رابطه و فرق اخلاق و تربیت اسلامی در چیست؟
الف. معنای اخلاق «اخلاق» از نظر لغت جمع «خُلْق» به معنای خوی، طبع، سجیه و عادت است، اعم از این‌که آن سجیه و عادت نیکو باشد یا زشت و بد. دانشمندان علم اخلاق برای اخلاق معانی متعدّدی ارائه نموده‌اند؛ برای نمونه؛ مرحوم نراقی در «جامع السعادات» می‌گوید: «علم اخلاق دانش صفات (ملکات) مهلکه و منجیه و چگونگی موصوف شدن و متخلق گردیدن به صفات نجات‌بخش و رهایی از صفات هلاک‌کننده است». با توجه به تعاریف عالمان؛ اخلاق عبارت است از: روش و منش چه نیک و چه بد، و علم اخلاق؛ یعنی دانش به این روش‌ها و منش‌ها و این‌که کدامشان باید مورد عمل قرار گیرد.[1] ب. معنای تربیت واژه «تربیت» در لغت از «ربوّ» به معنای زیادی و افزونی و رشد است. راغب اصفهانی در این‌باره می‌گوید: «رَبَیتُ» از واژه «ربوّ» است و گفته‌اند اصلش از مضاعف یعنی «ربّ» است. ربّ، در اصل به معنای تربیت است، و معنای آن ایجاد چیزی یا حالتی، به تدریج و در مراحل مختلف است تا به حدّ کمال و تامّ خود برسد. با توجه به معنا و مفهوم یاد شده؛ در بحث تربیت انسان، مفهوم و واژه تربیت بر پرورش استعدادها و توانایی‌های انسان دلالت می‌کند؛ یعنی زمینه‌ای فراهم شود که استعدادهای انسان به تدریج شکوفا شود، تا به حالت نهایی و کمال خود برسد.[2] ج. رابطه و تفاوت میان اخلاق و تربیت درباره رابطه و تفاوت میان اخلاق و تربیت به چند نکته باید توجه نمود: 1. میان اخلاق و تربیت، تفاوت است. اخلاق امری مقدّس و ویژه حوزه افعال اختیاری انسان‌ها است؛ از این‌رو معنای آن خاص است. برخلاف تربیت که معنای عام دارد و شامل حیوانات نیز می‌شود.[3] شهید مطهری در بیان تفاوت تربیت و اخلاق می‌گوید: «تربیت، مفهوم پرورش و ساختن را می‌رساند و بس. از نظر تربیت فرق نمی‌کند که تربیت چگونه و برای چه هدفی باشد؛ یعنی در مفهوم تربیت، قداست .... [نهفته ‏نیست‏] که بگوییم تربیت یعنی کسی را آن طور پرورش بدهند که یک خصایص مافوق حیوانی پیدا کند. اما در مفهوم اخلاق قداستی نهاده شده است ... [به همین سبب‏] کلمه اخلاق را در مورد حیوان یا گیاه به کار نمی‌برند؛ اخلاق اختصاص به انسان دارد .... [بنابراین‏] اگر بخواهیم با اصطلاح صحبت کنیم، باید بگوییم فن اخلاق و فن تربیت یکی نیست ... فن تربیت وقتی گفته می‌شود که منظور مطلق پرورش باشد».[4] 2. اگر اخلاق را که صفات نفسانی و اعمال و رفتار عالی انسانی است، در جهت صحیح و مثبت لحاظ کنیم اخلاق در این معنا یکی از ثمرات بلکه مهم‌ترین ثمره تربیت است. بر این اساس؛ تربیت، فعلی است که اخلاق حاصل آن است، اگر چه تمامی آن نیست؛ زیرا پرورش استعدادهای فکری و ذهنی و ذوقی و غیره که همگی در دایره تربیت و از موضوعات آن هستند، به جهت این‌که به طور مستقیم با ملکات نفسانی و خصوصیات اخلاقی مرتبط نیستند جزء اخلاق محسوب نمی‌گردند؛ مثلاً پرورش حافظه و قدرت استنتاج و استعدادهای هنری و ذوقی اگرچه در محدوده تربیت قرار می‌گیرند ولی چون مستقیماً با صفات اخلاقی مرتبط نیستند جزء اخلاق محسوب نمی‌گردند.[5] 3. گفتنی است؛ تربیت که به ‏معنای «پرورش ‏دادن استعدادهای یک چیز» است، این استعدادها ممکن است، فیزیکی و مادی، علمی و عقلانی و یا استعدادهای اخلاقی باشند؛ از این‌رو عنوان دیگری با نام «تربیت اخلاقی» وجود دارد؛ مراد از تربیت اخلاقی، چگونگی به‌کارگیری و پرورش استعدادها و قوای درونی، برای توسعه و تثبیت صفات و رفتارهای پسندیده اخلاقی و نیل به فضائل عالی اخلاقی و دوری از رذیلت‌ها و نابود کردن آنها است. بنابراین، در تربیت اخلاقی، رویکرد اصلی متوجه پرورش استعدادهای اخلاقی و رسیدن به کمالات اخلاقی است؛ در حالی‌که در تربیت علمی، هدفْ شکوفایی استعدادهای علمی و کسب مراتب بالای علمی است و از همین روی نگرش به انسان عمدتاً ابزاری و آلی است. تربیت اخلاقی نیز بخش مهمی از علم اخلاق را تشکیل می‌دهد و چون مباحث آن عمدتاً ناظر به راهکارهای عملی و ارائه توصیه‌هایی در باب عمل است، گاهی از این بخش تحت عنوان «اخلاق عملی» یاد می‌شود. در مقابلِ آن بخش از مباحث اخلاقی که به توصیف خوبی‌ها و بدی‌های اخلاقی می‌پردازد و به آن گاهی «اخلاق نظری» گفته می‌شود.[6]   [1] . «تفاوت اخلاق و علم اخلاق»، سؤال 12617. [2] . «تربیت دینی و انواع آن»، سؤال 69444. [3] . جمعی از نویسندگان، فلسفه اخلاق، ص 17، قم، دفتر نشر معارف. [4] . مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 59، تهران، صدرا، 1367ش. [5] . دهقان، اکبر، راه رشد، ص 42، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، 1379ش. [6] . دیلمی، احمد، اخلاق اسلامی، ص 17 – 18، قم، دفتر نشر معارف، چاپ دوم، 1380ش.
عنوان سوال:

رابطه و فرق اخلاق و تربیت اسلامی در چیست؟


پاسخ:

الف. معنای اخلاق
«اخلاق» از نظر لغت جمع «خُلْق» به معنای خوی، طبع، سجیه و عادت است، اعم از این‌که آن سجیه و عادت نیکو باشد یا زشت و بد.
دانشمندان علم اخلاق برای اخلاق معانی متعدّدی ارائه نموده‌اند؛ برای نمونه؛ مرحوم نراقی در «جامع السعادات» می‌گوید: «علم اخلاق دانش صفات (ملکات) مهلکه و منجیه و چگونگی موصوف شدن و متخلق گردیدن به صفات نجات‌بخش و رهایی از صفات هلاک‌کننده است».
با توجه به تعاریف عالمان؛ اخلاق عبارت است از: روش و منش چه نیک و چه بد، و علم اخلاق؛ یعنی دانش به این روش‌ها و منش‌ها و این‌که کدامشان باید مورد عمل قرار گیرد.[1]
ب. معنای تربیت
واژه «تربیت» در لغت از «ربوّ» به معنای زیادی و افزونی و رشد است. راغب اصفهانی در این‌باره می‌گوید: «رَبَیتُ» از واژه «ربوّ» است و گفته‌اند اصلش از مضاعف یعنی «ربّ» است. ربّ، در اصل به معنای تربیت است، و معنای آن ایجاد چیزی یا حالتی، به تدریج و در مراحل مختلف است تا به حدّ کمال و تامّ خود برسد.
با توجه به معنا و مفهوم یاد شده؛ در بحث تربیت انسان، مفهوم و واژه تربیت بر پرورش استعدادها و توانایی‌های انسان دلالت می‌کند؛ یعنی زمینه‌ای فراهم شود که استعدادهای انسان به تدریج شکوفا شود، تا به حالت نهایی و کمال خود برسد.[2]
ج. رابطه و تفاوت میان اخلاق و تربیت
درباره رابطه و تفاوت میان اخلاق و تربیت به چند نکته باید توجه نمود:
1. میان اخلاق و تربیت، تفاوت است. اخلاق امری مقدّس و ویژه حوزه افعال اختیاری انسان‌ها است؛ از این‌رو معنای آن خاص است. برخلاف تربیت که معنای عام دارد و شامل حیوانات نیز می‌شود.[3] شهید مطهری در بیان تفاوت تربیت و اخلاق می‌گوید: «تربیت، مفهوم پرورش و ساختن را می‌رساند و بس. از نظر تربیت فرق نمی‌کند که تربیت چگونه و برای چه هدفی باشد؛ یعنی در مفهوم تربیت، قداست .... [نهفته ‏نیست‏] که بگوییم تربیت یعنی کسی را آن طور پرورش بدهند که یک خصایص مافوق حیوانی پیدا کند. اما در مفهوم اخلاق قداستی نهاده شده است ... [به همین سبب‏] کلمه اخلاق را در مورد حیوان یا گیاه به کار نمی‌برند؛ اخلاق اختصاص به انسان دارد .... [بنابراین‏] اگر بخواهیم با اصطلاح صحبت کنیم، باید بگوییم فن اخلاق و فن تربیت یکی نیست ... فن تربیت وقتی گفته می‌شود که منظور مطلق پرورش باشد».[4]
2. اگر اخلاق را که صفات نفسانی و اعمال و رفتار عالی انسانی است، در جهت صحیح و مثبت لحاظ کنیم اخلاق در این معنا یکی از ثمرات بلکه مهم‌ترین ثمره تربیت است. بر این اساس؛ تربیت، فعلی است که اخلاق حاصل آن است، اگر چه تمامی آن نیست؛ زیرا پرورش استعدادهای فکری و ذهنی و ذوقی و غیره که همگی در دایره تربیت و از موضوعات آن هستند، به جهت این‌که به طور مستقیم با ملکات نفسانی و خصوصیات اخلاقی مرتبط نیستند جزء اخلاق محسوب نمی‌گردند؛ مثلاً پرورش حافظه و قدرت استنتاج و استعدادهای هنری و ذوقی اگرچه در محدوده تربیت قرار می‌گیرند ولی چون مستقیماً با صفات اخلاقی مرتبط نیستند جزء اخلاق محسوب نمی‌گردند.[5]
3. گفتنی است؛ تربیت که به ‏معنای «پرورش ‏دادن استعدادهای یک چیز» است، این استعدادها ممکن است، فیزیکی و مادی، علمی و عقلانی و یا استعدادهای اخلاقی باشند؛ از این‌رو عنوان دیگری با نام «تربیت اخلاقی» وجود دارد؛ مراد از تربیت اخلاقی، چگونگی به‌کارگیری و پرورش استعدادها و قوای درونی، برای توسعه و تثبیت صفات و رفتارهای پسندیده اخلاقی و نیل به فضائل عالی اخلاقی و دوری از رذیلت‌ها و نابود کردن آنها است. بنابراین، در تربیت اخلاقی، رویکرد اصلی متوجه پرورش استعدادهای اخلاقی و رسیدن به کمالات اخلاقی است؛ در حالی‌که در تربیت علمی، هدفْ شکوفایی استعدادهای علمی و کسب مراتب بالای علمی است و از همین روی نگرش به انسان عمدتاً ابزاری و آلی است.
تربیت اخلاقی نیز بخش مهمی از علم اخلاق را تشکیل می‌دهد و چون مباحث آن عمدتاً ناظر به راهکارهای عملی و ارائه توصیه‌هایی در باب عمل است، گاهی از این بخش تحت عنوان «اخلاق عملی» یاد می‌شود. در مقابلِ آن بخش از مباحث اخلاقی که به توصیف خوبی‌ها و بدی‌های اخلاقی می‌پردازد و به آن گاهی «اخلاق نظری» گفته می‌شود.[6]   [1] . «تفاوت اخلاق و علم اخلاق»، سؤال 12617. [2] . «تربیت دینی و انواع آن»، سؤال 69444. [3] . جمعی از نویسندگان، فلسفه اخلاق، ص 17، قم، دفتر نشر معارف. [4] . مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 59، تهران، صدرا، 1367ش. [5] . دهقان، اکبر، راه رشد، ص 42، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، 1379ش. [6] . دیلمی، احمد، اخلاق اسلامی، ص 17 – 18، قم، دفتر نشر معارف، چاپ دوم، 1380ش.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین