آیا نسبت هذیان به پیامبر(ص) توسط خلیفه دوم در منابع اهل سنت هم آمده است؟ از ماجراهای تلخ صدر اسلام ، ماجرایی است که در پنج شنبه آخر عمر رسول خدا صلی الله علیه وآله اتفاق افتاد . در آن روز که پیامبر در بستر بیماری بود و پس از آن به شهادت رسید ، به حاضران فرمود : برای من قلم و دواتی حاضر کنید ، تا نامه ای بنویسیم که پس از آن هرگز گمراه نشوید . عمربن خطاب و همراهان و همفکرانش ، با عبارت تند نسبت به رسول خدا صلی الله علیه وآله ، قلب آن حضرت را به درد آوردند به طوری که حضرت دستور داد که آنان از منزل حضرت خارج شوند. بخاری داستان را این گونه تعریف می*کند : عَنِ ابْنِ عَبَّاس رضی الله عنهما أَنَّهُ قَالَ یَوْمُ الْخَمِیسِ، وَمَا یَوْمُ الْخَمِیسِ ثُمَّ بَکَی حَتَّی خَضَبَ دَمْعُهُ الْحَصْبَاءَ فَقَالَ اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم وَجَعُهُ یَوْمَ الْخَمِیسِ فَقَالَ " ائْتُونِی بِکِتَاب أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا ". فَتَنَازَعُوا وَلاَ یَنْبَغِی عِنْدَ نَبِیّ تَنَازُعٌ فَقَالُوا هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم . ابن عباس می گفت: روز پنجشنبه وچه روزی بود آن روز وگریه کرد که اشک چشمش سنگریزه هارا خیس کرد، سپس گفت: روز پنجشنبه درد بر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شدید شد ، فرمود : کاغذی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید ، حاضران اختلاف کردند در حالیکه چنین عملی در حضور پیامبر خدا شایسته وسزاوار نبود، گفتند : او بیمار است و هزیان می گوید . البخاری الجعفی ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256ه) ، صحیح البخاری ، ج 3 ، ص 1111 ، ح2888 ، کتاب الجهاد والسیر ، بَاب جَوَائِزِ الْوَفْدِ هل یُسْتَشْفَعُ إلی أَهْلِ الذِّمَّهِ وَمُعَامَلَتِهِمْ ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا ، ناشر : دار ابن کثیر ، الیمامه - بیروت ، الطبعه : الثالثه ، 1407 - 1987 ابن اثیر در النهایه مینویسد : أهْجَر فی منطقه یُهجِر إهجارا : إذا أفحش ، وکذلک إذا أکثر الکلام فیما لا ینبغی... والقائل کان عمر . أهَجَرَ ، یعنی سخنان ناشایست گفت ، و همچنین وقتی که بیش از اندازه در آن چه شایسته و سزاوار نیست سخن بگوید . گوینده این سخن عمر بن خطاب بوده است . الجزری ، أبو السعادات المبارک بن محمد (متوفای606ه ، النهایه فی غریب الحدیث والأثر ، ج 5 ، ص 244 ، تحقیق طاهر أحمد الزاوی - محمود محمد الطناحی ، ناشر : المکتبه العلمیه - بیروت - 1399ه - 1979م . الأفریقی المصری ، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای711ه) ، لسان العرب ، ج 5 ، ص 254 ، ناشر : دار صادر - بیروت ، الطبعه : الأولی . عینی در شرح صحیح بخاری در این باره میگوید : هذه العبارات کلها فیها ترک الأدب والذکر بما لا یلیق بحق النبی صلی الله علیه وسلم ، ولقد أفحش من أتی بهذه العباره . العینی ، بدر الدین محمود بن أحمد (متوفای855ه) ، عمده القاری شرح صحیح البخاری ، ج 14، ص 298 ، غزالی در کتاب سر العالمین مینویسد : ولما مات رسول الله صلی الله علیه وسلم قال قبل وفاته ائتوا بدواه وبیضاء لأزیل لکم إشکال الأمر واذکر لکم من المستحق لها بعدی. قال عمر رضی الله عنه دعوا الرجل فإنه لیهجر . رسول خدا (ص) قبل از وفاتش فرمود : کاغذ و دواتی بیاورید تا نزاع و اختلاف در خلافت را از بین ببرم و کسی را که سزاوار خلافت بعد از من است معرفی کنیم . عمر گفت : این مرد را رها کنید که هذیان میگوید . الغزالی ، أبو حامد محمد بن محمد (متوفای505ه) ، سر العالمین وکشف ما فی الدارین ، ج 1 ، ص 18 ، تحقیق : محمد حسن محمد حسن إسماعیل وأحمد فرید المزیدی ، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت / لبنان ، الطبعه : الأولی ، 1424ه 2003م البته این واقعه در دیگر کتب اهل سنت نقل شده که به ذکر آدرس برخی از آنها اشاره می شود: صحیح مسلم ج 5 ص 75 حدیث 4124 معجم اوسط طبرانی ج 5 ص 288 معجم الزوائد الهیثمی ج 9 ص 34 کنزل العمال متقی اهندی ج5 ص 644 طبقات ابن سعد ج 2 ص 243 مسند احمد ج 3 ص 243 مسند احمد ص 293 کامل ابن اثیر ج 2 ص 320 فتح الباری ابن حجر عسقلانی ج 8 ص 101 دار المعرفه للطابعه و النشر بیروت - لبنان
آیا نسبت هذیان به پیامبر(ص) توسط خلیفه دوم در منابع اهل سنت هم آمده است؟
از ماجراهای تلخ صدر اسلام ، ماجرایی است که در پنج شنبه آخر عمر رسول خدا صلی الله علیه وآله اتفاق افتاد . در آن روز که پیامبر در بستر بیماری بود و پس از آن به شهادت رسید ، به حاضران فرمود :
برای من قلم و دواتی حاضر کنید ، تا نامه ای بنویسیم که پس از آن هرگز گمراه نشوید .
عمربن خطاب و همراهان و همفکرانش ، با عبارت تند نسبت به رسول خدا صلی الله علیه وآله ، قلب آن حضرت را به درد آوردند به طوری که حضرت دستور داد که آنان از منزل حضرت خارج شوند.
بخاری داستان را این گونه تعریف می*کند :
عَنِ ابْنِ عَبَّاس رضی الله عنهما أَنَّهُ قَالَ یَوْمُ الْخَمِیسِ، وَمَا یَوْمُ الْخَمِیسِ ثُمَّ بَکَی حَتَّی خَضَبَ دَمْعُهُ الْحَصْبَاءَ فَقَالَ اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم وَجَعُهُ یَوْمَ الْخَمِیسِ فَقَالَ " ائْتُونِی بِکِتَاب أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا ". فَتَنَازَعُوا وَلاَ یَنْبَغِی عِنْدَ نَبِیّ تَنَازُعٌ فَقَالُوا هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم .
ابن عباس می گفت: روز پنجشنبه وچه روزی بود آن روز وگریه کرد که اشک چشمش سنگریزه هارا خیس کرد، سپس گفت: روز پنجشنبه درد بر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شدید شد ، فرمود : کاغذی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید ، حاضران اختلاف کردند در حالیکه چنین عملی در حضور پیامبر خدا شایسته وسزاوار نبود، گفتند : او بیمار است و هزیان می گوید .
البخاری الجعفی ، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256ه) ، صحیح البخاری ، ج 3 ، ص 1111 ، ح2888 ، کتاب الجهاد والسیر ، بَاب جَوَائِزِ الْوَفْدِ هل یُسْتَشْفَعُ إلی أَهْلِ الذِّمَّهِ وَمُعَامَلَتِهِمْ ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا ، ناشر : دار ابن کثیر ، الیمامه - بیروت ، الطبعه : الثالثه ، 1407 - 1987
ابن اثیر در النهایه مینویسد :
أهْجَر فی منطقه یُهجِر إهجارا : إذا أفحش ، وکذلک إذا أکثر الکلام فیما لا ینبغی... والقائل کان عمر .
أهَجَرَ ، یعنی سخنان ناشایست گفت ، و همچنین وقتی که بیش از اندازه در آن چه شایسته و سزاوار نیست سخن بگوید . گوینده این سخن عمر بن خطاب بوده است .
الجزری ، أبو السعادات المبارک بن محمد (متوفای606ه ، النهایه فی غریب الحدیث والأثر ، ج 5 ، ص 244 ، تحقیق طاهر أحمد الزاوی - محمود محمد الطناحی ، ناشر : المکتبه العلمیه - بیروت - 1399ه - 1979م .
الأفریقی المصری ، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای711ه) ، لسان العرب ، ج 5 ، ص 254 ، ناشر : دار صادر - بیروت ، الطبعه : الأولی .
عینی در شرح صحیح بخاری در این باره میگوید :
هذه العبارات کلها فیها ترک الأدب والذکر بما لا یلیق بحق النبی صلی الله علیه وسلم ، ولقد أفحش من أتی بهذه العباره .
العینی ، بدر الدین محمود بن أحمد (متوفای855ه) ، عمده القاری شرح صحیح البخاری ، ج 14، ص 298 ،
غزالی در کتاب سر العالمین مینویسد :
ولما مات رسول الله صلی الله علیه وسلم قال قبل وفاته ائتوا بدواه وبیضاء لأزیل لکم إشکال الأمر واذکر لکم من المستحق لها بعدی. قال عمر رضی الله عنه دعوا الرجل فإنه لیهجر .
رسول خدا (ص) قبل از وفاتش فرمود : کاغذ و دواتی بیاورید تا نزاع و اختلاف در خلافت را از بین ببرم و کسی را که سزاوار خلافت بعد از من است معرفی کنیم . عمر گفت : این مرد را رها کنید که هذیان میگوید .
الغزالی ، أبو حامد محمد بن محمد (متوفای505ه) ، سر العالمین وکشف ما فی الدارین ، ج 1 ، ص 18 ، تحقیق : محمد حسن محمد حسن إسماعیل وأحمد فرید المزیدی ، ناشر : دار الکتب العلمیه - بیروت / لبنان ، الطبعه : الأولی ، 1424ه 2003م
البته این واقعه در دیگر کتب اهل سنت نقل شده که به ذکر آدرس برخی از آنها اشاره می شود:
صحیح مسلم ج 5 ص 75 حدیث 4124
معجم اوسط طبرانی ج 5 ص 288
معجم الزوائد الهیثمی ج 9 ص 34
کنزل العمال متقی اهندی ج5 ص 644
طبقات ابن سعد ج 2 ص 243
مسند احمد ج 3 ص 243
مسند احمد ص 293
کامل ابن اثیر ج 2 ص 320
فتح الباری ابن حجر عسقلانی ج 8 ص 101 دار المعرفه للطابعه و النشر بیروت - لبنان
- [سایر] نحوه اسلام آوردن عمر را با استناد به منابع اهل سنت ذکر کنید؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت به لگد زدن خلیفه دوم به پهلوی حضرت زهرا(س) اشاره شده است؟
- [سایر] اهل سنت در مورد ابوبکر و عمر چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] اهل سنت معتقدند که پیامبر اکرم(ص) لقب فاروق را به عمر داده است آیا این مطلب صحیح است؟
- [سایر] کتب اهل سنت چه کراماتی برای عمر نقل کرده است؟
- [سایر] اهل سنت می گویند ضارب فاطمه (سلام الله علیها) عمر ابن هشام می باشد نه عمر بن خطاب آیا صحیح است ؟
- [سایر] خالد بن ولیدی که با عمر مخالف بود سنی مذهب بود یا شیعه؟
- [سایر] سنتهای غلط و اشتباهی که عمر وارد اسلام کرد و اهل سنت به اشتباه آن را سنت پیامبر می دانند چه بود؟
- [سایر] اهل سنت برای عمر و عثمان چه کراماتی بیان می کنند؟
- [سایر] آیا روایت 12 خلیفه بعد از پیامبر (ص) در منابع اهل سنت نیز هست؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [امام خمینی] ظاهراً تمام اقسام بیمه صحیح باشد، با به کار بردن شرایطی که ذکر شد، چه بیمه عمر باشد، یا بیمه کالاهای تجارتی، یا عمارات یا کشتیها و هواپیماها، و یا بیمه کارمندان دولت یا مؤسسات یا بیمه اهل یک قریه یا شهر، و بیمه عقد مستقلی است و میتوان به عنوان بعض عقود دیگر از قبیل صلح آن را اجرا کرد.
- [آیت الله اردبیلی] ظاهرا با رعایت شرایطی که ذکر شد، تمام اقسام بیمه صحیح میباشد، چه بیمه عمر باشد یا بیمه کالاهای تجارتی یا عمارتها یا کشتیها و هواپیماها و یا بیمه کارمندان دولت یا مؤسّسات یا بیمه اهل یک قریه یا شهر و بیمه عقد مستقلّی است و میتوان به عنوان بعضی از عقود دیگر از قبیل صلح، آن را اجرا کرد.
- [آیت الله نوری همدانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد ، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است .
- [آیت الله سبحانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق می افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند ادا است.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند و پیش از آن که نُه سال دختر تمام شود، با او نزدیکی و دخول کند، احتیاط واجب آن است که تا آخر عمر از دخول به او خود داری نماید.
- [آیت الله بهجت] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداست.
- [آیت الله مظاهری] موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتّفاق میافتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداست.