چه رابطه ای در عرفان و سیاست امام خمینی ره وجود دارد؟
ارتباط بین عرفان و سیاست در سیره عملی امام راحل را بیان کنید. بحث تعامل عرفان و سیاست و یا عارف و سیاستمدار ، در حقیقت مبتنی بر این مبناست که عرفان و عارف در عین توجه به درون و خودسازی ، این امکان را دارد که با توجه به بیرون ،به امر هدایت خلق و اصلاح جامعه و مبارزه با دشمنان خارجی بپردازد . مبنائی که بر آموزه های اصیل اسلامی و سیره عملی پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین (ع) استوار است . عرفان نظری و عملی حضرت امام خمینی (ره) نیز بر این مبنا شکل گرفته و استوار می باشد ؛ مثلا اگر مراقبه طبق قول مشهور عرفا ، از احوال است، امام خمینی مشارطه (یعنی از اول با خود شرط کند که بر خلاف فرموده خداوند رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد ) را پیش شرط مراقبه ذکر کرده و در توضیح مراقبه در کتاب اربعین آورده اند چنان است که در تمام مدت شرط ، متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرموده خداست بدانکه این از شیطان و جنود اوست که می خواهند تو را از شرطی که کردی باز دارند، به آنها لعنت کن، از شر آنها به خدا پناه ببر و آن خیال باطل را از دل بیرون نما و به شیطان بگو که من امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالی نکنم ولی نعمت، من سالهای دراز است به من نعمت داده ، صحت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و مرحمتهایی کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم ، از عهده شکر یکی از آنها بر نمی آیم ، امید است ، ان شاء الله شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید. و سپس شب به محاسبه بنشینی و از نفس در مورد شرط حساب بکشی و... اما عرفان امام خمینی به همین عزلت گزینی ها و مراقبه ها خلاصه نمی شود و این جاست که عرفان به معنای گوشه گیری را به انتقاد می نشیند و می گوید : خیال کردند یک دسته زیادی که معنای عرفان ، عبارت از این است که انسان یک محلی پیدا بشود ، یک ذکر بگوید و یک سری حرکت بدهد و یک رقصی بکند و اینها. این معنای عرفان است ! مرتبه اعلای عرفان را امام علی (ع) داشته است و هیچ این چیزها نبود در کار... رسول خدایی که سالهای طولانی در سلوک بوده است ، وقتی که فرصت پیدا کرد یک حکومت سیاسی ایجاد کرد، برای اینکه عدالت ایجاد شود. تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا می شود و برای اینکه هر کسی هر چیزی دارد بیاورد. حاصل سیره عرفانی امام خمینی آن است که عرفان ایشان به انزوا گرایی و گوشه گیری و ذکر و فکر تنها خلاصه نمی شود و همین عارف ، صاحب تالیف در این رشته و اهل سیر و سلوک ، در عرصه سیاست نیز صاحب تالیفند (حداقل دو کتاب ولایت فقیه و شئون و اختیارات ولی فقیه ) و در عمل نیز نهضت اسلامی مردم ایران را در مقابل استبداد داخلی پهلوی و استعمار خارجی غرب هدایت نموده و به ساحل نجات نشاندند. حضرت امام (ره) در مورخه11/10/67 پیام مهم و تاریخی به گورباچف رییس جمهور وقت اتحاد جماهیر شوروی فرستادند که از یکسو که مخاطب نامه و بخشی از مسایل آن مربوط به قدرت و حکومت است ، بار سیاسی دارد ولی از آن سو که پس از خبر دادن از بن بست کمونیسم و نفی راه غرب ، به خدا پرستی و اسلام دعوت نموده و در بین متفکرین اسلامی که به عنوان الگوهای تفکر اسلامی معرفی شده اند، از جمله محی الدین عربی ، بنیانگذار عرفان نظری است، نامه حاوی بار عرفانی است. درباره محی الدین امام در این نامه آورده اند : دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا بخصوص محی الدین ابن عربی نام نمی برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگ مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیز هوش خود را که در اینگونه مسایل قویا دست دارند، راهی قم گردانید تا بسی از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر آگاهی از آ ن امکان ندارد. (سیری در سیره عرفانی امام خمینی ، محمد منصورنژاد ، آفتاب) برای مطالعه در این زمینه، ر.ک: 1 . اندیشه های فقهی - سیاسی امام خمینی ، کاظم قاضی زاده . 2 . اندیشه سیاسی امام (ره) ، یحیی فوزی . 3 . حدیث بیداری حمید انصاری 4. زندگی سیاسی امام خمینی حسن رجبی 5 . پا به پای آفتاب 6 . در سایه آفتاب محمد حسن رحیمیان 7. همگام با خورشید فردوس‌پور 7 .سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی جمعی از نویسندگان 8. عرفان و سیاست، حمید پارسانیا ، بوستان کتاب قم 9 . مجلات : حضور ، سوره،متین (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100110996)
عنوان سوال:

چه رابطه ای در عرفان و سیاست امام خمینی ره وجود دارد؟


پاسخ:

ارتباط بین عرفان و سیاست در سیره عملی امام راحل را بیان کنید.

بحث تعامل عرفان و سیاست و یا عارف و سیاستمدار ، در حقیقت مبتنی بر این مبناست که عرفان و عارف در عین توجه به درون و خودسازی ، این امکان را دارد که با توجه به بیرون ،به امر هدایت خلق و اصلاح جامعه و مبارزه با دشمنان خارجی بپردازد . مبنائی که بر آموزه های اصیل اسلامی و سیره عملی پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین (ع) استوار است .
عرفان نظری و عملی حضرت امام خمینی (ره) نیز بر این مبنا شکل گرفته و استوار می باشد ؛ مثلا اگر مراقبه طبق قول مشهور عرفا ، از احوال است، امام خمینی مشارطه (یعنی از اول با خود شرط کند که بر خلاف فرموده خداوند رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد ) را پیش شرط مراقبه ذکر کرده و در توضیح مراقبه در کتاب اربعین آورده اند چنان است که در تمام مدت شرط ، متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرموده خداست بدانکه این از شیطان و جنود اوست که می خواهند تو را از شرطی که کردی باز دارند، به آنها لعنت کن، از شر آنها به خدا پناه ببر و آن خیال باطل را از دل بیرون نما و به شیطان بگو که من امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالی نکنم ولی نعمت، من سالهای دراز است به من نعمت داده ، صحت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و مرحمتهایی کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم ، از عهده شکر یکی از آنها بر نمی آیم ، امید است ، ان شاء الله شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید.
و سپس شب به محاسبه بنشینی و از نفس در مورد شرط حساب بکشی و... اما عرفان امام خمینی به همین عزلت گزینی ها و مراقبه ها خلاصه نمی شود و این جاست که عرفان به معنای گوشه گیری را به انتقاد می نشیند و می گوید : خیال کردند یک دسته زیادی که معنای عرفان ، عبارت از این است که انسان یک محلی پیدا بشود ، یک ذکر بگوید و یک سری حرکت بدهد و یک رقصی بکند و اینها. این معنای عرفان است ! مرتبه اعلای عرفان را امام علی (ع) داشته است و هیچ این چیزها نبود در کار... رسول خدایی که سالهای طولانی در سلوک بوده است ، وقتی که فرصت پیدا کرد یک حکومت سیاسی ایجاد کرد، برای اینکه عدالت ایجاد شود. تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا می شود و برای اینکه هر کسی هر چیزی دارد بیاورد.
حاصل سیره عرفانی امام خمینی آن است که عرفان ایشان به انزوا گرایی و گوشه گیری و ذکر و فکر تنها خلاصه نمی شود و همین عارف ، صاحب تالیف در این رشته و اهل سیر و سلوک ، در عرصه سیاست نیز صاحب تالیفند (حداقل دو کتاب ولایت فقیه و شئون و اختیارات ولی فقیه ) و در عمل نیز نهضت اسلامی مردم ایران را در مقابل استبداد داخلی پهلوی و استعمار خارجی غرب هدایت نموده و به ساحل نجات نشاندند. حضرت امام (ره) در مورخه11/10/67 پیام مهم و تاریخی به گورباچف رییس جمهور وقت اتحاد جماهیر شوروی فرستادند که از یکسو که مخاطب نامه و بخشی از مسایل آن مربوط به قدرت و حکومت است ، بار سیاسی دارد ولی از آن سو که پس از خبر دادن از بن بست کمونیسم و نفی راه غرب ، به خدا پرستی و اسلام دعوت نموده و در بین متفکرین اسلامی که به عنوان الگوهای تفکر اسلامی معرفی شده اند، از جمله محی الدین عربی ، بنیانگذار عرفان نظری است، نامه حاوی بار عرفانی است.
درباره محی الدین امام در این نامه آورده اند : دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا بخصوص محی الدین ابن عربی نام نمی برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگ مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیز هوش خود را که در اینگونه مسایل قویا دست دارند، راهی قم گردانید تا بسی از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر آگاهی از آ ن امکان ندارد. (سیری در سیره عرفانی امام خمینی ، محمد منصورنژاد ، آفتاب) برای مطالعه در این زمینه، ر.ک: 1 . اندیشه های فقهی - سیاسی امام خمینی ، کاظم قاضی زاده . 2 . اندیشه سیاسی امام (ره) ، یحیی فوزی . 3 . حدیث بیداری حمید انصاری 4. زندگی سیاسی امام خمینی حسن رجبی 5 . پا به پای آفتاب 6 . در سایه آفتاب محمد حسن رحیمیان 7. همگام با خورشید فردوس‌پور 7 .سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی جمعی از نویسندگان 8. عرفان و سیاست، حمید پارسانیا ، بوستان کتاب قم 9 . مجلات : حضور ، سوره،متین (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100110996)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین