تعریف و تبیین ثبات سیاسی در منظر رهبر انقلاب چیست؟مؤلفه‌های ثبات سیاسی کدامند؟ چالش‌های ثبات سیاسی چیست؟
تعریف و تبیین ثبات سیاسی در منظر رهبر انقلاب چیست؟مؤلفه‌های ثبات سیاسی کدامند؟ چالش‌های ثبات سیاسی چیست؟ رهبر معظم انقلاب: (با وجود اختلاف‌نظرها و سلایق سیاسی، لیکن ثبات کشور از اول انقلاب تا امروز استمرار داشته است و کشور به سمت هدف‌ها حرکت کرده است. منازعات و درگیری‌های خطی و جناحی و سیاسی نتوانسته است ثبات سیاسی کشور را از بین ببرد. این مهم‌ترین زیربناست) [1] مقام معظم رهبری در سفر خود به خراسان شمالی در اولین سخنرانی خود، به زیربناهای جمهوری اسلامی، اشاره می‌کنند. ایشان مهم‌ترین و برجسته‌ترین این زیربناها را (ثبات سیاسی) می‌دانند. تعریف و تبیین ثبات سیاسی در منظر رهبر انقلاب چیست؟ در ابتدا باید میان ثبات سیاسی و سکون سیاسی تفاوت قائل شد. سکون سیاسی به هیچ وجه مطلوب نیست. جامعه‌ای که دارای این صفت باشد جامعه‌ای مرده است. نمونه‌ی این نوع جامعه را می‌توان در برخی از جوامع و کشورهای حاشیه‌ی خیلج فارس مشاهده کرد. ثبات سیاسی به معنای اعتقاد حقیقی و التزام و پایبندی عملی افراد به اهداف متعالی و حرکت شتابان جامعه در مسیر این اهداف است. لذا هر چه به اهداف نزدیک‌تر شویم، جامعه دارای ثبات سیاسی بیشتری است، اما هر چه جامعه‌ای نسبت به آن اهداف عقب‌گرد و پسرفت داشته باشد، این جامعه از ثبات سیاسی کمتری برخوردار است و چنانچه این روند تداوم یابد، به اضمحلال نزدیک خواهد شد. با وجود منازعات و درگیری‌های جناحی‌‌سیاسی و بحران‌ها و فتنه‌های گوناگون که از ابتدای انقلاب تا کنون فراروی نظام قرار گرفته است، جمهوری اسلامی چگونه (ثبات سیاسی) خود را حفظ کرده است؟ باید صحت ادعای ثبات سیاسی مورد بررسی قرار گیرد. لذا ابتدا باید پرسید که آیا ادعای ثبات سیاسی درست است؟ یعنی ما واقعاً دارای ثبات سیاسی هستیم؟ در پاسخ به این پرسش، باید گفت که بررسی تاریخ انقلاب و تحلیل مؤلفه‌های ثبات سیاسی نشان می‌دهد که ادعای ثبات سیاسی نظام ادعای صحیحی است. در ضمن باید در نظر داشت که لزوماً منازعات و اختلافات سیاسی مضر به ثبات سیاسی نیستند، بلکه در برخی موارد شاید ضروری و لازمه‌ی یک جامعه‌ی سیاسی است. برای فهم علل تداوم ثبات سیاسی، بررسی مؤلفه‌های ثبات سیاسی ضرورت دارد. بخشی از مؤلفه‌های ثبات سیاسی عبارت‌اند از: 1. توانایی مقابله با تهدیدها و چالش‌ها؛ تمام کارشناسان سیاسی و علمای علوم اجتماعی بر این نکته اذعان دارند که از ابتدای انقلاب تا کنون توانسته‌ایم با غلبه بر چالش‌ها، توفیق‌هایی نسبی و گاه توفیق‌هایی 100درصدی داشته باشیم. جامعه‌ی سیاسی ما توانسته است با تکیه بر هوشیاری رهبری و مردم، بر چالش‌هایی همچون جنگ، ترورهای منافقین در اوایل انقلاب، فتنه‌های سال‌های 78 و 88 ‌‌‌‌‌‌‌و بسیاری از چالش‌های دیگر فائق آید و تهدیدها را از سر بگذراند. در حال حاضر نیز ما شاهد تحریم‌های به اصطلاح فلج‌کننده هستیم، اما به رغم مشکلات موجود، تحریم‌ها نه تنها فلج‌کننده نبودند، بلکه باعث به تحرک درآمدن استعداد و توان ما در راستای فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر تقویت تولید ملی شده‌اند؛ به نحوی که امروز می‌توان شاهد نشاط و سرزندگی نسبی در تولید ملی بود. 2. اعتماد مردم به نظام؛ در عرصه‌های مختلف از ابتدای انقلاب اسلامی ایران تا کنون در برهه‌های حساسی مانند جنگ، تحریم‌ها، انتخابات و ... ، مردم اعتماد جدی به نظام داشته‌اند که بالاترین شاخصه‌ی آن، انتخابات اخیر بود. 3. پیروی از ولایت فقیه؛ غالب کسانی که گاه دل در گرو غرب دارند این گونه تصور می‌کنند که مردم، به علت مشکلات موجود، به نظام و رهبری بدبین شده‌اند و بر خلاف آن گونه که تا کنون شاهد آن بوده‌ایم، از رهبر انقلاب تبعیت و پیروی لازم را ندارند. این در حالی است که مردم در برهه‌های مختلف، اعم از انتخابات و اخیراً در موضوع پیروی از منویات ایشان در اقتصاد مقاومتی و تقویت گفتمان مقاومت، همواره التزام فکری و عملی خود را به ولایت به منصه‌ی ظهور گذاشته‌اند. استقبال مردم از ولی فقیه در سفرهای استانی ایشان و خصوصاً در سفر به استان خراسان شمالی، گواه صادقی از جایگاه ولایت و شاهدی بر مدعای وجود ثبات سیاسی در جامعه است. به عبارت دیگر، چنانچه ثبات سیاسی وجود نداشت، هیچ گاه شاهد چنین استقبالی نبودیم. استقبال مردم از ولی فقیه در سفرهای استانی ایشان و خصوصاً در سفر به استان خراسان شمالی، گواه صادقی از جایگاه ولایت و شاهدی بر مدعای وجود ثبات سیاسی در جامعه است. به عبارت دیگر، چنانچه ثبات سیاسی وجود نداشت، هیچ گاه شاهد چنین استقبالی نبودیم. 4. حرکت در مسیر پیشرفت؛‌ معمولاً پیشرفت در شرایط ثبات نسبی روی می‌دهد. هر چه این ثبات بیشتر باشد، جامعه به پیشرفت بیشتری دست پیدا می‌کند. در این راستا، باید پرسید که چرا غرب به دنبال این است که بحران‌ها را از منطقه‌ی اروپا ‌‌‌‌‌‌‌و آمریکا به سایر مناطق سرایت دهد؟ غربی‌ها می‌دانند که اگر غرب دچار آسیب و تنش‌های اجتماعی شود، حداقل آسیب آن، وارد آمدن ضربات جبران‌ناپذیر به روند پیشرفت آن‌هاست. البته ما نیز پیشرفت‌های فراوان ‌‌‌‌‌‌‌و خیره‌کننده‌ای در حوزه‌های انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای، نانو فناوری، انرژی‌های نو، هوافضا، ابررایانه‌ها، سلول‌های بنیادین، شبیه‌سازی، رادیوداروها و... داشته و داریم. این پیشرсت‌ها به حدی بوده است که مقام معظم رهبری چندین بار فرموده‌اند رتبه‌ی ܹلمی ما رتبه‌ی ممتاܲی در دنیاست و این بیانگر این است که ما به قله‌های پیشرفت نزدیک‌تر شده‌ایم. 5. نقش محوری مردم در اداره‌ی جامعه و سیاست؛ به جرئت می‌توان گفت که نظام جمهوری اسلامی تنها نظام سیاسی‌ای است که به نحو حداکثری بر اندیشه، نقش و حضور مردم استوار است. امروزه میزان حضور مردم در صحنه‌های مختلف سیاست و اجتماع معیاری متقن برای سنجش میزان ثبات سیاسی است. به عبارت دیگر، ثبات سیاسی زمانی باقی است که مردم پای کار باشند. امروز شاهد حضور پررنگ مردم در امور مختلف کشور هستیم. لذا حضور جدی مردم گواه صادق دیگری بر ثبات سیاسی امروز ایران است. 6. الگو بودن نظام سیاسی ایران؛ نظام سیاسی و اجتماعی مبتنی بر اسلام در ایران، ذیل عنوان مردم‌سالاری دینی، برای کشورهای منطقه و مستضعفین جهان الگویی برتر است. اگر ما از ثبات سیاسی برخوردار نبودیم و دچار بحران بودیم، هیچ وقت نمی‌توانستیم الگویی برای دنیا باشیم. این در حالی است که ما بر خلاف غرب ‌‌که با پشتوانه‌ی قدرت رسانه‌ای و تبلیغاتی خود در صدد معرفی خود به عنوان الگوی غالب است‌ از توان تبلیغاتی درخور و شایسته‌ای برای معرفی خود برخوردار نیستیم. 7. تقلای دشمنان برای مقابله با ایران اسلامی؛ اگر ما دچار بحران بودیم و ثبات سیاسی نداشتیم، لزومی نداشت که این همه علیه ما تبلیغات و برنامه‌ریزی کنند. تحرکات پرحجم خانم کلینتون در منطقه علیه ایران، گواهی بر این مدعاست. اگر ایران کشوری ضعیف بود، این تحرکات دشمن وجود نداشت. این ثبات نظام اسلامی نشان می‌دهد که دشمن نمی‌تواند بی‌تفاوت از کنار ما بگذرد، بلکه باید دائماً برای مقابله با ما رصد و برنامه‌ریزی کند. اما نکته‌ی مهم دیگر این است که مؤلفه‌های ثبات سیاسی دارای یک سری مبانی است که توجه به آن‌ها برای فهم بیشتر مؤلفه‌های ثبات سیاسی ضروری است. مبانی مؤلفه‌های ثبات سیاسی 1. اعتقاد مردم و مسؤلین به اسلام؛ ولی فقیه، مسؤلین نظام و نیز قاطبه‌ی مردم اعتقاد کاملی به اسلام دارند و معتقدند نظام سیاسی موجود بر اساس اسلام و برای هدایت جامعه بنا نهاده شده است. حرکت در راستای تحقق اهداف صرفاً بر مبنای اسلام میسر است. 2. اعتقاد و باور به معاد؛ اگر اعتقاد به معاد وجود داشته باشد، باور به جایگاه راستین مردم در نظام سیاسی به عنوان یکی از مؤلفه‌های اصلی ثبات سیاسی نیز وجود خواهد داشت. این در حالی است که در نظام‌های مبتنی بر لیبرال‌‌دمکراسی، به علت عدم اعتقاد به معاد و محوریت و اصالت سود به جای معادمحوری، مردم‌داری و مردمسالاری نیز صوری و ظاهری است. تا اینجا به برخی از مبانی مؤلفه‌های ثبات سیاسی اشاره شد، اما پرداختن به این مبانی نیاز به بحث عمیق در فلسفه‌ی سیاسی در حوزه‌های معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی، هستی‌شناسی و ارزش‌شناسی دارد. چالش‌های ثبات سیاسی چیست؟ چالش‌های متعددی برای ثبات سیاسی مطرح است: 1. عدم بصیرت؛ هر گاه بصیرت مردم کم شود، به تدریج ثبات سیاسی از بین می‌رود. به عنوان یک مثال تاریخی، می‌توان به مسئله‌ی بنی‌صدر و مشکلاتی که ایجاد کرد اشاره نمود. چنانچه مردم بصیرت داشتند و دچار القائات نمی‌شدند، چالش‌هایی که در اثر انتخاب وی به وجود آمد رخ نمی‌داد.لذا هر چه بصیرت مردم بیشتر شود، چالش‌ها کمتر می‌شود. 2. هوای نفس؛ یکی از نکات مهمی که امام (رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند پرهیز از هوای نفس است. هر چه جامعه‌ی دینی به سمت هوای نفس، دنیاگرایی، تجمل‌گرایی و سایر مؤلفه‌های برآمده از هوای نفس حرکت کند جامعه بیشتر و زودتر دچار اضمحلال خواهد شد. مثال این مورد، جامعه‌ی عصر امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. با اینکه معصوم (علیه السلام) در جامعه حضور داشت، اما به علت اینکه در طی 20 و اَندی سال ایشان خانه‌نشین بودند، کسانی تربیت جامعه را بر عهده گرفتند که اعتقاد چندانی به تعالیم دین اسلام نداشتند. امام (رحمت الله علیه) تجمل‌گرایی را به عنوان یکی از مصادیق پیروی از هوای نفس و آفت می‌دانند. آیت‌الله خامنه‌ای نیز بارها فرموده‌اند که نباید تجمل‌گرایی داشته باشیم. چند تعریف از زهد وجود دارد. بعضی می‌گویند که زهد یعنی نداشتن و استفاده نکردن و برخی می‌گویند زهد یعنی داشتن، ولی دل نسپردن. حضرت امام، در تعریفی که در رابطه با زهد دارند، هر دوی این تعاریف را به چالش می‌کشند. ایشان معتقدند که در صورت داشتن، در حداقل ممکن نیز استفاده نکنید، چون اگر داشته باشید و استفاده کنید، به هر حال در دل انسان اثر می‌گذارد. در این راستا تعبیری دارند مبنی بر این که در کاخ نشستن روحیه‌ی کاخ‌نشینی در انسان ایجاد می‌کند. اگر تجمل‌گرایی از بیت‌المال نباشد، نفس این کار تأثیر منفی در اجتماع دارد، اما اگر از بیت‌المال باشد، علاوه بر گناه فردی، تأثیرات سوء اجتماعی مضاعف نیز به همراه دارد. 3. عدم شناخت کافی از سیاست اسلام و ولی فقیه؛ یکی از چالش‌های عمده‌ی ما این است که کمتر به مبانی پرداخته می‌شود. لذا ضرورت دارد مراکزی که عهده‌دار تبیین و انتشار مواضع سیاسی هستند تحلیل و تبیین نظام سیاسی اسلام و جایگاه ولی فقیه و قانون اساسی را در اولویت قرار دهند. در این زمینه انتقادی که به رسانه‌ها نیز وارد است تمرکز بر حوزه‌های روبنایی است. اینکه کدام فرد یا جریان سیاسی آمد یا رفت، نباید دغدغه‌ی رسانه‌ها باشد. آنچه باید مسئله‌ی اصلی آن‌ها باشد تشریح و تبیین پاسخ‌هایی است که به سؤالات عمده و شبهات مطرح در باب نظام سیاسی، ولایت فقیه و... وجود دارد. اینکه چرا اسلام باید نظام سیاسی داشته باشد، چرا باید از ولایت فقیه تبعیت کرد، چرا باید مردم را در سیاست دخالت داد و ده‌ها سؤال یا شبهه‌ی مبنایی دیگر وجود دارد که پاسخ‌های مبسوط و شایسته‌ای به آن‌ها داده شده است. آنچه باید مسئله‌ی اصلی رسانه‌ها باشد تشریح و تبیین پاسخ‌هایی است که به سؤالات عمده و شبهات مطرح در باب نظام سیاسی، ولایت فقیه و... وجود دارد هر چه بیشتر به سمت شناخت اسلام برویم، امکان لغزش کمتر خواهد شد با ارتقای فهم و شناخت خود و مردم از اسلام و مبانی نظام سیاسی در اسلام، میزان ثبات سیاسی نیز افزایش خواهد یافت. رسانه‌ها باید این تحلیل‌ها و پاسخ‌ها را منتشر کنند. ما هر چه بیشتر به سمت شناخت اسلام برویم، امکان لغزش کمتر خواهد شد. هر جا که مسئولین اسلام را به درستی نمی‌شناختند، تنش‌های سیاسی نیز بیشتر بوده است. لذا با ارتقای فهم و شناخت خود و مردم از اسلام و مبانی نظام سیاسی در اسلام، میزان ثبات سیاسی نیز افزایش خواهد یافت. راهکارهای ارتقای ثبات سیاسی موجود را چه می‌دانید؟ مردم یا عوام هستند یا خواص و در هر 2 حوزه باید اقدامات علمی و عملی انجام دهیم. کار عملی، تربیت و نشان دادن شاخصه‌هایی است که موجب ارتقای مادی و معنوی افراد و مسئولین می‌شود. در حوزه‌ی خواص، تصحیح رفتار مسئولین مد نظر است. اگر مسئولین درست کار نکنند، نمی‌توانیم به آنچه نظام اسلامی به دنبال آن است برسیم. مسئولین باید مردم‌گرا و ساده‌زیست باشند و تجمل‌گرا نباشند. متأسفانه در دوره‌ای تجمل‌گرایی به شدت افزایش یافت. امروز بهترین ساختمان‌ها، ساختمان‌های اداری و بانک‌ها هستند. این موارد با اسلام سازگار نیست. متأسفانه در عرصه‌ی رسانه نیز ما شاهد سیاست‌زدگی هستیم. ما باید به مبانی و ارزش‌های انقلاب بازگردیم و بیشتر به آن‌ها بپردازیم و در انتشار آن‌ها اهتمام جدی داشته باشیم. گاهی رسانه‌ها به این مباحث ورود می‌کنند، اما به فراموشی سپرده می‌شود. سؤال این است که چرا مباحث مقام معظم رهبری را پخش می‌کنند، اما این مباحث آرشیو و بایگانی می‌شود؛ به طوری که در جلسه‌ای جمله‌ای از ایشان نقل کردم و مخاطبان از آن اظهار شگفتی کردند. چرا باید این گونه باشد؟ مردم باید با بیانات ایشان آشنا باشند؛ به نحوی که ملکه‌ی اذهان شود. دیده‌بان این نظام مقام معظم رهبری هستند. اگر واقعاً می‌خواهیم دچار چالش نشویم، باید بیانات و منویات ایشان در جامعه رواج یابد. می‌بایست این بیانات در کتاب‌های درسی و رسانه‌ها دیده شود، اما متأسفانه این مطالبه‌ی عمومی در جامعه نمود جدی ندارد. یادم هست سخنان بزرگان را بر دیوارها می‌نوشتند. بسیاری از این مفاهیم و جملات و اندیشه‌های حضرت امام (رحمت الله علیه) را ما از روی دیوارها خوانده‌ایم. مثلاً حضرت امام(ره) می‌گفت که ما آمریکا را زیر پا له می‌کنیم یا اینکه آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. متأسفانه این موارد را از دیوارها جمع کرده‌اند. چرا باید این طور باشد؟ حضرت امام جمله‌ای دارند که غرب وحشی است. وقتی این جمله در دانشگاه طرح می‌شود، می‌گویند این حرف چه حرفی است، اصلاً این حرف امام نیست. اما وقتی آدرس استناد را می‌بینند، تعجب می‌کنند. لذا باید در رسانه‌ها اعم از رادیو، تلویزیون، مطبوعات و... که امکان انتشار دارند، بیانات امام راحل و رهبر معظم انقلاب منتشر شود. در عرصه‌ی نخبگان به جدّ، می‌توانم ادعا کنم که بسیاری از مسئولین از اندیشه‌های حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری مطلع نیستند. اینکه گاه فرماندار، بخشدار، شهردار، نماینده‌‌ی مجلس و حتی برخی از وزرا اندیشه‌های امام راحل را نمی‌دانند، معضلی جدی است. چگونه کسی که اندیشه‌های حضرت امام را نمی‌داند می‌خواهد از انقلاب اسلامی دفاع کند؟ اما در عرصه‌ی نخبگان به جدّ، می‌توانم ادعا کنم که بسیاری از مسئولین از اندیشه‌های حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری مطلع نیستند. اینکه گاه فرماندار، بخشدار، شهردار، نماینده‌‌ی مجلس و حتی برخی از وزرا اندیشه‌های امام راحل را نمی‌دانند، معضلی جدی است. چگونه کسی که اندیشه‌های حضرت امام را نمی‌داند می‌خواهد از انقلاب اسلامی دفاع کند؟ اگر ما اندیشه‌های امام و مقام معظم رهبری را به گوش مسئولین نرسانیم، مطمئن باشید که کشور در درازمدت از بین خواهد رفت، اما اگر مردم و مسئولین با اندیشه‌های حضرت امام و مقام معظم رهبری آشنا باشند، مطمئن باشید که کشور حفظ خواهد شد. به عنوان یک شخص حوزوی و دانشگاهی عرض می‌کنم بغرنج‌تر این است که اساتید دانشگاه و حتی حوزوی‌ها هم با بسیاری از اندیشه‌های معروف حضرت امام و مقام معظم رهبری آشنا نیستند. خیلی زیباست که گاه در وبلاگ‌های بچه‌های بسیجی، بعضی از جملات آقا دیده می‌شود. این‌ها بسیار جلوتر از مسئولین و نخبگان و کسانی که به ظاهر در رأس هستند حرکت می‌کنند. ما چاره‌ای نداریم جز اینکه اندیشه‌های حضرت امام و مقام معظم رهبری به زبان همه‌فهم ترویج شود. تا زمانی که در زندگی مردم اندیشه‌های حضرت امام و مقام معظم رهبری نیاید، ما نمی‌توانیم مطمئن شویم که انقلاب ثباتش را ادامه می‌دهد. اگر در فتنه‌ی 88 اندیشه‌های امام را به نحو جدی مطرح کرده‌ بودیم، فتنه 8 ماه طول نمی‌کشید و همان اوایل جمع می‌شد، چون بسیاری از افرادی که در فتنه حضور داشتند از اندیشه‌های امام (رحمت الله علیه) خبر نداشتند. پی‌نوشت: 1. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع مردم خراسان شمالی، 19 مهر 1391. حجت‌الاسلام (سلمانیان)/ تبیین بیانات رهبر انقلاب در جمع مردم خراسان شمالی /(ثبات سیاسی)؛ مهم‌ترین زیربنای جمهوری اسلامی /تهیه و تنظیم: مجید میری/ برهان/1391/7/27
عنوان سوال:

تعریف و تبیین ثبات سیاسی در منظر رهبر انقلاب چیست؟مؤلفه‌های ثبات سیاسی کدامند؟ چالش‌های ثبات سیاسی چیست؟


پاسخ:

تعریف و تبیین ثبات سیاسی در منظر رهبر انقلاب چیست؟مؤلفه‌های ثبات سیاسی کدامند؟ چالش‌های ثبات سیاسی چیست؟

رهبر معظم انقلاب: (با وجود اختلاف‌نظرها و سلایق سیاسی، لیکن ثبات کشور از اول انقلاب تا امروز استمرار داشته است و کشور به سمت هدف‌ها حرکت کرده است. منازعات و درگیری‌های خطی و جناحی و سیاسی نتوانسته است ثبات سیاسی کشور را از بین ببرد. این مهم‌ترین زیربناست) [1]
مقام معظم رهبری در سفر خود به خراسان شمالی در اولین سخنرانی خود، به زیربناهای جمهوری اسلامی، اشاره می‌کنند. ایشان مهم‌ترین و برجسته‌ترین این زیربناها را (ثبات سیاسی) می‌دانند.
تعریف و تبیین ثبات سیاسی در منظر رهبر انقلاب چیست؟

در ابتدا باید میان ثبات سیاسی و سکون سیاسی تفاوت قائل شد. سکون سیاسی به هیچ وجه مطلوب نیست. جامعه‌ای که دارای این صفت باشد جامعه‌ای مرده است. نمونه‌ی این نوع جامعه را می‌توان در برخی از جوامع و کشورهای حاشیه‌ی خیلج فارس مشاهده کرد.

ثبات سیاسی به معنای اعتقاد حقیقی و التزام و پایبندی عملی افراد به اهداف متعالی و حرکت شتابان جامعه در مسیر این اهداف است. لذا هر چه به اهداف نزدیک‌تر شویم، جامعه دارای ثبات سیاسی بیشتری است، اما هر چه جامعه‌ای نسبت به آن اهداف عقب‌گرد و پسرفت داشته باشد، این جامعه از ثبات سیاسی کمتری برخوردار است و چنانچه این روند تداوم یابد، به اضمحلال نزدیک خواهد شد.

با وجود منازعات و درگیری‌های جناحی‌‌سیاسی و بحران‌ها و فتنه‌های گوناگون که از ابتدای انقلاب تا کنون فراروی نظام قرار گرفته است، جمهوری اسلامی چگونه (ثبات سیاسی) خود را حفظ کرده است؟

باید صحت ادعای ثبات سیاسی مورد بررسی قرار گیرد. لذا ابتدا باید پرسید که آیا ادعای ثبات سیاسی درست است؟ یعنی ما واقعاً دارای ثبات سیاسی هستیم؟ در پاسخ به این پرسش، باید گفت که بررسی تاریخ انقلاب و تحلیل مؤلفه‌های ثبات سیاسی نشان می‌دهد که ادعای ثبات سیاسی نظام ادعای صحیحی است.

در ضمن باید در نظر داشت که لزوماً منازعات و اختلافات سیاسی مضر به ثبات سیاسی نیستند، بلکه در برخی موارد شاید ضروری و لازمه‌ی یک جامعه‌ی سیاسی است. برای فهم علل تداوم ثبات سیاسی، بررسی مؤلفه‌های ثبات سیاسی ضرورت دارد.

بخشی از مؤلفه‌های ثبات سیاسی عبارت‌اند از:

1. توانایی مقابله با تهدیدها و چالش‌ها؛

تمام کارشناسان سیاسی و علمای علوم اجتماعی بر این نکته اذعان دارند که از ابتدای انقلاب تا کنون توانسته‌ایم با غلبه بر چالش‌ها، توفیق‌هایی نسبی و گاه توفیق‌هایی 100درصدی داشته باشیم. جامعه‌ی سیاسی ما توانسته است با تکیه بر هوشیاری رهبری و مردم، بر چالش‌هایی همچون جنگ، ترورهای منافقین در اوایل انقلاب، فتنه‌های سال‌های 78 و 88 ‌‌‌‌‌‌‌و بسیاری از چالش‌های دیگر فائق آید و تهدیدها را از سر بگذراند.

در حال حاضر نیز ما شاهد تحریم‌های به اصطلاح فلج‌کننده هستیم، اما به رغم مشکلات موجود، تحریم‌ها نه تنها فلج‌کننده نبودند، بلکه باعث به تحرک درآمدن استعداد و توان ما در راستای فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر تقویت تولید ملی شده‌اند؛ به نحوی که امروز می‌توان شاهد نشاط و سرزندگی نسبی در تولید ملی بود.

2. اعتماد مردم به نظام؛

در عرصه‌های مختلف از ابتدای انقلاب اسلامی ایران تا کنون در برهه‌های حساسی مانند جنگ، تحریم‌ها، انتخابات و ... ، مردم اعتماد جدی به نظام داشته‌اند که بالاترین شاخصه‌ی آن، انتخابات اخیر بود.

3. پیروی از ولایت فقیه؛

غالب کسانی که گاه دل در گرو غرب دارند این گونه تصور می‌کنند که مردم، به علت مشکلات موجود، به نظام و رهبری بدبین شده‌اند و بر خلاف آن گونه که تا کنون شاهد آن بوده‌ایم، از رهبر انقلاب تبعیت و پیروی لازم را ندارند. این در حالی است که مردم در برهه‌های مختلف، اعم از انتخابات و اخیراً در موضوع پیروی از منویات ایشان در اقتصاد مقاومتی و تقویت گفتمان مقاومت، همواره التزام فکری و عملی خود را به ولایت به منصه‌ی ظهور گذاشته‌اند.

استقبال مردم از ولی فقیه در سفرهای استانی ایشان و خصوصاً در سفر به استان خراسان شمالی، گواه صادقی از جایگاه ولایت و شاهدی بر مدعای وجود ثبات سیاسی در جامعه است. به عبارت دیگر، چنانچه ثبات سیاسی وجود نداشت، هیچ گاه شاهد چنین استقبالی نبودیم.

استقبال مردم از ولی فقیه در سفرهای استانی ایشان و خصوصاً در سفر به استان خراسان شمالی، گواه صادقی از جایگاه ولایت و شاهدی بر مدعای وجود ثبات سیاسی در جامعه است. به عبارت دیگر، چنانچه ثبات سیاسی وجود نداشت، هیچ گاه شاهد چنین استقبالی نبودیم.
4. حرکت در مسیر پیشرفت؛‌

معمولاً پیشرفت در شرایط ثبات نسبی روی می‌دهد. هر چه این ثبات بیشتر باشد، جامعه به پیشرفت بیشتری دست پیدا می‌کند. در این راستا، باید پرسید که چرا غرب به دنبال این است که بحران‌ها را از منطقه‌ی اروپا ‌‌‌‌‌‌‌و آمریکا به سایر مناطق سرایت دهد؟ غربی‌ها می‌دانند که اگر غرب دچار آسیب و تنش‌های اجتماعی شود، حداقل آسیب آن، وارد آمدن ضربات جبران‌ناپذیر به روند پیشرفت آن‌هاست.

البته ما نیز پیشرفت‌های فراوان ‌‌‌‌‌‌‌و خیره‌کننده‌ای در حوزه‌های انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای، نانو فناوری، انرژی‌های نو، هوافضا، ابررایانه‌ها، سلول‌های بنیادین، شبیه‌سازی، رادیوداروها و... داشته و داریم. این پیشرсت‌ها به حدی بوده است که مقام معظم رهبری چندین بار فرموده‌اند رتبه‌ی ܹلمی ما رتبه‌ی ممتاܲی در دنیاست و این بیانگر این است که ما به قله‌های پیشرفت نزدیک‌تر شده‌ایم.

5. نقش محوری مردم در اداره‌ی جامعه و سیاست؛

به جرئت می‌توان گفت که نظام جمهوری اسلامی تنها نظام سیاسی‌ای است که به نحو حداکثری بر اندیشه، نقش و حضور مردم استوار است. امروزه میزان حضور مردم در صحنه‌های مختلف سیاست و اجتماع معیاری متقن برای سنجش میزان ثبات سیاسی است. به عبارت دیگر، ثبات سیاسی زمانی باقی است که مردم پای کار باشند. امروز شاهد حضور پررنگ مردم در امور مختلف کشور هستیم. لذا حضور جدی مردم گواه صادق دیگری بر ثبات سیاسی امروز ایران است.

6. الگو بودن نظام سیاسی ایران؛

نظام سیاسی و اجتماعی مبتنی بر اسلام در ایران، ذیل عنوان مردم‌سالاری دینی، برای کشورهای منطقه و مستضعفین جهان الگویی برتر است. اگر ما از ثبات سیاسی برخوردار نبودیم و دچار بحران بودیم، هیچ وقت نمی‌توانستیم الگویی برای دنیا باشیم. این در حالی است که ما بر خلاف غرب ‌‌که با پشتوانه‌ی قدرت رسانه‌ای و تبلیغاتی خود در صدد معرفی خود به عنوان الگوی غالب است‌ از توان تبلیغاتی درخور و شایسته‌ای برای معرفی خود برخوردار نیستیم.

7. تقلای دشمنان برای مقابله با ایران اسلامی؛

اگر ما دچار بحران بودیم و ثبات سیاسی نداشتیم، لزومی نداشت که این همه علیه ما تبلیغات و برنامه‌ریزی کنند. تحرکات پرحجم خانم کلینتون در منطقه علیه ایران، گواهی بر این مدعاست. اگر ایران کشوری ضعیف بود، این تحرکات دشمن وجود نداشت. این ثبات نظام اسلامی نشان می‌دهد که دشمن نمی‌تواند بی‌تفاوت از کنار ما بگذرد، بلکه باید دائماً برای مقابله با ما رصد و برنامه‌ریزی کند.

اما نکته‌ی مهم دیگر این است که مؤلفه‌های ثبات سیاسی دارای یک سری مبانی است که توجه به آن‌ها برای فهم بیشتر مؤلفه‌های ثبات سیاسی ضروری است.

مبانی مؤلفه‌های ثبات سیاسی

1. اعتقاد مردم و مسؤلین به اسلام؛

ولی فقیه، مسؤلین نظام و نیز قاطبه‌ی مردم اعتقاد کاملی به اسلام دارند و معتقدند نظام سیاسی موجود بر اساس اسلام و برای هدایت جامعه بنا نهاده شده است. حرکت در راستای تحقق اهداف صرفاً بر مبنای اسلام میسر است.

2. اعتقاد و باور به معاد؛

اگر اعتقاد به معاد وجود داشته باشد، باور به جایگاه راستین مردم در نظام سیاسی به عنوان یکی از مؤلفه‌های اصلی ثبات سیاسی نیز وجود خواهد داشت. این در حالی است که در نظام‌های مبتنی بر لیبرال‌‌دمکراسی، به علت عدم اعتقاد به معاد و محوریت و اصالت سود به جای معادمحوری، مردم‌داری و مردمسالاری نیز صوری و ظاهری است. تا اینجا به برخی از مبانی مؤلفه‌های ثبات سیاسی اشاره شد، اما پرداختن به این مبانی نیاز به بحث عمیق در فلسفه‌ی سیاسی در حوزه‌های معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی، هستی‌شناسی و ارزش‌شناسی دارد.

چالش‌های ثبات سیاسی چیست؟

چالش‌های متعددی برای ثبات سیاسی مطرح است:

1. عدم بصیرت؛

هر گاه بصیرت مردم کم شود، به تدریج ثبات سیاسی از بین می‌رود. به عنوان یک مثال تاریخی، می‌توان به مسئله‌ی بنی‌صدر و مشکلاتی که ایجاد کرد اشاره نمود. چنانچه مردم بصیرت داشتند و دچار القائات نمی‌شدند، چالش‌هایی که در اثر انتخاب وی به وجود آمد رخ نمی‌داد.لذا هر چه بصیرت مردم بیشتر شود، چالش‌ها کمتر می‌شود.

2. هوای نفس؛

یکی از نکات مهمی که امام (رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند پرهیز از هوای نفس است. هر چه جامعه‌ی دینی به سمت هوای نفس، دنیاگرایی، تجمل‌گرایی و سایر مؤلفه‌های برآمده از هوای نفس حرکت کند جامعه بیشتر و زودتر دچار اضمحلال خواهد شد. مثال این مورد، جامعه‌ی عصر امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. با اینکه معصوم (علیه السلام) در جامعه حضور داشت، اما به علت اینکه در طی 20 و اَندی سال ایشان خانه‌نشین بودند، کسانی تربیت جامعه را بر عهده گرفتند که اعتقاد چندانی به تعالیم دین اسلام نداشتند.

امام (رحمت الله علیه) تجمل‌گرایی را به عنوان یکی از مصادیق پیروی از هوای نفس و آفت می‌دانند. آیت‌الله خامنه‌ای نیز بارها فرموده‌اند که نباید تجمل‌گرایی داشته باشیم. چند تعریف از زهد وجود دارد. بعضی می‌گویند که زهد یعنی نداشتن و استفاده نکردن و برخی می‌گویند زهد یعنی داشتن، ولی دل نسپردن. حضرت امام، در تعریفی که در رابطه با زهد دارند، هر دوی این تعاریف را به چالش می‌کشند.

ایشان معتقدند که در صورت داشتن، در حداقل ممکن نیز استفاده نکنید، چون اگر داشته باشید و استفاده کنید، به هر حال در دل انسان اثر می‌گذارد. در این راستا تعبیری دارند مبنی بر این که در کاخ نشستن روحیه‌ی کاخ‌نشینی در انسان ایجاد می‌کند. اگر تجمل‌گرایی از بیت‌المال نباشد، نفس این کار تأثیر منفی در اجتماع دارد، اما اگر از بیت‌المال باشد، علاوه بر گناه فردی، تأثیرات سوء اجتماعی مضاعف نیز به همراه دارد.

3. عدم شناخت کافی از سیاست اسلام و ولی فقیه؛

یکی از چالش‌های عمده‌ی ما این است که کمتر به مبانی پرداخته می‌شود. لذا ضرورت دارد مراکزی که عهده‌دار تبیین و انتشار مواضع سیاسی هستند تحلیل و تبیین نظام سیاسی اسلام و جایگاه ولی فقیه و قانون اساسی را در اولویت قرار دهند. در این زمینه انتقادی که به رسانه‌ها نیز وارد است تمرکز بر حوزه‌های روبنایی است. اینکه کدام فرد یا جریان سیاسی آمد یا رفت، نباید دغدغه‌ی رسانه‌ها باشد.

آنچه باید مسئله‌ی اصلی آن‌ها باشد تشریح و تبیین پاسخ‌هایی است که به سؤالات عمده و شبهات مطرح در باب نظام سیاسی، ولایت فقیه و... وجود دارد. اینکه چرا اسلام باید نظام سیاسی داشته باشد، چرا باید از ولایت فقیه تبعیت کرد، چرا باید مردم را در سیاست دخالت داد و ده‌ها سؤال یا شبهه‌ی مبنایی دیگر وجود دارد که پاسخ‌های مبسوط و شایسته‌ای به آن‌ها داده شده است.

آنچه باید مسئله‌ی اصلی رسانه‌ها باشد تشریح و تبیین پاسخ‌هایی است که به سؤالات عمده و شبهات مطرح در باب نظام سیاسی، ولایت فقیه و... وجود دارد هر چه بیشتر به سمت شناخت اسلام برویم، امکان لغزش کمتر خواهد شد با ارتقای فهم و شناخت خود و مردم از اسلام و مبانی نظام سیاسی در اسلام، میزان ثبات سیاسی نیز افزایش خواهد یافت.
رسانه‌ها باید این تحلیل‌ها و پاسخ‌ها را منتشر کنند. ما هر چه بیشتر به سمت شناخت اسلام برویم، امکان لغزش کمتر خواهد شد. هر جا که مسئولین اسلام را به درستی نمی‌شناختند، تنش‌های سیاسی نیز بیشتر بوده است. لذا با ارتقای فهم و شناخت خود و مردم از اسلام و مبانی نظام سیاسی در اسلام، میزان ثبات سیاسی نیز افزایش خواهد یافت.

راهکارهای ارتقای ثبات سیاسی موجود را چه می‌دانید؟

مردم یا عوام هستند یا خواص و در هر 2 حوزه باید اقدامات علمی و عملی انجام دهیم. کار عملی، تربیت و نشان دادن شاخصه‌هایی است که موجب ارتقای مادی و معنوی افراد و مسئولین می‌شود. در حوزه‌ی خواص، تصحیح رفتار مسئولین مد نظر است. اگر مسئولین درست کار نکنند، نمی‌توانیم به آنچه نظام اسلامی به دنبال آن است برسیم. مسئولین باید مردم‌گرا و ساده‌زیست باشند و تجمل‌گرا نباشند. متأسفانه در دوره‌ای تجمل‌گرایی به شدت افزایش یافت. امروز بهترین ساختمان‌ها، ساختمان‌های اداری و بانک‌ها هستند. این موارد با اسلام سازگار نیست.

متأسفانه در عرصه‌ی رسانه نیز ما شاهد سیاست‌زدگی هستیم. ما باید به مبانی و ارزش‌های انقلاب بازگردیم و بیشتر به آن‌ها بپردازیم و در انتشار آن‌ها اهتمام جدی داشته باشیم. گاهی رسانه‌ها به این مباحث ورود می‌کنند، اما به فراموشی سپرده می‌شود. سؤال این است که چرا مباحث مقام معظم رهبری را پخش می‌کنند، اما این مباحث آرشیو و بایگانی می‌شود؛ به طوری که در جلسه‌ای جمله‌ای از ایشان نقل کردم و مخاطبان از آن اظهار شگفتی کردند.

چرا باید این گونه باشد؟ مردم باید با بیانات ایشان آشنا باشند؛ به نحوی که ملکه‌ی اذهان شود. دیده‌بان این نظام مقام معظم رهبری هستند. اگر واقعاً می‌خواهیم دچار چالش نشویم، باید بیانات و منویات ایشان در جامعه رواج یابد. می‌بایست این بیانات در کتاب‌های درسی و رسانه‌ها دیده شود، اما متأسفانه این مطالبه‌ی عمومی در جامعه نمود جدی ندارد. یادم هست سخنان بزرگان را بر دیوارها می‌نوشتند. بسیاری از این مفاهیم و جملات و اندیشه‌های حضرت امام (رحمت الله علیه) را ما از روی دیوارها خوانده‌ایم. مثلاً حضرت امام(ره) می‌گفت که ما آمریکا را زیر پا له می‌کنیم یا اینکه آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. متأسفانه این موارد را از دیوارها جمع کرده‌اند. چرا باید این طور باشد؟

حضرت امام جمله‌ای دارند که غرب وحشی است. وقتی این جمله در دانشگاه طرح می‌شود، می‌گویند این حرف چه حرفی است، اصلاً این حرف امام نیست. اما وقتی آدرس استناد را می‌بینند، تعجب می‌کنند. لذا باید در رسانه‌ها اعم از رادیو، تلویزیون، مطبوعات و... که امکان انتشار دارند، بیانات امام راحل و رهبر معظم انقلاب منتشر شود.

در عرصه‌ی نخبگان به جدّ، می‌توانم ادعا کنم که بسیاری از مسئولین از اندیشه‌های حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری مطلع نیستند. اینکه گاه فرماندار، بخشدار، شهردار، نماینده‌‌ی مجلس و حتی برخی از وزرا اندیشه‌های امام راحل را نمی‌دانند، معضلی جدی است. چگونه کسی که اندیشه‌های حضرت امام را نمی‌داند می‌خواهد از انقلاب اسلامی دفاع کند؟
اما در عرصه‌ی نخبگان به جدّ، می‌توانم ادعا کنم که بسیاری از مسئولین از اندیشه‌های حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری مطلع نیستند. اینکه گاه فرماندار، بخشدار، شهردار، نماینده‌‌ی مجلس و حتی برخی از وزرا اندیشه‌های امام راحل را نمی‌دانند، معضلی جدی است. چگونه کسی که اندیشه‌های حضرت امام را نمی‌داند می‌خواهد از انقلاب اسلامی دفاع کند؟ اگر ما اندیشه‌های امام و مقام معظم رهبری را به گوش مسئولین نرسانیم، مطمئن باشید که کشور در درازمدت از بین خواهد رفت، اما اگر مردم و مسئولین با اندیشه‌های حضرت امام و مقام معظم رهبری آشنا باشند، مطمئن باشید که کشور حفظ خواهد شد.

به عنوان یک شخص حوزوی و دانشگاهی عرض می‌کنم بغرنج‌تر این است که اساتید دانشگاه و حتی حوزوی‌ها هم با بسیاری از اندیشه‌های معروف حضرت امام و مقام معظم رهبری آشنا نیستند. خیلی زیباست که گاه در وبلاگ‌های بچه‌های بسیجی، بعضی از جملات آقا دیده می‌شود. این‌ها بسیار جلوتر از مسئولین و نخبگان و کسانی که به ظاهر در رأس هستند حرکت می‌کنند.

ما چاره‌ای نداریم جز اینکه اندیشه‌های حضرت امام و مقام معظم رهبری به زبان همه‌فهم ترویج شود. تا زمانی که در زندگی مردم اندیشه‌های حضرت امام و مقام معظم رهبری نیاید، ما نمی‌توانیم مطمئن شویم که انقلاب ثباتش را ادامه می‌دهد. اگر در فتنه‌ی 88 اندیشه‌های امام را به نحو جدی مطرح کرده‌ بودیم، فتنه 8 ماه طول نمی‌کشید و همان اوایل جمع می‌شد، چون بسیاری از افرادی که در فتنه حضور داشتند از اندیشه‌های امام (رحمت الله علیه) خبر نداشتند.

پی‌نوشت:

1. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع مردم خراسان شمالی، 19 مهر 1391.

حجت‌الاسلام (سلمانیان)/ تبیین بیانات رهبر انقلاب در جمع مردم خراسان شمالی /(ثبات سیاسی)؛ مهم‌ترین زیربنای جمهوری اسلامی /تهیه و تنظیم: مجید میری/ برهان/1391/7/27





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین