وقوع انقلاب اسلامی و پیروزی آن به رهبری امام خمینی در سال 1357 مطابق با 1979میلادی را باید به عنوان پدیده ای سیاسی اجتماعی دانست که توانست تحول و تأثیر گذاری زیادی در حوزه های مختلف فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی چه در داخل و چه در گستره بین المللی داشته باشداز این رو می توان آن را به دلائل مختلف از منظر یک گفتمان مورد بررسی و تحلیل قرار داد البته در این جا مناسب است یک توضیح مختصری هم درباره مفهوم گفتمان داشته باشیم گفتتمان همان سیطره فکری ، فرهنگی و سیاسی اجتماعی یک ایده و تفکر است که با بکارگیری قدرت ونفوذ سیاسی اجتماعی که اخذ نموده یک فضا و نظام دانایی مسلطی را شکل داده و آن را باز تولید نماید لذا باید حاصل این امکان یابی و یا توان برای سیطره فکری ، فرهنگی و سیاسی اجتماعی برای یک ایده و تفکر را گفتمان برای آن دانست ، گفتمان ؛ صرف طرح ایده و تفکر و گفتگو درباره آن نیست بلکه در گفتمان؛ امکان سیطره آن ایده و تفکر هم مورد لحاظ قرار می گیرد و تا این قابلیت و شأن برای یک ایده و تفکر نباشد آن را گفتمان نباید گفت بنابراین گفتمان تنها و صرف یک تبادل افکار و گفتگو نیست که از روی تسامح بدین منظور بکار گرفته می شود ، باتوجه به این معنایی که از گفتمان مطرح کردیم انقلاب اسلامی به عنوان یک پدیده ای که با ارزش ها و آرمان هایش تحول بزرگی در عصر حاضر ایجاد کرد که نفوذ و گستره آن و تأثیر و بازتاب جهانی فراگیر آن غیرقابل انکار است و این گفتمان مؤلفه هایی دارد که ما می توانیم در قالب عناوین زیر به آن اشاره نمائیم 1-استقلال : امام خمینی (ره) درباره حفظ استقلال ما می فرمودند؛ اگر بخواهید ...شرافتمندانه زندگی کنید،باید با قدرت و شدت درمقابل دیگران بایستید[1] و اگر چنانچه استقامت کنیم ، مؤید به تأییدات الهی هستیم[2] 2-آزادی : در گفتمان انقلاب اسلامی آزادی و استقلال آن قدر از اهمیت بالایی برخوردار است امام (ره) در هنگام هدایت مردم در انقلاب قرمود: ما مصائب را به خاطر رسیدن ملتمان به آزادی واستقلال تحمل خواهیم کرد.[3]هم چنین امام (ره) می فرمایند: آزادی یک نعمت بزرگ الهی است[4]ما ارزش حیات را به آزادی و استقلال می دانیم[5]اساس کار یک جمهوری اسلامی تأمین استقلال مملکت و آزادی ملت ها است[6] 3-عدالت: عدالت اجتماعی بدین معنی است که فاصله ژرف میان طبقات و برخورداری های نابحق و محرومیت ها از میان برود[7] عدالت از اساسی ترین مؤلفه های گفتمان انقلاب اسلامی است که در بیانات امام خمینی (ره) به آن اشاره شده است چنانکه می فرمایند؛ ملت ایران خواستار عدالتند و آزادی و استقلال ؛ و معتقدند جز در سایه اسلام و با قوانین اسلام به آن نمی رسند[8].باید دانست که بدون عدالت اجتماعی، جامعه ما اسلامی نخواهد بود... هدف پیامبران اقامه قسط است لیقوم الناس بالقسط، اصلاً پیامبران آمدند تا اقامه قسط کنند.[9] 4-معنویت: معنویت در شکل گیری گفتمان انقلاب اسلامی و بقاء آن نقش اساسی و پراهمیتی دارد و امام خمینی (ره) به عنوان بنیان گذار انقلاب اسلامی براین موضوع تاکید نموده و می فرمایند؛ کوشش کنید معنویت را تقویت کنید در بین ملت ، با معنویت است که شما می توانید استقلال خودتان را حفظ کنید و به مراتب کمال برسانید.[10] در مجموع درباره گفتمان انقلاب اسلامی باید گفت که ما با احیا ارزش ها ی دینی در جامعه و عملی سازی هر چه بیشتر آن در ارکان حکومت و همچنین توجه و اهمیت به نقش و مسئولیت مردم در اداره جامعه و حکومت و تلاش در جهت تحقق عدالت اجتماعی و رفع فقر و تبعیض و نیز مقاومت و پایداری در برابر سلطه جویی مستکبرین عالم و هم چنین توجه به مسئولیت های فرا مرزی در بیداری اسلامی ملت های محروم و مستضعف جهان ، می توانیم راهی را که امام راحل به ما آموخت و در باره آن با تمام وجود مجاهدت نمود، پیش ببریم مقام معظم رهبری با اشاره به اصول تفکرات و سیره امام (ره) درواقع گفتمان انقلاب اسلامی که همان گفتمان امام است را این چنین بیان می کنند: در سیاست داخلی، اصول امام عبارت است از تکیه به رأی مردم؛ تأمین اتحاد و یکپارچگی ملت؛ مردمی بودن و غیر اشرافی بودن حکمرانان و زمامداران؛ دلبسته بودن مسئولان به مصالح ملت؛ کار و تلاش همگانی برای پیشرفت کشور. در سیاست خارجی، اصول امام عبارت است از ایستادگی در مقابل سیاستهای مداخلهگر و سلطهطلب؛ برادری با ملتهای مسلمان؛ ارتباط برابر با همهی کشورها، بجز کشورهائی که تیغ را بر روی ملت ایران کشیدهاند و دشمنی می کنند؛ مبارزه با صهیونیسم؛ مبارزه برای آزادی کشور فلسطین؛ کمک به مظلومین عالم و ایستادگی در برابر ظالمان. وصیتنامهی امام جلوی چشم ما است. نوشتههای امام، فرمایشات امام، در کتابهائی که متن کلمات آن بزرگوار را درج کردهاند، موجود است. در عرصهی فرهنگ، اصول امام عبارت است از نفی فرهنگ اباحهگری غربی؛ نفی جمود و تحجر و نفی ریاکاری در تمسک به دین؛ دفاع قاطع از اخلاق و احکام اسلام؛ مبارزه با ترویج فحشا و فساد در جامعه. در اقتصاد، اصول امام تکیهی به اقتصاد ملی است؛ تکیهی به خودکفائی است؛ عدالت اقتصادی در تولید و توزیع است؛ دفاع از طبقات محروم است؛ مقابلهی با فرهنگ سرمایهداری و احترام به مالکیت است - اینها در کنار هم - امام فرهنگ ظالمانهی سرمایهداری را رد میکند، اما احترام به مالکیت، احترام به سرمایه، احترام به کار را مورد تأکید قرار میدهد؛ همچنین هضم نشدن در اقتصاد جهانی؛ استقلال در اقتصاد ملی؛ اینها اصول امام در زمینهی اقتصاد است؛ اینها چیزهائی است که در فرمایشات امام واضح است. [11] بنابراین گفتمان انقلاب اسلامی چیزی جز راه روشن امام(ره) نبوده و این گفتمان با زنده نگهداشتن ارزش ها و آن شاخصه ها و مؤلفه ها و اصولی که امام (ره) در رهبری و هدایت انقلاب داشتند و با راهنمایی ها و هدایت های مقام عظمای ولایت می تواند همواره در جامعه ما گفتمان غالب و در قلب های مردم عزیز مان پابرجا باشد و تا وقتی که مردم ما از این ارزش ها فاصله نگرفته و برای حفظ آن از هیچ کوششی دریغ نمی کنند، گفتمان انقلاب اسلامی یعنی همان گفتمان امام(ره) مستدام و پابرجا خواهد بود. پی نوشتها: [1] . کلمات قصار امام خمینی (ره)، ص114 [2] . کلمات قصار امام خمینی (ره)، ص114 [3] . کلمات قصار امام خمینی (ره)،ص111 [4] .صحیفه نور،ج7،ص42 [5] .صحیفه نور،ج5،ص114 [6] . صحیفه نور ج4،ص6 [7] . مقام معظم رهبری، حدیث ولایت،ج1،ص304 [8] . کلمات قصار امام خمینی (ره)،ص219 [9] . مقام معظم رهبری، حدیث ولایت ،ج3ص211 [10] . کلمات قصار امام خمینی ، ص69 [11] . مقام معظم رهبری، 14/3/92در حرم مطهر حضرت امام(ره) منبع: اندیشه قم
وقوع انقلاب اسلامی و پیروزی آن به رهبری امام خمینی در سال 1357 مطابق با 1979میلادی را باید به عنوان پدیده ای سیاسی اجتماعی دانست که توانست تحول و تأثیر گذاری زیادی در حوزه های مختلف فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی چه در داخل و چه در گستره بین المللی داشته باشداز این رو می توان آن را به دلائل مختلف از منظر یک گفتمان مورد بررسی و تحلیل قرار داد البته در این جا مناسب است یک توضیح مختصری هم درباره مفهوم گفتمان داشته باشیم
گفتتمان همان سیطره فکری ، فرهنگی و سیاسی اجتماعی یک ایده و تفکر است که با بکارگیری قدرت ونفوذ سیاسی اجتماعی که اخذ نموده یک فضا و نظام دانایی مسلطی را شکل داده و آن را باز تولید نماید لذا باید حاصل این امکان یابی و یا توان برای سیطره فکری ، فرهنگی و سیاسی اجتماعی برای یک ایده و تفکر را گفتمان برای آن دانست ، گفتمان ؛ صرف طرح ایده و تفکر و گفتگو درباره آن نیست بلکه در گفتمان؛ امکان سیطره آن ایده و تفکر هم مورد لحاظ قرار می گیرد و تا این قابلیت و شأن برای یک ایده و تفکر نباشد آن را گفتمان نباید گفت بنابراین گفتمان تنها و صرف یک تبادل افکار و گفتگو نیست که از روی تسامح بدین منظور بکار گرفته می شود ، باتوجه به این معنایی که از گفتمان مطرح کردیم انقلاب اسلامی به عنوان یک پدیده ای که با ارزش ها و آرمان هایش تحول بزرگی در عصر حاضر ایجاد کرد که نفوذ و گستره آن و تأثیر و بازتاب جهانی فراگیر آن غیرقابل انکار است و این گفتمان مؤلفه هایی دارد که ما می توانیم در قالب عناوین زیر به آن اشاره نمائیم
1-استقلال : امام خمینی (ره) درباره حفظ استقلال ما می فرمودند؛ اگر بخواهید ...شرافتمندانه زندگی کنید،باید با قدرت و شدت درمقابل دیگران بایستید[1] و اگر چنانچه استقامت کنیم ، مؤید به تأییدات الهی هستیم[2]
2-آزادی : در گفتمان انقلاب اسلامی آزادی و استقلال آن قدر از اهمیت بالایی برخوردار است امام (ره) در هنگام هدایت مردم در انقلاب قرمود: ما مصائب را به خاطر رسیدن ملتمان به آزادی واستقلال تحمل خواهیم کرد.[3]هم چنین امام (ره) می فرمایند: آزادی یک نعمت بزرگ الهی است[4]ما ارزش حیات را به آزادی و استقلال می دانیم[5]اساس کار یک جمهوری اسلامی تأمین استقلال مملکت و آزادی ملت ها است[6]
3-عدالت: عدالت اجتماعی بدین معنی است که فاصله ژرف میان طبقات و برخورداری های نابحق و محرومیت ها از میان برود[7] عدالت از اساسی ترین مؤلفه های گفتمان انقلاب اسلامی است که در بیانات امام خمینی (ره) به آن اشاره شده است چنانکه می فرمایند؛ ملت ایران خواستار عدالتند و آزادی و استقلال ؛ و معتقدند جز در سایه اسلام و با قوانین اسلام به آن نمی رسند[8].باید دانست که بدون عدالت اجتماعی، جامعه ما اسلامی نخواهد بود... هدف پیامبران اقامه قسط است لیقوم الناس بالقسط، اصلاً پیامبران آمدند تا اقامه قسط کنند.[9]
4-معنویت: معنویت در شکل گیری گفتمان انقلاب اسلامی و بقاء آن نقش اساسی و پراهمیتی دارد و امام خمینی (ره) به عنوان بنیان گذار انقلاب اسلامی براین موضوع تاکید نموده و می فرمایند؛ کوشش کنید معنویت را تقویت کنید در بین ملت ، با معنویت است که شما می توانید استقلال خودتان را حفظ کنید و به مراتب کمال برسانید.[10]
در مجموع درباره گفتمان انقلاب اسلامی باید گفت که ما با احیا ارزش ها ی دینی در جامعه و عملی سازی هر چه بیشتر آن در ارکان حکومت و همچنین توجه و اهمیت به نقش و مسئولیت مردم در اداره جامعه و حکومت و تلاش در جهت تحقق عدالت اجتماعی و رفع فقر و تبعیض و نیز مقاومت و پایداری در برابر سلطه جویی مستکبرین عالم و هم چنین توجه به مسئولیت های فرا مرزی در بیداری اسلامی ملت های محروم و مستضعف جهان ، می توانیم راهی را که امام راحل به ما آموخت و در باره آن با تمام وجود مجاهدت نمود، پیش ببریم
مقام معظم رهبری با اشاره به اصول تفکرات و سیره امام (ره) درواقع گفتمان انقلاب اسلامی که همان گفتمان امام است را این چنین بیان می کنند:
در سیاست داخلی، اصول امام عبارت است از تکیه به رأی مردم؛ تأمین اتحاد و یکپارچگی ملت؛ مردمی بودن و غیر اشرافی بودن حکمرانان و زمامداران؛ دلبسته بودن مسئولان به مصالح ملت؛ کار و تلاش همگانی برای پیشرفت کشور. در سیاست خارجی، اصول امام عبارت است از ایستادگی در مقابل سیاستهای مداخلهگر و سلطهطلب؛ برادری با ملتهای مسلمان؛ ارتباط برابر با همهی کشورها، بجز کشورهائی که تیغ را بر روی ملت ایران کشیدهاند و دشمنی می کنند؛ مبارزه با صهیونیسم؛ مبارزه برای آزادی کشور فلسطین؛ کمک به مظلومین عالم و ایستادگی در برابر ظالمان. وصیتنامهی امام جلوی چشم ما است. نوشتههای امام، فرمایشات امام، در کتابهائی که متن کلمات آن بزرگوار را درج کردهاند، موجود است.
در عرصهی فرهنگ، اصول امام عبارت است از نفی فرهنگ اباحهگری غربی؛ نفی جمود و تحجر و نفی ریاکاری در تمسک به دین؛ دفاع قاطع از اخلاق و احکام اسلام؛ مبارزه با ترویج فحشا و فساد در جامعه.
در اقتصاد، اصول امام تکیهی به اقتصاد ملی است؛ تکیهی به خودکفائی است؛ عدالت اقتصادی در تولید و توزیع است؛ دفاع از طبقات محروم است؛ مقابلهی با فرهنگ سرمایهداری و احترام به مالکیت است - اینها در کنار هم - امام فرهنگ ظالمانهی سرمایهداری را رد میکند، اما احترام به مالکیت، احترام به سرمایه، احترام به کار را مورد تأکید قرار میدهد؛ همچنین هضم نشدن در اقتصاد جهانی؛ استقلال در اقتصاد ملی؛ اینها اصول امام در زمینهی اقتصاد است؛ اینها چیزهائی است که در فرمایشات امام واضح است. [11]
بنابراین گفتمان انقلاب اسلامی چیزی جز راه روشن امام(ره) نبوده و این گفتمان با زنده نگهداشتن ارزش ها و آن شاخصه ها و مؤلفه ها و اصولی که امام (ره) در رهبری و هدایت انقلاب داشتند و با راهنمایی ها و هدایت های مقام عظمای ولایت می تواند همواره در جامعه ما گفتمان غالب و در قلب های مردم عزیز مان پابرجا باشد و تا وقتی که مردم ما از این ارزش ها فاصله نگرفته و برای حفظ آن از هیچ کوششی دریغ نمی کنند، گفتمان انقلاب اسلامی یعنی همان گفتمان امام(ره) مستدام و پابرجا خواهد بود.
پی نوشتها:
[1] . کلمات قصار امام خمینی (ره)، ص114
[2] . کلمات قصار امام خمینی (ره)، ص114
[3] . کلمات قصار امام خمینی (ره)،ص111
[4] .صحیفه نور،ج7،ص42
[5] .صحیفه نور،ج5،ص114
[6] . صحیفه نور ج4،ص6
[7] . مقام معظم رهبری، حدیث ولایت،ج1،ص304
[8] . کلمات قصار امام خمینی (ره)،ص219
[9] . مقام معظم رهبری، حدیث ولایت ،ج3ص211
[10] . کلمات قصار امام خمینی ، ص69
[11] . مقام معظم رهبری، 14/3/92در حرم مطهر حضرت امام(ره)
منبع: اندیشه قم
- [سایر] استکبار و استعمارستیزی در گفتمان راهبردی امام خمینی در پیروزی انقلاب اسلامی چه جایگاهی داشت؟
- [سایر] چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را توضیح دهید؟
- [سایر] چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را توضیح دهید؟
- [سایر] برجسته ترین و مهمترین تلاش های امام خمینی ره در انقلاب اسلامی چیست؟
- [سایر] مرجعیت و به طور خاص مرجعیت امام خمینی (ره) چه نقشی در آغاز و انجام پیروزی انقلاب اسلامی داشت ؟
- [سایر] مرجعیت و به طور خاص مرجعیت امام خمینی (ره) چه نقشی در آغاز و انجام پیروزی انقلاب اسلامی داشت ؟
- [سایر] سبک زندگی امام خمینی(ره) چگونه بود؟ ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در چه منزلی سکونت داشتند؟
- [سایر] درمورد قیام امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی و11سپتامبر آیا روایت از ائمه معصومین(ع) برای آینده داریم؟
- [سایر] امام خمینی و فرآیند شکل گیری انقلاب اسلامی؟
- [سایر] چرا امام خمینی (رحمت الله علیه) بعد انقلاب اسلامی به مشهد نرفتند؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است. نماز مهمترین عبادات است که طبق روایات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد. و نیز بر طبق روایات، کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهد از گناهان پاک می شود همان گونه که اگرشبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند. به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)از مهمترین کارهایی که روی آن تأکید شده همین نماز است و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود. سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً بپرهیزد. در حدیث آمده است روزی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی را در مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را بطور کامل انجام نمی دهد، فرمود: اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش این گونه باشد به دین من از دنیا نخواهد رفت. روح نماز (حضور قلب) است و سزاوار است از آنچه مایه پراکندگی حواس می شود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نماز به آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد، بداند با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین(علیهم السلام) آمده است به هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند، تا آنجا که پیکان تیری در پای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)مانده بود، در حال نماز بیرون آوردند و آن حضرت متوجه نشد. برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه بر شرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند: قبل از نماز از خطاهای خود توبه و استغفار نماید و از گناهانی که مانع قبول نماز است مانند (حسد) و (تکبر) و (غیبت) و (خوردن مال حرام) و (آشامیدن مسکرات) و (ندادن خمس و زکات) بلکه هر معصیتی بپرهیزد. همچنین سزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد، مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند به نماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد، مثلاً لباس پاکیزه بپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نماید و انگشتر عقیق به دست کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] سربریدن حیوان شرایطی دارد اول کسی که سر حیوان را می برد باید مسلمان باشد چه مرد باشد و چه زن و بچه مسلمان هم اگر ممیز باشد یعنی خوب و بدرا بفهمد می تواند سر حیوان را ببرد و اگر کفار و نواصب و خوارج و غلاتی که محکوم به کفرند مانند قایلین به الوهیت امیرالمومنین علیه السلام سر حیوان را ببرند ان حیوان حلال نمی شود دوم سر حیوان را با چیزی ببرند که از اهن باشد ولی چنانچه اهن پیدا نشود با چیز تیزی که چهار رگ ان را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز می شود سر ان را برید ولی بنابر احتیاط واجب باید طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند می میرد یا ضرورتی مقتضی سر بریدنش باشد سوم در هنگام سر بریدن جلو بدن حیوان رو به قبله باشد و کسی که می داند باید رو به قبله سر ببرد اگر عمدا حیوان را رو به قبله نکند حیوان حرام می شود ولی اگر فراموش کند یا مساله را نداند یا قبله را اشتباه کند یا نداند قبله کدام طرف است یا نتواند حیوان را رو به قبله کند و ناچار از تذکیه ان باشد اشکال ندارد چهارم وقتی می خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سربریدن نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید بسم الله یا الله اکبر و مانند ان از اذکار کفایت می کند بلکه گفتن الله تنها هم کافیست و اگر بدون قصد سربریدن نام خدا را ببرد ان حیوان پاک نمی شود و گوشت ان هم حرام است ولی اگر از روی فراموشی نام خدارا نبرد اشکال ندارد و احتیاط مستحب ان است که هر وقت یادش بیاید نام خدارا ببرد و بگوید بسم الله علی اوله و علی اخره پنجم حیوان بعد از سربریدن حرکتی بکند اگرچه مثلا چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پای خودرا به زمین زند و این حکم در صورتی است که زنده بودن ان حیوان در حال ذبح مشکوک باشد وگرنه لزومی ندارد و نیز واجب است که به اندازه معمول و متعارف نسبت به ان حیوان خون از بدنش بیرون اید ششم ان که بنابر احتیاط واجب سر حیوان را در غیر پرندگان پیش از بیرون امدن روح از بدنش جدا نکند بلکه خود این کار حتی در پرندگان محل اشکال است ولی اگر از روی غفلت یا به جهت تیزی چاقو سر جدا شود اشکال ندارد و همچنین بنا بر احتیاط واجب رگ سفیدی را که از مهره های گردن تا دم حیوان امتداد دارد و ان را نخاع می گویند عمدا قطع نکند هفتم ان که بنابر احتیاط واجب کشتن از مذبح باشد و از قفا نباشد و همچنین بنابر احتیاط واجب جایز نیست کارد را زیر رگها فرو نموده و به طرف جلو انها را قطع کند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سر بریدن حیوان چند شرط دارد: اول کسی که سر حیوان را می برد چه مرد باشد چه زن باید مسلمان باشد و بچه مسلمان هم اگر ممیز باشد یعنی خوب و بد را بفهمد می تواند سر حیوان را ببرد. و اما کسی که از کفار یا از فرقه هائی است که در حکم کفارند مانند غلات و خوارج و نواصب نمی توانند سر حیوان را ببرند. دوم سر حیوان را با چیزی ببرند که از آهن باشد؛ ولی چنانچه آهن پیدا نشود و طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند می میرد؛ یا ضرورتی مقتضی سر بریدنش شود با چیز تیزی که چهار رگ آن را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز؛ می شود سر آنها را برید. سوم در موقع سر بریدن؛ صورت و دست و پا و شکم حیوان رو به قبله باشد و بعید نیست گوسفند و مانند آن رو به قبله ایستاده باشد سرش را ببرند در استقبال قبله کافی می باشد و کسی که می داند باید رو به قبله سر ببرد؛ اگر عمدا حیوان را رو به قبله نکند؛ حیوان حرام می شود؛ ولی اگر فراموش کند؛ یا مسأله را نداند؛ یا قبله را اشتباه کند؛ یا نداند قبله کدام طرف است؛ یا نتواند حیوان را رو به قبله کند؛ اشکال ندارد. و احتیاط مستحب آن است که برنده سر (کشنده - ذابح) نیز رو به قبله باشد. چهارم وقتی می خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سر بریدن؛ نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید بسم اللّه کافی است و اگر بدون قصد سر بریدن نام خدا را ببرد؛ آن حیوان پاک نمی شود و گوشت آن هم حرام است؛ ولی اگر از روی فراموشی نام خدا را نبرد اشکال ندارد. پنجم حیوان بعد از سر بریدن حرکتی بکند؛ اگرچه مثلا چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پای خود را به زمین زند و این حکم در صورتی است که زنده بودن حیوان در حال ذبح مشکوک باشد و نیز واجب آن است که به اندازه معمول آن حیوان خون از بدنش بیرون آید و اگر بدانند که در حال سر بریدن زنده بوده؛ حاجتی به حرکت مزبور ندارد. ششم آنکه بنا بر احتیاط سر حیوان را پیش از بیرون آمدن روح از بدنش جدا نکنند؛ بلی اگر از روی غفلت یا به جهت تیزی چاقو سر جدا شود؛ اشکالی ندارد و همچنین بنا بر احتیاط رگ سفیدی را که از مهره های گردن تا دم حیوان امتداد دارد و او را نخاع می گویند عمدا قطع نکند و این در صورتی است که حیوان را از جلو گردن سر ببرند؛ ولی اگر کارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بیاورد که گردن از پشت بریده شود بعید نیست که مانعی نداشته باشد. دستور کشتن شتر