دین نقشی در زندگی انسان مدرنسیم ندارد. آیا با عبور از مدرنیسم به سمت پست مدرن، غرب احساس نیاز به دین خواهد کرد یا همان سیر قهقرایی خود را ادامه می‌دهد؟
دین نقشی در زندگی انسان مدرنسیم ندارد. آیا با عبور از مدرنیسم به سمت پست مدرن، غرب احساس نیاز به دین خواهد کرد یا همان سیر قهقرایی خود را ادامه می‌دهد؟ ابتدا لازم است مفاهیمی را به اختصار اشاره نمائیم: دین: واژه دین دارای تعاریف بسیار و متفاوتی است که بیان همه آن‌ها در اینجا لازم به نظر نمی‌رسد به همین جهت تنها به ارائه معنای دین در عرف قرآن و متفکران مسلمان اکتفا می‌کنیم. 1. معنای اصطلاحی دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها باشد گاهی همه این مجموعه حق و گاهی همه آن باطل و زمانی مخلوطی از حق و باطل است اگر مجموعه حق باشد آن را دین حق و در غیر این صورت آن را دین باطل و یا التقاطی از حق و باطل می‌نامند[1] 2. حقیقت دین عبارت است از یک رشته اعتقادات راجع به آفرینش جهان و انسان و یک سلسله وظایف عملی که زندگی انسان را با آن اعتقادات تطبیق دهد.[2] 3. نحوه‌ای سلوک در حیات دنیوی که متضمن صلاح دنیوی و اخروی است و به همین جهت اولاً متضمن قوانینی است که متعرض حال معاش به قدر احتیاج است و ثانیاً دین اختلافات میان انسانها را رفع می‌کند و ثالثاً دائی کامل می‌شود تا به کمالی می‌رسد که رافع جمیع جهات احتیاج است.[3] از نظر قرآن، اسلام همان دین کامل است امروزه جز آن دینی پذیرفته نیست از این رو می‌فرماید: (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ)[4] هرکس جز اسلام دینی را برگزیند مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد. این‌ها نمونه‌هایی از تعریف‌های دین از دیدگاه قرآن بود که دانشمندان اسلامی ارائه داده‌اند. انسان از دیدگاه قرآن موجوداتی که انسان نامیده می‌شوند دارای اصل و ریشه مشترکی هستند که از یک مرد و زن به وجود آمده‌اند و این پدر و مادر خاص که نخستین انسانها هستند خلقتی استثنائی داشته‌اند طبیعی یعنی از گونه‌ای از حیوانات یا موجودات انسان نما تولد نیافته‌اند و این موجوداتی که انسان نامیده می‌شوند علاوه بر بعد جسمانی دارای گوهری غیرمادی به نام نفس یا روح هستند که این روح و یا نفس مقدم بر جسم نیست بلکه با حیات جسمانی آ‌غاز می‌شود و حقیقت انسان و انسانیت او به روح اوست نه جسم فنا پذیر او. این حقیقت (یعنی روح) با پدیده‌ای به نام مرگ نابود نمی‌گردد بلکه به حیات اخروی خود ادامه می‌دهد.[5] همچنین آیات قرآن و روایات به وجود نوعی فطرت الهی در انسان اشاره و یا تصریح دارند که از آن جمله آیه 30 سوره روم است که دلالت می‌کند انسان با نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده است. مراد از فطرت یعنی اموری که انسان ابتدائاً و ذاتاً و به طور غیراکتسابی واجد آن‌ها می‌باشد[6] امور فطری ثابت و غیرمتغیرند چنانکه آیه 30 سوره شریفه روم بیان نموده است و البته ممکن است امور فطری مورد غفلت یا فراموشی و یا بی‌اعتنایی قرار گیرند ولی هیچگاه از ذات آدمی رخ بر نمی‌بندند. مدرنیسم و پست مدرنیسم اصطلاح مدرن از ریشه لاتین (modo) اقتباس گردیده است و اصطلاحاً (به شیوه‌ای از زندگی یا سازمان اجتماعی مربوط می‌شود که از سده هفدهم به بعد در اروپا پیدا شد و به تدریج نفوذی کم و بیش جهانی پیدا کرد.)[7] در فرهنگ پیشرفته واژگان آکسفورد اصطلاح مدرنیسم به عنوان نماد اندیشه‌ها و شیوه‌های نوینی به کار رفته است که جایگزین اندیشه‌ها و شیوه‌های سنتی گردید و همه جوانب و زمینه‌های زندگی فردی و اجتماعی انسان غربی به ویژه جنبه‌های مرتبط با دین، معرفت دینی، هنر و زیبایی او را در بر گرفته است.[8] اما در تعریف پست مدرن باید گفت برخی از مفسران بر این باورند که اندیشه پست مدرن فاقد هرگونه صورت و تعریفی است ولی بهرحال نظریه پردازان علوم اجتماعی پست مدرنیسم را یک واکنش جدی در برابر تحولات و نابسامانی‌های ناشی از دوران مدرنیسم می‌نامند.[9] دین‌ پاسخ‌گوی نیازهای فطری آدمی اینک با توجه به تبیین مفاهیم دین، انسان، مدرنیسم و پست مدرنیسم به پاسخ این پرسش می‌پردازیم: دین که همان عقاید و سلوک متناسب با آن است از آن رو که هماهنگ با فطرت آدمی است تا انسان زندگی می‌کند نیاز به دین و پاسخگوی دین به نیازهای آدمی باقی است برخی گمان نموده‌اند که خاصیت زمان و سپری شدن دوران این است که همه چیز حتی حقایق جهان را نیز فرسوده و کهنه نماید و حال آن‌که آن‌چه در زمان کهنه و نو می‌شود ماده و ترکیبات مادی است یک ساختمان، یک گیاه، یک حیوان، یک انسان محکوم به گنهگی و زوال است اما حقایق جهان ثابت و لایتغیر است آیا جدول فیثاغورت به حکم این‌که بیش از دو هزار سال از عمرش می‌گذرد کهنه است؟ آیا گفته سعدی: (بنی آدم اعضای یک پیکرند) چون مثلاً هفتصد سال ازش می‌گذرد منسوخ و غیرقابل عمل است؟ آیا به دلیل این‌که عدالت و مروت و وفا و نیکی چندین هزال سال است که دهان به دهان می‌گردد مندرس شده است؟ روشن است که پاسخ منفی است و اگر عصر چراغ نفتی و اسب و قاطر و الاغ به عصر برق و هواپیما و فضانورد تبدیل شده است ضرورتی ایجاب نمی‌کند که الزاماً چون برق به جای چراغ نفتی و هواپیما به جای الاغ آمده است باید مسائل حقوقی مربوط به این‌ها از قبیل خرید و فروش غصب و ضمان و وکالت و رهن هم یکسره تغییر کند.[10] به عبارت دیگر انسان یک سلسله نیازهای ثابت و فطری دارد که گذشت دوران آن‌ها را عوض نمی‌کند مانند نیاز به عدالت، اخلاق، عبادت و... و از آن رو که دین یعنی پدیده‌ای آسمانی که پاسخ این نیازهای معرفتی، قلبی و عملی را ترسیم می‌کند باید گفت تا انسان در این جهان زندگی می‌کند دین نقش آفرین در این زندگی است و مهمترین نقش او پاسخگویی معصومانه و جامع‌نگرانه به نیازهای فطری آدمی خصوصاً آن‌چه در سعادت اخروی او مؤثر است می‌باشد. اشتباهات و اختلافات آدمیان و گرفتاری آنان در میان هواها و هوس‌ها در طول تاریخ بشر ضرورت دائمی دین را برای نقش‌آفرینی در زندگی انسان‌ها در همه اعصار به گونه‌ای روشن ثابت می‌کند و البته بحران‌های بزرگی که در حیات آدم رخ می‌دهد مانند برخی فجایع هولناک و سرگردانی بشر مدرن می‌تواند عامل مهمی برای تنبه آدمیان باشد از این رو چه بسا در عصر پست مدرن که انسان‌ها خصوصاً غربیان دچار بحران‌های هویتی، معرفتی و اخلاقی‌اند از دین‌‌گریزی خود پشیمان گردند و به معیار و مبنا قرار دادن دین در زندگی خود رو آورند. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص93،چاپ اول 1372، مرکز نشر فرهنگی رجاء. [2] . محمدحسین طباطبایی، مجموعه مقالات و پرسشها و پاسخ‌ها، ج 1، ص446، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول 1371. [3] . محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ذیل آیه شریفه 213 سوره بقره. [4] . سوره آل‌عمران، آیه 85. [5] . احمد واعظی، انسان از دیدگاه اسلام، فصل دوم، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، پائیز 1377، چاپ اول. [6] . ر.ک: ص82. [7] . آنتونی گیدنز، پیامدهای مدرنیت، ترجمه محسن ثلاثی، 1377، ص2، به نقل از غرب‌شناسی احمد رهنمایی، ص133. [8] . احمد رهنمایی، غرب‌شناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، بهار 1381، ص132. [9] . ر.ک: فصل پنجم. [10] . مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج اول، انتشارت صدرا، بهار 1368. منبع: سایت اندیشه قم.
عنوان سوال:

دین نقشی در زندگی انسان مدرنسیم ندارد. آیا با عبور از مدرنیسم به سمت پست مدرن، غرب احساس نیاز به دین خواهد کرد یا همان سیر قهقرایی خود را ادامه می‌دهد؟


پاسخ:

دین نقشی در زندگی انسان مدرنسیم ندارد. آیا با عبور از مدرنیسم به سمت پست مدرن، غرب احساس نیاز به دین خواهد کرد یا همان سیر قهقرایی خود را ادامه می‌دهد؟

ابتدا لازم است مفاهیمی را به اختصار اشاره نمائیم:
دین:
واژه دین دارای تعاریف بسیار و متفاوتی است که بیان همه آن‌ها در اینجا لازم به نظر نمی‌رسد به همین جهت تنها به ارائه معنای دین در عرف قرآن و متفکران مسلمان اکتفا می‌کنیم.
1. معنای اصطلاحی دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسانها باشد گاهی همه این مجموعه حق و گاهی همه آن باطل و زمانی مخلوطی از حق و باطل است اگر مجموعه حق باشد آن را دین حق و در غیر این صورت آن را دین باطل و یا التقاطی از حق و باطل می‌نامند[1]
2. حقیقت دین عبارت است از یک رشته اعتقادات راجع به آفرینش جهان و انسان و یک سلسله وظایف عملی که زندگی انسان را با آن اعتقادات تطبیق دهد.[2]
3. نحوه‌ای سلوک در حیات دنیوی که متضمن صلاح دنیوی و اخروی است و به همین جهت اولاً متضمن قوانینی است که متعرض حال معاش به قدر احتیاج است و ثانیاً دین اختلافات میان انسانها را رفع می‌کند و ثالثاً دائی کامل می‌شود تا به کمالی می‌رسد که رافع جمیع جهات احتیاج است.[3]
از نظر قرآن، اسلام همان دین کامل است امروزه جز آن دینی پذیرفته نیست از این رو می‌فرماید: (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ)[4] هرکس جز اسلام دینی را برگزیند مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد.
این‌ها نمونه‌هایی از تعریف‌های دین از دیدگاه قرآن بود که دانشمندان اسلامی ارائه داده‌اند. انسان از دیدگاه قرآن موجوداتی که انسان نامیده می‌شوند دارای اصل و ریشه مشترکی هستند که از یک مرد و زن به وجود آمده‌اند و این پدر و مادر خاص که نخستین انسانها هستند خلقتی استثنائی داشته‌اند طبیعی یعنی از گونه‌ای از حیوانات یا موجودات انسان نما تولد نیافته‌اند و این موجوداتی که انسان نامیده می‌شوند علاوه بر بعد جسمانی دارای گوهری غیرمادی به نام نفس یا روح هستند که این روح و یا نفس مقدم بر جسم نیست بلکه با حیات جسمانی آ‌غاز می‌شود و حقیقت انسان و انسانیت او به روح اوست نه جسم فنا پذیر او. این حقیقت (یعنی روح) با پدیده‌ای به نام مرگ نابود نمی‌گردد بلکه به حیات اخروی خود ادامه می‌دهد.[5] همچنین آیات قرآن و روایات به وجود نوعی فطرت الهی در انسان اشاره و یا تصریح دارند که از آن جمله آیه 30 سوره روم است که دلالت می‌کند انسان با نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده است. مراد از فطرت یعنی اموری که انسان ابتدائاً و ذاتاً و به طور غیراکتسابی واجد آن‌ها می‌باشد[6]
امور فطری ثابت و غیرمتغیرند چنانکه آیه 30 سوره شریفه روم بیان نموده است و البته ممکن است امور فطری مورد غفلت یا فراموشی و یا بی‌اعتنایی قرار گیرند ولی هیچگاه از ذات آدمی رخ بر نمی‌بندند.
مدرنیسم و پست مدرنیسم
اصطلاح مدرن از ریشه لاتین (modo) اقتباس گردیده است و اصطلاحاً (به شیوه‌ای از زندگی یا سازمان اجتماعی مربوط می‌شود که از سده هفدهم به بعد در اروپا پیدا شد و به تدریج نفوذی کم و بیش جهانی پیدا کرد.)[7] در فرهنگ پیشرفته واژگان آکسفورد اصطلاح مدرنیسم به عنوان نماد اندیشه‌ها و شیوه‌های نوینی به کار رفته است که جایگزین اندیشه‌ها و شیوه‌های سنتی گردید و همه جوانب و زمینه‌های زندگی فردی و اجتماعی انسان غربی به ویژه جنبه‌های مرتبط با دین، معرفت دینی، هنر و زیبایی او را در بر گرفته است.[8]
اما در تعریف پست مدرن باید گفت برخی از مفسران بر این باورند که اندیشه پست مدرن فاقد هرگونه صورت و تعریفی است ولی بهرحال نظریه پردازان علوم اجتماعی پست مدرنیسم را یک واکنش جدی در برابر تحولات و نابسامانی‌های ناشی از دوران مدرنیسم می‌نامند.[9]
دین‌ پاسخ‌گوی نیازهای فطری آدمی
اینک با توجه به تبیین مفاهیم دین، انسان، مدرنیسم و پست مدرنیسم به پاسخ این پرسش می‌پردازیم:
دین که همان عقاید و سلوک متناسب با آن است از آن رو که هماهنگ با فطرت آدمی است تا انسان زندگی می‌کند نیاز به دین و پاسخگوی دین به نیازهای آدمی باقی است برخی گمان نموده‌اند که خاصیت زمان و سپری شدن دوران این است که همه چیز حتی حقایق جهان را نیز فرسوده و کهنه نماید و حال آن‌که آن‌چه در زمان کهنه و نو می‌شود ماده و ترکیبات مادی است یک ساختمان، یک گیاه، یک حیوان، یک انسان محکوم به گنهگی و زوال است اما حقایق جهان ثابت و لایتغیر است آیا جدول فیثاغورت به حکم این‌که بیش از دو هزار سال از عمرش می‌گذرد کهنه است؟ آیا گفته سعدی: (بنی آدم اعضای یک پیکرند) چون مثلاً هفتصد سال ازش می‌گذرد منسوخ و غیرقابل عمل است؟ آیا به دلیل این‌که عدالت و مروت و وفا و نیکی چندین هزال سال است که دهان به دهان می‌گردد مندرس شده است؟
روشن است که پاسخ منفی است و اگر عصر چراغ نفتی و اسب و قاطر و الاغ به عصر برق و هواپیما و فضانورد تبدیل شده است ضرورتی ایجاب نمی‌کند که الزاماً چون برق به جای چراغ نفتی و هواپیما به جای الاغ آمده است باید مسائل حقوقی مربوط به این‌ها از قبیل خرید و فروش غصب و ضمان و وکالت و رهن هم یکسره تغییر کند.[10]
به عبارت دیگر انسان یک سلسله نیازهای ثابت و فطری دارد که گذشت دوران آن‌ها را عوض نمی‌کند مانند نیاز به عدالت، اخلاق، عبادت و... و از آن رو که دین یعنی پدیده‌ای آسمانی که پاسخ این نیازهای معرفتی، قلبی و عملی را ترسیم می‌کند باید گفت تا انسان در این جهان زندگی می‌کند دین نقش آفرین در این زندگی است و مهمترین نقش او پاسخگویی معصومانه و جامع‌نگرانه به نیازهای فطری آدمی خصوصاً آن‌چه در سعادت اخروی او مؤثر است می‌باشد. اشتباهات و اختلافات آدمیان و گرفتاری آنان در میان هواها و هوس‌ها در طول تاریخ بشر ضرورت دائمی دین را برای نقش‌آفرینی در زندگی انسان‌ها در همه اعصار به گونه‌ای روشن ثابت می‌کند و البته بحران‌های بزرگی که در حیات آدم رخ می‌دهد مانند برخی فجایع هولناک و سرگردانی بشر مدرن می‌تواند عامل مهمی برای تنبه آدمیان باشد از این رو چه بسا در عصر پست مدرن که انسان‌ها خصوصاً غربیان دچار بحران‌های هویتی، معرفتی و اخلاقی‌اند از دین‌‌گریزی خود پشیمان گردند و به معیار و مبنا قرار دادن دین در زندگی خود رو آورند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص93،چاپ اول 1372، مرکز نشر فرهنگی رجاء.
[2] . محمدحسین طباطبایی، مجموعه مقالات و پرسشها و پاسخ‌ها، ج 1، ص446، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول 1371.
[3] . محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ذیل آیه شریفه 213 سوره بقره.
[4] . سوره آل‌عمران، آیه 85.
[5] . احمد واعظی، انسان از دیدگاه اسلام، فصل دوم، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، پائیز 1377، چاپ اول.
[6] . ر.ک: ص82.
[7] . آنتونی گیدنز، پیامدهای مدرنیت، ترجمه محسن ثلاثی، 1377، ص2، به نقل از غرب‌شناسی احمد رهنمایی، ص133.
[8] . احمد رهنمایی، غرب‌شناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، بهار 1381، ص132.
[9] . ر.ک: فصل پنجم.
[10] . مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج اول، انتشارت صدرا، بهار 1368.

منبع: سایت اندیشه قم.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین