سبک گفتاری امام خمینی (ره)چگونه بوده است؟ اگر بخواهیم به مهمترین ویژگی های بارز سبک گفتاری حضرت امام اشاره داشته باشیم،می توان این موارد را برشمرد.-بیان ساده و دلنشین،خالصانه و تأثیرگذار حضرت امام بیانی ساده و دلنشین داشتند و دیدگاهها و نظرات خود را با بیانی ساده مطرح می کردند که برای توده مردم قابل فهم بود و این هنری بزرگ است که مسایل پیچیده اعتقادی و کلامی،فلسفی،سیاسی و اجتماعی را با شیوه ای ساده بیان می کردند.در میان سخنان حضرت امام موارد بسیاری به چشم می خورد که حتی ساختار ادبیات فارسی در آن رعایت نشده است ، اما از آنجا که از عمق وجود و صفای باطن ایشان تراوش می کرد ، همه افراد را مجذوب خود می ساخت و تأثیرات بسیار زیادی بر مردم داشت . گاه می شد که ایشان برای مردم در دیدارهای مختلف صحبت می کردند ، اما آنچنان این سخنان تأثیر گذار بود که حاضران در جلسه را به گریه می انداخت . -صداقت در گفتار یکی ازمشخصه های بارز و نقطۀ اصلی تمایز امام از دیگر رهبران مذهبی و سیاسی جهان معاصر صداقت و صراحت ایشان است. امام از بدو شکل گیری نهضت اسلامی همواره با مردم صادقانه حرف زدند، هرگز نمونهای از دوگانگی بین امام و امت نمیتوان یافت. اینگونه نبود که امام(ره) با مردم یک گونه و با مسئولان به گونهای دیگر حرف بزنند، صداقت امام محصول تعالی اخلاقی، خودسازی و یگانگی گفتار و عمل ایشان بود. امام برای آرا و نظرات مردم و فرزندان انقلاب ارزش و احترام والایی قایل بودند و همواره مسئولیت تصمیم گیریهای دوران سخت انقلاب و جنگ را شخصاً میپذیرفتند. در ابتدای پیروزی انقلاب، دوستان امام آقای مهندس بازرگان را برای نخستوزیری موقت پیشنهاد و انتخاب کردند، امام مخالف بودند، اما به واسطۀ احترام به نظر دوستان قبول فرمودند، بعداً که چهرۀ دولت موقت روشن شد به مردم گفتند که من اشتباه کردم و نمیبایست این پیشنهاد را قبول میکردم. در مورد پذیرش قطعنامه 598 فرمودند که من مسئولیتهای دوران جنگ را میپذیرم، تا دیروز معتقد به جنگ بودم و امروز صلاح کشور و نظام و انقلاب را در پذیرش صلح میدانم و در صلح هم جدی هستیم. در سایر نظامها معمولاً رهبران برای رفع مسئولیت از خود مسئولان را قربانی اشتباهات میکنند، اما امام از عوامفریبی بیزار بودند. امام در قضیۀ بنیصدر هم اعلام فرمودند که من اشتباه کردم، ولی برای احترام به رأی مردم حکم ریاست جمهوری او را تنفیذ کردم. در تصمیمگیریهای سیاسی رایج در دنیا مسئولان و رهبران در خفا و آشکار دوگانه رفتار میکنند. اما امام این گونه نبودند. به اعتراف دوست و دشمن امام همواره با مردم به صداقت و صراحت حرف میزدند.)(دلیل آفتاب، خاطرات یادگار حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی ، تهران :موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 153 و 154) -صراحت لهجه و صلابت و شجاعت در گفتار یکی از ویژگی های کلام حضرت امام صراحت لهجه و صلابت در گفتار بود . ایشان چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن دیدگاهها و نظرات خود را بدون مسامحه و با صراحت و صلابت کامل عنوان می کردند . شجاعت در گفتار و رفتار حضرت امام کاملاً مشهود بود . در زمانی که کسی جرأت بردن نام رضا خان و پسرش را نداشت ، حضرت امام با شجاعت تمام ، اقدامات آنان را زیر سؤال برده و آنان را با القابی می خواند که برای برخی حتی فکر به آن دلهره آور بود .به عنوان نمونه آقای خزعلی (ره) می گوید: ( در دوران نوجوانی که تازه با علوم قدیم آشنا شده بودم ،اوایل دوران محمدرضا پسر رضا خان بود که در مشهد مطالبی از جانب کسروی وهوادارانش در میان مردم پخش شده بود .این مطالب ،حملات ناجوانمردانه ای به دین ومسایل دینی بود که سخت مردم را آزرده بود .در آنجا برای اولین بار کتاب پربار وبسیار ارزشمند ومثبتی به نام کشف اسرار نوشته حضرت امام ،به دستم رسید .سطر سطر آن کتاب ،برشعف من ودوستانی که با هم آن کتاب را می خواندیم ،می افزود .چرا که دیدیم مردی با صراحت لهجه ووضوح قلم وجرأت کامل ،حملاتش را بر ضد دشمنان دین شروع کرده است وبی پرده وصاف سخن می گوید . از چیزهایی که الان در ذهن دارم ،این است که ایشان در آن دوران قدرت دودمان پهلوی ،در آن کتاب نوشته بودند : (رضاخان سواد کوهی که نمی فهمد سیاست با سین است یا با صاد ...)؛این جمله مرا تکان داد که چطور ایشان یکباره با آن صراحت ،حمله را به آن نقطه رسانده بودند که دیگر چیزی برای آن ها باقی نمی گذاشت . گر چه این تعبیر را در نوجوانی نمی دانستم بیان کنم ،ولی همان جا از ذهن من گذشت که ایشان یکی از ذخایر شیعه ویکی از نعمت ها ولطف های پنهان الهی است که خدا برای پیشبرد جامعه قرار داده است )(پا به پای آفتاب،گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی (ره)، تهران: پنجره ، 1377، ج3، ص38) حضرت امام قدس سره در روز عاشورا (13خرداد 1342 ش) در آن هنگام که شاه در اوج قدرت بود, سخن رانی بسیار کوبنده ای در مدرسه فیضیه بر ضد شاه نمود, فرازهایی از این خطبه خطاب به شاه چنین بود ( ... بدبخت! بیچاره! چهل و پنج سال از عمرت میره یک کمی تأمل کن . یک کمی تدبر کن . من نمی خواهم یک روزی اگر اربابها بخواهند تو را ببرند ، مردم جشن و چراغانی کنند...) (پا به پای آفتاب، ج3 ، ص 146) ایشان در پاسخ خبرنگار هفته نامه تایم که سؤال کرد: شما زندگی خیلی منزوی داشتید، شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بین المللی را مطالعه نکردهاید. تحصیل شما مربوط به علوم الهی است، شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگی اجتماعی درگیر نبودهاید. آیا این در ذهن شما این شک را به وجود نمیآورد که ممکن است عواملی در این معادله باشد که شما نمیتوانید درک کنید؟ فرمودند: ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسیای که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده میشده است را شکستهایم. ما خود چارچوب جدیدی ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. از هر عادلی دفاع میکنیم و بر هر ظالمی میتازیم، حال شما اسمش را هرچه میخواهید بگذارید. ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت. امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمانها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایه نفوذ سرمایه داران و قدرتمندان که هر موقعی که خواستند هرکسی را محکوم کنند، بلافاصله محکوم نمایند.آری با ضوابط شما من هیچ نمیدانم و بهتر است که ندانم.(صحیفه امام ، ج11، ص 160) مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: ( دشمن چند جور حمله می کند: یک جور حملههای سخت است؛ جنگ سخت؛ این را دشمن تجربه کرد و شکست خورد؛ جنگ هشتسالهای که علیه ما به راه افتاد، ازاینقبیل بود؛ جنگ بینالمللی بود؛ یکی به صدّام ابزار شیمیایی داد، یکی هواپیمای میگ داد، یکی هواپیمای میراژ داد، یکی امکانات ضدّ هوایی داد، یکی نقشههای جنگی داد؛ حتّی نقشههای جنگی و ساخت سنگرها هم با کمک دیگران بود. اینها همه کمکش کردند که بلکه این جنگ را او ببرد؛ و نتوانست. حمله سخت یک نمونهاش جنگ هشتساله است. یک نمونه، شورشهای قومی است که در کشور -در همه مرزهای کشور- راه انداختند که یادتان هست که همهجا جنگ راه انداختند و شورش راه انداختند؛ [دشمن] نتوانست فائق بیاید؛ اینها جنگ سخت بود. کارهای تروریستی را، جریانهای تروریستی را یا فعّال کردند یا به وجود آوردند؛ آمریکا به سکّوی نفتی حمله کرد؛ آمریکا هواپیمای مسافری را ساقط کرد؛ هرچه توانستند کردند؛ اینها جنگ سخت است. در همه اینها شکست خوردند؛ در مقابل ملّت ایران و در مقابل امام بزرگوار شکست خوردند و بیشتر مرعوب شدند. امام بزرگوار با آن قدرتی که خدای متعال به او داده بود، بهخاطر توکّل و تقوایی که داشت، بهخاطر بصیرتی که داشت، به خاطر دلدادگی به هدف که در آن بزرگوار بارز و آشکار بود، خدای متعال در او هیبت قرار داد، بهطوریکه دیگران میترسیدند، دشمنان از امام بهمعنای واقعی کلمه مرعوب بودند؛ کَاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَةٌ * فَرَّت مِن قَسوَرَةٍ؛(سوره مدثر ، آیه 50-51) مثل فریاد شیری که میترسانَد حیوانها را، فریاد امام و نوای امام اینها را میترساند، مرعوب میشدند. خب، اینها در این مرحله شکست خوردند.) (بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری ، 95/3/6) همچنین فرمودند: ( اتّکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد، چون اتّکاء به خدا داشت، نه اینکه نمیدانست قدرتها بدشان میآید، نه اینکه نمیدانست آنها عصبانی میشوند، میدانست امّا به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت. در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامهها - امام شاید به دو نامه از نامههای سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر، - که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همانوقت در صداوسیمای جمهوریاسلامی پخش شد. البتّه امام مؤدّبانه حرف میزد امّا مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامهها بیان کرد و این توکّل خود را امام مثل خونی در شریان ملّت جاری کرد؛ ملّت هم اهل توکّل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد شد، و در این راه وارد شد. اینکه امام به مستکبرین هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد که به وعدههای آنها اعتنائی نکند. رئیسجمهور آمریکا - ریگان، که رئیسجمهور مقتدری هم بود - به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام به او اعتنائی نکرد، پاسخی به او نداد و اعتنائی نکرد و وعدهای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت. در یک مورد دیگر، یک وعدهای در مورد پایان جنگ تحمیلی، یکی از دولتهای وابستهی به آمریکا داده بود، بحث صدها میلیارد یا هزار میلیارد در میان بود، امام اعتنائی به آن نکردند، اعتماد نکردند. ما حالا در قضایای گوناگون جاری خودمان داریم همین معنا را لمس میکنیم، میبینیم که چطور نمیشود به وعدهی مستکبرین اعتماد کرد، به حرفهایی که در جلسهی خصوصی میزنند نمیشود اعتماد کرد، این را داریم لمس میکنیم. امام آن را جزوِ خطوط اصلیِ کار خود قرار داد، اعتماد به خدا، بیاعتمادی به مستکبران. این البتّه به معنای قطع رابطهی با دنیا نبود، [چون] سران کشورها به مناسبتهای مختلف برای امام پیام تبریک میفرستادند، امام هم به پیام تبریک آنها جواب میداد. ارتباط اینجوری، در حدّ معمول، مؤدّبانه و محترمانه وجود داشت امّا هیچگونه اعتمادی به مستکبرین و قلدران و تبعه و دنبالهروان آنها وجود نداشت.) (بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی 94/3/14) -توجه به یاد خدا گفتار و رفتار امام با یاد خدا همراه بود و توجه به یاد خدا درگفتار امام مشهود بود . تا جایی که از کوچک ترین فرصت ها برای یاد خدا استفاده می کردند حضرت امام حتی در ریزترین و جزیی ترین شئون زندگی، نه فقط ملتزم به انجام واجبات و اجتناب از محرمات بودند که در سنن و آداب مستحبه نیز همین التزام را داشتند. و بالاترین که در دوران امر، بین مباحات و مستحبات، مقید به انتخاب اصلح و احسن بودند و به مستحبات عمل می کردند، در مجموع می توان گفت زندگی ایشان تجسمی از فرهنگ کامل اسلامی بود از باب مثال طی دهها و صدها بار که اتفاق افتاد برای تشرف خدمت ایشان لازم بود برای ورود با دق الباب به در یا غیر آن اذن گرفته شود، حضرت امام به جای آن که از کلمه (بفرمائید) استفاده کنند، می فرمودند: (بسم الله) و با آن که (بفرمائید) کلمه مطبوع و متعارفی است به جای آن از کلمه (بسم الله) استفاده می کردند که ضمن ذکر نام خدا با استعمارهای لطیف اجازه ورود و آغاز دیدار را با نام خدا قرین می کردند. همین راه و روش الهی امام بود که جامعه را به سوی شعائر و ارزشهای اسلامی سوق داد و حتی در ساده ترین امور، فرهنگ اسلام را گسترش داد. تا آنجا که پیروان و رهروان راهش به جای کف زدن در مقام تشویق و تایید، تکبیر و صلوات را برگزیدند و به جای کلمه بیگانه ( مرسی) در مقام سپاسگزاری، مقید به گفتن (الحمد الله) شدند و... و ذکر خدا و حمد خدا و صلوات بر محمد و خاندانش جای حرکاتی که - حداکثر - مباح بود و کلمات و لغاتی که نمودار فرهنگ بیگانگان بود، گرفت. )(محمد حسن رحیمیان ، در سایه آفتاب ، یادها و یاد داشتهای از زندگی امام خمینی)
سبک گفتاری امام خمینی (ره)چگونه بوده است؟
اگر بخواهیم به مهمترین ویژگی های بارز سبک گفتاری حضرت امام اشاره داشته باشیم،می توان این موارد را برشمرد.-بیان ساده و دلنشین،خالصانه و تأثیرگذار حضرت امام بیانی ساده و دلنشین داشتند و دیدگاهها و نظرات خود را با بیانی ساده مطرح می کردند که برای توده مردم قابل فهم بود و این هنری بزرگ است که مسایل پیچیده اعتقادی و کلامی،فلسفی،سیاسی و اجتماعی را با شیوه ای ساده بیان می کردند.در میان سخنان حضرت امام موارد بسیاری به چشم می خورد که حتی ساختار ادبیات فارسی در آن رعایت نشده است ، اما از آنجا که از عمق وجود و صفای باطن ایشان تراوش می کرد ، همه افراد را مجذوب خود می ساخت و تأثیرات بسیار زیادی بر مردم داشت . گاه می شد که ایشان برای مردم در دیدارهای مختلف صحبت می کردند ، اما آنچنان این سخنان تأثیر گذار بود که حاضران در جلسه را به گریه می انداخت . -صداقت در گفتار یکی ازمشخصه های بارز و نقطۀ اصلی تمایز امام از دیگر رهبران مذهبی و سیاسی جهان معاصر صداقت و صراحت ایشان است. امام از بدو شکل گیری نهضت اسلامی همواره با مردم صادقانه حرف زدند، هرگز نمونهای از دوگانگی بین امام و امت نمیتوان یافت. اینگونه نبود که امام(ره) با مردم یک گونه و با مسئولان به گونهای دیگر حرف بزنند، صداقت امام محصول تعالی اخلاقی، خودسازی و یگانگی گفتار و عمل ایشان بود. امام برای آرا و نظرات مردم و فرزندان انقلاب ارزش و احترام والایی قایل بودند و همواره مسئولیت تصمیم گیریهای دوران سخت انقلاب و جنگ را شخصاً میپذیرفتند. در ابتدای پیروزی انقلاب، دوستان امام آقای مهندس بازرگان را برای نخستوزیری موقت پیشنهاد و انتخاب کردند، امام مخالف بودند، اما به واسطۀ احترام به نظر دوستان قبول فرمودند، بعداً که چهرۀ دولت موقت روشن شد به مردم گفتند که من اشتباه کردم و نمیبایست این پیشنهاد را قبول میکردم. در مورد پذیرش قطعنامه 598 فرمودند که من مسئولیتهای دوران جنگ را میپذیرم، تا دیروز معتقد به جنگ بودم و امروز صلاح کشور و نظام و انقلاب را در پذیرش صلح میدانم و در صلح هم جدی هستیم. در سایر نظامها معمولاً رهبران برای رفع مسئولیت از خود مسئولان را قربانی اشتباهات میکنند، اما امام از عوامفریبی بیزار بودند. امام در قضیۀ بنیصدر هم اعلام فرمودند که من اشتباه کردم، ولی برای احترام به رأی مردم حکم ریاست جمهوری او را تنفیذ کردم. در تصمیمگیریهای سیاسی رایج در دنیا مسئولان و رهبران در خفا و آشکار دوگانه رفتار میکنند. اما امام این گونه نبودند. به اعتراف دوست و دشمن امام همواره با مردم به صداقت و صراحت حرف میزدند.)(دلیل آفتاب، خاطرات یادگار حجتالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی ، تهران :موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 153 و 154) -صراحت لهجه و صلابت و شجاعت در گفتار یکی از ویژگی های کلام حضرت امام صراحت لهجه و صلابت در گفتار بود . ایشان چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن دیدگاهها و نظرات خود را بدون مسامحه و با صراحت و صلابت کامل عنوان می کردند . شجاعت در گفتار و رفتار حضرت امام کاملاً مشهود بود . در زمانی که کسی جرأت بردن نام رضا خان و پسرش را نداشت ، حضرت امام با شجاعت تمام ، اقدامات آنان را زیر سؤال برده و آنان را با القابی می خواند که برای برخی حتی فکر به آن دلهره آور بود .به عنوان نمونه آقای خزعلی (ره) می گوید: ( در دوران نوجوانی که تازه با علوم قدیم آشنا شده بودم ،اوایل دوران محمدرضا پسر رضا خان بود که در مشهد مطالبی از جانب کسروی وهوادارانش در میان مردم پخش شده بود .این مطالب ،حملات ناجوانمردانه ای به دین ومسایل دینی بود که سخت مردم را آزرده بود .در آنجا برای اولین بار کتاب پربار وبسیار ارزشمند ومثبتی به نام کشف اسرار نوشته حضرت امام ،به دستم رسید .سطر سطر آن کتاب ،برشعف من ودوستانی که با هم آن کتاب را می خواندیم ،می افزود .چرا که دیدیم مردی با صراحت لهجه ووضوح قلم وجرأت کامل ،حملاتش را بر ضد دشمنان دین شروع کرده است وبی پرده وصاف سخن می گوید . از چیزهایی که الان در ذهن دارم ،این است که ایشان در آن دوران قدرت دودمان پهلوی ،در آن کتاب نوشته بودند : (رضاخان سواد کوهی که نمی فهمد سیاست با سین است یا با صاد ...)؛این جمله مرا تکان داد که چطور ایشان یکباره با آن صراحت ،حمله را به آن نقطه رسانده بودند که دیگر چیزی برای آن ها باقی نمی گذاشت . گر چه این تعبیر را در نوجوانی نمی دانستم بیان کنم ،ولی همان جا از ذهن من گذشت که ایشان یکی از ذخایر شیعه ویکی از نعمت ها ولطف های پنهان الهی است که خدا برای پیشبرد جامعه قرار داده است )(پا به پای آفتاب،گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی (ره)، تهران: پنجره ، 1377، ج3، ص38) حضرت امام قدس سره در روز عاشورا (13خرداد 1342 ش) در آن هنگام که شاه در اوج قدرت بود, سخن رانی بسیار کوبنده ای در مدرسه فیضیه بر ضد شاه نمود, فرازهایی از این خطبه خطاب به شاه چنین بود ( ... بدبخت! بیچاره! چهل و پنج سال از عمرت میره یک کمی تأمل کن . یک کمی تدبر کن . من نمی خواهم یک روزی اگر اربابها بخواهند تو را ببرند ، مردم جشن و چراغانی کنند...) (پا به پای آفتاب، ج3 ، ص 146) ایشان در پاسخ خبرنگار هفته نامه تایم که سؤال کرد: شما زندگی خیلی منزوی داشتید، شما اقتصاد جدید و حقوق روابط بین المللی را مطالعه نکردهاید. تحصیل شما مربوط به علوم الهی است، شما در سیاست و گرفتن و دادن یک زندگی اجتماعی درگیر نبودهاید. آیا این در ذهن شما این شک را به وجود نمیآورد که ممکن است عواملی در این معادله باشد که شما نمیتوانید درک کنید؟ فرمودند: ما معادله جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسیای که تا به حال به واسطه آن تمام مسائل جهان سنجیده میشده است را شکستهایم. ما خود چارچوب جدیدی ساختهایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفتهایم. از هر عادلی دفاع میکنیم و بر هر ظالمی میتازیم، حال شما اسمش را هرچه میخواهید بگذارید. ما این سنگ را بنا خواهیم گذاشت. امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمانها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایه نفوذ سرمایه داران و قدرتمندان که هر موقعی که خواستند هرکسی را محکوم کنند، بلافاصله محکوم نمایند.آری با ضوابط شما من هیچ نمیدانم و بهتر است که ندانم.(صحیفه امام ، ج11، ص 160) مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: ( دشمن چند جور حمله می کند: یک جور حملههای سخت است؛ جنگ سخت؛ این را دشمن تجربه کرد و شکست خورد؛ جنگ هشتسالهای که علیه ما به راه افتاد، ازاینقبیل بود؛ جنگ بینالمللی بود؛ یکی به صدّام ابزار شیمیایی داد، یکی هواپیمای میگ داد، یکی هواپیمای میراژ داد، یکی امکانات ضدّ هوایی داد، یکی نقشههای جنگی داد؛ حتّی نقشههای جنگی و ساخت سنگرها هم با کمک دیگران بود. اینها همه کمکش کردند که بلکه این جنگ را او ببرد؛ و نتوانست. حمله سخت یک نمونهاش جنگ هشتساله است. یک نمونه، شورشهای قومی است که در کشور -در همه مرزهای کشور- راه انداختند که یادتان هست که همهجا جنگ راه انداختند و شورش راه انداختند؛ [دشمن] نتوانست فائق بیاید؛ اینها جنگ سخت بود. کارهای تروریستی را، جریانهای تروریستی را یا فعّال کردند یا به وجود آوردند؛ آمریکا به سکّوی نفتی حمله کرد؛ آمریکا هواپیمای مسافری را ساقط کرد؛ هرچه توانستند کردند؛ اینها جنگ سخت است. در همه اینها شکست خوردند؛ در مقابل ملّت ایران و در مقابل امام بزرگوار شکست خوردند و بیشتر مرعوب شدند. امام بزرگوار با آن قدرتی که خدای متعال به او داده بود، بهخاطر توکّل و تقوایی که داشت، بهخاطر بصیرتی که داشت، به خاطر دلدادگی به هدف که در آن بزرگوار بارز و آشکار بود، خدای متعال در او هیبت قرار داد، بهطوریکه دیگران میترسیدند، دشمنان از امام بهمعنای واقعی کلمه مرعوب بودند؛ کَاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَةٌ * فَرَّت مِن قَسوَرَةٍ؛(سوره مدثر ، آیه 50-51) مثل فریاد شیری که میترسانَد حیوانها را، فریاد امام و نوای امام اینها را میترساند، مرعوب میشدند. خب، اینها در این مرحله شکست خوردند.) (بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری ، 95/3/6) همچنین فرمودند: ( اتّکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد، چون اتّکاء به خدا داشت، نه اینکه نمیدانست قدرتها بدشان میآید، نه اینکه نمیدانست آنها عصبانی میشوند، میدانست امّا به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت. در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامهها - امام شاید به دو نامه از نامههای سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر، - که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همانوقت در صداوسیمای جمهوریاسلامی پخش شد. البتّه امام مؤدّبانه حرف میزد امّا مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامهها بیان کرد و این توکّل خود را امام مثل خونی در شریان ملّت جاری کرد؛ ملّت هم اهل توکّل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد شد، و در این راه وارد شد. اینکه امام به مستکبرین هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد که به وعدههای آنها اعتنائی نکند. رئیسجمهور آمریکا - ریگان، که رئیسجمهور مقتدری هم بود - به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام به او اعتنائی نکرد، پاسخی به او نداد و اعتنائی نکرد و وعدهای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت. در یک مورد دیگر، یک وعدهای در مورد پایان جنگ تحمیلی، یکی از دولتهای وابستهی به آمریکا داده بود، بحث صدها میلیارد یا هزار میلیارد در میان بود، امام اعتنائی به آن نکردند، اعتماد نکردند. ما حالا در قضایای گوناگون جاری خودمان داریم همین معنا را لمس میکنیم، میبینیم که چطور نمیشود به وعدهی مستکبرین اعتماد کرد، به حرفهایی که در جلسهی خصوصی میزنند نمیشود اعتماد کرد، این را داریم لمس میکنیم. امام آن را جزوِ خطوط اصلیِ کار خود قرار داد، اعتماد به خدا، بیاعتمادی به مستکبران. این البتّه به معنای قطع رابطهی با دنیا نبود، [چون] سران کشورها به مناسبتهای مختلف برای امام پیام تبریک میفرستادند، امام هم به پیام تبریک آنها جواب میداد. ارتباط اینجوری، در حدّ معمول، مؤدّبانه و محترمانه وجود داشت امّا هیچگونه اعتمادی به مستکبرین و قلدران و تبعه و دنبالهروان آنها وجود نداشت.) (بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی 94/3/14) -توجه به یاد خدا گفتار و رفتار امام با یاد خدا همراه بود و توجه به یاد خدا درگفتار امام مشهود بود . تا جایی که از کوچک ترین فرصت ها برای یاد خدا استفاده می کردند حضرت امام حتی در ریزترین و جزیی ترین شئون زندگی، نه فقط ملتزم به انجام واجبات و اجتناب از محرمات بودند که در سنن و آداب مستحبه نیز همین التزام را داشتند. و بالاترین که در دوران امر، بین مباحات و مستحبات، مقید به انتخاب اصلح و احسن بودند و به مستحبات عمل می کردند، در مجموع می توان گفت زندگی ایشان تجسمی از فرهنگ کامل اسلامی بود از باب مثال طی دهها و صدها بار که اتفاق افتاد برای تشرف خدمت ایشان لازم بود برای ورود با دق الباب به در یا غیر آن اذن گرفته شود، حضرت امام به جای آن که از کلمه (بفرمائید) استفاده کنند، می فرمودند: (بسم الله) و با آن که (بفرمائید) کلمه مطبوع و متعارفی است به جای آن از کلمه (بسم الله) استفاده می کردند که ضمن ذکر نام خدا با استعمارهای لطیف اجازه ورود و آغاز دیدار را با نام خدا قرین می کردند. همین راه و روش الهی امام بود که جامعه را به سوی شعائر و ارزشهای اسلامی سوق داد و حتی در ساده ترین امور، فرهنگ اسلام را گسترش داد. تا آنجا که پیروان و رهروان راهش به جای کف زدن در مقام تشویق و تایید، تکبیر و صلوات را برگزیدند و به جای کلمه بیگانه ( مرسی) در مقام سپاسگزاری، مقید به گفتن (الحمد الله) شدند و... و ذکر خدا و حمد خدا و صلوات بر محمد و خاندانش جای حرکاتی که - حداکثر - مباح بود و کلمات و لغاتی که نمودار فرهنگ بیگانگان بود، گرفت. )(محمد حسن رحیمیان ، در سایه آفتاب ، یادها و یاد داشتهای از زندگی امام خمینی)
- [سایر] سبک زندگی امام خمینی(ره) چگونه بود؟ ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در چه منزلی سکونت داشتند؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] شیوه مدیریتی امام خمینی ره چه بود؟
- [سایر] امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر؟
- [سایر] زندگینامه امام خمینی ره را بفرمایید؟
- [سایر] تصوف چیست؟ آیا امام خمینی (ره) یک صوفی بودند؟
- [سایر] امام خمینی(ره) کدام ملت را جزء بهترین ملتها میدانند؟
- [سایر] توصیه های امام خمینی(ره) در ماه رمضان چیست؟
- [سایر] غدیر در کلام امام خمینی(ره) را بیان کنید؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله خوئی] مسافر میتواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. و نیز مسافر میتواند در حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام نماز را تمام بخواند. اگرچه دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند.
- [آیت الله سبحانی] مسافر می تواند در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند و تمام افضل و شکسته احوط است. ولی اگر بخواهد در جائی که اول، جزء این مساجد نبوده و بعد از زمان ائمه(علیهم السلام) به این مساجد اضافه شده نماز بخواند، باید شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حرم حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)در شعاع 25 ذراع(تقریباً 11متر) از ضریح مقدس نماز را تمام بخواند.
- [امام خمینی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. ولی اگر بخواهد در جایی که اول جزو این مساجد نبوده و بعد به این مساجد اضافه شده نماز بخواند احتیاط مستحب آن است که شکسته بخواند اگر چه اقوی، صحت تمام است و نیز مسافر می تواند در حرم و رواق حضرت سید الشهدا علیه السلام بلکه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است، بلکه در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می رود، و روح خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند، خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است!)
- [آیت الله نوری همدانی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند . ولی اگر بخواهد در جائی که اول جزء مسجد کوفه نبوده و بعد به این مسجد ا ضافه شده نماز بخواند ، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حائز حضرت سیدالشهداء (علیه السلام ) نماز را تمام بخواند ولی احتیاط واجب آن است که اگر دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند شکسته بجا آورد .
- [آیت الله بهجت] خوردن کمی از تربت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام برای شفا به اندازه یک نخود، که از قبر مطهر آن حضرت یا از اطراف آن برداشته باشند، اشکال ندارد، و مظنون این است که خوردن تربت حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و سایر ائمه طاهرین علیهمالسلام برای شفا، در این حکم مثل تربت امام حسین علیهالسلام باشد؛ اگرچه احوط این است که آن را در آب مخلوط کنند بهطوریکه مستهلک شود، و خوردن گِل داغستان و گِل اَرمَنی برای معالجه، اگر علاج منحصر به خوردن آنها باشد، بنابر اظهر اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله سبحانی] پیش از داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، مسجدالحرام، خانه کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبر و حرم امامان (علیهم السلام) (که غسل در زیارت آنها وارد شده) مستحب است انسان غسل کند و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود، یک غسل کافی است و کسی که می خواهد در یک روز داخل حرم مکه و مسجدالحرام و خانه کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) شود، یک غسل برای همه کفایت می کند و برای زیارت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّدالشّهدا(علیه السلام)مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسل هایی را که در این مسأله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل می کند مثلا بخوابد; غسل او باطل می شود و مستحب است دوباره غسل را به جا آورد.
- [آیت الله اردبیلی] نماز مهمترین اعمال دین است که اگر مورد قبول درگاه خداوند متعال واقع شود، عبادتهای دیگر نیز قبول میشوند و اگر نماز پذیرفته نشود، اعمال دیگر نیز قبول نمیشوند. همان گونه که اگر انسان هر شبانه روز پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند چرکی در بدن او باقی نمیماند، نمازهای پنجگانه نیز انسان را از گناهان و پلیدیها پاک میکنند. سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و کسی که نماز را کم ارزش و سبک میشمارد، مانند کسی است که نماز نمیخواند. خداوند در ابتدای سوره بقره نماز را از ویژگیهای پرهیزگاران و سبب برخورداری از هدایت قرآنی و در سوره مؤمنون مراقبت بر انجام نماز و خشوع در هنگام نماز را از ویژگیهای مؤمنان بر شمرده است و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد، سزاوار عذاب آخرت است. روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند؛ مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجود خود را به طور کامل بجا نیاورد. حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالی که نمازش به این نحو است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است! پس انسان باید مراقب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع، خشوع و وقار باشد و متوجه باشد که با چه کسی سخن میگوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند متعال بسیار کوچک و ناچیز ببیند. همچنین نمازگزار باید توبه و استغفار نماید و گناهانی را که مانع قبول شدن نمازند، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن مال حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات، بلکه هر معصیتی را ترک کند. همچنین سزاوار است اعمالی را که ثواب نماز را کم میکند، بجا نیاورد، مثلاً در حال خوابآلودگی و خودداری از ادرار به نماز نایستد و در هنگام نماز ه آسمان نگاه نکند و نیز اعمالی را که ثواب نماز را زیاد میکند بجا آورد، مثلاً انگشتری عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.