چه کنیم که بتوانیم در برابر شبهاتی که دیگران برای ما به وجود می آورند مقاومت کنیم و دچار ضعف ایمان نشویم؟ مثلاً در برابر این شبهه که می گویند رهبر ما یک فرد شایسته برای رهبری نیست. دانشجوی گرامی اهتمام شما به شناخت صحیح مواضع مقام معظم رهبری و دفاع عالمانه از آن در مقابل شبهه افکنی ها ، قابل تقدیر و احترام است . پیرامون پرسش فوق به اختصار گفتنی است ؛ بدون شک نمی توان به آنچه که شایع شده و فاقد هرگونه اساس و بنیانی می باشد اعتماد و اعتنا نمود. بر اساس قانون اساسی ( اصل یکصد ویازدهم ) مرجع رسمی تشخیص صلاحیت رهبری مجلس خبرگان می باشد از این رو هر گونه قضاوت و داوری در خصوص صلاحیت یا فقدان صلاحیت رهبری نظام باید از سوی این مجلس که نخبگان در این امر هستند صورت بگیرد . در عین حال منافاتی با اظهار نظر منطقی ، مستدل و منصفانه بر اساس عملکرد واقدامات رهبری نظام از سوی دیگران ندارد ولی این اظهار نظر تنها در حد یک تحلیل شخصی یا گروهی قابل اعتنا و ارزیابی خواهد بود و لازم است جهت تاثیرگزاری به دبیرخانه مجلس خبرگان هبری منتقل و از این طریق مورد بررسی قرار گیرد . چه خوب بود مبانی و مستندات خود را برای این پرسش مطرح می نمودید اتا به صورت دقیق و شفاف به بحث و بررسی پیرامون آن می پرداختیم . اما لازم به ذکر است مجلس خبرگان دربیانیه پایان ششمین اجلاسیه رسمی خود در دوره چهارم -باتوجه به حوادث اخیر و القا برخی تشکیکها و شبهات در خصوص توانایی های مقام معظم رهبری در رهبری نظام که عمدتا تحت تاثیر تبلیغات بدخواهان نظام و همسو با آنها خواسته یا ناخواسته در جهت تضعیف این رکن اساسی نظام صورت گرفت - باتاکید بر اینکه ولایت فقیه، رکن رکین نظام اسلامی، محور وحدت و مشروعیت بخش همهی ارکان و قوانین آن است که همواره حافظ اسلامیت و سلامت جمهوری اسلامی بوده و کشتی انقلاب را در برابر امواج طوفانی و پر تلاطم حوادث و دشمنیها، به خوبی سکانداری کرده است،نظر خود را در مورد صلاحیت آیت الله خامنه ای اینگونه بیان نمود که ؛ ( ما ضمن بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب حضرت آیهالله خامنهای مدّظلّهالعالی بار دیگر پشتیبانی قاطع خود را از معظمله که ادامه دهندهی راه بنیانگذار انقلاب مقدس اسلامی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است اعلام میداریم و همچنان معظمله را تنها گزینهای میدانیم که لباس رهبری امت بر قامتش زیبنده است.بدون شک تدابیر حکیمانهی مقام معظم رهبری در خاموش کردن آتش فتنه و حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و مقاومت معظمله در برابر تشکیک بیاساس نسبت به صحت و سلامت انتخابات، ستودنی است و دلیلی قاطع بر هوشمندی و تدبیر ایشان میباشد. در این راستا هدایتهای هوشمندانه، راهگشا، تاریخی و سرنوشتساز معظمله در خطبههای 29 خرداد و 21 ماه مبارک رمضان تأثیری شگرف در افشای لایههای پنهان و آشکار توطئه داشت و روشنتر از همیشه، نقش بیبدیل ولایت فقیه را در سکانداری کشتی انقلاب اسلامی، به نمایش گذاشت. )( پایگاه اطلاع رسانی مجلس خبرگان ، 1/7/1388) بنابر این ، اظهار نظر و داوری مجلس خبرگان به عنوان خبرگان ، کارشناسان و مرجع قانونی رسیدگی به این مساله فصل الخطاب در این زمینه است . در عین حال نگاهی منصفانه و گذرا به دوران پربرکت رهبری مقام معظم رهبری پس از ارتحال امام ره و مواضع هوشمندانه و تدابیرحکیمانه ایشان در برهه های مختلف و شرایط حساس کشور ، بخوبی گویای صلاحیت ، شایستگی و ایشان در رهبری نظام است ( ر.ک به کتاب زندگینامه مقام معظم رهبری تهران: موسسه فرهنگی قدر ولایت و آب ، آینه ، آفتاب ، جلوه هایی از زندگی مقام معظم رهبری ، قم : موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره ) براستی ایشان به عنوان ستون اصلی نظام اسلامی ، نقش بی بدیلی را در هدایت نظام ایفا نموده اند و دشمنان نظام نیز اهمیت این جایگاه رفیع و نقش او را در صلابت و استواری نظام و ادامه حرکت نورانی خود بخوبی تشخیص داده از این رو همواره شاهد بیشترین حجم حملات به رهبری نظام در جهت تضعیف این رکن رکین نظام اسلامی بوده و هستیم و بسیاری از تشکیک ها وشبهات در این راستا مطرح می گردد .به عنوان نمونه در حوادث اخیر مواضع و بیانات هوشمندانه و حکیمانه مقام معظم رهبری در راستای مدیریت بحران ، براستی تاثیری مثال زدنی در فروکش نمودن بحران و ترمیم شکافهای شکل گرفته در میان مردم داشت و اگر تدابیر حکیمانه ایشان و هوشیاری مردم نمی بود ، معلوم نبود که با این حجم گسترده تبلیغات منفی و حمایت برخی از کشورهای غربی چه سرنوشتی در انتظار کشور می بود. و ناخودآگاه این جمله مرحوم امام در باره ایشان برای انسان تداعی می شود که فرمودند : الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند ( آب ،آینه ، آفتاب ، ص 61 ) وفرمودند : اینجانب که از سالها قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط ... بحمد الله تاکنون باقی است ، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و ... و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلام از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید .( صحیفه نور ، ج 20، ص 173) هنر مدیریتی مقام معظم رهبری ارزیابی هنر مدیریتی رهبر معظم انقلاب در طول سالهای گذشته که انقلاب اسلامی را به سلامت از دل طوفانها عبور داد اگر چه در دهها کتاب هم نمیگنجد اما در عین حال موضوع مهمی است که نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت. آنهایی که از نزدیک دستی بر تاریخ دارند، از یک بیماری شایع به نام حجاب معاصرت در میان راویان وتحلیلگران تاریخ سخن میگویند. چه بسیار تاریخ دانان وتاریخ نویسانی که درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخی هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنجها و مشقتهای طاقت فرسایی را برای ضبط و روایت برهههایی دور از یک دوره تاریخی متحمل شدهاند که از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نبودهاست. این بیماری، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزه های علمیه، عالمان دینی، رجال مذهبی واصحاب رسانه را نیز در برگرفتهاست. این روزها درحالی بیستمین سال انتخاب حضرت آیتالله خامنهای را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامی فرا روی داریم که در کمتر برگه تقویم و یا رسانه ومطبوعهای، از این انتخاب هوشمندانه وسرنوشت ساز نام و یادی به میان میآید. شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل می گویند هر چه ذوق هنری است در توصیف و استعاره و کنایه وتشبیهی است که از هلال و بدر و محاق و مهتاب و گیسوی شب و کمان ابروست و کمتر سخن از خورشید و آفتابی به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلی یافتهاست. به جهت تقریب به ذهن و نه مشابهت، علمای فلسفه وعرفان، تعبیری در توصیف واجب الوجود دارند که می گویند هو مستور لشده ظهوره و هو مخفی لشده وجوده یعنی ظهور و وجود باری تعالی آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفی ماندهاست. به راستی چرا در این سالها که از ریز و درشت حوادث گفتهایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن راندهایم و فراز و نشیب های انقلاب را به روایت و تحلیل نشستهایم و بر عبور از این طوفانها و تلاطمها بالیده و افتخار کردهایم، کمتر از تدبیر و هوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به میان آوردهایم، تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبری امام راحل و معمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از خروار بسنده کردهایم. چه کسی میتواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترستر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی میشناسد؟ کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاعتر، با تدبیرتر، خلاقتر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت میکند؟ آیا میتوان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحرانها و فشارها و تهدیدهاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 19 ساله نظام اسلامی که از این حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بینظیر است، میتواند ادعا کند رهبری را میشناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفانها و امواج سهمگین، مدبرانهتر از او هدایت کشتی را میتوانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی میتواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟ *خورشید در آینه خورشید امام بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود: یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ... برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی میبخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست ... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ... من آقای خامنهای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه میباشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبریاند، با بودن آقای خامنهای شما خلا ء رهبری ندارید و ... و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود در میان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: ما با خدا پیمان بستهایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمانهایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد. آرمانهایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی و ساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین. *چالش های پس از رهبری جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیدهای درنظامهای سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگریهای امام امت(ره) و درایت و اقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کمترین هزینه انجام شد. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام (ره) در برهه زمانی 67 تا 68، که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود را میتوان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال 1367، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشأن بود. در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاستها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصههای سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بستهای موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید. پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بستهایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تاکید مجدد برصلاحیتهای آیت الله خامنهای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند. رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علیالاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی و پرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه مرجعیت، از تلاشها و جانفشانیهای مریدانی چون طالقانیها، بهشتیها، مطهریها، خامنهایها، هاشمی رفسنجانیها، مفتحها، باهنرها، رجاییها، سعیدیها، غفاریها، اندرزگوها، مدنیها، اشرفی اصفهانیها، دستغیبها و ... بهره برد که این امتیاز در سالهای نخستین رهبری آیت الله خامنهای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود و سالها به درازا کشید تا بنمایههای عمیق علمی و قابلیتهای شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده شود. *مدیریت بحران حضرت آیت الله خامنهای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندانها سائیده و نشان میدادند. تأسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائینترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود. تنظیم سیاستها و اولویتهای باز سازی کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادی کشور از چالشهای نفسگیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامهای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایهای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتیها و تبعیضها را فراهم میساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاستهای اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه وارد میآمد، جلوگیری به عمل آوردند. یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد خصوصاً برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر میشود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند. جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبههای سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروههایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم و درک عمیق میدانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبههای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری و تدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود. *عبور از دوران فتنه دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به توسعه سیاسی را باید جزو تلخترین و سختترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنههایی چون قتلهای زنجیرهای، شبه کودتای 18 تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیرهای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم. قصه تلخ قتلهای زنجیرهای با هدف فرمان آتش به سوی نظام طراحی شده بود و تبلیغات گستردهای که هیچ تناسبی با وزن واقعی آن نداشت و انسان را به یاد ماشین تبلیغاتی گوبلز و هیاهوی دروغین و غلوآمیز تاریخ معاصر چون سوزاندن یهودیان در کورههای آدم سوزی و قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی میانداخت. واقعهای که به جای ریشهیابی، توسط برخی گروههای فرصت طلب و وابسته، به ریشه سازی کشیده شده بود و محوریترین شخصیتها و بنیادیترین نهادهای نظام را با آتشباری فریب و خدعه و نیرنگ به مسلخ کشانده بودند. توطئهای که با هدف دامن زدن به تنازعات داخلی و فراگیر نمودن آتش جنگ داخلی، ارکان نظام اسلامی را نشانه رفته بود که این تهدید بنیان افکن، با سرپنجه تدابیر رهبری، به فرصتی برای پالایش نظام از نیروهای نفوذی و موجب شکل گیری صف بندی جدیدی به نام نیروهای خودی و غیرخودی درجریان های سیاسی کشور گردید. شکلگیری مطبوعات زنجیرهای که درجهت اجرای پروژههایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانهزنی در بالا، عبور از خاتمی و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکمترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابیها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد. برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانهزنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امامگونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع) و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمینهای به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست. تدبیر امامگونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتای 18 تیر 78، تلولو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثهای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفهای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامیمان لبخند زند. حادثه 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از دیگر بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه 11 سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار هر که با ما نیست برماست که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برههای که قدرتهای بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است. در آن روزها، چه بسیار افراد و جریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانههای غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشیهای آمریکا را می دادند و امروز پس از شکستها و ناکامیهای مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیلهای ناروا، سر در گریبان فرو بردهاند. *نمی از یم صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادیهای مشروع آنان در برابر خود محوریها و خودکامیهای گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثهای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید. ارائه تعاریف جدیدی از دمکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و ...، که در سایه هوشمندی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دمکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود. مروری گذرا برفراز و نشیبها و تهدید و توطئههای صورت گرفته در هجده سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها نمی از یم ویژگیها و ظرفیتهای شگرف حضرت آیت الله خامنهای را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم. تسلط و احاطه بی نظیر معظم له براموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایستههای حوزههای علمیه، شناخت دغدغههای نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایستههای نظام اسلامی و... باعث گردیده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند. هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام درعرصههایی چون پیشرفتهای هستهای، موشکی، سلولهای بنیادی، تولید داروها و واکسنهای مهارکننده بیماریهایی چون ایدز و برخی سرطانها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و... در گرو دغدغهها و پیگیریهای مستمر ایشان صورت گرفته است. معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند: اگر بودجهبندی کشور در دست من بود، مهمترین چیزی که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه میکردم، همین مسئله پژوهش بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربنای پیشرفت وتعالی یک جامعه نگاه می کند. از زمان فروپاشی ساختار نظام بین الملل بواسطه سقوط و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی، منطقه خاورمیانه و رخدادهای جهانی تحولات پرآشوبی را پشت سر گذاشت. در اکثر این تحولات، ایران، یکی از حلقههای کلیدی آن محسوب میشد. عبور از گردونههای بسیار سخت تحولات مرهون تدابیر بسیار هوشمندانه نظام جمهوری اسلامی ایران بود. در واقع بحرانها و رخدادهای متوالی که در طی این سالها برای جمهوری اسلامی ایران رخ داد فوق العاده قابل توجه و بسیار حساس بود. اگر فضای تصمیم گیری را در سه دسته الف) سازمان یافته و برنامه ریزی شده، ب) استراتژیک، ج) بحرانی تقسیم بندی کنیم، جمهوری اسلامی همواره در فضای بحرانی بسر میبرد. بنابراین تصمیم گیری در چنین شرایطی بسیار حساس و نیازمند تصمیم گیران آگاه، هوشمند، مدبر و جامع نگر و شجاع میباشد. عبور موفقیت آمیز از این بحرانها و تبدیل کردن آنها به فرصت های مغتنم از شاخصهای بارز دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بوده است. کنکاش در خصوص این مدیریت موفقیت آمیز نشان میدهد که رهبر معظم انقلاب مهمترین و بیشترین نقش را داشته است. امروز کسی تردیدی ندارد که مواضع و رویکردهای رهبر معظم انقلاب در خصوص رویدادهای مهمی مانند 11 سپتامبر، حمله آمریکا به افغانستان و عراق، مقدمه سازی برای حمله و سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، تحریمها و فشارهای ارعاب آمیز و دهها رخداد دیگر، نه تنها جمهوری اسلامی ایران را از تهدیدات بالقوه و بالفعل دور ساختند بلکه موقعیت و جایگاه ایران را در مراتب قدرت و ثبات چه در بعد داخلی و خارجی به شدت افزایش دادهاند. * سبک هدایت و مدیریت تحولات با نگاهی به ویژگیها و مختصات واکنشهای رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقهای و بین المللی میتوان رمز موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران در حوزه خارجی و بویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود: 1- واکنش واقع گرایانه: یکی از ویژگی های رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقه ای و جهانی واقع گرایی معظم له است. نمونه ها و مصادیق مختلفی از تحولات در طی این دوران رخ داد که در واکنش به آن دیدگاه و مواضع مختلفی از سوی گروهها و شخصیت های سیاسی مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضای پیچیده زمانی آن تحولات شده ایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخی از شخصیت ها و گروههای سیاسی، معلوم نبود که چه پیامدهای منفی متوجه جمهوری اسلامی ایران میگردید. یکی از این نمونهها حمله آمریکا به عراق برای آزادسازی کویت بود که در آن هنگام برخی از سیاسیون چپ سیاسی کشور پیشنهاد همراهی با صدام علیه آمریکا میدادند. در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب با درک صحیح تحولات منطقه و با معیار اصول گرایی موضع بی طرفی ایران را رسما اعلام کرد. البته این بی طرفی به معنای سکوت در برابر جنایات ناشی از جنگ نبود بلکه در عین حال بی طرفی انتقادی را برگزید. بعدها اسنادی که منتشر شد نشان داد که این جنگ سناریوی تعریف شده آمریکا برای اهداف چند منظوره بود. نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود. اکنون که مواضع اتخاذ شده از سوی گروهها و شخصیت های مختلف در آن زمان مورد بررسی قرار می گیرد کاملا نشان می دهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جریانات سیاسی به اصطلاح اصلاح طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضد تروریستی شرکت نماید. در حالی که رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونی ترین انگیزه این تحولات و روندهای آن را هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجی کشور را به سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاست های تهاجمی پس از 11 سپتامبر هدایت کردند. اکنون همه افکار عمومی جهان و حتی در داخل آمریکا نیز به رویکردی که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشان دهنده تدبیر و آینده نگری در حوزه دیپلماسی است. در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است بسیاری در داخل به این اقدامات مثبت مینگریستند و برخی از اصلاح طلبان افراطی نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد میکردند. با این حال در جریان جنگ آمریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: 1- تعقیب استراتژی انزواطلبی 2- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ 3- رویکرد بی طرفی مثبت وفعال. در شرایط چنین گفتمانهایی رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایه ای را اتخاذ کردند که از یک سو به لحاظ دیپلماتیک بی طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوی دیگر راهبرد فرصت سازی برای ارتقای منافع ملی مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آن را بوضوح مشاهده میکنیم. آنچه در نمونههای بالا ملاحظه شد دقیقا بیانگر واکنشها و رویکردهای واقع گرایانه نسبت به تحولات منطقه ای و جهانی بوده است. 2- تشخیص به موقع رویدادها و روندهای سیاسی دومین ویژگی مهم در مدیریت رهبری معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجی است. گفته می شود درک تهدید نقش محوری در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید متغیری میانجی بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به شمار میآید. هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعی تر و هوشمندانهتر باشد واکنشهای اتخاذ شده درست تر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهای به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهای سیاسی نقش حیاتی در عبور موفقیت آمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد. هشدار رهبری در خصوص شبیخون فرهنگی در اوایل دهه 1370، افشای سناریوی یلتسینی کردن ایران (فروپاشی از درون)، افشای سیاست های پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوی اختلاف افکنی بین اقوام و مذاهب ایرانی از یک سو و راه انداختن جنگ شیعی و سنی از سوی دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام هراسی و اسلام ستیزی غرب و ... نمونه هایی از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است. 3- هدایت دیپلماسی هوشمندانه شاخص دیگری از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسی هوشمندانه در عرصه سیاست خارجی است. در دیپلماسی هوشمندانه، درک صحیحی از تهدیدات و فرصت ها و قوت ها و ضعف ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات همواره دیدگاههای مختلفی از سوی جریانات سیاسی وجود داشته و اصرار بر اجرایی شدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها اکنون به خوبی می توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالی که اگر هدایت های هوشمندانه مقام رهبری نبود خساراتی جدی بر منافع و مصالح کشور وارد میشد. یکی از مهمترین عرصههای تجلی این دیپلماسی در موضوع هستهای ایران است. همه متفق القولند که سکان دار اصلی تحولات هستهای ایران چه در بعد فنی و چه در ابعاد سیاسی و دیپلماتیک آن رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتدای بحران هستهای که جامعه دو قطبی شده و یک طرف بحث واگذاری و تسلیم را مطرح و دیگری مقابله و جنگ را پیشنهاد میداد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانی و هوشمندانهای را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضای سنگین بین المللی خارج ساخت. معظم له با پرهیز از افراط گری و تفریط گرایی، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهای معقولانه و هوشمندانهای را تجویز میکردند. اکنون تردیدی نیست که چنانچه مشی و رویکرد و هدایت های معظم له نبود، پرونده هستهای ایران از دو حال خارج نبود یا کاملا تسلیم محض می شد و یا منهدم میگردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بینظیری را برجای گذاشتیم و به میزان زیادی خصم را از بعد سیاسی و حقوقی و فنی خلع سلاح کردیم و همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود. 4- ترکیب آرمانگرایی و واقع گرایی مقام معظم رهبری همچون امام راحل آرمانگرایی و واقع بینی را با هم مد نظر قرار می دهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهای گذشته متاسفانه عدهای عرصه اجرایی کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهای بیرونی آرمانها را فدای واقعیات آن هم واقع گرایی از نوع رئالیستی محض کردند. در همین حال برخی افراد نیز بودند که توجهی به واقعیات نداشتند و به هر قیمتی و علی رغم شرایط و بسترها، تاکید بر آرمانها میکردند اما رهبر معظم انقلاب فارغ از چنین گفتمانهایی که هر یک به نوبه خود فشارهای سنگینی را وارد میکردند، موضع اعتدال و نگاه توامان آرمانگرایانه - واقع گرایانه داشتند. تاکید معظم له بر سه اصل عزت و حکمت و مصلحت در واقع ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی است. عزت این است که جامعه و نظام اسلامی در هیچ یک از برخوردهای بین المللی خود نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود (9/11/68) حکمت یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن، هیچ گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است راه داد. و اما مصلحت یعنی مصلحت انقلاب و این مصلحت همه جانبه است یعنی از رفتار شخصی ما : بخصوص شما : شروع میشود. (18/4/70) 5- اصول گرایی در سیاست خارجی نگاهی به مواضع و رویکردهای مقام معظم رهبری از 1368 تاکنون نشان میدهد که اصولگراترین شخصیت در این عرصه بوده ودر همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیری خارجی میباشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهای امام راحل (ره) میدانستند در عمل نیز مشی اصولی آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانی و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و بویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستی و اعتقاد به صدور و انتقال ارزشهای اسلامی همچنان یاد آور مواضع حکیمانه امام راحل (ره) است. در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههای سیاسی توصیه کردند که مرزهای عقیدتی و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلی و خارجی به تمام و کمال رعایت کردند. یادمان نمیرود که بسیاری از جریانات دوم خرداد که خود را حافظ میراث حضرت امام (رحمت الله علیه) می دانستند چگونه ارزشها و آرمانهای امام (ره) را حداقل در حوزه خارجی نادیده گرفته بودند. سناریو های تحت عنوان تابوشکنی رابطه با آمریکا، ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی و طرحهای مبنی بر اینکه فلسطین را به خود فلسطینیها واگذاریم و کاری به اسرائیل غاصب نداشته باشیم عناوینی بود که در طی این سالها مطرح و پیگیری می شد. اما حضور فعال و تعیین کننده رهبر معظم انقلاب در مسند ولایت، باعث شد که این آرمانهای امام (ره) ذبح نگردد. در همین راستا معظم له تاکید داشتند: مقبولیت جهانی بسیار خوب است، اما نه به بهای دست برداشتن از اصول جمهوری اسلامی که هویت ملی و جمعی ماست. (29/5/82) اکنون کسی نمی تواند شک نماید که نفوذ و قدرت ایران بواسطه مشی اصول گرایانه که ریشه در منش و رفتار امام راحل (ره) داشت، در سراسر منطقه بشدت تعمیق یافته است. نفوذی که رعب در دل دشمنان ما انداخته است. *دستاوردهای بی نظیر سیاست خارجی ایران محصول ویژگی و مختصات گفته شد و یکسری ویژگی های دیگر که مجال بررسی آن در این مقاله نیست، چه تاثیری بر سیاست خارجی ایران و یا اساسا جایگاه، جمهوری اسلامی ایران گذاشته است؟ واقعیت امر این است که موقعیت ایران در طی این دوران بشدت تحکیم یافته و در کلاس بندی قدرت به رتبه های بالایی دست یافته است. در این جا به برخی از آنها اشاره میشود: 1- افزایش اقتدار و نفوذ ایران یکی از دستاوردهای مهم هدایت ها و رهنمودهای خارجی رهبر معظم انقلاب، افزایش اقتدار و نفوذ ایران است. اکنون اکثر مقامات سیاسی و نظامی غرب بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه پیدا کردهاست. رومانو پرودی نخست وزیر ایتالیا در مصاحبه با روزنامه مصری اخبارالیوم گفت که ایران کشور کلیدی در صحنه سیاسی خاورمیانه است. همین موضع را خاویر سولانا معاون هماهنگ کننده سیاست خارجه اتحادیه اروپا مطرح کرد مبنی بر اینکه ایران در جریان بازی قدرت این قدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. مسلما این نفوذ و قدرت جنبه سخت افزاری ندارد. بلکه این نفوذ و اقتدار ناشی از منابع معنوی و دیپلماتیک هوشمندانه ایران و مواضع شجاعانه و عدالت خواهانه و اسلام خواهانه در منطقه است که افکار عمومی منطقه را در سطوح تودهای و نخبگی به خودش جذب و جلب کرده است. موسسه سلطنتی امور بین الملل انگلیس در گزارشی با عنوان ایران، همسایگان و بحرانهای منطقهای نوشت که: آمریکا برای جلوگیری از افزایش قدرت منطقهای ایران به همسایگان آن متوسل شده است. اما ایران با موفقیت در روابط خود با کشورهای همسایه حتی آن دسته از کشورهای عربی و سنی مذهب که از نفوذ آن بیم دارنده سود جسته و به موقعیت قابل توجهی در منطقه رسیده است. با این حال اکنون هیچ مقامی و تحلیل گری وجود ندارد که به قدرت و نفوذ ایران اذعان نکرده و معتقد به این نباشد که کلاس بندی قدرت در خاورمیانه بطور بنیادی بهم خورده است و ایران در راس هرم قدرت منطقهای قرار گرفته است. در واقع بر اثر وجود چنین واقعیتی است که آمریکا تن به مذاکره با ایران را برای برون رفت از چالش عمیق در عراق داد و اساسا جنبش مذاکره با ایران در داخل آمریکا که اوج تجلی آن را در مناظرههای کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا مشاهده میکنیم، ناشی از افزایش اقتدار و نفوذ ایران است و شکی نیست که این نفوذ بر اثر درایت و خردورزی رهبر فرزانه انقلاب بوده است و گرنه در صورت تداوم سیاست تساهل و تسامح و یا در صورت اعمال دیدگاههای برخی از جریانات سیاسی میانه رو یا اصلاح طلب هرگز چنین موقعیتی نصیب ایران نمیشد. 2- تبدیل شدن ایران به یک کشور شکست ناپذیر و مقاوم هدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجی که خود تداوم دهنده مشی اصولی و شجاعانه امام راحل (ره) بوده است کشور ایران را به یک دژ مستحکمی تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده میشود قویتر میگردد. اکنون اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیستهای کشورهای جهان از جمله غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتدای انقلاب فوق العاده افزایش یافته است. هفتهنامه آمریکایی تایمز طی گزارشی با توجه به یافتههای کمیته مطالعات بیکر همیلتون نوشته بود که ایران به محکمی در سنگر خود قرار گرفته و به هیچ عنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد. (روزنامه جمهوری اسلامی 13/1/85) بواسطه چنین شرایطی پروژه حمله نظامی (چه تمام عیار و چه نقطه ای) آمریکا یا رژیم صهیونیستی برای همه امری نشدنی و اساسا غیر خردمندانه تلقی شده است. هرگاه طرح اقدامات نظامی در رسانهها اوج گرفت همه شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب با تمام صلابت پاسخ قاطعی را میدادند. معظم له همانطور که در گذشته از جمله در سال 1370 اعلام کرد که به حول و قوه الهی اعتقادم از بن دندان این است که آمریکا اگر تمام نیروهایش را برای ضربه زدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطی نمیتواند بکند. (28/6/70) در سالهای اخیر نیز با همان صلابت اعلام کردند که اگر دشمنان تعرضی به خاک ایران بکنند تمام منافع آنها در سراسر جهان هدف قرار خواهد گرفت. این نوع موضعگیری در واقع ناشی از قدرت و تواناییهای جمهوری اسلامی ایران از یک سو و ضعف و پوشالی بودن ابهت قدرت هایی مثل آمریکا است. چنانکه ریچاردهاوس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا تصریح کرد گزینه تغییر رژیم ایران (چه سخت و چه نرم) تحقق یافتنی نیست. به همین ترتیب نتیجه صلابت و استحکام جمهوری اسلامی است که شاهد تغییرات پی درپی سیاست های غرب علیه ایران هستیم. 3- شکسته شدن مجدد ابهت آمریکا و متحدینش دیپلماسی هدایت شده توسط رهبر معظم انقلاب راهبردها و سیاست های آمریکا در منطقه را با شکست سختی مواجه ساخت. این سخن ریچاردهاوس شنیدنی است که در مجله فارین افرز نوشته شد: با جنگ اول خلیج فارس عصر آمریکایی در خاورمیانه آغاز شد اما با جنگ دوم شاهد پایان عصر آمریکایی هستیم. در واقع مدیریت منطقهای ایران که با رهنمودهای مقام معظم رهبری صورت گرفته تمام طرحهای این کشور را در خاورمیانه با شکست مواجه ساخت به گونه ای که مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا به کاخ سفید اعلام کرد: ایران قدرت اول منطقه است و آمریکا باید بداند که کلید حل معمای خاورمیانه بویژه عراق در دست ایران است. درخواست آمریکا برای مذاکره با ایران در شرایطی رخ داد که همه به ضعف و ذلالت آمریکا پی برده و رادیکالهای جامعه آمریکا این اقدام را سرافکنی بزرگ نام نهادند. در همین حال ایران با تدبیر مقام معظم رهبری درخواست مذاکره با آمریکا را بخاطر وضعیت شیعیان عراق و پیشنهاد آنها در اوج اقتدار پذیرفت. 4- تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران سیاست حمایت از نهضتهای رهایی بخش و کمک به مسلمانان از تاکیدات جدی رهبر معظم انقلاب بودهاست، به عنوان نمونه معظم له در سال 80 فرمودند: دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایی است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمیشود، اینها را باید دنبال کنیم، اصول اینهاست. (16/8/80) این سیاست که با امام راحل (ره) شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسی) میباشد توسط رهبر معظم انقلاب با تمام قوت پیگیری شد و اکنون ثمره آن را ملاحظه میکنیم. اتفاقی که در لبنان و فلسطین، عراق و افغانستان و ... رخ داده است نتیجه استقامت در پیگیری این اصول از سوی رهبری انقلاب بوده است تاکید اخیر از این بابت است که در سالهای گذشته کسانی بودند که با چنین رویکردی مخالفت میورزیدند. با این حال این سیاست با وجودی که ریشه در اصول و باورهای اسلامی و انقلابی دارد، نتایج ژئواستراتژیکی نیز برای ایران داشته است. این سیاست مناطق ژئواستراتژیک ایران را توسعه داد. منطقه ژئواستراتژیک منطقه ای است که یک بازیگر در خارج از محیط ملی خود تعریف نموده و با ایفای نقش موثر در آنجا و ایجاد مشکل برای رقبای خود توجه ایشان را از عطف به مسایل داخل خویش منحرف ساخته و یا حداقل شدت آن را تخفیف می دهد. (افتخاری، 1380) *فرهنگ سازی ها از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذاری سالها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، نامگذاریهایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است. بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگسازی های مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهی و اصلاحات یعنی مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشت ساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسع تری را طلب مینماید. آینده نگری و پیگیری های مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسئولان نظام، سندی به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که براساس آن، نظام اسلامی در سال 1404 هجری خورشیدی باید در زمینه علمی، فناوری و اقتصادی به قدرت اول آسیای جنوب غربی (خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز) تبدیل گردد. از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل 44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام میبرند. با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونیها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد. تدابیر دیگر ایشان در طول هجده سال گذشته با مشکلات و معضلاتی همچون فتنه طالبان و القاعده در افغانستان، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار، پرونده انفجار آمیا، تحریک قومیتها و اقلیتهای دینی، گشایش سفره بحران و ناامنی در کشور، تحریمهای شدید اقتصادی، قطعنامههای شورای امنیت، دادگاه میکونوس، کنفرانس برلین، اصلاح قانون مطبوعات، تحصن نمایندگان مجلس ششم، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، صدور حکم حکومتی در تایید صلاحیت مصطفی معین و... نشان می دهد، که انقلاب چه نگین ارزشمندی را بررکاب خود نشانده است. تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سختترین و بحرانیترین شرایط، از دیگر هنرهای ناب رهبری ایشان در طول 19 سال گذشته بوده است، به گونهای که در بحرانیترین شرایط فرمودهاند: من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال میدانم. اگر هر مدیر و مسئولی صرفا کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانی ودلهرهای ندارم. این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایی دفاع مقدس، برای حفظ موجودیت و بقای خود میجنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشته ای نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیای سیاسی در جهان اسلام وتشکیل خاورمیانه جدید میگفتند
چه کنیم که بتوانیم در برابر شبهاتی که دیگران برای ما به وجود می آورند مقاومت کنیم و دچار ضعف ایمان نشویم؟ مثلاً در برابر این شبهه که می گویند رهبر ما یک فرد شایسته برای رهبری نیست.
چه کنیم که بتوانیم در برابر شبهاتی که دیگران برای ما به وجود می آورند مقاومت کنیم و دچار ضعف ایمان نشویم؟ مثلاً در برابر این شبهه که می گویند رهبر ما یک فرد شایسته برای رهبری نیست.
دانشجوی گرامی اهتمام شما به شناخت صحیح مواضع مقام معظم رهبری و دفاع عالمانه از آن در مقابل شبهه افکنی ها ، قابل تقدیر و احترام است . پیرامون پرسش فوق به اختصار گفتنی است ؛
بدون شک نمی توان به آنچه که شایع شده و فاقد هرگونه اساس و بنیانی می باشد اعتماد و اعتنا نمود. بر اساس قانون اساسی ( اصل یکصد ویازدهم ) مرجع رسمی تشخیص صلاحیت رهبری مجلس خبرگان می باشد از این رو هر گونه قضاوت و داوری در خصوص صلاحیت یا فقدان صلاحیت رهبری نظام باید از سوی این مجلس که نخبگان در این امر هستند صورت بگیرد . در عین حال منافاتی با اظهار نظر منطقی ، مستدل و منصفانه بر اساس عملکرد واقدامات رهبری نظام از سوی دیگران ندارد ولی این اظهار نظر تنها در حد یک تحلیل شخصی یا گروهی قابل اعتنا و ارزیابی خواهد بود و لازم است جهت تاثیرگزاری به دبیرخانه مجلس خبرگان هبری منتقل و از این طریق مورد بررسی قرار گیرد . چه خوب بود مبانی و مستندات خود را برای این پرسش مطرح می نمودید اتا به صورت دقیق و شفاف به بحث و بررسی پیرامون آن می پرداختیم . اما لازم به ذکر است مجلس خبرگان دربیانیه پایان ششمین اجلاسیه رسمی خود در دوره چهارم -باتوجه به حوادث اخیر و القا برخی تشکیکها و شبهات در خصوص توانایی های مقام معظم رهبری در رهبری نظام که عمدتا تحت تاثیر تبلیغات بدخواهان نظام و همسو با آنها خواسته یا ناخواسته در جهت تضعیف این رکن اساسی نظام صورت گرفت - باتاکید بر اینکه ولایت فقیه، رکن رکین نظام اسلامی، محور وحدت و مشروعیت بخش همهی ارکان و قوانین آن است که همواره حافظ اسلامیت و سلامت جمهوری اسلامی بوده و کشتی انقلاب را در برابر امواج طوفانی و پر تلاطم حوادث و دشمنیها، به خوبی سکانداری کرده است،نظر خود را در مورد صلاحیت آیت الله خامنه ای اینگونه بیان نمود که ؛ ( ما ضمن بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب حضرت آیهالله خامنهای مدّظلّهالعالی بار دیگر پشتیبانی قاطع خود را از معظمله که ادامه دهندهی راه بنیانگذار انقلاب مقدس اسلامی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است اعلام میداریم و همچنان معظمله را تنها گزینهای میدانیم که لباس رهبری امت بر قامتش زیبنده است.بدون شک تدابیر حکیمانهی مقام معظم رهبری در خاموش کردن آتش فتنه و حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و مقاومت معظمله در برابر تشکیک بیاساس نسبت به صحت و سلامت انتخابات، ستودنی است و دلیلی قاطع بر هوشمندی و تدبیر ایشان میباشد. در این راستا هدایتهای هوشمندانه، راهگشا، تاریخی و سرنوشتساز معظمله در خطبههای 29 خرداد و 21 ماه مبارک رمضان تأثیری شگرف در افشای لایههای پنهان و آشکار توطئه داشت و روشنتر از همیشه، نقش بیبدیل ولایت فقیه را در سکانداری کشتی انقلاب اسلامی، به نمایش گذاشت. )( پایگاه اطلاع رسانی مجلس خبرگان ، 1/7/1388) بنابر این ، اظهار نظر و داوری مجلس خبرگان به عنوان خبرگان ، کارشناسان و مرجع قانونی رسیدگی به این مساله فصل الخطاب در این زمینه است . در عین حال نگاهی منصفانه و گذرا به دوران پربرکت رهبری مقام معظم رهبری پس از ارتحال امام ره و مواضع هوشمندانه و تدابیرحکیمانه ایشان در برهه های مختلف و شرایط حساس کشور ، بخوبی گویای صلاحیت ، شایستگی و ایشان در رهبری نظام است ( ر.ک به کتاب زندگینامه مقام معظم رهبری تهران: موسسه فرهنگی قدر ولایت و آب ، آینه ، آفتاب ، جلوه هایی از زندگی مقام معظم رهبری ، قم : موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره ) براستی ایشان به عنوان ستون اصلی نظام اسلامی ، نقش بی بدیلی را در هدایت نظام ایفا نموده اند و دشمنان نظام نیز اهمیت این جایگاه رفیع و نقش او را در صلابت و استواری نظام و ادامه حرکت نورانی خود بخوبی تشخیص داده از این رو همواره شاهد بیشترین حجم حملات به رهبری نظام در جهت تضعیف این رکن رکین نظام اسلامی بوده و هستیم و بسیاری از تشکیک ها وشبهات در این راستا مطرح می گردد .به عنوان نمونه در حوادث اخیر مواضع و بیانات هوشمندانه و حکیمانه مقام معظم رهبری در راستای مدیریت بحران ، براستی تاثیری مثال زدنی در فروکش نمودن بحران و ترمیم شکافهای شکل گرفته در میان مردم داشت و اگر تدابیر حکیمانه ایشان و هوشیاری مردم نمی بود ، معلوم نبود که با این حجم گسترده تبلیغات منفی و حمایت برخی از کشورهای غربی چه سرنوشتی در انتظار کشور می بود. و ناخودآگاه این جمله مرحوم امام در باره ایشان برای انسان تداعی می شود که فرمودند : الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند ( آب ،آینه ، آفتاب ، ص 61 ) وفرمودند : اینجانب که از سالها قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط ... بحمد الله تاکنون باقی است ، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و ... و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلام از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید .( صحیفه نور ، ج 20، ص 173)
هنر مدیریتی مقام معظم رهبری
ارزیابی هنر مدیریتی رهبر معظم انقلاب در طول سالهای گذشته که انقلاب اسلامی را به سلامت از دل طوفانها عبور داد اگر چه در دهها کتاب هم نمیگنجد اما در عین حال موضوع مهمی است که نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت.
آنهایی که از نزدیک دستی بر تاریخ دارند، از یک بیماری شایع به نام حجاب معاصرت در میان راویان وتحلیلگران تاریخ سخن میگویند. چه بسیار تاریخ دانان وتاریخ نویسانی که درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخی هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنجها و مشقتهای طاقت فرسایی را برای ضبط و روایت برهههایی دور از یک دوره تاریخی متحمل شدهاند که از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نبودهاست.
این بیماری، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزه های علمیه، عالمان دینی، رجال مذهبی واصحاب رسانه را نیز در برگرفتهاست. این روزها درحالی بیستمین سال انتخاب حضرت آیتالله خامنهای را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامی فرا روی داریم که در کمتر برگه تقویم و یا رسانه ومطبوعهای، از این انتخاب هوشمندانه وسرنوشت ساز نام و یادی به میان میآید. شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل می گویند هر چه ذوق هنری است در توصیف و استعاره و کنایه وتشبیهی است که از هلال و بدر و محاق و مهتاب و گیسوی شب و کمان ابروست و کمتر سخن از خورشید و آفتابی به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلی یافتهاست.
به جهت تقریب به ذهن و نه مشابهت، علمای فلسفه وعرفان، تعبیری در توصیف واجب الوجود دارند که می گویند هو مستور لشده ظهوره و هو مخفی لشده وجوده یعنی ظهور و وجود باری تعالی آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفی ماندهاست. به راستی چرا در این سالها که از ریز و درشت حوادث گفتهایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن راندهایم و فراز و نشیب های انقلاب را به روایت و تحلیل نشستهایم و بر عبور از این طوفانها و تلاطمها بالیده و افتخار کردهایم، کمتر از تدبیر و هوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به میان آوردهایم، تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبری امام راحل و معمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از خروار بسنده کردهایم.
چه کسی میتواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترستر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی میشناسد؟ کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاعتر، با تدبیرتر، خلاقتر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت میکند؟ آیا میتوان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحرانها و فشارها و تهدیدهاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 19 ساله نظام اسلامی که از این حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بینظیر است، میتواند ادعا کند رهبری را میشناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفانها و امواج سهمگین، مدبرانهتر از او هدایت کشتی را میتوانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی میتواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟
*خورشید در آینه خورشید
امام بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود: یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ... برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی میبخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست ... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ... من آقای خامنهای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه میباشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبریاند، با بودن آقای خامنهای شما خلا ء رهبری ندارید و ... و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود در میان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: ما با خدا پیمان بستهایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمانهایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد. آرمانهایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی و ساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.
*چالش های پس از رهبری
جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیدهای درنظامهای سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگریهای امام امت(ره) و درایت و اقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کمترین هزینه انجام شد. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام (ره) در برهه زمانی 67 تا 68، که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود را میتوان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال 1367، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشأن بود. در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاستها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصههای سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بستهای موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید. پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بستهایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تاکید مجدد برصلاحیتهای آیت الله خامنهای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند.
رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علیالاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی و پرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه مرجعیت، از تلاشها و جانفشانیهای مریدانی چون طالقانیها، بهشتیها، مطهریها، خامنهایها، هاشمی رفسنجانیها، مفتحها، باهنرها، رجاییها، سعیدیها، غفاریها، اندرزگوها، مدنیها، اشرفی اصفهانیها، دستغیبها و ... بهره برد که این امتیاز در سالهای نخستین رهبری آیت الله خامنهای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود و سالها به درازا کشید تا بنمایههای عمیق علمی و قابلیتهای شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.
*مدیریت بحران
حضرت آیت الله خامنهای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندانها سائیده و نشان میدادند. تأسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائینترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود.
تنظیم سیاستها و اولویتهای باز سازی کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادی کشور از چالشهای نفسگیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامهای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایهای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتیها و تبعیضها را فراهم میساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاستهای اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه وارد میآمد، جلوگیری به عمل آوردند.
یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد خصوصاً برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر میشود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند. جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبههای سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروههایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم و درک عمیق میدانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبههای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری و تدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.
*عبور از دوران فتنه
دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به توسعه سیاسی را باید جزو تلخترین و سختترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنههایی چون قتلهای زنجیرهای، شبه کودتای 18 تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیرهای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم. قصه تلخ قتلهای زنجیرهای با هدف فرمان آتش به سوی نظام طراحی شده بود و تبلیغات گستردهای که هیچ تناسبی با وزن واقعی آن نداشت و انسان را به یاد ماشین تبلیغاتی گوبلز و هیاهوی دروغین و غلوآمیز تاریخ معاصر چون سوزاندن یهودیان در کورههای آدم سوزی و قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی میانداخت. واقعهای که به جای ریشهیابی، توسط برخی گروههای فرصت طلب و وابسته، به ریشه سازی کشیده شده بود و محوریترین شخصیتها و بنیادیترین نهادهای نظام را با آتشباری فریب و خدعه و نیرنگ به مسلخ کشانده بودند.
توطئهای که با هدف دامن زدن به تنازعات داخلی و فراگیر نمودن آتش جنگ داخلی، ارکان نظام اسلامی را نشانه رفته بود که این تهدید بنیان افکن، با سرپنجه تدابیر رهبری، به فرصتی برای پالایش نظام از نیروهای نفوذی و موجب شکل گیری صف بندی جدیدی به نام نیروهای خودی و غیرخودی درجریان های سیاسی کشور گردید. شکلگیری مطبوعات زنجیرهای که درجهت اجرای پروژههایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانهزنی در بالا، عبور از خاتمی و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکمترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابیها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد.
برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانهزنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امامگونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع) و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمینهای به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست.
تدبیر امامگونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتای 18 تیر 78، تلولو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثهای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفهای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامیمان لبخند زند. حادثه 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از دیگر بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه 11 سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار هر که با ما نیست برماست که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برههای که قدرتهای بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است. در آن روزها، چه بسیار افراد و جریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانههای غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشیهای آمریکا را می دادند و امروز پس از شکستها و ناکامیهای مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیلهای ناروا، سر در گریبان فرو بردهاند.
*نمی از یم
صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادیهای مشروع آنان در برابر خود محوریها و خودکامیهای گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثهای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید. ارائه تعاریف جدیدی از دمکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و ...، که در سایه هوشمندی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دمکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود. مروری گذرا برفراز و نشیبها و تهدید و توطئههای صورت گرفته در هجده سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها نمی از یم ویژگیها و ظرفیتهای شگرف حضرت آیت الله خامنهای را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم.
تسلط و احاطه بی نظیر معظم له براموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایستههای حوزههای علمیه، شناخت دغدغههای نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایستههای نظام اسلامی و... باعث گردیده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند. هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام درعرصههایی چون پیشرفتهای هستهای، موشکی، سلولهای بنیادی، تولید داروها و واکسنهای مهارکننده بیماریهایی چون ایدز و برخی سرطانها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و... در گرو دغدغهها و پیگیریهای مستمر ایشان صورت گرفته است. معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند: اگر بودجهبندی کشور در دست من بود، مهمترین چیزی که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه میکردم، همین مسئله پژوهش بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربنای پیشرفت وتعالی یک جامعه نگاه می کند.
از زمان فروپاشی ساختار نظام بین الملل بواسطه سقوط و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی، منطقه خاورمیانه و رخدادهای جهانی تحولات پرآشوبی را پشت سر گذاشت. در اکثر این تحولات، ایران، یکی از حلقههای کلیدی آن محسوب میشد. عبور از گردونههای بسیار سخت تحولات مرهون تدابیر بسیار هوشمندانه نظام جمهوری اسلامی ایران بود. در واقع بحرانها و رخدادهای متوالی که در طی این سالها برای جمهوری اسلامی ایران رخ داد فوق العاده قابل توجه و بسیار حساس بود. اگر فضای تصمیم گیری را در سه دسته الف) سازمان یافته و برنامه ریزی شده، ب) استراتژیک، ج) بحرانی تقسیم بندی کنیم، جمهوری اسلامی همواره در فضای بحرانی بسر میبرد. بنابراین تصمیم گیری در چنین شرایطی بسیار حساس و نیازمند تصمیم گیران آگاه، هوشمند، مدبر و جامع نگر و شجاع میباشد.
عبور موفقیت آمیز از این بحرانها و تبدیل کردن آنها به فرصت های مغتنم از شاخصهای بارز دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بوده است. کنکاش در خصوص این مدیریت موفقیت آمیز نشان میدهد که رهبر معظم انقلاب مهمترین و بیشترین نقش را داشته است. امروز کسی تردیدی ندارد که مواضع و رویکردهای رهبر معظم انقلاب در خصوص رویدادهای مهمی مانند 11 سپتامبر، حمله آمریکا به افغانستان و عراق، مقدمه سازی برای حمله و سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، تحریمها و فشارهای ارعاب آمیز و دهها رخداد دیگر، نه تنها جمهوری اسلامی ایران را از تهدیدات بالقوه و بالفعل دور ساختند بلکه موقعیت و جایگاه ایران را در مراتب قدرت و ثبات چه در بعد داخلی و خارجی به شدت افزایش دادهاند.
* سبک هدایت و مدیریت تحولات
با نگاهی به ویژگیها و مختصات واکنشهای رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقهای و بین المللی میتوان رمز موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران در حوزه خارجی و بویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:
1- واکنش واقع گرایانه:
یکی از ویژگی های رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقه ای و جهانی واقع گرایی معظم له است. نمونه ها و مصادیق مختلفی از تحولات در طی این دوران رخ داد که در واکنش به آن دیدگاه و مواضع مختلفی از سوی گروهها و شخصیت های سیاسی مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضای پیچیده زمانی آن تحولات شده ایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخی از شخصیت ها و گروههای سیاسی، معلوم نبود که چه پیامدهای منفی متوجه جمهوری اسلامی ایران میگردید. یکی از این نمونهها حمله آمریکا به عراق برای آزادسازی کویت بود که در آن هنگام برخی از سیاسیون چپ سیاسی کشور پیشنهاد همراهی با صدام علیه آمریکا میدادند. در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب با درک صحیح تحولات منطقه و با معیار اصول گرایی موضع بی طرفی ایران را رسما اعلام کرد. البته این بی طرفی به معنای سکوت در برابر جنایات ناشی از جنگ نبود بلکه در عین حال بی طرفی انتقادی را برگزید. بعدها اسنادی که منتشر شد نشان داد که این جنگ سناریوی تعریف شده آمریکا برای اهداف چند منظوره بود.
نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود. اکنون که مواضع اتخاذ شده از سوی گروهها و شخصیت های مختلف در آن زمان مورد بررسی قرار می گیرد کاملا نشان می دهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جریانات سیاسی به اصطلاح اصلاح طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضد تروریستی شرکت نماید. در حالی که رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونی ترین انگیزه این تحولات و روندهای آن را هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجی کشور را به سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاست های تهاجمی پس از 11 سپتامبر هدایت کردند. اکنون همه افکار عمومی جهان و حتی در داخل آمریکا نیز به رویکردی که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشان دهنده تدبیر و آینده نگری در حوزه دیپلماسی است.
در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است بسیاری در داخل به این اقدامات مثبت مینگریستند و برخی از اصلاح طلبان افراطی نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد میکردند. با این حال در جریان جنگ آمریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: 1- تعقیب استراتژی انزواطلبی 2- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ 3- رویکرد بی طرفی مثبت وفعال. در شرایط چنین گفتمانهایی رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایه ای را اتخاذ کردند که از یک سو به لحاظ دیپلماتیک بی طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوی دیگر راهبرد فرصت سازی برای ارتقای منافع ملی مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آن را بوضوح مشاهده میکنیم. آنچه در نمونههای بالا ملاحظه شد دقیقا بیانگر واکنشها و رویکردهای واقع گرایانه نسبت به تحولات منطقه ای و جهانی بوده است.
2- تشخیص به موقع رویدادها و روندهای سیاسی
دومین ویژگی مهم در مدیریت رهبری معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجی است. گفته می شود درک تهدید نقش محوری در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید متغیری میانجی بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به شمار میآید. هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعی تر و هوشمندانهتر باشد واکنشهای اتخاذ شده درست تر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهای به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهای سیاسی نقش حیاتی در عبور موفقیت آمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد.
هشدار رهبری در خصوص شبیخون فرهنگی در اوایل دهه 1370، افشای سناریوی یلتسینی کردن ایران (فروپاشی از درون)، افشای سیاست های پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوی اختلاف افکنی بین اقوام و مذاهب ایرانی از یک سو و راه انداختن جنگ شیعی و سنی از سوی دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام هراسی و اسلام ستیزی غرب و ... نمونه هایی از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.
3- هدایت دیپلماسی هوشمندانه
شاخص دیگری از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسی هوشمندانه در عرصه سیاست خارجی است. در دیپلماسی هوشمندانه، درک صحیحی از تهدیدات و فرصت ها و قوت ها و ضعف ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات همواره دیدگاههای مختلفی از سوی جریانات سیاسی وجود داشته و اصرار بر اجرایی شدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها اکنون به خوبی می توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالی که اگر هدایت های هوشمندانه مقام رهبری نبود خساراتی جدی بر منافع و مصالح کشور وارد میشد. یکی از مهمترین عرصههای تجلی این دیپلماسی در موضوع هستهای ایران است. همه متفق القولند که سکان دار اصلی تحولات هستهای ایران چه در بعد فنی و چه در ابعاد سیاسی و دیپلماتیک آن رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتدای بحران هستهای که جامعه دو قطبی شده و یک طرف بحث واگذاری و تسلیم را مطرح و دیگری مقابله و جنگ را پیشنهاد میداد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانی و هوشمندانهای را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضای سنگین بین المللی خارج ساخت. معظم له با پرهیز از افراط گری و تفریط گرایی، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهای معقولانه و هوشمندانهای را تجویز میکردند.
اکنون تردیدی نیست که چنانچه مشی و رویکرد و هدایت های معظم له نبود، پرونده هستهای ایران از دو حال خارج نبود یا کاملا تسلیم محض می شد و یا منهدم میگردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بینظیری را برجای گذاشتیم و به میزان زیادی خصم را از بعد سیاسی و حقوقی و فنی خلع سلاح کردیم و همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود.
4- ترکیب آرمانگرایی و واقع گرایی
مقام معظم رهبری همچون امام راحل آرمانگرایی و واقع بینی را با هم مد نظر قرار می دهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهای گذشته متاسفانه عدهای عرصه اجرایی کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهای بیرونی آرمانها را فدای واقعیات آن هم واقع گرایی از نوع رئالیستی محض کردند. در همین حال برخی افراد نیز بودند که توجهی به واقعیات نداشتند و به هر قیمتی و علی رغم شرایط و بسترها، تاکید بر آرمانها میکردند اما رهبر معظم انقلاب فارغ از چنین گفتمانهایی که هر یک به نوبه خود فشارهای سنگینی را وارد میکردند، موضع اعتدال و نگاه توامان آرمانگرایانه - واقع گرایانه داشتند. تاکید معظم له بر سه اصل عزت و حکمت و مصلحت در واقع ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی است. عزت این است که جامعه و نظام اسلامی در هیچ یک از برخوردهای بین المللی خود نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود (9/11/68) حکمت یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن، هیچ گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است راه داد. و اما مصلحت یعنی مصلحت انقلاب و این مصلحت همه جانبه است یعنی از رفتار شخصی ما : بخصوص شما : شروع میشود. (18/4/70)
5- اصول گرایی در سیاست خارجی
نگاهی به مواضع و رویکردهای مقام معظم رهبری از 1368 تاکنون نشان میدهد که اصولگراترین شخصیت در این عرصه بوده ودر همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیری خارجی میباشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهای امام راحل (ره) میدانستند در عمل نیز مشی اصولی آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانی و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و بویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستی و اعتقاد به صدور و انتقال ارزشهای اسلامی همچنان یاد آور مواضع حکیمانه امام راحل (ره) است. در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههای سیاسی توصیه کردند که مرزهای عقیدتی و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلی و خارجی به تمام و کمال رعایت کردند. یادمان نمیرود که بسیاری از جریانات دوم خرداد که خود را حافظ میراث حضرت امام (رحمت الله علیه) می دانستند چگونه ارزشها و آرمانهای امام (ره) را حداقل در حوزه خارجی نادیده گرفته بودند.
سناریو های تحت عنوان تابوشکنی رابطه با آمریکا، ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی و طرحهای مبنی بر اینکه فلسطین را به خود فلسطینیها واگذاریم و کاری به اسرائیل غاصب نداشته باشیم عناوینی بود که در طی این سالها مطرح و پیگیری می شد. اما حضور فعال و تعیین کننده رهبر معظم انقلاب در مسند ولایت، باعث شد که این آرمانهای امام (ره) ذبح نگردد. در همین راستا معظم له تاکید داشتند: مقبولیت جهانی بسیار خوب است، اما نه به بهای دست برداشتن از اصول جمهوری اسلامی که هویت ملی و جمعی ماست. (29/5/82) اکنون کسی نمی تواند شک نماید که نفوذ و قدرت ایران بواسطه مشی اصول گرایانه که ریشه در منش و رفتار امام راحل (ره) داشت، در سراسر منطقه بشدت تعمیق یافته است. نفوذی که رعب در دل دشمنان ما انداخته است.
*دستاوردهای بی نظیر سیاست خارجی ایران
محصول ویژگی و مختصات گفته شد و یکسری ویژگی های دیگر که مجال بررسی آن در این مقاله نیست، چه تاثیری بر سیاست خارجی ایران و یا اساسا جایگاه، جمهوری اسلامی ایران گذاشته است؟ واقعیت امر این است که موقعیت ایران در طی این دوران بشدت تحکیم یافته و در کلاس بندی قدرت به رتبه های بالایی دست یافته است. در این جا به برخی از آنها اشاره میشود:
1- افزایش اقتدار و نفوذ ایران
یکی از دستاوردهای مهم هدایت ها و رهنمودهای خارجی رهبر معظم انقلاب، افزایش اقتدار و نفوذ ایران است. اکنون اکثر مقامات سیاسی و نظامی غرب بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه پیدا کردهاست. رومانو پرودی نخست وزیر ایتالیا در مصاحبه با روزنامه مصری اخبارالیوم گفت که ایران کشور کلیدی در صحنه سیاسی خاورمیانه است. همین موضع را خاویر سولانا معاون هماهنگ کننده سیاست خارجه اتحادیه اروپا مطرح کرد مبنی بر اینکه ایران در جریان بازی قدرت این قدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. مسلما این نفوذ و قدرت جنبه سخت افزاری ندارد. بلکه این نفوذ و اقتدار ناشی از منابع معنوی و دیپلماتیک هوشمندانه ایران و مواضع شجاعانه و عدالت خواهانه و اسلام خواهانه در منطقه است که افکار عمومی منطقه را در سطوح تودهای و نخبگی به خودش جذب و جلب کرده است.
موسسه سلطنتی امور بین الملل انگلیس در گزارشی با عنوان ایران، همسایگان و بحرانهای منطقهای نوشت که: آمریکا برای جلوگیری از افزایش قدرت منطقهای ایران به همسایگان آن متوسل شده است. اما ایران با موفقیت در روابط خود با کشورهای همسایه حتی آن دسته از کشورهای عربی و سنی مذهب که از نفوذ آن بیم دارنده سود جسته و به موقعیت قابل توجهی در منطقه رسیده است.
با این حال اکنون هیچ مقامی و تحلیل گری وجود ندارد که به قدرت و نفوذ ایران اذعان نکرده و معتقد به این نباشد که کلاس بندی قدرت در خاورمیانه بطور بنیادی بهم خورده است و ایران در راس هرم قدرت منطقهای قرار گرفته است. در واقع بر اثر وجود چنین واقعیتی است که آمریکا تن به مذاکره با ایران را برای برون رفت از چالش عمیق در عراق داد و اساسا جنبش مذاکره با ایران در داخل آمریکا که اوج تجلی آن را در مناظرههای کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا مشاهده میکنیم، ناشی از افزایش اقتدار و نفوذ ایران است و شکی نیست که این نفوذ بر اثر درایت و خردورزی رهبر فرزانه انقلاب بوده است و گرنه در صورت تداوم سیاست تساهل و تسامح و یا در صورت اعمال دیدگاههای برخی از جریانات سیاسی میانه رو یا اصلاح طلب هرگز چنین موقعیتی نصیب ایران نمیشد.
2- تبدیل شدن ایران به یک کشور شکست ناپذیر و مقاوم
هدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجی که خود تداوم دهنده مشی اصولی و شجاعانه امام راحل (ره) بوده است کشور ایران را به یک دژ مستحکمی تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده میشود قویتر میگردد. اکنون اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیستهای کشورهای جهان از جمله غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتدای انقلاب فوق العاده افزایش یافته است. هفتهنامه آمریکایی تایمز طی گزارشی با توجه به یافتههای کمیته مطالعات بیکر همیلتون نوشته بود که ایران به محکمی در سنگر خود قرار گرفته و به هیچ عنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد. (روزنامه جمهوری اسلامی 13/1/85) بواسطه چنین شرایطی پروژه حمله نظامی (چه تمام عیار و چه نقطه ای) آمریکا یا رژیم صهیونیستی برای همه امری نشدنی و اساسا غیر خردمندانه تلقی شده است. هرگاه طرح اقدامات نظامی در رسانهها اوج گرفت همه شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب با تمام صلابت پاسخ قاطعی را میدادند.
معظم له همانطور که در گذشته از جمله در سال 1370 اعلام کرد که به حول و قوه الهی اعتقادم از بن دندان این است که آمریکا اگر تمام نیروهایش را برای ضربه زدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطی نمیتواند بکند. (28/6/70) در سالهای اخیر نیز با همان صلابت اعلام کردند که اگر دشمنان تعرضی به خاک ایران بکنند تمام منافع آنها در سراسر جهان هدف قرار خواهد گرفت. این نوع موضعگیری در واقع ناشی از قدرت و تواناییهای جمهوری اسلامی ایران از یک سو و ضعف و پوشالی بودن ابهت قدرت هایی مثل آمریکا است.
چنانکه ریچاردهاوس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا تصریح کرد گزینه تغییر رژیم ایران (چه سخت و چه نرم) تحقق یافتنی نیست. به همین ترتیب نتیجه صلابت و استحکام جمهوری اسلامی است که شاهد تغییرات پی درپی سیاست های غرب علیه ایران هستیم.
3- شکسته شدن مجدد ابهت آمریکا و متحدینش
دیپلماسی هدایت شده توسط رهبر معظم انقلاب راهبردها و سیاست های آمریکا در منطقه را با شکست سختی مواجه ساخت. این سخن ریچاردهاوس شنیدنی است که در مجله فارین افرز نوشته شد: با جنگ اول خلیج فارس عصر آمریکایی در خاورمیانه آغاز شد اما با جنگ دوم شاهد پایان عصر آمریکایی هستیم. در واقع مدیریت منطقهای ایران که با رهنمودهای مقام معظم رهبری صورت گرفته تمام طرحهای این کشور را در خاورمیانه با شکست مواجه ساخت به گونه ای که مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا به کاخ سفید اعلام کرد: ایران قدرت اول منطقه است و آمریکا باید بداند که کلید حل معمای خاورمیانه بویژه عراق در دست ایران است. درخواست آمریکا برای مذاکره با ایران در شرایطی رخ داد که همه به ضعف و ذلالت آمریکا پی برده و رادیکالهای جامعه آمریکا این اقدام را سرافکنی بزرگ نام نهادند. در همین حال ایران با تدبیر مقام معظم رهبری درخواست مذاکره با آمریکا را بخاطر وضعیت شیعیان عراق و پیشنهاد آنها در اوج اقتدار پذیرفت.
4- تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران
سیاست حمایت از نهضتهای رهایی بخش و کمک به مسلمانان از تاکیدات جدی رهبر معظم انقلاب بودهاست، به عنوان نمونه معظم له در سال 80 فرمودند: دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایی است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمیشود، اینها را باید دنبال کنیم، اصول اینهاست. (16/8/80) این سیاست که با امام راحل (ره) شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسی) میباشد توسط رهبر معظم انقلاب با تمام قوت پیگیری شد و اکنون ثمره آن را ملاحظه میکنیم.
اتفاقی که در لبنان و فلسطین، عراق و افغانستان و ... رخ داده است نتیجه استقامت در پیگیری این اصول از سوی رهبری انقلاب بوده است تاکید اخیر از این بابت است که در سالهای گذشته کسانی بودند که با چنین رویکردی مخالفت میورزیدند. با این حال این سیاست با وجودی که ریشه در اصول و باورهای اسلامی و انقلابی دارد، نتایج ژئواستراتژیکی نیز برای ایران داشته است. این سیاست مناطق ژئواستراتژیک ایران را توسعه داد. منطقه ژئواستراتژیک منطقه ای است که یک بازیگر در خارج از محیط ملی خود تعریف نموده و با ایفای نقش موثر در آنجا و ایجاد مشکل برای رقبای خود توجه ایشان را از عطف به مسایل داخل خویش منحرف ساخته و یا حداقل شدت آن را تخفیف می دهد. (افتخاری، 1380)
*فرهنگ سازی ها
از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذاری سالها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، نامگذاریهایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است. بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگسازی های مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهی و اصلاحات یعنی مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشت ساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسع تری را طلب مینماید.
آینده نگری و پیگیری های مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسئولان نظام، سندی به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که براساس آن، نظام اسلامی در سال 1404 هجری خورشیدی باید در زمینه علمی، فناوری و اقتصادی به قدرت اول آسیای جنوب غربی (خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز) تبدیل گردد. از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل 44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام میبرند. با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونیها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد.
تدابیر دیگر ایشان در طول هجده سال گذشته با مشکلات و معضلاتی همچون فتنه طالبان و القاعده در افغانستان، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار، پرونده انفجار آمیا، تحریک قومیتها و اقلیتهای دینی، گشایش سفره بحران و ناامنی در کشور، تحریمهای شدید اقتصادی، قطعنامههای شورای امنیت، دادگاه میکونوس، کنفرانس برلین، اصلاح قانون مطبوعات، تحصن نمایندگان مجلس ششم، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، صدور حکم حکومتی در تایید صلاحیت مصطفی معین و... نشان می دهد، که انقلاب چه نگین ارزشمندی را بررکاب خود نشانده است.
تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سختترین و بحرانیترین شرایط، از دیگر هنرهای ناب رهبری ایشان در طول 19 سال گذشته بوده است، به گونهای که در بحرانیترین شرایط فرمودهاند: من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال میدانم. اگر هر مدیر و مسئولی صرفا کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانی ودلهرهای ندارم. این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایی دفاع مقدس، برای حفظ موجودیت و بقای خود میجنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشته ای نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیای سیاسی در جهان اسلام وتشکیل خاورمیانه جدید میگفتند
- [سایر] چه راهکارهایی را به کار گیریم تا از فرد وسواسی پرهیز کنیم و خود دچار وسواس نشویم ؟اصولا چگونه باید با یک فردی که وسواس دارد برخورد کرد ؟
- [سایر] یکسال هست که بیکارم و این شرایط تاثیر زیادی روی توکل من به خدا گذاشته و دچار ضعف ایمان شده ام؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر به تشخیص پزشکی قانونی اجرای حدّ (جلد، قطع ید یا...) یا قصاص عضو بر فرد بیمار یا سالمی که دچار ضعف شدید جسمانی است باعث مرگ یا ابتلای وی به بیماری یا تشدید آن میگردد، تکلیف چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چنانچه به تشخیص پزشکی قانونی اجرای حدّ (اعمّ از جلد، قطع ید و مانند آن) یا قصاص عضو بر فرد بیمار یا شخص سالمی، که دچار ضعف شدید جسمانی است، باعث مرگ یا ابتلای وی به بیماری یا تشدید آن گردد، تکلیف چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] چنانچه به تشخیص پزشک قانونی اجرای حدّ، اعمّ از جلد، قطع ید و ... یا قصاص عضو بر فرد بیمار یا شخص سالمی که دچار ضعف شدید جسمانی است باعث مرگ یا ابتلاء وی به بیماری یا تشدید آن میگردد تکلیف چیست؟
- [سایر] نداهایی که درون انسان ایجاد شبهه میکند از کجا بدانیم که واقعا از ناحیه شیطان است؟ مثلا اینکه که آیا اصلا قرآن به حق است؟ ایا مسیر دینی که درپیش گرفته ایم به حق است؟ اصلا ایا امکان دارد از بلاها یکی این باشد که فرد از طریق اعتقاداتش مورد آزمایش قرار بگیرد؟یعنی دچار تزلزل در اعتقداتش قرارگیرد؟
- [سایر] اینجانب مدتی است به یک مشکل اعتقادی دچار شده ام. من با اینکه یک فرد شیعه هستم و بسیار به اصول و عقاید مذهب خود پایبند می باشم ولی نمی دانم که از روی سستی ایمان است یا چیز دیگری گاهی دچار شک و تردید می شوم. لطفا برای اینکه قلبم آرام گیرد و اطمینان قلبی در مورد مکتب و مذهبم پیدا کنم مرا راهنمائی بفرمائید. چه کار کنم تا از این شک و تردید ها خارج شوم؟!
- [سایر] با سلام من یک کارمند هستم مشکل من اینست که در ارتباط با همکاران نمیتوانم از حق خودم دفاع کنم مثلا وقتی انها حرف زوری به من میزنند من میترسم و نمیتوانم جواب قاطع به انها بدهم و انها هم متوجه ضعف من میشوند و بیشتر مرا اذیت میکنند مثلا هنگامی که رییس زورش به کارمندان دیگر نمیرسد مثلا یک کارمند باید ماموریتی به نقطه دیگری برود که سختی زیاد دارد و من قبلا رفته ام و نوبت من نیست به من میگوید و من قدرت مقاومت زیاد ندارم و او ان کار را به تحمیل میکند . ((من در مقابل شخصی رییس میترسم و اضطراب پیدا میکنم )) و نمی توانم از حق خودم دفاع کنم و از انجایی که او هم فرد خوبی نیست و از کارمندان دیگر هم حساب میبرد به من اجحاف میکند .لطفا مرا راهنمایی کنید
- [سایر] فقهای شورای نگهبان چگونه صلاحیت رقبای خود را برای انتخابات خبرگان احراز میکنند؟ شرح یکی از شبهاتی که پس از ثبتنام اعضای شورای نگهبان در فضای مجازی به صورت گسترده مطرح شد، درباره تأیید صلاحیت اعضای خبرگان توسط شورای نگهبان است. در ادامه متن این شبهه آمده است: "تا این لحظه، به جز یک نفر (مهدی شب زنده دار)، پنج فقیه دیگر شورای نگهبان رسما نامزد مجلس خبرگان شدهاند. قانون فعلی منعی برای اینکار در نظر نگرفته اما همین قانون قید و بندها و تناقضهایی در خود دارد که فلسفه نظارت را زیر سوال میبرد. آقای رئیسجمهوری که تاکید زیادی بر قانون و اجرای آن در انتخابات دارد، بد نیست به نکات زیر توجه کند و مهیای اقدام لازم باشد. طبق تبصره 4 ماده 11 آییننامه اجرایی قانون انتخابات خبرگان، «چنانچه اعضای شورای نگهبان داوطلب نمایندگی مجلس خبرگان گردند نمیتوانند نسبت به انتخابات استانی که از آنجا داوطلب شدهاند نظارت و اتخاذ تصمیم نمایند.» خب! این ماده خیلی شفاف و صریح است. پس تا این لحظه: احمد جنتی که از تهران نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان تهران را ندارد. محمود هاشمی شاهرودی که از مشهد نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان خراسان رضوی را ندارد. محمد مومن که از قم نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان قم را ندارد. محمد رضا مدرسی یزدی که از تهران نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان تهران را ندارد. محمد یزدی هم که از تهران نامزد شده حق نظارت و اتخاذ تصمیم در مورد انتخابات استان تهران را ندارد. خب! پس تا اینجا سه نفر از فقهای شورای نگهبان نامزد استان تهران هستند و طبق قانون حق نظارت و اتخاذ تصمیم برای این استان را ندارد. دو نفر دیگر هم یکی به مشهد رفته و دیگری نامزد استان قم است. حالا در نظر داشته باشید که همین قانون (ماده 15 و 16) وظیفه تایید صلاحیتهای نامزدهای خبرگان را هم به «فقهای شورای نگهبان» سپرده است. یعنی شش عضو فقیه که تا اینجا پنج نفرشان خودشان نامزد هستند و طبق قانون هم محدودیت نظارتی و دخالت در سه استان تهران، قم و خراسان رضوی شامل حالشان میشود. حالا سوال اساسی این است که چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که در روند تایید صلاحیتها و نظارتها این محدودیتهای قانونی واقعا رعایت میشود! مثلا وقتی لیست اسامی نامزدهای استان تهران به شورای نگهبان میرسد و «فقهای شورا» باید بررسی را آغاز کنند، آقایان محمد یزدی و احمد جنتی و مدرسی یزدی چشم و دهانشان را میبندند و یا از اتاق بیرون میروند؟! که «دخالتی در اتخاذ تصمیم» نداشته باشند! شهروندان چگونه باید به این روند نظارت داشته باشند!؟"
- [سایر] باعرض سلام خدمت شما. آقای مرادی من زنی سی ساله هستم که یازده سال است که ازدواج کرده ام. متاسفانه از روز اول علاقه چندانی به همسرم نداشتم و بنا به صلاحدید پدرم که ایشان را فرد مومن و معتقدی میدانستند با ایشان ازدواج کردم.البته انصافاایشان انسان خوب وشایسته ای هستند ولی مرد خیلی سرد و خشک وبی احساسی هستند وما هیچ وقت روابط گرمی با هم نداشتیم.من دختر هفت ساله ای هم دارم وبه همین دلیل نمیخواهم از ایشان جدا شوم چون خودم طعم تلخ طلاق پدر و مادرم را چشیده ام ونمیخواهم دخترم هم دچار این بدبختی بشود ولی از طرفی این زندگی هم خیلی برایم سخت شده است. ما رابطه جنسی درستی هم نداریم و بعضی از مشاوران میگویند که ایشان اگر دارو مصرف کنند بر روابط احساسیشان هم اثر میگذارد ولی ایشان اصلا فکر نمیکنند که مشکلی داشته باشند. البته مشکل من روابط جنسی نیست و درحال حاضر خودم هم تمایلی به این مسئله ندارم ولی از نظر احساسی شدیدا ضربه پذیر شده ام. البته ایشان به من سخت نمیگیرند و من درحال حاضر دردانشگاه علامه طباطبایی درحال درس خواندن هستم و همیشه فکر میکردم دخترم و یادرس خواندن در رشته مورد علاقه وسرگرم شدن این خلا احساسی را پرکنند ولی درحال حاضر میبینم که اینطور نشده ومن به حدی افسرده هستم که نمیتوانم با دخترم هم رفتار درستی داشته باشم وکاملا عصبی شده ام به حدی که فشار خون من به نوزده و بیست رسیده است و از دارو استفاده میکنم.میخواستم اگربرای شما مقدور است من را راهنمایی کنید. از مرحمتتان سپاسگزارم.