امام خمینی ره چه تاثیری بر جهان معاصر گذاشتند؟
در مورد تأثیر حضرت امام خمینی(ره) بر جهان معاصر مطلب می خواستم. در این زمینه مقاله ای تحت عنوان امام خمینی (ره) و غرب ، علیرضا محمدی ، نشریه الکتریکی پرسمان ارائه می شود: امام خمینی(ره) و غرب بدون تردید نام امام خمینی با تاریخ معاصر جهان آمیخته است او مرد قرن و احیاگر میراث عظیم اسلامی در جهان امروز است که با وجود سیطره تمدن غرب و شیفتگی بسیاری به زرق و برق آن، راه جدیدی را برای انسان امروز ارائه نموده و سنتی نو و مکتبی اصیل برای احیای ارزشها و اصول اسلامی در جهان امروز ارائه کرد . نوشتار حاضر متکفل بررسی مهمترین تاثیرات قیام و انقلاب حضرت امام (ره) بر جهان غرب می باشد؛ مفهوم غرب در نوشتار حاضر به مراتب وسیع تر از غرب جغرافیایی است بلکه بیشتر تأکید بر ابعاد فرهنگی و تمدنی است که در حوزه جغرافیایی غرب به خصوص بعد از رنسانس به وجود آمد. از این منظر غرب‌ عبارت‌ است‌ از تفکری‌ دنیاگرا، تجربی‌نگر و غیردینی ‌،‌همراه با سلطه‌ و استثمار مادی‌ که‌ سرچشمه‌ آن‌، در ظاهر نه‌ به‌ غرب‌، بلکه‌ به‌ همه‌تمایلات‌ درونی‌ و نفسانیات‌ و خودخواهی‌های‌ انسانی‌ ختم‌ می‌شود.[2] یکم. رویکرد به معنویت،احیا دین و دین‌گرایی رشدسریع تفکرات الحادی ، خدا گریزی و انسان محوری وگرایش برخی کشور‌‌‌‌های جهان به نظام فکری – سیاسی سکولار، بسیاری از صاحب‌نظران را به این باور رساند که انزوا و اضمحلال کامل‌، سرنوشت محتوم ادیان الهی است.اما قیام امام خمینی (ره) وموفقیت انقلاب اسلامی به رهبری ایشان نه تنها توانست گفتمان دینی در ایران را تغییر دهد، ‌بلکه شرایط جدیدی را به وجود آورده که حاکی از ورود جهان به دوره ‌‌‌‌های متفاوت از ادوار گذشته وعصری با ویژگی‌‌‌‌‌های ممتاز دینی ومعنوی است. از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران تجدید حیات معنوی و دینی بشر (با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شده است و به این لحاظ دهة شصت را باید اولین دهة از این تجدید عهد محسوب داشت از این دیدگاه اگر بنا باشد تاریخی را برای احیای هویت دینی در نظر بگیریم آن تاریخ سال1979میلادی است یعنی مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران که خیزش عظیمی را برای تفکرات دینی در تمام ادیان بوجود آورده است. آخرین آمارها در مورد احیای تفکر دینی که در سال 1990م صورت پذیرفته نشان می دهد که تقریباً 70% مردم اروپا احساس دینداری می کنند. در تمام ادیان از هندوئیسم گرفته تا بودایسم و … و انواع فرقه‌های مسیحیت همه از یک نوع بازگشت به تفکر دینی خبر می دهند و انقلاب اسلامی ایران موجب احیای فکر دینی در جهان گشت) شخصیت الهی و پیام‌‌‌‌‌های معنوی حضرت امام (ره) بسیاری از پیروان سایر ادیان و مذاهی را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد تا آن جا که در نظر برخی از تحلیل گران و متفرکان مسیحی(اومسیح معاصر بود ودقیقا اشعة صلابت و سازش ناپذیری عیسی بن مریم –علیه السلام – بود).[3] از دیدگاه هفته نامه آبزرور ، (امام خمینی مردی هم پای پیامبران کهن است که دنیا را به پیروی از اصول دینی دعوت کرد. پیام وی برای مردم جهان خلوص عقیده و پیروی از سادگی در مقابل پیچیدگی و آلودگی های غرب بود، و این رمز موفقیت وی و احساس افتخار پیروان اوست.)[4] از دیدگاه شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی نیز: (آنچه در ایران در سال 1979 رخ داد نه تنها برای ایرانیان بلکه برای تمام ادیان جهانی نقطه عطفی بود نقطه عطفی که از بازگشت میلیونها نفر در سراسر دینا به اصول‌گرایی مذهبی خبر می‌دهد) به گفته این شبکه (در سراسر جهان پیروان دیگر ادیان مانند مسیحیت یهودیت و هندو نیز به اصول گرایی مذهبی روی آوردند؛ حتی در ترکیه نیز که هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود روند بازگشت به اصول اسلامی سرعت گرفته است).[5] آیه الله مصباح یزدی در این باره با اشاره به جریان دین ستیزی و دین زدایی در اروپا و غرب طی قرن ‌‌‌‌های اخیر که دامنه آن تا کشورها ی اسلامی‌از جمله ایران عصر پهلوی نیز کشیده شده می‌فرماید:( مهم‌ترین دست‌آوردحرکت امام خمینی (ره) احیا دین و دین‌گرایی درجهان معاصر بود به گونه ای که به برکت این حرکت نه تنها پیروان دین اسلام دیگر ادیان از جمله مسیحیت نیز حیاتی دوباره یافته ودرنتیجه گرایش به دین ودین داری در سایر ملل نیز افزایش یافت.) ایشان درهمین مورد‌، به سخن یک اسقف مسیحی از مکزیک اشاره می نماید که در دیدار با ایشان اظهار داشت : (این افتخار مخصوص شماست که توانستید ایمان را در دنیا زنده کنید و بالاتر این‌که کشورداری را با دین داری توأم کنید‌، ما [ مسیحیان]این توان را نداریم که ایمان را در مردم حفظ کنیم‌، چرا که مردم دیگر اطمینانی به ما ندارند‌، بالاتر این که نتوانستیم دین‌داری را با کشورداری توأم کنیم) [6] و برخی دیگر از مسیحیان نیز سخن از (تأثیر پذیری شدید از مقام وعظمت وتحمل و بردباری شکوهمند امام خمینی (ره) ودرک احساس عطیه وموهبت الهی دراولین دیدار با ایشان )به میان آورده‌اند.[7] و به تعبیر اندیشمند پسامدرن فرانسوی، میشل فوکو، (امام خمینی (ره) منادی معنویت و روحی جدید برای جهان بی روح در عصر حاضر گردید) [8]. دوم. جمع معنویت و حاکمیت در قرون جدید و تا پیش از قیام شکوهمند حضرت امام(ره) ، در شرق و غرب جهان امکان جمع معنویت و حاکمیت یک معما، افسانه و محال بود. نه تنها در افکار عمومی، بلکه در تمام متون آکادمیک و دانشگاهی در باب سیاست، در این بحث اجماع داشتند. چنانکه برنارد واندویل، صاحب افسانه کندوی زنبورها در غرب و از نخستین تئوریسین‌های جریان مدرنیزم غرب ، می گوید : ( اخلاق از حاکمیت جداست و این دو مقوله هیچ سازگاری با هم ندارند. و با آنچه که در اخلاق به عنوان فضیلت اخلاقی نام برده می‌شود نمی توان جامعه و حکومت را اداره کرد. ) وی تصریح می کند که اگر بنا باشد همه ی انسان ها اهل زهد، توکل، ایثار و شجاعت باشند، دیگر نمی توان نظام اجتماعی بنا نمود و حکومت تشکیل داد. جامعه برخلاف این ارزش‌ها و منطبق بر آنچه که (رذیلت) به آن گفته می‌شود ساخته می‌شود. اتفاقاً پیشرفت، توسعه، آبادانی و رفاه جامعه در این است که مردم اهل سخاوت و انفاق و ایثار نباشند، بلکه برعکس باید اهل استیثار، ویژه خواری، خودخواهی، حسادت و حرص و زیاده طلبی باشند. با چنین شرایطی است که می‌توان زندگی اجتماعی کرد. فلسفه سیاسی مدرن نیز مبتنی بر همین مفروضات است، که بر اساس آن سه آموزه مارکسیسم، لیبرالیسم و فاشیسم به عنوان محصول مدرنیزم غرب در آخرین سدة این قرن، شکل گرفته و دنیا را تحت سیطره شوم خویش قرار دادند و خونین‌ترین جنگ‌های تاریخ بشر را به عنوان مکاتب توجیه گذار جنگ‌ها و خونریزی‌ها تئوریزه کردند[9]. اما حضرت امام(ره) این معادله را در دنیا به هم زد و با طرح حیات معنوی و باطنی برای بشریت، و ارائه مدل دقیق و کارآمد حکومت اسلامی، عملاً حیات تک ساحتی و تک بعدی غرب را به چالش کشید و اعلام کرد که فضای غیرمعنوی غرب نمی تواند برای همیشه ادامه داشته باشد و بشر غربی روزی از زندگی در فضای مادی خسته می شود و ناگزیر دوباره به معنویت روی می آورد: در حقیقت بشر امروز دارد به دوران جدایی مادیت از معنویت پایان می دهدمادیتی که کار بشر را با بن بست مواجه ساخته است و اینک زمان آن است که فعالیت مادی، آمادگی برای اعتلای معنوی انسان تلقی شود و همین تلقی است که بشریت امروز و فردا را به مذهب بازمی گرداند. اسلام دینی است که با تنظیم فعالیت های مادی، راه را به اعتلای معنوی انسان می گشاید. [10] از این رو امروزه نه تنها دیگر سکولاریسم به عنوان نظریه مطلوب نیست بلکه به عقیده صاحب نظران آنچه فرهنگ غربی را مورد تهدید قرار می دهد همین سکولاریسم است چنانکه برژینسکی اعتراف می کند: سکولاریسم عنان گسیخته حاکم بر نیمکره غربی، در درون خود نقطه ویرانی فرهنگ غربی را می پرورد از اینرو آنچه ابر قدرتی آمریکا را در معرض زوال قرار می دهد همین سکولاریسم است. و تنها راه رهایی از این بحران را در احیاء عنصر مذهب می دانند. سوم. رویارویی با ایدوئولوژی های حاکم و تحول در نظام بین المللی اثرات عمیق اندیشه های امام تنها در بعد نظری و فکری، محدود نگردیده بلکه؛ در بعد عملی حتی مؤثرتر هم بوده است و توانسته معادلات موجود در نظام بین الملل را دگرگون ساخته و اعمال و رفتار و روابط موجود این سیستم های بین المللی و مقتضیات حاکم بر نظام بین الملل را به چالش کشاند. چنانکه هنری کسینجر ، مشاور رئیس جمهوری آمریکا در دهه 70اعتراف می نماید : (آیت الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد‌، تصمیمات او آن چنان رعد آسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه ریزی را از سیاست مداران و نظریه پردازان سیاسی می‌گرفت.هیچ کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند‌، او با معیار‌‌‌‌های دیگری غیر از معیار‌‌‌‌های شناخته شده دردنیا سخن می‌گفت وعمل می‌کرد‌، گویی از جای دیگر الهام می‌گرفت‌، دشمنی آیت الله خمینی با غرب بر گرفته ازتعالیم الهی او بود اودر دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت. ) [11] تایمز لندن در توصیف حضرت امام(ره) می‌نویسد: ( امام خمینی مردی بود که توده‌ها را با کلام خود مسحور کرد‌، وی به زبان مردم عادی سخن می‌گفت و به طرفدارای فقیر ومحروم خود اعتماد به نفس می‌بخشید‌، این احساس آن‌ها را قادر ساخت تاهر کسی را که سر راهشان بایستد از بین ببرند وی به مردم نشان داد که حتی می‌تو‌ان در برابر قدرت‌‌‌‌‌هایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید.) [12] امام (ره) توانست جسارت و شهادت انتقاد کردن در برابر قدرت ها را به دیگر رهبران جهان و دیگر کشورها انتقال دهد و عملکرد نظام بین المللی را زیر سؤال برند. مهمترین تاثیراتی که انقلاب اسلام به رهبری حضرت امام (ره) برنظام بین الملل داشتند عبارت اند از: 1. نقد نظری نظم بین المللی دو قطبی 2. اصلاح عملی نظم دو قطبی 3. طرح وحدت کشورهای اسلامی و آزادی خواه 4. اصلاح تصویر جهانی از ابرقدرتها. در مورد اخیر گفتنی است ؛ شکست دو ابرقدرت و به ویژه آمریکا در مدیریت تحولات ایران به تمامی ملت ها نشان داد که توان و قدرت آنها بسیار زیاد و قابل اتکاست. نامه‌ی امام به گورباچف در حقیقت نقدی بر تغییرهای اقتدار طلبانه و انحصاری مدرنیته و مدرنیسم و مدرنیزاسیون با وجوه متفاوت چپ و راست است که تصور می‌کردندهیچ تحولی در دنیا، دگرگونی علمی، ‌مردمی و انسانی نیست مگر اینکه مطابق با استانداردهای اتوپیای غربی باشد. امام در این نامه، افق دگرگونی مفاهیم و نقش‌ها را در آینده‌ی نزدیک جهان نشان می‌دهد که عبارتند از: 1 افول مارکسیسم و کمونیسم و رفتن این جهان نگری به موزه‌های تاریخ 2 رشد خداگرایی و دین باوری در میان ملل جهان 3 رهایی فرزندان انقلابی جهان از حصارهای آهنین تغییرهای مارکسیستی و تئوری‌های انقلابی چپ 4 پوشالی بودن اتوپیای سرمایه‌داری غرب، 5 ضرورت تجدید نظر در فهم مفاهیمی چون خدا، دین، باغ سبز دنیای غرب، حقیقت، ابتذال و بن بست، مبدأ هستی و آفرینش، زندان غرب وشیطان بزرگ، خیالات مارکسیسم، معقول و محسوس، ترقی و تحول، انسان و حیوان، خلأ اعتقادی، نظام جهانی‌ و..[13] واقعیت اینست که (گرایش‌های جسته و گریخته‌ای که امروزه در جوامع مدرن به سمت مذهب در شرف ظهور و شکل‌گیری است طلیعه‌ای امیدوار کننده از نوعی بیداری و خودآگاهی ملت‌های آنان است، (چنانکه) بی‌شک اجتماع عظیم سیاه‌پوستان مسلمان ایالات متحده آمریکا در سال 1995 در واشنگتن و برخواستن طنین پرصلابت (الله اکبر) در مقابل کاخ سفید، مقر ریاست جمهوری آمریکا نشانة میمونی از یک (خیزش معنوی و اخلاقی در کانون یک جامعه مدرن است.) [14] چهارم. جنبش های اسلامی و رهایی بخش معاصر حیات جنبش های اسلامی معاصر مدیون انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام(ره) می باشند ؛ زیرا قیام و انقلاب حضرت امام(ره) به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنها را از عزلت و حقارت نجات داد، بر ناتوانی مارکسیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم در اداره و هدایت مسلمانان مهر تایید زد و اسلام را به عنوان تنها راه حل برای زندگی سیاسی مسلمین مطرح ساخت.[15] مقام معظم رهبری در این باره فرمود: (علی رغم گذشت بیش از یک صدوپنجاه سال از برنامه ریزی مدرن و همه جانبه علیه اسلام،امروز در سراسر دنیا یک حرکت عظیم اسلامی به وجود آمده است که به موجب آن ، اسلام در آفریقا،آسیا و حتی در قلب اروپا، حیات جدیدی را بازیافته و مسلمانان به شخصیت و هویت واقعی خود پی برده اند.)[16] امام خمینی (ره) معتقد است غرب در پی استیلای فرهنگی خویش بر شرق است و این استیلا نظم فرهنگی جامعه شرقی را بر هم خواهد زد.از نگاه ایشان باید اصلاح یک جامعه را از اصلاح فرهنگی آن جامعه آغاز کرد. این شیوة اصلاح فرهنگی امام الگویی از تحول فرهنگی در پرتو تعهد فرهنگی را به جهان امروز عرضه نمود. از این رو غرب‌ستیزی منطقی امام (ره)، همواره بر جهت خاص حفظ و کسب استقلال فرهنگی استوار بوده است. از نگاه امام غرب‌ستیزی فرهنگی در کنار تحول فرهنگی در چارچوب فرهنگ شرقی باید به استقلال فرهنگی بیانجامد چنانکه فرمودند: (بالأخره باید فرهنگ متحول شود به یک فرهنگ سالم و یک فرهنگ مستقل و یک فرهنگ انسانی.) انقلاب اسلامی از یک سو سبب روی آوردن مردم جهان به دین، رشد گرایش های معنوی و تضعیف اندیشه های مادی گرایانه شد و از سوی دیگر، به الگوی مبارزه ی مردم ستم دیده در مناطق گوناگون جهان تبدیل گشت. برای مثال، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، (الهیات رهایی بخش) به معنای پناه بردن مردم به کلیسا برای رهایی از مشکلات اجتماعی و سیاسی، در امریکای لاتین رشد کرد و شمار انجمن های مسیحی سیاسی، افزایش چشم گیری یافت. [17] نهضت امام(ره) توانست به یک الگوی عملیاتی موفق برای سایر ملل تبدیل شود و لذا شاهد آن هستیم که متأثر از ایران بسیاری از مظلومان در سایر کشورها اقدامات رهایی بخش خود را تشدید می نمایند. پنجم. بنیادگرایی دینی در غرب آنچه غرب سکولار و رهبران آن امروزه منفعلانه نظاره گر تاثیرات گسترده پیام های دینی و معنوی حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی بر شهروندان جوامع غربی می باشند. حیات مجدد کلیساها، افزیش بی سابقه مبلغان مذهبی، طرح گسترده مطالبات دینی مردم از سوی سیاست مداران و تحرک چشم گیر رهبران مذهبی، تمایل شدید آنها به تاثیرگذاری در صحنه های سیاسی، استقبال وسیع مردم از آثار صوتی و تصویری و مکتوب دینی و مذهبی افزایش مخالفت های مردمی با پرده دری های اخلاقی و واکنش های شدید آنها در قبال شکست شدن حرمت مقدسات مذهبی و... تنها بخشی از علائم تاثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی و پیام های بیدار کننده دینی و معنوی حضرت امام خمینی(ص) در غرب می باشند. آیت الله مصباح با اشاره به سفرخود به اسپانیا و مکزیک و آرژانتین و کلمبیا و برزیل و کوبا در آمریکای لاتین چنین بیان می دارند:( پیش از اینکه به این کشورها پا بگذارم تصور نمی کردم چنین صحنه هایی برایمان پیش بیاید. نمی توان آن را مجسم کرد...! در این سفر معمولاً با رجال مذهبی کلیسا و دانشگاهیان و گاهی به صورت غیرمستقیم از طریق مصاحبه های رادیو تلویزیونی یا مطبوعاتی با دیگران ارتباط داشتیم استقبال واقعاً غیرقابل باور بود! در شهر سن پابلو کاردینالی که کنار من نشسته بود... دست من را گرفته بود و فشار می داد و یک دستش را روی قلبش گذاشته بود و می گفت: شما در قلب ما جای دارید! اسقفی که در جمع اسقف ها در گوادالپ سخنرانی کرد می گفت: در غرب ایمان واقعی وجود ندارد مردم منطقه به ما اعتمادی ندارند. حرف ما را گوش نمی دهند شما هستید که هم ایمان واقعی دارید و هم توانسته اید ایمان را با کشور داری جمع کنید.) استاد مصباح اضافه می نمایند: ( ایشان چه داعی دارد که درجمع اسقف ها چنین صحبتی بکند جز اینکه احساس می کنند کلیسا شکست خورده است و نمی تواند برای دین مردم و جلوگیری از مفاسد اخلاقی کاری انجام دهد؟ آنها تمام امیدشان به اسلام است. در گوادالپ وقتی می خواستیم از آنها جدا شویم یکی از کشیش ها آمد و گفت: اجازه بدهید شما را در آغوش بگیریم و در حالی که دوربین تلویزیون هم در حال فیلم برداری بود مرا در آغوش گرفته و گفت: ما کاری از دستمان بر نمی آید شما هستید که باید پرچم دار مبارزه با مفاسد اخلاقی و انحراف باشید. من باور نمی کردم که چنین منطقه ای در دنیا وجود داشته باشد که این قدر نسبت به اسلام و جمهوری اسلامی علاقه داشته باشند ولی به چشم خود دیدم ممکن است شما هم تا نبینید باور نکنید ...در آخرین شبی که در بوینس آیرس بودیم رئیس دیوان عالی استان که قبلاً رئیس آن دانشگاه بود ولی اکنون در آنجا تدریس می کند از من دعوت کرده بود که در آن دانشگاه درباره حقوق خانواده از دیدگاه اسلام صحبت کنم. تالار مملو از جمعیت شده بود، بیش از 90% شرکت کنندگان هم خانم بودند. بحث چنان در آنها اثر گذاشت که تا چند دقیقه کف می زدند، حتی خود شخص رئیس دیوان عالی استان بوینس آیرس مرتب کف می زد. بعد هم مرا در آغوش گرفت و دیپلم افتخاری را به من هدیه کرد و گفت: آرزوی ما این است که شما یکی دو جلسه دیگر برای سخنرانی به این جا بیایید. گاهی بعضی از دانشجویان در محیط دانشگاه وقتی ما را می دیدند می خندیدند اما همان ها که می خندیدند پس از این جلسه می آمدند و می خواستند دست مرا ببوسند ولی من با زحمت خود را کنار نگه می داشتم، دانشجویان و استادان زن و مرد ]برای ابراز ارادت[ به شدت هجوم می آوردند...! در مدت کمی که آن جا بودیم گاهی در یک نصف روز چهار یا پنج مصاحبه و سخنرانی برای من گذاشتند؛ مثلاً در کوبا که یک کشور مارکسیستی است و ده ها سال تلاش کردند که در آن جا دین را کنار بگذارند، استاد دانشگاه آمده بود جلو من زانو می زد که دست مرا ببوسد می گفت: برای پدر و مادر من دعا کنید و خواهش می کنم یک قرآن به زبان اسپانیولی به من بدهید! ایشان مقابل معاون دانشگاه و استادان مارکسیست آن جا به قدری از اسلام و ایران تعریف کرد که شگفت آور بود وقتی نام امام را می برد به قدری احساساتی می شد که نمی توانست خود را نگه دارد. مقامات دانشگاهی و کلیسایی به امام عشق می ورزیدند و او را مظهر اخلاص می دانستند و در بین همه فرق اسلامی به تشیع علاقه مند شده اند.و کشیش ها از این تعبیرها زیاد به کار می بردند که خدا شما را برای احیای دینش به این جا فرستاده است... .) [18] رشد اسلام در جوامعی که اکثریت آنان را مسیحیان تشکیل می دهند باعث شده تا صاحب نظران آن جوامع از نوعی رنسانس اسلامی سخن به میان آورند.وجود نشان دهنده این واقعیت است که: غرب اکنون در برابر شمار زیادی از روشنفکران و اندیشمندان و هنرمندان و بازرگانانی که اسلام را انتخاب نموده اند سرگردان شده است. دورنمای تشکیل یک دولت اسلامی در قلب اروپا، غرب را با نگرانی فزاینده و جدیدی مواجه نمود، به طوری که به مقابله جدی با این پدیده احتمالی برخاستند، به همین دلیل بسیاری از تحلیل گران وقایع بالکان بر این اعتقادند که صرب های جنایت کار با چراغ سبز غرب و در سایه حکومت مرگبار آنها، به کشتار گسترده و فجیع مسلمانان بوسنی اقدام نمودند. برخی از سران اروپا نیز مانند رئیس جمهور وقت فرانسه (میتران) با سفر به سارایوو در کوران جنگ بوسنی در دیدار با علی عزت بگویچ، رئیس جمهور بوسنی، ضمن ابراز نگرانی از ملاقات بگویچ با امام خمینی(ص) در ایران و تاثیرپذیری وی از انقلاب اسلامی، به صراحت به وی اعلام نمود که اروپا از تشکیل یک دولت اسلامی در منطقه بالکان جلوگیری خواهد کرد. [19] دکتر ژیل کیپل (Dr.Gilles Kepel) ، جامعه شناس فرانسوی و استاد کرسی مطالعات عربی در مرکز پژوهشهای بین المللی پاریس، طی سخنرانی خود در کنفرانس (اروپای ادیان )، در اکتبر 1994 در وین، تایید کرد: تفکر دینی در فرانسه، بویژه دربین مسلمانان، احیا شده و (جوانان مسلمان که در اروپا متولد شده اند، نیروهای فعال نوینی را به صورت هسته هایی بوجود آورده اند که بین اراده برای ماندن و تبعیض در نوسانند).وی به طور ضمنی اثرگذاری نقش امام خمینی را در احیای تفکر دینی در مسلمانان اروپایی تایید می کند و می نویسد: مسلمانان اروپایی به خاطر ماجرای سلمان رشدی و حجاب اسلامی، یک حرکت اخلاقی و اجتماعی را آغاز کرده اند). دکتر گوتفرید شایبر ، معاون انستیتوی اصول الهیات مسیحی ، در کتاب خود تحت عنوان (پاسخ صریح ) [20](1984) می نویسد: (آنچه ناظران امروزی اوضاع در ایران را کاملا شگفت زده می کند، وفاداری بلاقید و شرطی است که ملت در قبال آیت الله ابراز می نماید. البته این واقعیت بدون یک استدلال و برهان کلامی برای چنین حاکمیتی قابل توجیه نیست. جالب است گفته شود که در این نقطه، بنیادگرایی یا به اعتبار مفهوم متعارف کنونی، بنیادگرایی نیست; زیرا در عرف امروزی، بنیادگرایی معنی پذیرش بی چون و چرای ساختار فکری ناسازگار با زمان را می دهد، در حالی که (امام) خمینی انتقال یک الگوی فکری موجود را با عنایت به اوضاع زمان و سنجش با معیارهای کلامی اسلام انجام داده است ). [21] ششم. نقش مؤثر طرح گفتمان در سطح جهانی حضرت امام (ره) پیام دهنده همزیستی میان ادیان می باشند از این رو از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز تاکنون جلسات بحث و گفتمان با اندیشمندان ادیان بزرگ بخصوص متفکران مسیحی تشکیل شده است. اینگونه گفت وگوها که با هدف همزیستی مسالمت آمیز، شناخت واقعی ادیان، فرهنگ ها و تمدن ها، احترام متقابل صاحبان ادیان، استقرار عدالت و صلح جهانی، گسترش معنویت و ارزش های دینی و اخلاقی در سراسر دنیا صورت می گیرد، نقش مثبت و تأثیر فراوانی برجای نهاده است. وطرح گفت وگوی تمدن های جمهوری اسلامی مورد استقبال گرم جهانیان بویژه پیروان ادیان و متفکران و روشنفکران برجسته دنیا قرار گرفت و این ابتکار جالب و شایسته دولت اسلامی ایران را تحسین کردند.[22] اسقف خلیل ابی نادر یکی از رهبران مسیحی لبنان در خصوص اثرگذاری گفتمان و برقراری ارتباط با جامعه مسیحی می گوید: ([امام] خمینی در من تأثیر بسیاری بر جای نهاده است. اگر چه من به عنوان یک روحانی مسیحی نمی توانم دینم را ترک کنم، امّا با این حال اندیشه و افکار من از رسالت دینی وی بسیار تأثیر گرفته است.این تأثیر به صورت زیر جلوه گر می باشد: 1 او به این حقیقت دست یافت که عقب ماندگی مسلمانان در عصر انحطاط خصوصا در ایران اصولاً از دوری آنها از درک صحیح قرآن ناشی می شود. این بود که او صدا و موعظه اش را به مردم رساند و آنها را از خواب بیدار نمود، خصوصا که اعمال او همواره از قرآن سرچشمه می گرفت. 2 او خواهان وحدت مسلمانان بود و مسلمانان ایران را با اراده و اهداف و آرمانهایشان وحدت داد. مردم مستضعف سلاح او در مبارزات بودند و پیروزی نیز همیشه نصیب او می گشت. اگر وی از کلیسای مسیحی می بود، مردم مؤمن وی را قدیس بزرگی می دانستند و او را شفیع خویش قرار می دادند. [امام] خمینی در خارج از ایران پیام دهنده همزیستی میان مسیحیان و مسلمانان می شد. من به عنوان یک روحانی مسیحی، جمهوری اسلامی ایران را درک می کنم. اگر شانس آن را داشتم که با [امام] خمینی بزرگ گفتگویی داشته باشم با روح مسیح(ع) و محمّد(ص) همان خط و راه را در پیش می گرفتیم).[23] نتیجه قیام حضرت امام (ره) هم از حیث نظری، هم از حیث آرمانی و هم از حیث عملی تأثیرات و تحولات شگرف و قابل توجهی را بر جهان غرب بر جای گذارده است. [24] همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرمودند امام (ره) مبشر دوران جدیدی درتاریخ حیات بشری است که مطالبات معنوی بشر و رویکرد دینی و مذهبی انسان بیش از ادوار گذشته وچند قرن اخیر، جلوه‌گر خواهد شد‌، البته :(امام خمینی (ره) پیامبر تازه ای نبود‌، اما او از یادآوران بود‌، ازمخاطبان (انت مذکر) که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاداوری کرد وپس از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی می‌گذشت چون اسلاف خویش از ابراهیم واسماعیل ومحمد (ص) دور‌‌‌‌ه ای از جاهلیت وعصر دیگری از دینداری زا آغاز کرد، این عصر تازه راباید عصر امام خمینی (ره) نام نهاد.) و( این دوران [عصر امام خمینی (ره)] دوران اسلام ودوران غلبة ارزش‌‌‌‌‌های الهی ومعنوی است‌، این دوران دوران امام خمینی(ره) می‌باشد وان شاء الله جوان‌‌‌‌‌های ما این اینده را خواهند دید. )[25] [1] - بحار الانوار ، محمد باقر مجلسی ، ج60 ، ص 216 . [2] - ر. ک : غرب در جغرافیای اندیشه، دکتر مجید کاشانی، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر. [3] - روبین وود زورث، زیباترین تجربه من ، ترجمه خدیجه مصطفوی ، ص 38 . [4] - هفته نامه آبزرور، چاپ لندن. [5] - شبکه اول تلویزیون بی‌بی‌سی انگلیس. [6] - فصلنامه حضور ، ش 24 ، ص 262. [7] - اویانا فالاچی، روزنامه جمهوری اسلامی ، 29/7/ 1358 . [8] - میشل فوکو، انقلاب ایران روح جهان بی روح، [9] - انقلاب اسلامی در مصاف با قرن جدید ، حسن رحیم پور ، باشگاه اندیشه 1384/4/20. [10] - احمد رهدار ، نگرشی بر نقد غرب از دیدگاه امام خمینی، غرب شناسی اثباتی، پگاه حوزه ، ش 161 . [11] - مجله سروش ، 1380/11/20. [12] - مصاحبه پروفسور حمید مولانا ، فصلنامه حضور ، ش 29 غ پاییز 1378 . [13] - صحیفه‌ی نور، جلد21، ص‌ص 69 66. [14] - سید علی اصغر کاظمی ، بحران جامعه مدرن ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1377 ، ص 168 . [15] - جمیله کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی و آمریکا، اطلاعات، تهران، 1372، ص 100 و 114. [16] - کیهان، 1369/9/22، ص 12. [17] - برای آگاهی بیشتر ر.ک: فیدل کاسترو و مذهب، گفتوگوی فیدل کاسترو با کشیش فری بتو، برگردان: حسن پستا و سیروس طاهباز، تهران، نشر همبستگی، چ اول، 1367; کلیسای شورشی، کامیلو تورس، برگردان: جواد یوسفیان، تهران، نشر نی، 1368. [18] - مجله معرفت ، ش 23 . [19] - نگرانی استکبار از تاثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی بر جوامع غربی ، میر احمد رضا حاجتی ، منبع: خبرگزاری فارس بر گرفته از کتاب عصر امام خمینی (ره ) 24/11/84 [20] Dr. Gottfried W. Scheiber:EindeutigeAntworten Fndamentalistische Versuchung in Relegion ind Gesellschaft, خsterreichischerKulturverlag, 1989 [21] - امام خمینی و احیای تفکر دینی از نگاه خاورشناسان ، دکتر میر محمد حسین هدی . [22] - گفت وگو: مسایل اساسی نظام همزیستی عادلانه از دیدگاه اندیشمندان مسلمان و مسیحی، مرکز گفتگوی ادیان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ص 3031، چاپ اول، سال 1380. [23] -امام خمینی در حدیث دیگران، مرتضایی، علی اکبر، نشر مرکز بازشناسی اسلام و ایران ص 140141 . [24] - ر.ک : گفتگو ، مجله اندیشه انقلاب اسلامی ، ش 4 . [25] -ر.ک: رویکرد دینی ومعنوی انسان عصر امام خمینی ، )میر احمد رضا حاجتی ) عصر امام خمینی (ره) از نگاه امام و مقام معظم رهبری منبع :http://www.porseman.org/showarticle.aspx?id=155 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100103256)
عنوان سوال:

امام خمینی ره چه تاثیری بر جهان معاصر گذاشتند؟


پاسخ:

در مورد تأثیر حضرت امام خمینی(ره) بر جهان معاصر مطلب می خواستم.

در این زمینه مقاله ای تحت عنوان امام خمینی (ره) و غرب ، علیرضا محمدی ، نشریه الکتریکی پرسمان ارائه می شود:
امام خمینی(ره) و غرب
بدون تردید نام امام خمینی با تاریخ معاصر جهان آمیخته است او مرد قرن و احیاگر میراث عظیم اسلامی در جهان امروز است که با وجود سیطره تمدن غرب و شیفتگی بسیاری به زرق و برق آن، راه جدیدی را برای انسان امروز ارائه نموده و سنتی نو و مکتبی اصیل برای احیای ارزشها و اصول اسلامی در جهان امروز ارائه کرد . نوشتار حاضر متکفل بررسی مهمترین تاثیرات قیام و انقلاب حضرت امام (ره) بر جهان غرب می باشد؛ مفهوم غرب در نوشتار حاضر به مراتب وسیع تر از غرب جغرافیایی است بلکه بیشتر تأکید بر ابعاد فرهنگی و تمدنی است که در حوزه جغرافیایی غرب به خصوص بعد از رنسانس به وجود آمد. از این منظر غرب‌ عبارت‌ است‌ از تفکری‌ دنیاگرا، تجربی‌نگر و غیردینی ‌،‌همراه با سلطه‌ و استثمار مادی‌ که‌ سرچشمه‌ آن‌، در ظاهر نه‌ به‌ غرب‌، بلکه‌ به‌ همه‌تمایلات‌ درونی‌ و نفسانیات‌ و خودخواهی‌های‌ انسانی‌ ختم‌ می‌شود.[2]

یکم. رویکرد به معنویت،احیا دین و دین‌گرایی
رشدسریع تفکرات الحادی ، خدا گریزی و انسان محوری وگرایش برخی کشور‌‌‌‌های جهان به نظام فکری – سیاسی سکولار، بسیاری از صاحب‌نظران را به این باور رساند که انزوا و اضمحلال کامل‌، سرنوشت محتوم ادیان الهی است.اما قیام امام خمینی (ره) وموفقیت انقلاب اسلامی به رهبری ایشان نه تنها توانست گفتمان دینی در ایران را تغییر دهد، ‌بلکه شرایط جدیدی را به وجود آورده که حاکی از ورود جهان به دوره ‌‌‌‌های متفاوت از ادوار گذشته وعصری با ویژگی‌‌‌‌‌های ممتاز دینی ومعنوی است.
از دیدگاه بسیاری از تحلیلگران تجدید حیات معنوی و دینی بشر (با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شده است و به این لحاظ دهة شصت را باید اولین دهة از این تجدید عهد محسوب داشت از این دیدگاه اگر بنا باشد تاریخی را برای احیای هویت دینی در نظر بگیریم آن تاریخ سال1979میلادی است یعنی مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران که خیزش عظیمی را برای تفکرات دینی در تمام ادیان بوجود آورده است.
آخرین آمارها در مورد احیای تفکر دینی که در سال 1990م صورت پذیرفته نشان می دهد که تقریباً 70% مردم اروپا احساس دینداری می کنند. در تمام ادیان از هندوئیسم گرفته تا بودایسم و … و انواع فرقه‌های مسیحیت همه از یک نوع بازگشت به تفکر دینی خبر می دهند و انقلاب اسلامی ایران موجب احیای فکر دینی در جهان گشت) شخصیت الهی و پیام‌‌‌‌‌های معنوی حضرت امام (ره) بسیاری از پیروان سایر ادیان و مذاهی را به شدت تحت تأثیر خود قرار داد تا آن جا که در نظر برخی از تحلیل گران و متفرکان مسیحی(اومسیح معاصر بود ودقیقا اشعة صلابت و سازش ناپذیری عیسی بن مریم –علیه السلام – بود).[3] از دیدگاه هفته نامه آبزرور ، (امام خمینی مردی هم پای پیامبران کهن است که دنیا را به پیروی از اصول دینی دعوت کرد.
پیام وی برای مردم جهان خلوص عقیده و پیروی از سادگی در مقابل پیچیدگی و آلودگی های غرب بود، و این رمز موفقیت وی و احساس افتخار پیروان اوست.)[4] از دیدگاه شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی نیز: (آنچه در ایران در سال 1979 رخ داد نه تنها برای ایرانیان بلکه برای تمام ادیان جهانی نقطه عطفی بود نقطه عطفی که از بازگشت میلیونها نفر در سراسر دینا به اصول‌گرایی مذهبی خبر می‌دهد) به گفته این شبکه (در سراسر جهان پیروان دیگر ادیان مانند مسیحیت یهودیت و هندو نیز به اصول گرایی مذهبی روی آوردند؛ حتی در ترکیه نیز که هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود روند بازگشت به اصول اسلامی سرعت گرفته است).[5]
آیه الله مصباح یزدی در این باره با اشاره به جریان دین ستیزی و دین زدایی در اروپا و غرب طی قرن ‌‌‌‌های اخیر که دامنه آن تا کشورها ی اسلامی‌از جمله ایران عصر پهلوی نیز کشیده شده می‌فرماید:( مهم‌ترین دست‌آوردحرکت امام خمینی (ره) احیا دین و دین‌گرایی درجهان معاصر بود به گونه ای که به برکت این حرکت نه تنها پیروان دین اسلام دیگر ادیان از جمله مسیحیت نیز حیاتی دوباره یافته ودرنتیجه گرایش به دین ودین داری در سایر ملل نیز افزایش یافت.) ایشان درهمین مورد‌، به سخن یک اسقف مسیحی از مکزیک اشاره می نماید که در دیدار با ایشان اظهار داشت :
(این افتخار مخصوص شماست که توانستید ایمان را در دنیا زنده کنید و بالاتر این‌که کشورداری را با دین داری توأم کنید‌، ما [ مسیحیان]این توان را نداریم که ایمان را در مردم حفظ کنیم‌، چرا که مردم دیگر اطمینانی به ما ندارند‌، بالاتر این که نتوانستیم دین‌داری را با کشورداری توأم کنیم) [6] و برخی دیگر از مسیحیان نیز سخن از (تأثیر پذیری شدید از مقام وعظمت وتحمل و بردباری شکوهمند امام خمینی (ره) ودرک احساس عطیه وموهبت الهی دراولین دیدار با ایشان )به میان آورده‌اند.[7] و به تعبیر اندیشمند پسامدرن فرانسوی، میشل فوکو، (امام خمینی (ره) منادی معنویت و روحی جدید برای جهان بی روح در عصر حاضر گردید) [8].

دوم. جمع معنویت و حاکمیت
در قرون جدید و تا پیش از قیام شکوهمند حضرت امام(ره) ، در شرق و غرب جهان امکان جمع معنویت و حاکمیت یک معما، افسانه و محال بود. نه تنها در افکار عمومی، بلکه در تمام متون آکادمیک و دانشگاهی در باب سیاست، در این بحث اجماع داشتند. چنانکه برنارد واندویل، صاحب افسانه کندوی زنبورها در غرب و از نخستین تئوریسین‌های جریان مدرنیزم غرب ، می گوید : ( اخلاق از حاکمیت جداست و این دو مقوله هیچ سازگاری با هم ندارند. و با آنچه که در اخلاق به عنوان فضیلت اخلاقی نام برده می‌شود نمی توان جامعه و حکومت را اداره کرد. ) وی تصریح می کند که اگر بنا باشد همه ی انسان ها اهل زهد، توکل، ایثار و شجاعت باشند، دیگر نمی توان نظام اجتماعی بنا نمود و حکومت تشکیل داد.
جامعه برخلاف این ارزش‌ها و منطبق بر آنچه که (رذیلت) به آن گفته می‌شود ساخته می‌شود. اتفاقاً پیشرفت، توسعه، آبادانی و رفاه جامعه در این است که مردم اهل سخاوت و انفاق و ایثار نباشند، بلکه برعکس باید اهل استیثار، ویژه خواری، خودخواهی، حسادت و حرص و زیاده طلبی باشند. با چنین شرایطی است که می‌توان زندگی اجتماعی کرد. فلسفه سیاسی مدرن نیز مبتنی بر همین مفروضات است، که بر اساس آن سه آموزه مارکسیسم، لیبرالیسم و فاشیسم به عنوان محصول مدرنیزم غرب در آخرین سدة این قرن، شکل گرفته و دنیا را تحت سیطره شوم خویش قرار دادند و خونین‌ترین جنگ‌های تاریخ بشر را به عنوان مکاتب توجیه گذار جنگ‌ها و خونریزی‌ها تئوریزه کردند[9].
اما حضرت امام(ره) این معادله را در دنیا به هم زد و با طرح حیات معنوی و باطنی برای بشریت، و ارائه مدل دقیق و کارآمد حکومت اسلامی، عملاً حیات تک ساحتی و تک بعدی غرب را به چالش کشید و اعلام کرد که فضای غیرمعنوی غرب نمی تواند برای همیشه ادامه داشته باشد و بشر غربی روزی از زندگی در فضای مادی خسته می شود و ناگزیر دوباره به معنویت روی می آورد: در حقیقت بشر امروز دارد به دوران جدایی مادیت از معنویت پایان می دهدمادیتی که کار بشر را با بن بست مواجه ساخته است و اینک زمان آن است که فعالیت مادی، آمادگی برای اعتلای معنوی انسان تلقی شود و همین تلقی است که بشریت امروز و فردا را به مذهب بازمی گرداند. اسلام دینی است که با تنظیم فعالیت های مادی، راه را به اعتلای معنوی انسان می گشاید. [10]
از این رو امروزه نه تنها دیگر سکولاریسم به عنوان نظریه مطلوب نیست بلکه به عقیده صاحب نظران آنچه فرهنگ غربی را مورد تهدید قرار می دهد همین سکولاریسم است چنانکه برژینسکی اعتراف می کند: سکولاریسم عنان گسیخته حاکم بر نیمکره غربی، در درون خود نقطه ویرانی فرهنگ غربی را می پرورد از اینرو آنچه ابر قدرتی آمریکا را در معرض زوال قرار می دهد همین سکولاریسم است. و تنها راه رهایی از این بحران را در احیاء عنصر مذهب می دانند.

سوم. رویارویی با ایدوئولوژی های حاکم و تحول در نظام بین المللی
اثرات عمیق اندیشه های امام تنها در بعد نظری و فکری، محدود نگردیده بلکه؛ در بعد عملی حتی مؤثرتر هم بوده است و توانسته معادلات موجود در نظام بین الملل را دگرگون ساخته و اعمال و رفتار و روابط موجود این سیستم های بین المللی و مقتضیات حاکم بر نظام بین الملل را به چالش کشاند. چنانکه هنری کسینجر ، مشاور رئیس جمهوری آمریکا در دهه 70اعتراف می نماید : (آیت الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد‌، تصمیمات او آن چنان رعد آسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه ریزی را از سیاست مداران و نظریه پردازان سیاسی می‌گرفت.هیچ کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند‌، او با معیار‌‌‌‌های دیگری غیر از معیار‌‌‌‌های شناخته شده دردنیا سخن می‌گفت وعمل می‌کرد‌، گویی از جای دیگر الهام می‌گرفت‌، دشمنی آیت الله خمینی با غرب بر گرفته ازتعالیم الهی او بود اودر دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت. ) [11]
تایمز لندن در توصیف حضرت امام(ره) می‌نویسد: ( امام خمینی مردی بود که توده‌ها را با کلام خود مسحور کرد‌، وی به زبان مردم عادی سخن می‌گفت و به طرفدارای فقیر ومحروم خود اعتماد به نفس می‌بخشید‌، این احساس آن‌ها را قادر ساخت تاهر کسی را که سر راهشان بایستد از بین ببرند وی به مردم نشان داد که حتی می‌تو‌ان در برابر قدرت‌‌‌‌‌هایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید.) [12] امام (ره) توانست جسارت و شهادت انتقاد کردن در برابر قدرت ها را به دیگر رهبران جهان و دیگر کشورها انتقال دهد و عملکرد نظام بین المللی را زیر سؤال برند. مهمترین تاثیراتی که انقلاب اسلام به رهبری حضرت امام (ره) برنظام بین الملل داشتند عبارت اند از:
1. نقد نظری نظم بین المللی دو قطبی
2. اصلاح عملی نظم دو قطبی
3. طرح وحدت کشورهای اسلامی و آزادی خواه
4. اصلاح تصویر جهانی از ابرقدرتها. در مورد اخیر گفتنی است ؛ شکست دو ابرقدرت و به ویژه آمریکا در مدیریت تحولات ایران به تمامی ملت ها نشان داد که توان و قدرت آنها بسیار زیاد و قابل اتکاست. نامه‌ی امام به گورباچف در حقیقت نقدی بر تغییرهای اقتدار طلبانه و انحصاری مدرنیته و مدرنیسم و مدرنیزاسیون با وجوه متفاوت چپ و راست است که تصور می‌کردندهیچ تحولی در دنیا، دگرگونی علمی، ‌مردمی و انسانی نیست مگر اینکه مطابق با استانداردهای اتوپیای غربی باشد. امام در این نامه، افق دگرگونی مفاهیم و نقش‌ها را در آینده‌ی نزدیک جهان نشان می‌دهد که عبارتند از: 1 افول مارکسیسم و کمونیسم و رفتن این جهان نگری به موزه‌های تاریخ 2 رشد خداگرایی و دین باوری در میان ملل جهان 3 رهایی فرزندان انقلابی جهان از حصارهای آهنین تغییرهای مارکسیستی و تئوری‌های انقلابی چپ 4 پوشالی بودن اتوپیای سرمایه‌داری غرب، 5 ضرورت تجدید نظر در فهم مفاهیمی چون خدا، دین، باغ سبز دنیای غرب، حقیقت، ابتذال و بن بست، مبدأ هستی و آفرینش، زندان غرب وشیطان بزرگ، خیالات مارکسیسم، معقول و محسوس، ترقی و تحول، انسان و حیوان، خلأ اعتقادی، نظام جهانی‌ و..[13]
واقعیت اینست که (گرایش‌های جسته و گریخته‌ای که امروزه در جوامع مدرن به سمت مذهب در شرف ظهور و شکل‌گیری است طلیعه‌ای امیدوار کننده از نوعی بیداری و خودآگاهی ملت‌های آنان است، (چنانکه) بی‌شک اجتماع عظیم سیاه‌پوستان مسلمان ایالات متحده آمریکا در سال 1995 در واشنگتن و برخواستن طنین پرصلابت (الله اکبر) در مقابل کاخ سفید، مقر ریاست جمهوری آمریکا نشانة میمونی از یک (خیزش معنوی و اخلاقی در کانون یک جامعه مدرن است.) [14]

چهارم. جنبش های اسلامی و رهایی بخش معاصر
حیات جنبش های اسلامی معاصر مدیون انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام(ره) می باشند ؛ زیرا قیام و انقلاب حضرت امام(ره) به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آنها را از عزلت و حقارت نجات داد، بر ناتوانی مارکسیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم در اداره و هدایت مسلمانان مهر تایید زد و اسلام را به عنوان تنها راه حل برای زندگی سیاسی مسلمین مطرح ساخت.[15] مقام معظم رهبری در این باره فرمود: (علی رغم گذشت بیش از یک صدوپنجاه سال از برنامه ریزی مدرن و همه جانبه علیه اسلام،امروز در سراسر دنیا یک حرکت عظیم اسلامی به وجود آمده است که به موجب آن ، اسلام در آفریقا،آسیا و حتی در قلب اروپا، حیات جدیدی را بازیافته و مسلمانان به شخصیت و هویت واقعی خود پی برده اند.)[16]
امام خمینی (ره) معتقد است غرب در پی استیلای فرهنگی خویش بر شرق است و این استیلا نظم فرهنگی جامعه شرقی را بر هم خواهد زد.از نگاه ایشان باید اصلاح یک جامعه را از اصلاح فرهنگی آن جامعه آغاز کرد. این شیوة اصلاح فرهنگی امام الگویی از تحول فرهنگی در پرتو تعهد فرهنگی را به جهان امروز عرضه نمود. از این رو غرب‌ستیزی منطقی امام (ره)، همواره بر جهت خاص حفظ و کسب استقلال فرهنگی استوار بوده است. از نگاه امام غرب‌ستیزی فرهنگی در کنار تحول فرهنگی در چارچوب فرهنگ شرقی باید به استقلال فرهنگی بیانجامد چنانکه فرمودند: (بالأخره باید فرهنگ متحول شود به یک فرهنگ سالم و یک فرهنگ مستقل و یک فرهنگ انسانی.)
انقلاب اسلامی از یک سو سبب روی آوردن مردم جهان به دین، رشد گرایش های معنوی و تضعیف اندیشه های مادی گرایانه شد و از سوی دیگر، به الگوی مبارزه ی مردم ستم دیده در مناطق گوناگون جهان تبدیل گشت. برای مثال، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، (الهیات رهایی بخش) به معنای پناه بردن مردم به کلیسا برای رهایی از مشکلات اجتماعی و سیاسی، در امریکای لاتین رشد کرد و شمار انجمن های مسیحی سیاسی، افزایش چشم گیری یافت. [17]
نهضت امام(ره) توانست به یک الگوی عملیاتی موفق برای سایر ملل تبدیل شود و لذا شاهد آن هستیم که متأثر از ایران بسیاری از مظلومان در سایر کشورها اقدامات رهایی بخش خود را تشدید می نمایند.

پنجم. بنیادگرایی دینی در غرب
آنچه غرب سکولار و رهبران آن امروزه منفعلانه نظاره گر تاثیرات گسترده پیام های دینی و معنوی حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی بر شهروندان جوامع غربی می باشند. حیات مجدد کلیساها، افزیش بی سابقه مبلغان مذهبی، طرح گسترده مطالبات دینی مردم از سوی سیاست مداران و تحرک چشم گیر رهبران مذهبی، تمایل شدید آنها به تاثیرگذاری در صحنه های سیاسی، استقبال وسیع مردم از آثار صوتی و تصویری و مکتوب دینی و مذهبی افزایش مخالفت های مردمی با پرده دری های اخلاقی و واکنش های شدید آنها در قبال شکست شدن حرمت مقدسات مذهبی و... تنها بخشی از علائم تاثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی و پیام های بیدار کننده دینی و معنوی حضرت امام خمینی(ص) در غرب می باشند.
آیت الله مصباح با اشاره به سفرخود به اسپانیا و مکزیک و آرژانتین و کلمبیا و برزیل و کوبا در آمریکای لاتین چنین بیان می دارند:( پیش از اینکه به این کشورها پا بگذارم تصور نمی کردم چنین صحنه هایی برایمان پیش بیاید. نمی توان آن را مجسم کرد...! در این سفر معمولاً با رجال مذهبی کلیسا و دانشگاهیان و گاهی به صورت غیرمستقیم از طریق مصاحبه های رادیو تلویزیونی یا مطبوعاتی با دیگران ارتباط داشتیم استقبال واقعاً غیرقابل باور بود! در شهر سن پابلو کاردینالی که کنار من نشسته بود... دست من را گرفته بود و فشار می داد و یک دستش را روی قلبش گذاشته بود و می گفت: شما در قلب ما جای دارید! اسقفی که در جمع اسقف ها در گوادالپ سخنرانی کرد می گفت: در غرب ایمان واقعی وجود ندارد مردم منطقه به ما اعتمادی ندارند. حرف ما را گوش نمی دهند شما هستید که هم ایمان واقعی دارید و هم توانسته اید ایمان را با کشور داری جمع کنید.) استاد مصباح اضافه می نمایند: ( ایشان چه داعی دارد که درجمع اسقف ها چنین صحبتی بکند جز اینکه احساس می کنند کلیسا شکست خورده است و نمی تواند برای دین مردم و جلوگیری از مفاسد اخلاقی کاری انجام دهد؟ آنها تمام امیدشان به اسلام است. در گوادالپ وقتی می خواستیم از آنها جدا شویم یکی از کشیش ها آمد و گفت: اجازه بدهید شما را در آغوش بگیریم و در حالی که دوربین تلویزیون هم در حال فیلم برداری بود مرا در آغوش گرفته و گفت:
ما کاری از دستمان بر نمی آید شما هستید که باید پرچم دار مبارزه با مفاسد اخلاقی و انحراف باشید. من باور نمی کردم که چنین منطقه ای در دنیا وجود داشته باشد که این قدر نسبت به اسلام و جمهوری اسلامی علاقه داشته باشند ولی به چشم خود دیدم ممکن است شما هم تا نبینید باور نکنید ...در آخرین شبی که در بوینس آیرس بودیم رئیس دیوان عالی استان که قبلاً رئیس آن دانشگاه بود ولی اکنون در آنجا تدریس می کند از من دعوت کرده بود که در آن دانشگاه درباره حقوق خانواده از دیدگاه اسلام صحبت کنم. تالار مملو از جمعیت شده بود، بیش از 90% شرکت کنندگان هم خانم بودند. بحث چنان در آنها اثر گذاشت که تا چند دقیقه کف می زدند، حتی خود شخص رئیس دیوان عالی استان بوینس آیرس مرتب کف می زد. بعد هم مرا در آغوش گرفت و دیپلم افتخاری را به من هدیه کرد و گفت: آرزوی ما این است که شما یکی دو جلسه دیگر برای سخنرانی به این جا بیایید.
گاهی بعضی از دانشجویان در محیط دانشگاه وقتی ما را می دیدند می خندیدند اما همان ها که می خندیدند پس از این جلسه می آمدند و می خواستند دست مرا ببوسند ولی من با زحمت خود را کنار نگه می داشتم، دانشجویان و استادان زن و مرد ]برای ابراز ارادت[ به شدت هجوم می آوردند...! در مدت کمی که آن جا بودیم گاهی در یک نصف روز چهار یا پنج مصاحبه و سخنرانی برای من گذاشتند؛ مثلاً در کوبا که یک کشور مارکسیستی است و ده ها سال تلاش کردند که در آن جا دین را کنار بگذارند، استاد دانشگاه آمده بود جلو من زانو می زد که دست مرا ببوسد می گفت: برای پدر و مادر من دعا کنید و خواهش می کنم یک قرآن به زبان اسپانیولی به من بدهید!
ایشان مقابل معاون دانشگاه و استادان مارکسیست آن جا به قدری از اسلام و ایران تعریف کرد که شگفت آور بود وقتی نام امام را می برد به قدری احساساتی می شد که نمی توانست خود را نگه دارد.
مقامات دانشگاهی و کلیسایی به امام عشق می ورزیدند و او را مظهر اخلاص می دانستند و در بین همه فرق اسلامی به تشیع علاقه مند شده اند.و کشیش ها از این تعبیرها زیاد به کار می بردند که خدا شما را برای احیای دینش به این جا فرستاده است... .) [18]
رشد اسلام در جوامعی که اکثریت آنان را مسیحیان تشکیل می دهند باعث شده تا صاحب نظران آن جوامع از نوعی رنسانس اسلامی سخن به میان آورند.وجود نشان دهنده این واقعیت است که:
غرب اکنون در برابر شمار زیادی از روشنفکران و اندیشمندان و هنرمندان و بازرگانانی که اسلام را انتخاب نموده اند سرگردان شده است. دورنمای تشکیل یک دولت اسلامی در قلب اروپا، غرب را با نگرانی فزاینده و جدیدی مواجه نمود، به طوری که به مقابله جدی با این پدیده احتمالی برخاستند، به همین دلیل بسیاری از تحلیل گران وقایع بالکان بر این اعتقادند که صرب های جنایت کار با چراغ سبز غرب و در سایه حکومت مرگبار آنها، به کشتار گسترده و فجیع مسلمانان بوسنی اقدام نمودند. برخی از سران اروپا نیز مانند رئیس جمهور وقت فرانسه (میتران) با سفر به سارایوو در کوران جنگ بوسنی در دیدار با علی عزت بگویچ، رئیس جمهور بوسنی، ضمن ابراز نگرانی از ملاقات بگویچ با امام خمینی(ص) در ایران و تاثیرپذیری وی از انقلاب اسلامی، به صراحت به وی اعلام نمود که اروپا از تشکیل یک دولت اسلامی در منطقه بالکان جلوگیری خواهد کرد. [19]
دکتر ژیل کیپل (Dr.Gilles Kepel) ، جامعه شناس فرانسوی و استاد کرسی مطالعات عربی در مرکز پژوهشهای بین المللی پاریس، طی سخنرانی خود در کنفرانس (اروپای ادیان )، در اکتبر 1994 در وین، تایید کرد: تفکر دینی در فرانسه، بویژه دربین مسلمانان، احیا شده و (جوانان مسلمان که در اروپا متولد شده اند، نیروهای فعال نوینی را به صورت هسته هایی بوجود آورده اند که بین اراده برای ماندن و تبعیض در نوسانند).وی به طور ضمنی اثرگذاری نقش امام خمینی را در احیای تفکر دینی در مسلمانان اروپایی تایید می کند و می نویسد: مسلمانان اروپایی به خاطر ماجرای سلمان رشدی و حجاب اسلامی، یک حرکت اخلاقی و اجتماعی را آغاز کرده اند). دکتر گوتفرید شایبر ، معاون انستیتوی اصول الهیات مسیحی ، در کتاب خود تحت عنوان (پاسخ صریح ) [20](1984) می نویسد: (آنچه ناظران امروزی اوضاع در ایران را کاملا شگفت زده می کند، وفاداری بلاقید و شرطی است که ملت در قبال آیت الله ابراز می نماید. البته این واقعیت بدون یک استدلال و برهان کلامی برای چنین حاکمیتی قابل توجیه نیست. جالب است گفته شود که در این نقطه، بنیادگرایی یا به اعتبار مفهوم متعارف کنونی، بنیادگرایی نیست; زیرا در عرف امروزی، بنیادگرایی معنی پذیرش بی چون و چرای ساختار فکری ناسازگار با زمان را می دهد، در حالی که (امام) خمینی انتقال یک الگوی فکری موجود را با عنایت به اوضاع زمان و سنجش با معیارهای کلامی اسلام انجام داده است ). [21]

ششم. نقش مؤثر طرح گفتمان در سطح جهانی
حضرت امام (ره) پیام دهنده همزیستی میان ادیان می باشند از این رو از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز تاکنون جلسات بحث و گفتمان با اندیشمندان ادیان بزرگ بخصوص متفکران مسیحی تشکیل شده است. اینگونه گفت وگوها که با هدف همزیستی مسالمت آمیز، شناخت واقعی ادیان، فرهنگ ها و تمدن ها، احترام متقابل صاحبان ادیان، استقرار عدالت و صلح جهانی، گسترش معنویت و ارزش های دینی و اخلاقی در سراسر دنیا صورت می گیرد، نقش مثبت و تأثیر فراوانی برجای نهاده است. وطرح گفت وگوی تمدن های جمهوری اسلامی مورد استقبال گرم جهانیان بویژه پیروان ادیان و متفکران و روشنفکران برجسته دنیا قرار گرفت و این ابتکار جالب و شایسته دولت اسلامی ایران را تحسین کردند.[22] اسقف خلیل ابی نادر یکی از رهبران مسیحی لبنان در خصوص اثرگذاری گفتمان و برقراری ارتباط با جامعه مسیحی می گوید: ([امام] خمینی در من تأثیر بسیاری بر جای نهاده است. اگر چه من به عنوان یک روحانی مسیحی نمی توانم دینم را ترک کنم، امّا با این حال اندیشه و افکار من از رسالت دینی وی بسیار تأثیر گرفته است.این تأثیر به صورت زیر جلوه گر می باشد:
1 او به این حقیقت دست یافت که عقب ماندگی مسلمانان در عصر انحطاط خصوصا در ایران اصولاً از دوری آنها از درک صحیح قرآن ناشی می شود. این بود که او صدا و موعظه اش را به مردم رساند و آنها را از خواب بیدار نمود، خصوصا که اعمال او همواره از قرآن سرچشمه می گرفت.
2 او خواهان وحدت مسلمانان بود و مسلمانان ایران را با اراده و اهداف و آرمانهایشان وحدت داد. مردم مستضعف سلاح او در مبارزات بودند و پیروزی نیز همیشه نصیب او می گشت. اگر وی از کلیسای مسیحی می بود، مردم مؤمن وی را قدیس بزرگی می دانستند و او را شفیع خویش قرار می دادند. [امام] خمینی در خارج از ایران پیام دهنده همزیستی میان مسیحیان و مسلمانان می شد. من به عنوان یک روحانی مسیحی، جمهوری اسلامی ایران را درک می کنم. اگر شانس آن را داشتم که با [امام] خمینی بزرگ گفتگویی داشته باشم با روح مسیح(ع) و محمّد(ص) همان خط و راه را در پیش می گرفتیم).[23]

نتیجه
قیام حضرت امام (ره) هم از حیث نظری، هم از حیث آرمانی و هم از حیث عملی تأثیرات و تحولات شگرف و قابل توجهی را بر جهان غرب بر جای گذارده است. [24] همان‌گونه که مقام معظم رهبری فرمودند امام (ره) مبشر دوران جدیدی درتاریخ حیات بشری است که مطالبات معنوی بشر و رویکرد دینی و مذهبی انسان بیش از ادوار گذشته وچند قرن اخیر، جلوه‌گر خواهد شد‌، البته :(امام خمینی (ره) پیامبر تازه ای نبود‌، اما او از یادآوران بود‌، ازمخاطبان (انت مذکر) که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاداوری کرد وپس از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی می‌گذشت چون اسلاف خویش از ابراهیم واسماعیل ومحمد (ص) دور‌‌‌‌ه ای از جاهلیت وعصر دیگری از دینداری زا آغاز کرد، این عصر تازه راباید عصر امام خمینی (ره) نام نهاد.) و( این دوران [عصر امام خمینی (ره)] دوران اسلام ودوران غلبة ارزش‌‌‌‌‌های الهی ومعنوی است‌، این دوران دوران امام خمینی(ره) می‌باشد وان شاء الله جوان‌‌‌‌‌های ما این اینده را خواهند دید. )[25]

[1] - بحار الانوار ، محمد باقر مجلسی ، ج60 ، ص 216 .
[2] - ر. ک : غرب در جغرافیای اندیشه، دکتر مجید کاشانی، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
[3] - روبین وود زورث، زیباترین تجربه من ، ترجمه خدیجه مصطفوی ، ص 38 .
[4] - هفته نامه آبزرور، چاپ لندن.
[5] - شبکه اول تلویزیون بی‌بی‌سی انگلیس.
[6] - فصلنامه حضور ، ش 24 ، ص 262.
[7] - اویانا فالاچی، روزنامه جمهوری اسلامی ، 29/7/ 1358 .
[8] - میشل فوکو، انقلاب ایران روح جهان بی روح،
[9] - انقلاب اسلامی در مصاف با قرن جدید ، حسن رحیم پور ، باشگاه اندیشه 1384/4/20.
[10] - احمد رهدار ، نگرشی بر نقد غرب از دیدگاه امام خمینی، غرب شناسی اثباتی، پگاه حوزه ، ش 161 .
[11] - مجله سروش ، 1380/11/20.
[12] - مصاحبه پروفسور حمید مولانا ، فصلنامه حضور ، ش 29 غ پاییز 1378 .
[13] - صحیفه‌ی نور، جلد21، ص‌ص 69 66.
[14] - سید علی اصغر کاظمی ، بحران جامعه مدرن ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، 1377 ، ص 168 .
[15] - جمیله کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی و آمریکا، اطلاعات، تهران، 1372، ص 100 و 114.
[16] - کیهان، 1369/9/22، ص 12.
[17] - برای آگاهی بیشتر ر.ک: فیدل کاسترو و مذهب، گفتوگوی فیدل کاسترو با کشیش فری بتو، برگردان: حسن پستا و سیروس طاهباز، تهران، نشر همبستگی، چ اول، 1367; کلیسای شورشی، کامیلو تورس، برگردان: جواد یوسفیان، تهران، نشر نی، 1368.
[18] - مجله معرفت ، ش 23 .
[19] - نگرانی استکبار از تاثیرات فرهنگی انقلاب اسلامی بر جوامع غربی ، میر احمد رضا حاجتی ، منبع: خبرگزاری فارس بر گرفته از کتاب عصر امام خمینی (ره ) 24/11/84
[20]
Dr. Gottfried W. Scheiber:EindeutigeAntworten Fndamentalistische Versuchung in Relegion ind Gesellschaft, خsterreichischerKulturverlag, 1989
[21] - امام خمینی و احیای تفکر دینی از نگاه خاورشناسان ، دکتر میر محمد حسین هدی .
[22] - گفت وگو: مسایل اساسی نظام همزیستی عادلانه از دیدگاه اندیشمندان مسلمان و مسیحی، مرکز گفتگوی ادیان، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ص 3031، چاپ اول، سال 1380.
[23] -امام خمینی در حدیث دیگران، مرتضایی، علی اکبر، نشر مرکز بازشناسی اسلام و ایران ص 140141 .
[24] - ر.ک : گفتگو ، مجله اندیشه انقلاب اسلامی ، ش 4 .
[25] -ر.ک: رویکرد دینی ومعنوی انسان عصر امام خمینی ، )میر احمد رضا حاجتی ) عصر امام خمینی (ره) از نگاه امام و مقام معظم رهبری
منبع :http://www.porseman.org/showarticle.aspx?id=155 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100103256)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین