رابطه اخلاق با سیاست را توضیح دهید؟
رابطه اخلاق با سیاست را توضیح دهید؟ برای اخلاق و سیاست، انواع مختلفی از رابطه را می‌توان تصور کرد از قبیل؛ تأثیری که سیاست بر ویژگی‌های اخلاقی می‌گذارد، تأثیری که سیاست بر ویژگی‌های اخلاقی می‌تواند بگذارد، تأثیری که سیاست بر اخلاق باید بگذارد، همچنین تأثیری که اخلاق بر هنجارها و رفتارهای سیاسی دارد و تأثیری که اخلاق بر سیاست می‌تواند داشته باشد و باید یا نباید داشته باشد. نسبتی که بین اهداف سیاسی و اخلاقی به لحاظ واقعی یا به لحاظ منطقی هست، یا نسبتی که بین وسایل سیاسی و هنجارهای اخلاقی است، تزاحم‌های اخلاقی که در مقام اجرای هنجاری اخلاقی پیش می‌آید و نقشی که سیاست در حل آنها دارد و باید یا نباید داشته باشد، نیز از نوع روابط اخلاق و سیاست است؛ مانند دروغ مصلحت‌آمیز، به از راست فتنه‌انگیز که در هنگام تزاحم اجرای گزاره‌هایی از قبیل گزاره‌های زیر مورد عمل یک سیاستمدار قرار می‌گیرد؛ مثل راست گفتن خوب و دروغ گفتن، بد و قبیح است. قتل بد است، فتنه از قتل وکشتار بدتر است. (الفتنة اشدٌ من القتل). اخلاق و علم سیاست برخی از روابط اخلاق و سیاست از نوع روابط عملی و بعضی دیگر از نوع روابط نظری است و روابط نظری نیز برخی علمی و بعضی دیگر غیرعلمی است. هر چند که مرز علمی و غیرعلمی بودن به تناسب تعریفی که از علم می‌شود تغییر می‌یابد. پرسش‌های مختلفی درباره انواع مختلف روابط اخلاق و سیاست مطرح می‌شود و در بین این پرسش‌ها، پرسش از نسبت بین اخلاق و آنچه که از آن با عنوان (علم سیاست) یاد می‌شود، از محوری‌ترین پرسش‌هاست. رابطه بین اخلاق و علم سیاست، چیزی نظیر رابطه بین سیاست علمی و به بیان بهتر چیزی نظیر رابطه بین سیاست هنجاری و سیاست علمی است و نحوه پاسخی که به پرسش از نسبت سیاست هنجاری با سیاست علمی داده می‌شود، با نحوه پاسخ از نسبت اخلاق و علم سیاست مشابهت دارد. مبادی و اصول موضوعه داوری درباره روابط سیاست و اخلاق و همچنین روابط علم سیاست، اخلاق از اصول موضوعه و مبادی هستی‌شناختی یا انتولوژیک با معرفت شناختی یا اپیستمولوژیک و انسان شناختی یا انتروپولوژیک اثر می‌پذیرد، برخی از این مبادی اثری عمیق‌تر و بنیادی‌تر در نوع داوری دارند و بعضی از آنها اثری روشن‌تر و آشکارتر می‌گذارند. تأثیر عوامل قریب و نزدیک روشن‌تر است و عوامل بعید که گاه به واسطه تأثیر می‌گذارند، اغلب تأثیری بنیادی‌تر و عمیق‌تر دارند. به نظر می‌رسد مبانی معرفت شناختی در تنظیم روابط علم سیاست و اخلاق و همچنین در تبیین و تشریح روابط این دو تأثیری قریب و آشکار دارند. بنیادهای معرفت شناختی بنیادهای معرفت شناختی، قبل از هر چیز در تبیین علم و معرفت علمی اثر می‌گذارند. بر اساس برخی از مبانی معرفت شناختی، اخلاق هنجاری از هویتی علمی برخوردار است و علم سیاست نیز به داوری‌های هنجاری می‌پردازد و بر این اساس نسبت بین اخلاق و علم سیاست از نوع نسبت بین دو علم است؛ یعنی اخلاق نیز یک آگاهی و دانش علمی است و در نتیجه داد و ستدهای اخلاق و علم سیاست از قبیل داد و ستدهای منطقی بین دو علم می‌باشد. بر اساس برخی دیگر از مبانی، گزاره‌های هنجاری اخلاقی هویت علمی ندارد و علم سیاست نیز عاری از گزاره‌های هنجاری است. ارتباط اخلاق و علم سیاست بر این اساس از نوع ارتباطات علمی نیست. تأثیر عقل نظری و عملی حضور عقل عملی و عقل نظری، اثری تعیین کننده در تبیین ارتباط بین اخلاق و سیاست دارند، زیرا با حضور این دو منبع معرفتی، اخلاق و سیاست هنجاری نیز، هویت علمی پیدا می‌کنند و به دنبال آن محورهای ارتباطی خود را در مسیر تعاملات علمی سازمان می‌دهند، نمونه گویای این تعامل را در آثار افلاطون و ارسطو، و همچنین در آثار حکمای مسلمان نظیر فارابی، بوعلی و خواجه نصیرالدین طوسی می‌توان دید. عقل نظری مبانی متافیزیکی و هستی شناختی فراوانی را برای دانش‌هایی فراهم می‌آورد که با تلاش عقل عملی سازمان می‌یابند. مساوقت هستی و خیر و احکامی که درباره فضیلت و سعادت به وساطت عقل نظری شناخته می‌شوند، ظرفیت‌های فراوانی را برای داد و ستدهای علمی اخلاقی و سیاست پدید می‌آورند. علم سیاست با بهره‌وری از توانمندی‌هایی که عقل عملی به کمک عقل نظری برای آن به وجود می‌آورد به صورت دانش و علمی در می‌آید که از آن با عنوان تدبیر مدن یاد می‌شود و رابطه اخلاق و تدبیر مدن در فرهنگی که علم به معنای پوزیتویستی آن تقلیل نیافته است، رابطه‌ای علمی و منطقی است. روابط منطقی روابط منطقی علم و سیاست را نه تنها در آثار متفکرین و فیلسوفان یونان و دنیای اسلام بلکه در آثار فیلسوفان عقل‌گرای مدرن نیز می‌توان دید، این نوع از روابط در آثار دکارت، اسپینوزا، ولف به نیکی مشهود است. کانت نیز به رغم تردیدی که در عقل نظری دارد به دلیل توجه و اعتمادی که به عقل عملی دارد، اخلاق و سیاست را در زیر پوشش عقل عملی سازمان می‌دهد و حتی می‌کوشد تا بنیان‌های نظری اخلاق و سیاست را به وساطت احکام عقل عملی تأمین کند. او خلود، نفس و خدا را اراده و به تبع آن آزادی و عدالت را پس از آن که از معرض داوری عقل نظری خارج می‌کند در حاشیه عقل عملی به بحث می‌گذارد، هگل نیز فیلسوف عقل‌گرای دنیای مدرن است. او در مواردی متعدد از روابط منطقی و ضروری اخلاق و سیاست یاد کرده و دولت را عرصه خود آگاهی گوهر اخلاقی می‌خواند. تأثیر حس‌گرایی حس‌گرایی و آمپرسیسم حتی اگر به پوزیتویسم و اثبات‌گرایی منجر نشود. در نخستین مرتبه زمینه تفکیک بین اخلاق و علم و در مرتبه دوم جدایی بین سیاست هنجاری و علم سیاست و در مرتبه سوم فاصله بین اخلاق و علم سیاست را به دنبال می‌آورد. از تفکیک اخلاق و علم با عنوان جدایی دانش از ارزش یاد می شود و تصریح به این تفکیک را نخستین بار در آثار هیوم می‌توان دید. هیوم یک فیلسوف حس‌گرا و آمپریست است که به سبب دقت‌ها و تأملات فلسفی خود، به خام انگاری پوزیتویست‌ها در مورد دانش علمی گرفتار نشد. و سر از شکاکیت در آورد. جدایی بین علم سیاست و سیاست عملی را در آثار ماکس‌وبر می‌توان مشاهده کرد. ماکس وبر با آن که نگرش تفهمی به علوم انسانی داشت، از تعریف پوزیتویستی علم نتوانست فاصله گیرد و به همین دلیل دو (دانشمند و و سیاستمدار) به جدایی علم سیاست از سیاست هنجاری و عملی سیاست مداران فتوی می‌دهند. تفکیک نظری تفکیک بین اخلاق و علم سیاست که بر مبنای تعریف پوزیتویستی از علم در مقطعی از دنیای مدرن پدید می‌آید، تفکیک صرفاً نظری است و این تفکیک هرگز نتوانست به حریم اخلاق و سیاست عملی و هنجاری راه پیدا کند. تفکیک نظری، تنها رابطه منطقی و علمی اخلاق و علم سیاست را نفی کرده و ماکس وبر، بر حضور هنجارهای اخلاقی و ارزشی در حاشیه معرفت علمی و از جمله علم سیاست تصریح کرد. این هنجارها اگر چه از دیدگاه او به کانون مرکزی علم سیاست و سازه‌های درونی آن راه نمی‌یابد و لکن منظر و رویکرد عالم را به سوی موضوعات و تحقیقات مختلف تعیین می‌کند. جدایی نظری علم سیاست و بلکه حلقه معرفتی علم و از جمله علم سیاست از حوزه هنجارهای اخلاقی و ارزشی، در چالش‌های نظری مباحثی که در قلمرو فلسفه علم شکل گرفت دوام نیاورد و رابطه اخلاق با علم سیاست، دیگر بار مورد توجه و اذعان کسانی قرار گرفت که چیستی علم مدرن را در معرض تأملات خود قرار دادند. ارتباط واژه‌گونه علم سیاست هنوز خود را به صورت یک دانش آزمون‌پذیر سازمان نداده بود که مرزهای خیالی اخلاق از آنچه که به عنوان حلقه معرفتی علم معرفی می‌شد، فروریخت و در نتیجه رابطه اخلاق و علم سیاست دیگربار پذیرفته شد. رابطه نوینی که بین علم سیاست و اخلاق پدید آمد، تابع چرخش اخلاقی وسیعی است که به سوی علم روی داده است، ارتباطی که به تبع این چرخش بین اخلاق و علم سیاست برقرار می‌شود از نوع ارتباط علمی و منطقی‌ای نیست که بین اخلاق به عنوان یک علم با علم سیاست در بستر عقل نظری و علمی وجود دارد، بلکه بیشتر از نوع ارتباطی است که بین اخلاق و سیاست عملی همواره وجود داشته و دارد. در این نوع از پیوند به جای آنکه سیاست به تعبیر هگل عرصه خودآگاهی اخلاق باشد، اخلاق عرصه غلبه قدرت می‌گردد. ریشه این نوع از پیوند را در عبارت فرعون می‌توان دید؛ آن‌گاه به ساحران گفت: (قد افلح الیوم من استعلی) امروز هرکه غالب آید رستگار است. در تاریخ اندیشه اسلامی ماکیاولی بستر نظری غلبه علم سیاست بر اخلاق را فراهم کرد و نیچه بنیان‌های نظری آن را سازمان بخشید و اینک برخی از نظریه‌پردازان پست‌مدرن نظیر فوکو، تبیین نظری آن را بر عهده گرفته‌اند. منبع:رابطه اخلاق با سیاست، حمید پارسانیا، سایت بازتاب (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 146/66666)
عنوان سوال:

رابطه اخلاق با سیاست را توضیح دهید؟


پاسخ:

رابطه اخلاق با سیاست را توضیح دهید؟

برای اخلاق و سیاست، انواع مختلفی از رابطه را می‌توان تصور کرد از قبیل؛ تأثیری که سیاست بر ویژگی‌های اخلاقی می‌گذارد، تأثیری که سیاست بر ویژگی‌های اخلاقی می‌تواند بگذارد، تأثیری که سیاست بر اخلاق باید بگذارد، همچنین تأثیری که اخلاق بر هنجارها و رفتارهای سیاسی دارد و تأثیری که اخلاق بر سیاست می‌تواند داشته باشد و باید یا نباید داشته باشد. نسبتی که بین اهداف سیاسی و اخلاقی به لحاظ واقعی یا به لحاظ منطقی هست، یا نسبتی که بین وسایل سیاسی و هنجارهای اخلاقی است، تزاحم‌های اخلاقی که در مقام اجرای هنجاری اخلاقی پیش می‌آید و نقشی که سیاست در حل آنها دارد و باید یا نباید داشته باشد، نیز از نوع روابط اخلاق و سیاست است؛ مانند دروغ مصلحت‌آمیز، به از راست فتنه‌انگیز که در هنگام تزاحم اجرای گزاره‌هایی از قبیل گزاره‌های زیر مورد عمل یک سیاستمدار قرار می‌گیرد؛ مثل راست گفتن خوب و دروغ گفتن، بد و قبیح است. قتل بد است، فتنه از قتل وکشتار بدتر است. (الفتنة اشدٌ من القتل).

اخلاق و علم سیاست
برخی از روابط اخلاق و سیاست از نوع روابط عملی و بعضی دیگر از نوع روابط نظری است و روابط نظری نیز برخی علمی و بعضی دیگر غیرعلمی است. هر چند که مرز علمی و غیرعلمی بودن به تناسب تعریفی که از علم می‌شود تغییر می‌یابد. پرسش‌های مختلفی درباره انواع مختلف روابط اخلاق و سیاست مطرح می‌شود و در بین این پرسش‌ها، پرسش از نسبت بین اخلاق و آنچه که از آن با عنوان (علم سیاست) یاد می‌شود، از محوری‌ترین پرسش‌هاست. رابطه بین اخلاق و علم سیاست، چیزی نظیر رابطه بین سیاست علمی و به بیان بهتر چیزی نظیر رابطه بین سیاست هنجاری و سیاست علمی است و نحوه پاسخی که به پرسش از نسبت سیاست هنجاری با سیاست علمی داده می‌شود، با نحوه پاسخ از نسبت اخلاق و علم سیاست مشابهت دارد.

مبادی و اصول موضوعه
داوری درباره روابط سیاست و اخلاق و همچنین روابط علم سیاست، اخلاق از اصول موضوعه و مبادی هستی‌شناختی یا انتولوژیک با معرفت شناختی یا اپیستمولوژیک و انسان شناختی یا انتروپولوژیک اثر می‌پذیرد، برخی از این مبادی اثری عمیق‌تر و بنیادی‌تر در نوع داوری دارند و بعضی از آنها اثری روشن‌تر و آشکارتر می‌گذارند. تأثیر عوامل قریب و نزدیک روشن‌تر است و عوامل بعید که گاه به واسطه تأثیر می‌گذارند، اغلب تأثیری بنیادی‌تر و عمیق‌تر دارند. به نظر می‌رسد مبانی معرفت شناختی در تنظیم روابط علم سیاست و اخلاق و همچنین در تبیین و تشریح روابط این دو تأثیری قریب و آشکار دارند.

بنیادهای معرفت شناختی
بنیادهای معرفت شناختی، قبل از هر چیز در تبیین علم و معرفت علمی اثر می‌گذارند. بر اساس برخی از مبانی معرفت شناختی، اخلاق هنجاری از هویتی علمی برخوردار است و علم سیاست نیز به داوری‌های هنجاری می‌پردازد و بر این اساس نسبت بین اخلاق و علم سیاست از نوع نسبت بین دو علم است؛ یعنی اخلاق نیز یک آگاهی و دانش علمی است و در نتیجه داد و ستدهای اخلاق و علم سیاست از قبیل داد و ستدهای منطقی بین دو علم می‌باشد. بر اساس برخی دیگر از مبانی، گزاره‌های هنجاری اخلاقی هویت علمی ندارد و علم سیاست نیز عاری از گزاره‌های هنجاری است. ارتباط اخلاق و علم سیاست بر این اساس از نوع ارتباطات علمی نیست.

تأثیر عقل نظری و عملی
حضور عقل عملی و عقل نظری، اثری تعیین کننده در تبیین ارتباط بین اخلاق و سیاست دارند، زیرا با حضور این دو منبع معرفتی، اخلاق و سیاست هنجاری نیز، هویت علمی پیدا می‌کنند و به دنبال آن محورهای ارتباطی خود را در مسیر تعاملات علمی سازمان می‌دهند، نمونه گویای این تعامل را در آثار افلاطون و ارسطو، و همچنین در آثار حکمای مسلمان نظیر فارابی، بوعلی و خواجه نصیرالدین طوسی می‌توان دید.
عقل نظری مبانی متافیزیکی و هستی شناختی فراوانی را برای دانش‌هایی فراهم می‌آورد که با تلاش عقل عملی سازمان می‌یابند. مساوقت هستی و خیر و احکامی که درباره فضیلت و سعادت به وساطت عقل نظری شناخته می‌شوند، ظرفیت‌های فراوانی را برای داد و ستدهای علمی اخلاقی و سیاست پدید می‌آورند. علم سیاست با بهره‌وری از توانمندی‌هایی که عقل عملی به کمک عقل نظری برای آن به وجود می‌آورد به صورت دانش و علمی در می‌آید که از آن با عنوان تدبیر مدن یاد می‌شود و رابطه اخلاق و تدبیر مدن در فرهنگی که علم به معنای پوزیتویستی آن تقلیل نیافته است، رابطه‌ای علمی و منطقی است.

روابط منطقی
روابط منطقی علم و سیاست را نه تنها در آثار متفکرین و فیلسوفان یونان و دنیای اسلام بلکه در آثار فیلسوفان عقل‌گرای مدرن نیز می‌توان دید، این نوع از روابط در آثار دکارت، اسپینوزا، ولف به نیکی مشهود است. کانت نیز به رغم تردیدی که در عقل نظری دارد به دلیل توجه و اعتمادی که به عقل عملی دارد، اخلاق و سیاست را در زیر پوشش عقل عملی سازمان می‌دهد و حتی می‌کوشد تا بنیان‌های نظری اخلاق و سیاست را به وساطت احکام عقل عملی تأمین کند. او خلود، نفس و خدا را اراده و به تبع آن آزادی و عدالت را پس از آن که از معرض داوری عقل نظری خارج می‌کند در حاشیه عقل عملی به بحث می‌گذارد، هگل نیز فیلسوف عقل‌گرای دنیای مدرن است. او در مواردی متعدد از روابط منطقی و ضروری اخلاق و سیاست یاد کرده و دولت را عرصه خود آگاهی گوهر اخلاقی می‌خواند.

تأثیر حس‌گرایی
حس‌گرایی و آمپرسیسم حتی اگر به پوزیتویسم و اثبات‌گرایی منجر نشود. در نخستین مرتبه زمینه تفکیک بین اخلاق و علم و در مرتبه دوم جدایی بین سیاست هنجاری و علم سیاست و در مرتبه سوم فاصله بین اخلاق و علم سیاست را به دنبال می‌آورد. از تفکیک اخلاق و علم با عنوان جدایی دانش از ارزش یاد می شود و تصریح به این تفکیک را نخستین بار در آثار هیوم می‌توان دید. هیوم یک فیلسوف حس‌گرا و آمپریست است که به سبب دقت‌ها و تأملات فلسفی خود، به خام انگاری پوزیتویست‌ها در مورد دانش علمی گرفتار نشد. و سر از شکاکیت در آورد. جدایی بین علم سیاست و سیاست عملی را در آثار ماکس‌وبر می‌توان مشاهده کرد. ماکس وبر با آن که نگرش تفهمی به علوم انسانی داشت، از تعریف پوزیتویستی علم نتوانست فاصله گیرد و به همین دلیل دو (دانشمند و و سیاستمدار) به جدایی علم سیاست از سیاست هنجاری و عملی سیاست مداران فتوی می‌دهند.

تفکیک نظری
تفکیک بین اخلاق و علم سیاست که بر مبنای تعریف پوزیتویستی از علم در مقطعی از دنیای مدرن پدید می‌آید، تفکیک صرفاً نظری است و این تفکیک هرگز نتوانست به حریم اخلاق و سیاست عملی و هنجاری راه پیدا کند. تفکیک نظری، تنها رابطه منطقی و علمی اخلاق و علم سیاست را نفی کرده و ماکس وبر، بر حضور هنجارهای اخلاقی و ارزشی در حاشیه معرفت علمی و از جمله علم سیاست تصریح کرد. این هنجارها اگر چه از دیدگاه او به کانون مرکزی علم سیاست و سازه‌های درونی آن راه نمی‌یابد و لکن منظر و رویکرد عالم را به سوی موضوعات و تحقیقات مختلف تعیین می‌کند.
جدایی نظری علم سیاست و بلکه حلقه معرفتی علم و از جمله علم سیاست از حوزه هنجارهای اخلاقی و ارزشی، در چالش‌های نظری مباحثی که در قلمرو فلسفه علم شکل گرفت دوام نیاورد و رابطه اخلاق با علم سیاست، دیگر بار مورد توجه و اذعان کسانی قرار گرفت که چیستی علم مدرن را در معرض تأملات خود قرار دادند.

ارتباط واژه‌گونه
علم سیاست هنوز خود را به صورت یک دانش آزمون‌پذیر سازمان نداده بود که مرزهای خیالی اخلاق از آنچه که به عنوان حلقه معرفتی علم معرفی می‌شد، فروریخت و در نتیجه رابطه اخلاق و علم سیاست دیگربار پذیرفته شد. رابطه نوینی که بین علم سیاست و اخلاق پدید آمد، تابع چرخش اخلاقی وسیعی است که به سوی علم روی داده است، ارتباطی که به تبع این چرخش بین اخلاق و علم سیاست برقرار می‌شود از نوع ارتباط علمی و منطقی‌ای نیست که بین اخلاق به عنوان یک علم با علم سیاست در بستر عقل نظری و علمی وجود دارد، بلکه بیشتر از نوع ارتباطی است که بین اخلاق و سیاست عملی همواره وجود داشته و دارد. در این نوع از پیوند به جای آنکه سیاست به تعبیر هگل عرصه خودآگاهی اخلاق باشد، اخلاق عرصه غلبه قدرت می‌گردد. ریشه این نوع از پیوند را در عبارت فرعون می‌توان دید؛ آن‌گاه به ساحران گفت: (قد افلح الیوم من استعلی) امروز هرکه غالب آید رستگار است. در تاریخ اندیشه اسلامی ماکیاولی بستر نظری غلبه علم سیاست بر اخلاق را فراهم کرد و نیچه بنیان‌های نظری آن را سازمان بخشید و اینک برخی از نظریه‌پردازان پست‌مدرن نظیر فوکو، تبیین نظری آن را بر عهده گرفته‌اند.

منبع:رابطه اخلاق با سیاست، حمید پارسانیا، سایت بازتاب (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 146/66666)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین