعاب افزایش یافت. آمارها در پایان سال نشان می دهد که انشعاب آب 650 شهر را در پوشش قرار داده است؛ یعنی 43 میلیون نفر در پوشش مصرف آب شهری و روستایی قرار گرفته اند. در سال 1385، بیش از 5 میلیارد و 94 میلیون مترمکعب آب در مناطق شهری شرکت های آب و فاضلاب شهری و بیش از یک میلیارد مترمکعب آب در مناطق روستایی شرکت های آب و فاضلاب روستایی تولید شده است. در مناطق شهری، طول شبکه های توزیع آب، حدود 120 هزار کیلومتر و تعداد انشعاب آب، بیش از 10 میلیون فقره بوده است. در مناطق روستایی، طول شبکه های توزیع آب، حدود 120 هزار کیلومتر و تعداد انشعاب آب، بیش از 3 میلیون فقره بوده است. 1-11- توسعه مخابرات و تلفن آمار دقیق تلفن های کشور در سال 1357، 850 هزار شماره بود؛ در حالی که این رقم در مرداد ماه سال 82 بالغ بر 599/13 میلیون شماره رسید و تا آخر تابستان امسال بالغ بر 23419586 شماره بوده است. تولید تجهیزات مخابراتی تا پیش از انقلاب، تنها به تولید سوئیچ های الکترونیکی EMD و دستگاههای مخابراتی رومیزی و برخی از دستگاههای مخابراتی محدود بود، امّا پس از انقلاب - بخصوص پس از سال 68 - تغییرات شگرفی در فناوری تولید تجهیزات مخابراتی صورت گرفت. شبکه فیبر نوری یکی از مهمترین تحولات است. در کنار توسعه و گسترش تلفن های واگذارشده تلفن همراه تا مرداد سال 1382 به 2521649 خط رسید. این تعداد تا پایان تابستان سال جاری به 20786880 خط رسید که انتظار می رود تا پایان سال به 26000000 برسد. همچنین، راه اندازی شبکه های اطلاع رسانی و اتصال به بزرگراههای اطلاعاتی – همچون: اینترنت - نیز از خدمات انقلاب در بخش مخابرات کشور است. 1-12-تحولات در بخش راه و ترابری به اعتقاد کارشناسا
سلام . لطفا از برتری های این حکومت نسبه به حکومت فاسد شاه را نام ببرید.ممنون
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز ، پاسخ به سوال شما مستلزم مقایسه میان دو حکومت اسلامی و نظام شاهنشاهی می باشد ، بر این اساس مهم ترین و اصلی ترین مزیت حکومت اسلامی نسبت به حکومت شاهنشاهی نوع مشروعیت حکومت است که در اولی مبتنی بر مشروعیت الهی است که در آن افراد صرفا بر اساس داشتن ویژگی ها و لیاقت های خاصی به حکومت می رسند ، اما دومی فاقد مشروعیت و یا حداکثر دارای مشروعیت مبتنی بر زور ، غلبه و وراثت می باشد ، چنانکه به عنوان مثال محمد رضا پهلوی صرفا به این دلیل خود را مستحق پادشاهی می دانست که پدر او شاه بوده است بدون اینکه نیازی به داشتن لیاقت حکومت و مدیریت کشور و یا صفات مورد نیاز برای اداره کشور باشد . به عبارت دیگر نظام اسلامی مشروعیت خویش را بنا به ادله عقلی و نقلی متعددی که در جای خود از آن بحث شده است از جانب پروردگار متعال کسب می کند و با پشتیبانی و حمایت مردمی جنبه خارجی پیدا می کند ؛ حکومتی که در آن مردم ، نقش آفرین بوده و بر امور حکومت نظارت می کنند و حقوقشان از جانب شرع مقدس اسلام کاملا به رسمیت شناخته می شود ، از این رو گفته می شود اساس شکل گیری این نظام ، مشروعیت الهی حکومت با ضمیمه شدن به مقبولیت مردمی است . در چنین نظامی حاکم که اصطلاحا ولی فقیه خوانده می شد با توجه به داشتن ویژگی ها و شرایطی همچون تقوا ، عدالت ،علم ، فقاهت ، مدیریت و کاردانی تصدی این مسئولیت را بر عهده می گیرد و به همین دلیل علاوه بر ابزارهای کنترل و نظارت بیرونی ، ابزارهای کنترل درونی وی را از هر گونه تمایل به سمت استبداد و دیکتاتوری و تعهداتی که در قبال خدا و ملت دارد باز می دارد به گونه ای که در صورت انحراف از این شرایط ، خود به خود از این سمت عزل می شود که از آن به عنوان (انعزال) یاد می شود . علاوه بر این در این نظام ، ولی فقیه علاوه بر استعداد و توان مدیریتی شخصی، از اصل مشورت نیز در جهت مدیریت کلان نظام بهره می گیرد و با در اختیار داشتن مشاوران لایق و کارآزموده و امین ، تلاش می کند تا بهترین تصمیم گیری را در اداره امور داشته باشد . این در حالی است که نظام سلطنت فاقد هر گونه توجیه عقلانی است و صرفا بر اساس زور و دیکتاتوری بنیان نهاده می شود . در چنین نظامی سر سلسله حکومت صرفا به دلیل در اختیار داشتن زور و قدرت بیشتر و عمدتا با خونریزی های فراوان و ایجاد جو ارعاب و وحشت زمام امور را بر عهده گرفته و سلطنت را موروثی می نماید و اعقاب وی نیز صرفا به دلیل اینکه فرزندان و نوادگان وی هستند استحقاق بر عهده گرفتن منصب سلطنت را پیدا می کنند و لو اینکه از کوچکترین شایستگی در این زمینه بهره مند نباشند . از این روی در چنین نظام هایی مردم هیچ نقشی نه در پیدایش و نه در تداوم نظام ندارند و همه چیز بر مبنای دیکتاتوری و استبداد اداره می شود و به همین دلیل گفته می شود منشا مشروعیت چنین نظام هایی زور و غلبه می باشد . در چنین نظامی هیچ ابزاری در جهت کنترل حکومت وجود ندارد و قانون یعنی فرمان شاه و حتی گاه گفته می شود که فرمان شاه ، یعنی حکم خدا ، چنانکه در گذشته این شعار مشهور بود که (چه فرمان یزدان چه فرمان شاه) و جالب تر اینکه هیچ مبنا و دلیلی هم برای انتساب چنین مسائلی به خداوند وجود نداشت چنانکه گاه گفته می شد که (شاه سایه خدا بر زمین است) و از این جهت شاهان خود را ظل الله می نامیدند و حال آنکه چنین شعارهایی ، جز نقل های عده ای از چاپلوسان و اطرافیان که هدفی جز توجیه و مشروعیت بخشی به نظام نامشروع سلطنت نداشتند ، هیچ مبنا و دلیل عقلی یا نقلی دیگری نداشت . علاوه بر مزیت های مشروعیت حکومت در نظام اسلامی نسبت به نظام شاهنشاهی ، در زمینه های مختلفی می توان دو نظام مورد نظر را مورد مقایسه قرار داد از جمله در زمینه آزادی ، استقلال ، اقتصاد ، پیشرفت کشور و ... که بررسی همه آنها در این مختصر نمی گنجد و صرفا به منظور آشنایی به برخی از آنها به صورت مختصر می پردازیم : مقایسه استقلال دوران پس از انقلاب اسلامی با دوران شاه : به نظر ما در هر زمینه ای میان دوران انقلاب اسلامی با شاه ، مقایسه اولیه به منظور قضاوت در مورد نحوه آن شاخص ها در دو دوره صورت گیرد ، در زمینه استقلال ، حتی نباید مقایسه اولیه صورت گیرد ، چرا که استقلال در دوران شاهنشاهی ، گوهر گمشده ای بود که هیچ کس در نبودش شکی نداشت کما اینکه همین موضوع در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به گوهری پیدا شده تبدیل شد که به خاطر آن ، سالهاست انواع فشارها را از سوی دشمنان در حال تحمل کردن هستیم و این موضوع به اندازه ای عیان است که کمتر کسی در آن شک می کند . اساسا سخن گفتن از استقلال در ارکان رژیم پهلوی ، سخنی مضحک است چرا که هیچ کسی در این موضوع شک ندارد که رژیم پهلوی ، ذاتا وابسته به بیگانگان بود و در طول دوران عمر ننگین این رژیم جز وابستگی به بیگانه ، چیزی به نام استقلال در هیچ بخش آن دیده نمی شد . به عبارتی رژیم پهلوی در اندیشه و عمل غربزده و سرسپرده در برابر انگلیس و آمریکا بود؛ محمد رضا شاه همانند پدرش رضا شاه به قدرت رسیدن و بقای حکومت خویش را مدیون بیگانگان می دانست ؛ روزنامه نیویورک تایمز می نویسد : ( پس از کودتا ، شاه گیلاس خود را با تعارف به روزولت رئیس بخش سیا در خاورمیانه برداشت و گفت : من تاج و تخت خود را به خدا ، مردم کشورم ، ارتشم و به شما مدیونم .)( گازیوروسکی ، سیاست خارجی آمریکا و شاه ، ص 28) در حقیقت کشور در دوره پهلوی ،حیات خلوت و منطقه نفوذ قدرت های جهانی بود ، آنها در همه امور کشور ، عزل و نصب مقامات ارشد ، نمایندگان مجلس ، تصویب یا رد لوایح و قوانین ، امضای قراردادها و پروتکل ها ، سیاست گذاریها و...، نقشی آشکارو پنهان داشتند.( ماروین زونیس ، شکست شاهانه ، ترجمه باس مخبر ، تهران : طرح نو ، 1370 ، ص 305) و ایران به تمام معنا فاقد استقلال سیاسی بود ؛ انتخاب نخست وزیر و وزیران عمدتاً از بین افراد وابسته به سازمانهای جاسوسی ، آمریکا و فراماسونری صورت میگرفت ؛ (آماری که از وابستگیهای افراد شناخته شده هیئت وزیران هویدا، آموزگار، شریفامامی، و ازهاری به دست آمده حکایت از آن دارد که 38% فراماسون، 24%عضو سیا و 21%عضو ساواک بودهاند.)( سیروس پرهام، انقلاب ایران و مبانی رهبری امام خمینی ، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1357 ، ص 26) رژیم شاه در جنبههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ، امنیتی و نظامی به آمریکا و غرب پیوند خورده بود و در راستای تأمین منافع بیگانگان بدون توجه به فرهنگ، نیازها و شرایط موجود در داخل کشور، تنها مجری سیاستهایی بود که بیگانگان به اسم مدرنیزاسیون برای تحقق اهداف و منافع خود به او دیکته میکردند. و به صورت طبیعی اجرای این برنامه ها نه تنها نتوانست کشور را به سوی پیشرفت و خودکفائی سوق دهد بلکه با ایجاد مشکلات در ابعاد مختلف باعث عقب ماندگی هرچه بیشتر آن گردید ؛ نداشتن برنامه مشخص اقتصادی، تک محصولی شدن اقتصاد و وابستگی به صادرات نفتی ، رشد سرمایه داری در دامان امپریالیسم ، نابودی کشاورزی ، افزایش وابستگی در بخش صنعت گسترش صنایع مصرفی ،سطح بالای بیکاری و کم کاری ،سطح نازل درآمد سرانه ، سطح پایین بهره وری ، وضع بد بهداشت همگانی ، بی اعتنایی به علم ، مراکز علمی و تحقیقاتی ، بی توجهی به بازسازی زیرساختهای اقتصادی و رشد و توسعه کشور ، ایجاد تأسیسات نظامی وابسته ، اجرای سیاست ریخت و پاش و ولخرجی های سرسام آور شاهانه در امور مبتذل، توزیع ناعادلانه درآمدهای ملی ، تشدید فاصله طبقاتی ، هجوم بی رویه روستائیان به شهرها و گسترش شهرنشینی ، گسترش فرهنگ مصرفی ، حاکمیت بیچون و چرای انگلیسیها و امریکاییها در چرخهی فعال و مفید اقتصادی ، از پیامدهای برجسته مدیریت فاسد ، بی کفایت و ناکارآمد این دوران و برنامه های مدرنیزاسیون غربی می باشد. به عنوان نمونه ؛ نتایج سیاست های اقتصادی زمان شاه به گونه ای شد که ایران با اینکه تا آن زمان در بسیاری از مواد غذایی خود کفا بود، به عنوان یکی از وارد کنندگان مواد غذایی تبدیل شد و نیروهای کار فراوانی به صورت بیکار به شهرهای بزرگ مهاجرت نمودند. و یا اینکه جنون مفرط نظامی گری شاه به گونهای بود که بودجه نظامی ایران که در سال 1350 در حدود صد میلیارد ریال بود، در سال 1355 به 8/566 میلیارد ریال افزایش پیدا کرد. این رقم بیانگر رشد سرسام آور نظامیگری برای ایفای نقش ژاندارمی ایران برای امریکا در منطقه و نشان دهنده نابودی درآمدهای ملی در بیماری قدرت طلبی شاه است.( ر.ک : حجت سلیمان دارابی ، انقلاب اسلامی برای ایران چه کرد؟ ، مجله 15 خرداد ، شماره 2) در زمینه فرهنگی نیز با به کارگیری نیروهای بهایی، صهیونیستی و افراد لائیک در مصادر قدرت ترویج ارزشهای منحط غربی در زمینه فساد و بی بندباری تحت عنوان آزادی زنان، ترویج پوشاک ، موسیقی و هنر غربی سبک غربی ، تغییر در الگوی مصرفی ، تضعیف ارزشهای مذهبی و ملی ، بها ندادن به شخصیت و کرامت والای انسان و مبارزه با آزادیهای انسانی ، سیاسی ، توهین به اعتقادات مذهبی مردم و مخالفت با دین و شعائر مذهبی مثل حجاب ، روحانیت ، عزاداری و...، عرصه فرهنگی کشور صحنه تاخت و تاز بیگانگان و عوامل غربزده قرار می گیرد.( نگاهی به پدیده نوسازی در عصر پهلوی ، محبوبه صدیقی ، مجله الکترونیکی دوران ، شماره 34 – شهریورماه1387 ؛ محمد باقر حشمت زاده ، چارچوبی برای تحلیل و شناخت انقلاب اسلامی در ایران ، ص 343) این در حالی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، مردم کشور ما به سرعت قید و بندهای وابستگی را از خود جدا کرده و قدم در مسیر استقلال همه جانبه گذاشتند و همین موضوع باعث واکنش منفی ابرقدرتها گردید . چرا که روحیه استقلال طلبی ملت ایران ، باعث تبدیل شدن آن به یک الگو در میان جهانیان شده و همین موضوع باعث بیداری آنان و در نهایت مانع از تحقق اهداف استعماری دولت ها و قدرتهای غربی می شد و راز دشمنی های 34 ساله غربی ها با انقلاب اسلامی همین روحیه استقلال طلبانه ملت ایران می باشد . در حال حاضر بر خلاف دولت پهلوی ، مسئولان کشور بر اساس اصول مردمسالاری دینی و همگی به صورت مستقیم و غیر مستقیم با انتخاب مردم بر سر کار می آیند و هیچ گونه وابستگی از این جهت به بیگانگان ندارند ، از نظر اقتصادی ، اگر چه هنوز وابستگی های فراوانی را شاهد هستیم اما قدم در مسیر استقلال و خودکفایی هر چه بیشتر گذاشته ایم و تلاش می کنیم تا رابطه خود را با عوامل مخل استقلال اقتصادی ، به حداقل برسانیم . علاوه بر این دو بعد ، در سایر ابعاد نیز تلاش ها برای تحقق استقلال هر چه بیشتر صورت می گیرد و در مجموع باید گفت که با وجود تمام ضعف ها و موانعی که در راه رسیدن به استقلال وجود داشته است اما ، استقلال درختی است که در فضای نظام جمهوری اسلامی ایران ، رشد و گسترش یافته است و اگر چه چشم طمع استعمارگران نو و فرانو ، همچنان به قطع ریشه های آن دوخته شده است اما به برکت بصیرت ملت و رهبری های رهبران انقلاب اسلامی ، همچنان یکی از اصلی ترین اهداف تحقق آرمان های انقلاب اسلامی تلقی می شود . مقایسه وضعیت آزادی در ایران قبل وبعد از انقلاب : قبل از پرداختن به موضوع آزادی باید به این نکته توجه داشت که نباید بین عملکرد افراد و آرمانهای برخاسته از انقلاب اسلامی که آزادی نیز یکی از آنها بوده است، خلط مبحث نمود. بیشک با وقوع انقلاب اسلامی یکی از مسائل مهمی که در جامعه ما اتفاق افتاد آزاد شدن مردم از مسائلی بود که در رژیم گذشته به شدت ترویج میشد. فساد و فحشاء قانونی در سطح گسترده که نمونهی آن بیشتر بودن تعداد مشروبفروشیها از تعداد کتابفروشیها در کشور بود، نمونهای از این امر است. وقوع انقلاب اسلامی باعث شد که جوانان و روشنفکران کشور اجازه پیدا کنند تا در مسائل مختلف اظهار نظر نموده و عمدهترین مسائل را که پیش از آن حتی اجازه صحبت درباره آنها داده نمیشد، مورد کنکاش و بررسی قرار دهند و اساساً توجه جوانان این کشور را از مسائلی چون سکس و لذتجویی به سوی مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و پیشرفتهای علمی کشور و... گردانید، این امور از نشانههای همین آزادی میباشد. بیشک موضوع اخلاق و مبانی اخلاقی یک جامعه نیز زمانی مورد پرسش قرارخواهدگرفت که یک نحوه آزادی بیان در جامعه وجود داشته باشد تا بتوان در پرتو آن به نقد و انتقاد اجتماعی پرداخت. پس به تعبیری میتوان پرسشگری را از نمودهای آزادی برشمرد. در نظام اسلامی و قانون اساسی برآمده از آن، آزادی تا آنجا که مخل به ضوابط و ارزشهای دینی و مصالح اجتماعی و حقوق دیگران نباشد مورد حمایت است. ازاینرو آزادیهای اساسی در گستردهترین شکل آن در نظام جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است: در اصل 24 قانون اساسی آمده است: (نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد...). در اصل 26 آمده است: (احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند). هیچ کس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت. در تمامی نظامهای مدعی آزادی و دموکراسی، برای آزادی حد و مرزی وجود دارد؛ مثلاً توهین به مقدسات و یا نشر اکاذیب و توطئه برای براندازی، ممنوع و خلاف قانون است. ترویج فساد نیز از جمله موارد ممنوع در قوانین است؛ ولی هر نظامی با توجه به مبانی فکری و اجتماعی خود، تعریفی از فساد دارد. در بینش اسلام، (فساد) تعریف شده است و مبانی آن نیز از وحی سرچشمه میگیرد. بر این اساس هیچ کس مجاز به ترویج فساد نیست. از همینرو اسلام، راههای گسترش فساد را بسته و اجازه ترویج آنان را به کسی نمیدهد. البته موضوع بیان و طرح مناسب عقاید و افکار، موضوع دیگری است که در این مورد اسلام منعی برای آن قرار نداده است. در زمان پیامبر اسلام(ص) نیز طرح افکار منعی نداشته است؛ بلکه خود قرآن مجید نیز سخنان مخالفان را نقل و به بررسی و ابطال آنها پرداخته است. در زمان ائمه(ع) نیز، افراد بسیاری شبهات خود را نزد آنان مطرح میکردند و پاسخهای لازم را دریافت مینمودند. بنابراین، طرح افکار در جای خود اشکالی ندارد؛ ولی نباید اجازه داد که از طرح اندیشهها سوءاستفاده شود و اذهان مردم، دستخوش آسیبهای مختلف گردد. آزادی بیان در جمهوری اسلامی ایران در حد متناسبی وجود دارد به گونهای که در تاریخ این کشور بیسابقه است و حتی در بسیاری از مناطق جهان نیز هم اکنون تا این اندازه وجود ندارد. یکی از آرمانهای بلند نظام مقدس جمهوری اسلامی آن است که فضایی سالم برای عرضه اندیشههای مختلف به وجود آید. البته به شرط آن که در این فضا عقیدهها و افکار به میدان آیند نه عقدهها و انگیزههای سوء. لیکن متأسفانه برخی مواقع از این فضای آزادی که در پناه جمهوری اسلامی به دست آوردهاند بر علیه آن استفاده شده شعار خفقان و استبداد توسط بنگاههای خبرپراکنی به جامعه ایران نسبت داده میشود. این امر را میتوان یکی از شیوههای تبلیغاتی که متأسفانه از غرب به داخل ایران سرایت کرده است، دانست. این که اخبار مشتمل بر اکاذیب و تحریفات چنان گسترده و با تب و تاب نقل شود که اگر همه آن هم جا نمیافتد، لااقل بخشی از آنها مورد قبول واقع شود و یا افراد را در تردید افکند. این وضعیت در حال حاضر در کشور ما در جریان است و رویارویی با این موج کار سادهای نیست. به نظر میرسد در این شرایط تکیه اساسی را باید بر کاوش و تحقیق در ریشهها و مسائل پشت پرده این جنجالها معطوف داشت. به هیچ وجه ادعا نمی کنیم که جامعه و نظام سیاسی ایران، از همه نظر از جمله وجود انواع آزادیها، جامعهای ایدهآل و کاملا مطلوب است، اما نگاهی منصفانه به وضعیت موجود و مقایسه با دوران قبل از انقلاب و نیز وضعیت سایر کشورهای جهان حتی کشورهای مدعی لیبرالیسم و آزادی، به خوبی بیانگر این واقعیت است که بسیاری از وجوه آزادی در حد نسبتاً مطلوبی در کشور ما وجود دارد. هر چند تحقق کامل آنها منوط به فرهنگسازی عمیق و ریشهای در کل جامعه و سیستم سیاسی است که در آن بایستی نسبت به استفاده صحیح از آزادیها و نحوه به کارگیری آن از یک سو و بالا رفتن سطح تحمل و انتقادپذیری از سوی دیگر در تمامی بخش های جامعه و نظام توجه جدی صورت گیرد، که به برکت وجود انقلاب اسلامی گامهای مؤثری در این زمینه برداشته شده و به پیش میرود. در کشورهای غربی و مدعی لیبرالیسم علیرقم شعارهای گوش پرکن آزادی، نمیتوان آزادی را در حد اعلای آن یافت، بلکه به کمترین حد آن و آن هم آزادی فردی، نه آزادی بیان، قناعت شده است. در بسیاری از این کشورها امکانی برای اعتراضات منطقی و بیان آزادانه عقاید و نظرات کمتر وجود دارد. کافی است حوادث مربوط به اشغال عراق و بازتاب آن را در جامعه آمریکا بررسی نمایید، آیا مطبوعات که نماد آزادی در یک جامعه هستند، توانایی انتشار واقعیات را در این زمینه دارند؟ آیا به این همه تظاهرات مخالف جنگ و اشغال عراق، اعتنایی شد؟ و یا در حوادث دیگر چه قدر از سیاستمداران یا اندیشمندان و متفکران به دلیل تلاش برای کشف حقایق، جان خود را از دست دادند و یا در محدودیتهای زیادی قرار گرفتند؟ آیا جرم روژه گارودی دانشمند فرانسوی، غیر از پرده برداشتن از واقعیات تاریخی بود؟ و... . بی جهت نیست که براساس آمار، مردم کشورهای غربی از بی خبرترین کشورهای جهان نسبت به واقعیات جهان و عملکردهای نظام سیاسی خود می باشند. آیا تا به حال در مورد قضیه فرقه دیویدیه در آمریکا سخنی شنیدهاید، که چگونه به خاطر مخالفت سیاسی، زن و مرد و بچه و همه زنده زنده در آتش سوزانده شدند. بالاخره باید این واقعیت را نیز در نظر داشت که جامعه ما تا قبل از پیروزی انقلاب جامعه ای کاملا بسته بوده که به هیچ وجه سابقه کار مردم سالاری و آزادی و... را نداشته و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گامهای بسیار مهمی برداشته شده است و البته طبیعی است که نهادینه شدن و قانونمند شدن چنین موضوعاتی نیازمند تمرین مستمر و البته گذشت زمان میباشد تا به صورت یک فرهنگ در آمده و مخالفین داخلی و خارجی نتوانند از وجود چنین حقوقی، سوءاستفاده کرده و هرگونه اعتراض صنفی یا موردی را به کل نظام و سیستم مرتبط نمایند. مقایسه وضعیت زندگی رهبران انقلاب و مسئولان زمان شاه در زمینه مقایسه مسئولان نظام شاهنشاهی و مسئولان جمهوری اسلامی نیز باید بگوییم که اکثریت قریب به اتفاق مسئولان نظام جمهوری اسلامی ، مردمانی ساده زیست هستند که زندگی هایی در حد افراد متوسط جامعه دارند که در راس آنها باید از امام خمینی ره و مقام معظم رهبری یاد کرد که زندگی ساده آنها واقعا بی نظیر است و همگان از آن اطلاع دارند و در همین جا ما به شما توصیه می کنیم که به کاخ سعد آباد سری بزنید و زندگی شاهانه محمد رضاشاه را با در نظر گرفتن شرایط آن روزگار و زاغه نشینی های آن دوران کاملا به خاطر بیاورید و آنگاه چند کیلومتر آن سو تر ، به جماران ، محل زندگی امام خمینی ره سری بزنید و خانه کوچک و محقر ایشان را ملاحظه نمایید و اتاق کوچکی که هیات دولت ، مسئولان ارشد نظام ، فرستادگان کشورهای خارجی و حتی نماینده ویژه رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق که نماینده بلوک شرق به حساب می آمد نیز در آنجا با ایشان ملاقات می کردند را با سالن مهمانی و ملاقات شاه و تزئینات بی نظیر آن و فرش هایی که به اندازه اتاق ها و سالن ها بافته شده اند مقایسه کنید و آنگاه منصفانه قضاوت نمایید که آیا رهبر انقلاب اسلامی نیز همچون شاه سابق زندگی شاهانه داشته است؟ همچنین شما می توانید به دهها شاهدی که بر ساده زیستی رهبر معظم انقلاب اسلامی دلالت دارد نیز مراجعه نمایید و آنگاه خود میان ایشان با مسئولان نظام شاهنشاهی مقایسه کنید که به منظور آشنایی هر چه بیشتر یک مورد از ساده زیستی های ایشان را به نقل از یادگار گرانقدر حضرت امام خمینی ره ، مرحوم حاج سید احمد خمینی ره در اینجا نقل می نماییم : (وظیفه خود میدانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیتالله خامنهای مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده ایشان روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود که من از زبری و خشنی آن فرش- که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود- اذیت میشدم از آنجا برخاستم و به موکت پناه بردم. منبع: http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100944852935 ) البته این قبیل اعترافات علاوه بر شخصیت هایی که منتسب به انقلاب هستند همچون شخصیت های بزرگوار فوق الذکر از جانب دشمنان و معاندان نظام اسلامی نیز شنیده شده است و طبق قاعده عقلی ای که بر طبق آن قضاوت منفی دشمن به دلیل احتمال مغرضانه بودن آن بیشتر باید بررسی شود ولی قضاوت مثبت او به دلیل عدم چنین احتمالی می تواند مورد استناد قرار گیرد ما نیز سخن یکی از همین اشخاص معاندی که در جریان فتنه اخیر نیز فعالانه به عنوان یکی از اعضای اتاق فکر لندن خود را معرفی کرده و خدمات شایانی به دشمنان نظام اسلامی نموده است را در مورد مقام معظم رهبری ذکر می کنیم که اخیرا و در طی جلسه ای با حضور ضد انقلاب در مورد عدم امکان مشابهت سازی میان رهبر انقلاب اسلامی با رهبران فاسد مصر و تونس چنین گفته بودند : (لااقل خود من که از آغاز در مجلس و دولت بودم و آیت الله خامنه ای را می شناسم اقرار می کنم که یک نقطه خاکستری و نه حتی تاریک در زندگی اقتصادی وی و خاندانش نمی شود پیدا کرد ) (نقل از بخشهای پخش شده از سخنرانی مهاجرانی در برنامه دیروز ، امروز ، فردا) مقایسه وضعیت اقتصادی قبل و بعد از انقلاب اسلامی اما در مورد مقایسه کلی وضعیت اقتصادی مردم ایران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به زمان شاه و به منظور آشنایی هر چه بیشتر با وضعیت آن زمان ، مطالبی به نقل از چند مقاله خدمت شما تقدیم می گردد که امید است راهگشا باشد : در یک مقایسه دقیق و علمی لازم است در موارد متعدد و با استفاده از آمارها و شاخص های صحیح و با در نظر گرفتن الگوی علمی سنجش موفقیت یک نظام (کارآمدی نظام = اهداف + امکانات + موانع ) ، به تحلیل و ارزیابی پرداخته شود ، در ادامه تلاش می نمائیم تا برخی از مهمترین این شاخص ها را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم : یکی از نکاتی که در قضاوت افراد نسبت به وضع موجود تاثیر منفی بر جای گذاشته ، ارزانی قبل از انقلاب و گرانی بعد از انقلاب است . این مسئله از دو جهت باید مورد توجه قرار گیرد . الف)از جهت سیاست های اقتصادی توسعه ای کشور ، این سوال مطرح می شود که چرا قبل از انقلاب ، قیمت کالاها ارزان بوده و بعد انقلاب گران شده است ؟ بررسی ها نشان می دهد یکی از عمده ترین دلایل این امر ، اعمال تعرفه های گمرکی پایین از سوی دولت نسبت به کالاهای وارداتی خارجی در قبل از انقلاب و افزایش این تعرفه ها بعداز انقلاب بوده است . به عبارت دیگر در نتیجه اعمال تعرفه های گمرکی پایین ، کالاهای خارجی به وفور و با قیمت بسیار نازل در بازار یافت می شد این سیاست اقتصادی نامناسب ، در جهت تضعیف تولیدات داخلی ، افزایش وابستگی اقتصادی کشور به قدرت های صنعتی و تامین بازار برای آنان بوده است زیرا در چنین شرایطی تولید کننده نوپا و کم تجربه داخلی امکان رقابت با تولید کننده توانمند و مجرب خارجی را نمی یابد و به سهولت از صحنه رقابت خارج می شود و حضور در عرصه تولید را مقرون به صرف نمی یابد . به همین جهت است که ارزانی کالاها (به معنای عرفی آن ) یکی از بزرگ ترین موانع رشد و توسعه اقتصادی در جوامع ، به خصوص در جوامع در حال در حال توسعه تلقی می شود ؛ ارزانی غیر معقول ، موجب تضعیف موقعیت تولید کننده و در نهایت ، تضعیف تولیدات داخلی می شود . از همین رو در اکثر کشورهای پیشرفته اقتصادی ،گرانی وجود دارد . برای مثال ،بانک جهانی برای چندمین بار ، توکیو پایتخت ژاپن را به عنوان گران ترین شهر جهان اعلام کرده است حتی در این کشورها گاه با ارزانی مبارزه نیز می شود ، زیرا با واقعی شدن قیمتها ست که می توان از تولید کننده داخلی حمایت کرد و حمایت از تولیدکننده داخلی نیز در نهایت تامین منافع مصرف کننده داخلی را به همراه دارد . ب) این مسئله از جهت قدرت خرید اکثریت افراد جامعه نیز قابل تامل و توجه است . بسیار می شنویم که گفته می شود در گذشته مثلا قیمت گوشت فلان مقدار بوده با قیمت تخم مرغ چنان بود و درمقایسه با قیمت های کنونی که بسیار افزایش یاقته در این گونه نتیجه گیری می شود که چون قدرت خرید مردم کاهش یافته ، وضعیت معیشت مردم بدتر شده است ؛ در پاسخ باید توجه کرد که هم ،مشاهده عینی وضعیت جامعه و هم آمارها ، نشان از بهتر شدن نسبی وضعیت معیشت اکثریت افراد جامعه دارد . به عبارت دیگر ، درست است که در گذشته قیمتها پایین بوده ولی قدرت خرید مردم بسیار پایین تر از آن بوده است آمارها و بررسی های رسمی و غیر رسمی گویای آن است که به غیر برخی اقشار جامعه ؛اکثر مردم به خصوص صاحبان مشاغل آزاد از وضعیت معیشتی مناسب تری نسبت به قبل از انقلاب برخودار می باشند . لکن به دلایل متعددی همچون تغییر الگوی زندگی (الگوی مسکن ، خوالک ، پوشاک و لوازم منزل ) و به تبع آن ،افزایش سطح انتظار آنها از زندگی ،ابراز نارضایتی و احساس محرومیت در آنان افزایش یافته است . به عنوان مثال امروزه الگوی مسکن عموم مردم نسبت به قبل از انقلاب و سال های اول انقلاب تغییر یافته است . در گذشته اکثر خانواده ها گسترده بودند ، اما اکنون هسته ای شده اند . مثلا در گذشته اگر عروس یا دامادی به خانواده اضافه می شد ، در یکی از اتاقهای همان خانه جای میگرفت ؛ اما اکنون عموما زوجهای جوان به زندگی در مسکن مستقل روی می آورند . در خصوص الگوی خوراک نیز شاهد تغییرات اساسی در جامعه خودمان در سال های اخیر هستیم. در حدود 30 سال پیش، قوت غالب خانوادههای ایرانی نان بوده و برنج غذای اعیانی محسوب میشده در حالی که امروز الگوی خوراک اکثریت جامعه تغییر یافته و عموما برنج در غذای روزانه آنان جایگاه خاصی پیدا کرده است. آمارهای جهانی نیز گویای بهتر شدن وضعیت رفاه مردم ما در سالهای پس از انقلاب است. بر اساس آمار بانک جهانی، 46 درصد مردم ایران در سال 1356 زیر خط فقر بودند؛ اما این رقم در سال 1378 به 16 درصد کاهش یافته یعنی بیش از 8/2 برابر وضعیت رفاه جامعه بهتر شده است؛ البته در این خصوص مباحث فراوان دیگری قابل طرح است که پرداختن به آنها در این مجال نمی گنجد. 5. عوامل دخیل در قضاوت منفی افراد نسبت به وضع موجود سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا با وجود این دستاوردها و تلاشهای غیرقابل انکار از سوی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، عده ای از مردم و حتی نخبگان از وضعیت موجود اظهار نارضایتی میکنند؟ در پاسخ باید گفت که عوامل متعددی در این قضاوت منفی دخیل بوده است. از جمله: 1. تغییر الگوی مصرف جامعه و بهتر شدن نسبی سطح زندگی مردم، به خصوص از دهه دوم انقلاب به بعد، که به تدریج باعث افزایش سطح انتظارات آنان از زندگی شده است. 2. افزایش چشمگیر سطح آگاهیهای اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه پس از انقلاب و در نتیجه، آرمانگرایی و توجه بیشتر آنان به نقاط ضعف و نارساییهای وضع موجود به جای توجه به نقاط قوت آن. 3. ترویج و حاکمیت فرهنگ نادرست اجتماعی در جامعه در سالهای اخیر، به صورتی که افراد، رفع تمامی مشکلات را تنها از حکومت و دولت- آن هم در کوتاه مدت- انتظار دارند. 4. انعکاس نیافتن مناسب دستاوردها و عدم ارائه آمارهای دقیق، شفاف و تطبیقی از ابعاد اقدامات و تلاشهای صورت پذیرفته از سوی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، به خصوص در مقایسه با قبل از انقلاب و کشورهای منطقه. 5. عدم اطلاع رسانی مناسب به مردم در خصوص مشکلات موجود از جمله کاهش شدید درآمد سرانه نفتی کشور و ورود خسارتهای هنگفت به دلیل جنگ تحمیلی که در کاهش توان و عملکرد کارگزاران نظام و کارآمدی آنان بسیار موثر بوده است. 6. توجیه نکردن مردم در خصوص سیاستهای اقتصادی دولت (همچون واقعی کردن قیمتها) که در نگاه آنان، بی توجهی دولت به مشکلات مردم، تداعی شده است. (که البته این سه عامل اخیر به تنهایی بیانگر ابعادی از ناکارآمدی کارگزاران نظام – در تبیین عملکرد و توجیه وضعیت فراروی نظام- میباشد) 7. فضاسازی و فعالیت گسترده تبلیغاتی مخالفان داخلی و خارجی نظام در سیاه نمایی وضع موجود و بزرگنمایی مشکلات. 8. افزایش سطح توقعات و مطالبات جمعیت روستایی کشور تحت تاثیر رسانه ها و برنامه های تلویزیونی و بالا رفتن سطح معلومات و ارتباطات فراگیر آنان با شهرها. 9. جوان بودن جمعیت کشور- 60 درصد جمعیت زیر 30 سال- که ایجاد نیاز روزافزون جهت تخصیص بودجه و امکانات در حوزه های آموزشی و تحصیلی- تفریحی و رفاهی، مسکن و به ویژه اشتغال و ازدواج را به دنبال دارد. آنچه باعث تاسف میشود این است که امروزه به هنگام اظهارنظر درباره وضع موجود کشور، جدا از برخی تحلیلهای مغرضانه و جهت دار دشمنان، بخشی از تحلیلها و قضاوتهای دوستان نیز منصفانه و واقع بینانه ارائه نمیشود. موارد منفی بزرگنمایی شده و بسیاری از اقدامات و دستاوردهای مثبت نادیده گرفته میشود؛ حتی تلاش جهتدار و معنی داری در خصوص القای این نکته به مردم و بخش بزرگی از فرهیختگان و خواص جامعه صورت میگیرد تا وضعیت اقتصادی و درجه توسعه یافتگی کشور حتی در مقایسه با قبل از انقلاب نیز بدتر نشان داده شود ولی تامل واقع بینانه و تحلیل علمی تحولات پس از انقلاب، به وضوح نشان میدهد که با توجه به شرایط و محدودیتهای موجود، جمهوری اسلامی در مدت عمر خود توانسته ضمن مقاومت در برابر فشارها و تجاوزات بیگانگان، در اصلاح و بهبود وضعیت معیشتی و اجتماعی مردم خود نیز توفیقات فراوانی به دست آورد. و البته پرداختن به اقدامات مثبت نظام، به معنی نفی یا نادیده گرفتن معضلات و نواقص موجود نیز نمیباشد. مشکلات موجود، اکثرا محسوس و مشهود برای عموم مردم است اما ممکن است نگاه و ذهنیت آنها تنها از زاویه کمبودها و نواقص شکل گرفته باشد، بنابراین، در این بحث، سعی گردید به منظور تعدیل و تصحیح نگرش افراد نسبت به وضع موجود، تلاشها و اقدامات انجام گرفته، مدنظر قرار گیرد و مواردی که لازم است جهت قضاوت منصفانه لحاظ گردد، بیان شود. در عین حال باید اذعان کرد که اگر مقصود و تعریف ما از کارآمدی، (تخصیص بهینه امکانات در جهت دستیابی به اهداف تعیین شده از سوی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی برای تحقق الگوی مطلوب از یک جامعه دینی، انقلابی و انسانی برخوردار از حداکثر مواهب مادی و معنوی) باشد، در این صورت، قطعا تا تحقق آن آرمان مطلوب و مدینه فاضله، فاصلهای بسیار داریم و ضروری است برای رسیدن به آن وضعیت، ضمن نقد وضع موجود به علتیابی مشکلات و بررسی دلایل عدم تحقق برخی از اهداف و آرمانها بپردازیم و با ارائه راهکارها و پیشنهادها جهت رفع آنها اقدام کنیم.(http://www.military.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=2338) خدمات و فعالیت های نظام جمهوری اسلامی در ابعاد داخلی، گستره بسیار وسیعی دارد و می توان آنها را به چند حوزه تقسیم کرد که عبارت اند از: 1_ خدمات نظام در حوزه اقتصادی 2_ خدمات و دستاوردهای نظام در حوزه فرهنگی، علمی و اجتماعی 3_ خدمات و دستاوردهای نظام در حوزه سیاسی به گوشه ای از این خدمات بی شمار اشاره میکنیم : 1_ دستاوردها و خدمات اقتصادی با اینکه ملموس ترین و گسترده ترین فعالیت های نظارت جمهوری اسلامی در حوزه اقتصادی است، امّا نظام تبلیغاتی کشور نتوانسته است آن را به طور شایسته ای به افکار عمومی منعکس کند. مطالعه آمار و ارقام این فعالیت ها مؤید این نکته است: 1_1_ نفت صنعت نفت ایران نسبت به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با تحول عظیمی همراه بوده است؛ زیرا اکنون ایران اسلامی مالک منابع نفتی خود است و کارشناسان ایرانی مدیریت اجرایی عملیات صنعت نفت را در همه بخش ها اعم از: اکتشاف، حفاری، بهره برداری، صادرات، پالایش و انتقال بر عهده دارند؛ این امر در حالی است که این صنعت پیش از انقلاب به طور کامل وابسته بود. از طرف دیگر، فعالیت های اکتشافی صنعت نفت پس از پیروزی انقلاب با جهش چشمگیری همراه بوده است. 2_1_ گاز حجم ذخایر گاز طبیعی شناسایی شده ایران در آغاز سال 1385 حدود 6/26 تریلیون متر برآورد شد که این میزان معادل 17% از کل ذخایر جهان و 7/47% از ذخایر منطقه خاورمیانه است. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تنها پنج شهر، نعمت گاز داشتند؛ در حالی که اکنون نه تنها بیشتر مناطق شهری کشور از این نعمت بهره مندند، بلکه در مناطق روستایی نیز از این نعمت خدادادی به کشور استفاده می گردد. طبق آخرین آمار مرکز آمار کشور در پایان سال 1385، میزان استخراج گاز معادل 464 میلیون مترمکعب در روز بوده است. همچنین تا پایان آن سال، از مجموع 1016 شهر کشور، 615 شهر (61%) گازرسانی شد و 82 شهر در حال گازرسانی بوده است. 3_1_ پتروشیمی میزان تولیدات پتروشیمی در سال 1357، 7/4 میلیون تن بود که با وجود تخریب آن به دست رژیم بعثی عراق در جنگ تحمیلی، طبق آمارهای موثق درآمد کشور از این راه، از صادرات گاز به بیش از 7 میلیارد دلار در سال 84 رسیده است. 4_1_ فناوری هسته ای و انرژی هسته ای جمهوری اسلامی به رغم تحریم های شدید امریکا و فشار به کشورهای دیگر برای نداشتن همکاری در طرح هسته ای ایران، توانست چرخه سوخت هسته ای را با دستان دانشمندان داخلی به صورت چشمگیری افزایش دهد تا جایی که تعجب جهانیان را برانگیزد. در این خصوص، نظام جمهوری اسلامی توانست با کشف و استخراج اورانیوم طبیعی در یزد و فناوری آن در اردکان یزد و سپس تبدیل آن به سه ماده: (هگزا فلوراید اورانیوم، (اکسید اورانیوم) و (تترا فلوراید اورانیوم) را در (پایگاه هستهای اصفهان)، بزرگترین گام های چرخه سوخت هسته ای بردارد و سپس با تأسیس پایگاه در (نطنز) با استفاده از دستگاههای سانتریفوژ به غنی سازی اورانیوم دست یابد. این امر، ایران را به ردیف دهمین کشور با فناوری هسته ای ارتقا داده است. همچنین، طراحی رئاکتور آب سنگین در اراک و به مرحله نهایی رسیدن نیروگاه اتمی در بوشهر، گام های دیگری بود که نشان داد مدیریت انقلابی نظام جمهوری اسلامی را به کشوری پیشرفته تبدیل می کند. 5_1_ برق برق رسانی را می توان یکی از افتخارآمیزترین فعالیت های اقتصادی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی قلمداد کرد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در اوج فعالیت های رژیم طاغوت، تنها 1/3 میلیون مشترک برق - اعم از خانگی، عمومی، صنعتی و کشاورزی - وجود داشت؛ این در حالی است که هم اکنون حتی بسیاری از روستاهای کشور و دورترین مناطق از نعمت برق است. میزان تولید ناخالص برق کشور در پایان سال 1385، بیش از 192 میلیارد کیلووات ساعت بود و تاکنون بیش از 50 هزار روستا در کشور از نعمت برق برخوردار شدند. همچنین، تعداد مشترکان برق مؤسسه های تابع وزارت نیرو در این سال، حدود 20624 هزار مشترک بوده است. 1-6-صنایع نظامی ایران که قبل از انقلاب تقریبا تمام تسلیحات نظامی خود را از خارج وارد میکرده در زمره یکی از کشورهای تولید کننده تسلیحات پیشرفته نظامی در جهان قرار گرفته و در کنار کشورهایی چون هند، برزیل و یوگسلاوی مطرح شده است و تولیدات خود را به بیش از 30 کشور جهان صادر میکند. تولید محصولات الکترونیکی و راداری، ادوات و تجهیزات خاص از این جمله است. اکنون ایران در زمینه صنایع زرهی و ساخت انواع نفربر در بین ده کشور برتر دنیا قرار گرفته است. به برخی از اقدامات انجام شده در صنایع نظامی اشاره میکنیم: ساخت هواپیمای جنگنده آذرخش، طراحی و ساخت لانچر (پرتابکننده) چهار موشکی با قابلیت شلیک همزمان و تکتک، ساخت چرخبال آموزشی و چرخبال دو موتوره، طراحی و ساخت تانک پیشرفته ذوالفقار و راهاندازی خط تولید انبوه آن، ساخت تانک مدرن ، طراحی و ساخت خودرو تانکبر (ببر 400)، ساخت انواع شناورها و یدککشها، ساخت زیردریایی و اسکله شناور، ساخت موشک فاتح 110 (از موفقترین موشکهای زمین به زمین در جهان) و موشکهای دوربر شهاب (با سرعتی سه برابر موشک اسراییلی)، راهاندازی خطوط تعمیرات اساسی و بازسازی هواپیمای نظامی و خودکفایی در زمینههای ساخت و یا تعمیر بسیاری از تجهیزات و قطعات نظامی که در جنگ الکترونیکی کاربرد دارد. 1-7- صنایع در بخش صنعت، کشوری که قبل از انقلاب تقریبا تمام کالاهای صنعتی خود را از خارج وارد میکرده و معدود کالاهای ساخت داخلش نیز عموما از کیفیت و مرغوبیت پایینی برخوردار بوده، هم اکنون در بسیاری از زمینه ها به تولیدکننده تبدیل شده و تولیداتش نیز در بسیاری از موارد، از جهت کیفیت و استاندارد، قابل رقابت با مشابه خارجی میباشد و در برخی از صنایع- همچون صنایع ساختمانی- سالهاست که به مرز خودکفایی رسیده است. جمهوری اسلامی وارث صنعتی است که میزان وابستگی آن به خارج بسیار زیاد بوده به همین سبب، صنایع کشور پس از انقلاب، به دلیل محاصره اقتصادی و تامین نشدن مواد اولیه و واسطه ای، دچار رکود شدید شد. از سوی دیگر، صاحبان و مالکان این صنایع که آنها را با استفاده از اعتبارات بانکی تاسیس کرده بودند، از کشور گریختند. دولت توانست پس از انقلاب در زمینه کاهش وابستگی شدید به مواد اولیه وارداتی، کالاهای سرمایهای خارجی، تخصصهای فنی و اطلاعات و دانش فنی خارجی- که تهدیدی برای صنعت به شمار میرود- اقدامات در خور توجهی انجام دهد. به همین علت پس از انقلاب اسلامی، ظرفیتهای وسیعی در کشور پدید آمد و تولید مواد اولیه، ایجاد صنایع تبدیلی، صنایع تکمیلی و پر کردن حلقههای مفقوده صنعت جدی گرفته و گامهای بلندی در این راه برداشته شد. تقویت و گسترش صنایع پتروشیمی را میتوان در همین ارتباط ارزیابی کرد. میزان تولیدات پتروشیمی کشور که در سال 1357 حداکثر 7/4 میلیون تن بوده در سال 1381 به 5/12 میلیون تن افزایش یافته است. امروزه ایران در عرصه صنایع موشکی و مخابراتی به درجهای از پیشرفت رسیده که به توان ساخت ماهواره دست یافته و وارد باشگاه چند کشور محدود پرتاب کننده ماهواره گردیده است. این موفقیت در حالی به دست آمده که ما در زمینه محصولاتی که قابلیت استفاده در صنایع موشکی و الکترونیک نظامی دارند، در تحریم به سر می بریم تا جایی که حتی در برخی مواقع از یا چیپ ساده الکترونیکی به ما ممانعت به عمل میآید. در زمینه سدسازی امروزه در بین 3 کشور برتر دنیا قرار داریم؛ به طوری که پس از پیروزی انقلاب حدود 130 سد ساخته شده و یا در حال ساخت است. در صنایع کشاورزی، هماکنون، تراکتورهای ساخت ایران به بیش از 30 کشور جهان صادر میشود. در صنایع نفت و گاز، پروژه صددرصد ایرانی فاز یک منطقه عسلویه به عنوان بزرگترین پروژه نفت و گاز کشور در آبان 83 به بهره برداری رسید که با بهره برداری فازهای دیگر آن سالانه حدود یک میلیارد دلار درآمد نصیب کشور خواهد کرد 1-8-وضعیت روستاها فقر و نابسامانی جوامع روستایی از مسائل و معضلات مهم و اساسی کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه به شمار میرود. به همین جهت برخلاف رژیم گذشته که تنها به توسعه و آبادانی تهران و شهرهای بزرگ اکتفا میکرد، بعد از پیروزی انقلاب، توجه به روستاها و مناطق محروم کشور برای دولت و برنامهریزان از اولویت خاصی برخوردار شد. در اینجا به بخشی از شاخصهای برخورداری روستاها در سالهای پس از انقلاب اسلامی اشاره میکنیم: تعداد مراکز بهداشتی و درمانی روستایی در سال 357، 1500 واحد بوده که در سال 1381 به 7345 واحد رسیده تعداد خانههای بهداشت از 2500 واحد در سال 1357 به 16561 واحد در سال 1381 افزایش یافته است. برقرسانی به روستاها و مناطق محروم و ایجاد تاسیسات زیربنایی از قبیل توسعه شبکه راههای روستایی، مخابرات و... در این مناطق از اقدامات موفقیتآمیز پس از انقلاب به شمار میرود. تعداد روستاهای برخوردار از برق از 4327 روستا در سال 1357 به 45359 روستا- بیش از 10 برابر – در سال 1380 افزایش یافته است. همچنین طی دوره 1357- 1317 تنها 8000 کیلومتر راه روستایی کشیده شده بود. اما این رقم بعد از انقلاب به 86000 کیلومتر رسیده است (بیش از 10 برابر در مدتی تقریبا 10 ساله). تعداد روستاهای بهرهمند از شبکه مخابرات از 312 روستا در سال 1357 به 10429 روستا در سال 1374- بیش از 30 برابر- افزایش یافته. تعداد واحدهای پستی روستایی هم از 180 واحد در سال 1357 به 4912 واحد در سال 1374- بیش از 25 برابر- رسیده است. 1-9-2- کشاورزی و دامداری بخش کشاورزی از مهمترین و استراتژیکترین بخشهای اقتصادی کشور است. در حیطه کشاورزی و دامداری، طبق آمار رسمی دولت در سال 1356، دولت فقط توانایی تامین مواد غذایی مردم خود برای 33 روز در سال را داشت و مجبور بود باقی مواد غذایی را از خارج وارد کند. برای مثال مرغ را از فرانسه، تخممرغ را از اسرائیل، سیب را از لبنان، پنیر را از دانمارک و... وارد میکرد؛ هماکنون کشورمان به رغم دو برابر شدن جمعیت، به مرز خودکفایی رسیده است؛ به گونهای که با توجه به اینکه تولید گندم در سال 1356، 1/5 میلیون تن بوده و کشور ما سالها از بزرگترین واردکنندههای گندم در دنیا محسوب میشده در سال 83 با تولید بیش از 14 میلیون تن- بعد از چهل و اندی سال- توانست به خودکفایی در عرصه این محصول استراتژیک دست یابد. میزان تولید شلتوک برنج در سال 1356، معادل 1/1 میلیون تن بود. این رقم در سال 1379 به 7/2 میلیون تن افزایش یافت. تولید جو از 900 هزار تن به 3/3 میلیون تن و سبزیجات و محصولات جالیزی از 7/2 میلیون تن به 15 میلیون تن رسید. در بخش دام نیز رشد قابل توجهی در تولید پدید آمده است؛ به گونهای که تولید تخممرغ از 215 هزار تن به در سال 1356 به 555 هزار تن در سال 1381 افزایش یافته است. تولید گوشت مرغ، از 63 هزار تن به 724 هزار تن، گوشت قرمز از 587 هزار تن به 947 هزار تن، عسل از 6 هزار تن به 28 هزار تن و شیر خام از 620/2 میلیون تن به 877/5 میلیون تن رسیده است. براساس گزارش سازمان خواروبار کشاورزی سازمان ملل متحد،- فائو- ایران در سال 2004 رتبه نخست صادرات کشاورزی را در میان کشورهای خاورمیانه کسب کرده است. 1-10-آب در سال 1357 میزان تولید آب 5/1 میلیارد مترمکعب و تعداد انشعاب 7/2 میلیون بود، امّا این رقم در سال 1377 به 976/3 میلیارد مترمکعب و 7 میلیون فقره انشعاب افزایش یافت. آمارها در پایان سال نشان می دهد که انشعاب آب 650 شهر را در پوشش قرار داده است؛ یعنی 43 میلیون نفر در پوشش مصرف آب شهری و روستایی قرار گرفته اند. در سال 1385، بیش از 5 میلیارد و 94 میلیون مترمکعب آب در مناطق شهری شرکت های آب و فاضلاب شهری و بیش از یک میلیارد مترمکعب آب در مناطق روستایی شرکت های آب و فاضلاب روستایی تولید شده است. در مناطق شهری، طول شبکه های توزیع آب، حدود 120 هزار کیلومتر و تعداد انشعاب آب، بیش از 10 میلیون فقره بوده است. در مناطق روستایی، طول شبکه های توزیع آب، حدود 120 هزار کیلومتر و تعداد انشعاب آب، بیش از 3 میلیون فقره بوده است. 1-11- توسعه مخابرات و تلفن آمار دقیق تلفن های کشور در سال 1357، 850 هزار شماره بود؛ در حالی که این رقم در مرداد ماه سال 82 بالغ بر 599/13 میلیون شماره رسید و تا آخر تابستان امسال بالغ بر 23419586 شماره بوده است. تولید تجهیزات مخابراتی تا پیش از انقلاب، تنها به تولید سوئیچ های الکترونیکی EMD و دستگاههای مخابراتی رومیزی و برخی از دستگاههای مخابراتی محدود بود، امّا پس از انقلاب - بخصوص پس از سال 68 - تغییرات شگرفی در فناوری تولید تجهیزات مخابراتی صورت گرفت. شبکه فیبر نوری یکی از مهمترین تحولات است. در کنار توسعه و گسترش تلفن های واگذارشده تلفن همراه تا مرداد سال 1382 به 2521649 خط رسید. این تعداد تا پایان تابستان سال جاری به 20786880 خط رسید که انتظار می رود تا پایان سال به 26000000 برسد. همچنین، راه اندازی شبکه های اطلاع رسانی و اتصال به بزرگراههای اطلاعاتی – همچون: اینترنت - نیز از خدمات انقلاب در بخش مخابرات کشور است. 1-12-تحولات در بخش راه و ترابری به اعتقاد کارشناسا
- [سایر] نظر مرحوم علامه طباطبایی(ره) در مورد حکومت بر اساس اسلام و به طور خاص مدل فعلی حکومت (جمهوری اسلامی ایران) و (ولایت فقیه) چه بوده است؟ آیا درست است که ایشان مخالف این مدل بوده اند؟
- [سایر] چرا حکومت حضرت علی(ع) بسیار کوتاه بود در حالی که حکومت جمهوری اسلامی ایران دوام بسیاری داشته است؟
- [سایر] چرا در ایران که دارای حکومت جمهوری اسلامی است فساد پنهانی وجود دارد؟
- [سایر] قانون حکومت جمهوری اسلامی ایران دربارة متعه چیست؟ آیا ثبت آن از لحاظ قانون لازم است؟
- [سایر] تفاوت حکومت جمهوری اسلامی ایران با استبداد پهلوی چیست؟ آیا استبداد شرعی داریم؟
- [سایر] خیلی از کشورهای جهان، داعیة حکومت اسلامی دارند، دلیل اینکه جمهوری اسلامی ایران به حق نزدیکتر است چیست؟
- [سایر] پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، در طی سیوچهار سال، ما دستاوردهایی داشتیم، ولی هنوز به آرمانهای انقلاب به طور کامل دست پیدا نکردیم. تحلیل و آسیبشناسی فاصلهی شرایط فعلی با آرمانهای انقلاب اسلامی چیست؟
- [سایر] به نظر شما چرا استکبار این همه نسبت به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران توطئه و دشمنی می کند ؟
- [سایر] به نظر شما چرا استکبار این همه نسبت به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران توطئه و دشمنی می کند ؟
- [سایر] خیلی از کشورهای جهان، داعیه حکومت اسلامی دارند، شما به چه دلیل می گویید که جمهوری اسلامی ایران به حق نزدیکتر است ؟
- [آیت الله مظاهری] معادن گرچه در ملک شخصی کسی پیدا شود ملک حکومت اسلامی است و در صورت ممانعت حکومت اسلامی، کسی حقّ تصرّف در آنها را ندارد.
- [آیت الله مظاهری] زمینهایی که در اصل آباد بوده مانند جنگلها و نیزارها ملک حکومت اسلامی است و هر کس در آن تصرّف و اصلاح نماید مالک میشود مگر آنکه حکومت اسلامی منع نماید.
- [آیت الله مظاهری] علفها و بوتههای بیابان و ماهیهای دریاها و رودخانهها و پرندگان هوا و حیوانات صحرا و مانند اینها ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی آنها را تصرّف کند مالک میشود مگر اینکه حکومت اسلامی جلوگیری نماید.
- [آیت الله مظاهری] آنچه که در زمینهای موات باشد مانند بوته و درخت و سنگ و معدن و غیره، مانند خود زمین ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی در آنها تصرّف کند مالک میشود مگر آنکه حکومت اسلامی ممانعت نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر حکومت اسلامی معدنی را استخراج کند خمس به آن تعلق نمی گیرد.
- [آیت الله سبحانی] اگر حکومت اسلامی معدنی را استخراج کند، خمس به آن تعلق نمی گیرد. 3 گنج
- [آیت الله مظاهری] در صورت تشکیل حکومت اسلامی قاضی باید از طرف حاکم وقت منصوب باشد و اگر منصوب نباشد نباید قضاوت نماید.
- [آیت الله مظاهری] حکومت اسلامی در تعزیرات چنانکه میتواند تأدیب کند، میتواند جریمه مالی یا زندان یا تبعید و مانند اینها بنماید.
- [آیت الله مظاهری] زمینهایی که صاحب معیّنی ندارد و آثاری از آبادی در آن نیست چه در اصل بایر باشد مانند بیابانها و کوهها و درّهها و چه بعد از آباد شدن بایر شده باشد مثل زمینهایی که صاحبان آنها از آن اعراض کرده باشند ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی آن را آباد کند مالک میشود مگر در صورتی که حکومت اسلامی ممانعت نماید.
- [آیت الله مظاهری] همه آبها چه زیرزمینی باشد یا روی زمین مانند دریاها و رودخانهها و نهرها و برکهها و چشمههایی که مالک معیّن ندارند ملک حکومت اسلامی است و هر کس در آنها تصرّف کند مالک میشود ولی حکومت اسلامی میتواند از آن جلوگیری نماید.