حداقل 3 دلیل از دلایل گسترش انقلاب اسلامی به آن سوی مرزها و کشورهای دیگر را با ذکر مستندات و با اشاره به متن وصیت نامه امام خمینی(ره) را بیان نمایید؟ پرسشگر محترم انقلاب اسلامی ایران مهمترین اتفاقی بود که در اواخر دهه 70 میلادی و پایان قرن 14 قمری اتفاق افتاد و بزرگترین تاثیرات را در سطح جهان و منطقه داشت . این انقلاب نه یک انقلابی محدود به مرزهای جغرافیایی ایران بلکه انقلابی بود که از همان روزهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سطح منطقه و جهان بازتاب داشت . به عنوان مثال پس از کشتار مردم تبریز در 29 بهمن 56 توسط رژیم ستم شاهی مردم ترکیه که به منظور دفاع از حجاب اسلامی دست به تجمعاتی زده بودند اعلام می نمودند که با یاد شهدای تبریز در این تجمعات حاضر شده اند . پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز انقلاب اسلامی بازتاب فراوانی در میان مردم جهان و کشورهای دنیا و به ویژه کشورهای منطقه گذاشت که بیان همه آنها در این مختصر مقدور نمی باشد و در این زمینه شما را به مطالعه کتب مربوطه ارجاع می دهیم که ازجمله آنها کتاب (بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ) اثر دکتر منوچهر محمدی و (92 دستاورد انقلاب اسلامی ایران با نگرشی بر دیدگاههای امام خمینی و مقام معظم رهبری) می باشد که توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چاپ و منتشر شده است . اما از آنجایی که شما درخواست ذکر سه دلیل از دلایل گسترش انقلاب اسلامی را داشته اید به سه بازتاب انقلاب اسلامی در سطح منطقه و جهان اشاره می نماییم تااز خلال آن گسترش انقلاب اسلامی در آن سوی مرزها مشخص گردد . از جمله مهمترین پیامدهای بین المللی پیروزی انقلاب اسلامی می توان به سه مورد زیر اشاره نمود : 1 – زنده شدن آرمان فلسطین و تغییر محوریت مبارزه از ایدئولوژی های مادی عمدتا چپ گرا به سمت ایدئولوژی اسلامی؛ یکی از مهمترین مسائلی که در رابطه انقلاب اسلامی مطرح می شود مساله زنده شدن آرمان فلسطین می باشد چرا که امام خمینی به عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی یکی از مهمترین اهداف خود را در مسیر مبارزه ، توجه به مساله فلسطین عنوان می کردند . ایشان در سخنرانی های خود چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی همواره بر مساله فلسطین به عنوان یکی از مسائل اساسی و کلیدی مورد توجه انقلابیون مسلمان تاکید می کردند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در زنده شدن روح مبارزه و مقاومت در ملت فلسطین نقش اساسی داشتند . با این توضیح که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گروههای مبارز فلسطینی که در راس آنها تشکیلات فتح یا سازمان آزادی بخش فلسطین متعلق به یاسر عرفات قرار داشت عمدتا دارای ایدئولوژی های ناسیونالیستی ، سکولاریستی و با رگه هایی از سوسیالیسم داشتند که همین مساله نیز باعث وابستگی آنها به قدرتهای غربی و شرقی شده و به مرور باعث استحاله یافتن کل جریانات مبارز شده و سرانجام آن نیز تسلیم شدن در برابر غرب و نشستن پای میز مذاکرات بود که این یعنی قربانی کردن آرزوهای یکی ملت آواره در پای ایدئولوژی های پوچ گرایانه که در نتیجه آن روح مقاومت و ایستادگی از ملت فلسطین گرفته شده و دشمن صهیونیستی را به اجرای آخرین فاز از نقشه های خود جری تر نمود . اما با پیروزی انقلاب اسلامی و در شرایطی که مقدمات مذاکره های سازش فراهم شده بود ملت فلسطین که بار دیگر بارقه های امید را در درون خود حس کرده بودند این بار نه با ایدئولوژی های مادی گرایانه بلکه با محوریت اسلام به مبارزه ای بی امان با رژیم صهیونیستی رفته و پرچم مبارزه این بار بر دوش کسانی قرار گرفت که اسلام را مبنای عمل خویش قرار می دادند . از جمله جریانات مبارزی که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در فلسطین اشغالی به حرکت در آمدند می توان به جنبش جهاد اسلامی فلسطین و حرکت مقاومت اسلامی فلسطین موسوم به حماس اشاره نمود . جنبش جهاد اسلامی فلسطین، حرکتی اسلامی و مبارزه است که ساختار سازمان یافته آن در اوایل دهه80 میلادی در فلسطین اشغالی شکل گرفت. پیش از آن، اندیشه فکری و سیاسی جنبش در اواسط دهه 70 در میان دانشجویان فلسطینی مقیم مصر، مطرح شده بود و بحثهایی پیرامون مسائل روششناسی در ارتباط با درک اسلام و واقعیتهای جهان و نحوه نگرش به تاریخ و فهم آن و خوصاً تاریخ اسلام مورد بررسی قرار گرفته بود. بسیاری از صاحبنظران و پژوهشگران، پیرامون پدیده جنبشهای اسلامی معاصر و حرکتهای آزادیبخش مسلمانان، معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تأثیر گذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و ازدیاد فعالیتهای مؤثر در جوامع عربی و اسلامی بوده است. جنبش جهاد اسلامی هم از این قاعده مستثنی نبوده و از انقلاب ایران تأثیر پذیرفته است. اما علاوه بر این ، جنبش جهاد، در مراحل شکلگیری و پیدایش خود، تفاوت چشمگیری با دیگر نهضتهای موجود داشته است. چرا که این جنبش به رهبری شهید دکتر شقاقی، مراحل رو به رو شدن نهضت و انقلاب ایران به رهبری امام خمینی(ره) با رژیم شاه را به دقت زیر نظر داشته و تغییر و تحولاتی را که از ابتدا تا پیروزی انقلاب رخ داد، پیگیری نموده بود. بنابراین دکتر شقاقی و دوستان ایشان، از همان زمان تحصیل در دانشگاههای مصر در اواسط دهه 70 میلادی (1350 شمسی)، امام خمینی(ره) و روشهای مبارزاتی ایشان را کاملاً مورد توجه قرار دادند تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و آرزو و پیش گویی دکتر شقاقی در مورد موفقیت و پیروزی امام و یاران او در به دست گرفتن حکومت در ایران به واقعیت تبدیل شد. بهترین دلیل این امر کتابی است که دکتر شقاقی مدتی پیش از پیروزی انقلاب در مصر منتشر کرده و آنرا (امام خمینی، راه حل جدید جهان اسلام) نامید و اولین کتابی بود که به زبان عربی درباره امام خمینی و انقلاب اسلامی، در جهان عرب منتشر شد. دکتر شقاقی در این کتاب با بیان ویژگیهای انقلاب و تاریخچه جنبشهای اسلامی در ایران با توجه به ماهیت و خصوصیات مذهب تشیع و با رد هر نوع اندیشه مخالف پیروزی انقلاب را پیش بینی نمود و همه مسلمانان را به پیروی از روش انقلاب ایران در ایجاد تحولات فرا خواند، یعنی همان انقلابی که به گفته دکتر شقاقی، (یک تجربه فکری، سیاسی و کاملاً علمی، در سایه نظریات معاصر تشیع و نزدیک به دیدگاههای اهل سنت بود). دکتر شقاقی در کتاب خود، بینش فکری سیاسی روشنی از امام خمینی و روند انقلاب اسلامی ایران ارائه نمود و در پژوهشی مفصل، مسائل و اتفاقات آن روز جامعه ایران در راه پیروزی انقلاب را بررسی نمود. حتی اسم و عنوانی که برای کتاب انتخاب کرد نشانگر آن است که او، امام خمینی و روش انقلابی ایشان را نمونهای جدید وجایگزین روشهای دیگر جهان اسلام میدانست و این نشانه آگاهی و بلوغ فکری او در برخورد با انقلاب اسلامی و رهبر آن است.( تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی در اندیشه و عملکرد جنبش جهاد اسلامی فلسطین ، دکتر انور ابو طه (پژوهشگر فلسطینی) ، مجله حضور :: پاییز 1379، شماره 33) جنبش حماس نیز که ابتدا براساس فعالیت فرهنگی اجتماعی تأسیس شد، پس از چند سال، اقدامات نظامی را جهت دستیابی به اهداف خود، ضروری دانست، اگرچه حماس همانند حزب الله لبنان و حتی جهاد اسلامی فلسطین به جمهوری اسلامی ایران نزدیک نیست؛ ولی به اندازه کافی دیدگاه های حماس نسبت به رژیم صهیونستی، مسئله فلسطین و اهمیت و جایگاه والای آن در جهان اسلام و هم چنین اهداف و منافع این گروه در روند صلح، با دیدگاه ها و اهداف و منافع جمهوری اسلامی ایران در مسایل ذکر شده، نزدیک است و از سوی دیگر، حماس نیز تقریباً در سطح حزب الله و جهاد اسلامی از حمایت های سیاسی، تبلیغاتی و معنوی ایران برخودار می شود. بنابراین، جمهوری اسلامی به اندازه کافی توانسته است از طریق حماس در معادلات منطقه ای مشارکت و تأثیر داشته باشد. حماس نیز مانند ایران معتقد است: رژیم صهیونیستی، رژیم غاصب، غیرقانونی، نژادپرست، توسعه طلب و غیرقابل مذاکره بوده و با هر گونه اقدام و سیاستی که باعث تثبیت و امنیت این رژیم گردد، باید مخالفت کرد. در نتیجه، استقرار صلح آمریکایی را که طی آن جهان اسلام و اعراب بازنده اصلی و آمریکا برنده این میدان خواهد بود مردود دانسته و با اقدامات سیاسی، اجتماعی، تبلیغاتی و نظامی توانسته است بر روند صلح، بازدارندگی ایجاد کند. حماس با استفاده از نیروهای بالقوه و بالفعل و نفوذ فوق العاده مردمی خود، توانسته است با ایجاد تشکیلات وسیع، گسترده و مقتدری در داخل سرزمین اشغالی فلسطین و خارج از آن، نقش فوق العاده ای را در مقابله با زیاده خواهی های صهیونیست ها و دفاع از ملت مظلوم فلسطین ایفا کند. تاثیرات جنبشهای جهادی فلسطین از انقلاب اسلامی ایران : ملت فلسطین که بیش از نیم قرن در جنگ و جدال با صهیونیسم بوده است و ظلم و بیدادگری این رژیم را تحمل نموده، در هر زمان امید به حمایت بخشی از اعراب یا سازمان های چریکی فلسطین را داشته است. ملت فلسطین، مدتی به جمال عبدالناصر(رییس جمهور اسبق مصر) و به )پان عربیسم ( دل بسته بود، اما جانشین عبدالناصر در همان دوران پیروزی انقلاب اسلامی، تغییر جهت داد و با سفر به بیت المقدس و ملاقات با سران صهیونیستی، بدترین ضربه را به نهضت فلسطین وارد آورد و نهایتاً در سال 1358 شمسی در )کمپ دیوید ( خود را ازجرگه حامیان نهضت فلسطین خارج نمود و دست دوستی و مودت به اسراییل داد. با فرمان امام خمینی(ره) به عنوان عکس العمل در قبال این خیانت، روابط ایران و مصر بلافاصله قطع شد. پس از مصر، کشورهای دیگر نیز به صف سازش کاران با رژیم صهیونیسی پیوستند و توافقاتی را با این رژیم امضا کردند؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاه، یک حامی جدی در منطقه برای فلسطینیان پیدا شد و پس از وقوع این رویداد تاریخی، معادلات سیاسی در منطقه به ویژه در فلسطین اشغالی برهم خورد. از دیدگاه نظام جمهوری اسلامی، موضوع فلسطین نه یک موضوع جهان عرب، بلکه موضوع جهان اسلام است. تعیین روز قدس در جمعه آخرماه رمضان توسط امام خمینی(ره) به منظور یادآوری این امر بود که دولت صهیونیستی هیچ راه حلی جز زور نمی شناسد و با زور باید با زبان زور برخورد کرد. ملت فلسطین خود باید قیام کند و حق خود را بستاند. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، یک رستاخیز اسلامی در نوار غزه و ساحل غربی رود اردن آغاز شد. انقلاب اسلامی برای توسعه این خیزش محرک و انگیزه نهایی بود. همان طور که امام خمینی(ره) به زندگی ایرانیان معنا و مفهوم دوباره بخشید، به میلیون ها انسان مستضعف و مسلمان نیز امید بخشید و مسلمانان فلسطین نیز احساس کردند که میت وان اسراییل را از بین برد. (فتحی شقاقی، بی تا: 87 و 88) بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نخستین مرکز جهاد اسلامی فلسطین درنوار غزه فعال شد. به این ترتیب، پس از دهه های 50 و 60 و 70 که اسلام از صحنه فلسطین خارج بود، مجدداً فلسطین به مرکزیت دنیای اسلام منتقل شد و با پشتوانه جدید به مقابله با اسراییل رفت. از این به بعد اصول جهاد، شهادت و فداکاری در راه هدف که سمبل های شیعیان و شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود، به عنوان اصول اساسی جهاد اسلامی فلسطین مطرح شد.(کدیور، بی تا: 96) (احمد صدیق ) یکی از سخنگویان جهاد اسلامی در مقاله ای نوشته است ):پیروزی اعتقادات اسلامی در ایران مبارزه علیه اسراییل است ) .( شیخ اسعدتمیمی ( یکی از رهبران فلسطین نیز می گوید: (تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غایب بود، انقلاب ایران این واقعیت را که؛ اسلام راه حل و جهاد وسیله اصلی است، به سرزمین فلسطین منتقل کرد.) در این میان جهاد اسلامی فلسطین نیز اعلام کرد:(مسئله فلسطین یک مسئله اسلامی است نه یک مسئله ملی که تنها مربوط به فلسطینیان باشد یا یک مسئله عربی که فقط به اعراب مربوط باشد. فلسطین مسئله جهان اسلام است.) به این ترتیب طرفداران اندیشه امام خمینی (ره) جذابترین گروه برای ساکنان نواره غزه و ساحل غربی شدند. در حقیقت، عملیات فراگیر نیروهای جهاد اسلامی فلسطین در برانگیختن قیام فلسطینیان نشانگر رشد و نفوذ معنوی و سیاسی انقلاب اسلامی در جامعه فلسطینی است. به گفته شیخ عبدالله شامی یک چهره برجسته اصولگرای فلسطین: )پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اثر عظیمی برانقلاب و مردم فلسطین داشت. پس از آن، مردم فلسطین دریافتند که برای آزادی فلسطین به قرآن و تفنگ نیاز دارند. این نخست در حرکت جهاد اسلامی کاملاً تحقق یافت که بذر چنین اندیشه ای را در عرصه فلسطین افشاند. ((رک : سید مرتضی حسینی ، مقاله تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر حماس و حزب الله لبنان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی بنیاد شهید (پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت)) 2 – بیداری ملتهای مسلمان و مظلوم جهان و جرات مبارزه یافتن؛ نخستین گام برای هر نوع مبارزه و جهاد و انقلاب؛ بیداری و آگاهی مردم، به عنوان ستون و بدنه اصلی حرکتها و نهضتها میباشد. آگاهی و بیداری مردم نقش بسیار مهم و حیاتی دارد. موتور اولیه حرکت و نیز شرط استمرار مبارزه، آگاهی مردم و شناخت مبارزین است. در حقیقت بدون حصول این آگاهی، نهضت و جنبش ماندگاری شروع نمیشود و صرفاً در اندیشه و تصور باقی میماند. این شناخت و آگاهی شامل حوزههای مختلفی میباشد. آگاهی از وضعیت موجود، آگاهی از وضعیت مطلوب، آگاهی از لزوم حرکت و نهضت، شناخت و اطمینان از اصل امکان مبارزه و تحقق پیروزی، آگاهی از توان و امکانات خود و دشمن، شناخت و آگاهی نسبت به تجربة تاریخی و عملی سایر جنبشها و نهضتها از جمله این موارد میباشد. نظر به نقش و اهمیت این بدیاری و آگاهی اولیه، قدرتهای استکباری جهانی و نیز حکام و سران کشورهای وابسته به آنان، همیشه به انحاء مختلف تلاش میکنند تا مردم نسبت به مسایل یاد شده در جهل و ناآگاهی باقی بمانند و بدین ترتیب به طور ریشهای از تشکیل و رشد نهضتها جلوگیری شود. گام دوم در مبارزه پس از آگاهی داشتن، شهامت و شجاعت لازم برای مبارزه میباشد. اگر بیداری و آگاهی را به بنزین و موتور حرکتهای انقلابی تشبیه نماییم، شهامت و شجاعت، جرقة لازم برای احتراق بنزین این موتور محرکه است. در این مورد نیز دشمنان تلاش زیادی کردهاند تا مردم بیدار و آگاه، فاقد شهامت و جرأت لازم بوده و افرادی ترسو و بزدل باشند. تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، استکبار جهانی و عمال وابسته آنها در نگهداشتن مردم در جهل و ناآگاهی، تا حدود زیادی موفق بودند و با طر مواردی از قبیل نمیشود، قضا و قدر و تقدیر الهی چنین است، اوضاع موجود را توجیه میکردند. آن دسته از مردم نیز که فاقد شجاعت و جرأت لازم جهت مبارزه بودند، برای سرپوش گذاشتن بر این ضعف خود، به توجیهات فوق بیشتر دامن میزدند. از طرف دیگر الگوی مناسبی در این زمینه در اختیار نداشتند. لیکن به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران،آگاهی و بیداری گستردهای در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان پدیدار گشته و شجاعت لازم را برای مبارزه به دست آوردند. بدین ترتیب دستاورد جهانی دیگری در دفتر دستاوردهای جهانی انقلب به ثبت رسید. احمد جبرئیل دبیر کل جبهه خلق برای زادی فلسطین میگوید: (جمهوری اسلامی ایران با رهبری اسلامی و حکیمانة آن، محوری برای بیداری اسلامی در جهان و پناهگاهی برای مجاهدان انقلابی شده است. ) (1) و سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در بیروت میگوید: (انقلاب اسلامی ایران، مسلمانان جهان را بیدار کرد و به آنان عزت بخشید و این مسأله در حضور قوی ملتها در صحنههای جهاد و مبارزه علیه رژیمهای وابسته غربی به خوبی نمایان است. )(2) با پیروزی انقلاب اسلامی، در سراسر جهان اسلام، از یوگسلاوی و مراکش در غرب گرفته تا اندونزی و فیلیپین در شرق، یک جنبش مردمی نُضج گرفت. این تجدید حیات اسلامی به شکلهای مختلف از قبیل حرکتهای مردمی در عراق، جهاد مسلمانان در افغانستان اشغال شده توسط شوروی سابق، ترور انور سادات در مصر، مقاومت شدید در لبنان، بروز حرکتهای اسلامی در کویت و بحرین، قیام مردم در الجزایر، مصر، تونس، مرکش و قیام اسلامی مردم فلسطین تجلی یافته است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موجب شد، مردمی که از عظمت قدرت خود بیاطلاع بودند و همة مظالم را در چهارچوب قسمت و قدیر و قضای الهی تفسیر میکردند، با برداشتی نوین از اسلام راستین و ناب به حرکت درآیند. این حرکت نه فقط شیعیان، بلکه طرفداران اهل سنت را نیز در برگرفت، چرا که پیام امام، پیام وحدت مسلمانان و یک پیام فراگیر و جهانی بود. هدف؛ اهتزاز پرچم لااله الا الله در سراسر جهان، نفی تمامی قدرتها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و تودههای مردم بود. والاترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران برای ملتهای مستضعف جهان، تربیت انسان جدیدی بود که قادر به ایستادگی و مقاومت در مقابل ظلم باشد. این مسأله با ایجاد روحیه ایثار و مبارزه در میان امت اسلام، بزرگترین تهدید برای وضع موجود و ثبات تحمیلی غرب بر منطقه و نیز برای قدرتهای غربی که بر مواضع استراتژیک و منابع زیرزمینی کشورهای منطقه تکیه داشتند، محسوب میشد. (3) این بیداری و آگاهی و جرأت مبارزه یافتن در قلمرو کشورهای زیادی به وجود آمد که امکان پرداختن به همه آنها از دایره بحث این مجموعة مختصر خارج است. لیکن به چند مورد آن به اختصار اشارهای میکنیم: فلسطین هر چند بیداری و آگاهی لازم و جرأت مبارزه و درگیری با دشمن صهیونیستی در فلسطین مظلوم و مردم مبارز آن وجود داشت، اما پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اولاً بر اباد این بیداری و آگاهی افزود و موجب شد مبارزه با توان و ابعاد گستردهتری پیش برود و نشاط مبارزه و نور امید به پیروزی بین میلیونها انسان مسلمان و مستضعف فلسطینی به وجود آید. ثانیاً انقلاب ایران موجب شد تا اسلام وارد صحنه مبارزه شده و نهضت فلسطین با محوریت اسلام به پیش برود. بدین ترتیب پس از دهههای 50، 60 و 70 میلادی که اسلام را از صحنه مبارزه فلسطین خارج کرده بودند، اسلام مجدداً وارد صحنه شده و نهضت به شکل اسلامی و با پشتوانة جدید ایمانی به مقابله با رژیم اشغالگر صهیونیستی برخاست. از این به بعد اصول جهاد، شهادت و فداکاری در راه هدف که سمبلهای شیعیان و شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود، به عنوان اصول اساسی جهاد اسلامی فلسطین مطرح شد. در این زمینه شیخ اسعد تمیمی یکی از رهبران فلسطینی میگوید: تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غائب بود، حتی در عرصه واژگان به جای (جهاد) از کلماتی همچون (نضال) و (کفاح) استفاده میشد. انقلاب ایران واقعیت قدیمی (اسلام راه حل و جهاد وسیله اصلی است) را به سرزمین فلسطین وارد کرد. به این ترتیب طرفداران اندیشه امام خمینی (ره) جذابترین گروه برای ساکنان نوار غزه و ساحل غربی شدند. از برجستهترین ویژگیهای قیام فلسطینیها در دسامبر 1987 میلادی (1366ش) در ساحل غربی و نوار غزه، مبارزه بیمان گروههای اصولگرای اسلامی بود که تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران به حرکت درآمده بودند. (4) لبنان انقلاب اسلامی ایران، شیعیان لبنان را به جنبش دراورد و نویدبخش امیدهای سرکوب شده آنان شد. لبنان به دلایل مختلف مناسبترین محل بری پذیرایی ندیشههای انقلابی اسلام بود. بیش از هر چیز این امر ناشی از سالها اقدامات روشنگرانه اساسی امام موسی صدر در این منطقه و در بین شیعیان بود. حزب الله لبنان نیز به عنوان یک جنبش مخالف (سیاسی و اجتماعی) و به دنبال شکست دولت لبنان از اسرائیل و تحت تأثیر آرمانهایی که انقلاب اسلامی ایران در میان شیعیان لبنان پدید آورد، ریشه شعارهای حزبالله از ایران اسلامی الگو گرفته شده است و تئوری سیاسی که حزب الله به آن متعهد است، اصل رهبری امت اسلامی توسط ولی فقیه میباشد. حسین موسوی رهبر امل اسلامی میگوید: ما ارتباط نزدیکی با مسلمانان سراسر جهان داریم. ما به جهان اعلام میکنیم که جمهوری اسلامی، مادر ماست. دین ما، ملکه ما، خون ما، شریان حیات ما است. سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله نیز میگوید: (گروههای مختلف معتقدی که با عناوین مختلفی فعالیت میکردند، براساس دو محور هماهنگ شدند و به یکدیگر پیوستند. محور نخست ایمان به ولایت فقیه و التزام به رهبری حکیمانه امام خمینی و مورد دوم ضرورت قیام و مبارزه با دشمن اسرائیلی. بر اساس این دو محور تمام گروههای اسلامی به یکدیگر پیوستند و حرکت واحدی را سازمان دادند که امروزه به حزب الله معروف است. )(5) مصر از آنجا که اسلام در مصر عمیق و ریشهای است و فرهنگ اسلامی، زمینة مستحکمی در این کشور دارد، طبیعی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و گسترش موج حرکت اسلامی در منطقه، استکبار همه کوشش خود را به کار میگیرد تا با حرکت اسلامی در این کشور قبل از هر کشور عربی دیگر به مقابله برخیزد. طی سالهای پایانی حکومت سادات از سال 1977 تا 1981 میلادی (1356 تا 1360) مخالفت مؤثر چه در خیابانها و چه از طر یق انتشار نشریات، توسط جنبش اسلامی مصر انجام گرفت. با ترور سادات توسط نیروهای جهاد اسلامی مصر، مبارزه بین مساجد و حکومت مصر ابعاد تازهای به خود گرفت. مسلمانان مبارز با ترور سادات در سال 1981 (1360) حضور خود را در صحنة سیاسی مصر اعلام کردند. هر چند طرفداران جهاد اسلامی انتظار داشتند به دنبال این ترور، یک قیام همگانی مانند انقلاب ایران به وقوع بپیوندد، ولی این اقدام نتوانست به هدفهای خود جامة عمل بپوشاند. در 18 اکتبر سال 1981 شاخه الجهاد در اسیوط کنترل شهر را در دست گرفت ولی چتربازان رژیم، کنترل شهر را بازپس گرفتند. مبارک با برقراری حکومت نظامی، دادگاهها ویژه، پاکسازی گسترده امنیتی و کشتار و شکنجه نیروهای مسلمان، سعی در فرونشاندن خشم اسلامی مردم کرد. مردم مسلمان مصر برای این که مخالفت خود را با رژیم مبارک نشان دهند، شعارهای اسلامی از جمله لا اله الا الله، محمد رسول الله، آیات قرآن و تصاویر حضرت امام خمینی(ره) را بر روی شیشه اتومبلهایشان چسباندند. (6) الجزایر تا قبل از سال 1357 یأس ناشی از فقدان نتایج و دستاوردهای انقلاب الجزایر، همچنین تبلیغت جهانی در مورد دم تحقق و پیروزی انقلابهای دینی سبب شده بود تا احتمال وقوع انقلاب اسلامی را در تصور مردم الجزایر غیرممکن سازد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این باور را در مردم الجزایر به وجود آورد که اسلام میتواند با ایجاد دگرگونی سیاسی، حکومتی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی بنا کند... کسانی که از نزدیک تحولات الجزایر را تعقیب نمودهاند، دگرگونیهای این کشور در طری سالهای گذشته را شبیه دگرگونیهای ایران در سالهای انقلاب ارزیابی کردهاند. چهرة خیابانهای الجزایر تغییر کرده، نه تنها بر تعداد مردان مذهبی و زنهای با حجاب افزوده شده، بلکه لباسهایی که هیچ ارتباطی با سنن الجزایر ندارد، از جمله چادرهای سیاه ایرانی به چشم میخورد. در الجزایر نیز همچون دیگر نقاط جهان اسلام، حرکتهای مردمی گستردهای بد از پیروزی انقلاب اسلامی مشاهده میکنیم. در سال 1360 به دنبال حمله نیروهای دولتی به یک مجلس سخنرانی و ضرب و شتم مسلمانان توسط نیروهای دولتی، تعدادی شهید و مجروح شدند. در سال 1361دولت، مسجد دانشگاه الجزایر را بست و 22 نفر را دستگیر کرد که باعث تظهرات گستردهای در الجزایر شد. متعاقب آن، رهبران مذهبی که بشدت خشمگین شده بودند، مردم را دعوت به نماز جمعه کردند و بزرگترین نماز جمعه در محیط دانشگاه الجزایر اقامه شد و در آن اعلامیه 14 مادهای به امضای احمد سحنون، عبداللطیف سلطانی و عباس مدنی قرائت شد. چند روز بد نیروهای دولتی به دستگیری برپاکنندگان تظاهرات و امضاءکنندگان اعلامیه پرداختند. سلطانی که در پاریس با امام ملاقات کرده بود و پس از مراجعت به الجزایر محور حرکتهای اسلامی در این کشور شده بود، در زندان امنیتی فوت کرد. در فروردین 1363 به دنبال تشییع جنازه وی بار دیگر الجزایر شاهد قدرتنمایی اسلامگرایان و موج سرکوبی آنها میشود. بعد از سرکوبی نسبی حرکت اسلامی، دولت تصمیم گرفت با اصلاحات کنترلشده، پارهای خواستههای مسلمانان را تحقق بخشد. اکتبر 1988 (1367) بار دیگر الجزایر شاهد تظاهرات خونین مردم این کشور بود. در این تظاهرات که عده زیادی کشته و زخمی شدند و خسارتهای زیادی وارد شد ضرورت اصلاحات عمیق اجتنابناپذیر شد و به این ترتیب، نظام الجزایر از نظام تکحزبی به نظام چندحزبی تبدیل و دهها حزب اسلامی و غیراسلامی تشکیل شد. پیروزی حبهه نجات اسلامی در دو انتخاب شهرداریها و دوره اول انتخابات پارلمانی این کشور، زنگ خطر را برای غرب به صدا درآورد و به این ترتیب با تمهیدات وچراغ سبزهای پیاپی به عمال داخلی خود، نیروهای مخالف، ضمن آن که مانع از انجام دور دوم انتخابات در این کشور شدند، رهبران اصلی جبهه را دستگیر و با انجام یک کودتا از تبدیل الجزایر به یک کشور اسلامی شبیه ایران جلوگیری کردند. نظر عباس مدنی در مورد انقلاب اسلامی ایران شاید تا حدودی روشنگر ترس و نگرانی غرب از پیروزی جبهه نجات اسلامی در انتخابات پارلمانی این کشور و تحولات بدی آن باشد. باس مدنی گفته است: (انقلاب اسلامی ایران در واقع متعلق به همه مسلمانان جهان و از جمله مردم مسلمان الجزایر است. ما از ابتدا تحولات انقلاب ایران را لحظه به لحظه پیگیری میکردیم. زیرا پیروزی و شکست این انقلاب، به سرنوشت ما گره خورده است. )(8) ترکیه اعتقادات دیرینه و اسلامی مردم ترکیه با پیروزی انقلاب اسلامی و مشاهدة دفن سلطه آمریکا در ایران، جانی تازه گرفت. آنها با یک اعتماد به نفس فزاینده دریافتند که استقلال و عزت مسلمانان بازگشتی است. در گزارشی که به وسیله سیا برای وزارت امور خارجه آمریکا تنظیم شده چنین آمده است: (فلسفة (امام) خمینی روز به روز در ترکیه توسه مییابد.( به گفتة یک جامعهشناس معروف ترکیه، تا دیروز مردم ترکیه تمایلات اسلامی خود را مخفی میکردند و تظاهر به اسلام نمیکردند، اما امروز تظاهر به اسلام مایة فخر و مباهات آنان است. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در حالی که ترکیه شاهد صحنههای مهیج و پر شور از طرف مردم مستضعف این کشور بود و قیام مردم با شعارهای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی میرفت تا سراسر کشور را فرا گیرد، آمریکا با کودتای نظامی توانست این حرکت اسلامی را تا حدودی مهار کند. کودتای 1980 ژنرالها در ترکیه با هدف غیرسیاسی کردن جامعه ترکیه آن هم چند روز بد از مرجعت فرمانده نیروی هوایی ترکیه از آمریکا به کشور صورت گرفت. به دنبال کودتای نظامی، سرفصل جدیدی از اقدامات دولت کودتا انحلال تمامی احزاب سیاسی و اجتماعات و اتحادیههای کارگری، ممنوعیت حجاب برای خانمهای کارمند و دانشجو و لزوم استفاده از کت و شلوار و کراوات برای آقایان و منع داشتن ریش بود. گسترش حجاب اسلامی و مقنعه و چادر در ترکیه و افزونشدن شعارهای (اسلام تنها راه حل) در خیابانهای شهر و دیوارهای دانشگاهها، رواج نشریات اسلامی در ترکیه، پر شدن مساجد از نمازگزاران از جمله عواملی بودند که موجب شد کنعان اورن رئیس رژیم کودتا، چنین بگوید: (سه خطر اساسی که ترکیه با آن امروز روبهروست عبارتند از کمونیسم، فاشیسم و ارتجاع مذهبی. ) (9) پی نوشت: 1- ضمیمه روزنامه اطلاعات، مورخ 29/3/1378. 2- کدیور، انتفاضه، مقاومت فلسطین، ص 264. 3- کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی ایرن و آمریکا، ص 98و 100. 4- همان، ص 113. 5- همان، ص 110. 6- همان، ص 120. 7- همان، ص 122. 8- همان، ص 124. 9- همان، ص 125. (پیامد دوم برگرفته از :92 دستاورد انقلاب اسلامی ایران ، نشر معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه - اداره تبلیغات ص71) 3 – تحقیر استکبار جهانی ، بویژه آمریکا و شکستن ابهت پوشالی آنها؛ یکی از دستاوردهای بزرگ و اعجاب برانگیز انقلاب اسلامی ایران در سطح جهان، شکستن ابهت پوشالی قدرتهای شیطانی شرق و غرب و تحقیر آنها، مخصوصاً استکبار غرب به سرکردگی آمریکا است. سالهای طولانی در اثر تبلیغات و نیز اعمال زور قدرتهای استکباری شرق و غرب، نفوذ ناپذیری قدرت آنها و یکه تاز بودن آنان در صحنه جهانی، این باور در همه مردم جهان به وجود آمده بود که آنها دارای قدرت بسیار هستند و به هیچ وجه نمی شود با آنان مقابله کرد. این فکر در بین برخی مبارزان هم رسوخ کرده بود که جز با اتکاء به یکی از دو ابرقدرت شرق یا غرب نمیتوان در جغرافیای سیاسی جهان حضور یافت و به حیات خود ادامه داد. برخی گروهها به شرق وابسته شده و بعضی به غرب گرایش پیدا کردند. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کسی باور نمیکرد بتوان در برابر قدرت شیطانی بزرگ آمریکا و ابرقدرت شوروی، عرض اندام کرده و در برابر آن ایستادگی کرد. اما پیروزی انقلاب اسلامی ایران که سرنگونی رژیم ستمشاهی را به دنبال داشت، اولین ضربه محکم و اساسی را به غرور و ابهت پوشالی آمریکا وارد آورد، زیرا پشتوانه اصلی رژیم پهلوی، آمریکا بود و آمریکاییان تا آخرین لحظات پیروزی انقلاب (و حتی بعد از آن) به حمایت از رژیم منحوس پهلوی ادامه دادند. آمریکا تصور این را هم نمیکرد که با داشتن قدرت جهانی، حمایت از رژیمی (آن هم رژیم محمد رضا پهلوی که از ابتدا زیر نظر آنان بزرگ شده و قدرت یافته بود) را در دستور کار خود داشته باشد و از حفظ آن عاجز مانده و ناتوان شود.حتی خود رژیم پهلوی نیز برای نشان دادن استحکام سلطنت خود، حمایت و پشتیبانی آمریکا را به رخ مبارزین میکشید. در این رابطه، برژنیسکی مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا در دولت کارتر، در بخشی از خاطرات خود می نویسد: (ایران [منظور در واقع انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی ایران است] بزرگترین شکست حکومت کارتر بود... سقوط شاه از نظر استراتژیک نتایج مصیبت باری برای آمریکا به بار آورد و از نظر سیاسی، برای خود کارتر فاجعه آمیز بود.1) حوادث بعدی و اقدامات مهم دیگر انقلاب اسلامی ایران در برابر قدرتهای شیطانی، بر ابعاد و گستردگی تحقیر ابرقدرتها و شکستن قدرت دروغین آنها افزود. از جمله این حوادث و اقدامات، موارد زیر میباشد: - تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران که با عنوان سفارتخانه، مشغول توطئه بر علیه انقلاب بود. - جهانی کردن شعار مرگ بر آمریکا - خنثی کردن محاصرههای اقتصادی، سیاسی و نظامی - ایستادگی در برابر حظور نظامی نامشروع ناوگانهای آمریکا در خلیج فارس - ایستادگی در برابر حمله نظامی به طبق - تسلیم نشدن در برابر حمله موشکی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس - پاسخ منفی دادن به التماس آمریکا برای مذاکره و برقراری روابط سیاسی شکستن ابهت پوشالی ابرقدرتها، مخصوصاً آمریکا، بازتاب مهمّی در جهان به دنبال داشت. مردم مسلمان و مستضعف جهان و حرکتهای آزادیبخش پی به ضعف و ناتوانی آمریکا برده و شکست قدرت اسطورهای آن را به چشم خود مشاهده کردند. مردم جهان به این باور رسیدند که قدرت آمریکا در برابر قدرتهای الهی و مردمی ناچیز بوده و قدرت واقعی آن، بسیار کمتر از آن چیزی بوده که همیشه در جهان تبلیغ و ترویج میشده است. خبرگزاریها و مطبوعات جهان هم لب به سخن گشوده و به این تحقیر آمریکا اعتراف کردند. هفته نامه اشپیگل آلمانی مینویسد: (آیت اللّه خمینی با تحریک مسلمانان، غرب را شوکه کرد و پس از سقوط شاه به تحقیر آمریکا، شیطان بزرگ پرداخت.2) رادیو نروژ میگوید: آیت اللّه امام خمینی رهبر و شخصیتی بود که طی ده سال بارها آمریکا را تحقیر کرده و آبروی آن کشور را برد. آیت اللّه امام خمینی نشان داد محرومین می توانند در قبال ابرقدرتها پایداری کنند.3) کار به جایی می رسد که خود رادیو آمریکا هم اعتراف به ناتوانی آمریکا کرده و به نقل از روزنامه شیکاگو تریبون میگوید: (آیت اللّه خمینی آمریکا را بارها با ناتوانی مواجه ساخت و در این مورد به آمریکا درس داد و دو رئیس جمهوری آمریکا را با ناامیدی روبه رو ساخت.شاید تا به حال در هیچ دورهای از سالهای اخیر برنامه ریزان سیاسی آمریکا با چنین وضعیتی رو به رو نشده بودند که کشوری در مقابل نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا مصونیت داشته باشد.4) این دستاورد عظیم جهانی انقلاب اسلامی برای مردم قهرمان ایران و کلّیه مسلمانان و مستضعفان جهان، عزّت و افتخار و برای دشمنان کینه توز آن، ذلّت و خواری به همراه داشت. این نعمت بزرگ انقلاب از سوی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در این رابطه، حضرت امام در یکی از سخنرانیهای خویش در سال 1358 چنین فرمودند:(شما بدانید که این نهضت شما ملّت ایران، این عظمت قدرتهای بزرگ که با تبلیغات تحمیل کرده بودند بر دماغها که اصلا نمیشود با انگلستان درافتاد، حالا هم دیگر اصلا با آمریکا نمیشود دیگر درافتاد، این عظمت را شکست. یعنی شما ملّت عزیز ایران زن و مردتان ریختند در خیابانها و با فریاد اللّه اکبر، این عظمتی که در قلوب اشخاص پیدا شده بود و ملّتها را وادار میکرد که ساکت باشند، مبادا یک وقتی بربخورد به آنها، این را شکست ... نهضت شما الان این معنا را هم شکست در دنیا که نمیشود در مقابل آمریکا [ایستاد].5) و در پیام حج سال 1366 فرمودند:(من با اطمینان میگویم، اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلّت مینشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدود? خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.6) در این مورد رهبر معظّم انقلاب فرمودند:(انقلاب شما حریم دروغین قدرتها و قلدرها را شکست. آمریکا به عنوان ابرقدرت، یک روز آمریکا بود، اما امروز دیگر نیست. امروز شما ببینید که در چند نقطه از نقاط عالم، مردم عکس رئیس جمهور آمریکا را آتش میزنند یا پرچم آنها را به آتش میکشند؟ چند جا از نقاط عالم، ملّتها و تودههای مردم، مشت گره میکنند و مرگ بر آمریکا میگویند.7) یکی از موارد مهم تحقیر و شکست آمریکا، که برای آنها بسیار سنگین و گران تمام شد، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران بود که به نام سفارتخانه عملا به توطئه و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران مشغول بود. در 13 آبان 1358 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با شجاعت بینظیری لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر نموده و جاسوسان به ظاهر دیپلمات آن را به گروگان خویش گرفتند. این حرکت که با حمایت قاطع امام خمینی(ره) و توده مردم ایران مواجه شد، ضربه بسیار محکمی بر پیکر آسیب دیده آمریکا در اثر سقوط شاه، وارد آورد. ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در رژیم پهلوی، پیرامون این اقدام انقلابی با اعتراف به تحقیر آمریکا چنین مینویسد: (روش سست و بیبنیاد حکومت کارتر در سیاست خارجی و اقدامات نامعقول برژینسکی که هنوز قادر به درک واقعیت مسائل ایران نبود، در نوامبر 1979 به گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا منجر شد و یک دوران تحقیر ملی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده است، آغاز گردید.9) به دنبال این حرکت انقلابی مردم ایران، آمریکا تلاش کرد با تهدید و ایجاد رعب و وحشت، مردم مبارز ایران را مرعوب کند، ولی امام خمینی(ره) با قاطعیت و شجاعت تمام در سخنرانی مورخ 17 آبان 1358 خویش در جمع دانشجویان فرمودند:(آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. صحبت این که اگر دخالت نظامی بکند ما چه خواهیم کرد، غلط است ... غلط میکند! نترسید، نترسید ... آمریکا عاجزتر از این است که در ایران دخالت نظامی بکند...9) تاچر نخست وزیر وقت انگلیس نیز با اعتراف به قدرت انقلاب اسلامی، عملا به حقارت غرب در برابر آن اذعان نمود و گفت: (ما غربیها در دهه 1980 از وسایل نظامی و ابزار جنگی شوروی و اقمارش واهمه نداریم. زیرا اگر بلوک شرق و اعضای پیمان ورشو مجهز به سلاحهای نظامی بوده و به ادوات مخرب ویرانگر مسلح میباشند، ما نیز به سلاحهای مدرت و پیشرفته مسلح و مجهزیم، لکن از حضور فرهنگ اسلامی انقلاب ایران میترسیم.10) ایران اسلامی به عنوان کشوری که مرزهای مشترک طولانی با ابرقدرت شرق وقت داشت، هرگز مرعوب قدرت آن نیز نشد و همان ایستادگی و مقاومتی را که در برابر غرب داشت، در برابر شرق نیز به نمایش گذاشت. شعار (نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی) دقیقاَ (نه) گفتن به هر دو ابرقدرت بود. حضرت امام همان گونه که غرب را ناچیز میشمرد، شرق را نزی تحقیر میکرد و از قدرت پوشالی آن واهمهای نداشت. یکی از موارد مهم تحقیر ابرقدرت شرق که جنبه بسیار محترمانه و باوقاری داشت، ارسال پیام تاریخی حضرت امام به گورباچف و دعوت ابرقدرت شرق به اسلام بود. یعنی امام نه تنها مرعوب ابرقدرت شرق نشده بود، بلکه انقلاب اسلامی ایران را در آن چنان موضع بالاتر و برتری میدید که این ابرقدرت را به راه خویش و اسلام دعوت کرد. گورباچف که تحت تأثیر شدید این پیام قرار گرفته بود، بعدها با اقرار به عظمت انقلاب اسلامی ایران، مراتب تحقیر ابرقدرت شرق در برابر آن را محترمانه اعتراف کرده و گفت: (پیام آیت اللّه خمینی برای من، پیام به تمام اعصار در طول تاریخ بود و زمانی که من این پیام را در یافت کردم، این گونه انگاشتم که شخصی که این پیام را نوشته فردی متفکر و دلسوزاسلامی ایران، مراتب تحقیر ابرقدرت شرق در برابر آن را محترمانه اعتراف کرده و گفت: (پیام آیت اللّه خمینی برای من، پیام به تمام اعصار در طول تاریخ بود و زمانی که من این پیام را دریافت کردم، این گونه انگاشتم که شخصی که این پیام را نوشته فردی متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از این که با دقّت به آن گوش دادم و آن را مطالعه کردم، برای سرنوشت جهان است. من از این که با دقّت به آن گوش دادم و آن را مطالعه کردم، استنباط کردم که کسی است که برای جهان نگران است... آیت اللّه خمینی توانست اثری بزرگ در تاریخ نوین جهان بگذارد. ما زمانی که این پیام را در جلسه کمیته مرکزی حزب کمونیست مطرح کردیم، برای اعضای حزب که نیمی از جهان را در اختیار داشت، بسیار غیرمنتظره بود و نسبت به پیام به دیده احترام مینگریستند.من از ایشان با احترام عمیق یاد میکنم و معتقدم که آیت اللّه خمینی فراتر از زمان میاندیشید و در بعد مکان نمیگنجید... اگر ما پیش بینی آیت اللّه خمینی را جدّیتر میگرفتیم، امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم و اجازه نمیدادیم که وضعیت کشور به چنین حالتی درآید.11) پی نوشت ها: 1. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، صفحه 511. 2. دفتر سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی، نشریه داخلی نگرشی بر تحوّلات سیاسی، شماره 14، صفحه 23. 3. روزنامه اطلاعات مورخ 23/11/1368. 4. همان. 5. صحیفه امام، جلد 11، صفحه 336 و 337. 6. فریاد برائت (پیام امام به حجاج بیت اللّه الحرام)، صفحه 13. 7. حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظّم رهبری) جلد 6، صفحه 221. 8. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، صفحه 255. 9. در جستجوی راه از کلام امام، دفتر چهاردهم، صفحه 455. 10. معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، انقلاب اسلامی در چشم انداز دیگران، صفحه 117. 11.ویژه نامه جمهوری اسلامی، مورخ 10/7/1378. (پیامد سوم برگرفته از : همان ص 41) پرسشگر محترم امیدواریم که این پاسخ ذهن پرسشگر شما را قانع نموده باشد و در هر صورت برای به دست آوردن پاسخهای مفصل تر شما را به مطالعه کتب معرفی شده ارجاع می دهیم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 9/100139663)
حداقل 3 دلیل از دلایل گسترش انقلاب اسلامی به آن سوی مرزها و کشورهای دیگر را با ذکر مستندات و با اشاره به متن وصیت نامه امام خمینی(ره) را بیان نمایید؟
حداقل 3 دلیل از دلایل گسترش انقلاب اسلامی به آن سوی مرزها و کشورهای دیگر را با ذکر مستندات و با اشاره به متن وصیت نامه امام خمینی(ره) را بیان نمایید؟
پرسشگر محترم انقلاب اسلامی ایران مهمترین اتفاقی بود که در اواخر دهه 70 میلادی و پایان قرن 14 قمری اتفاق افتاد و بزرگترین تاثیرات را در سطح جهان و منطقه داشت . این انقلاب نه یک انقلابی محدود به مرزهای جغرافیایی ایران بلکه انقلابی بود که از همان روزهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سطح منطقه و جهان بازتاب داشت . به عنوان مثال پس از کشتار مردم تبریز در 29 بهمن 56 توسط رژیم ستم شاهی مردم ترکیه که به منظور دفاع از حجاب اسلامی دست به تجمعاتی زده بودند اعلام می نمودند که با یاد شهدای تبریز در این تجمعات حاضر شده اند .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز انقلاب اسلامی بازتاب فراوانی در میان مردم جهان و کشورهای دنیا و به ویژه کشورهای منطقه گذاشت که بیان همه آنها در این مختصر مقدور نمی باشد و در این زمینه شما را به مطالعه کتب مربوطه ارجاع می دهیم که ازجمله آنها کتاب (بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ) اثر دکتر منوچهر محمدی و (92 دستاورد انقلاب اسلامی ایران با نگرشی بر دیدگاههای امام خمینی و مقام معظم رهبری) می باشد که توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چاپ و منتشر شده است . اما از آنجایی که شما درخواست ذکر سه دلیل از دلایل گسترش انقلاب اسلامی را داشته اید به سه بازتاب انقلاب اسلامی در سطح منطقه و جهان اشاره می نماییم تااز خلال آن گسترش انقلاب اسلامی در آن سوی مرزها مشخص گردد .
از جمله مهمترین پیامدهای بین المللی پیروزی انقلاب اسلامی می توان به سه مورد زیر اشاره نمود :
1 – زنده شدن آرمان فلسطین و تغییر محوریت مبارزه از ایدئولوژی های مادی عمدتا چپ گرا به سمت ایدئولوژی اسلامی؛
یکی از مهمترین مسائلی که در رابطه انقلاب اسلامی مطرح می شود مساله زنده شدن آرمان فلسطین می باشد چرا که امام خمینی به عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی یکی از مهمترین اهداف خود را در مسیر مبارزه ، توجه به مساله فلسطین عنوان می کردند . ایشان در سخنرانی های خود چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی همواره بر مساله فلسطین به عنوان یکی از مسائل اساسی و کلیدی مورد توجه انقلابیون مسلمان تاکید می کردند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در زنده شدن روح مبارزه و مقاومت در ملت فلسطین نقش اساسی داشتند .
با این توضیح که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران گروههای مبارز فلسطینی که در راس آنها تشکیلات فتح یا سازمان آزادی بخش فلسطین متعلق به یاسر عرفات قرار داشت عمدتا دارای ایدئولوژی های ناسیونالیستی ، سکولاریستی و با رگه هایی از سوسیالیسم داشتند که همین مساله نیز باعث وابستگی آنها به قدرتهای غربی و شرقی شده و به مرور باعث استحاله یافتن کل جریانات مبارز شده و سرانجام آن نیز تسلیم شدن در برابر غرب و نشستن پای میز مذاکرات بود که این یعنی قربانی کردن آرزوهای یکی ملت آواره در پای ایدئولوژی های پوچ گرایانه که در نتیجه آن روح مقاومت و ایستادگی از ملت فلسطین گرفته شده و دشمن صهیونیستی را به اجرای آخرین فاز از نقشه های خود جری تر نمود . اما با پیروزی انقلاب اسلامی و در شرایطی که مقدمات مذاکره های سازش فراهم شده بود ملت فلسطین که بار دیگر بارقه های امید را در درون خود حس کرده بودند این بار نه با ایدئولوژی های مادی گرایانه بلکه با محوریت اسلام به مبارزه ای بی امان با رژیم صهیونیستی رفته و پرچم مبارزه این بار بر دوش کسانی قرار گرفت که اسلام را مبنای عمل خویش قرار می دادند . از جمله جریانات مبارزی که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در فلسطین اشغالی به حرکت در آمدند می توان به جنبش جهاد اسلامی فلسطین و حرکت مقاومت اسلامی فلسطین موسوم به حماس اشاره نمود .
جنبش جهاد اسلامی فلسطین، حرکتی اسلامی و مبارزه است که ساختار سازمان یافته آن در اوایل دهه80 میلادی در فلسطین اشغالی شکل گرفت. پیش از آن، اندیشه فکری و سیاسی جنبش در اواسط دهه 70 در میان دانشجویان فلسطینی مقیم مصر، مطرح شده بود و بحثهایی پیرامون مسائل روششناسی در ارتباط با درک اسلام و واقعیتهای جهان و نحوه نگرش به تاریخ و فهم آن و خوصاً تاریخ اسلام مورد بررسی قرار گرفته بود.
بسیاری از صاحبنظران و پژوهشگران، پیرامون پدیده جنبشهای اسلامی معاصر و حرکتهای آزادیبخش مسلمانان، معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تأثیر گذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و ازدیاد فعالیتهای مؤثر در جوامع عربی و اسلامی بوده است. جنبش جهاد اسلامی هم از این قاعده مستثنی نبوده و از انقلاب ایران تأثیر پذیرفته است. اما علاوه بر این ، جنبش جهاد، در مراحل شکلگیری و پیدایش خود، تفاوت چشمگیری با دیگر نهضتهای موجود داشته است. چرا که این جنبش به رهبری شهید دکتر شقاقی، مراحل رو به رو شدن نهضت و انقلاب ایران به رهبری امام خمینی(ره) با رژیم شاه را به دقت زیر نظر داشته و تغییر و تحولاتی را که از ابتدا تا پیروزی انقلاب رخ داد، پیگیری نموده بود.
بنابراین دکتر شقاقی و دوستان ایشان، از همان زمان تحصیل در دانشگاههای مصر در اواسط دهه 70 میلادی (1350 شمسی)، امام خمینی(ره) و روشهای مبارزاتی ایشان را کاملاً مورد توجه قرار دادند تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و آرزو و پیش گویی دکتر شقاقی در مورد موفقیت و پیروزی امام و یاران او در به دست گرفتن حکومت در ایران به واقعیت تبدیل شد. بهترین دلیل این امر کتابی است که دکتر شقاقی مدتی پیش از پیروزی انقلاب در مصر منتشر کرده و آنرا (امام خمینی، راه حل جدید جهان اسلام) نامید و اولین کتابی بود که به زبان عربی درباره امام خمینی و انقلاب اسلامی، در جهان عرب منتشر شد. دکتر شقاقی در این کتاب با بیان ویژگیهای انقلاب و تاریخچه جنبشهای اسلامی در ایران با توجه به ماهیت و خصوصیات مذهب تشیع و با رد هر نوع اندیشه مخالف پیروزی انقلاب را پیش بینی نمود و همه مسلمانان را به پیروی از روش انقلاب ایران در ایجاد تحولات فرا خواند، یعنی همان انقلابی که به گفته دکتر شقاقی، (یک تجربه فکری، سیاسی و کاملاً علمی، در سایه نظریات معاصر تشیع و نزدیک به دیدگاههای اهل سنت بود).
دکتر شقاقی در کتاب خود، بینش فکری سیاسی روشنی از امام خمینی و روند انقلاب اسلامی ایران ارائه نمود و در پژوهشی مفصل، مسائل و اتفاقات آن روز جامعه ایران در راه پیروزی انقلاب را بررسی نمود. حتی اسم و عنوانی که برای کتاب انتخاب کرد نشانگر آن است که او، امام خمینی و روش انقلابی ایشان را نمونهای جدید وجایگزین روشهای دیگر جهان اسلام میدانست و این نشانه آگاهی و بلوغ فکری او در برخورد با انقلاب اسلامی و رهبر آن است.( تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی در اندیشه و عملکرد جنبش جهاد اسلامی فلسطین ، دکتر انور ابو طه (پژوهشگر فلسطینی) ، مجله حضور :: پاییز 1379، شماره 33)
جنبش حماس نیز که ابتدا براساس فعالیت فرهنگی اجتماعی تأسیس شد، پس از چند سال، اقدامات نظامی را جهت دستیابی به اهداف خود، ضروری دانست، اگرچه حماس همانند حزب الله لبنان و حتی جهاد اسلامی فلسطین به جمهوری اسلامی ایران نزدیک نیست؛ ولی به اندازه کافی دیدگاه های حماس نسبت به رژیم صهیونستی، مسئله فلسطین و اهمیت و جایگاه والای آن در جهان اسلام و هم چنین اهداف و منافع این گروه در روند صلح، با دیدگاه ها و اهداف و منافع جمهوری اسلامی ایران در مسایل ذکر شده، نزدیک است و از سوی دیگر، حماس نیز تقریباً در سطح حزب الله و جهاد اسلامی از حمایت های سیاسی، تبلیغاتی و معنوی ایران برخودار می شود. بنابراین، جمهوری اسلامی به اندازه کافی توانسته است از طریق حماس در معادلات منطقه ای مشارکت و تأثیر داشته باشد.
حماس نیز مانند ایران معتقد است: رژیم صهیونیستی، رژیم غاصب، غیرقانونی، نژادپرست، توسعه طلب و غیرقابل مذاکره بوده و با هر گونه اقدام و سیاستی که باعث تثبیت و امنیت این رژیم گردد، باید مخالفت کرد. در نتیجه، استقرار صلح آمریکایی را که طی آن جهان اسلام و اعراب بازنده اصلی و آمریکا برنده این میدان خواهد بود مردود دانسته و با اقدامات سیاسی، اجتماعی، تبلیغاتی و نظامی توانسته است بر روند صلح، بازدارندگی ایجاد کند. حماس با استفاده از نیروهای بالقوه و بالفعل و نفوذ فوق العاده مردمی خود، توانسته است با ایجاد تشکیلات وسیع، گسترده و مقتدری در داخل سرزمین اشغالی فلسطین و خارج از آن، نقش فوق العاده ای را در مقابله با زیاده خواهی های صهیونیست ها و دفاع از ملت مظلوم فلسطین ایفا کند.
تاثیرات جنبشهای جهادی فلسطین از انقلاب اسلامی ایران :
ملت فلسطین که بیش از نیم قرن در جنگ و جدال با صهیونیسم بوده است و ظلم و بیدادگری این رژیم را تحمل نموده، در هر زمان امید به حمایت بخشی از اعراب یا سازمان های چریکی فلسطین را داشته است. ملت فلسطین، مدتی به جمال عبدالناصر(رییس جمهور اسبق مصر) و به )پان عربیسم ( دل بسته بود، اما جانشین عبدالناصر در همان دوران پیروزی انقلاب اسلامی، تغییر جهت داد و با سفر به بیت المقدس و ملاقات با سران صهیونیستی، بدترین ضربه را به نهضت فلسطین وارد آورد و نهایتاً در سال 1358 شمسی در )کمپ دیوید ( خود را ازجرگه حامیان نهضت فلسطین خارج نمود و دست دوستی و مودت به اسراییل داد. با فرمان امام خمینی(ره) به عنوان عکس العمل در قبال این خیانت، روابط ایران و مصر بلافاصله قطع شد. پس از مصر، کشورهای دیگر نیز به صف سازش کاران با رژیم صهیونیسی پیوستند و توافقاتی را با این رژیم امضا کردند؛ اما با پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاه، یک حامی جدی در منطقه برای فلسطینیان پیدا شد و پس از وقوع این رویداد تاریخی، معادلات سیاسی در منطقه به ویژه در فلسطین اشغالی برهم خورد.
از دیدگاه نظام جمهوری اسلامی، موضوع فلسطین نه یک موضوع جهان عرب، بلکه موضوع جهان اسلام است. تعیین روز قدس در جمعه آخرماه رمضان توسط امام خمینی(ره) به منظور یادآوری این امر بود که دولت صهیونیستی هیچ راه حلی جز زور نمی شناسد و با زور باید با زبان زور برخورد کرد. ملت فلسطین خود باید قیام کند و حق خود را بستاند.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، یک رستاخیز اسلامی در نوار غزه و ساحل غربی رود اردن آغاز شد. انقلاب اسلامی برای توسعه این خیزش محرک و انگیزه نهایی بود. همان طور که امام خمینی(ره) به زندگی ایرانیان معنا و مفهوم دوباره بخشید، به میلیون ها انسان مستضعف و مسلمان نیز امید بخشید و مسلمانان فلسطین نیز احساس کردند که میت وان اسراییل را از بین برد. (فتحی شقاقی، بی تا: 87 و 88)
بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نخستین مرکز جهاد اسلامی فلسطین درنوار غزه فعال شد. به این ترتیب، پس از دهه های 50 و 60 و 70 که اسلام از صحنه فلسطین خارج بود، مجدداً فلسطین به مرکزیت دنیای اسلام منتقل شد و با پشتوانه جدید به مقابله با اسراییل رفت. از این به بعد اصول جهاد، شهادت و فداکاری در راه هدف که سمبل های شیعیان و شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود، به عنوان اصول اساسی جهاد اسلامی فلسطین مطرح شد.(کدیور، بی تا: 96)
(احمد صدیق ) یکی از سخنگویان جهاد اسلامی در مقاله ای نوشته است ):پیروزی اعتقادات اسلامی در ایران مبارزه علیه اسراییل است ) .( شیخ اسعدتمیمی ( یکی از رهبران فلسطین نیز می گوید: (تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غایب بود، انقلاب ایران این واقعیت را که؛ اسلام راه حل و جهاد وسیله اصلی است، به سرزمین فلسطین منتقل کرد.)
در این میان جهاد اسلامی فلسطین نیز اعلام کرد:(مسئله فلسطین یک مسئله اسلامی است نه یک مسئله ملی که تنها مربوط به فلسطینیان باشد یا یک مسئله عربی که فقط به اعراب مربوط باشد. فلسطین مسئله جهان اسلام است.)
به این ترتیب طرفداران اندیشه امام خمینی (ره) جذابترین گروه برای ساکنان نواره غزه و ساحل غربی شدند. در حقیقت، عملیات فراگیر نیروهای جهاد اسلامی فلسطین در برانگیختن قیام فلسطینیان نشانگر رشد و نفوذ معنوی و سیاسی انقلاب اسلامی در جامعه فلسطینی است. به گفته شیخ عبدالله شامی یک چهره برجسته اصولگرای فلسطین: )پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اثر عظیمی برانقلاب و مردم فلسطین داشت. پس از آن، مردم فلسطین دریافتند که برای آزادی فلسطین به قرآن و تفنگ نیاز دارند. این نخست در حرکت جهاد اسلامی کاملاً تحقق یافت که بذر چنین اندیشه ای را در عرصه فلسطین افشاند. ((رک : سید مرتضی حسینی ، مقاله تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر حماس و حزب الله لبنان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی بنیاد شهید (پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت))
2 – بیداری ملتهای مسلمان و مظلوم جهان و جرات مبارزه یافتن؛
نخستین گام برای هر نوع مبارزه و جهاد و انقلاب؛ بیداری و آگاهی مردم، به عنوان ستون و بدنه اصلی حرکتها و نهضتها میباشد. آگاهی و بیداری مردم نقش بسیار مهم و حیاتی دارد. موتور اولیه حرکت و نیز شرط استمرار مبارزه، آگاهی مردم و شناخت مبارزین است. در حقیقت بدون حصول این آگاهی، نهضت و جنبش ماندگاری شروع نمیشود و صرفاً در اندیشه و تصور باقی میماند. این شناخت و آگاهی شامل حوزههای مختلفی میباشد. آگاهی از وضعیت موجود، آگاهی از وضعیت مطلوب، آگاهی از لزوم حرکت و نهضت، شناخت و اطمینان از اصل امکان مبارزه و تحقق پیروزی، آگاهی از توان و امکانات خود و دشمن، شناخت و آگاهی نسبت به تجربة تاریخی و عملی سایر جنبشها و نهضتها از جمله این موارد میباشد. نظر به نقش و اهمیت این بدیاری و آگاهی اولیه، قدرتهای استکباری جهانی و نیز حکام و سران کشورهای وابسته به آنان، همیشه به انحاء مختلف تلاش میکنند تا مردم نسبت به مسایل یاد شده در جهل و ناآگاهی باقی بمانند و بدین ترتیب به طور ریشهای از تشکیل و رشد نهضتها جلوگیری شود.
گام دوم در مبارزه پس از آگاهی داشتن، شهامت و شجاعت لازم برای مبارزه میباشد. اگر بیداری و آگاهی را به بنزین و موتور حرکتهای انقلابی تشبیه نماییم، شهامت و شجاعت، جرقة لازم برای احتراق بنزین این موتور محرکه است. در این مورد نیز دشمنان تلاش زیادی کردهاند تا مردم بیدار و آگاه، فاقد شهامت و جرأت لازم بوده و افرادی ترسو و بزدل باشند.
تا قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، استکبار جهانی و عمال وابسته آنها در نگهداشتن مردم در جهل و ناآگاهی، تا حدود زیادی موفق بودند و با طر مواردی از قبیل نمیشود، قضا و قدر و تقدیر الهی چنین است، اوضاع موجود را توجیه میکردند. آن دسته از مردم نیز که فاقد شجاعت و جرأت لازم جهت مبارزه بودند، برای سرپوش گذاشتن بر این ضعف خود، به توجیهات فوق بیشتر دامن میزدند. از طرف دیگر الگوی مناسبی در این زمینه در اختیار نداشتند. لیکن به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران،آگاهی و بیداری گستردهای در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان پدیدار گشته و شجاعت لازم را برای مبارزه به دست آوردند. بدین ترتیب دستاورد جهانی دیگری در دفتر دستاوردهای جهانی انقلب به ثبت رسید.
احمد جبرئیل دبیر کل جبهه خلق برای زادی فلسطین میگوید: (جمهوری اسلامی ایران با رهبری اسلامی و حکیمانة آن، محوری برای بیداری اسلامی در جهان و پناهگاهی برای مجاهدان انقلابی شده است. ) (1) و سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در بیروت میگوید: (انقلاب اسلامی ایران، مسلمانان جهان را بیدار کرد و به آنان عزت بخشید و این مسأله در حضور قوی ملتها در صحنههای جهاد و مبارزه علیه رژیمهای وابسته غربی به خوبی نمایان است. )(2)
با پیروزی انقلاب اسلامی، در سراسر جهان اسلام، از یوگسلاوی و مراکش در غرب گرفته تا اندونزی و فیلیپین در شرق، یک جنبش مردمی نُضج گرفت. این تجدید حیات اسلامی به شکلهای مختلف از قبیل حرکتهای مردمی در عراق، جهاد مسلمانان در افغانستان اشغال شده توسط شوروی سابق، ترور انور سادات در مصر، مقاومت شدید در لبنان، بروز حرکتهای اسلامی در کویت و بحرین، قیام مردم در الجزایر، مصر، تونس، مرکش و قیام اسلامی مردم فلسطین تجلی یافته است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، موجب شد، مردمی که از عظمت قدرت خود بیاطلاع بودند و همة مظالم را در چهارچوب قسمت و قدیر و قضای الهی تفسیر میکردند، با برداشتی نوین از اسلام راستین و ناب به حرکت درآیند. این حرکت نه فقط شیعیان، بلکه طرفداران اهل سنت را نیز در برگرفت، چرا که پیام امام، پیام وحدت مسلمانان و یک پیام فراگیر و جهانی بود. هدف؛ اهتزاز پرچم لااله الا الله در سراسر جهان، نفی تمامی قدرتها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و تودههای مردم بود. والاترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران برای ملتهای مستضعف جهان، تربیت انسان جدیدی بود که قادر به ایستادگی و مقاومت در مقابل ظلم باشد. این مسأله با ایجاد روحیه ایثار و مبارزه در میان امت اسلام، بزرگترین تهدید برای وضع موجود و ثبات تحمیلی غرب بر منطقه و نیز برای قدرتهای غربی که بر مواضع استراتژیک و منابع زیرزمینی کشورهای منطقه تکیه داشتند، محسوب میشد. (3) این بیداری و آگاهی و جرأت مبارزه یافتن در قلمرو کشورهای زیادی به وجود آمد که امکان پرداختن به همه آنها از دایره بحث این مجموعة مختصر خارج است. لیکن به چند مورد آن به اختصار اشارهای میکنیم:
فلسطین
هر چند بیداری و آگاهی لازم و جرأت مبارزه و درگیری با دشمن صهیونیستی در فلسطین مظلوم و مردم مبارز آن وجود داشت، اما پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اولاً بر اباد این بیداری و آگاهی افزود و موجب شد مبارزه با توان و ابعاد گستردهتری پیش برود و نشاط مبارزه و نور امید به پیروزی بین میلیونها انسان مسلمان و مستضعف فلسطینی به وجود آید. ثانیاً انقلاب ایران موجب شد تا اسلام وارد صحنه مبارزه شده و نهضت فلسطین با محوریت اسلام به پیش برود. بدین ترتیب پس از دهههای 50، 60 و 70 میلادی که اسلام را از صحنه مبارزه فلسطین خارج کرده بودند، اسلام مجدداً وارد صحنه شده و نهضت به شکل اسلامی و با پشتوانة جدید ایمانی به مقابله با رژیم اشغالگر صهیونیستی برخاست. از این به بعد اصول جهاد، شهادت و فداکاری در راه هدف که سمبلهای شیعیان و شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود، به عنوان اصول اساسی جهاد اسلامی فلسطین مطرح شد. در این زمینه شیخ اسعد تمیمی یکی از رهبران فلسطینی میگوید: تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غائب بود، حتی در عرصه واژگان به جای (جهاد) از کلماتی همچون (نضال) و (کفاح) استفاده میشد. انقلاب ایران واقعیت قدیمی (اسلام راه حل و جهاد وسیله اصلی است) را به سرزمین فلسطین وارد کرد. به این ترتیب طرفداران اندیشه امام خمینی (ره) جذابترین گروه برای ساکنان نوار غزه و ساحل غربی شدند. از برجستهترین ویژگیهای قیام فلسطینیها در دسامبر 1987 میلادی (1366ش) در ساحل غربی و نوار غزه، مبارزه بیمان گروههای اصولگرای اسلامی بود که تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران به حرکت درآمده بودند. (4)
لبنان
انقلاب اسلامی ایران، شیعیان لبنان را به جنبش دراورد و نویدبخش امیدهای سرکوب شده آنان شد. لبنان به دلایل مختلف مناسبترین محل بری پذیرایی ندیشههای انقلابی اسلام بود. بیش از هر چیز این امر ناشی از سالها اقدامات روشنگرانه اساسی امام موسی صدر در این منطقه و در بین شیعیان بود. حزب الله لبنان نیز به عنوان یک جنبش مخالف (سیاسی و اجتماعی) و به دنبال شکست دولت لبنان از اسرائیل و تحت تأثیر آرمانهایی که انقلاب اسلامی ایران در میان شیعیان لبنان پدید آورد، ریشه شعارهای حزبالله از ایران اسلامی الگو گرفته شده است و تئوری سیاسی که حزب الله به آن متعهد است، اصل رهبری امت اسلامی توسط ولی فقیه میباشد.
حسین موسوی رهبر امل اسلامی میگوید: ما ارتباط نزدیکی با مسلمانان سراسر جهان داریم. ما به جهان اعلام میکنیم که جمهوری اسلامی، مادر ماست. دین ما، ملکه ما، خون ما، شریان حیات ما است. سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله نیز میگوید: (گروههای مختلف معتقدی که با عناوین مختلفی فعالیت میکردند، براساس دو محور هماهنگ شدند و به یکدیگر پیوستند. محور نخست ایمان به ولایت فقیه و التزام به رهبری حکیمانه امام خمینی و مورد دوم ضرورت قیام و مبارزه با دشمن اسرائیلی. بر اساس این دو محور تمام گروههای اسلامی به یکدیگر پیوستند و حرکت واحدی را سازمان دادند که امروزه به حزب الله معروف است. )(5)
مصر
از آنجا که اسلام در مصر عمیق و ریشهای است و فرهنگ اسلامی، زمینة مستحکمی در این کشور دارد، طبیعی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و گسترش موج حرکت اسلامی در منطقه، استکبار همه کوشش خود را به کار میگیرد تا با حرکت اسلامی در این کشور قبل از هر کشور عربی دیگر به مقابله برخیزد. طی سالهای پایانی حکومت سادات از سال 1977 تا 1981 میلادی (1356 تا 1360) مخالفت مؤثر چه در خیابانها و چه از طر یق انتشار نشریات، توسط جنبش اسلامی مصر انجام گرفت. با ترور سادات توسط نیروهای جهاد اسلامی مصر، مبارزه بین مساجد و حکومت مصر ابعاد تازهای به خود گرفت. مسلمانان مبارز با ترور سادات در سال 1981 (1360) حضور خود را در صحنة سیاسی مصر اعلام کردند. هر چند طرفداران جهاد اسلامی انتظار داشتند به دنبال این ترور، یک قیام همگانی مانند انقلاب ایران به وقوع بپیوندد، ولی این اقدام نتوانست به هدفهای خود جامة عمل بپوشاند. در 18 اکتبر سال 1981 شاخه الجهاد در اسیوط کنترل شهر را در دست گرفت ولی چتربازان رژیم، کنترل شهر را بازپس گرفتند. مبارک با برقراری حکومت نظامی، دادگاهها ویژه، پاکسازی گسترده امنیتی و کشتار و شکنجه نیروهای مسلمان، سعی در فرونشاندن خشم اسلامی مردم کرد. مردم مسلمان مصر برای این که مخالفت خود را با رژیم مبارک نشان دهند، شعارهای اسلامی از جمله لا اله الا الله، محمد رسول الله، آیات قرآن و تصاویر حضرت امام خمینی(ره) را بر روی شیشه اتومبلهایشان چسباندند. (6)
الجزایر
تا قبل از سال 1357 یأس ناشی از فقدان نتایج و دستاوردهای انقلاب الجزایر، همچنین تبلیغت جهانی در مورد دم تحقق و پیروزی انقلابهای دینی سبب شده بود تا احتمال وقوع انقلاب اسلامی را در تصور مردم الجزایر غیرممکن سازد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این باور را در مردم الجزایر به وجود آورد که اسلام میتواند با ایجاد دگرگونی سیاسی، حکومتی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی بنا کند... کسانی که از نزدیک تحولات الجزایر را تعقیب نمودهاند، دگرگونیهای این کشور در طری سالهای گذشته را شبیه دگرگونیهای ایران در سالهای انقلاب ارزیابی کردهاند. چهرة خیابانهای الجزایر تغییر کرده، نه تنها بر تعداد مردان مذهبی و زنهای با حجاب افزوده شده، بلکه لباسهایی که هیچ ارتباطی با سنن الجزایر ندارد، از جمله چادرهای سیاه ایرانی به چشم میخورد. در الجزایر نیز همچون دیگر نقاط جهان اسلام، حرکتهای مردمی گستردهای بد از پیروزی انقلاب اسلامی مشاهده میکنیم. در سال 1360 به دنبال حمله نیروهای دولتی به یک مجلس سخنرانی و ضرب و شتم مسلمانان توسط نیروهای دولتی، تعدادی شهید و مجروح شدند. در سال 1361دولت، مسجد دانشگاه الجزایر را بست و 22 نفر را دستگیر کرد که باعث تظهرات گستردهای در الجزایر شد. متعاقب آن، رهبران مذهبی که بشدت خشمگین شده بودند، مردم را دعوت به نماز جمعه کردند و بزرگترین نماز جمعه در محیط دانشگاه الجزایر اقامه شد و در آن اعلامیه 14 مادهای به امضای احمد سحنون، عبداللطیف سلطانی و عباس مدنی قرائت شد. چند روز بد نیروهای دولتی به دستگیری برپاکنندگان تظاهرات و امضاءکنندگان اعلامیه پرداختند. سلطانی که در پاریس با امام ملاقات کرده بود و پس از مراجعت به الجزایر محور حرکتهای اسلامی در این کشور شده بود، در زندان امنیتی فوت کرد. در فروردین 1363 به دنبال تشییع جنازه وی بار دیگر الجزایر شاهد قدرتنمایی اسلامگرایان و موج سرکوبی آنها میشود. بعد از سرکوبی نسبی حرکت اسلامی، دولت تصمیم گرفت با اصلاحات کنترلشده، پارهای خواستههای مسلمانان را تحقق بخشد.
اکتبر 1988 (1367) بار دیگر الجزایر شاهد تظاهرات خونین مردم این کشور بود. در این تظاهرات که عده زیادی کشته و زخمی شدند و خسارتهای زیادی وارد شد ضرورت اصلاحات عمیق اجتنابناپذیر شد و به این ترتیب، نظام الجزایر از نظام تکحزبی به نظام چندحزبی تبدیل و دهها حزب اسلامی و غیراسلامی تشکیل شد. پیروزی حبهه نجات اسلامی در دو انتخاب شهرداریها و دوره اول انتخابات پارلمانی این کشور، زنگ خطر را برای غرب به صدا درآورد و به این ترتیب با تمهیدات وچراغ سبزهای پیاپی به عمال داخلی خود، نیروهای مخالف، ضمن آن که مانع از انجام دور دوم انتخابات در این کشور شدند، رهبران اصلی جبهه را دستگیر و با انجام یک کودتا از تبدیل الجزایر به یک کشور اسلامی شبیه ایران جلوگیری کردند. نظر عباس مدنی در مورد انقلاب اسلامی ایران شاید تا حدودی روشنگر ترس و نگرانی غرب از پیروزی جبهه نجات اسلامی در انتخابات پارلمانی این کشور و تحولات بدی آن باشد. باس مدنی گفته است: (انقلاب اسلامی ایران در واقع متعلق به همه مسلمانان جهان و از جمله مردم مسلمان الجزایر است. ما از ابتدا تحولات انقلاب ایران را لحظه به لحظه پیگیری میکردیم. زیرا پیروزی و شکست این انقلاب، به سرنوشت ما گره خورده است. )(8)
ترکیه
اعتقادات دیرینه و اسلامی مردم ترکیه با پیروزی انقلاب اسلامی و مشاهدة دفن سلطه آمریکا در ایران، جانی تازه گرفت. آنها با یک اعتماد به نفس فزاینده دریافتند که استقلال و عزت مسلمانان بازگشتی است. در گزارشی که به وسیله سیا برای وزارت امور خارجه آمریکا تنظیم شده چنین آمده است: (فلسفة (امام) خمینی روز به روز در ترکیه توسه مییابد.( به گفتة یک جامعهشناس معروف ترکیه، تا دیروز مردم ترکیه تمایلات اسلامی خود را مخفی میکردند و تظاهر به اسلام نمیکردند، اما امروز تظاهر به اسلام مایة فخر و مباهات آنان است. به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در حالی که ترکیه شاهد صحنههای مهیج و پر شور از طرف مردم مستضعف این کشور بود و قیام مردم با شعارهای استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی میرفت تا سراسر کشور را فرا گیرد، آمریکا با کودتای نظامی توانست این حرکت اسلامی را تا حدودی مهار کند. کودتای 1980 ژنرالها در ترکیه با هدف غیرسیاسی کردن جامعه ترکیه آن هم چند روز بد از مرجعت فرمانده نیروی هوایی ترکیه از آمریکا به کشور صورت گرفت. به دنبال کودتای نظامی، سرفصل جدیدی از اقدامات دولت کودتا انحلال تمامی احزاب سیاسی و اجتماعات و اتحادیههای کارگری، ممنوعیت حجاب برای خانمهای کارمند و دانشجو و لزوم استفاده از کت و شلوار و کراوات برای آقایان و منع داشتن ریش بود. گسترش حجاب اسلامی و مقنعه و چادر در ترکیه و افزونشدن شعارهای (اسلام تنها راه حل) در خیابانهای شهر و دیوارهای دانشگاهها، رواج نشریات اسلامی در ترکیه، پر شدن مساجد از نمازگزاران از جمله عواملی بودند که موجب شد کنعان اورن رئیس رژیم کودتا، چنین بگوید: (سه خطر اساسی که ترکیه با آن امروز روبهروست عبارتند از کمونیسم، فاشیسم و ارتجاع مذهبی. ) (9)
پی نوشت:
1- ضمیمه روزنامه اطلاعات، مورخ 29/3/1378.
2- کدیور، انتفاضه، مقاومت فلسطین، ص 264.
3- کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی ایرن و آمریکا، ص 98و 100.
4- همان، ص 113.
5- همان، ص 110.
6- همان، ص 120.
7- همان، ص 122.
8- همان، ص 124.
9- همان، ص 125.
(پیامد دوم برگرفته از :92 دستاورد انقلاب اسلامی ایران ، نشر معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه - اداره تبلیغات ص71)
3 – تحقیر استکبار جهانی ، بویژه آمریکا و شکستن ابهت پوشالی آنها؛
یکی از دستاوردهای بزرگ و اعجاب برانگیز انقلاب اسلامی ایران در سطح جهان، شکستن ابهت پوشالی قدرتهای شیطانی شرق و غرب و تحقیر آنها، مخصوصاً استکبار غرب به سرکردگی آمریکا است.
سالهای طولانی در اثر تبلیغات و نیز اعمال زور قدرتهای استکباری شرق و غرب، نفوذ ناپذیری قدرت آنها و یکه تاز بودن آنان در صحنه جهانی، این باور در همه مردم جهان به وجود آمده بود که آنها دارای قدرت بسیار هستند و به هیچ وجه نمی شود با آنان مقابله کرد. این فکر در بین برخی مبارزان هم رسوخ کرده بود که جز با اتکاء به یکی از دو ابرقدرت شرق یا غرب نمیتوان در جغرافیای سیاسی جهان حضور یافت و به حیات خود ادامه داد. برخی گروهها به شرق وابسته شده و بعضی به غرب گرایش پیدا کردند.
تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، کسی باور نمیکرد بتوان در برابر قدرت شیطانی بزرگ آمریکا و ابرقدرت شوروی، عرض اندام کرده و در برابر آن ایستادگی کرد. اما پیروزی انقلاب اسلامی ایران که سرنگونی رژیم ستمشاهی را به دنبال داشت، اولین ضربه محکم و اساسی را به غرور و ابهت پوشالی آمریکا وارد آورد، زیرا پشتوانه اصلی رژیم پهلوی، آمریکا بود و آمریکاییان تا آخرین لحظات پیروزی انقلاب (و حتی بعد از آن) به حمایت از رژیم منحوس پهلوی ادامه دادند. آمریکا تصور این را هم نمیکرد که با داشتن قدرت جهانی، حمایت از رژیمی (آن هم رژیم محمد رضا پهلوی که از ابتدا زیر نظر آنان بزرگ شده و قدرت یافته بود) را در دستور کار خود داشته باشد و از حفظ آن عاجز مانده و ناتوان شود.حتی خود رژیم پهلوی نیز برای نشان دادن استحکام سلطنت خود، حمایت و پشتیبانی آمریکا را به رخ مبارزین میکشید. در این رابطه، برژنیسکی مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا در دولت کارتر، در بخشی از خاطرات خود می نویسد: (ایران [منظور در واقع انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی ایران است] بزرگترین شکست حکومت کارتر بود... سقوط شاه از نظر استراتژیک نتایج مصیبت باری برای آمریکا به بار آورد و از نظر سیاسی، برای خود کارتر فاجعه آمیز بود.1)
حوادث بعدی و اقدامات مهم دیگر انقلاب اسلامی ایران در برابر قدرتهای شیطانی، بر ابعاد و گستردگی تحقیر ابرقدرتها و شکستن قدرت دروغین آنها افزود. از جمله این حوادث و اقدامات، موارد زیر میباشد:
- تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران که با عنوان سفارتخانه، مشغول توطئه بر علیه انقلاب بود.
- جهانی کردن شعار مرگ بر آمریکا
- خنثی کردن محاصرههای اقتصادی، سیاسی و نظامی
- ایستادگی در برابر حظور نظامی نامشروع ناوگانهای آمریکا در خلیج فارس
- ایستادگی در برابر حمله نظامی به طبق
- تسلیم نشدن در برابر حمله موشکی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس
- پاسخ منفی دادن به التماس آمریکا برای مذاکره و برقراری روابط سیاسی
شکستن ابهت پوشالی ابرقدرتها، مخصوصاً آمریکا، بازتاب مهمّی در جهان به دنبال داشت. مردم مسلمان و مستضعف جهان و حرکتهای آزادیبخش پی به ضعف و ناتوانی آمریکا برده و شکست قدرت اسطورهای آن را به چشم خود مشاهده کردند. مردم جهان به این باور رسیدند که قدرت آمریکا در برابر قدرتهای الهی و مردمی ناچیز بوده و قدرت واقعی آن، بسیار کمتر از آن چیزی بوده که همیشه در جهان تبلیغ و ترویج میشده است.
خبرگزاریها و مطبوعات جهان هم لب به سخن گشوده و به این تحقیر آمریکا اعتراف کردند. هفته نامه اشپیگل آلمانی مینویسد: (آیت اللّه خمینی با تحریک مسلمانان، غرب را شوکه کرد و پس از سقوط شاه به تحقیر آمریکا، شیطان بزرگ پرداخت.2) رادیو نروژ میگوید: آیت اللّه امام خمینی رهبر و شخصیتی بود که طی ده سال بارها آمریکا را تحقیر کرده و آبروی آن کشور را برد. آیت اللّه امام خمینی نشان داد محرومین می توانند در قبال ابرقدرتها پایداری کنند.3)
کار به جایی می رسد که خود رادیو آمریکا هم اعتراف به ناتوانی آمریکا کرده و به نقل از روزنامه شیکاگو تریبون میگوید: (آیت اللّه خمینی آمریکا را بارها با ناتوانی مواجه ساخت و در این مورد به آمریکا درس داد و دو رئیس جمهوری آمریکا را با ناامیدی روبه رو ساخت.شاید تا به حال در هیچ دورهای از سالهای اخیر برنامه ریزان سیاسی آمریکا با چنین وضعیتی رو به رو نشده بودند که کشوری در مقابل نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا مصونیت داشته باشد.4)
این دستاورد عظیم جهانی انقلاب اسلامی برای مردم قهرمان ایران و کلّیه مسلمانان و مستضعفان جهان، عزّت و افتخار و برای دشمنان کینه توز آن، ذلّت و خواری به همراه داشت. این نعمت بزرگ انقلاب از سوی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در این رابطه، حضرت امام در یکی از سخنرانیهای خویش در سال 1358 چنین فرمودند:(شما بدانید که این نهضت شما ملّت ایران، این عظمت قدرتهای بزرگ که با تبلیغات تحمیل کرده بودند بر دماغها که اصلا نمیشود با انگلستان درافتاد، حالا هم دیگر اصلا با آمریکا نمیشود دیگر درافتاد، این عظمت را شکست. یعنی شما ملّت عزیز ایران زن و مردتان ریختند در خیابانها و با فریاد اللّه اکبر، این عظمتی که در قلوب اشخاص پیدا شده بود و ملّتها را وادار میکرد که ساکت باشند، مبادا یک وقتی بربخورد به آنها، این را شکست ... نهضت شما الان این معنا را هم شکست در دنیا که نمیشود در مقابل آمریکا [ایستاد].5)
و در پیام حج سال 1366 فرمودند:(من با اطمینان میگویم، اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلّت مینشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدود? خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.6)
در این مورد رهبر معظّم انقلاب فرمودند:(انقلاب شما حریم دروغین قدرتها و قلدرها را شکست. آمریکا به عنوان ابرقدرت، یک روز آمریکا بود، اما امروز دیگر نیست. امروز شما ببینید که در چند نقطه از نقاط عالم، مردم عکس رئیس جمهور آمریکا را آتش میزنند یا پرچم آنها را به آتش میکشند؟ چند جا از نقاط عالم، ملّتها و تودههای مردم، مشت گره میکنند و مرگ بر آمریکا میگویند.7)
یکی از موارد مهم تحقیر و شکست آمریکا، که برای آنها بسیار سنگین و گران تمام شد، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران بود که به نام سفارتخانه عملا به توطئه و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران مشغول بود. در 13 آبان 1358 دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با شجاعت بینظیری لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر نموده و جاسوسان به ظاهر دیپلمات آن را به گروگان خویش گرفتند.
این حرکت که با حمایت قاطع امام خمینی(ره) و توده مردم ایران مواجه شد، ضربه بسیار محکمی بر پیکر آسیب دیده آمریکا در اثر سقوط شاه، وارد آورد. ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در رژیم پهلوی، پیرامون این اقدام انقلابی با اعتراف به تحقیر آمریکا چنین مینویسد: (روش سست و بیبنیاد حکومت کارتر در سیاست خارجی و اقدامات نامعقول برژینسکی که هنوز قادر به درک واقعیت مسائل ایران نبود، در نوامبر 1979 به گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا منجر شد و یک دوران تحقیر ملی که در تاریخ آمریکا نظیر آن دیده نشده است، آغاز گردید.9)
به دنبال این حرکت انقلابی مردم ایران، آمریکا تلاش کرد با تهدید و ایجاد رعب و وحشت، مردم مبارز ایران را مرعوب کند، ولی امام خمینی(ره) با قاطعیت و شجاعت تمام در سخنرانی مورخ 17 آبان 1358 خویش در جمع دانشجویان فرمودند:(آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند. صحبت این که اگر دخالت نظامی بکند ما چه خواهیم کرد، غلط است ... غلط میکند! نترسید، نترسید ... آمریکا عاجزتر از این است که در ایران دخالت نظامی بکند...9)
تاچر نخست وزیر وقت انگلیس نیز با اعتراف به قدرت انقلاب اسلامی، عملا به حقارت غرب در برابر آن اذعان نمود و گفت: (ما غربیها در دهه 1980 از وسایل نظامی و ابزار جنگی شوروی و اقمارش واهمه نداریم. زیرا اگر بلوک شرق و اعضای پیمان ورشو مجهز به سلاحهای نظامی بوده و به ادوات مخرب ویرانگر مسلح میباشند، ما نیز به سلاحهای مدرت و پیشرفته مسلح و مجهزیم، لکن از حضور فرهنگ اسلامی انقلاب ایران میترسیم.10)
ایران اسلامی به عنوان کشوری که مرزهای مشترک طولانی با ابرقدرت شرق وقت داشت، هرگز مرعوب قدرت آن نیز نشد و همان ایستادگی و مقاومتی را که در برابر غرب داشت، در برابر شرق نیز به نمایش گذاشت. شعار (نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی) دقیقاَ (نه) گفتن به هر دو ابرقدرت بود. حضرت امام همان گونه که غرب را ناچیز میشمرد، شرق را نزی تحقیر میکرد و از قدرت پوشالی آن واهمهای نداشت. یکی از موارد مهم تحقیر ابرقدرت شرق که جنبه بسیار محترمانه و باوقاری داشت، ارسال پیام تاریخی حضرت امام به گورباچف و دعوت ابرقدرت شرق به اسلام بود. یعنی امام نه تنها مرعوب ابرقدرت شرق نشده بود، بلکه انقلاب اسلامی ایران را در آن چنان موضع بالاتر و برتری میدید که این ابرقدرت را به راه خویش و اسلام دعوت کرد.
گورباچف که تحت تأثیر شدید این پیام قرار گرفته بود، بعدها با اقرار به عظمت انقلاب اسلامی ایران، مراتب تحقیر ابرقدرت شرق در برابر آن را محترمانه اعتراف کرده و گفت: (پیام آیت اللّه خمینی برای من، پیام به تمام اعصار در طول تاریخ بود و زمانی که من این پیام را در یافت کردم، این گونه انگاشتم که شخصی که این پیام را نوشته فردی متفکر و دلسوزاسلامی ایران، مراتب تحقیر ابرقدرت شرق در برابر آن را محترمانه اعتراف کرده و گفت: (پیام آیت اللّه خمینی برای من، پیام به تمام اعصار در طول تاریخ بود و زمانی که من این پیام را دریافت کردم، این گونه انگاشتم که شخصی که این پیام را نوشته فردی متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از این که با دقّت به آن گوش دادم و آن را مطالعه کردم، برای سرنوشت جهان است. من از این که با دقّت به آن گوش دادم و آن را مطالعه کردم، استنباط کردم که کسی است که برای جهان نگران است... آیت اللّه خمینی توانست اثری بزرگ در تاریخ نوین جهان بگذارد. ما زمانی که این پیام را در جلسه کمیته مرکزی حزب کمونیست مطرح کردیم، برای اعضای حزب که نیمی از جهان را در اختیار داشت، بسیار غیرمنتظره بود و نسبت به پیام به دیده احترام مینگریستند.من از ایشان با احترام عمیق یاد میکنم و معتقدم که آیت اللّه خمینی فراتر از زمان میاندیشید و در بعد مکان نمیگنجید... اگر ما پیش بینی آیت اللّه خمینی را جدّیتر میگرفتیم، امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم و اجازه نمیدادیم که وضعیت کشور به چنین حالتی درآید.11)
پی نوشت ها:
1. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، صفحه 511.
2. دفتر سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی، نشریه داخلی نگرشی بر تحوّلات سیاسی، شماره 14، صفحه 23.
3. روزنامه اطلاعات مورخ 23/11/1368.
4. همان.
5. صحیفه امام، جلد 11، صفحه 336 و 337.
6. فریاد برائت (پیام امام به حجاج بیت اللّه الحرام)، صفحه 13.
7. حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظّم رهبری) جلد 6، صفحه 221.
8. سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، صفحه 255.
9. در جستجوی راه از کلام امام، دفتر چهاردهم، صفحه 455.
10. معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، انقلاب اسلامی در چشم انداز دیگران، صفحه 117.
11.ویژه نامه جمهوری اسلامی، مورخ 10/7/1378.
(پیامد سوم برگرفته از : همان ص 41)
پرسشگر محترم امیدواریم که این پاسخ ذهن پرسشگر شما را قانع نموده باشد و در هر صورت برای به دست آوردن پاسخهای مفصل تر شما را به مطالعه کتب معرفی شده ارجاع می دهیم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 9/100139663)
- [سایر] دلایل ماندگاری ، تداوم و گسترش انقلاب اسلامی ایران به آن سوی مرزها با تأکید بر وصیت نامه حضرت امام(ره) چیست؟
- [سایر] دلایل ماندگاری ، تداوم و گسترش انقلاب اسلامی ایران به آن سوی مرزها با تأکید بر وصیت نامه حضرت امام(ره) چیست؟
- [سایر] چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را توضیح دهید؟
- [سایر] آیا با زنده نگهداشتن گفتمان انقلاب اسلامی راه امام خمینی (ره) تداوم می یابد؟
- [سایر] چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را توضیح دهید؟
- [سایر] برجسته ترین و مهمترین تلاش های امام خمینی ره در انقلاب اسلامی چیست؟
- [سایر] اهمیت و دلایل صدور انقلاب با نگاهی به آرای امام خمینی(ره)؟
- [سایر] مرجعیت و به طور خاص مرجعیت امام خمینی (ره) چه نقشی در آغاز و انجام پیروزی انقلاب اسلامی داشت ؟
- [سایر] مرجعیت و به طور خاص مرجعیت امام خمینی (ره) چه نقشی در آغاز و انجام پیروزی انقلاب اسلامی داشت ؟
- [سایر] سبک زندگی امام خمینی(ره) چگونه بود؟ ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در چه منزلی سکونت داشتند؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.