امام خمینی به کدام کاندیداها توصیه به حضور یا عدم حضور در انتخابات کردند؟ اگرچه بعضی از افراد مغرض اعلام کردند که ولی فقیه هیچگاه حق ندارد که به کسی برای شرکت در انتخابات امر و نهی کند و برای این ادعای خود به سیره بنیانگذار انقلاب اشاره میکردند،اما بررسی کوتاهی در نحوه حکومت داری امام خمینی ره،واقعیت دیگری را نشان میدهد.بیانات مقام معظم رهبری در درس خارج و توصیه به عدم شرکت محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 در رسانهها بازتاب بسیار زیادی داشت. ایشان میفرمایند: (خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید.نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یکچیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمنش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید.)[1] امام خمینی به کدام کاندیداها توصیه به حضور یا عدم حضور در انتخابات کردند؟این اظهارات مقام معظم رهبری به صورت علنی مطرح شد و ممکن است این سؤال را در ذهن مخاطبین ایجاد کند که آیا توصیه به شرکت کردن یا نکردن فردی در انتخابات در جمهوری اسلامی سابقه داشته است یا نه؟ در ادامه به بررسی سیره حضرت امام خمینی (ره) در این باره خواهیم پرداخت. مخالفت حضرت امام با کاندیداتوری بنیصدر تنها چند روز از رأی مثبت ملت به قانون اساسی نمیگذشت که وزارت کشور با تأکید امام، 5 بهمن را تاریخ نخستین انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد و در حالی که عمر انقلاب به یک سال نرسیده، قوه مجریه به شکل قانونی خود تشکیل شد. بنیصدر 15 بهمن 58 حکم تنفیذ خود را از امام دریافت کرد. حوادث آینده نشان داد که امام هیچ گاه با بنیصدر موافق نبود، اما هرگز نخواست این روند قانونی لطمه ببیند، خود بنیصدر هم از مخالفت امام با رئیس جمهور شدنش مطلع بود؛ وی در مصاحبه با بیبیسی میگوید: (آقای خمینی بعد نامه کتبی نوشت که نه، من موافق نبودم. به خود من هم گفت شما به سه دلیل نمیشود رئیسجمهور باشید. با ولایت فقیه مخالف هستید، با اینکه روحانیت در مشاغل دولتی باشند، مخالفید و با مالکیت خصوصی مخالفید. آن حرف خود ایشان بود. بعد هم که کتباً نوشت.)[2] ممانعت امام خمینی از کاندیداتوری شهید بهشتی در انتخابات ریاست جمهوری 58آیت الله مهدویکنی در کتاب خاطراتش درباره مخالفت حضرت امام با کاندیداتوری شهید بهشتی مینویسد: ایشان در دوره اوّل ریاست جمهوری اجازه ندادند که یک شخص روحانی برای ریاست جمهوری نامزد شود. به یاد دارم که من و آقای هاشمی و شهید باهنر در قم خدمت امام رفتیم، زمانی بود که بنی صدر میخواست کاندیدا شود. ما به امام عرض کردیم شما اجازه بدهید آقای بهشتی هم جزء کاندیداها باشند و مردم به هر کس بخواهند رأی بدهند؛ اما امام اصرار داشتند که بین نامزدها، شخص روحانی نباشد (خاطرات آیت الله مهدوی کنی، 1385، ص 424.) شهید محلاتی در این خصوص میگوید: (کاندیدای جامعه روحانیت مرحوم شهید بهشتی بود. رفتیم خدمت امام عرض کردیم و امام قبول نکردند، فرمودند روحانی نباید باشد.) هاشمی رفسنجانی در این خصوص میگوید: (در مورد حضور روحانیت در امور اجرایی، تفکر امام از آغاز شروع نهضت این بود که روحانیت در کار اجرایی کمتر شرکت کند و فقط ناظر و پشتوانه امور باشد. ایشان حضور روحانیت را در شورای انقلاب که متشکل از روحانیون و غیرروحانیون بود، کافی میدانستند. مخالفتشان با کاندیداتوری شهید بهشتی در انتخابات ریاست جمهوری نیز بر پایه همین نظر بود... این فکر، فکر ما هم بود و کمابیش همه این را قبول داشتیم. ما هم نمیخواستیم وارد کارهای اجرایی شویم، فکر میکردیم در شورای انقلاب هستیم و بعداً هم اگر شورا نباشد و اگر لازم باشد به مجلس میرویم. برای این فکر هم دلایل متعددی وجود داشت که یکی از آنها عدم ارتباط مستقیم تحصیلات و تجربیات ما با کارهای اجرایی و دیگری جلوگیری از خدشه دار شدن وجهه اجتماعی و مردمی روحانیت در جامعه بود.)[3] البته نظر حضرت امام درباره حضور روحانیت در مناصب اجرایی تغییر کرد و بر همین اساس ایشان به حضور آیت الله خامهای در انتخابات ریاست جمهوری سال 60 رضایت دادند و در سخنرانی تاریخی و مهم خود در 31 خرداد 61 در این مورد به روشنی نظر خود را بیان نموده و فرمودند: (ما اینطور نیست که هر جا یک کلمهای گفتیم و دیدیم مصالح اسلام، حالا ما آمدیم دیدیم اینجور نیست، اشتباه کرده بودیم، بگوییم ما سر اشتباه خودمان باقی هستیم. ما هر روزی فهمیدیم که این کلمهای که امروز گفتیم اشتباه بوده و ما قاعدهاش این است که یک جور دیگر عمل بکنیم، اعلام میکنیم که آقا این را ما اشتباه کردیم، باید اینجوری بکنیم. ما دنبال مصالح اسلام هستیم، نه دنبال پیشرفت حرف خودمان ... به من مهلت بدهید که عرایضمان را به آقایان عرض بکنم- بنابراین، مسئله یکچیزی نیست که آقایان به ما بگویند: شما آن روز اینجوری گفتید. راست است، ما آن روز خیال میکردیم که در این قشرهای تحصیلکرده و متدین و صاحب افکار، افرادی هستند که بتوانند این مملکت را به آن جوری که خدا میخواهد، ببرند، آنطور اداره کنند. وقتی دیدیم که نه، ما اشتباه کردیم، آمدند بعضیشان خودشان را به ما جا زدند- ما هم که غیب نمیدانیم و بعضیشان هم خوب بودند لکن رأیشان با رأی ما مخالف بود- ما از حرفی که در مصاحبهها گفتیم، عدول کردیم و موقتاً تا آن وقتی که این کشور را غیر روحانی میتواند اداره کند، آقایان روحانیون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برمیگردند و محول میکنند دستگاههای اجرایی را به کسانی که برای اسلام دارند کار میکنند و تا مسئله اینطور است که ابهام پیش ما هست، احتمال هست. اگر در یک میلیون احتمال، یک احتمال ما بدهیم که حیثیت اسلام با بودن فلان آدم یا فلان قشر در خطر است، ما مأموریم که جلویش را بگیریم تا آنقدری که میتوانیم. هر چه میخواهند به ما بگویند، بگویند که کشور ملایان، حکومت آخوندیسم و از این حرفهایی که میزنند و البته این هم یک حربهای است برای اینکه ما را از میدان به در کنند. ما نه، از میدان بیرون نمیرویم...) (صحیفه امام، ج 16، ص 351) تکلیف امام به آیت الله خامنهای برای کاندیداتوری در سال 64 854آیت الله خامنهای در سال 1364 با کسب بیش از 85 درصد آرای کلیه شرکت کنندگان در انتخابات به عنوان چهارمین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران برگزیده شدند. مهمترین مسئله جریانهای فکری و سیاسی کشور پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مسئله تعیین نخست وزیر بود. با توجه به جهتگیریهای آیت الله خامنهای در رقابتهای انتخاباتی و سخنرانیهای ایشان درباره سیاستهای دولت در دوره چهار سال اول ریاست جمهوری ایشان برداشت محافل سیاسی این بود که به احتمال قوی در دوره چهارساله دوم ریاست جمهوری آیت الله خامنهای، فرد دیگری غیر از آقای میرحسین موسوی، نخست وزیر خواهد شد. از سوی دیگر، ظاهراً ایشان قبل از انتخابات بنا نداشتهاند کاندیدا شوند، ولی طی ملاقاتی که با امام خمینی (ره) انجام میدهند، حضرت امام به ایشان جهت نامزد شدن در انتخابات تکلیف میکنند. حجتالاسلام ناطق نوری در کتاب خاطراتش در این باره مینویسد: (ایشان [حضرت آیت الله خامنهای] قبل از انتخابات بنا نداشتند کاندیدا شوند. این را خود ایشان به من فرمودند تا این که امام ایشان را تکلیف کردند. ... بین ایشان و امام یک بحثی در مورد انتخاب نخستوزیر بود، ایشان میگفت اگر من رئیسجمهور بشوم، در انتخاب نخستوزیر هر کسی را که بخواهم، خودم باید تصمیم بگیرم و این علامت را هم امام ظاهراً داده بودند که خود شما تصمیم بگیر، لذا ایشان کاندیدا شدند.)[4] آیت الله خامنهای پس از انتخابات در سخنرانیای اعلام کردند که حضرت امام کاندیداتوری را برای ایشان واجب عینی کرده بودند. ایشان پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 64 میفرمایند: من یک روحانی هستم و در کار روحانیت خودم هم شما مشهدیها اقلاً میدانید بیتوفیق نبودم، میتوانم آدم تربیت کنم، میتوانم شاگرد درست کنم، میتوانم خط بدهم، میتوانم آگاهی بدهم، میتوانم درس بدهم، میتوانم سخن بگویم برای مردم، دلم میخواست ادامه بدهم به کار روحانی خودم، واقعاً نمیخواستم من در این انتخابات شرکت کنم امام بر من واجب کرد، صریحاً گفتند بر تو لازم و متعین است، یعنی نگفتند هم که لازم است که بعد بیایم بگویم واجب کفایی است شاید، نه، گفتند متعین است - یعنی واجب عینی است بر تو - به من گفتند من هم آمدم توی نماز عید قربان هم من همینطور گفتم البته قبل از انتخابات نمیخواستم بگویم که تصور نشود که این یک استفاده تبلیغاتی از این میخواهیم بکنیم، نه انتخابات را گذاشتیم هر جور که بناست بشود بشود و حالا میگویم به شما و گفتم هم در عید قربان.[5] توصیه حضرت امام به کاندیداتوری هاشمی در انتخابات سال 68 585انتخابات ریاست جمهوری سال 68 در حالی در شش مرداد 1368 برگزار شد که حضرت امام رحلت کرده بودند، اما از مدتی قبل از رحلت ایشان بحث کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی برای جایگزینی آیت الله خامنهای مطرح بود. هاشمی رفسنجانی در سال 78 و در مصاحبهای که در کتاب حقیقتها و مصلحتها منتشر شده است، میگوید که با توصیه امام خمینی کاندیدای ریاستجمهوری شده و در آن شرایط اجتماعی سلیقهها و جریانات مختلف از نامزدی وی حمایت کردند.[6] در پایان باید گفت که به نظر میرسد حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری به دلیل تسلطی که به فضای سیاسی کشور دارند و آگاهی بالایی که نسبت به جریانات مختلف دارند و همچنین به دلیل جایگاه ولایت فقیه، این حق را دارند که در انتخابات توصیههایی به کاندیدا داشته باشند، زیرا تشخیص مصالح نظام بر عهده ولی فقیه است و در زمان حضرت امام حتی مشاهده میکنیم که ایشان از ورود شهید بهشتی به انتخابات ممانعت میکنند و این کار را به مصلحت کشور و روحانیت میدانند. [1] - ww.mashreghnews.ir/fa/news/635582/ [2] -http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13930230001405 [3]- http://www.rajanews.com/news/18166 [4] - خاطرات حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری، جلد دوم، ص 73. [5] -http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=20617 [6] - http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=45612 مشرق،09 مهر 1395
امام خمینی به کدام کاندیداها توصیه به حضور یا عدم حضور در انتخابات کردند؟
اگرچه بعضی از افراد مغرض اعلام کردند که ولی فقیه هیچگاه حق ندارد که به کسی برای شرکت در انتخابات امر و نهی کند و برای این ادعای خود به سیره بنیانگذار انقلاب اشاره میکردند،اما بررسی کوتاهی در نحوه حکومت داری امام خمینی ره،واقعیت دیگری را نشان میدهد.بیانات مقام معظم رهبری در درس خارج و توصیه به عدم شرکت محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 در رسانهها بازتاب بسیار زیادی داشت. ایشان میفرمایند: (خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید.نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمیدانیم ما شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یکچیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که میبیند و میفهمد و فکر میکند که به نفع برادر مؤمنش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظه حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دو قطبی در کشور ایجاد میشود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمیدانم شما وارد بشوید.)[1]
امام خمینی به کدام کاندیداها توصیه به حضور یا عدم حضور در انتخابات کردند؟این اظهارات مقام معظم رهبری به صورت علنی مطرح شد و ممکن است این سؤال را در ذهن مخاطبین ایجاد کند که آیا توصیه به شرکت کردن یا نکردن فردی در انتخابات در جمهوری اسلامی سابقه داشته است یا نه؟ در ادامه به بررسی سیره حضرت امام خمینی (ره) در این باره خواهیم پرداخت.
مخالفت حضرت امام با کاندیداتوری بنیصدر
تنها چند روز از رأی مثبت ملت به قانون اساسی نمیگذشت که وزارت کشور با تأکید امام، 5 بهمن را تاریخ نخستین انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد و در حالی که عمر انقلاب به یک سال نرسیده، قوه مجریه به شکل قانونی خود تشکیل شد.
بنیصدر 15 بهمن 58 حکم تنفیذ خود را از امام دریافت کرد. حوادث آینده نشان داد که امام هیچ گاه با بنیصدر موافق نبود، اما هرگز نخواست این روند قانونی لطمه ببیند، خود بنیصدر هم از مخالفت امام با رئیس جمهور شدنش مطلع بود؛ وی در مصاحبه با بیبیسی میگوید: (آقای خمینی بعد نامه کتبی نوشت که نه، من موافق نبودم. به خود من هم گفت شما به سه دلیل نمیشود رئیسجمهور باشید. با ولایت فقیه مخالف هستید، با اینکه روحانیت در مشاغل دولتی باشند، مخالفید و با مالکیت خصوصی مخالفید. آن حرف خود ایشان بود. بعد هم که کتباً نوشت.)[2]
ممانعت امام خمینی از کاندیداتوری شهید بهشتی در انتخابات ریاست جمهوری
58آیت الله مهدویکنی در کتاب خاطراتش درباره مخالفت حضرت امام با کاندیداتوری شهید بهشتی مینویسد: ایشان در دوره اوّل ریاست جمهوری اجازه ندادند که یک شخص روحانی برای ریاست جمهوری نامزد شود. به یاد دارم که من و آقای هاشمی و شهید باهنر در قم خدمت امام رفتیم، زمانی بود که بنی صدر میخواست کاندیدا شود. ما به امام عرض کردیم شما اجازه بدهید آقای بهشتی هم جزء کاندیداها باشند و مردم به هر کس بخواهند رأی بدهند؛ اما امام اصرار داشتند که بین نامزدها، شخص روحانی نباشد (خاطرات آیت الله مهدوی کنی، 1385، ص 424.)
شهید محلاتی در این خصوص میگوید: (کاندیدای جامعه روحانیت مرحوم شهید بهشتی بود. رفتیم خدمت امام عرض کردیم و امام قبول نکردند، فرمودند روحانی نباید باشد.)
هاشمی رفسنجانی در این خصوص میگوید: (در مورد حضور روحانیت در امور اجرایی، تفکر امام از آغاز شروع نهضت این بود که روحانیت در کار اجرایی کمتر شرکت کند و فقط ناظر و پشتوانه امور باشد. ایشان حضور روحانیت را در شورای انقلاب که متشکل از روحانیون و غیرروحانیون بود، کافی میدانستند. مخالفتشان با کاندیداتوری شهید بهشتی در انتخابات ریاست جمهوری نیز بر پایه همین نظر بود... این فکر، فکر ما هم بود و کمابیش همه این را قبول داشتیم. ما هم نمیخواستیم وارد کارهای اجرایی شویم، فکر میکردیم در شورای انقلاب هستیم و بعداً هم اگر شورا نباشد و اگر لازم باشد به مجلس میرویم. برای این فکر هم دلایل متعددی وجود داشت که یکی از آنها عدم ارتباط مستقیم تحصیلات و تجربیات ما با کارهای اجرایی و دیگری جلوگیری از خدشه دار شدن وجهه اجتماعی و مردمی روحانیت در جامعه بود.)[3]
البته نظر حضرت امام درباره حضور روحانیت در مناصب اجرایی تغییر کرد و بر همین اساس ایشان به حضور آیت الله خامهای در انتخابات ریاست جمهوری سال 60 رضایت دادند و در سخنرانی تاریخی و مهم خود در 31 خرداد 61 در این مورد به روشنی نظر خود را بیان نموده و فرمودند: (ما اینطور نیست که هر جا یک کلمهای گفتیم و دیدیم مصالح اسلام، حالا ما آمدیم دیدیم اینجور نیست، اشتباه کرده بودیم، بگوییم ما سر اشتباه خودمان باقی هستیم. ما هر روزی فهمیدیم که این کلمهای که امروز گفتیم اشتباه بوده و ما قاعدهاش این است که یک جور دیگر عمل بکنیم، اعلام میکنیم که آقا این را ما اشتباه کردیم، باید اینجوری بکنیم. ما دنبال مصالح اسلام هستیم، نه دنبال پیشرفت حرف خودمان ...
به من مهلت بدهید که عرایضمان را به آقایان عرض بکنم- بنابراین، مسئله یکچیزی نیست که آقایان به ما بگویند: شما آن روز اینجوری گفتید. راست است، ما آن روز خیال میکردیم که در این قشرهای تحصیلکرده و متدین و صاحب افکار، افرادی هستند که بتوانند این مملکت را به آن جوری که خدا میخواهد، ببرند، آنطور اداره کنند. وقتی دیدیم که نه، ما اشتباه کردیم، آمدند بعضیشان خودشان را به ما جا زدند- ما هم که غیب نمیدانیم و بعضیشان هم خوب بودند لکن رأیشان با رأی ما مخالف بود- ما از حرفی که در مصاحبهها گفتیم، عدول کردیم و موقتاً تا آن وقتی که این کشور را غیر روحانی میتواند اداره کند، آقایان روحانیون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برمیگردند و محول میکنند دستگاههای اجرایی را به کسانی که برای اسلام دارند کار میکنند و تا مسئله اینطور است که ابهام پیش ما هست، احتمال هست.
اگر در یک میلیون احتمال، یک احتمال ما بدهیم که حیثیت اسلام با بودن فلان آدم یا فلان قشر در خطر است، ما مأموریم که جلویش را بگیریم تا آنقدری که میتوانیم. هر چه میخواهند به ما بگویند، بگویند که کشور ملایان، حکومت آخوندیسم و از این حرفهایی که میزنند و البته این هم یک حربهای است برای اینکه ما را از میدان به در کنند. ما نه، از میدان بیرون نمیرویم...) (صحیفه امام، ج 16، ص 351)
تکلیف امام به آیت الله خامنهای برای کاندیداتوری در سال 64
854آیت الله خامنهای در سال 1364 با کسب بیش از 85 درصد آرای کلیه شرکت کنندگان در انتخابات به عنوان چهارمین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران برگزیده شدند. مهمترین مسئله جریانهای فکری و سیاسی کشور پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مسئله تعیین نخست وزیر بود. با توجه به جهتگیریهای آیت الله خامنهای در رقابتهای انتخاباتی و سخنرانیهای ایشان درباره سیاستهای دولت در دوره چهار سال اول ریاست جمهوری ایشان برداشت محافل سیاسی این بود که به احتمال قوی در دوره چهارساله دوم ریاست جمهوری آیت الله خامنهای، فرد دیگری غیر از آقای میرحسین موسوی، نخست وزیر خواهد شد.
از سوی دیگر، ظاهراً ایشان قبل از انتخابات بنا نداشتهاند کاندیدا شوند، ولی طی ملاقاتی که با امام خمینی (ره) انجام میدهند، حضرت امام به ایشان جهت نامزد شدن در انتخابات تکلیف میکنند. حجتالاسلام ناطق نوری در کتاب خاطراتش در این باره مینویسد: (ایشان [حضرت آیت الله خامنهای] قبل از انتخابات بنا نداشتند کاندیدا شوند. این را خود ایشان به من فرمودند تا این که امام ایشان را تکلیف کردند. ... بین ایشان و امام یک بحثی در مورد انتخاب نخستوزیر بود، ایشان میگفت اگر من رئیسجمهور بشوم، در انتخاب نخستوزیر هر کسی را که بخواهم، خودم باید تصمیم بگیرم و این علامت را هم امام ظاهراً داده بودند که خود شما تصمیم بگیر، لذا ایشان کاندیدا شدند.)[4]
آیت الله خامنهای پس از انتخابات در سخنرانیای اعلام کردند که حضرت امام کاندیداتوری را برای ایشان واجب عینی کرده بودند. ایشان پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 64 میفرمایند: من یک روحانی هستم و در کار روحانیت خودم هم شما مشهدیها اقلاً میدانید بیتوفیق نبودم، میتوانم آدم تربیت کنم، میتوانم شاگرد درست کنم، میتوانم خط بدهم، میتوانم آگاهی بدهم، میتوانم درس بدهم، میتوانم سخن بگویم برای مردم، دلم میخواست ادامه بدهم به کار روحانی خودم، واقعاً نمیخواستم من در این انتخابات شرکت کنم امام بر من واجب کرد، صریحاً گفتند بر تو لازم و متعین است، یعنی نگفتند هم که لازم است که بعد بیایم بگویم واجب کفایی است شاید، نه، گفتند متعین است - یعنی واجب عینی است بر تو - به من گفتند من هم آمدم توی نماز عید قربان هم من همینطور گفتم البته قبل از انتخابات نمیخواستم بگویم که تصور نشود که این یک استفاده تبلیغاتی از این میخواهیم بکنیم، نه انتخابات را گذاشتیم هر جور که بناست بشود بشود و حالا میگویم به شما و گفتم هم در عید قربان.[5]
توصیه حضرت امام به کاندیداتوری هاشمی در انتخابات سال 68
585انتخابات ریاست جمهوری سال 68 در حالی در شش مرداد 1368 برگزار شد که حضرت امام رحلت کرده بودند، اما از مدتی قبل از رحلت ایشان بحث کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی برای جایگزینی آیت الله خامنهای مطرح بود. هاشمی رفسنجانی در سال 78 و در مصاحبهای که در کتاب حقیقتها و مصلحتها منتشر شده است، میگوید که با توصیه امام خمینی کاندیدای ریاستجمهوری شده و در آن شرایط اجتماعی سلیقهها و جریانات مختلف از نامزدی وی حمایت کردند.[6]
در پایان باید گفت که به نظر میرسد حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری به دلیل تسلطی که به فضای سیاسی کشور دارند و آگاهی بالایی که نسبت به جریانات مختلف دارند و همچنین به دلیل جایگاه ولایت فقیه، این حق را دارند که در انتخابات توصیههایی به کاندیدا داشته باشند، زیرا تشخیص مصالح نظام بر عهده ولی فقیه است و در زمان حضرت امام حتی مشاهده میکنیم که ایشان از ورود شهید بهشتی به انتخابات ممانعت میکنند و این کار را به مصلحت کشور و روحانیت میدانند.
[1] - ww.mashreghnews.ir/fa/news/635582/
[2] -http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13930230001405
[3]- http://www.rajanews.com/news/18166
[4] - خاطرات حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری، جلد دوم، ص 73.
[5] -http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=20617
[6] - http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=45612
مشرق،09 مهر 1395
- [سایر] توصیه های امام خمینی(ره) در ماه رمضان چیست؟
- [سایر] چرا امام خمینی معتقد بودند روحانیون درمسائل سیاسی، حضور داشته باشند؟
- [سایر] بین امام خمینی و مردم چه رابطه ای حاکم بود و امام خمینی برای مردم چه نقشی قائل بودند؟
- [سایر] امام خمینی در وصیت نامه سیاسی الهی شان برای پیشرفت و عزت کشور چه توصیه ای دارند؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] استادان امام خمینی (ره) چه کسانی بودند؟
- [سایر] شیوه مدیریتی امام خمینی ره چه بود؟
- [سایر] امام خمینی (ره) و جنبشهای اسلامی معاصر؟
- [سایر] امام خمینی به مسئلهی وابستگی چگونه مینگریست؟
- [سایر] زندگینامه امام خمینی ره را بفرمایید؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله خوئی] مسافر میتواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. و نیز مسافر میتواند در حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام نماز را تمام بخواند. اگرچه دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند کار در روایات به هنگام آشامیدن آب توصیه شده است: 1 آب را بطور مکیدن بیاشامد 2 در روز ایستاده آب بخورد 3 پیش از نوشیدن آب (بسم الله) و بعد آن (الحمد لله) بگوید. 4 آب را به سه نفس بیاشامد، نه یک نفس. 5 از روی میل آب بیاشامد. 6 بعد از نوشیدن آب حضرت امام حسین(علیه السلام) و اهل او را یاد کند و قاتلان ایشان را لعنت نماید.
- [آیت الله سبحانی] مسافر می تواند در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند و تمام افضل و شکسته احوط است. ولی اگر بخواهد در جائی که اول، جزء این مساجد نبوده و بعد از زمان ائمه(علیهم السلام) به این مساجد اضافه شده نماز بخواند، باید شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حرم حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)در شعاع 25 ذراع(تقریباً 11متر) از ضریح مقدس نماز را تمام بخواند.
- [امام خمینی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند. ولی اگر بخواهد در جایی که اول جزو این مساجد نبوده و بعد به این مساجد اضافه شده نماز بخواند احتیاط مستحب آن است که شکسته بخواند اگر چه اقوی، صحت تمام است و نیز مسافر می تواند در حرم و رواق حضرت سید الشهدا علیه السلام بلکه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام بخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز جمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم (علیه السلام) و نائب خاصّ او واجب عینی است امّا در زمان غیبت کبری واجب تخییری است یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیّر است ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد و نماز جمعه اقامه شود بهتر آن است که نماز جمعه خوانده شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نمازجمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم(علیه السلام) و نایب خاص او واجب عینی است، اما در زمان غیبت کبری واجب تخییری است، یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیر است، ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد احتیاط آن است که ترک نشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] الف: نمازجمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم(علیه السلام) و نایب خاصّ او واجب عینی است، امّا در زمان غیبت کبری واجب تخییری است، یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیّر است، ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد احتیاط آن است که ترک نشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است، بلکه در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می رود، و روح خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند، خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است!)
- [آیت الله نوری همدانی] مسافر می تواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )بلکه در تمام شهر مکه و مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند . ولی اگر بخواهد در جائی که اول جزء مسجد کوفه نبوده و بعد به این مسجد ا ضافه شده نماز بخواند ، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حائز حضرت سیدالشهداء (علیه السلام ) نماز را تمام بخواند ولی احتیاط واجب آن است که اگر دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز بخواند شکسته بجا آورد .